نماز و زکات در خطبه غدیر
مَعاشِرَ النّاسِ، اَقیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ کَما اَمَرَکُمُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ، فَاِنْ طالَ عَلَیْکُمُ الْاَمَدُ فَقَصَّرْتُمْ اَوْ نَسیتُمْ فَعَلِیٌّ وَلِیُّکُمْ وَ مُبَیِّنٌ لَکُمْ؛ الَّذی نَصَبَهُ اللَّهُ عزَّ وَ جَلَّ لَکُمْ بَعْدی اَمینَ خَلْقِهِ. اِنَّهُ مِنّی وَ اَنَا مِنْهُ، وَ هُوَ وَ مَنْ یَخْلُفُ مِنْ ذُرِّیَّتی یُخْبِرُونَکُمْ بِما تَسْالُونَ عَنْهُ وَ یُبَیِّنُونَ لَکُمْ ما لا تَعْلَمُونَ.
ی مردم! نماز را به پا دارید و زکات بپردازید همانگونه که خداوند تبارک و تعالی شما را امر فرموده است. پس اگر مدتی بر شما گذشت، کوتاهی کردید یا فراموش نمودید، علی علیه السلام سرپرست شما و بیان کنندهٔ احکام و معارف الهی است که خداوند تبارک و تعالی پس از من او را به عنوان امین برای شما منصوب فرموده است. او از من و من از او هستم. او و جانشینانش از فرزندان من، به شما از آنچه بپرسید پاسخ میدهند و آنچه را نمیدانید برایتان بیان میکنند.
«اقیموا» - به فتح الف و کسر قاف- فعل امر ماضی است از باب «اقامَ، یُقیمُ، اقامه» ومفرد آن «اَقَمَ» است، یعنی به پا دارید نماز را. «صلاة» در اصل لغت به معنای دعا است و در اصطلاح متشرعین عبارت است از افعال و اذکار مخصوص. «آتو» فعل امر ماضی است و مفرد آن «آتِ» است و زکات در اصل لغت به معنای نمو است و در اصطلاح متشرّعین عبارت است از قدر مخرج از مال، یعنی آنچه از مال به عنوان زکات باید داده شود. «آمد» - به فتح الف و میم و سکون دال- به معنای زمان مجهول است.
نکاتی مهم درباره نماز و زکات
در خطبهٔ غدیر سه نکتهٔ اساسی دربارهٔ نماز و زکات فرمودهاند:
- تأکید خاص دین اسلام بر این دو عمل، که اثرات خاص دنیوی و اُخروی و فردی و اجتماعی آن بر همگان معلوم است.
- انجام این دو وظیفه آنطور که خداوند دستور فرموده (کما امرکم اللَّه)، بطوری که هرگونه بدعت و کم و زیاد کردن عمدی ارزشِ آنها را ساقط میکند. و این بدان معنی است که خداوند میخواهد درجهٔ اطاعت کامل مردم را با این دو عمل بسنجد و بدین وسیله مردم میزانِ «الاسلام هو التسلیم» را در خود محک بزنند.
- اگر هرگونه سؤال یا مشکلی دربارهٔ این دو عمل پیش آمد باید از امامان علیهم السلام پرسید تا مطابق خواست خداوند باشد.
علت بیان نماز و زکات از بین احکام اسلام
جواب آن است که این دو حکم مانند حج که قبلاً نام برده شد از ارکان دین بهشمار میآید. پس ذکر آنها دلیل بر عظمت و اهمیت آنها است و چون درمورد حج به چند روایت اشاره نمودیم و کمی در اسرار حج بحث نمودیم لازم است دربارهٔ نماز و زکات هم به قسمتی از روایات که در شأن این دو اصل اصیل وارد شده است اشاره کنیم.
الف: نماز
در اهمیت نماز و شرایط و خصوصیاتش در قرآن آیات متعددی ذکر شده است. به سبب آنکه این اصل، رکنی رکین در اسلام است از اهمیت ویژهای برخوردار است. از آن جمله این آیات:
۱. إِنَّما یَعْمُرُ مَساجِدَ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ أَقامَ الصَّلاةَ وَ آتَی الزَّکاةَ… ؛[۱]مساجد خدا را کسانی عارت میکنند که به خدا و روز جزا ایمان آوردهاند و نماز میگذراند و زکات میدهند.
۲. ... یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ ؛[۲]به نیکی فرمان میدهند و از ناشایست بازمیدارند و نماز میگذازند و زکات میدهند.
۳. ... أَوْصانی بِالصَّلاةِ وَ الزَّکاةِ ما دُمْتُ حَیًّا ؛[۳]تا آن زمان که زنده هستیم به نماز و زکات سفارش شدهام.
۴. ... وَ کانَ یَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلاةِ وَ الزَّکاةِ ؛[۴]و او خاندانش را به نماز و زکات فرمان میداد.
۵. الَّذینَ إِنْ مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّکاةَ… ؛[۵]همان کسان که اگر در زمین مکانتشان دهیم نماز میگذارند و زکات میدهند.
۶. ... فَأَقیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ … ؛[۶]پس نماز را به پای میدارند و زکات میدهند.
۷. ... هُدیً وَ بُشْری لِلْمُؤْمِنین * الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ ... [۷]؛ رهنمون و مژدهای است برای مؤمنان، آنان که نماز گذارده زکات میدهند.
۸. هُدیً وَ رَحْمَةً لِلْمُحْسِنین* الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ … ؛[۸] نیکوکاران را هدایت و رحمتی است، آنان که نماز میگذارند و زکات میدهند.
۹. ... قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً وَ أَقیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاة … ؛[۹]و به مردمان سخن نیک گویید و نماز بخوانید و زکات بدهید.
۱۰. ... فَإِنْ تابُوا وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّکاةَ فَخَلُّوا سَبیلَهُمْ ... ؛[۱۰]پس اگر توبه کردند و نماز به جای آورند و زکات ادا کردند از آنها دست بردارید.
