شناسایی دشمنان غدیر

اگر تصمیم برخورد و مقابله با دشمنان غدیر را داریم، باید قبل از هر اقدامی به شناسایی آنان بپردازیم. برای دستیابی کامل به این هدف، باید از علل دشمنی با غدیر آغاز کنیم و ببینیم چه جهاتی باعث شکل گرفتن دشمنانی با غدیر شده است.[۱] آنگاه آماری از تعداد دشمنان به دست آوریم؛ و اگر با تعداد کثیری دشمن مواجه شدیم علت این کثرت را جستجو کنیم. در مرحله بعد باید به درجه‌بندی دشمنان غدیر بپردازیم، و بنیان‌گذاران و پرچمداران و پشتیبانان آنان را شناسایی کنیم.

دشمنان غدیر

مگر کجای غدیر با مصحلت انسانیت منافات دارد، تا کسانی به فکر مقابله با آن بیفتند؟ وقتی تاریخ انبیا را مرور می‌کنیم می‌بینیم همه آنان با مقابله مردم مواجه بوده‌اند! آنان که دلسوزانه از طرف خالق بشر برای نشان دادن درست‌ترین راه زندگی مادی و معنوی آمده‌اند، همیشه از سوی اکثریتی از مردم مورد انکار و مقابله واقع شده‌اند. پس تعجبی ندارد اگر غدیر هم مورد بی مهری بلکه ستیز اکثریت مسلمانان قرار گرفته است. بر این اساس چاره ای جز آن نیست که با ورود به انگیزه‌ها و اهداف و اقداماتِ این اکثریتِ ضد غدیر، معرفت کاملی درباره دشمنان غدیر به دست آوریم.

در ۳ عنوانِ این قسمت به علل دشمنی با غدیر و بی‌ارزشی اکثریت مخالف با آن می‌پردازیم.

ریشه‌های دشمنی با غدیر

از آنجا که غدیر حق و از طرف خدا و به نفع مردم است، به همین دلیل هوای نفس و انسان‌های خبیث و شیطان در مقابل آن قرار می‌گیرند و با آن مبارزه می‌کنند. این تعجبی ندارد، چرا که خبیث و طیب جمع نمی‌شوند، و هوای نفس با راه خدا منافات دارد، و شیاطین هرگز راضی به اجرای مصلحت انسان‌ها نمی‌شوند.

بر این اساس اکثریت مردم در عکس العمل به غدیر دچار یکی از این سه عامل می‌شوند:

  1. یا گول شیطان را می‌خورند،
  2. یا برای رسیدن به خواسته‌های نفس پا روی حقیقت می‌گذارند،
  3. یا خباثت باطنشان را نشان می‌دهند.

در نتیجه همیشه شاهدیم که اکثریت مردم با راه حقِ غدیر مخالفند و پیرو اباطیلی هستند که به هر صورت مخالف غدیر است!! این برخوردی که با غدیر می‌بینیم درباره همه فرستادگان خدا و همه اوامر الهی در طول تاریخ گذشته دنیا و زندگی امروز مردم از مسلّمات تجربه شده است؛ بنابراین غدیر یک دشمن ندارد، که دشمنان بسیاری در کمین آن نشسته‌اند؛ و ما نباید در جستجوی یک نوع دشمن برای آن باشیم، که دشمنان مختلفی در شکل‌های متفاوت و با علل گوناگون به مقابله با آن برخاسته اند.

خدا محوری رمز دشمنی با غدیر

محور اصلی در علت همه موارد مخالفت با غدیر در یک نقطه قابل جمع است و می‌توانیم بگوییم:

خدامحوری و تسلیم محض در برابر اوامر الهی و نَه گفتن به آنچه در مقابل خدا قرار دارد، نقطه اساسیِ مخالفت با غدیر است، که هر مخلوقی در همین نقطه مقاومت خود را از دست می‌دهد و با بهانه‌های بی جا و عذر تراشی‌های بی‌ارزش از مرز خدا به سمت جهنم عبور می‌کند!! اگر خداوند دستور اعلان ولایت در غدیر را هم نداده بود باید مردم درباره تکلیف خود بعد از پیامبرصلی الله علیه وآله سؤال می‌کردند، تا مبادا بعد از آن حضرت ذرّه ای از اوامر الهی تخطی کنند.

اما پروردگار مهربان با اوامر اکید در متن قرآن دستور آن مراسم مفصل و استثنائی را برای اعلان راهکار مردم تا قیامت تدارک دید، و به آن واضحی و شفافی نمایندگی مطلق دوازده مقام را از طرف خود در بین مردم تا قیامت داده که عصمتشان ضمانت شده است. آیا مخالفت با چنین غدیری جز برای فرار از خدا محوری و ترس از التزام به اوامر الهی چیز دیگری می‌تواند باشد؟ گویا انسان خوب می‌فهمد که برای نیل به هوس‌هایش و پیاده کردن خباثتش، اگر در آغاز راه بند اطاعت و بندگی الهی را از گردن خود باز کند خیال خود را راحت کرده، تا به هر سویی «دلش» می‌خواهد حرکت کند و به هر لذتی که «دلش» می‌خواهد برسد.

