۷۶۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
==== ۳) خطبه غدیریه در منابع روایی ==== | ==== ۳) خطبه غدیریه در منابع روایی ==== | ||
اشاره | اشاره این خطبه اگرچه در کتب اربعه اول یافت نمی شود، اما در دیگر منابع معتبر وجود دارد که برخی از آنها را یادآور می شویم. | ||
این خطبه اگرچه در کتب اربعه اول یافت نمی شود، اما در دیگر منابع معتبر وجود دارد که برخی از آنها را یادآور می شویم. | |||
۱. مصباح المتهجد وسلاح المتعبد: به حسب ظاهر مرجع اصلی این روایت «مصباح المتهجد وسلاح المتعبد» تألیف شیخ طوسی، مؤلف کتابهای «استبصار» و «تهذیب الاحکام»، از کتب اربعه است، که نویسنده مقاله نیز روایت را از تصویر نسخه خطی آن نقل می کند.<ref>...مصباح المتهجد وسلاح المتعبد، شیخ طوسی، به تصحیح اسماعیل انصاری زنجانی، ص۶۹۴، نسخه ای از این کتاب، در کتابخانه مدرسه امام حسین (علیه السلام) مرکز آموزش تخصصی تفسیر و علوم قرآن حوزه علمیه قم وجود دارد.</ref> | |||
الف: منابعی که همه خطبه را نقل کرده اند | ۲. منابع دیگر: پس از شیخ طوسی، دیگر نویسندگان، مؤلفان جوامع روایی و ادعیه، این روایت را با واسطه و یا بی واسطه از شیخ طوسی و «مصباح المتهجد» نقل کرده اند، که برخی از آنها تمام خطبه را نقل کرده اند و بعضی تنها به نقل پاره هایی از آن بسنده کرده اند. | ||
===== الف: منابعی که همه خطبه را نقل کرده اند ===== | |||
۱. اقبال الاعمال: رضی الدین ابوالقاسم علی بن موسی بن طاووس (متوفای۶۶۴)، تمام این خطبه را در کتاب «اقبال الاعمال» نقل کرده است، یادآوری می کنیم ابن طاووس این روایت را به سند خود از شیخ طوسی و با همان سند شیخ با اندک تفاوتی در بعضی از کلمات نقل می کند.<ref>اقبال الاعمال، ص۴۶۱</ref> | |||
۲. مصباح کفعمی: شیخ تقی الدین ابراهیم بن علی ابن الحسن … الکفعمی (متوفای۹۰۵)، این خطبه را از «مصباح المتهجد»، در کتاب خود به نام «جنة الامان الواقیة وجنة الایمان الباقیة» معروف به «مصباح کفعمی» با کمی تفاوت آورده است. <ref>.. مصباح کفعمی، ص۶۹۵</ref> | |||
۳.بحارالانوار: علامه ملا محمّد باقر مجلسی، این خطبه را از «مصباح الزائر»، تألیف سید ابن طاووس، صاحب «اقبال الاعمال»، و به طور کامل در «بحارالانوار» نقل کرده است، لکن با نسخه «مصباح المتهجد» اندکی تفاوت دارد.<ref>.. بحارالانوار، ج۹۷،ص۱۱۲</ref> | |||
۴. مصباح الزائر: از آنجاکه علامه مجلسی این خطبه را از «مصباح الزائر» نقل می کند بی شک این کتاب نیز از جمله منابعی است که خطبه را به طور کامل ذکر کرده است، ولی باید توجه داشت که چون مؤلف «اقبال الاعمال»، «مصباح الزائر» یک نفر است و کتاب اخیر اولین تألیف سید ابن طاووس است، ممکن است این دانشمند آنچه را که در «اقبال الاعمال»، نقل کرده است همان باشد که در «مصباح المتهجد» بیان داشته است. | |||
۵. مسند الامام الرضا (علیه السلام): مؤلف این اثر، متن کامل خطبه را از کتاب «مصباح المتهجد» نقل کرده است. <ref>.. مسند الامام الرضا (علیه السلام)، عزیز اللّه عطاردی، ج۲، ص۱۱</ref> | |||
ب: منابعی که تنها به نقل پاره هایی از خطبه بسنده کرده اند | ===== ب: منابعی که تنها به نقل پاره هایی از خطبه بسنده کرده اند ===== | ||
