پرش به محتوا

بشارت های پیامبران به نبوت حضرت محمد

از ویکی غدیر

رسول خدا صلی الله علیه وآله در این فراز به سه نکته اشاره فرموده‌اند:

نکته اول: بشارت انبیای گذشته به رسالت و نبوت پیامبر خدا صلی الله علیه وآله

نکته دوم: خاتمیت در پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله

نکته سوم: جاری بودن فرمان پیامبر صلی الله علیه وآله در تمامی آفریدگان.

نکته اول: بشارت انبیای گذشته به رسالت و نبوت پیامبر خدا صلی الله علیه وآله

پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله در این فراز از خطبه بشارت آمدن خویش را توسط انبیاء گذشته مطرح نموده و در این مورد نیز قسم یاد می‌نماید. همانگونه که می‌فرمایند: بی- وَ اللَّهِ- بَشَّرَ الْاوَّلُونَ مِنَ النَّبِیّینَ وَ الْمُرْسَلینَ؛ به خدا قسم پیامبران و رسولان پیشین به من بشارت داده‌اند.

برای بیان این مطلب ابتدا به آیات ۶ سورهٔ مبارکهٔ صف و ۱۵۷ سورهٔ اعراف اشاره نموده و به بیان یک روایت اکتفا می‌کنیم.

آیهٔ اول: خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: وَ إِذْ قالَ عیسَی ابْنُ مَرْیَمَ یا بَنی إِسْرائیلَ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیَّ مِنَ التَّوْراةِ وَ مُبَشِّراً بِرَسُولٍ یَأْتی مِنْ بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جاءَهُمْ بِالْبَیِّناتِ قالُوا هذا سِحْرٌ مُبین؛ و عیسی بن مریم علیه السلام گفت: ای بنی اسرائیل! به درستی که من فرستاده خدایم به سوی شما و تصدیق می‌کنم کتاب تورات و بشارت دهنده هستم شما را به رسولی که بعد از من می‌آید نام او احمد است. چون آن پیامبر با آیات روشن خود آمد، گفتند: آن جادویی آشکار است.[۱]

بیان حضرت عیسی علیه السلام برای بنی اسرائیل در دو قسمت می‌باشد.

قسمت اول: مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیَّ مِنَ التَّوْراةِبدین معنا که همهٔ پیامبران پیغمبر ما قبل خود و کتاب آسمانی او را تصدیق می‌نمودند. در این آیه نیز به همین مطلب اشاره شده که حضرت عیسی علیه السلام تورات را که کتاب آسمانی حضرت موسی علیه السلام است را تصدیق نموده، و این تصدیق به منزلهٔ تصدیق رسالت حضرت موسی علیه السلام و تورات که کتاب آسمانی او هست و می‌باشد.

قسمت دوم: وَ مُبَشِّراً بِرَسُولٍ یَأْتی مِنْ بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَدُ بدین معنا که هر پیغمبری موظف بوده که بشارت پیامبر بعد از خود را به امت خود بدهد. حضرت عیسی علیه السلام نیز بشارت آمدن پیامبر ما بعد خود با نام «احمد» را به امّت خود داد.

آیهٔ دوم: الَّذینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الْأُمِّیَّ الَّذی یَجِدُونَهُ مَکْتُوباً عِنْدَهُمْ فِی التَّوْراةِ وَ الْإِنْجیلِ یَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْکَرِ…؛ همان کسانی که از این رسول و پیامبر «ناخوانده درس» که او را نزد خود [با همه نشانه‌ها و اوصافش‏] در تورات وانجیل نگاشته می‌یابند، پیروی می‌کنند پیامبری که آنان را به کارهای شایسته فرمان می‌دهد، و از اعمال زشت بازمی‌دارد…[۲]

