غدیر در مالی
مقاله درباره غدير[۱]
غديرِ سال ۱۴۲۳ قمرى براى اولين بار برنامه بى سابقه و بى نظيرى را تجربه كرد. افرادى از مليت هاى مختلف جهان فراخوانده شدند، تا در برنامه اى كه گفتمان ملت ها درباره غدير را تداعى مى كرد، احساس خود را از اين واقعه در مقاله اى به تصوير كشند.
در اين برنامه ۲۱۴ نفر از ۳۶ كشور جهان با ۲۷ زبان مختلف شركت كردند، كه همه سعى كرده بودند دريافت درونیشان را از واقعه عظيم غدير نشان دهند، و برداشت خود را با ذوق و سليقه اى كه ظرافت اين ماجرا مى طلبد، با زيباترين كلام به رشته قلم درآورند، كه يكى از اين كشورها مالى است.
غدير اساس پيامهاى خدا؛ و على عليه السلام مركز دائره غدير[۲]
پيامبر صلى الله عليه وآله اطاعت و ولايت على عليه السلام را بعد از رحلت خود بر آنان واجب كرد، و آنجا على عليه السلام نقطه پرگار غدیر شد.
اميرالمؤمنين عليه السلام در كنار پيامبر صلى الله عليه وآله ايستاد تا همه بدانندهيچكس جز على لياقت و حق چنين مقامى را ـ كه اطاعت مطلق از او و حق تصرف مطلق براى اوست ـ ندارد. در واقع خطبه پيامبر صلى الله عليه وآله به وجود شرايط امامت در امام على عليه السلام اشاره مى نمايد و جامعه بشريت را به ولايت و پيروى از او فرا مى خواند.بايد پذيرفت كه خداوند تعالى اكمال دين و اتمام نعمت را به زعامت و رهبرى و ولايت اميرالمؤمنين علیه السلام مقيد فرموده، به گونه اى كه تحقق هر زعامت و امامتى غير از رهبرى ايشان از نظر اسلام ارزشى ندارد. غدير اساس همه پيامهايى است كه پيامبر صلى الله عليه وآله از طرف خدا به مردم رسانده است و دستور صريح خداوند درباره ولايت و غدير است. مخالفت با چنين نص صريحى خروج از دين است، و به عبارت ديگر غدير دستور خدا و سقيفه ضد امر خدا و بدعت است. در روز هيجدهم ذى الحجة سال دهم هجرى پيامبر صلى الله عليه وآله پس از مراسم حج مسلمانان را در غدير خم جمع نمود و به آنان اعلام كرد كه على بن ابى طالب عليه السلام امام آنان است، و اين گونه اطاعت و ولايت او را بعد از رحلت خود بر آنان واجب كرد.درباره اين واقعه چند نكته مهم قابل توجه است:
الف. على عليه السلام نقطه دايره غدير
اين مسئله كه على عليه السلام نقطه پرگار غدير شد، يك مسئله اتفاقى و تصادفى نبود، همانگونه كه اصل اين حقيقت نيز فراتر از عالم اجسام و قبل از خلق آسمانها و زمين بوده است. پيامبر صلى الله عليه وآله در اين باره مى فرمايد: «من و على دو نور در پيشگاه پروردگار سبحان بوديم. سپس خدا ما را به صلب آدم منتقل كرد، و همچنان ما را از صلبى به صلب ديگر منتقل مى كرد تا آنكه من از عبداللّه و على از ابوطالب به دنيا آمد. سپس نور ما در حسن و حسين به يكديگر پيوست. لذا آن دو نور از نور رب العالمين هستند».
رواياتى به اين مسئله گواهى مى دهد كه پيامبر صلى الله عليه وآله درباره على عليه السلام فرموده است: «يا على، تو از من هستى و من از توام»، و نيز فرموده: «من كنت مولاه فعلى مولاه». به خاطر همين نقطه حساس در خلقت محمد و على عليهماالسلام، خداوند نسل و فرزندان هر پيامبرى را از صلب خود او قرار داده، ولى فرزندان محمد صلى الله عليه وآله را در صلب على عليه السلام قرار داده است.
ب. هدف از قرار گرفتن اميرالمؤمنين عليه السلام بر فراز منبر غدير
توقف اميرالمؤمنين عليهالسلام در كنار پيامبر صلى الله عليه وآله در روز غدير اهداف بسيارى را در نظر داشته، كه از جمله آنها يادآورى برنامه:
یوم العشيرة و ليلة المبيت است.
