۱٬۹۲۲
ویرایش
(←منابع) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
چنين دريافتى از مسئله نبوت و امامت تحت عنوان «رسالت» قابل جمع است و معناى آن ابلاغ دستورات الهى است كه به اقتضائات مختلف گاهى بر عهده نبى و گاهى بر عهده وصى است. در این شرایط است که «امام» بعد از پيامبر «بشير» است: بشارتى عظيم به سعادتى ابدى. در این شرایط، سقيفه نظام الهى بشريت دچار اختلال کرد و خلافت را به سلطنت تبدیل کرد و بازگشتی به جاهليت بود. مخالفت صريح با قول و عمل پيامبر و زيرپاگذاشتن نصّ قرآن بود. در فضای تسلط سقیفه پرونده ابلاغ دستورات الهى بسته شد و مردم از داشتن هرگونه نذير و بشيرى محروم شدند. | چنين دريافتى از مسئله نبوت و امامت تحت عنوان «رسالت» قابل جمع است و معناى آن ابلاغ دستورات الهى است كه به اقتضائات مختلف گاهى بر عهده نبى و گاهى بر عهده وصى است. در این شرایط است که «امام» بعد از پيامبر «بشير» است: بشارتى عظيم به سعادتى ابدى. در این شرایط، سقيفه نظام الهى بشريت دچار اختلال کرد و خلافت را به سلطنت تبدیل کرد و بازگشتی به جاهليت بود. مخالفت صريح با قول و عمل پيامبر و زيرپاگذاشتن نصّ قرآن بود. در فضای تسلط سقیفه پرونده ابلاغ دستورات الهى بسته شد و مردم از داشتن هرگونه نذير و بشيرى محروم شدند. | ||
در مقابل گفتمان سقیفه، گفتمان غدير برنامه اصيل الهى براى مردم جهان است. در اين فرهنگ تبليغ و مبلّغ الهى هميشه و به گونهای كه خدا بخواهد و در قالب مبشر و منذر حاضر هستند. گفتمان غدیر عادل است و امین اموال مردم؛ نه مانند [[سقیفه]] که ديوان عطايا ایجاد كند و بيتالمال مسلمين را ناعادلانه تقسیم کند،<ref>بحارالانوار، ج۳۱، ص۴۵-۴۶.</ref> به فدک دستدرازی کند<ref>بحارالانوار، ج۲۹، ص۱۰۵-۴۱۵.</ref> و همچون عثمان و معاويه اموال مردم را مصادره كند و به خويشان و دوستان خود ببخشد.<ref>بحارالانوار، ج۳۱، ص۲۱۸.</ref> | در مقابل گفتمان سقیفه، گفتمان غدير برنامه اصيل الهى براى مردم جهان است. در اين فرهنگ تبليغ و مبلّغ الهى هميشه و به گونهای كه خدا بخواهد و در قالب مبشر و منذر حاضر هستند. گفتمان غدیر عادل است و امین اموال مردم؛ نه مانند [[سقیفه]] که ديوان عطايا ایجاد كند و بيتالمال مسلمين را ناعادلانه تقسیم کند،<ref>بحارالانوار، ج۳۱، ص۴۵-۴۶.</ref> به فدک دستدرازی کند<ref>بحارالانوار، ج۲۹، ص۱۰۵-۴۱۵.</ref> و همچون عثمان و معاويه اموال مردم را مصادره كند و به خويشان و دوستان خود ببخشد.<ref>بحارالانوار، ج۳۱، ص۲۱۸.</ref> | ||
صاحب گفتمان غدیر معدن علم است و در جستجوى كسانى است كه آن علوم را از او دريافت كنند و از جهل مردم رنج مى برد، نه مانند صاحبان گفتمان سقيفه كه نشر كلام پيامبر و تفسير قرآن را رسماً ممنوع كنند و فقط قرائت قرآن را مجاز بدانند و طالبان معارف قرآنى را زندانى و تبعيد كنند.<ref>الطبقات الكبرى، ج۳، ص۲۸۷؛ تذكرة الحفاظ، ج۱، ص۵؛ تذكرة الحفاظ، ج۱، ص۱۳.</ref> | صاحب گفتمان غدیر معدن علم است و در جستجوى كسانى است كه آن علوم را از او دريافت كنند و از جهل مردم رنج مى برد، نه مانند صاحبان گفتمان سقيفه كه نشر كلام پيامبر و تفسير قرآن را رسماً ممنوع كنند و فقط قرائت قرآن را مجاز بدانند و طالبان معارف قرآنى را زندانى و تبعيد كنند.<ref>الطبقات الكبرى، ج۳، ص۲۸۷؛ تذكرة الحفاظ، ج۱، ص۵؛ تذكرة الحفاظ، ج۱، ص۱۳.</ref> صاحب غدیر خود را نايب پيامبر مىداند و حلال و حرام او را تا روز قيامت مستدام مىشمارد و بر خلاف برخی از اصحاب سقیفه در دین خدا بدعتهاى متعدد نمیگذارد. بنابراين اگر وصايت و خلافت آن باشد كه در غدير اعلام شد، امام با نبى در مأموريت الهى فرقى ندارند و هر دو نذير و بشيرند و هر دو يک راه را به مردم نشان مى دهند و يک دين الهى را به مردم معرفى مى كنند. | ||
بنابراين اگر وصايت و خلافت آن باشد كه در غدير اعلام شد، امام با نبى در مأموريت الهى فرقى ندارند و هر دو نذير و بشيرند و هر دو يک راه را به مردم نشان مى دهند و يک دين الهى را به مردم معرفى مى كنند. | |||
اين سخن آنگاه جا افتاده تر مى شود كه على عليه السلام را «نفس» پيامبر صلى الله عليه و آله بدانيم كه روايات متعددى به ضميمه آيه «انفسنا» در قرآن مؤيد اين مطلب است. | اين سخن آنگاه جا افتاده تر مى شود كه على عليه السلام را «نفس» پيامبر صلى الله عليه و آله بدانيم كه روايات متعددى به ضميمه آيه «انفسنا» در قرآن مؤيد اين مطلب است. |
ویرایش