۱. مناقب ابن شهر آشوب: رشید الدین محمّد بن علی بن شهر آشوب مازندرانی (متوفای588)، بخش کمی از این خطبه را در کتاب خود به نام «مناقب آل ابی طالب» نقل کرده است.<ref>. مناقب ابن شهر آشوب، ج ۳،ص۴۳</ref> | |||
۲. وسائل الشیعه: شیخ حر عاملی بخشهایی از این روایت را که در ارتباط با استحباب روزه عید غدیر است از کتاب «مصباح المتهجد»، در کتاب الصوم «وسائل الشیعه» با ذکر سند نقل کرده است.<ref>..وسائل الشیعه، کتاب الصوم، باب الصوم المندوب (ب۴۱) ح۱۱</ref> | |||
۳. تفسیر نورالثقلین: محدث مفسر عبدعلی حویزی، پاره هایی از این خطبه که در اهمیت عقل و خرد و کارایی آن است و مشتمل بر آیه شریفه «لِيَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَنْ بَيِّنَةٍ...»<ref>انفال، ۴۲</ref> است، ذیل همین آیه، و بخشی دیگر را به مناسبت آیه «لا تُمْسِکُوا بِعِصَمِ الْکَوَافِرِ...»<ref>ممتحنه، ۱۰</ref>را در جای دیگر آورده است.<ref>.. تفسیر نورالثقلین، ج۲، ص۱۶۰ و ج۵، ص۳۰۵</ref> | |||
۴. جامع احادیث الشیعه: در این مجموعه که زیر نظر آیة اللّه العظمی بروجردی، تدوین گردیده است، به مناسبت استحباب روزه در روز هجدهم ذو الحجه، بخشی از خطبه را که مربوط به روزه و صدقه است،نقل شده است.<ref>.. جامع احادیث الشیعة، ج ۱۱،ص۶۶۶</ref> | |||
۵. الغدیر: علامه امینی در کتاب «الغدیر» به ذکر بخش هایی از این خطبه که مشتمل بر واژه «عید» است به مناسبت «عید الغدیر العترة» پرداخته است.<ref>.. الغدیر فی الکتاب والسنّة والأدب، ج۱، ص۲۸۴و ۲۸۷</ref>علامه امینی اگرچه خود تصریح نمی کند که خطبه را از کدام منبع نقل کرده است، ولی از قراین و شواهد و بویژه از پاورقی کتاب بخوبی معلوم می شود که آن را از «مصباح المتهجد» نقل کرده است. | |||
==== ۴) پژوهشی در سند خطبه ==== | |||
===== اشاره ===== | |||
اشاره | شیخ طوسی در کتاب «مصباح المتهجد وسلاح المتعبد» زیر عنوان «خطبه امیرالمؤمنین یوم الغدیر» می نویسد:«…اخبرنا جماعة عن ابی محمّد هارون بن موسی التلعکبری، قال حدثنا ابوالحسن علی بن احمد الخراسانی الحاجب فی شهر رمضان سنة سبع وثلاثین وثلاث مأة، قال حدثنا سعید بن هارون ابو عمرو المروزی وقد زاد علی الثمانین سنة، قال حدثنا الفیاض بن محمّد بن عمر الطوسی بطوس سنة تسع وخمسین ومأتین وقد بلغ التسعین، انه شهد ابا الحسن علی بن موسی الرضا (علیه السلام) فی یوم الغدیر و بحضرته جماعة من خاصته وقد احتبسهم للافطار… وهو یذکر فضل الیوم وقِدمه فکان من قوله (علیه السلام) حدثنی الهادی [الکاظم (علیه السلام)] ابی، قال حدثنی جدّی الصادق (علیه السلام) قال حدثنی الباقر (علیه السلام)، قال حدثنی سید العابدین (علیه السلام) قال حدثنی ابی الحسین (علیه السلام) قال: اتفق فی بعض سنتی امیرالمؤمنین الجمعة والغدیر فصعد المنبر علی خمس ساعات من نهار ذلک الیوم فحمد اللّه واثنی علیه حمداً لم یسمع مثله….» | ||
شیخ طوسی در کتاب «مصباح المتهجد وسلاح المتعبد» زیر عنوان «خطبه امیرالمؤمنین یوم الغدیر» می نویسد: | |||
