كيفيت برخورد معصومين عليهم السلام با دشمن غدير

در تبليغ غدير نبايد فقط به دوستان و يا بى ‏اطلاعان از غدير اكتفا كرد، بلكه دشمنان غدير را نيز بايد زير نظر گرفت. براى جلوگيرى از انحرافات فكرى درباره غدير و ايجاد تشكيک در اذهان، كه دشمن به شدت بدان دست يازيده است، نكاتى مورد عنايت و تأكيد معصومين ‏عليهم السلام بوده كه درباره ساير مسائل اعتقادى و عملى به چشم نمى‏ خورد.

اين نكات يك نوع برنامه‏ ريزى براى خنثى كردن اقدامات دشمن است، كه از همان روزهاى سقيفه مطالبى از اين دست در برابر غدير مى‏ گفتند: كاش قبل از بيعت سقيفه ما را متوجه غدير مى‏ كرديد! غدير يادمان نبود! منظور از غدير چه بود!

در پاسخ دندان شكن به اين بهانه ‏هاى واهى درباره غدير، ائمه‏ عليهم السلام از دو زاويه وارد عمل شده ‏اند: از يك سو تأكيد داشتند كه وضوح معناى غدير را به همه بفهمانند و بهانه جويى ‏هاى بى‏ جا در برابر چنين حقيقت عظيمى را بشكنند. از سوى ديگر با ريشه ‏يابى ضديت با غدير و اتمام حجت كامل بر دشمنانش استحكام و قوت غدير در را در ابعاد اعتقادى و فكرى ثابت كنند.

بايد در نظر داشته باشيم كه مخالفان با اصل غدير يا جوانبى از آن يكى از سه گروه مى‏ توانند باشند: يا دوستان كم اطلاعى هستند كه در اثر آگاهى اندك برخى مطالب مربوط به غدير را زير سؤال مى ‏برند، و يا مخالفين غير مغرضى هستند كه در اثر ظلم سقيفه از حقايق غدير بى‏اطلاع مانده‏ اند، و يا دشمنان  سرسختى هستند كه آگاهانه به مقابله با غدير مى ‏پردازند.

برخوردهاى متفاوت معصومين‏ عليهم السلام با معارضه كنندگانِ مختلف غدير، حجت را بر نا آگاهان تمام مى‏ كند و عذرى براى روز قيامت باقى نمى ‏گذارد، و دشمنان را در پيشگاه خدا و خلق محكوم مى ‏نمايد.

از سوى ديگر اين كيفيت برخورد، دوستداران غدير را به سوى پخته شدن در اين اعتقاد، و مخالفين غدير را به سوى بيدار شدن از غفلت و دست برداشتن از تعصبات بى ‏جا سوق مى ‏دهد. در شش قسمت اين بخش روش‏ هاى برخورد معصومين‏ عليهم السلام با مخالفان غدير را با مستندات آن ارائه مى‏ كنيم:

۱. مفهوم ولايت در غدير

تعابير مختلف ادبى و اجتماعى و علمى در كلام چهارده معصوم ‏عليهم السلام به چشم مى‏ خورد كه براى اثبات روشن بودن چيزى است كه در غدير به عنوان ولايت مطرح شده است.

به پنج مورد از اين كلمات قصار غديرى اشاره مى ‏كنيم:

مورد اول: در اين باره گاهى مى‏ فرمايند: »غدير يعنى على‏ عليه السلام»؛ و اشاره به اين نكته است كه غدير براى اعلان هيچ موضوع ديگرى جز نشان دادن مقام خاص على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام در مسئله امامت نبود.

مورد دوم: گاهى مى ‏فرمايند: »غدير يعنى امامتِ على ‏عليه السلام«؛ و اشاره به اين نكته كه غدير براى اعلان هيچ موضوع ديگرى جز امامت نبود.

مورد سوم: گاهى مى ‏فرمايند: »غدير يعنى صاحب اختيارىِ مطلقِ امام«؛ و اشاره به اين نكته است كه اگر امام را خانه ‏نشين كنند غدير را كنار گذاشته ‏اند.

مورد چهارم: گاهى مى ‏فرمايند: »به حكم غدير يارى على ‏عليه السلام واجب است« ؛ و اشاره به اين نكته است كه خدا امام را براى مردم منصوب فرموده، و اگر مردم بى ‏اعتنا باشند در واقع به وظيفه خود عمل نكرده ‏اند.

مورد پنجم: گاهى فرموده ‏اند: »على‏ عليه السلام مثل پيامبرصلى الله عليه وآله است«؛ و اشاره به اين است كه اگر كسى پيامبرصلى الله عليه وآله را قبول دارد نمى ‏تواند بعد از او بدون امام بماند، و دقيقاً به همين دليل امام جايگزين تمام عيار پيامبرصلى الله عليه وآله است.