۱۱. فَإِنْ تابُوا وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّکاةَ فَإِخْوانُکُمْ فِی الدِّین ... ؛[۱۱]پس اگر توبه کردند و نماز به جای آوردند و زکات دادند برادران دینی شما هستند.
به طوری که ملاحظه میفرمایید در تمام این آیات صلات و زکات با هم ذکر شده است و این دلیل است بر اینکه نماز و زکات قرین یکدیگرند. بالاخص در آیه آخر صریحاً ذکر شده است کسی که نماز بخواند و زکات بدهد برادر دینی شما است، نه کسی که فقط نماز بخواند، یا فقط زکات بدهد، کنایه از اینکه هر دو واجب و ملازم یکدیگرند و نباید از هم جدا شوند و ایمان با اقرار به یکی و انکار دیگری محقق نمیشود.
حدیث اول:
قال رسولالله صلی الله علیه وآله: الصَّلَاةُ عِمَادُ الدِّینِ فَمَنْ تَرَکَ صَلَاتَهُ مُتَعَمِّداً فَقَدْ هَدَمَ دِینَهُ وَ مَنْ تَرَکَ أَوْقَاتَهَا یَدْخُلُ الْوَیْلَ وَ الْوَیْلُ وَادٍ فِی جَهَنَّمَ کَمَا قَالَ اللَّهُ تَعَالَی فِی سُورَةِ أَ رَأَیْتَ فَوَیْلٌ لِلْمُصَلِّینَ الَّذِینَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُون [۱۲]
رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: نماز ستون دین است. پس کسی که عمداً نماز را ترک کند به تحقیق که دین خود را خراب کرده است و کسی که نماز را بدون هیچ عذری در وقت به جای نیاورد داخل در ویل- که وادیای در جهنم است- میشود، چنانکه خداوند در قرآن میفرماید: وای بر نمازگزاران! آنان که در نماز سهو آنان را فرا میگیرد.»[۱۳]
حدیث دوم:
قال رسولالله صلی الله علیه وآله: حَافِظُوا عَلَی الصَّلَوَاتِ فَإِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ یُدْعَی بِالْعَبْدِ فَأَوَّلُ شَیْءٍ یُسْأَلُ عَنْهُ الصَّلَاةُ فَإِنْ جَاءَ بِهَا تَامَّة وَ إِلَّا زُخَّ فِی النَّارِ؛ رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: محافظت نمایید بر نماز به درستی که روز قیامت بنده را برای حساب میآورند و اول سؤال از او راجع به نماز است. پس اگر نماز را با شرایط در اوقات بهطور کامل به جا آورده بود که خوب است و إلا به سوی جهنم رهسپار خواهد گشت.[۱۴]
حدیث سوم:
عَبْدِ الْعَظِیمِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْحَسَنِیِّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ مُوسَی بْنِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام قَالَ: لَمَّا کَلَّمَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مُوسَی بْنَ عِمْرَانَ علیه السلام ... قَالَ إِلَهِی فَمَا جَزَاءُ مَنْ صَلَّی الصَّلَوَاتِ لِوَقْتِهَا؟ قَالَ: أُعْطِیهِ سُؤْلَهُ وَ أُبِیحُهُ جَنَّتِی؛ عبدالعظیم حسنی به نقل از امام علی بن محمد از پدرانش از امیرالمؤمنین علیه السلام نقل نمودهاند که حضرت فرمودند: خداوند متعال با حضرت موسی علیه السلام تکلم نمود. موسی علیه السلام عرض کرد: خدایا! پاداش کسی که نماز را به وقت به جا میآورد چیست؟ خداوند فرمود: خواستههای او را برآورده میکنم و بهشت را بر او مباح خواهم ساخت.[۱۵]
حدیث چهارم:
عن ابی جعفر علیه السلام، قال: مَا مِنْ عَبْدٍ مِنْ شِیعَتِنَا یَقُومُ إِلَی الصَّلَاةِ إِلَّا اکْتَنَفَتْهُ بِعَدَدِ مَنْ خَالَفَهُ مَلَائِکَةٌ یُصَلُّونَ خَلْفَهُ وَ یَدْعُونَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ حَتَّی یَفْرُغَ مِنْ صَلَاتِهِ؛ امام باقر علیه السلام فرمودند: هر یک از شیعیان ما که به نماز بایستد ملائکه او را در میان میگیرند و پشت سر او نماز میخوانند و برای او دعا میکنند تا وقتی که از نماز فارغ شوند.[۱۶]
حدیث پنجم:
قال امیرالمؤمنین علیه السلام: لَوْ یَعْلَمُ الْمُصَلِّی مَا یَغْشَاهُ مِنْ جَلَالِ اللَّهِ مَا سَرَّهُ أَنْ یَرْفَعَ رَأْسَهُ مِنَ السَّجْدَة؛ امیرمؤمنان علیه السلام میفرماید: اگر نمازگزار بداند که در جلال حق پوشیده نشده است؛ هرگز میل نخواهد داشت تا سر از سجود بردارد.[۱۷]
ب: زکات
حدیث اول:
امام صادق علیه السلام میفرماید: وقتی آیه زکات در ماه رمضان نازل شد رسول خدا صلی الله علیه وآله به منادی خود امر فرمود تا در میان مردم ندا در دهد که: خداوند متعال زکات را بر شما واجب گردانید همانند نماز. پس خداوند زکات را قرار داد در طلا و نقره شتر و گاو و گوسفند و گندم و جو و خرما و کشمش و این اعلام در ماه رمضان بود و از ما سوای آنچه ذکر شد عفو فرمود.[۱۸]
