جغرافیای غدیر در چهارده قرن
آن روزها گذشت، اما مسجد غدير در كنار بركه و چشمه و درختان بر جاى ماند. مسافران مكه در ايام حج و غير آن از جادهاى عبور مى كردند كه غدير خم بر سر راهشان بود. در آنجا ياد آن روز بزرگ در دلها زنده مىشد و در مسجد آن نمازى به جاى مى آوردند و در آب بركه سر و رويى صفا مى دادند و «من كنت مولاه فعلى مولاه» را زمزمه مى كردند.
الف) اولين خرابى مسجد غدير به دست سقيفه
اين مسجد خارى در چشم دشمنان بود كه به عنوان شاهدى زنده از ولايت على عليه السلام در قلب بيابان مى درخشيد، و پيداست كه دشمنان هرگز چشم ديدن چنين بناى اعتقادى - تاريخى را نداشتند.
طبيعى بود كه اولين اقدام براى نابودى اين آثار به دست عمر بن الخطاب باشد، چرا كه او مؤسس صحیفه و سقیفه بود. آرى، به دستور عمر مسجد غدير كه توسط پیامبر صلی الله علیه و آله و اصحابش علامت گذارى شده بود از ميان برده شد و علائم آن محو گرديد؛ و سقیفه پنداشت كه آخرين يادگار غدير از صفحه روزگار برداشته شد.
ولى دلسوختگان غدير جغرافياى غدير را حفظ كردند، و در زمان امیرالمؤمنین علیه السلام بار ديگر آنجا را احيا كردند و ياد غدير را زنده نمودند.
ب) خرابى دوم مسجد غدير به دست معاويه
پس از شهادت اميرالمؤمنين عليه السلام، بار ديگر معاویه دشمن كينه توز اسلام، ساربانى را با دويست نفر مأمور كرد و آنان را به غدير خم فرستاد، تا هر گونه آثارى در آنجا هست با خاک يكسان كنند.
اى درختان غدير كه در سايه شما پيامبر صلى الله عليه و آله دست على عليه السلام را به عنوان نشان هدایت بالا برد؛ و اى بركه و چشمه غدیر و اى ريگ هاى وادى غدير، اگر اشک مى ريزيد كه جاى پاى محمد و على عليها السلام را با خاک يكسان كردند، خبر داريد كه خانه محمد و على عليها السلام را به آتش كشيدند و طناب بر گردن صاحب غدير انداختند، تا به اجبار از او براى سقيفه بیعت بگيرند!!
ما هم با شما اشک مى ريزيم، اما خوشحاليم كه مدافعان هميشه بيدار غدير نگذاشتند اين محدوده جغرافيايى در لابلاى ظلم سقيفه نابود گردد.
ج) غدير خم در زمان ائمه عليهم السلام
بعد از آن امام حسین علیه السلام را در مسيرى كه از مکّه به عراق مى آمد، مى بينيم كه كاروان کربلا را از غدير عبور مى دهد و در آنجا توقفى دارد.
بار ديگر مسجد غدیر را در زمان امام باقر علیه السلام احيا شده مى بينيم. پس از آن امام صادق علیه السلام را مى بينيم كه رسماً در سفر از مدینه به مکّه در غدير توقفى مى نمايد و جاى منبر پيامبر صلى الله عليه و آله و جزئياتى از واقعه را نشان مى دهد. در نقطه اى ديگر محل خيمه منافقین را نشان مى دهد و برخى توطئه هاى آنان را بيان مى فرمايد.
در زمان امام کاظم علیه السلام نيز مسجد غدير را آباد مى بينيم و حضرت به اصحابشان دستور نماز در آن مسجد را مى داد، و تصريح مى فرمود كه پدرم نيز چنين دستورى را به اصحابش مى داد.
د) غدير خم از غيبت صغرى تا قرن چهاردهم
پيداست غدير خم به گونه اى جاى خود را در جغرافياى اسلام باز كرده كه ديگر ظالمان جرئت خراب كردن آن را نداشته اند و صفحات تاريخ همچنان حكايت از حفظ مسجد غدير دارد، تا آغاز غيبت صغرى (سال ۲۶۰ ق) كه على بن مهزيار اهوازى در سفرى كه به اشتياق ديدار امام زمان عليه السلام عازم مكه است در غدير پياده مى شود و در مسجد آنجا به مناجات مى پردازد.
پس از آن شیخ صدوق (م ۳۸۱ ق) را مى بينيم كه تصريح به بقاى مسجد غدير در زمان خود مى نمايد، و بر استحباب نماز در آنجا تأكيد مى كند.
بعد از او شیخ طوسی (م ۴۶۰ ق) به مسجد غدير در زمان خود اشاره مى كند.
قاضى ابن برّاج (م ۴۸۱ ق) به بقاى مسجد غدير تا زمان خود تصريح كرده است.
پس از او ابن حمزه (م ۵۶۰ ق) به اين مطلب تصريح مى كند.