۲- جايگاه ولايت در دين

كلماتى از ائمه ‏عليهم السلام اين نقطه را نشانه گرفته است كه به مردم بفهماند مسئله ولايت آن قدر عظيم است كه جا دارد مراسمى به بزرگى غدير براى آن برپا گردد. به چهار مورد از اين كلمات دُرَربار اشاره مى‏ كنيم:

مورد اول: گاهى فرموده ‏اند: »امامت منزلتى بالاتر از آن دارد كه مردم با عقل‏ هاى خود بدان برسند«؟! يعنى تشكيك در معناى كلمه »مولى« در غدير به معناى بازى گرفتن بزرگ‏ترين واژه الهى است.

مورد دوم: گاهى فرموده‏ اند: »ولايت همه خلايق با ماست«؛ يعنى ولايت انسان‏ ها جزء كوچكى از ولايتى است كه در غدير اعلام شد، و مردم بايد بدانند كه ولايت همه موجودات با ماست.

مورد سوم: گاهى فرموده ‏اند: »قرآن موافقِ غدير و غدير موافقِ قرآن است«؛ يعنى مسئله‏ اى كه پشتوانه قرآنى دارد بزرگ‏تر از آن است كه در آن تشكيك شود و يا كوچك شمرده شود و با مفهوم آن بازى شود.

مورد چهارم: گاهى در يك زيارتنامه مفصل با عنوان غدير اسرارى از آن را روشن ساخته‏ اند؛ تا همه بدانند غدير عميق ‏تر از آن چيزى است كه مى‏ پندارند همه آن را فهميده ‏اند.

۳- تفكر بايسته درباره غدير

يكى از تأكيدات معصومين‏ عليهم السلام درست فكر كردن درباره غدير و اجتناب از قالب ريزى ‏هاى غلط يا اشتباه است. در اين باره شش عبارت از كلمات ايشان را مى‏ آوريم:

الف. گاهى در كلام ايشان آمده است:(غدير يعنى كمال دين با صاحب غدير)؛ و اين بدان معناست كه با اعتقاد به كمالِ دين با غدير نوبت به اين همه تشكيك نمى ‏رسد.

ب. گاهى آمده است: »غدير راهنمايى و نشان دادنِ ولى است«؛ و اين بدان معناست كه ولايت امرى ثابت است و در غدير مورد آن نشان داده شده، نه اينكه پس از نشان دادن ولىّ تازه در مفهوم آن تشكيك كنيم.

ج. گاهى آمده است: »غدير يعنى خليفه الهى صاحب اختيار است«؛ و اين بدان معناست كه در غدير صاحب اختيارى خليفه بيان شده و اگر آن را سلب كنيم چيزى از مفهوم خلافت و امامت نمى‏ ماند.

د. گاهى آمده است: »غدير تجديد پيمان است«؛ و اين بدان معناست كه غدير عنوان تازه ‏اى نيست بلكه همان مسير انبياست كه مردم هميشه بايد پيرو جهت خدا باشند، و در غدير يك بار ديگر اين پيمان را تجديد مى‏ كنند.

ه. گاهى آمده است: »غدير پايان رسالت و آغاز امامت است«؛ و اين بدان معناست كه با ختم نبوت راه خدا پايان نيافته؛ بلكه ولايت بايد آغاز مى ‏شود.

و. گاهى آمده است كه پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: »من در روز غدير خم از مردم عهد و پيمان گرفته ‏ام ... . مَثَل تو مثل بيت ‏اللَّه الحرام است كه مردم بايد سراغ تو بيايند و تو نبايد سراغ مردم بروى«  ؛ و اين بدان معناست كه مردم موظف به پيروى از امامند و بر امام دعوت مردم لازم نيست.

۴- اتمام حجت كامل با غدير

اولين برخورد امامان معصوم‏ عليهم السلام با دشمنان غدير و منافقين در قالب اتمام حجت كامل است، بدين معنى كه كيفيت اجراى برنامه غدير و اعلان ولايت به گونه‏ اى بوده كه هيچ راه فرارى براى كسى باقى نگذاشته است. در اين باره سيزده نمونه به چشم مى ‏خورد:

الف. گاهى مسئله عذرهاى بى‏ جا را مطرح كرده فرموده ‏اند: »بعد از غدير هيچ عذرى پذيرفته نيست«، و يا فرموده ‏اند: »غدير براى احدى عذرى باقى نگذاشته است« .

ب. گاهى از غدير به عنوان »آزمايش بزرگ« ياد كرده ‏اند كه همه بايد در آن شركت كنند.

ج. گاهى خاطر نشان كرده‏ اند كه مرد و زن، سفيد و سياه، عرب و عجم، درباره غدير فرقى ندارند..