آن روز پيامبر صلى الله عليه وآله به على عليه السلام فرمود: يا على، آيا راضى هستى در جاى من بخوابى؟ عرض كرد: «بلى يا رسول اللّه، راضى هستم كه روح من سپر روح تو و جان من فداى جان تو باشد. بلكه راضى هستم روح و جان من فداى هر كسى باشد كه به تو تعلق دارد. آيا من زندگى را جز براى خدمت تو و اجراى دستوراتت و دوستى دوستانت و يارى برگزيدگانت و جهاد با دشمنانت خواسته ام؟ اگر اين نبود دوست نداشتم حتى يک ساعت در دنيا زنده بمانم». در حديث قدسى نيز مى فرمايد: «اى احمد، اگر تو نبودى افلاک را خلق نمى كردم، و اگر على نبود تو را خلق نمى كردم، و اگر فاطمه نبود هر دوى شما را خلق نمى كردم». آيا كسى مانند على عليه السلام خود را فداى پيامبر صلى الله عليه وآله كرده است؟ اگر على عليه السلام نبود چه كسى جان خود را سپر بلاى پيامبر صلى الله عليه وآله قرار مى داد؟!
ج . على عليه السلام هارون امت
واقعه غدير تأكيد دارد كه على بن ابى طالب عليه السلام موقعيت و منزلت هارون را در هر مناسبتى دارد، و اين معنى از فرمايش پيامبر صلى الله عليه وآله در غدير استفاده مى شود كه فرمود: «اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله». در واقع خطبه پيامبر صلى الله عليه وآله در اينجا به وجود شرايط امامت در امام على عليه السلام براى حاضرين و غايبين اشاره مى نمايد و پيرو آن مخالفين را مورد لعنت قرار داده و به دشمنى و برائت از آنان امر مى نمايد؛ و جامعه بشريت را به ولايت و پيروى از او فرامى خواند.سپس به همه مردم اعلام مى كند كه اطاعت مطلق حق على عليه السلام است. شاهد اين مطلب آن است كه ابتدا از مردم درباره ولايت خود اقرار مى گيرد كه آيا نسبت به مؤمنين از خودشان سزاوارتر نيستم؟ و آنگاه كه شهادت مى دهند همان حق تصرفى كه خود دارد براى على عليه السلام نيز واجب مى كند. از اين مسئله استفاده مى كنيم كه خداوند تعالى اكمال دين و اتمام نعمت را به زعامت و رهبرى و ولايت اميرالمؤمنين صلى الله عليه وآله مقيد فرموده، به گونه اى كه تحقق هر زعامت و امامتى غير از رهبرى ايشان از نظر اسلام ارزشى ندارد.
د. غدير دستور خداست، و سقيفه بدعت
خداوند تعالى در روز غدير توسط جبرئيل امين به پيامبر صلى الله عليه وآله وحى فرستاد:
«يا ايها الرسول بلغ ما انزل اليك من ربك و ان لم تفعل فما بلغت رسالته و اللّه يعصمك من الناس». در اين خطاب خداوند پيامبرش را تهديد كرده كه اگر مسئله مهم ولايت را به مردمى كه بيش از صد و بيست هزار نفر بودند، نرساند وظيفه رسالت خويش را انجام نداده و گويا در طول دوران بعثت خويش هيچ پيامى را به مردم نرسانده است. از اين آيه استفاده مى شود كه غدير اساس همه پيامهايى است كه پيامبر صلى الله عليه وآله از طرف خدا به مردم رسانده است، و به همين جهت كمال و تمام دين با غدير و ولايت قرار داده شده است. بنابراين آيه تبليغ و آيه اكمال دستور صريح خداوند درباره ولايت و غدير است. پس چگونه با چنين نص صريحى مخالفت مى كنند، در حالى كه پيامبر صلى الله عليه وآله در متن خطبه تصريح فرموده كه مخالف آن دشمن است، و هر كس دشمن پيامبر صلى الله عليه وآله باشد دشمن خداست، و هر كس با خدا دشمنى كند از دين خارج است؟!
منبع
غدیر در احساس ملت ها؛محمد باقر انصاری