شبهه منافقین در نسبت غدیر به امر الهی

از ویکی غدیر

شبهه منافقين در غدیر نسبت به امر الهى[۱]

  پس از اتمام خطبه غدير و بيعت همگانى با اميرالمؤمنين‏ عليه السلام، سومين روش در شبهه اندازى نسبتِ ساختگى بودن مراسم غدير از سوى پيامبر صلى الله عليه و آله و نسبت غير حقيقى آن به خدا بود.

اين مطلب را منافقين رسماً دامن زدند و علناً بر زبان آوردند. مطرح كنندگان اصلى اين جسارت ابوبكر و عمر بودند كه قبلاً نيز هنگام بيعت چنين سخنانى را بر زبان آوردند.

كيفيت به ميان آوردن اين شايعه هم در اين قالب بود كه «خدا به او امر نكرده و اين مطلبى است كه از پيش خود ساخته و به خدا نسبت مى‏ دهد»، كه در عربى از آن با كلمه«تَقَوُّل» ياد مى‏ شود، و سپس كلمه«كذّاب» را هم به آن افزودند، و براى توجيه علت اين«تقوُّل»هدف شرافت دادن به پسر عمويش را مطرح كردند.

آنچه ابوبكر و عمر در اين باره شايع كردند و با كلماتشان به تخريب اذهان مردم پرداختند عبارت بود از:

«لا وَ اللَّهِ ما اَمَرَهُ اللَّهُ بِهذا، وَ ما هُوَ اِلاّ شَىْ‏ءٌ يَتَقَوَّلُهُ! اِنَّ مُحَمَّداً كَذّابٌ عَلى رَبِّهِ وَ ما اَمَرَهُ اللَّهُ بِهذا فى عَلِىٍّ! وَ اللَّهِ ما هذا مِنْ تِلْقاءِ اللَّهِ وَ لكِنَّهُ اَرادِ اَنْ يُشَرِّفَ ابْنَ عَمِّهِ»

نه به خدا قسم، خدا او را به اين مطلب امر نكرده است؛ و اين نيست مگر چيزى كه به ناحق به خدا نسبت مى ‏دهد! محمد بر پروردگارش دروغ مى‏ بندد و خداوند چنين دستورى درباره على به او نداده است! به خدا قسم اين مطلب از جانب خدا نيست، و او قصد دارد پسر عمويش را شرافت دهد.

اين توطئه و شبهه فوراً از سوى خداوند تعالى در نطفه خفه شد و ده آيه از سوره حاقّه در تأييد پيامبر صلى الله عليه و آله و وَحْيانى بودن غدير نازل شد و بنيانى محكم براى غدير را تا ابديت در متن قرآن پايه گذارى كرد.

آيات ۴۳ تا ۵۲ سوره حاقه

Ra bracket.png تَنْزيلٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمينَ. وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنا بَعْضَ الاَقاويلِ. لاَخَذْنا مِنْهُ بِالْيَمينِ. ثُمَّ لَقَطَعْنا مِنْهُ الْوَتينَ. فَما مِنْكُمْ مِنْ اَحَدٍ عَنْهُ حاجِزينَ. وَ اِنَّهُ لَتَذْكِرَةٌ لِلْمُتَّقينَ. اِنّا لَنَعْلَمُ اَنَّ مِنْكُمْ مُكَذِّبينَ وَ اِنَّهُ لَحَسْرَةٌ عَلَى الْكافِرينَ. وَ اِنَّهُ لَحَقُّ الْيَقينِ. فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظيمِ La bracket.png

«نازل شده از پروردگار عالم است. اگر بعضى گفته‏ ها را به ناحق به ما نسبت دهد دست راست او را مى‏ گيريم و سپس رگ گردن او را قطع مى ‏كنيم، و هيچ يک از شما نمى‏ تواند ما را از چنين برخوردى مانع شود. اين يادمانى براى متقين است. ما مى ‏دانيم كه در ميان شما تكذيب كنندگان وجود دارند. اين حسرت بر كافران است و يقين حقيقى است. پس به نام پروردگار عظيمت تسبيح بگو».

پاسخى كه اين آيات به شايعه نسبت نداشتن غدير به خداوند مى‏ داد اين گونه بود كه مى ‏فرمايد:

«ولايت على نازل شده از پروردگار عالم است. اگر محمد بعضى از گفته ‏ها را به ناحق به ما نسبت دهد ما دست راست او را مى ‏گيرم و سپس رگ گردن او را قطع مى ‏كنيم، و هيچكس از شما نمى‏ تواند مانع چنين كارى شود.

ولايت على يادآورى براى متقين در عالم است، و ما مى ‏دانيم كه در ميان شما تكذيب كنندگانى نسبت به ولايت على وجود دارد كه ابوبكر و عمر هستند.

على حسرت بر كافران است و ولايت او يقينِ حقيقى است. پس اى محمد، با نام پروردگار عظيمت تسبيح بگو و او را شكر كن بر اين فضيلتى كه به تو عنايت كرده است».[۲]

پانویس

  1. واقعه قرآنى غدير: ص ۱۳۸. سخنرانى استثنائى غدير: ص ۲۹ - ۳۴.
  2. بحار الانوار: ج ۹ ص ۲۲۸ و ج ۲۴ ص ۳۳۷ و ج ۳۶ ص ۱۴۹،۱۰۱ و ج ۳۷ ص ۱۶۰،۱۲۰. عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۱۹۶،۱۴۱.