د. گاهى آن را منت خدا بر مردم دانسته و آن را امر الهى و دستور مستقيم خداوند اعلام كرده ‏اند..

ه. گاهى پذيرش آن را علامت ايمان و گاهى پيام مستقيم قرآن و گاهى مهم‏ترين پيام پيامبرصلى الله عليه وآله معرفى كرده ‏اند.

و. گاهى با يك نكته سنجى فرموده ‏اند كه در غدير نه فقط ولايت على‏ عليه السلام را اعلام كرد، بلكه خود على‏ عليه السلام را بر فراز دستانش بلند كرد و به مردم نشان داد، و در واقع او را به همه امت در همه آينده ‏ها نشان داد.

ز. گاهى هزاران شاهدِ غدير را به رخ كشيده ‏اند و گاهى همه مردم را شاهدِ آن دانسته‏ اند.

ح. گاهى غدير را حقيقت غير قابل انكار دانسته ‏اند.

ط . گاهى خطابه كامل غدير را در اختيار مردم گذاشته ‏اند تا با مطالعه سخنان كامل پيامبرصلى الله عليه وآله هدف آن حضرت واضح باشد.

ى. گاهى با قَسَم دادن مخاطبين درباره غدير، وضوح و مسلم بودن غدير را به نسل‏ هاى آينده فهمانده ‏اند.

ك. گاهى غدير را بزرگ‏ترين خبر براى قيامت دانسته ‏اند كه همه بايد درباره آن پاسخگو باشند.

ل. گاهى به مردم هشدار داده ‏اند كه وظيفه آنان است كه سراغ غدير و صاحب آن بروند، نه آنكه صاحب ولايت به آنان التماس كند!.

۵- تعجب از كوتاهى درباره غدير

يكى از برخوردهاى معصومين‏ عليهم السلام با دشمنان كوچك و بزرگ غدير، اظهار تعجب از كسانى است كه به بهانه‏ هاى مختلف از پذيرش آن سر باز مى‏ زنند. اين تعجب بسيارى از مخالفينِ بى‏ غرض و غير عنود غدير را بيدار مى‏ كند، به خصوص اگر تعجب از مقامى صادر شود كه خيلى كم تعجب مى‏ كند و بجا تعجب مى‏ كند!

اين تعجب درباره غدير از حضرت زهراعليها السلام آغاز شده و از چند معصوم ديگر نيز ديده مى‏ شود. جهات تعجب كه در مجموع اين موقعيت‏ ها ديده مى‏ شود، در دوازده مورد زير خلاصه مى‏ گردد:

الف. تعجب از اينكه در غدير هم حضور در مراسم و هم شنيدن كلام پيامبرصلى الله عليه وآله و هم ديدن پيامبر و على‏ عليهما السلام تحقق يافت، كه درباره كمتر حكمى اين گونه محكم كارى مى ‏شود؛ ولى با اين همه مورد انكار قرار گرفته است!!

ب. تعجب از به خاطر نياوردن آن مراسم عظيم و اظهار فراموشى نسبت به غدير، كه چگونه كسى به خود اجازه مى ‏دهد و چگونه خجالت نمى‏ كشد از اينكه با سينه سپر كرده فراموشى غدير را اظهار نمايد.

ج. تعجب از اظهار تغافل و خود را به فراموشى زدن درباره غدير از كسانى كه شخصاً در آنجا حاضر بودند؛ در حالى كه مراسم سه روزه و سخنرانى يك ساعته آن هم در جمع صد و بيست هزار نفرى، چگونه مى ‏تواند مورد فراموشى قرار گيرد؟

د. تعجب از ناشنيده گرفتن غدير، يعنى برخى از حاضرين غدير با اقرار به حضور در آن مراسم ادعا مى ‏كردند كه نشنيده ‏اند يا نفهميده‏ اند در غدير چه مطلبى بيان شده است، و يا اشاره مى ‏كردند كه از ما نديده و نشنيده بگيريد و از ما اعتراف و اقرار درباره غدير نخواهيد!!

ه. تعجب از انكار غدير از كسانى است كه به فراموشى و تغافل اكتفا نكردند، بلكه صريحاً انكار كردند كه چنين واقعه ‏اى اتفاق افتاده باشد. جالب اين بود كه اين انكار در نسل‏ هاى بَعدِ سقيفه بيش از نسل اول بود كه كاسه از آش داغ‏تر شده بودند.البته عمليات شكننده سقيفه به حدى بود كه برخى مى ‏گفتند: مگر مى ‏شود با وجود چنان مراسم عظيمى در غدير، چنين برنامه ضد غديرى در سقيفه تدارك ديده شود؟!!