این آیه مخاطب خویش را کسانی قرار می‌دهد که مُشرف به دین اسلام شده و افضلیت پیامبر صلی الله علیه وآله را قبول نمودهاند؛ زیرا از آنچه که پیامبرشان به آنها امر و نهی کرده است تبعیت می‌نمایند اما به آنها تذکر داده می‌شود که در کتب آسمانی قبل بشارت به آمدن آخرین پیامبر که افضل از دیگر پیامبران است داده شده است و این مطلب با این بیان آمده است که: یَجِدُونَهُ مَکْتُوباً عِنْدَهُمْ فِی التَّوْراةِ وَ الْإِنْجِیلِ[۳] در یابند آن را مکتوب نزد خود در تورات و انجیل. تمام انبیای سلف مکلّف بودند که بشارت به آمدن پیغمبر خاتم صلی الله علیه وآله بدهند، چنانچه قرآن می‌فرماید: وَ مُبَشِّراً بِرَسُولٍ یَأْتی مِنْ بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَدُ؛ و بشارت دهنده هستم شما را به رسولی که بعد از من می‌آید نام او احمد است.[۴]

و همچنین خداوند متعال از همهٔ انبیا در مورد آمدن پیامبر خاتم صلی الله علیه وآله عهد و میثاق گرفته است همچنان که می‌فرماید: وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ میثاقَ النَّبِیِّینَ لَما آتَیْتُکُمْ مِنْ کِتابٍ وَ حِکْمَةٍ ثُمَّ جاءَکُمْ رَسُولٌ مُصَدِّقٌ لِما مَعَکُمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَ لَتَنْصُرُنَّهُ قالَ أَ أَقْرَرْتُمْ وَ أَخَذْتُمْ عَلی ذلِکُمْ إِصْری قالُوا أَقْرَرْنا قالَ فَاشْهَدُوا وَ أَنَا مَعَکُمْ مِنَ الشَّاهِدین[۵]و [یاد کنید] هنگامی که خدا از همه پیامبران [و امت‌هایشان‏] پیمان گرفت که: هرگاه کتاب و حکمت به شما دادم، سپس [در آینده‏] پیامبری برای شما آمد که آنچه را [از کتاب‌های آسمانی‏] نزد شماست تصدیق کرد، قطعاً باید به او ایمان آورید و وی را یاری دهید. [آن گاه خدا] فرمود: آیا اقرار کردید و بر این [حقیقت‏] پیمان محکم مرا [به صورتی که به آن وفا کنید] دریافت نمودید؟ گفتند: اقرار کردیم. فرمود: پس [بر این پیمان‏] گواه باشید و من هم با شما از گواهانم.»

اسامی مقدسهٔ حضرت رسالت صلی الله علیه وآله زیاد بوده و در خبری آمده است: هُو فی السَّماء اَحمَد وَ فِی الاَرْضِ اَبی القاسم مُحمَّد صلی الله علیه وآله. او در آسمان احمد نام دارد و در زمین ابوالقاسم محمد صلی الله علیه وآله.[۶]

احتجاج با مردی یهودی

از امام حسن بن علی بن ابی طالب علیه السلام روایت شده که: چند تن از یهود خدمت رسول خدا صلی الله علیه وآله آمدند و گفتند: ای محمد تویی که معتقدی، رسول خدایی و آنی که به او وحی شود چنانچه به موسی بن عمران پیغمبر؟ ساعتی سکوت نمودند سپس فرمودند: آری من سید اولاد آدمم و به خود نبالم، من خاتم پیغمبران و امام متقیان و رسول پروردگار عالمیان هستم.

گفتند: به سوی چه کسانی عرب یا عجم یا به سوی ما یهود؟ خداوند این آیه را فرستاد: قُلْ یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ جَمِیعاً؛ بگو ای بگو: ای مردم! همانا من فرستادهٔ خداوند به سوی همه شما هستم»[۷]

اعلم آنها گفت: ای محمد! من ده کلمه از تو می‌پرسم که خدا هنگام مناجات در بقعهٔ مبارک به موسی بن عمران علیه السلام عطا کرده و آنها را جز، پیغمبر مرسل یا فرشته مقرب نمی‌داند. پیغمبر فرمود: از من بپرس… یهودی گفت: به من خبر ده از ششمین، در تورات پنج چیز نوشته است که خدا به بنی اسرائیل دستور داد در آنها از موسیj پس از او پیروی کنند.