حدیث دوم:
عن ابی جعفر و ابی عبدالله علیه السلام، قالا: فَرَضَ اللَّهُ الزَّکَاةَ مَعَ الصَّلَاةِ؛ امام باقر و امام صادق علیه السلام فرمودند: خداوند زکات را با نماز واجب ساخت.[۱۹]
حدیث سوم:
عن النبی صلی الله علیه وآله، قال: أَنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی قَد فَرَضَ عَلَیْکُمُ الزَّکَاةَ کَمَا فَرَضَ عَلَیْکُمُ الصَّلَاةَ… زَکُّوا أَمْوَالَکُمْ تُقْبَلْ صَلَوَاتُکُمْ؛ رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: خداوند زکات را بر شما مانند نماز واجب ساخت. پس زکات مال خود را بپردازید تا نماز شما قبول شود.[۲۰]
حدیث چهارم:
عن ابی جعفر علیه السلام، قال: إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی قَرَنَ الزَّکَاةَ بِالصَّلَاةِ، فَقَالَ: «أَقِیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ» فَمَنْ أَقَامَ الصَّلَاةَ وَ لَمْ یُؤْتِ الزَّکَاةَ فَکَأَنَّهُ لَمْ یُقِمِ الصَّلَاةَ؛ امام باقر علیه السلام میفرماید: به راستی که خداوند متعال زکات را قرین نماز قرار داد و فرمود: نماز را به پا دارید و زکات بدهید. پس کسی که نماز بخواند و زکات ندهد مثل آن است که نماز نخوانده است.[۲۱]
حدیث پنجم:
عن الراوندی فی لب اللباب: وَ مَرَّ مُوسَی علیه السلام عَلَی شَابٍّ یُصَلِّی صَلَاةً حَسَنَةً؛ فَقَالَ: مَا رَأَیْتُ أَحْسَنَ صَلَاةً مِنْهُ فَأَوْحَی اللَّهُ إِلَیْهِ مَا أَجْوَدَه بِالصَّلَاةِ وَ أَبْخَلَهُ بِالزَّکَاةِ، لَا أَقْبَلُهَا مِنْهُ حَتَّی تَحْسُنَ الصَّلَاةُ مَعَ الزَّکَاةِ، فَإِنَّهُمَا مَقْرُونَتَان؛ قطب راوندی در کتاب «لبّ اللباب» نقل فرموده است که: حضرت موسی علیه السلام بر جوانی گذشت که مشغول نماز بود و نیکو نماز میخواهند و موسی علیه السلام گفت: من نمازی نیکوتر از این نماز ندیدهام و از خداوند به او وحی شد که: ای موسی! چقدر نماز او نیکوست؛ ولی در دادن زکات بخیل است. من نماز او را قبول نخواهم کرد تا وقتی که نماز را با زکات به نحو احسن انجام دهد؛ چون زکات مقرون به نماز است.[۲۲]
حدیث ششم:
عن امیرالمؤمنین، عن رسولالله صلی الله علیه وآله، قال فی خطبة الوداع: ایها الناس! ادّوا زکوة مالکم، فمن لا یزکی لا صلوة له، و من لا صلوة له لادین له و من لا دین له لا حج له و لا جهاد له؛ امیرالمؤمنین علیه السلام از رسول اکرم صلی الله علیه وآله نقل فرمود که آن حضرت در خطبة الوداع خطاب به مردم فرمودند: ای مردم! زکات مالتان را بدهید. پس کسی که زکات مالش را ندهد نمازی برای او نیست و کسی که نماز ندارد دین ندارد و کسی که دین ندارد حج و جهاد ندارد.[۲۳]
حدیث هفتم:
عن ابی جعفر علیه السلام، قال: بینا رسولالله فی المسجد اذ قال: قم، یا فلان! حتی اخرج خمسة نفر، فقال صلی الله علیه وآله: اخرجوا من مسجدنا لا تقبلوا فیه، و انتم لا تزکون؛ امام باقر علیه السلام میفرماید: رسول خدا صلی الله علیه وآله در مسجد بودند. پس فرمودند: یا فلان یا فلان! پنج نفر را خطاب فرمودند که از مسجد بیرون بروید و در مسجد ما نماز نخوانید چون شما زکات نمیدهید.[۲۴]
حدیث هشتم:
عن رفاعه بن موسی انه سمع اباعبدالله علیه السلام یقول: ما فرض الله علی هذه الامهٔ شیئا اشد علیهم من الزکوة و فیها تهلک عامتهم؛ امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند چیزی را بر این امت سختتر از زکات قرار نداد و در زکات است هلاکت عامهٔ مردم.[۲۵]
رجوع به امیرالمؤمنین علیه السلام برای اخذ احکام بعد از نبی صلی الله علیه وآله
پیامبر صلی الله علیه وآله میفرمایند: فَانْ طالَ عَلَیْکُمُ الْامَدُ فَقَصَّرْتُمْ اوْ نَسیتُمْ فَعَلِیٌّ وَلِیُّکُمْ وَ مُبَیِّنٌ لَکُمْ؛ الَّذی نَصَبَهُ اللَّهُ عزَّ وَ جَلَّ لَکُمْ بَعْدی امینَ خَلْقِهِ. انَّهُ مِنّی وَ انَا مِنْهُ، وَ هُوَ وَ مَنْ یَخْلُفُ مِنْ ذُرِّیَّتی یُخْبِرُونَکُمْ بِما تَسْالُونَ عَنْهُ وَ یُبَیِّنُونَ لَکُمْ ما لا تَعْلَمُونَ.
او از من و من از او هستم. او و جانشینانش از فرزندان من، به شما از آنچه بپرسید پاسخ میدهند و آنچه را نمیدانید برایتان بیان میکنند.
پس اگر مدتی بر شما گذشت، کوتاهی کردید یا فراموش نمودید، علی علیه السلام سرپرست شما و بیان کنندهٔ احکام و معارف الهی است که خداوند تبارک و تعالی پس از من او را به عنوان امین برای شما منصوب فرموده است.