پس از آن ابن ادریس حلی (م ۵۹۸ ق) بقاى مسجد غدير در زمان خود را يادآور شده است.
بعد از او علامه حلى (م ۷۲۶ ق) اين مطلب را خاطر نشان كرده است.
تا زمان شهيد اول (م ۷۶۸ ق) كه مى گويد: «ديوارهاى اين مسجد تا امروز باقى است».
بعد از آن شيخ يوسف بحرانى (م ۱۱۸۶ ق) را مى بينيم كه به وجود مسجد غدير در زمان خود تصريح مى كند.
سيد حيدر كاظمى (م ۱۲۶۵ ق) از وجود مسجد غدير خبر داده و مى گويد: «با آنكه جاده از غدير فاصله دارد ولى مسجد آن مشهور است».
محدث نورى نيز از وجود آن در قبل از سال ۱۳۰۰ ق خبر داده كه در سفر حج با استاد خود سيد مهدى قزوينى حلى در مسجد غدير نماز خوانده اند.
غدير در عصر حفظ ميراث فرهنگى
الف) قرن چهاردهم و انهدام مسجد غدير
شكى نيست كه چون منطقه غدير در مسير سيل است تغييراتى در شكل و حدود جغرافيايى آن پديد آيد. آن چند درخت كهنسال در طول ۱۴۰۰ سال از بين رفته اند. در اين بيابان در سال هاى بارانى گياهان و درختان بيشترى روييده و در خشكسالى از بين رفته است.
چشمه غدیر گاهى پر آب و گاهى كم آب بوده و در مواردى در صدد حفر و ازدياد آب آن برآمده اند. بركه غدير در اثر عوارض طبيعى عريض تر يا كم عرضتر شده است.
حتى در زمان عثمانى ها سيل شديد باعث خرابى مسجد شده و دوباره اقدام به بازسازى آن گرديده است.
نكته قابل توجه، عنايت خاص سلاطين هند به مسجد غدیر بوده، كه چند بار توسط آنان تعمير و بازسازى شده است. آنچه مسلم است اينكه تا قبل از سلطه وهابيان در عربستان، مسجد غدير رسماً بر جا بوده و محل زیارت و نماز حاجيان در رفت و برگشت حج بوده است.
يكى از بناهاى مقدسى كه وهابیت همچون ساير موارد به انهدام آن دست يازيده مسجد غدير است. آنان با دو اقدام كينه توزانه اثر مسجد غدير را به كلى محو كرده اند.
از يک سو ساختمان مسجد را كاملاً منهدم ساخته و از بين برده اند و اثرى از آن باقى نگذاشته اند، و از سوى ديگر جاده را به قدرى از غدير فاصله داده اند كه حتى دورنماى آن را از جاده نمى توان ديد.
ب) اكتشاف جغرافيايى غدير در قرن پانزدهم
خوشبختانه دو محقق شناخته شده از كشور عربستان اقدام به شناسايى غدير نموده اند. اين دو محقق نتيجه تحقيق خود را به طور مستند و به صورت كتابى منتشر ساختهاند.
يكى جغرافيدانى از اهل سنت به نام عاتق بن غيث بلادى است كه اهل بلاديه در نزديكى غدير است. او از طرف دولت عربستان مأمور به شناسايى مسير هجرت پيامبر صلى الله عليه و آله شده و در اين راه به غدير خم رسيده و به شناسايى دقيق آن پرداخته است.
او در سال هاى ۱۳۹۳ و ۱۳۹۶ قمرى در دو نوبت شخصاً به آن منطقه سفر كرده و به تحقيق از اهالى آنجا پرداخته و جزئيات جغرافيايى منطقه را به صورت دقيقى ثبت كرده است.
ديگرى علامه دكتر شيخ عبدالهادى فَضلى از علماى شيعه منطقه شرقى عربستان است، كه در سال هاى ۱۴۰۲ و ۱۴۰۹ قمرى شخصاً دو سفر اكتشافى به منطقه غدير داشته و با توجه به منابع تاريخى اقدام به شناسايى دقيق محدوده منطقه غدير و بركه و چشمه آن با تحقيقات محلى نموده است.
مهم اين است كه تحقيقات اين دو محقق - با آنكه جدا از هم صورت گرفته - نتايج يكسانى داشته و سخن هر دو در شناسايى غدير يكى است.
اين نتيجه به ما اطمينان مى دهد كه بركه غدير هم اكنون پا برجاست و چشمه غدير نيز مى جوشد و آب آن به سمت بركه مى آيد و در آن مى ريزد و جغرافياى غدير خم با زمان پيامبر صلى الله عليه و آله تغيير زيادى نكرده است.
گام ديگر، بناى مجدد مسجد غدير است كه اميدواريم در آيندهاى نزديك تحقق پذيرد؛ و بار ديگر حاجيان در مسير رفت و برگشت در مسجد غدير توقفى كنند و از بركه آن روح و جان خويش را صفايى دهند.