فرمود: تو را به خدا اگر اطلاع دهم می‌پذیری و اقرار می‌کنی؟ یهودی گفت: آری، ای محمد! پیغمبر صلی الله علیه وآله فرمود: در تورات نوشته است:‏ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ‏ و به عبرانی «طاب» ضبط شده و پس از آن این آیات را خواند: یَجِدُونَهُ مَکْتُوباً عِنْدَهُمْ فِی التَّوْراةِ وَ الْإِنْجِیلِ؛ در یابند آن را مکتوب نزد خود در تورات و انجیل[۸] ‏{{قرآن|و وَ مُبَشِّراً بِرَسُولٍ یَأْتِی مِنْ بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَدُ؛ مژده بخش به رسولی پس از خود به نام احمد.[۹] و در سطر دوم نام وصی من علی بن ابی طالب علیه السلام است و سوم و چهارم دو نواده من، حسن و حسین علیه السلام و در سطر پنجم مادر آنها حضرت فاطمه سلام الله علیها سرور زنان جهانیان است، و در تورات، نام وصی من «الیا» و نام دو سبطم «شبر و شبیر» و این دو نور چشم فاطمه سلام الله علیها هستند.

یهودی گفت: راست گفتی ای محمد! به من خبر ده از فضل اهل بیت علیهم السلام. فرمود: من بر همه انبیاء برتری دارم هیچ پیامبری نیست مگر اینکه قوم خود را نفرین نموده ولی من دعا بر امت خود را نگه داشته‌ام تا روز قیامت و شفاعت کنم از آنها. اما برتری اهل بیت و ذریّهام بر دیگران مانند برتری آب است بر تمام اشیاء که به وسیله آب، حیات همه چیز است. حبّ و دوستی اهل بیت و خاندانم علیهم السلام باعث کمال دین می‌شود این آیه را قرائت نمود:اَلْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دِیناً …؛[۱۰]امروز دین را برای شما کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را دین شما پسندیدم. یهودی گفت: ای محمد! راست گفتی.[۱۱]

بشارت حضرت عیسی علیه السلام به ظهور پیامبر آخرالزمان صلی الله علیه وآله در انجیل

۱. در کتاب «بشارات عهدین» در صفحه ۱۱۱ فصل ۴۴ از آیه نوزده انجیل برنابا، حضرت مسیح علیه السلام خود را در برابر عظمت پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله، مانند بندگان معرفی نموده است. و اینک اصل آیهٔ نوزدهم به بعد:

بدین جهت به شما می‌گویم به درستی که رسول خدای نیکویی است که مسرور می‌سازد هر آنچه را که ساخته است خدای تقریباً (۱۹) زیرا که زینت داده شده است به روح دانش و مشورت (۲۰) روح حکمت و توانایی (۲۱) روح خوف و محبت (۲۲) روح اندیشه و میانه‌روی (۲۳) زینت داده شده است به روح محبت و رحمت (۲۴) روح عدل و پرهیزکاری (۲۵) روح صبر و لطف که گرفته است آنها را از خدای سه برابر آنچه را که خدا به سایر خلق خود عطا فرموده (۲۶) چه با سعادت است زمانی که زود است بیاید در او به سوی جهان (۲۷) مرا تصدیق کنید که دیدم او را و تقدیم کردم برای او احترام را چنان‌که دیده است او را هر پیغمبری (۲۸) زیرا که خدای عطا می‌کند به ایشان روح او را به نبوت و چون او را دیدم تسلیم شده گفتم ای محمد! خدا با تو باد و مرا لایق آن نمایاد که دوال نعل[۱۲]و را باز کنم (۲۹) زیرا هرگاه به این برسم خواهم شد پیغمبر بزرگ و قدوس خدای (۳۰) و چون یسوع این بفرمود شکر خدای نمود (۳۱)