این فراز اشاره است بر اینکه مسلمین برای گرفتن احکام دینشان بعد از حضرت رسول خدا صلی الله علیه وآله چارهای جز تمسک به امیرالمؤمنین علیه السلام ندارند. بالأخص در جمله: یُخْبِرُونَکُمْ بِما تَسْالُونَ عَنْهُ وَ یُبَیِّنُونَ لَکُمْ
این حقیقت اعلام شده است که مردم هر چه از لحاظ دینی و علمی احتیاج دارند تنها علی علیه السلام قادر بر جواب و حل مشکلات آنها است و این کار از دیگری ساخته نیست.
این فرمایش رسول خدا صلی الله علیه وآله احاطهٔ علمی علی علیه السلام را بهطور کامل میرساند و لیاقت و شایستگی آن حضرت را برای خلافت بعد از رسول خدا صلی الله علیه وآله میفهماند؛ زیرا امام باید قادر بر حل مشکلات علمی باشد؛ و الا چه فرق است بین امام و مأموم؟ به فرمایش رسول خدا صلی الله علیه وآله این مقام منحصراً بعد از آن حضرت مخصوص امیرالمؤمنین است، پس خلافت آن حضرت ثابت است.[۲۶]
بیان فروعات دین در خطبهٔ غدیر از جمله صلات و زکات و تبیین ارتباط آن با اصل دین یعنی امام منصوب از طرف پروردگار موضوعی است که پیامبر صلی الله علیه وآله به آن پرداخته و در این دو فراز اهمیت صلات و زکات و نحوهٔ ارتباط آن با امیرالمؤمنین علیه السلام را بدین مضمون بیان میکنند که کسی نماز و زکات را تبیین مینماید که صاحب اختیار شما و منصوب از طرف پروردگار باشد و او چنین ویژگیای دارد که امین خداوند است و در این رابطه به دو آیه شریفه اشاره میفرماید:
آیه اول :
الَّذِینَ إِنْ مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّکاةَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ وَ لِلَّهِ عاقِبَةُ الْأُمُورِ ؛ کسانی که اگر آنان را در زمین امکانات دهیم نماز را به پا میدارند و زکات را میپردازند و امر به معروف و نهی از منکر مینمایند و عاقبت امور متعلق به خداوند است.[۲۷]
آیه دوم :
وَ أَقِیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ وَ ارْکَعُوا مَعَ الرَّاکِعِینَ . نماز را به پا دارید و زکات را بپردازید و با رکوع کنندگان رکوع نمایید[۲۸]
در فرازهای آخر خطبه قبل از بیعت، پیامبر صلی الله علیه وآله سفارش به نماز و زکات مینماید و این دستور را با عبارتی که در چهار جای قرآن به صورت فعل امر آمده در کلام خود میآورد که جمله «أَقِیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ» است، و در هر سه مورد جزیی از آیه به حساب میآید. جملهکَما امَرَکُمُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ قرآنی بودن این اوامر را روشنتر مینماید.
جالبتر این است که پیامبر صلی الله علیه وآله بعد از چند فراز به صراحت میفرماید: «سخن خود را تکرار میکنم» و این تنها موردی است که در خطبه غدیر عنوان تکرار به خود میگیرد، و سپس حضرت دستور نماز و زکات را با امر به معروف و نهی از منکر میآورد. به همین جهت احتمال اشاره حضرت به آیاتی که این چهار دستور در کنار یکدیگر است به میان میآید، که در سوره حج آیه ۴۱ و سوره توبه آیه ۷۱ آمده است.
دستور به نماز و زکات به صورت فعل امر در سوره بقره سه بار و در سوره حج یک بار آمده است. آیه ۴۳ سوره بقره مسئله رکوع را هم ضمیمه میکند و میفرماید:
وَ أَقِیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ وَ ارْکَعُوا مَعَ الرَّاکِعِینَ .[۲۹]نماز را به پا دارید و زکات را بپردازید و با رکوع کنندگان رکوع نمایید.
همچنین خداوند دربارهٔ پیمان بنی اسرائیل که از جمله اوامر خدا به آنان نماز و زکات است میفرمانید:
وَ إِذْ أَخَذْنا مِیثاقَ بَنِی إِسْرائِیلَ لا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً وَ ذِی الْقُرْبی وَ الْیَتامی وَ الْمَساکِینِ وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً وَ أَقِیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ ثُمَّ تَوَلَّیْتُمْ إِلَّا قَلِیلًا مِنْکُمْ وَ أَنْتُمْ مُعْرِضُونَ .[۳۰]
و [یاد کنید] زمانی که از بنیاسرائیل پیمان گرفتیم که جز خدا را نپرستید، و به پدر و مادر و خویشان ویتیمان ومستمندان نیکی کنید، و با مردم با خوش زبانی سخن گویید، و نماز را بر پا دارید، و زکات بپردازید، سپس همه شما جز اندکی [از پیمان خدا] روی گردانیدید؛ و شما [بهطور عادت] روی گردان هستید.
آیه ۱۱۰ سوره بقره اشاره به جزای این دو عمل دارد و میفرماید: وَ أَقِیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ وَ ما تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ مِنْ خَیْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بِما تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ .[۳۱]
و نماز را برپا دارید، و زکات بپردازید، و آنچه از کار نیک برای خود پیش فرستید آن را نزد خدا خواهید یافت. مسلماً خدا به آنچه انجام میدهید بیناست.