و. تعجب از مسخره كردن غدير، كه اين مسخره از سوى طرفداران انتخاب مردم در برابر انتخاب خدا مطرح مى ‏شد. يعنى اهل غدير را مسخره مى‏ كردند كه شما به چه فكر مى‏ كنيد در حالى كه مردم براى خود تصميم گرفتند و راه ضد غدير را برگزيدند!! اظهار تعجب ائمه‏ عليهم السلام هم از همين نقطه بود كه چگونه مردمى به انتخاب خود در برابر انتخاب پروردگارشان افتخار مى ‏كنند و گروه خدا باور را مسخره مى ‏كنند!!

ز. تعجب از سؤال درباره معناى غدير، كه در طول چهارده قرن وجود داشته و آخرين راهِ تشكيك درباره غدير را نفهميدن يا شك در معناى »مولى« قرار داده‏ اند. اين تعجب از معصومين‏ عليهم السلام بارها اظهار شده كه چگونه كسى غدير را مى ‏پذيرد اما لُبّ و اصل و اساس آن را كه جمله »مَن كُنتُ مَولاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَولاهُ« است نمى ‏فهمد و نمى ‏داند منظور از آن چه بوده، در حالى كه همه آن خطبه بلند و آن مراسم سه روزه براى بيان همين ولايت و صاحب اختيارى بوده است.

ح. تعجب از عذرخواهى بى ‏جا درباره غدير كه از سوى بيعت كنندگان با سقيفه اظهار مى ‏شد. وقتى اميرالمؤمنين و حضرت زهراعليهما السلام از آنان كمك مى ‏خواستند، با كمال بى ‏حيايى مى‏ گفتند: چرا غدير را بعد از بيعت با سقيفه به ما يادآور شديد، و اى كاش قبل از آن متذكر مى ‏شديد!!

حضرت زهراعليها السلام در مقابل آنان مى ‏فرمود: »بعد از روز غدير )كه قبل از سقيفه بوده( از كسى عذرى پذيرفته نيست« ، و يا مى‏ فرمود: »كسى كه كوتاهى مى‏ كند و عمداً قصور مى ‏نمايد جاى عذرى براى او نيست .

ط. تعجب از ضديت با غدير به معناى ترجيح و تقدم ادعاى خلق خدا بر امر خداوند!! كه به معناى تعجب از ضديت با خدا به حساب مى ‏آيد. جهت تعجب در اين است كه عده اى به جاى اينكه از گناه خود شرمسار باشند كه غدير را زير پا گذاشته‏ اند، با سينه سپر كرده به ضديت با آن پرداخته و بدان افتخار مى ‏كردند!!

ى. تعجب از اجبار صاحب غدير به بيعت؛ يعنى نه تنها غدير را نپذيرفتند و نه تنها حق صاحب غدير را هم براى خود برداشتند، بلكه به طمع افتادند كه حتى از خود صاحب غدير براى حكومت ضد غدير بيعت بگيرند. اين كمال بى‏ حيايى و بى‏ انصافى در حق غدير و صاحب آن بود.

ك. تعجب از بى ‏انصافى درباره غدير كه به معناى برخورد ناجوانمردانه و فوق جنايت كارانه با مسئله غدير است. به عنوان نمونه:

با وجود ۱۲۰۰۰۰ شاهد چگونه نبايد اميرالمؤمنين ‏عليه السلام بتواند حق خود را بگيرد؟

چرا بايد سقيفه به نام حق قريش كه حق اهل‏بيت ‏عليهم السلام است خلافت را به نام خود نمايد؟

چرا بايد براى بيعت گرفتن اجبارى از صاحب غدير درِ خانه او آتش زده شود؟

چرا بايد در راه بيعت اجبارى از صاحب غدير حضرت زهراعليها السلام كه سيدة النساء و همسر صاحب غدير است به شهادت برسد؟

چرا بايد صاحب غدير را با آن وضع فجيع در حالى كه طناب بر گردن او انداخته ‏اند براى بيعت اجبارى ببرند و شمشيرها بر سر او بگيرند كه اگر با ضد غدير بيعت نكند او را بكشند؟

آيا همه اينها گذشته از اينكه جناياتى عظيم است، يك بى انصافى و بى ‏مروتى و ناجوانمردى محسوب نمى ‏شود؟

ل. تعجب از اينكه اگر غدير قانع كننده نيست، پس چه حجت و دليلى قانع كننده است؟! يعنى اگر مراسمى به عظمت غدير و خطابه ‏اى به بلنداى خطبه غدير، آن هم از لسان مستقيم ختم نبوت صادر شده باشد و صد و بيست هزار نفر شنيده باشند و او گفته باشد كه آنچه مى‏ گويم از طرف خداست و از همه مردم حتى اهل سقيفه بيعت گرفته باشد، اگر چنين اتمام حجتى در عالم قانع كننده نيست، پس كدام دليل در جهان مى ‏تواند قانع كننده باشد؟!

