پرش به محتوا

آیه ۱۸۸ اعراف و غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۸: خط ۲۸:


=== على‏ عليه السلام چگونه بشير است؟ ===
=== على‏ عليه السلام چگونه بشير است؟ ===
در پاسخ به این سؤال چنین گفته شده است: مطمئناً پيامبر صلى الله عليه و آله به اين دوگانگی بين كلام خود و آيه قرآن اشراف و در بیان آن تعمد داشته است. پاسخ پیامبر معطوف به رخدادهای پس از او بوده که با خانه‌نشین‌کردن علی على‏ عليه السلام انحرافی در برنامه حساب‌شده الهى (امامت ادامه نبوت) ایجاد کردند. خطى كه آغاز آن نبوت حضرت آدم‏ عليه السلام بود، و با استمرار شش‌هزارساله به حضرت محمد صلى الله عليه و آله و اوصيائش‏ رسيده بود، و ختم آن با حضور حضرت مهدى‏ عليه السلام بايد مى‏‌بود.
در پاسخ به این سؤال چنین گفته شده است: مطمئناً پيامبر صلى الله عليه و آله به اين دوگانگی بين كلام خود و آيه قرآن اشراف و در بیان آن تعمد داشته است. پاسخ پیامبر معطوف به رخدادهای پس از او بوده که با خانه‌نشین‌کردن علی على‏ عليه السلام انحرافی در برنامه حساب‌شده الهى (امامت ادامه نبوت) ایجاد کردند. چنين دريافتى از مسئله نبوت و امامت تحت عنوان «رسالت» قابل جمع است و معناى آن ابلاغ دستورات الهى است كه به اقتضائات مختلف گاهى بر عهده نبى و گاهى بر عهده وصى است. در این شرایط است که «امام» بعد از پيامبر «بشير» است.  


چنين دريافتى از مسئله نبوت و امامت تحت عنوان «رسالت» قابل جمع است و معناى آن ابلاغ دستورات الهى است كه به اقتضائات مختلف گاهى بر عهده نبى و گاهى بر عهده وصى است. در این شرایط است که «امام» بعد از پيامبر «بشير» است: بشارتى عظيم به سعادتى ابدى. در این شرایط، سقيفه نظام الهى بشريت دچار اختلال کرد و خلافت را به سلطنت تبدیل کرد و بازگشتی به جاهليت بود. مخالفت صريح با قول و عمل پيامبر و زيرپاگذاشتن نصّ قرآن بود. در فضای تسلط سقیفه پرونده ابلاغ دستورات الهى بسته شد و مردم از داشتن هرگونه نذير و بشيرى محروم شدند.
در این شرایط، سقيفه نظام الهى بشريت دچار اختلال کرد و خلافت را به سلطنت تبدیل کرد و بازگشتی به جاهليت بود. مخالفت صريح با قول و عمل پيامبر و زيرپاگذاشتن نصّ قرآن بود. در فضای تسلط سقیفه پرونده ابلاغ دستورات الهى بسته شد و مردم از داشتن هرگونه نذير و بشيرى محروم شدند. در مقابل گفتمان سقیفه، گفتمان غدير برنامه اصيل الهى براى مردم جهان است. در اين فرهنگ تبليغ و مبلّغ الهى هميشه و به گونه‏‌ای كه خدا بخواهد و در قالب مبشر و منذر حاضر هستند. گفتمان غدیر عادل است و امین اموال مردم؛ نه مانند [[سقیفه]] که ديوان عطايا ایجاد كند و بيت‌المال مسلمين را ناعادلانه تقسیم کند،<ref>بحارالانوار، ج۳۱، ص۴۵-۴۶.</ref> به فدک دست‌درازی کند<ref>بحارالانوار، ج۲۹، ص۱۰۵-۴۱۵.</ref> و  همچون عثمان و معاويه اموال مردم را مصادره كند و به خويشان و دوستان خود ببخشد.<ref>بحارالانوار، ج۳۱، ص۲۱۸.</ref>


