حسرت در قیامت نسبت به جَنْبُ اللّه

یا حَسْرَتی عَلی ما فَرَّطْتُ فِی جَنْبِ اللَّهِ؛[۱] یعنی چون روز قیامت شود و نامهٔ عمل انسان را به دست او دهند، وقتی مشاهده کند که زحمات او هدر رفته و چیزی عاید او نشده و راهی جز رفتن ندارد، می‌گوید: وا اسفا! چقدر باید حسرت بخورم بر آنچه که در دنیا انجام دادهام و راه تفریط پیمودم که در برابر حق شرمسارم؛ اگر چه در دنیا از مسخره کنندگان بودم.

جَنْب الله بودن امیرالمؤمنین علیه السلام[۲]

در این فراز از خطبهٔ پیامبر خداصلی الله علیه وآله اشاره به این نکته دارد که امیرمؤمنان علیه السلام جنب اللّه است.[۳] این تعبیر حضرت در روایات متعددی آمده که برای نمونه بدان اشاره می‌کنیم:

حدیث اول: از طریق اهل تسنن، محمد بن ابراهیم (معروف به ابن زینب نعمانی) این حدیث را نقل کرده و می‌گوید: محمد بن عبدالله بن معمر طبرانی (م۳۳۳ق) سند حدیث را به جابر بن عبدالله می‌رساند که او گفت: گروهی از مردم یمن بر رسول خداصلی الله علیه وآله وارد شده عرض کردند: یا رسول‌الله! جانشین تو کیست؟ رسول خداصلی الله علیه وآله فرمود: جانشین من کسی است که خداوند شما را مأمور ساخت تا به او تمسک جویید و فرمود: همگی به ریسمان خدا چنگ زنید و متفرق نشوید.[۴] عرض کردند: یا رسول‌الله! مقصود از حبل و ریسمان خدا چیست؟ فرمود: آن قول خدا است که می‌فرماید:  إِلاَّ بِحَبْلٍ مِنَ اللَّهِ وَ حَبْلٍ مِنَ النَّاس‏... [۵] پس ریسمان خدا کتاب او، و ریسمان از مردم وصی من است. عرض کردند: یا رسول‌الله! آن وصی کدام است؟ فرمود: او کسی است که خدا درباره او این آیه را نازل فرمود:  یا حَسْرَتی عَلی ما فَرَّطْتُ فِی جَنْبِ اللَّهِ . عرض کردند: یا رسول اللّه! «جنب اللّه» چیست؟ فرمود: او کسی است که خداوند درباره او می‌فرماید: «روزی که ظالم دستش را به دندان بفشارد و بگوید: ای کاش، راه رسول خداصلی الله علیه وآله را رفته بودم.»[۶]پس او وصی من است که بعد من راه به سوی من می‌باشد.

عرض کردند: یا رسول اللّه! به آن خدایی که تو را به حق فرستاد ما مشتاق لقای او شدهایم، او را به ما معرفی فرما. فرمود: او کسی است که خدا او را آیه و نشانه برای پژوهندگان قرار داده است[۷]پس اگر به او نظر کنید مانند یک انسان آگاه که دارای قلب با بصیرت است، او را به عنوان وصی من خواهید شناخت، همچنانکه مرا به عنوان نبی شناختهاید. پس در میان جمعیت نگاه کنید و جستجو نمایید هر کس که قلب شما به او تمایل پیدا کند او وصی من است؛ زیرا خداوند متعال در قرآن مجید می‌فرماید: «خدایا قرار بده دلهای مردم را به سوی او و خاندان او».[۸]

پس چهار نفر از آنان به نامهای ابوعامر اشعری، ابوغره خولانی، ظبیان و عثمان بن قیس و دو نفر دیگر به نام غریه دوسی و لاحق بن علاقه حرکت کردند و در میان صفوف جمعیت به جستجو پرداختند. پس دست «اصلع البطین» را گرفتند و گفتند: قلوب ما به این شخص متمایل گشت. پس رسول خداصلی الله علیه وآله فرمود: شما مردان زیرک و باهوشی هستید؛ زیرا وصی مرا شناختید قبل از آنکه به شما معرفی شود. آنان با صدای بلند به گریه افتادند و عرض کردند: یا رسول‌الله! ما به سوی قوم نگریستم، پس دلهایمان به هیچ‌کس متمایل نگشت، غیر از این شخص. به طوری که او را پدر و خود را اولاد او پنداشتیم. پس رسول خداصلی الله علیه وآله فرمود: شما مردانی سعادتمند و خوشبخت هستید که خداوند برای شما موفقیت را مقدّر نموده و شما از آتش جهنم برکنار خواهید بود.