۶.ريشه ‏يابى ضديت با غدير

در مقابله ائمه‏ عليهم السلام با معاندان و مخالفان غدير، حقايق ريشه ‏اى اين مسئله تبيين شده، تا همه بدانند دشمنى با غدير مشابه دشمنى ‏هاى ديگر نيست و مسئله عميق‏ تر از آن چيزى است كه فكر مى‏ كنند. در اين باره پنج مسئله زير مطرح شده است:

الف. گاهى از دشمنى با غدير به عنوان قطع ارتباط با خدا و پيامبرصلى الله عليه وآله تعبير شده، به اين معنى كه جدايى از غدير قهر با خدا و رسول است، چرا كه مهم‏ترين فرمان ايشان عمداً زير پا گذاشته مى‏ شود.

ب. گاهى مخالفت با غدير از بالاترين مصاديق ظلم شمرده شده، به اين معنى كه هم ظلم به خود و هم به ديگران است، و هم در ميان ظلم‏ هايى كه تصور مى‏ شود هيچ ظلمى به اين وسعت نيست.

ج. گاهى از انكار غدير به »كفرى بر كفر ديگر« تعبير شده، حاكى از آنكه اهل سقيفه فقط غدير را منكر نشده ‏اند، بلكه در توحيد و نبوت كافر بوده ‏اند، تا روزى كه به فرامين خدا و رسول درباره غدير كافر شده‏ اند.

د. گاهى اين تعبير به ميان آمده كه آيا دشمنان غدير به اين هم فكر كرده ‏اند كه روزى بايد پاسخگوى اين جنايت خود در روز قيامت باشند؟ و آيا فكر كرده ‏اند كه آنچه در دنيا انجام مى‏ دهند جز مهلت الهى نمى‏ تواند باشد؟

ه. گاهى شدت اين دشمنى ترسيم شده كه حتى صاحب غدير را با طناب سياهى بر گردن براى بيعت با دشمن غدير بردند! و نهايتاً تعابيرى داريم كه به همه غاصبين غدير و مخالفان آن اعلام مى‏ دارد: ((غدير خط بطلان بر هر غاصبى است)) .

اين بدان معناست كه اگر واقعه غدير فقط همين يك خاصيت را داشت كه غاصبين را به همه نشان داد كافى بود، چنانكه نسل‏ هاى بعد به خوبى اين حقيقت را دريافتند، و لااقل در فكر و اعتقاد گول سقيفه را نخوردند، اگر چه ظاهر حكومت در دست آنان بود.

۲۳.كيفيت و راهكارهاى تبليغى غدير

   كدام سخنرانى را در سراسر تاريخ سراغ داريد كه اين همه پيش‏ بينى و برنامه ‏ريزى و تداركات براى آن در نظر گرفته شده باشد؟

آيا در بين همه ملت‏ ها -  حتى با امكانات پيشرفته امروز -  خطابه ‏اى با اين همه پيش‏ برنامه و ميان ‏برنامه و پس ‏برنامه پيدا مى‏ كنيد؟

چه كسى مى ‏تواند آن برنامه ‏ريزى توانمند و با عظمت را از پشتيبانى خداوند نداند؟

اكنون نوبت ما و نسل ‏هاى بعد از ماست كه براى قدردانى از آن همه لطف الهى و به عنوان سپاسگزارى از آن تلاش بى ‏وقفه پيامبرصلى الله عليه وآله بپاخيزيم. آن برنامه پيچيده و حساب شده در غدير درسى بزرگ و راهنمايى جاويد براى همه ماست، كه در عصر ارتباطات و با اين امكانات متفاوت و گسترده كه در اختيار داريم، همطراز آن روز غدير برنامه ‏ريزى كنيم و براى انتشار خبر غدير به صورت همه جانبه و با استفاده از همه امكانات و با تدارك همه جهات تبليغى، حركتى جهانى را براى تبليغ غدير آغاز نماييم.

اين بدان معنى است كه عظمت غدير اقتضا مى‏ كند به بلنداى آن برنامه‏ ريزى داشته باشيم، و گمان نكنيم پيامى با آن عظمت را در گونه‏ هاى كم ابهت تبليغ مى ‏توان جلوه ‏گر ساخت. احترام به مقام با عظمت غدير به ما فرمان مى‏ دهد كه آن را در جذاب‏ترين و ارزشمندترين گونه‏ هاى رسانه‏ اى جلوه‏ گر سازيم، و هر گونه تبليغى در رابطه با غدير را لايق شأن آن و به عظمت ساحت مقدس اولين مبلِّغ آن يعنى پيامبر اكرم ‏صلى الله عليه وآله به انجام رسانيم.