آیه ۷۸ سوره حج که آخر این سوره است دین حضرت ابراهیم علیه السلام را یادآور میشود و میفرماید: وَ جاهِدُوا فِی اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ هُوَ اجْتَباکُمْ وَ ما جَعَلَ عَلَیْکُمْ فِی الدِّینِ مِنْ حَرَجٍ مِلَّةَ أَبِیکُمْ إِبْراهِیمَ هُوَ سَمَّاکُمُ الْمُسْلِمِینَ مِنْ قَبْلُ وَ فِی هذا لِیَکُونَ الرَّسُولُ شَهِیداً عَلَیْکُمْ وَ تَکُونُوا شُهَداءَ عَلَی النَّاسِ، فَأَقِیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ وَ اعْتَصِمُوا بِاللَّهِ هُوَ مَوْلاکُمْ، فَنِعْمَ الْمَوْلی وَ نِعْمَ النَّصِیرُ ؛[۳۲]
و در راه خدا چنانکه شایسته جهاد است، جهاد کنید؛ او شما را برگزید و بر شما در دین هیچ مشقتی قرار نداد. [بلکه در دینتان گشایش و آسانی قرار داد مانند گشایش و آسانیِ] آیین پدرتان ابراهیم، او شما را پیش از این «مسلمان» نامید و در این [قرآن هم به همین عنوان نامگذاری شدهاید] تا پیامبر گواه بر شما باشد و شما هم گواه بر مردم باشید؛ بنابر این نماز را برپا دارید و زکات را بپردازید و به خدا تمسّک جویید. او سرپرست و یاور شماست؛ چه خوب سرپرست و یاوری و چه نیکو یاریدهندهای است.
بنابراین نکته ربطِ صلات و زکات این است که اگر بر اثر کوتاهی یا فراموشی مسائلی درباره نماز و زکات مبهم ماند و نیاز به تبیین داشت، چه باید کرد که عمل ما «کَما امَرَکُمُ اللَّهُ» باشد؟
این سؤالی است که پیامبر صلی الله علیه وآله با پاسخ آن مردم را متوجه کرده است که در عبادات خود هم نیاز به حجت خدا دارند. میفرماید: برای رفع ابهامات و تبیین جزئیات و پاسخ به سؤالات، حضرت علی علیه السلام و امامان از فرزندانش به عنوان امینهای پروردگار نصب شدهاند، تا در حل مشکلات، آن گونه که خدا امر کرده پاسخ دهند.
بنابراین عمل به دو امر اقیموا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ اگر باید طبق امر خدا باشد، الَی الابَد نیاز به معصومین علیهم السلام دارد، که جوانب گسترده آنها را بیان کنند، و در هر مسئله تازهای که پیش میآید به کلماتشان مراجعه شود.
اهمیت فروع دین و ارتباط آن با امام معصوم علیه السلام
عدم جداسازی و بینیازی مردم از این دو فرع دین نشانگر اهمیت آن بوده به خصوص این که این دو فرع دین در خطبهٔ غدیر دو بار تکرار شده است. و این تکرار دلیل بر اهمیت دارد.
نماز، زکات، حج، امر به معروف و نهی از منکر فروعاتی است که پیامبر صلی الله علیه وآله در خطبه غدیر به آن اشاره فرموده و ارتباط همهٔ اینها را با بحث امامت مشخص نمودند. البته با توجه به گستردگی احکام و فروع دین ایشان چند نمونه را بیان نموده و ارتباط آنها را با علی علیه السلام بیان کردهاند و در ادامه فرمودند: اَلا اِنَّ الْحَلالَ وَ الْحَرامَ اَکْثَرُ مِنْ اَنْ اَحْصِیَهُما وَ اُعَرِّفَهُما؛ فَآمُرُ بِالْحَلالِ وَ اَنْهِیَ عَنِ الْحَرامِ فی مَقامٍ واحِدٍ؛ آگاه باشید! حلال و حرام بیش از آن است که من دریک جلسه همهٔ آنها را برشمارم و معرفی نمایم به حلال دستور دهم و از حرام باز بدارم.
با این بیان آن حضرت واضح مینمایند که تبیین کنندهٔ همهٔ این فروعات و پاسخگویی به مسائل آن فقط توسط امیرالمؤمنین علیه السلام تا خاتم الاوصیاء امام زمان روحی فداه میباشد.
بیان فضیلتی دیگر از امیرالمؤمنین علیه السلام
پیامبر صلی الله علیه وآله در خطبه غدیر فرمودند: ... الَّذِی نَصَبَهُ اللَّهُ عز و جل لَکُمْ بَعْدِی أَمِینُ خَلْقِهِ إِنَّهُ مِنِّی وَ أَنَا مِنْهُ … ؛.. خداوند تبارک و تعالی پس از من او را به عنوان امین برای شما منصوب فرموده است. او از من و من از او هستم. ..
در مورد فراز إِنَّهُ مِنِّی وَ أَنَا مِنْهُ علاوه بر بیان حضرت در خطبهٔ غدیر، در موقعیتهای دیگر نیز حضرت به این مطلب اشاره کردهاند.
