سلیمان بن مهران اعمش (ابومحمد)


سلیمان بن مهران کوفی، مشهور به «أعمش» (۶۱–۱۴۸ ق)، از محدثان و فقهای شیعه و اهل کوفه در قرن دوم هجری و از اصحاب امام صادق علیه السلام و از راویان مورد اعتماد شیعه و سنی به‌شمار می‌رود. او به علم، زهد و شوخ‌طبعی شهرت داشت. أعمش در نقل حدیث و قرائت قرآن جایگاهی ممتاز داشته و بسیاری از بزرگان هر دو مذهب از او روایت کرده‌اند.

سلیمان بن مهران اعمش
اطلاعات فردی
نام کاملابو محمد سلیمان بن مهران اعمش کوفی
سرشناسیمحدث، فقیه، قاری و از اصحاب امام صادق علیه السلام
تولدسال ۶۱ ق کوفه یا دماوند
وفاتسال ۱۴۷ یا ۱۴۸ ق، کوفه
محل دفنکوفه
خویشان سرشناسپدرش مهران (ایرانی‌تبار، اهل دماوند)
اطلاعات علمی
استادانامام صادق علیه السلام، عبدالله بن مسعود (مکتب)، آبان بن ابی عیاش، سعید بن جبیر و…
شاگردانحفص بن غیاث، ابوبکر بن عیاش، آبان بن تغلب، و…
مذهبشیعه امامی
اطلاعات فرهنگی
زمینه فعالیتحدیث، فقه، قرائت قرآن،
علت شهرتشاگردی امام صادق علیه السلام، وثاقت نزد شیعه و سنی

روایت حدیث غدیر[۱]

نسایی در «الخصائص» و خوارزمی در «المناقب» و احمد بن حنبل در مسند خود ماجرای احتجاج امیرالمؤمنین علیه السلام به حدیث غدیر در رحبه کوفه و نیز نزول آیه تبلیغ در غدیر را از سلیمان بن مهران نقل کرده است.[۲]

و رواه النّسائی من حدیث الاعمش، عن حبیب بن أبی ثابت، عن أبی الطفیل قال: جمع علی علیه السّلام الناس فی الرحبة، ثم قال: «انشد اللَّه کل امرء مسلم سمع رسول اللَّه صلی اللَّه علیه و سلم یقول یوم غدیر خم: ما سمع لما قام؟ فقام جمع کثیر من الناس. قال ابو نعیم: فقام ناس کثیر، فشهدوا حین اخذ بیده، فقال للناس: «أ تعلمون انی اولی بالمؤمنین من انفسهم»؟ قالوا: نعم، قال: «من کنت مولاه فهذا مولاه اللَّهمّ وال من والاه، و عاد من عاداه». قال: فخرجت و کان فی نفسی شیء، فلقیت زید بن ارقم، فقلت له: انی سمعت علیا یقول کذا و کذا، قال: فما تنکر؟ لقد سمعت رسول اللَّه صلی اللَّه علیه و سلم یقول ذلک له.[۳]

نسائی این حدیث را از اعمش، از حبیب بن ابی ثابت، از ابوالطفیل نقل کرده است که گفت: علی علیه‌السلام مردم را در رحبه (صحن مسجد) کوفه گرد آورد، سپس فرمود: «هر مسلمانی را که سخن رسول خدا صلی‌الله علیه و آله را در روز غدیر خم شنیده است، به خدا سوگند می‌دهم که آنچه شنیده، بیان کند.» پس گروه زیادی از مردم برخاستند.

ابو نعیم می‌گوید: افراد زیادی برخاستند و شهادت دادند که هنگامی که پیامبر صلی الله علیه وآله دست علی علیه‌السلام را گرفت، به مردم فرمود: «آیا نمی‌دانید که من نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارترم؟» گفتند: آری. فرمود: «هر کس من مولای اویم، این علی مولای اوست. خدایا! دوست بدار هر که او را دوست بدارد و دشمن بدار هر که با او دشمنی کند.» ابوالطفیل می‌گوید: از آن مجلس خارج شدم و در دلم تردیدی بود. زید بن ارقم را دیدم و گفتم: از علی علیه السلام شنیدم که چنین و چنان می‌گفت. زید گفت: چرا انکار می‌کنی؟ من خود از رسول خدا صلی‌الله علیه و آله شنیدم که این سخن را درباره علی علیه السلام فرمود.[۴]

جایگاه راوی[۵]