اكنون جا دارد كيفيت تبليغ غدير را از مبلغ اعظم آن بياموزيم، و گام به گام مسيرى را كه پيامبر معظم‏ صلى الله عليه وآله به ما آموخته از فراسوى چهارده قرن در امروز زمان به اجرا در آوريم. اين بدان معنى است كه اگر مى ‏خواهيم مبلِّغ غدير باشيم بايد براى اين تبليغ پيش‏ برنامه و ميان‏ برنامه و پس ‏برنامه تدارك ببينيم، كه در اين بخش به تبيين آن مى ‏پردازيم:

۱.ما هم پيش ‏برنامه داشته باشيم

اگر پيامبرصلى الله عليه وآله قبل از ابلاغ پيام غدير تداركات وسيع و پيش برنامه ‏هاى مفصلى را تدارك ديده بود، اين به ما مى‏ گويد كه با در نظر گرفتن كيفيت رسانه ‏اى عصر حاضر و با تهاجمى كه مسلمانان و همه مردم دنيا در معرض آن هستند، بايد چه پيش بينى‏ هايى را قبل از تبليغ غدير تدارك ببينيم؟

الف. براى غدير آمادگى فكرى ايجاد كنيم

از غدير بياموزيم كه براى تبليغ آن بايد ذهن مخاطبين را براى پذيرش آن آماده نماييم. عوامل خاص آن زمان براى استقبال افكار مردم از غدير در زمان ما نيز موارد مشابهى دارد كه با به كار گرفتن آنها مى ‏توانيم در مخاطبين براى فرا گرفتن غدير ايجاد اشتياق نماييم. در اينجا نمونه‏ هايى برگرفته از روش پيامبرصلى الله عليه وآله را كه راهگشاى تبليغ غدير در جهان امروز است يادآور مى‏ شويم:

اول: ظهور امام‏ زمان‏ عليه السلام مشوِّق غدير

اگر در غدير اعلان نزديكى رحلت پيامبرصلى الله عليه وآله عاملى قوى براى اشتياق مردم شد تا غدير و مسئله جانشينى پيامبرصلى الله عليه وآله را پيگير باشند، امروز نيز نزديكى ظهور حضرت بقيه ‏اللَّه الاعظم ‏عليه السلام مى‏ تواند عاملى مؤثر براى احساس نياز مردم نسبت به ولايت دوازده امام معصوم ‏عليهم السلام باشد كه ركن آن غدير است، و مدار غدير بر محور آن بوده است.

دوم: ولايت مطلقه رسول‏ اللَّه‏ صلى الله عليه وآله مقدمه غدير

اگر در غدير يادآورى صاحب اختيارى خدا و رسول مقدمه مناسبى براى ولايت صاحب غدير بود، امروز نيز اقرار همه موحدين به ولايت مطلقه الهى و اقرار مسلمانان به ولايت مطلقه رسول‏ اللَّه‏ صلى الله عليه وآله، مى‏ تواند بهترين مقدمه براى درك صحيح صاحب اختيارى دوازده امام معصوم ‏عليهم السلام باشد، كه ولايتشان در غدير به صراحت و براى هميشه دنيا تا روز قيامت اعلام شد.

سوم: فضائل اهل‏بيت‏ عليهم السلام براى باور غدير

اگر در غدير يادآورى فرموده‏ هاى گذشته خدا و رسول -  مانند حديث ثقلين‏ خاطر نشان خوبى براى »مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ« بود، امروز نيز يادآورى صدها فراز از آيات و فرمايشات پيامبرصلى الله عليه وآله درباره ولايت اهل‏بيت ‏عليهم السلام مى‏ تواند باور غدير را در ذهن مسلمانان آسان نمايد، و به راحتى آن را هضم كنند و بپذيرند، و بدانند كه غدير تثبيت حقيقت ولايت است و مسئله تازه ‏اى در دين ما نيست.

چهارم: استقلال تبليغى براى تثبيت غدير

اگر در غدير جداسازى مراسم حج از مراسم سه روزه اعلان ولايت صورت گرفت تا مستقل ديده شود و ارزش آن جداگانه محاسبه شود، امروز نيز بايد غدير پرونده خاص خود را داشته باشد و به طور مستقل درباره ‏اش تبليغ شود و شعارهايش مشخص باشد.

اين مى ‏تواند بدان معنى باشد كه در درياى فضايل على‏ عليه السلام، غدير پررنگ ‏تر از همه بايد نشان داده شود. در فضاى اعتقادى ما نيز بايد غدير به عنوان نقطه حساسى معرفى شود كه بدون آن هيچ عملى پذيرفته نيست. غدير در فرازهاى تاريخ اسلام بايستى مقطعى شناخته شود كه هرگز تكرار نشده است. در دنياى ادبيات دينى ما غدير بايد جايگاهى داشته باشد كه يازده جلد »الغدير« به خاطر آن تأليف شود.