در کتاب قادتنا کیف نعرفهم (الجزء الاول) تألیف مرحوم آیت الله العظمی سید محمدهادی میلانی ایشان مفصلاً احادیث از منابع اهل تسنن را آوردهاند که مواردی را ذکر مینماییم:
۱. قال النبی صلی الله علیه وآله: لعلی: أَنْتَ مِنِّی وَ أَنَا مِنْکَ؛[۳۳]
۲. قال النبی صلی الله علیه وآله: لَا تَقَعْ فِی عَلِیٍّ فَإِنَّهُ مِنِّی وَ أَنَا مِنْهُ وَ هُوَ وَلِیُّکُمْ بَعْدِی.[۳۴]
۳. ابن ماجه و التزمذی: قال النبی صلی الله علیه وآله: «عَلِیٌّ مِنِّی وَ أَنَا مِنْهُ، لَا یُؤَدِّی عَنِّی إِلَّا عَلِیٌّ.[۳۵]
۴. نسائی باسناده عن عمران بن حصین قال: قال رسولالله صلی الله علیه وآله: أَنَّ عَلِیّاً مِنِّی وَ أَنَا مِنْه وَ وَلِیَّ کُلِّ مُؤْمِنٍ بَعْدِی.[۳۶]
۵. روی محمد بن یوسف الزرندی عن عبد خیر: «سمعت علیا رضی الله عنه یقول: اهدی للنبی صلی الله علیه وآله قِنْوُ مَوْزٍ فَجَعَلَ یُقَشِّرُ الْمَوْزَةَ وَ یَجْعَلُهَا فِی فَمِی: فَقَالَ لَهُ قَائِلٌ: إِنَّکَ تُحِبُّ عَلِیّاً قَالَ أَ وَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ عَلِیّاً مِنِّی وَ أَنَا مِنْهُ.[۳۷]
۶. و روی محمد بن رستم باسناده عن اساقه بن زید عن ابیه قال: قال صلی الله علیه وآله: «اما انت یا علی فحنتنی و ابو ولدی، و انا منک و انت منی.[۳۸]
۷. و روی الشنقیطی باسناده عن ابی رافع قال: لَمَّا قَتَلَ عَلِیٌّ علیه السلام أَصْحَابَ الْأَلْوِیَةِ یَوْمَ أُحُدٍ قَالَ جَبْرَئِیلُ علیه السلام: یَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّ هَذِهِ لَهِیَ الْمُوَاسَاةُ فَقَالَ لَهُ النَّبِیُّ صلی الله علیه وآله إِنَّهُ مِنِّی وَ أَنَا مِنْهُ قَالَ جَبْرَئِیلُ علیه السلام: وَ أَنَا مِنْکُمَا یَا رَسُولَ اللَّهِ.[۳۹]
همچنین در «مناقب» از مخدوج نقل کرده که گفت: چون آیهٔ شریفه أَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمُ الْفائِزُون [۴۰]یعنی اصحاب بهشت رستگارند، نازل شد گفتم: یا رسولالله! اصحاب بهشت چه کسانی هستند؟ فرمودند:
«من اطاعنی و والی[۴۱] علیا من بعدی» کسی که مرا اطاعت کند و بعد از من علی علیه السلام را دوست داشته باشد و بعد دست علی علیه السلام را گرفت و فرمودند: ان علیا منی و انا منه فمن حاده فقد حادتی و من حادتی اسخطه الله؛ علی علیه السلام از من و من از علی علیه السلام میباشم پس هر کس او را به خشم آورد مرا خشمگین کرده است و هر کس مرا خشمگین کند خدا او را مورد غضب خود قرار دهد سپس گفتند: یَا عَلِیُّ حَرْبُک حَرْبِی وَ سِلْمُکَ سِلْمِی وَ أَنْتَ الْعَلَمُ فِیمَا بَیْنِی وَ بَیْنَ أُمَّتِی؛ یا علی! جنگ با تو جنگ با من و صلح با تو صلح با من است و تو نشان بلند دانش حق بین من و امت من میباشی…» عطیه گوید این حدیث آقای مخدوج را از زید بن ارقم سؤال کردم او گفت: خدا را به گواهی میگیرم که رسول خدا صلی الله علیه وآله این حدیث را نیز برای من گفتند.
در «کنوز الدقایق مناوی» آمده که رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمودند:
عَلِیٌّ مِنِّی وَ أَنَا مِنْه و هُوَ وَلِیُّ کُلِّ مُؤْمِنٍ بَعْدِی.
ابوداوود و طباسی نقل کردهاند که فرمودند:
«عَلِیٌّ مِنِّی وَ أَنَا مِنْهُ، لَا یُؤَدِّی عَنِّی إِلَّا أَنَا أَوْ عَلِیٌّ.»
احمد بن حنبل نیز این روایت را آورده است که فرمودند:
مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلَاه» و «عَلِیٌّ مِنِّی کَهَارُونَ مِنْ مُوسَی
در علی علیه السلام خصلتهایی است که اگر یکی از آنها برای کسی باشد در فضیلت و کرامت او کافی است و آن قول رسول خدا صلی الله علیه وآله است که فرمودند: عَلِیٌّ مِنِّی وَ أَنَا مِنْه و قول دیگرش که فرمودند: حَرْبُ عَلِیٍّ حَرْبُ اللَّهِ وَ سِلْمُ عَلِیٍّ سِلْمُ اللَّه. و دیگر قولش که فرمودند: وَلِیُّ عَلِیٍّ وَلِیُّ اللَّهِ وَ عَدُوُّ عَلِیٍّ عَدُوُّ اللَّهِ و دیگر سخنش که فرمود: عَلِیٌّ حُجَّةُ اللَّهِ عَلَی عِبَادِه و آن دیگر کلامش که گفت: حِزْبُ عَلِیٍّ حِزْبُ اللَّهِ وَ حِزْبُ أَعْدَائِهِ حِزْبُ الشَّیْطَانِ و نیز فرمودند: عَلِیٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَهُ لَا یَفْتَرِقَانِ وَ عَلِیٌّ قَسِیمُ الْجَنَّةِ وَ النَّار و قولش که گفتند: مَنْ فَارَقَ عَلِیّاً فَقَدْ فَارَقَنِی وَ مَنْ فَارَقَنِی فَقَدْ فَارَقَ اللَّهَ و دیگر سخنش…»[۴۲]
بنابر روایتی ابوذر میگوید: پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود:
عَلِیٌّ بَابُ عِلْمِی وَ هَدْیِی وَ مُبَیِّنٌ لِأُمَّتِی مَا أُرْسِلْتُ بِهِ مِنْ بَعْدِی حُبُّهُ إِیمَانٌ وَ بُغْضُهُ نِفَاقٌ وَ النَّظَرُ إِلَیْهِ رَأْفَةٌ وَ مَوَدَّتُهُ عِبَادَة؛ علی علیه السلام باب ورود به علم و هدایت من است و همو آنچه را که من برای انجام آن فرستاده شدهام، پس از من برای امتم بیان خواهند کرد. دوستی او ایمان و دشمنی با او نفاق و دورویی است. نگاه مهربانانه به چهره او، و مهرورزی به او عبادت است.[۴۳]
همو که خدای عزیز و جلیل او را پس از من، برای شما امین بر آفریدگانش منصوب کرده است.
