عذاب اصحاب صحیفه ملعونه
عذاب اصحاب صحيفه ملعونه[۱]
يكى از آياتى كه به صراحت در خطبه غدير تفسير شده آيه ۴۷ سوره نساء است:
مَعاشِرَ النّاسِ، «آمِنُوا بِاللَّه وَ رَسُولِهِ و النور الذى انزل معه مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهاً فَنَرُدَّها عَلى أَدْبارِها أَوْ نَلْعَنَهُمْ كَما لَعَنَّا أَصْحابَ السَّبْتِ».[۲] بِاللَّه ما عَنى بِهذِهِ الْآيَةِ الاّ قَوْماً مِنْ اصْحابى اعْرِفُهُمْ بِاسْمائِهِمْ وَ انْسابِهِمْ، وَ قَدْ امِرْتُ بِالصَّفْحِ عَنْهُمْ:
اى مردم، ايمان آوريد به خدا و رسولش و نورى كه همراه او نازل شده است قبل از آنكه هلاک نماييم صورتهايى را و آنها را به پشت برگردانيم يا آنان را مانند اصحاب سبت لعنت كنيم. به خدا قسم از اين آيه قصد نشده مگر قومى از اصحابم كه آنان را به اسم و نسبشان مى شناسم، ولى مأمورم از آنان پرده پوشى كنم.[۳]
در اين فرازِ خطبه، پيامبر صلى الله عليه و آله قسم ياد مى كند كه منظور از اين آيه و آن گروهى كه مانند اصحاب سبت لعنت شدهاند گروهى از اصحاب من هستند؛ و در فقرات بعدى تصريح مى فرمايد كه آنان اصحاب صحيفه ملعونه اند.[۴] چه مشابهتى در اعمال و رفتار اين دو گروه وجود دارد كه خداوند از ميان لعنت شدگان، اصحاب سبت را نام مى برد؟
چه شباهتى بين اهل سقيفه و اصحاب سبت بالاتر از اينكه با پوشش دين و به نام اسلام، بدعت ها را جايگزين فرامين الهى نمودند؛ و در همه موارد با اينكه رو در روى خدا ايستاده بودند با كمال وقاحت نشان دفاع از پيامبر صلى الله عليه و آله و دين او را بر پيشانى خود بسته بودند؟!
اگر آنان بر سرِ گرفتنِ ماهى و رسيدن به مال دنيا متوسل به چنان نيرنگ هايى مى شدند، اهل سقيفه براى محو نام على بن ابى طالب عليه السلام و خاندانش و باز گرداندن مردم به جاهليت حيله هاى آن چنانى را به كار مى گرفتند. اگر لعنت و دورى آنان از رحمت الهى با مسخ شدن پايان يافت، اهل سقيفه مستحق سزايى هستند كه اين جهان ظرفيت انعكاسش را ندارد، و در برزخ و قيامت اثر آن ظاهر شده و مى شود.
امام زين العابدين عليه السلام در اين باره مى فرمايد: خداوند اصحاب سبت را به خاطر صيد ماهى مسخ نمود. چگونه مى بينى نزد خداى عز و جل حال كسانى را كه فرزندان انبياء را به قتل رساندند و حرمت آنان را شكستند؟ اگر چه خداوند تعالى آنان را در دنيا مسخ نكرد، ولى آنچه از عذاب آخرت برايشان آماده كرده چندين برابر عذاب مسخ است.[۵]
الف) عذاب غاصبين خلافت در برزخ
نمونه اى از عالم برزخِ آنان كلام اميرالمؤمنين عليه السلام است كه به حارث همدانى فرمود:
آنچه من مى بينم تو هم مىبينى؟ عرض كرد: چگونه مى توانم آنچه شما مى بينى من هم ببينم در حالى كه خداوند به شما نورانيت داده و مقامى عطا فرموده كه به احدى نداده است. فرمود: اين اولى است كه بر پرتگاهى از آتش قرار دارد و التماس مى كند كه اى اباالحسن مرا ببخش، ولى خدا او را نبخشايد.
بار دوم اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: اين ديگرى دومى است كه بر شكافى از آتش قرار دارد و م ىگويد: اى ابا الحسن مرا ببخش، ولى خدا او را نبخشايد.[۶]
ب) عذاب غاصبين خلافت در قيامت
نمونه اى از عذاب آخرت غاصبين، حديث پيامبر صلى الله عليه و آله است كه فرمود: در جهنم تابوتى از آتش است كه در آن دوازده نفرند: شش نفر از اولين و شش نفر از آخرين.
اين تابوت در چاهى در قعر جهنم است و بر در آن تابوت قفلى است و بر در آن چاه صخره اى است. هر گاه خداوند بخواهد جهنم را شعله ور كند آن صخره را از در آن چاه برمى دارد، و جهنم از شعله ها و حرارت آن چاه شعله ور مى شود.
شش نفر از اولين عبارتند از قابيل پسر آدم كه برادرش را كشت، و فرعون بزرگ فرعون ها، و كسى كه با حضرت ابراهيم عليه السلام بر سر توحيد مجادله نمود، و دو نفر از بنى اسرائيل كه كتاب آسمانى آنان را تحريف كرده سنت هايشان را تغيير دادند كه يكى يهوديان را و ديگرى مسيحيان را منحرف ساخت، و ابليس ششمى آنان است.
و اما شش نفر از آخرين يكى دجال است و بقيه پنج نفر اصحاب صحيفه اند كه در حجةالوداع و مقارن غدير پيمان نامه اى بر ضد پيامبر و اميرالمؤمنين عليه السلام امضا كردند و سر از سقيفه در آوردند كه عبارتند از: اولى و دومى و ابوعبيده جراح و معاذ بن جبل و سالم مولى ابى حذيفة.[۷]