و همچنین در فصل ۱۶۳ در انجیل برنابا از آیه ۱ تا ۱۱ می‌گوید:

آن وقت یسوع[۱۳] فرمود: ای برادران همانا که قضا و قدر رازی است بزرگ حتی اینکه به شما می‌گویم که راستی آن را نمی‌داند آشکارا به جز یک نفر و بس. (۳) و او آن کسی است که به سوی او امتها نگران می‌باشند وقتی که بیاید به جهان (۴) زیرا که خدای بر ایشان سایه خواهد افکند چنان‌که این درخت خرما ما را سایه افکنده است. (۵) آری همانا که چنانچه این درخت از حرارت سوزان آفتاب ما را نگه می‌دارد همچنین رحمت خدا نگاه می‌دارد ایمان آورندگان به آن اسم را از شیطان (۶) شاگردان در جواب گفتند: ای معلم کدام کسی خواهد بود آن مردی که از او سخن می‌رانی که به جهان خواهد آمد (۷) یسوع به شگفتی دل در جواب فرمود: همانان او محمد صلی الله علیه وآله پیغمبر خدا است (۸) وقتی که او به جهان بیاید چنانچه باران زمین را قابل می‌کند که بار بدهد بعد از آنکه مدت مدیدی باران منقطع شده باشد (۹) همچنین او وسیله اعمال صالحه میان مردم خواهد شد به رحمت بسیاری که آن را می‌آورد (۱۰) پس او را ابر سفیدی است پر از رحمت خدا و آن رحمتی است که آن را خدا بر مؤمنان نثار می‌کند نرم نرم مثل باران (۱۱).

۲. فخر الاسلام[۱۴]گوید:

در یکی از اناجیل متروکه خطی که قبل از بعثت خاتم الانبیاء با قلم بر پوست نوشته شده بود، در کتابخانه بعضی از نصارای پروتستانت در مدرسه خود آنها دیدم، در جزو وصایای حضرت مسیح علیه السلام به شمعون پطرس که به این نحو مرقوم شده بود:

ای شمعون! خدا به من فرمود: تو را وصیت می‌کنم ای پسر مریم! به سید المرسلین و حبیب خود احمد صلی الله علیه وآله صاحب شتر سرخ که صورتی همچون ماه و دلی پاک و بنیهای قوی دارد، بزرگ فرزندان آدم و رحمت برای جهانیان و پیغمبر امی عربی است. ای عیسی! تو را امر می‌نمایم که بنی اسرائیل را امر نمایی که او را تصدیق نموده به وی ایمان آورند و از متابعت و نصرت او تقاعد نورزند. عرض کردم: پروردگارا! کیست آن بزرگوار؟ خدا فرمود: ای عیسی! او محمد فرستاده خداست برای تمام جهان. خوشا به حال این پیغمبر و خوشا به حال آنان که به گفتهاش گوش فرا دادند و بر دین او از دنیا بروند. اهل زمین بر او درود می‌فرستند و اهل آسمان از برای او و امت او طلب مغفرت می‌نمایند.[۱۵]

نکته دوم: خاتمیت در پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله

پیامبراسلام صلی الله علیه وآله سرآمد فرستادگان الهی است و بعد از او پیامبری نخواهد آمد. خداوند متعال در این باره می‌فرماید: ما کانَ مُحَمَّدٌ اَبا اَحَدٍ مِنْ رِجالِکُمْ وَ لکِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَ خاتَمَ النَّبِیِّینَ؛ محمد پدر هیچ‌یک از مردان شما نیست. رسول خدا و خاتم پیامبران است و خدا به هر چیزی دانا است.[۱۶]