در روایتی زیبا پیامبر خدا صلی الله علیه وآله به امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمود: یَا عَلِیُّ! أَنْتَ وَصِیِّی وَ أَبُو وُلْدِی وَ زَوْجُ ابْنَتِی وَ خَلِیفَتِی عَلَی أُمَّتِی فِی حَیَاتِی وَ بَعْدَ مَوْتِی أَمْرُکَ أَمْرِی، وَ نَهْیُکَ نَهْیِی. أُقْسِمُ بِالَّذِی بَعَثَنِی بِالنُّبُوَّةِ وَ جَعَلَنِی خَیْرَ الْبَرِیَّةِ، إِنَّکَ لَحُجَّةُ اللَّهِ عَلَی خَلْقِهِ، وَ أَمِینُهُ عَلَی سِرِّهِ وَ خَلِیفَتُهُ عَلَی.
ای علی! تو وصی و پدر نوادگان من و همسر دخترم هستی. تو در زمان زندگی و بعد از رحلت من، جانشین من بر امتم هستی. امر تو، امر من و نهی تو، نهی من است. سوگند به کسی که مرا به نبوت برگزید و مرا شریفترین آفریدگان قرار داد، تو حجت خدا بر مردم و امین او بر رازهای او و جانشین او و بندگان او هستی.[۴۴]
آری، پیامبر خدا صلی الله علیه وآله هماره وصی و جانشین به حق خود را به منزلهٔ جان خود میداند. از این روست که حضرتش در سخنی زیبا میفرماید:
یَا عَلِیُّ !أَمَّا أَنْتَ مِنِّی وَ أَنَا مِنْکَ وَ أَنْتَ وَلِیُّ کُلِّ مُؤْمِنٍ بَعْدِی؛ ای علی! تو از من هستی و من از تو، و پس از من، تو ولی هر مؤمنی هستی.[۴۵]
او و جانشیان من از فرزندانم از آنچه بپرسید، به شما خبر میدهند و آنچه را که نمیدانید برای شما بیان خواهند کرد.[۴۶]
اعتراف عمروبن عاص به فضائل امیرالمؤمنین علیه السلام
عمروبن عاص طی نامهای به معاویه به چند فضیلت برای امیرالمؤمینن علیه السلام از جمله بیان إِنَّهُ مِنِّی وَ أَنَا مِنْهُ و همچنین واقعهٔ غدیر خم اعتراف نموده است که در ذیل به نقل تاریخی آن میپردازیم:
پس از آنکه معاویه نامهای از شام برای عمروبن عاص نوشت و او را به پیش خود دعوت کرد در جهت خونخواهی عثمان و جنگ با امیرالمؤمنین علیه السلام، عمروبن عاص جواب نامهٔ او را مفصلتر داد و به ظاهر قبول نکرد و از عظمت و فضائل علی علیه السلام یاد کرد و خواست به معاویه بفهماند اگر بخواهد عمروبن عاص با او همراه شود باید هزینهٔ سنگینی را معاویه پرداخت نماید و قیمت فروختن دین برای عمروبن عاص زیاد است که البته قصد امارت مملکت مصر را داشت و اینکه خراج آن را خودش بردارد. … مگر پیامبر صلی الله علیه وآله نفرمود: علی علیه السلام از من است و من از علی علیه السلام هستم و او برای من به منزله هارون علیه السلام برای موسی علیه السلام است جز این که بعد از من رسولی نیست.
و یا در روز غدیر خم درباره او گفت: هر کس را که من مولایم پس علی علیه السلام مولای اوست. خدایا! دوست بدار دوست او را و دشمن بدار دشمن او را و یاری کن یاری کنندهٔ او را، خوار و زبون فرما خوار کنندهٔ او را.
عمروبن عاص از نامهٔ دوم معاویه با دو پسرش محمد و عبدالله مشورت کرد عبدالله او را به خانه نشینی و آخرت دعوت کرد محمد او را به رفتن و پذیرفتن دعوت معاویه و بین این برزخ دنیا و آخرت نهایت دنیا را انتخاب کرد و حتی سخن غلام خود وردان را که او را نصیحت به خانه نشینی کرد گوش نداد. پس از ورود بر معاویه، معایه با او در سه مورد مشورت خواست. اول اینکه با فرار کردن محمد بن ابی حذیفه و یارانش از زندان چه کند؛ دوم مسئلهٔ قیصر روم را چه کند؛ و سوم با علی بن ابیطالب علیه السلام و درخواست بیعت او چه کند.
او در پاسخ معاویه گفت: جواب مشکل اول اینکه شخصی را به دنبال او بفرست تا او را دستگیر یا به قتل برسانند. مشکل دوم هم قابل حل است مقداری هدایا و … برای قیصر روم بفرست او فعلاً متعرض نمیشود. اما مشکل سوم بزرگ و رد شدن از آن بسیار سخت است و دقت میخواهد.[۴۷]
پانویس
- ↑ توبه / ۱۸.
- ↑ توبه / ۷۱.
- ↑ مریم / ۳۱.
- ↑ مریم/ ۵۵.
- ↑ حج / ۴۱.
- ↑ حج / ۷۸.
- ↑ نمل/ ۳–۲.
- ↑ لقمان / ۴–۳.
- ↑ بقره / ۸۳.
- ↑ توبه / ۵.
- ↑ توبه / ۱۱.
- ↑ ماعون / ۵–۴.