متقابلاً مخاطبين نيز بايد بدانجا برسند كه پرونده ‏اى جداگانه براى غدير در زندگى خود باز كنند و ابعاد مختلف آن را بياموزند و در مسير زندگى خود وارد نمايند. نتيجه اين استقلال غدير آن است كه هر فرد معتقد به پيامبرصلى الله عليه وآله با صداى بلند اعلام كند: »غديريَم، سقيفه‏ اى نيستَم« ! يعنى آن كسى كه براى غدير صفحه خاصى در زندگى خود دارد، »صِراطَ الْمُسْتَقيمَ« را از »مَغْضُوبٌ عَلَيْهِمْ« و »ضالّينَ« جدا كرده است. يعنى اگر با غدير آشنا شده و آشتى كرده، از سقيفه فاصله گرفته و با آن قهر كرده است. يعنى در يك دل فقط يك پرونده باز خواهد بود كه اگر آن پرونده مفتوح غدير باشد، دفتر سقيفه بسته است و راهى در قلب ندارد.

پنجم: با عجله و بى‏ درنگ براى تبليغ غدير

اگر بلافاصله بعد از حج و با سرعت تمام مراسم غدير آماده شد، و پيامبرصلى الله عليه وآله منتظر بازديدها و سؤالات مردم نماند؛ اين به ما مى ‏آموزد كه درباره غدير تعجيلى بايد، و امروز دير شده است و تا فرداها منتظر ماندن جفاست. بى ‏درنگ بايد آغاز كرد و بى‏ صبرانه بايد نتايج را دنبال كرد و از ثانيه‏ ها بايد حداكثر استفاده را برد.

ششم: فصلِ خاصى براى غدير

اگر بلال از سوى پيامبرصلى الله عليه وآله هم زمان و هم مكانِ تبليغ غدير را مشخص كرد و اعلام نمود كه همه بايد فردا حركت كنند و بايد در سرزمين غدير خم حاضر باشند، اين درسى براى ماست كه براى غدير كلاس ‏هاى مخصوص داير كنيم، و آن را وارد متون درسى مراكز آموزشى نماييم، و در زمان و مكان معين پيگير آن باشيم، و به تبليغات كلى اكتفا نكنيم.

ب. تركيب جامعى از مخاطبين داشته باشيم

در غدير با يك پيش‏ بينى دقيق مخاطبين متفاوت در منسجم ‏ترين شكل كنار يكديگر قرار گرفتند، و به گونه ‏اى ناگزير هر يك به رسانه ‏اى براى ابلاغ خبر غدير تبديل شدند، تا آنجا كه كفار و مشركين هم در برابر منبر غدير حضور يافتند.

امروز نوبت ماست كه با درس گرفتن از آن شيوه بديع مخاطبين غدير را فقط قشرهاى آشنا به غدير ندانيم، و مخاطبين متفاوت از گروه ‏هاى مختلف اجتماع -  حتى غيرمسلمانان -  را به اين سفره بزرگ دعوت نماييم. در اين باره با پيروى از سياست پيامبرصلى الله عليه وآله در غدير مى‏توانيم شيوه ‏هاى زير را به كار گيريم.

اول: پيام غدير در رسانه‏ هاى مخالفين

با توجه به حضور بسيارى از منافقين و دشمنان داخلىِ پيامبرصلى الله عليه وآله در مراسم بى ‏نظير غدير و وجود بسيارى از فرازهاى غدير در منابع آنان، ما هم نه تنها از مخالفين غدير نهراسيم، بلكه به گونه ‏اى برنامه ‏ريزى كنيم كه پيام بلند غدير را وارد رسانه‏ هاى آنان نماييم و مخاطبان بسيارى از آنان را در شنيدن و انتقال پيام غدير تغذيه كنيم. اين دقيقاً بدان هدف است كه اگرچه مخاطب مستقيماً هدايت نيابد ولى انتقال سخن توسط آنان يقيناً در مقاطعى تأثير گذار خواهد بود.

دوم: تبليغ غدير در اجتماعات مؤثر

اگر در غدير مراسم حج باعث اجتماع آن جمع عظيم بود، ما نيز بايد موقعيت‏ هايى را كه مردم با پاى خود و به طور منسجم در آنها جمع مى‏ شوند شناسايى كنيم و از آن فرصت‏ ها براى تبليغ غدير حداكثر استفاده را بنماييم.

در همين روزگار نيز ايام حج بهترين موقعيت زمانى و مكانى براى تبليغ غدير است. از كنار كعبه تا حرم پيامبرصلى الله عليه وآله با حضور ميليونى حجاج، فرصت‏هاى طلايى براى ابلاغ پيام غدير وجود دارد كه با در نظر گرفتن عرفات و مشعر و مِنا و جمرات سه گانه و صفا و مروه و زيارتگاه‏ هاى مختلف مكه و مدينه ضريب تبليغى غدير چند برابر مى ‏شود، و ما نبايد هيچ يك از آنها را از دست بدهيم.