شیطان که در آغاز راه با خواسته «دلش» همه چیز را به قیمت رو در رویی با خدایش از دست داد، از همین نقطه در انسان نفوذ می‌کند تا مقابله با خدا را برای او آسان جلوه دهد؛ بنابراین مقابله با دشمن غدیر به معنای دفاع از فروع دین یا یک واقعه تاریخی نیست، بلکه دفاع از خدا باوری است؛ چرا که با فاصله گرفتن از غدیر توحید خدشه دار می‌گردد.

چرا اکثریت مخالف غدیرند؟!

جا دارد برای آرامش قلب غدیریان و برای آنکه دشمنان غدیر بی‌ارزشی خود را در پیشگاه الهی بدانند، قرآن بخوانیم و ببینیم اکثریتی از اهل جهان که در مقابل غدیر قرار دارند در چه سقوطی از ارزش‌ها نزد پروردگار هستند. چه آنان که همه دوازده امام غدیر را نپذیرفته‌اند، و چه اهل سنت که هرگز زیر بار غدیر نرفته‌اند، و چه یهود و نصاری و بت پرستان و ملحدین و کفار که اکثریت خارج از غدیر را در کره خاکی تشکیل می‌دهند.

در کتاب خدا با ۵ نکته مهم درباره اکثریت رو به رو می‌شویم:

اکثریت نمی‌پذیرند!

خداوند در برخورد با اکثریت به‌طور جدی به پیامبرانش هشدار می‌دهد که امید زیادی به هدایتشان نداشته باشند، آنجا که پیش‌بینی کرده می‌فرماید:

  •  «اَکثَرُ النّاسِ لا یُؤمِنونَ» : «اکثر مردم ایمان نمی‌آورند».[۲]
  •  «اَکثَرُ النّاسِ لا یَعلَمونَ» : «اکثر مردم نمی‌دانند.»[۳]
  •  «وَ لکِنَّ اَکثَرَهُم یَجهَلونَ» : «اکثر مردم دچار جهل هستند».[۴]
  •  «کثَرُهُمُ الکافِرونَ» : «اکثر آنان کافر هستند».[۵]
  •  «اَکثَرُهُم کاذِبونَ» : «اکثر آنان دروغگویند».[۶]
  •  «اَکثَرُ النّاسِ لا یَشکُرونَ» : «اکثر مردم شکر نمی‌کنند».[۷]

این یعنی اگر اکثریت مسلمانان که به غدیر ایمان ندارند، یا امیرالمؤمنین علیه السلام را چهارمین خلیفه و شریک سه غاصب قبل در خلافت می‌دانند، اینان همان اکثریتی هستند که راه جهل را پیش گرفته‌اند و در اسلامشان دروغ می‌گویند، و به جای تشکر از نعمت غدیر بدان کفر می‌ورزند.

تلاش بی ثمر برای هدایت اکثریت

خداوند به همه انبیائش تسلا داده که باید تلاش خود را برای هدایت مردم بنمایند، اما بدانند که اکثریت نخواهند پذیرفت. خدا به پیامبرش می‌فرماید:

 «وَ ما اَکثَرُ النّاسِ وَ لَو حَرَصتَ بِمُؤمِنینَ» :[۸] «اکثر مردم - اگرچه تو (ای پیامبر) تلاش کنی - مؤمن نیستند» !!

حتی خدا استغنای خود را از مردم چنین اعلام داشته است:

 «اِن تَکفُروا اَنتُم وَ مَن فِی الاَرضِ جَمیعاً فَاِنَّ اللَّهَ لَغَنِیٌّ حَمیدٌ» :[۹] «اگر شما و همه کسانی که روی زمین اند کافر شوند، خداوند بی‌نیاز و ستوده شده است».

تعمّد اکثریت در انکار حق

شکی نیست که عده ای از مردم مستضعف هستند و اطلاع‌رسانی کامل نسبت به آنان صورت نگرفته، اما درباره اکثریت این مطلب صدق نمی‌کند؛ یعنی خدا حجت را به طرق مختلف بر انسان‌ها تمام می‌کند و آنان دانسته حق را زیر پا می‌گذارند.

خداوند در این باره می‌فرماید:

  •  «بَل اَکثَرُهُم یَعَلَمونَ الحَقَّ وَ هُم مُعرِضونَ» : «بلکه اکثرشان در حالی که از حق اعراض می‌کنند آن را خوب می‌دانند.»[۱۰]
  •  «بَل جاءَهُم بِالحَقِّ وَ اَکثَرُهُم لِلحَقِّ کارِهونَ» : «بلکه حق را برای آنان آورد، ولی اکثر آنان نسبت به حق کراهت دارند».[۱۱]
  •  «فَاَبی اَکثَرُ النّاسِ اِلاّ کُفوراً» : «اکثر مردم جز کفران نعمت را نپذیرفتند.»[۱۲]

یعنی بسیاری هستند که خبر غدیر را شنیده و منظور از آن را فهمیده‌اند، اما دانسته از آن رویگردانند! غدیر حق است ولی اکثریتی آن را نمی‌پسندند؛ و غدیر تمام نعمت است اما عده ای آن را کفران می‌کنند.