سلیمان بن مهران در سال ۶۰ یا به روایتی در عاشورای سال ۶۱ هجری قمری، همزمان با واقعه کربلا، در کوفه به دنیا آمد.[۶] پدرش مهران، ایرانی‌تبار و اهل دماوند یا طبرستان بود که به کوفه مهاجرت کرد.[۷] برخی منابع او را از اسیران جنگ‌های شمال ایران دانسته‌اند که در نهایت آزاد شد و خانواده‌اش در کوفه ساکن شدند.[۸]

أعمش از کودکی در فضای علمی کوفه رشد کرد. او از شاگردان و اصحاب امام صادق علیه السلام به‌شمار می‌آید و بسیاری از بزرگان شیعه و اهل سنت، از جمله شیخ طوسی، ابن شهرآشوب و ذهبی، بر جایگاه علمی و معنوی او تأکید کرده‌اند.[۹]

أعمش از نمایندگان مکتب علمی کوفه و پیرو مکتب عبدالله بن مسعود در حدیث، فقه و قرائت قرآن بود. او از مشایخ بزرگی چون داوود بن سوید، ابووائل، ابراهیم تمیمی، سعید بن جبیر، مجاهد و ابراهیم نخعی بهره برد و با بسیاری از تابعین دیدار و از آنان نقل حدیث کرد.[۱۰] در میان شاگردان او می‌توان به حفص بن غیاث، ابوبکر بن عیاش و آبان بن تغلب اشاره کرد. بسیاری از محدثان بزرگ اهل سنت، همچون ابوحنیفه، سفیان ثوری، سفیان بن عیینه، شعبة بن حجاج و یحیی بن سعید قطان، از او روایت کرده‌اند.[۱۱]احادیث أعمش در معتبرترین منابع حدیثی اهل سنت، از جمله صحاح سته، نقل شده است.

أعمش به دلیل ضعف بینایی و نابینایی در اواخر عمرش به این لقب معروف شد. او به زهد، فقاهت، شوخ‌طبعی[۱۲] و بی‌اعتنایی به دنیا و اهل قدرت معروف بود؛ به‌گونه‌ای که ثروتمندان و حاکمان نزد او بی‌مقدار بودند.[۱۳] از منظر اعتقادی، أعمش امامی و از شیعیان وفادار اهل‌بیت علیهم السلام معرفی شده است. او از اصحاب امام صادق علیه السلام بود و روایات بسیاری در فضائل امیرالمؤمنین علی علیه السلام و اهل‌بیت علیهم السلام نقل کرده است.

أعمش با عالمان غیرشیعی زمان خود، از جمله ابوحنیفه، مناظراتی داشت و در مباحث کلامی و فقهی، موضعی استوار و مستقل اتخاذ می‌کرد.[۱۴] در موضوع جنگ‌های حضرت علی علیه السلام، مانند صفین و جمل، آشکارا جانب امام علیه السلام را می‌گرفت و روایات متعددی در نکوهش معاویه و اصحاب جمل از او نقل شده است.