حرم اميرالمؤمنين ‏عليه السلام در نجف، و حرم سيدالشهداءعليه السلام در كربلا نيز جايگاه خاصى است كه از جمع عظيم مردم در ارتباط با صاحبان ولايت كه در همان ضريح مقدس زيارت مى‏ شوند بايد استفاده برد، و چه جايى بهتر از آنجا براى تبليغ غدير! حرم‏هاى ساير امامان‏ عليهم السلام در كاظمين و خراسان و سامرا و اماكن مقدس ه‏اى كه در اطراف آنها قرار دارند، و همه امامزادگان و زيارتگاه‏ ها از موقعيت‏ هاى مناسب براى تبليغ غدير به حساب مى‏ آيند، چرا كه در آنجا آمادگى مخاطبين در حد كمال است.

اگر اجتماعات مردم در مجالس جشن و سوگوارى اهل‏بيت‏ عليهم السلام را به اين مجموعه اضافه كنيم و مساجد و حسينيه‏ هايى را كه در اكثر كشورهاى جهان وجود دارند به آن بيفزاييم، اذعان خواهيم داشت كه امروزه براى تبليغ آن پيام جهانى موقعيت ‏هاى بى ‏شمارى در اختيار ماست كه هنوز به شناسايى آنها نپرداخته ‏ايم.

سوم: دنياى رسانه ‏هاى عمومى

اگر بدين مجموعه، دنياى رسانه ‏ها را كه با مخاطبين ناپيدا در ارتباط هستند اضافه كنيم درمى ‏يابيم آنچه در غدير با صد و بيست هزار مخاطب ابلاغ شد، امروزه با عدد ميلياردى مخاطبين امكان پذير است.

راديو، تلويزيون، شبكه ‏هاى ماهواره ‏اى، سايت‏ هاى اينترنتى، شبكه ‏هاى ويدئويى ابزارهايى هستند كه از طريق آنها به راحتى مى‏ توان پيام آن روز بزرگ را تبليغ كرد. اگر تعدد زبان‏ ها را در اين رسانه‏ ها و سهولت كار ترجمه را در نظر بگيريم -  كه در دنياى امروز به آسانى انجام مى ‏پذيرد -  متوجه هزاران بلندگو مى ‏شويم كه غدير مى ‏تواند از طريق آنها منتشر گردد، و حقاً آن پيام بزرگ لايق تبليغى بدين وسعت است.

چهارم: تأثيرگذارى در استقبال مردم

اگر در غدير، جذبه سخن آن گونه بود كه عده ‏اى از اهل يمن و طائف و مكه، على رغم مسير خود به سمت جنوب، زحمت سفر تا غدير را كه به سمت شمال مكه بود بر خود هموار كردند، تبليغ امروز ما براى غدير نيز بايد به گونه‏ اى جذاب باشد كه مخاطبين حاضر شوند سخن ديگران را رها كنند و به استقبال غدير بيايند، اگر چه براى آنان زحمتى داشته باشد و يا لازم باشد در راه آن هزينه كنند.

پنجم: غدير در خانواده ‏ها و نژادها

اگر در غدير، در مواردى خانواده‏ ها حضور داشتند و در مواردى مردان يا زنانى به تنهايى آمده بودند، ما نيز خانواده‏ ها را با غدير آشنا كنيم، و مردان و زنان را در هر شرايطى هستند از خطاب غدير مستثنى ندانيم.

اگر در غدير مردم با درجات متفاوت ايمان حضور داشتند ما نيز همه مردم را در همه درجاتشان از نظر ايمان در غدير سهيم بدانيم.

اگر تركيب قبايلى و نژادى در غدير لغو شد و پيام غدير براى عرب و عجم و سياه و سفيد و سرخ و زرد به طور يكسان تبليغ شد، امروز نيز غدير را بدون در نظر گرفتن تفاوت‏ هاى نژادى يا امثال آن تبليغ كنيم و از اروپاى سفيد تا آفريقاى سياه تا شرق زردپوست پيام رسان غدير باشيم.

ج. شرايط زمانى و مكانى را در نظر بگيريم

اگر در غدير موقعيت‏ هاى عام و خاص زمانى با دقت در نظر گرفته شد و زمانى مفصل بدان اختصاص داده شد، امروز نيز بايد موقعيت ‏هاى عام از نظر حضور فكرى و قلبى مردم سنجيده شود و موقعيت‏ هاى خاص مانند ايام جشن و عزاى اهل‏بيت‏ عليهم السلام و ساير موقعيت‏ هايى كه اجتماعى در آن تشكيل مى‏ شود و حتى مهمانى ‏ها و اجتماعات خصوصى مردم در حد امكان براى ابلاغ پيام غدير به كار گرفته شود.