«…اخبرنا جماعة عن ابی محمّد هارون بن موسی التلعکبری، قال حدثنا ابوالحسن علی بن احمد الخراسانی الحاجب فی شهر رمضان سنة سبع وثلاثین وثلاث مأة، قال حدثنا سعید بن هارون ابو عمرو المروزی وقد زاد علی الثمانین سنة، قال حدثنا الفیاض بن محمّد بن عمر الطوسی بطوس سنة تسع وخمسین ومأتین وقد بلغ التسعین، انه شهد ابا الحسن علی بن موسی الرضا (علیه السلام) فی یوم الغدیر و بحضرته جماعة من خاصته وقد احتبسهم للافطار… وهو یذکر فضل الیوم وقِدمه فکان من قوله (علیه السلام) حدثنی الهادی [الکاظم (علیه السلام)] ابی، قال حدثنی جدّی الصادق (علیه السلام) قال حدثنی الباقر (علیه السلام)، قال حدثنی سید العابدین (علیه السلام) قال حدثنی ابی الحسین (علیه السلام) قال: اتفق فی بعض سنتی امیرالمؤمنین الجمعة والغدیر فصعد المنبر علی خمس ساعات من نهار ذلک الیوم فحمد اللّه واثنی علیه حمداً لم یسمع مثله….» | شیخ طوسی آنگاه خطبه غدیریه را تا پایان نقل می کند.<ref>.. مصباح المتهجد وسلاح المتعبد، ص۶۹۴</ref> | ||
شیخ طوسی آنگاه خطبه غدیریه را تا پایان نقل می کند. | |||
====== ۱. بررسی رجال و سند روایت ====== | |||
سلسله سند این روایت از دو بخش تشکیل شده است: بخش اول آن سلسله ذهبیه است که از امام | سلسله سند این روایت از دو بخش تشکیل شده است: بخش اول آن سلسله ذهبیه است که از امام هشتم،علی بن موسی الرضا (علیه السلام) شروع و با واسطه ائمه معصومین (علیه السلام) به امام امیرالمؤمنین (علیه السلام) منتهی می شود که تنها به جهت تبرک و تیمن، نام مبارک آنها ذکر شد. اما بخش دوم سند از شیخ طوسی و کتاب «مصباح المتهجد» آغاز و به «فیاض بن محمّد» منتهی می شود که محور پژوهش در این بخش از مقاله است. | ||
====== ۲. اهمال در روایت ====== | |||
این حدیث از نظر علم رجال و علم درایت، از روایت های «مهمل» به شمار می رود، چرا که تعریف روایت مهمل به طور کامل بر این روایت منطبق است.علمای رجال و درایت، در تعریف خبر مهمل گفته اند:مهمل، روایتی است که برخی از رجال سند آن در کتابهای رجالی ذکر نشده باشد و یا اگر ذکر شده وصفی از آن نشده باشد. <ref>ر.ک: مقباس الهدایة، ص۷۰؛ درایة الحدیث، شانه چی، ص۸۸؛ کلیات فی علم الرجال، جعفر سبحانی، ص۱۲۲</ref>ارباب رجال درباره رجال سند این روایت به جز «هارون بن موسی» که مدح و توثیق شده و با تعابیری چون، وجه، ثقه، معتمد، جلیل القدر، عظیم المنزلة وعدیم النظیر یاد شده است،<ref>.. ر.ک: رجال النجاشی، ج ۲،ص۴۰۷؛ جامع الرواة، ج ۲،ص ۳۰۸؛معجم الرجال، ج۱۹،ص۲۳۵</ref> از دیگران ذکری به میان نیاورده اند و وصفی چه مدح و چه ذم و قدح درباره آنها نگفته اند. مراجعه به جوامع رجالی و سخن علامه نمازی شاهرودی گواه بر این گفته است. وی تصریح دارد که علمای رجال از علی بن احمد، سعید بن هارون و فیاض بن محمّد طوسی سخنی به میان نیاورده اند. <ref>.. ر. ک: مستدرک علم رجال الحدیث،ج۵، ص۲۹۱؛ ج۴،ص۸۵ و ج۶،ص۳۲۸</ref> بنابراین، روایت مهمل است اما این باعث آن نمی شود که دست از روایت شسته و بدان توجهی نکنیم، چرا که میان دانشمندان علم رجال و درایت گفتار یکسان و هماهنگی وجود ندارد، و اتفاق و اجماعی بر میزان اعتبار روایت مهمل در بین نیست و در این باره دست کم سه نظریه وجود دارد. | |||
====== آراء دانشمندان درباره روایت مهمل ====== | |||