پس این گروه بر ولایت علی علیه السلام باقی بودند تا در جنگ صفین در رکاب آن حضرت به شهادت رسدیند و رسول خداصلی الله علیه وآله آنان را به بهشت و شهادت در رکاب علی علیه السلام بشارت داد.[۹]

حدیث دوم: محمد بن یعقوب باسناده، عن ابی الحسن موسی بن جعفرc فی قول الله تعالی:  یا حَسْرَتی عَلی ما فَرَّطْتُ فِی جَنْبِ اللَّهِ ،قال علیه السلام: جنب الله امیرالمؤمنین، و کذلک نحن بعده من الاوصیا بالمکان الرفیع الی ان ینتهی الامر الی آخرهم؛ محمد بن یعقوب سند به حضرت موسی بن جعفر علیه السلام می‌رساند که آن حضرت در تفسیر این آیه فرمود: جنب اللّه، امیرالمؤمنین علیه السلام است و هم چنین ما اوصیای بعد از او در مکان و منزلتی بس رفیع هستیم تا امر به آخر اوصیا برسد.[۱۰]

حدیث سوم: محمد بن یعقوب باسناده، عَنْ هَاشِمِ بْنِ أَبِی عَمَّارٍ، قَالَ: سَمِعْتُ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام یَقُولُ: أَنَا عَیْنُ اللَّهِ وَ أَنَا جَنْبُ اللَّهِ وَ أَنَا بَابُ اللَّهِ؛ محمد بن یعقوب با اسنادش، از هاشم بن ابی عمار حسینی روایت کند که گفت: از امیرمؤمنان علیه السلام شنیدم که می‌فرمود: منم عین اللّه و جنب اللّه و باب اللّه.[۱۱]

حدیث چهارم:ابن بابویه باسناده، عن ابی عبدالله علیه السلام قال: ان امیرالمؤمنین قال: انا علم اللّه و انا قلب اللّه الواعی و لسانه الناطق و انا عین اللّه و انا جنب اللّه و انا باب اللّه؛ ابن بابویه با اسنادش از امام صادق علیه السلام می‌فرماید: امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: من علم خدا و قلب خدا و زبان گویای خدا و چشم خدا و جنب الله و باب‌الله هستم.[۱۲]

حدیث پنجم: محمد ابن العباس باسناده، عن ابی جعفر علیه السلام فی قول الله عزوجل ان تقول:  یا حَسْرَتی عَلی ما فَرَّطْتُ فی جَنْبِ اللَّهِ قال: قال علی علیه السلام: اَنا جَنْب اللّه و انا حَسْرَة للناس یَومَ القیامَة؛ محمد بن عباس سند به امام باقر علیه السلام می‌رساند که آن حضرت در مورد آیه شریفه فرمودند: حضرت علی علیه السلامفرمود: من جنب اللّه و موجب حسرت مردم در روز قیامت هستم (یعنی حسرت خواهید خورد که چرا ولایت مرا قبول نکردند).[۱۳]

خداوند در قرآن کریم می‌فرماید:  أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ یا حَسْرَتی عَلی ما فَرَّطْتُ فی جَنْبِ اللَّهِ وَ إِنْ کُنْتُ لَمِنَ السَّاخِرین ؛[۱۴]تا مبادا کسی بگوید: دریغ و افسوس بر اهمال‌کاری و تقصیری که درباره خدا کردم، و بی‌تردید [نسبت به احکام الهی و آیات ربّانی] از مسخره کنندگان بودم. ای مردم! علی علیه السلام جنب اللّه است که خداوند در کتاب عزیزش ذکر کرده و درباره کسی که با او مخالفت کند فرموده: «ای حسرت بر آنچه دربارهٔ جنب خدا تفریط و کوتاهی کردم». در حالی که خطبه به مرحله حساسِ بلند کردن امیرالمؤمنین علیه السلام بر سر دست پیامبرصلی الله علیه وآله نزدیک می‌شود، آن حضرت، مردم را به شدت از مخالفت علی علیه السلام بر حذر می‌دارد و این مهم را با الفاظ مختلفی یادآوری می‌کند.

