صاحب بن عباد
ابوالقاسم اسماعیل بن عباد (متولد ۳۲۶ هجری قمری – درگذشته ۳۸۵ هجری قمری) از چهرههای برجسته ادبی، علمی و سیاسی دوره آل بویه بود که به دلیل توانمندیهایش در زمینههای ادبیات، شعر و سیاست، بهویژه در دستگاه حکومت مؤیدالدوله و فخرالدوله، شهرت خاصی یافته است. وی به عنوان ادیب، نویسنده و وزیر شیعهمذهب، نقش مهمی در ارتقای فرهنگ و ادبیات فارسی و عربی ایفا کرد و بزرگترین اثر ادبی او کتاب «المحیط فی اللغة» است که در حوزه زبان و لغت بسیار معتبر است.
| اطلاعات فردی | |
|---|---|
| نام کامل | ابوالقاسم اسماعیل بن عباد |
| سرشناسی | شاعر، ادیب، نویسنده و وزیر دوره آلبویه |
| تولد | ۳۲۶ هجری قمری، اصفهان |
| وفات | ۳۸۵ هجری قمری، اصفهان |
| محل دفن | اصفهان |
| خویشان سرشناس | عباس بن عباد (پدر) |
| اطلاعات علمی | |
| استادان | پدرش عباس بن عباد، ابن عمید، ابن فارس و… |
| شاگردان | عبدالقاهر جرجانی، ابوبکر بن مقری و… |
| تحصیلات | فقه، حدیث، تفسیر، کلام، ادبیات |
| مذهب | شیعه |
| اطلاعات فرهنگی | |
| زمینه فعالیت | شعر، ادبیات، لغت، سیاست، وزارت |
| علت شهرت | کتاب المحیط فی اللغة، وزیر و ادیب برجسته دوران آلبویه |
زندگینامه
ابوالقاسم اسماعیل بن عباد در سال ۳۲۶ قمری در اصفهان به دنیا آمد. پدرش، عباس بن عباد، شخصیتی برجسته و مورد احترام در اصفهان بود که به واسطه جایگاه سیاسی و اجتماعی خود، لقب «شیخ امین» را داشت. ابن عباد تحصیلات خود را در زمینههای فقه، حدیث، کلام و علوم متداول آن زمان آغاز کرد و سپس برای ادامه تحصیل به شهر رِی رفت، که در آن دوره یکی از مراکز علمی بزرگ بهشمار میرفت. در رِی، تحت نظر وزیر دانشمند آل بویه، ابن عمید، آموزش دید و به واسطه استعداد بینظیرش در نویسندگی و انشاء متون ادبی، به مقام دبیری و نویسندگی دستگاه وزارت رسید. وی پس از مدتی به اصفهان بازگشت و در دوره حکومت مؤیدالدوله، به سمت وزارت منصوب شد.
ابوالقاسم بن عباد از شیعیان دوازده امامی بود و این امر در اشعار و نوشتههای او مشهود است. او یکی از مشهورترین بلاغتدانان زبان عربی در دوران خود و رقیب شمسالمعالی قابوس بوده است[۱] و به زبانهای عربی و فارسی شعر میسروده است. او در دربار آل بویه با تأکید بر شعر عربی حضور داشت اما به رشد شاعران فارسی نیز کمک کرد. برخی معتقدند که وی از مروجان زبان عربی و مخالف زبان فارسی بوده، اما به گفته سید محسن امین، گرچه اصالتش فارسی است، دین و ادب عربی او بر تعصب ملی غلبه داشته است.[۲] اشعار وی بازتابدهنده ارادت عمیق به اهل بیت، بهویژه ولایت امام علی علیه السلام، است و او در وصف فضایل آنان اشعار ماندگاری سروده است.
بزرگانی چون سید بن طاووس، شیخ صدوق، علامه مجلسی و شیخ حر عاملی به مذهب او تصریح کردهاند. عشق و ارادت او به اهل بیت علیهم السلام در متون ادبی او بازتاب یافته است و این مذهب نقش مهمی در شکلگیری شخصیت فرهنگی و اخلاقی او داشته است. ابن عباد در شب جمعه ۲۴ صفر سال ۳۸۵ هجری قمری پس از دورهای بیماری درگذشت.[۳]
تألیفات
صاحب بن عباد آثار متعددی در زمینههای مختلف علمی و ادبی از خود به یادگار گذاشته است که برخی از آنها عبارتند از:
- «کتاب الابانه» در علم کلام،
- «الاقناع» در علم عروض،
- «الامثال السائره» در علوم ادبی،
- «التذکره» در کلام و اصول دین،
- «مجموعه رسائل در مباحث اخلاق، اعتقاد و اجتماع»،
- «رسالهای درباره فضایل حضرت عبدالعظیم حسنی»،
- «رسالهای در علم طب»،
- «المحیط»
شعر عربی در غدیر[۴]
در طول چهارده قرن، مسئله غدیر در قالب اشعار عربی، فارسی، اردو، ترکی و غیر آن به نظم کشیده شده است.[۵]در این بین عده ای از شعرای عرب اشعار رسایی درباره غدیر سرودهاند که از جمله آنان صاحب بن عباد است.
وَ قَالُوا: عَلِیٌّ عَلاَ، قُلْتُ: لاَ فَإنَّ الْعُلَی بِعَلیٍّ عَلاَ
وَ لَکِنْ أقُولُ کَقَوْلِ النَّبِیِّ وَ قَدْ جَمَعَ الْخَلْقَ کُلَّ الْمَلاَ
ألاَ إنَّ مَنْ کُنْتُ مَوْلیً لَه یُوَالِی عَلِیّاً وَ إلاّ فَلاَ[۶]
«و گفتند: على علیه السلام داراى مقام رفیع و مرتبه بلندى است. من گفتم: چنین نیست، بلکه بلندى و رفعت و شرف بواسطه على علیه السلام، حائز رفعت و بلندى شده، و محلّ و مقام رفیع خود را یافته است.(دیگران هر چه می خواهند درباره علی علیه السلام بگویند) اما من همان سخنى را میگویم که رسول خدا صلی الله علیه وآله وقتى که در غدیر خم تمام خلائق را به دور هم جمع کرده و گرد آورده بود، درباره على علیه السلام گفت:اى معشر مردم آگاه باشید و بدانید: که هر کس من ولىّ و صاحب اختیار او هستم، او باید على علیه السلام را ولىّ و صاحب اختیار خود بگیرد، و گرنه مرا ولىّ و صاحب اختیار خود نگرفته، و به نبوّت من و به قرآنى که ولایت خدا را به من داده است، نگرویده است».
أبا حسنٍ لو کان حبّک مدخلی جهنم، ان الفوز عند جحیمها
فکیف یخاف النار من هو مؤمن بأنّ امیرالمؤمنین قسیمها[۷]
«أبا حسن علیه السلام، (ای امام همام) اگر دوستی تو مرا به دوزخ وارد سازد همانا که آتش جحیم، رستگاری مرا در پی خواهد داشت. آن کس که تو را تقسیم کننده بهشت و دوزخ داند چگونه از آتش آن هراسی دارد؟»