در مقابل گفتمان سقیفه، گفتمان غدير برنامه اصيل الهى براى مردم جهان است. در اين فرهنگ تبليغ و مبلّغ الهى هميشه و به گونه‏‌ای كه خدا بخواهد و در قالب مبشر و منذر حاضر هستند. گفتمان غدیر عادل است و امین اموال مردم؛ نه مانند [[سقیفه]] که ديوان عطايا ایجاد كند و بيت‌المال مسلمين را ناعادلانه تقسیم کند،<ref>بحارالانوار، ج۳۱، ص۴۵-۴۶.</ref> به فدک دست‌درازی کند<ref>بحارالانوار، ج۲۹، ص۱۰۵-۴۱۵.</ref> و  همچون عثمان و معاويه اموال مردم را مصادره كند و به خويشان و دوستان خود ببخشد.<ref>بحارالانوار، ج۳۱، ص۲۱۸.</ref>
صاحب گفتمان غدیر معدن علم است و در جستجوى كسانى است كه آن علوم را از او دريافت كنند و از جهل مردم رنج مى ‌برد، نه مانند  صاحبان گفتمان سقيفه كه نشر كلام پيامبر و تفسير قرآن را رسماً ممنوع كنند و فقط قرائت قرآن را مجاز بدانند و طالبان معارف قرآنى را زندانى و تبعيد كنند.<ref>الطبقات الكبرى، ج۳، ص۲۸۷؛ تذكرة الحفاظ، ج۱، ص۵؛ تذكرة الحفاظ، ج۱، ص۱۳.</ref> صاحب غدیر خود را نايب پيامبر مى‏‌داند و حلال و حرام او را تا روز قيامت پایدار مى‌شمارد و بر خلاف برخی از اصحاب سقیفه در دین خدا بدعت‌‏هاى متعدد نمی‌گذارد. بنابراين اگر وصايت و خلافت آن باشد كه در غدير اعلام شد، امام با نبى در مأموريت الهى فرقى ندارند و هر دو نذير و بشيرند و هر دو يک دين الهى را به مردم معرفى مى‏‌كنند. این تحلیل زمانی تثبیت می‌شود که على‏ عليه السلام را «نفس» پيامبربدانيم كه روايات متعددى به‌ضميمه آيه مباهله ( ۶۱ آل‌عمران) در قرآن مؤيد اين مطلب است.
 
صاحب گفتمان غدیر معدن علم است و در جستجوى كسانى است كه آن علوم را از او دريافت كنند و از جهل مردم رنج مى ‌برد، نه مانند  صاحبان گفتمان سقيفه كه نشر كلام پيامبر و تفسير قرآن را رسماً ممنوع كنند و فقط قرائت قرآن را مجاز بدانند و طالبان معارف قرآنى را زندانى و تبعيد كنند.<ref>الطبقات الكبرى، ج۳، ص۲۸۷؛ تذكرة الحفاظ، ج۱، ص۵؛ تذكرة الحفاظ، ج۱، ص۱۳.</ref> صاحب غدیر خود را نايب پيامبر مى‏‌داند و حلال و حرام او را تا روز قيامت مستدام مى‌شمارد و بر خلاف برخی از اصحاب سقیفه در دین خدا بدعت‌‏هاى متعدد نمی‌گذارد. بنابراين اگر وصايت و خلافت آن باشد كه در غدير اعلام شد، امام با نبى در مأموريت الهى فرقى ندارند و هر دو نذير و بشيرند و هر دو يک راه را به مردم نشان مى ‏دهند و يک دين الهى را به مردم معرفى مى‏ كنند.
 
اين سخن آنگاه جا افتاده ‏تر مى‏ شود كه على‏ عليه السلام را «نفس» پيامبر صلى الله عليه و آله بدانيم كه روايات متعددى به ضميمه آيه «انفسنا» در قرآن مؤيد اين مطلب است.
 