از تعبیر دقیقی که در این فراز دیده می‌شود می‌توان استفاده کرد که چند آیه قبل و بعد این آیه نیز درباره مخالفین امیرالمؤمنین علیه السلام است؛ زیرا حضرت می‌فرماید: «خداوند درباره کسی که با او مخالفت کند این آیه را فرموده» و از آنجا که ضمایر و خطاب‌ها در این چند آیه یک سیاق را می‌رساند، باید گفت: حضرت همهٔ آیات[۱۵] را تفسیر فرموده است. پس جا دارد یک دور کامل آیات را ذکر کنیم و با تفسیر پیامبرصلی الله علیه وآله معنی کنیم تا بدانیم خداوند در قرآن چه خطاب شدید اللحنی درباره آنان آورده است:

هنگامی که عذاب را می‌بیند می‌گوید: ای کاش برایم امکان بازگشت بود تا از نیکوکاران باشم. بلی، آیات و نشانه‌های من برایت آمد، ولی تو آنها را تکذیب نمودی و از پذیرفتن آن سرکشی کردی و از کافرین به آن بودی.[۱۶] نکته بسیار مهم کلمهٔ «جنب» است که در این آیه[۱۷] درباره علی علیه السلام به کار رفته است. جنب یعنی کنار، جهت و ناحیه. از امیرالمؤمنین علیه السلام به «کنار خدا»، «جهت خدا»، «ناحیه خدا» تعبیر شده است. همهٔ اینها کنایه از شدت ارتباط آن حضرت با خداست و قرب علی علیه السلام را به درگاه الهی در بالاترین درجه می‌رساند، که خدایش در قرآن چنین لقب زیبایی برایش معین فرموده است.

ای مقرب‌ترین بنده درگاه الهی! ما را به آن حسرت نرسان که روزی بر کوتاهی خود درباره تو تأسف خوریم و شرمندگی خود به درگاهت را با افسوس یاد نماییم.[۱۸]طبق آنچه ما قبل در فراز «حَبانی اللّه عزّوجلّ» در مفهوم «حِباء» بیان گردید خداوند متعال با گزینش پیامبرصلی الله علیه وآله به عنوان خاتم النبیین و فضیلت و برتری دادن ایشان بر دیگر انبیا و همچنین برگزیدن اوصیا آن حضرت از امیرالمؤمنین علیه السلام تا امام زمان روحی فداه آخرین وصی ایشان آنها را به خود نزدیک گردانید و در جایگاهی خاص قرار داد که نزدیکترین نزدیکی را به خداوند دارند که مفهوم «جنب اللّه» نیز می‌تواند همین باشد؛ در روایات دیگر علاوه بر امیرالمؤمنین علیه السلام از همهٔ اهل بیت علیهم السلام نیز با عنوان «جنب اللّه» یاد شده است.