بی‌ارزشی اکثریت

اگر معتقدین غدیر به درگاه الهی عرضه بدارند: «با این اکثریت مخالف چه کنیم؟ آیا رأی آنان احترام ندارد؟ آیا مقابله با آنان صلاح است»؟ خداوند با قاطعیت و با شدیدترین کلمات خط بطلان روی اکثریت کشیده می‌فرماید:

  1.  «اَم تَحسَبُ اَنَّ اَکثَرَهُم یَسمَعونَ اَو یَعقِلونَ، اِن هُم اِلاّ کَالاَنعامِ بَل هُم اَضَلُّ سَبیلاً» : «یا گمان می‌کنی اکثر مردم می‌شنوند یا تعقل می‌کنند؟ این اکثریت نیستند مگر مانند چهارپایان بلکه از آنان هم گمراه ترند.»[۱۳]
  2.  «وَ لَقَد ذَرَأنا لِجَهَنَّمَ کَثیراً مِنَ الجِنِّ وَ الاِنسِ لَهُم قُلوبٌ لایَفقَهونَ بِها وَ لَهُم اَعیُنٌ لایُبصِرونَ بِها وَ لَهُم آذانٌ لایَسمَعونَ بِها، اولئِکَ کَالاَنعامِ بَل هُم اَضَلُّ» : «ما بسیاری از جن و انس را برای جهنم خلق کردیم. اینان قلب‌هایی دارند که با آن درک نمی‌کنند و چشمانی دارند که با آن نمی‌بینند و گوش‌هایی دارند که با آن نمی‌شنوند. اینان مانند چهار پایانند، بلکه گمراه ترند.»[۱۴]

این یعنی باید بپذیریم که در کنار مخاطبان فهیم و محترمِ غدیر، مخاطبانی هستند که حتی دُرست گوش نمی‌کنند تا چه رسد به آنکه فکر کنند. آنان نه از قلبشان و نه از چشمانشان و نه از گوش‌هایشان استفاده نمی‌کنند، گویا خدا با انسانی سخن نگفته است!

دوستی اکثریت با کافران سقیفه

اکثریت نه تنها گمراهند که مایلند دیگران را و حتی مخالفانشان را به راه انحرافی خود بکشانند، به گونه ای که گویا با کفر پیوند خورده‌اند. خداوند در این باره می‌فرماید:

  •  «تَری کَثیراً مِنهُم یَتَوَلوّنَ الَّذینَ کَفَروا» :[۱۵] «می‌بینی بسیاری از آنان را که کافران را دوست می‌دارند».
  •  «اِن تُطِع اَکثَرَ مَن فِی الاَرضِ یُضِلّوکَ عَن سَبیلِ اللَّهِ» :[۱۶] «اگر از اکثریت کسانی که روی زمین هستند اطاعت کنی تو را از راه خدا گمراه می‌کنند؟».

این یعنی باید اذعان داشته باشیم که اکثریت مردم، کافران سقیفه را به جای امامان غدیر صاحب اختیار خود قرار داده‌اند؛ و بدانیم که اکثریت در همه جای زمین مشکل ضلالت دارند، و سعی می‌کنند غدیریان را هم به سمت سقیفه متمایل کنند.

منابع

غدیر و دشمنان؛ مرور فوری، تألیف: محمد باقر انصاری.


پانویس

  1. محمد باقر انصاری
  2. سوره هود: آیه ۱۷. سوره رعد: آیه ۱. سوره غافر: آیه ۵۹
  3. سوره اعراف: آیه ۱۸۷. سوره نحل: آیه ۳۸. سوره روم: آیه ۳۰ ۶. سوره سبأ: آیه ۳۶ ۲۸. سوره غافر: آیه ۵۷. سوره جاثیه: آیه ۲۶. سوره یوسف: آیه ۶۸ ۴۰ ۲۱.
  4. سوره انعام: آیه ۱۱۱.
  5. سوره نحل: آیه ۸۳.
  6. سوره شعراء: آیه ۲۲۳.
  7. سوره بقره: ۲۴۳. سوره یوسف: آیه ۳۸. سوره غافر: آیه ۶۱.
  8. سوره یوسف: آیات ۱۰۳، ۶۸.
  9. سوره ابراهیم: آیه ۸.
  10. سوره انبیاء: آیه ۲۴.
  11. سوره مؤمنون: آیه ۷۰.
  12. سوره اسراء: آیه ۸۹. سوره فرقان: آیه ۵۰.
  13. سوره فرقان: آیه ۴۴.
  14. سوره اعراف: آیه ۱۷۹.
  15. سوره مائده: آیه ۸۰.
  16. سوره انعام: آیه ۱۱۶.