- ↑ جامع الاخبار ص ۷۳؛ بحارالانوار، ج۷۹ ص ۲۰۲؛ مستدرک الوسائل ج۳ ص ۹۸.
- ↑ بحارالانوار، ج ۷۹، ص ۲۰۷.
- ↑ الامالی، ص ۱۲۵؛ بحارالانوار، ج ۸۰، ص ۹، ح ۶.
- ↑ ثواب الاعمال، ص ۵۹؛ الامالی، صدوق، ص ۴۶؛ من لایحضرالفقیه، ج۱، ص ۱۳۴، ح ۶۲۵؛ بحارالانوار، ج۲۷، ص ۱۳۱، ح ۱۲۳و ج ۷۹، ص ۲۰۵، ح ۷؛ وسائل الشیعه، ج۵، ص ۴۸۶، ح۷۱۲۹.
- ↑ الخصال، ج۲، ص ۱۶۷؛ بحارالانوار، ج۱۰، ص ۱۱۰، ح۱؛ و ج ۷۹، ص۲۰۷، ح ۱۲.
- ↑ الفروع من الکافی، ج۳، ص ۴۹۷، ح۲؛ من لا یحضرالفقیه، ج۲، ص ۱۳، ح ۱۵۹۸؛ وسائل الشیعه، ج۹، ص ۹، ح ۱۱۳۸۷؛ و ج ۹، ص ۵۳، ح ۱۱۵۰۳؛ و ج ۹، ص ۲۲، ح ۱۱۶۶۳؛ جامع احادیث الشیعه، ج۸، ص ۵.
- ↑ الفروع من الکافی، ج۳، ص ۴۹۷، ح۵؛ الاستبصار، ج۲، ص ۳، ح۵؛ تهذیب التهذیب، ج۴، ص ۳، ح ۵؛ وسائل الشیعه، ج۹، ص۱۳، ح ۱۱۳۹۴ و ص ۵۵، ح ۱۱۵۰۶؛ جامع احادیث الشیعه، ج۸، ص ۶.
- ↑ الفروع من لکافی، ج۳، ص ۴۹۷، ح۲؛ من لا یحضرالفقیه، ج۲، ص ۱۴، ح ۱۵۹۸؛ وسائل الشیعه، ج۹، ص ۹، ح ۱۱۳۸۷؛ جامع احادیث الشیعه، ج۸، ص۶.
- ↑ الفروع من الکافی، ج۳، ص ۵۰۶، ح۲۳؛ من لا یحضرالفقیه، ج۲، ص۱۰، ح۱۵۸۴؛ وسائل الشیعه، ج۹، ص ۲۲، ح۱۱۴۲۱؛ جامع احادیث الشیعه، ج۸، ص ۶.
- ↑ مستدرک الوسائل ج۷ ص۱۸؛ جامع احادیث الشیعه، ج۸، ص ۶.
- ↑ من لایحضرالفقیه، ج۲، ص ۷، ح۱۵۷۹؛ جامع احادیث الشیعه، ج۸، ص ۷.
- ↑ الفروع من الکافی، ج۳، ص ۵۰۳، ح۲؛ من لا یحضرالفقیه، ج۲، ص ۱۲، ح۱۵۹۲؛ تهذیب التهذیب، ج۴، ص ۱۱۱، ح۶۱؛ بحارالانوار، ج۱۸، ص ۱۳۰، ح۳۹؛ وسائل الشیعه، ج۹، ص ۲۳، ح ۱۱۴۲۶؛ جامع الاحادیث الشیعه، ج۸، ص ۷.
- ↑ الفروع من الکافی، ج۳، ص ۴۹۷، ح۳؛ بحارالانوار، ج۹۳، ص۲۲، ح۵۱؛ وسائل الشیعه، ج۹، ص ۱۲۸، ح۱۱۴۳۷؛ جامع احادیث الشیعه، ج۸، ص ۱۱.
- ↑ شرح و تفسیر خطبه پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله در غدیرخم، ص ۴۵۶–۴۴۸.
- ↑ حج/۴۱.
- ↑ بقره/۴۳.
- ↑ بقره / ۴۳.
- ↑ بقره / ۸۳.
- ↑ بقره / ۱۱۰.
- ↑ حج / ۷۸.
- ↑ صحیح بخاری، ج ۵، ص ۲۲ باب مناقب مولا.
- ↑ مسند احمد، ج۵، ص ۳۵۶.
- ↑ سنن ابن ماجه، ج۱، ص ۴۴؛ سنن ترمذی، ج۵، ص ۲۹۹.
- ↑ الخصائص، ص ۱۹.
- ↑ نظم درر السمطین، ص ۷۹.
- ↑ تحفة المحبین بمناقب الخلفا الراشدین، ص ۱۶۵، مخطوط.
- ↑ کفایة الطالب، ص ۳۷.
- ↑ حشر/ ۲۰.
- ↑ واژههایی مانند والی، ولی، مولا، مولاه، ولیه، ولایت و مانند اینها همه به معنای زعامت، امامت، رهبری و صاحب امتیاز تمام کیان مسلمین بودن است.
- ↑ ترجمه ینابیع الموده، علی علیه السلام و شکوه غدیر، ص ۱۷۲–۱۷۰.
- ↑ کشف الیقین فی فضائل امیرالمؤمنین علیه السلام، ص ۲۲۵.
- ↑ عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج۱، ص ۲۹۷.
- ↑ کتاب سلیم بن قیس هلالی، ج۲، ص ۶۴۳۲؛ الامالی، شیخ صدوق، ص ۶۵۹؛ بحارالانوار، ج ۲۶، ص ۳؛ الغدیر، ج۳، ص ۲۲ و ج ۹، ص ۳۷۷.
- ↑ منشور جهانی غدیر، ص ۱۸۵ و ۱۸۶.
- ↑ ناسخ التواریخ، زندگانی حضرت علی بن ابیطالب علیه السلام، کتاب صفین