حضرت محمد صلی الله علیه وآله افضل تمام انبیا بوده و حتی از انبیای اولوالعزم همچون نوح، ابراهیم، موسی و عیسی علیهم السلام نیز بدون تردید افضل هستند، چنانچه در کتب عهدین درنکته اول به آن اشاره شد. علاوه بر این، برتر از همهٔ مخلوقات هستند؛ همانگونه که در حدیث قدسی آمده است: لَوْلاکَ لَمَا خَلَقْتُ الْأَفْلاکَ. اگر تو نبودی آفرینش افلاک نمی‌نمودم.»[۱۷]بنابراین کسی که علت غایی در خلقت موجودات است باید افضل باشد. وقتی افضلیت ثابت شد، پس خاتمیت هم ثابت است؛ زیرا اگر بعد از آن حضرت پیامبری بیاید، از دو حال خارج نیست: یا افضل از محمد صلی الله علیه وآله است یا افضل نیست. اگر افضل باشد، پس باید لَوْلاکَ لَمَا خَلَقْتُ الْأَفْلاکَ به او گفته می‌شد و چون به رسول‌الله صلی الله علیه وآله گفته شده، معلوم می‌شود افضل است از تمام مخلوقات. پس افضل از حضرتش با این مقدمات معقول نیست. وقتی افضل نباشد، پس چگونه دین این پیامبر را نسخ می‌کند؟ علاوه بر این، دینی که بعد از اسلام بیاید، باید اکمل از اسلام باشد. و این منافات دارد با نص قرآن که خداوند می‌فرماید:إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الإِسْلامُ[۱۸]مسلماً دینِ [واقعی که همه پیامبرانْ مُبلّغ آن بودند] نزد خدا اسلام است.

و همچنین می‌فرمایند: وَ مَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الْإِسْلامِ دیناً فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِی الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرین[۱۹]و هرکه جز اسلام، دینی طلب کند، هرگز از او پذیرفته نمی‌شود و او در آخرت از زیانکاران است. این آیه دلیل واضحی است بر این موضوع که اسلام برترین دین بوده و با آمدن آن پذیرفتن آیینی دیگر ممنوع است. حال اگر گفته شود؛ ما قبول داریم که اسلام بهترین و بالاترین ادیان موجود در عالم است و در این مورد بحثی نداریم؛ بلکه مورد بحث ما در اینجا این است که بعد از اسلام دینی خواهد آمد یا نه؟ و چه اشکالی دارد دین دیگری بیاید که اکمل و افضل از اسلام باشد، تا اسلام خاتم ادیان و در نتیجه پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله خاتم رسولان نباشد؟

جواب آن است که: آیه شریفه به صراحت فرموده است: «فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ» و کلمه (لَنْ)- همچنانکه گفته شد – برای نفی ابد است، یعنی هیچگاه از او پذیرفته نمی‌شود. در این صورت، اگر دین دیگری بیاید و مردم هم قبول کنند، از دو حال خارج نیست: یا خدا قبول می‌کند، یا قبول نمی‌کند. صورت دوم قضیه معقول نیست؛ زیرا دینی را که فرستاده است باید قبول کند و در این صورت گفته خود را نقض کرده است. و بلکه – نعوذبالله – در قرآن باید دروغ گفته باشد؛ زیرا چگونه در قرآن می‌گوید من بعد از اسلام هیچ دینی را غیر از آن هرگز نخواهم پذیرفت، با این وجود پس از دین اسلام پیامبر می‌فرستد و دین دیگری معین می‌کند و مردم را موظف می‌کند تا آن را بپذیرند؟ پس موضوع خاتمیت رسول خدا صلی الله علیه وآله و اینکه بعد از اسلام دین دیگری نباید باشد، از آیه به دست می‌آید. مضافاً بر اینکه در آیه قبل خاتمیت رسول اسلام صلی الله علیه وآله تأکید شده است.

