مشاور و شریک نداشتن خدا در اداره امور
(تغییرمسیر از مشاور نداشتن خداوند)
مشاور و شریک نداشتن خدا در اداره امور وصفی است از سوی پیامبر صلی الله علیه و آله درباره خداوند در خطبه غدیر. در این قسمت از خطبه غدیر سخن از این موضوع شده که خداوند نه در امورش مشاور داشته و نه در تقدیرش شریک و نه در تدبیرش یاریدهندهای دارد. این جمله اشاره است بر اینکه خداوند فاعل مایشاء است و در امور و اجرای آن تنهاست و احتیاجی به مشورت برای صحت و سقم یا کیفیت اجرا ندارد.[۱]
حال شاید پرسیده شود که چرا چنین است؟ در پاسخ گفته شده:
- برای آنکه اگر خدا با کسی مشورت کند، یا محتاج به مشورت است یا محتاج نیست. اگر محتاج است، پس واجب الوجود نیست؛ زیرا هر محتاجی ناقص و هر ناقصی ممکنالوجود و هر ممکنی مخلوق است. اگر محتاج نیست، پس مشورت لغو و عبث است و ذات پاک او از عمل لغو و عبث منزه است.
- مشورتکردن با دیگری برای استفاده علمی از فکر او است. اصولاً حکمت مشورت همین است و خدا عالم به کل اشیاء است و چیزی بر او پوشیده نیست. پس مشورت با دیگری برای او معنی ندارد.
- طرف مشورت باید یا آگاهتر از مشورتکننده باشد، یا لااقل مثل او باشد؛ پس، شخص عالم در امور علمی با شخص جاهل مشورت نمیکند. در این صورت، باید موجودی باشد که لیاقت مشورت با خدا را داشته باشد. حالا اگر آن موجود از خدا برتر و داناتر و باقدرتتر است، پس او خدا است. اگر مثل خدا است، پس لازم میآید خدا مثل داشته باشد؛ اگر جاهل و نادان و پایینتر از مقام ربوبی است، پس او جاهل نسبت به خالق است و صلاحیت این را ندارد که طرف مشورت قرار بگیرد.
- در ازل که خداوند خواست عالم هستی را ایجاد کند، موجود دیگری غیر از او نبود تا با او مشورت شود؛ زیرا فرض بر این است که کَانَ اللَهُ وَ لَمْ یَکُنْ مَعَهُ شَیءٌ؛ خدا بود و هیچ چیز با او نبود[۲] و هنگامی که وجودی غیر از او نباشد، پس با چه کسی مشورت میکند؟ نتیجتاً، نفی شریک مستلزم نفی مشورت است.[۳]
پانویس
منابع
- بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار؛ محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
- شرح خطبه غدیر؛ محمدرضا شریفی، اصفهان: انتشارات نورالحیات، ۱۴۴۶ق.
- الفصول المهمة فی أصول الأئمة (تکملة الوسائل)؛ محمد بن حسن حر عاملی، تحقیق: محمد قائنی، قم: مؤسسه معارف اسلامی امام رضا علیه السلام، ۱۴۱۸ق.