  • احمد بن عبدالله عجلی: أعمش ثقه و محدث اهل کوفه در زمان خود بود. چهار هزار حدیث از او نقل شده و کتابی نداشت. در علم فرائض دانا و در تلفظ هیچ حرفی اشتباه نمی‌کرد. در او گرایش به تشیع وجود داشت. فقط سه نفر را بر او مقدم می‌دانستند. از انس بن مالک فقط یک حدیث نقل کرده است. گفته‌اند پدرش در واقعه کربلا حاضر بود و خودش روز عاشورا به دنیا آمد. نزدیک به هفتاد سال تکبیره اول نماز را از دست نداد. در حدیث ثقه و ثابت بود.
  • محمد بن طاهر مقدسی: أعمش از بزرگان کوفه و اصلش از طبرستان بود. از بسیاری از تابعین و بزرگان حدیث روایت کرده است. از او نیز بزرگان حدیث روایت کرده‌اند. در سال ۱۴۸ هجری درگذشت.
  • ابن خَلِّکان: أعمش ثقه، عالم و فاضل بود. پدرش از دنباوند بود و أعمش در کوفه به دنیا آمد. با زهری در حجاز مقایسه می‌شد. انس را دیده و از بزرگان تابعین روایت کرده است. خوش‌اخلاق و شوخ‌طبع بود.
  • عبدالغنی بن عبدالواحد مقدسی: أعمش از بزرگان حدیث و قرائت بود. از انس بن مالک فقط او را دیده و شنیدن از او ثابت نشده است. از بسیاری از تابعین روایت کرده است. در علم فرائض دانا و در تلفظ هیچ حرفی اشتباه نمی‌کرد. در ۸۸ سالگی درگذشت.
  • ابن حجر عسقلانی: أعمش ثقه و ثابت در حدیث بود. از انس و ابن ابی‌اوفی روایت کرده اما شنیدن از آن‌ها ثابت نیست و روایاتش مرسل است. از بزرگان تابعین روایت کرده و از او نیز بزرگان حدیث روایت کرده‌اند. در علم فرائض دانا و در قرائت قرآن سرآمد بود. در سال ۱۴۸ هجری درگذشت.
  • جلال‌الدین سیوطی: أعمش از بزرگان، ثقه و ثابت در حدیث و محدث اهل کوفه بود. انس و ابوبکره را دیده است. علم حدیث در کوفه را او و ابواسحاق سبیعی حفظ کردند. در ۸۸ سالگی درگذشت.
  • ذهبی: أعمش حافظ، ثقه، شیخ الاسلام و پیشوای علم و عمل بود. اصلش از ری و از بزرگان حدیث و قرائت بود. از انس بن مالک و بزرگان تابعین روایت کرده است. در علم حدیث، قرائت و فرائض سرآمد بود. نزدیک به هفتاد سال تکبیره اول نماز را از دست نداد. در سال ۱۴۸ هجری و حدود ۸۷–۸۸ سالگی درگذشت.
  • عبدالوهاب شعرانی: ثروتمندان و حاکمان نزد أعمش بی‌مقدار بودند. اهل زهد و طهارت و مراقبت بر وضو بود. نزدیک به هفتاد سال تکبیره اول نماز را از دست نداد. خود را حقیر می‌دانست و اهل دنیا نبود.
  • شیخ عبدالحق دهلوی: أعمش از بزرگان حدیث و قرائت و مورد رجوع کوفیان بود. از انس بن مالک و بسیاری از تابعین روایت کرده است. در علم حدیث ابن مسعود داناترین بود. هزار و سیصد حدیث دارد. در او گرایش به تشیع بود. ثقه و سرور محدثان بود.
  • یحیی بن سعید قطان: أعمش از زاهدان و نشانه اسلام بود.
  • وکیع: نزدیک به هفتاد سال تکبیره اول نماز را از دست نداد و اهل مراقبت بر نماز بود. ابن معین: أعمش ثقه بود. نسائی: أعمش ثقه و ثابت بود. عیسی بن یونس: أعمش هیچ حدیثی را مرسل نقل نکرد و ثروتمندان و حاکمان نزد او بی‌مقدار بودند. خریبی: کسی عابدتر از أعمش باقی نماند و او اهل سنت بود. ابن مدینی: هزار و سیصد حدیث از أعمش نقل شده است. علم حدیث در کوفه را أعمش و ابواسحاق سبیعی حفظ کردند
  • أعمش شوخ‌طبع، خوش‌اخلاق و در عین حال تندخو بود. در روز عاشورا یا سال ۶۰ یا ۶۱ هجری به دنیا آمد. در سال ۱۴۷، ۱۴۸ یا ۱۴۹ هجری درگذشت (اختلاف اقوال). پدرش از اسیران دیلم یا دنباوند بود و أعمش در کوفه به دنیا آمد.[۱۵]

پانویس

  1. چکیده عبقات الانوار (حدیث غدیر): صفحه ۱۶۹.
  2. الخصائص (نسایی): صفحه ۱۵. المناقب (خوارزمی): صفحه ۹۳. مسند احمد بن حنبل: جلد ۱ صفحه ۱۱۸.
  3. عبقات الأنوار فی إمامة الأئمة الأطهار جلد‏7 صفحه68
  4. عبقات الأنوار فی إمامة الأئمة الأطهار جلد‏7 صفحه68
  5. عبقات الأنوار فی إمامة الأئمة الأطهار ج‌لد18 صفحه25 ترجمه سلیمان بن مهران أعمش‏
  6. أعیان الشیعة - جلد 7 صفحه 315
  7. سیر اعلام النبلاء - ط الرساله - جلد6 صفحه 227
  8. تاریخ بغداد- جلد9 صفحه 6
  9. روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات - جلد 4 صفحه 76
  10. تاریخ بغداد - جلد 9 صفحه 4
  11. تاریخ بغداد - جلد 9 صفحه 4
  12. تاریخ الاسلام ذهبی - جلد۹ صفحه۱۶۳
  13. تاریخ بغداد - جلد9 صفحه 10
  14. أعیان الشیعة - جلد 7 صفحه 317
  15. عبقات الأنوار فی إمامة الأئمة الأطهار جلد18 صفحه25 ترجمه سلیمان بن مهران أعمش‏