این حدیث از نظر علم رجال و علم درایت، از | |||
علمای رجال و درایت، در تعریف خبر مهمل گفته اند: | |||
مهمل، روایتی است که برخی از رجال سند آن در کتابهای رجالی ذکر نشده باشد و یا اگر ذکر شده وصفی از آن نشده باشد. | |||
ارباب رجال درباره رجال سند این روایت به جز «هارون بن موسی» که مدح و توثیق شده و با تعابیری چون، وجه، ثقه، معتمد، جلیل القدر، عظیم المنزلة وعدیم النظیر یاد شده است، | |||
اعتبار روایت مهمل در بین نیست و در این باره دست کم سه نظریه وجود دارد. | |||
آراء دانشمندان درباره روایت مهمل | |||
1. روایت مهمل بسان روایت مجهول: این سخنی است که به شهید ثانی، مجلسی و ممقانی نسبت می دهند که گفته اند: مجهول اعم از روایتی است که تصریح به مجهول بودن آن شده باشد و روایتی که مدحی و قدحی درباره آن ذکر نشده باشد. (1) | 1. روایت مهمل بسان روایت مجهول: این سخنی است که به شهید ثانی، مجلسی و ممقانی نسبت می دهند که گفته اند: مجهول اعم از روایتی است که تصریح به مجهول بودن آن شده باشد و روایتی که مدحی و قدحی درباره آن ذکر نشده باشد. (1) | ||
ممقانی ضمن این که روایت مهمل و مجهول را جزء اقسام خبر ضعیف می شمارد می افزاید: در «لب اللباب» (2) نیز این قسم از روایات در حکم ضعیف دانسته شده است. (3) | ممقانی ضمن این که روایت مهمل و مجهول را جزء اقسام خبر ضعیف می شمارد می افزاید: در «لب اللباب» (2) نیز این قسم از روایات در حکم ضعیف دانسته شده است. (3) | ||
2. مهمل، مجهول لغوی است: این گفته محمّدباقر استرآبادی در «رواشح» است، که معتقد است مجهول بر دو قسم است: مجهول اصطلاحی، یعنی روایتی که پیشوایان رجال نسبت به یکی از راویان آن حکم به جهالت نموده باشد، و مجهول لغوی یعنی روایتی که از راوی آن در کتابهای رجالی نام برده نشده است. در قسم اول مسلماً روایت ضعیف است ولی در قسم دوم نمی توان حکم به ضعف و صحت نمود. (4) | 2. مهمل، مجهول لغوی است: این گفته محمّدباقر استرآبادی در «رواشح» است، که معتقد است مجهول بر دو قسم است: مجهول اصطلاحی، یعنی روایتی که پیشوایان رجال نسبت به یکی از راویان آن حکم به جهالت نموده باشد، و مجهول لغوی یعنی روایتی که از راوی آن در کتابهای رجالی نام برده نشده است. در قسم اول مسلماً روایت ضعیف است ولی در قسم دوم نمی توان حکم به ضعف و صحت نمود. (4) | ||
3. روایت مهمل جزء روایت ممدوح است: این عقیده علامه حلی و ابن داود (محمّد بن احمد بن داود) و گذشتگان از رجالیان است. مولف «قاموس الرجال» می نویسد: | 3. روایت مهمل جزء روایت ممدوح است: این عقیده علامه حلی و ابن داود (محمّد بن احمد بن داود) و گذشتگان از رجالیان است. مولف «قاموس الرجال» می نویسد: | ||
علامه، مهمل را اصلاً عنوان نکرده و ابن داود نیز آن را در جزء اول کتاب و در شمار روایتهای ممدوح ذکر کرده است. مفهوم این کار این است که به روایت مهمل عمل می کرده اند همانند عمل به خبر ممدوح. | علامه، مهمل را اصلاً عنوان نکرده و ابن داود نیز آن را در جزء اول کتاب و در شمار روایتهای ممدوح ذکر کرده است. مفهوم این کار این است که به روایت مهمل عمل می کرده اند همانند عمل به خبر ممدوح. |
ویرایش