چگونه او خاتم انبیا و سرور آنان نباشد، در صورتی که آن حضرت در نبوت و ولایت بالاترین رتبه را داشته و پیش از همه بوده‌اند.[۲۰]محمد بن جبیر بن مطعم از پدر خود روایت نموده که پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمود: اِنَّ لِی أَسْمَاءً أَنَا مُحَمَّدٌ وَ أَنَا أَحْمَدُ وَ أَنَا الْمَاحِی الَّذِی یَمْحُو اللَّهُ بِیَ الْکُفْرَ، وَ أَنَا الْحَاشِرُ الَّذِی یُحْشَرُ النَّاسُ عَلَی قَدَمَیَّ وَ أَنَا الْعَاقِبُ الذی لَیسَ بَعدی نَبی. مرا نامهای متعدده است، من احمد و محمدم و محوکننده‌ام چونکه حق تعالی به وسیله من کفر را محو نمود. و من حاشرم چونکه مردم به قدم من محشور شوند، و خاتمم چونکه هیچ پیغمبری در عقب من نمی‌آید.[۲۱]

نکته سوم: جاری بودن فرمان پیامبر صلی الله علیه وآله در تمامی آفریدگان

' پیامبر صلی الله علیه وآله می‌فرمایند: وَ الْحُجَّةُ عَلی جَمیعِ الْمَخْلُوقینَ مِنْ اَهْلِ السَّماواتِ وَ الْاَرَضینَ؛ و حجت بر همه مخلوقات از اهل آسمان‌ها و زمین‌ها هستم.

رسول خدا صلی الله علیه وآله بر تمام مخلوقات حجت بوده و لازمه حجت بودن نیز افضل بودن است. پس رسول خدا صلی الله علیه وآله از همه مخلوق افضل است و چون چنین است، پس وجود مبارک او نسبت به تمام مخلوقات ارضی و سماوی مطاع است و مخلوق مطیع، هر چه باشد و هر که باشد؛ بنابراین حجت بودن پیامبر صلی الله علیه وآله بر خلایق اشاره به عموم منزلت آن حضرت داشته و بدین معناست که اطاعت از اوامر او بر همه بدون استثنا واجب است.

پانویس

  1. صف / ۶.
  2. اعراف/۱۵۷.
  3. اعراف/۱۵۷.
  4. صف /۶.
  5. آل عمران / ۸۱.
  6. اطیب البیان، ج ۲۱، ص ۱۶۹.
  7. اعراف / ۱۵۸.
  8. اعراف / ۱۵۷.
  9. صف / ۶.
  10. مائده / ۳.
  11. آمالی، شیخ صدوق، ترجمه کمرهای، ص ۱۹۲–۱۸۷؛ بحار الأنوار، ج‏۹، ص۲۹۶.
  12. دوال یعنی چرم و چرم حیوانات را گویند.
  13. منظور از یسوع معلمان مسیح است.
  14. محمد صادق فخر الاسلام یکی از علمای محقق و متتبع مسیحی ارومیه بوده است که پس از تأمل و بررسی عمیق به آیین اسلام مشرف گشته و کتبی چند در ردّ یهود و نصارا نگاشته که از جمله آنها کتاب «انیس الاعلام» است که از بهترین کتب ردیّه می‌باشد.
  15. انیس الاعلام، چاپ قدیم، ص ۱۹۵، ج دوم، بشارت ۲۵.
  16. احزاب / ۴۰.
  17. بحارالانوار، ج۱۶، ص ۴۰۶، ح۱؛ تذکرة الموضوعات، ص ۸۶؛ کشف الخفاء، ج۲، ص ۲۳۲؛ الفوائد المجموعه، ص ۳۲۶.
  18. آل عمران / ۱۹.
  19. آل عمران / ۸۵.
  20. شرح و تفسیر خطبه پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله در غدیرخم، نقوی، ص ۱۷۸–۱۷۹.
  21. کتاب الموطأ مالک، ج۲، ص۱۰۰۴.