پانویس

  1.  أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ یا حَسْرَتی عَلی ما فَرَّطْتُ فی جَنْبِ اللَّهِ وَ إِنْ کُنْتُ لَمِنَ السَّاخِرین ‏؛ تا مبادا کسی بگوید: دریغ و افسوس بر اهمال‌کاری و تقصیری که درباره خدا کردم، و بی‌تردید [نسبت به احکام الهی و آیات ربّانی] از مسخره کنندگان بودم. زمر / ۵۶.
  2. فراز علیٌّ علیه السلام جنب اللَّه در منابع عامه: ینابیع المودة، ۵۹۴، باب ۹۵، ح ۲ – ۱؛ توضیح الدلائل، ورقه ۱۳۲، قسم دوم، باب اول؛ معارج العلی، ص ۲۱، معراج اول؛ فرائد السمطین، ج۲، ص ۲۵۳، باب ۴۸، ح ۵۲۳.
  3. «جنب» در لغت پهلو را گویند و در اینجا به هر آن امری که مربوط به خداوند اطلاق می‌گردد. مفردات الفاظ القرآن الکریم، ص۹۷؛ مجمع البیان، ج۸، ص۷۸۷؛ بحارالانوار، ج ۹۸، ص ۳۵۱، ح۳.
  4. آل عمران / 103.  وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا وَ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْداءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْواناً وَ کُنْتُمْ عَلی شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَکُمْ مِنْها کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ آیاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُون ؛ و همگی به ریسمان خدا [قرآن و اهل بیت علیهم السلام] چنگ زنید، و پراکنده و گروه گروه نشوید؛ و نعمت خدا را بر خود یاد کنید آن گاه که [پیش از بعثت پیامبر و نزول قرآن] با یکدیگر دشمن بودید، پس میان دل‌های شما پیوند و الفت برقرار کرد، در نتیجه به رحمت و لطف او با هم برادر شدید، و بر لب گودالی از آتش بودید، شما را از آن نجات داد؛ خدا این گونه، نشانه‌های [قدرت، لطف و رحمت] خود را برای شما روشن می‌سازد تا هدایت شوید.
  5. آل عمران / 112.  ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّةُ أَیْنَ ما ثُقِفُوا إِلاَّ بِحَبْلٍ مِنَ اللَّهِ وَ حَبْلٍ مِنَ النَّاسِ وَ باؤُ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَ ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الْمَسْکَنَةُ ذلِکَ بِأَنَّهُمْ کانُوا یَکْفُرُونَ بِآیاتِ اللَّهِ وَ یَقْتُلُونَ الْأَنْبِیاءَ بِغَیْرِ حَقٍّ ذلِکَ بِما عَصَوْا وَ کانُوا یَعْتَدُون ‏؛ هر زمان و هر کجا یافت شوند، [داغِ] خواری و ذلت بر آنان زده شده، مگر [آنکه] به ریسمانی از جانب خدا [که ایمان به قرآن و نبوّت پیامبر است] یا ریسمانی از سوی مردمِ [مؤمن که پذیرش ذمه و شرایط آن است، چنگ زنند] و به سبب خشم خدا دچار سقوط معنوی شدند و [داغِ] بینوایی و بدبختی بر آنان زده شد. این بدان سبب است که آنان همواره به آیات خدا کفر می‌ورزیدند و پیامبران را ظالمانه می‌کشتند، و این کفرورزی و کشتن پیامبران] به سبب این است که [خدا را] نافرمانی نمودند و همواره [از حدود الهی] تجاوز می‌کردند.
  6. فرقان / 27.  وَ یَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلی یَدَیْهِ یَقُولُ یا لَیْتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبیلاً .
  7. اشاره است به آیه ۷۵ سوره حجر:  إِنَّ فی ذلِکَ لَآیاتٍ لِلْمُتَوَسِّمین ؛ قطعاً در این [سرگذشت اَسفبار و حادثه عبرت‌آموز] نشانه‌هایی [از قدرت خدا و خواری و رسوایی مجرمان] برای هوشمندان [که جستجوگر علل حوادث‌اند] وجود دارد».
  8. ابراهیم / 37.  رَبَّنا إِنِّی أَسْکَنْتُ مِنْ ذُرِّیَّتی بِوادٍ غَیْرِ ذی زَرْعٍ عِنْدَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنا لِیُقیمُوا الصَّلاةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوی إِلَیْهِمْ وَ ارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَراتِ لَعَلَّهُمْ یَشْکُرُون ؛ ای پروردگارم برخی از فرزندانم را در درّه‌ای بی‌کشت و زرع نزد خانه محترمت سکونت دادم؛ ای پروردگار من [این سکونت دادن‏] برای این است که نماز را بر پا دارند؛ پس دل‌های گروهی از مردم را به سوی آنان علاقه‌مند کن، و آنان را از انواع محصولات و میوه‌ها روزی بخش، که سپاس‌گزاری کنند.
  9. غایة المرام، ص ۳۴۱؛ کتاب الغیبه، ص ۱۵–۱۶؛ بحارالانوار، ج ۳۶، ص ۱۷، ح۶، و ص ۱۱۲، ح ۶۰.
  10. کنزالفوائد، صص ۲۷۲–۲۷۳؛ بصائر الدرجات، ص ۱۹؛ غایة المرام، ص ۳۴۳؛ تفسیر الصافی، ج۴، ص ۳۲۶؛ بحارالانوار، ج ۲۴، صص ۱۹۲–۱۹۳، ح ۱۰.
  11. بصائرالدرجات، ص ۱۹؛ بحارالانوار، ج ۲۴، ص ۱۹۴، ح۱۶؛ غایة المرام، ص ۳۴۲.
  12. غایة المرام، ص ۳۴۲.
  13. البرهان، ج۴، ص ۸۰؛ غایة المرام، ص ۳۴۲؛ بحارالانوار، ج ۳۶، ص ۱۵۰، ح ۱۲۸.
  14. زمر/ ۵۶.
  15. زمر / ۵۹–۵۴.
  16. زمر / ۵۹.  بَلی قَدْ جاءَتْکَ آیاتی فَکَذَّبْتَ بِها وَ اسْتَکْبَرْتَ وَ کُنْتَ مِنَ الْکافِرین ‏. [ولی به او می‌گویم :]آری، آیاتم به سوی تو آمد، پس تو آنها را انکار کردی و [از پذیرفتنش] تکبّر ورزیدی، و [نسبت به آن] از کافران بودی.
  17. زمر / ۵۶.
  18. غدیر در قرآن، ج۲، ص ۵۵.