اينجاست كه نذير و بشير بودن در محمد و على صلوات اللَّه عليهما يكسان است و اعجاب برانگيز، و جاى هيچ سؤالى نمى ‏ماند.


=== على ‏عليه السلام چگونه نذير است؟ ===
=== على ‏عليه السلام چگونه نذير است؟ ===
پاسخ به سؤال دوم كه على‏ عليه السلام چگونه به عنوان بشير معرفى شده در حالى كه به نظر مى ‏رسد «نذير» بودن نيز درباره آن حضرت مصداق دارد؟
در پاسخ به سؤال دوم كه على‏ عليه السلام چگونه به‌عنوان بشير معرفى شده در حالى كه به نظر مى‌‏رسد «نذير» بودن نيز درباره او مصداق دارد چنین گفته شده است: پيامبر صلى الله عليه و آله روزگار سخت ترساندن مردم را به سر آورد و -  اگر سقيفه نبود -  پس از پيامبر آغاز روزهاى بشارت مردم به خير دنيا و آخرت در سايه زحمات ۲۳ ساله آن حضرت بود. سلمان فارسى در روزهاى غصب خلافت گفت: قسم به آنكه جان سلمان به دست اوست، اگر خلافت را به على‏ مى‏‌سپرديد، از بالاى سرتان و از زير پايتان نعمت‏‌هاى الهى را مى‏‌خورديد... هيچ ولىّ خدايى فقير نمى‏‌شد و هيچ سهمى از فرايض الهى به بيراهه نمى‏‌رفت و در حكم خدا حتى دو نفر اختلاف نمى‏‌كردند.<ref>بحارالانوار، ج۲۹، ص۸۰.</ref> اما، این بشارت غدیر با دخالت سقیفه به غم و اندوه دائمی مبدل شد.
 
در اين باره مى ‏توان مسايلى شبيه آنچه در آيه «منذر و هادى» گفته شد مطرح كرد.
 
اين استنباط بعيد نيست كه بگوييم پيامبر صلى الله عليه و آله روزگار سخت ترساندن مردم را به سر آورد و -  اگر سقيفه نبود -  پس از پيامبر صلى الله عليه و آله آغاز روزهاى بشارت مردم به خير دنيا و آخرت در سايه زحمات ۲۳ ساله آن حضرت بود.
 
سلمان فارسى در روزهاى غصب خلافت خطاب ه‏اى براى مردم ايراد كرد و گفت: قسم به آنكه جان سلمان به دست اوست، اگر خلافت را به على‏ عليه السلام مى‏ سپرديد از بالاى سرتان و از زير پايتان نعمت‏ هاى الهى را مى‏ خورديد، و حتى اگر پرندگان را از آسمان صدا مى ‏زديد پاسخ شما را مى‏ دادند و اگر ماهيان را از درياها فرا مى‏ خوانديد به سوى شما مى‏ آمدند.
 
هيچ ولىّ خدايى فقير نمى‏ شد و هيچ سهمى از فرايض الهى به بيراهه نمى‏ رفت و در حكم خدا حتى دو نفر اختلاف نمى‏ كردند.<ref>بحار الانوار: ج ۲۹ ص ۸۰ .</ref>
 
اين بود روزهاى سراسر بشارت و شادى و سرور كه سقيفه آن را به وحشت و غم و اندوه مبدل ساخت، و نگذاشت «بشيرِ» اسلام على بن ابى ‏طالب‏ عليه السلام هر روز با خبرهايى شيرين روح مسلمين را طراوتى ديگر بخشد و نعمت ‏هاى مادى و معنوى الهى را بشارت عملىِ مردم قرار دهد.
 
آرى على‏ عليه السلام بار ديگر نذير بودن را آغاز كرده بود تا مردمِ بازگشته به جاهليت را حركتى دهد و پيش ببرد تا لايق بشارت شوند، امّا حضور سقيفه در هميشه تاريخ نگذاشت خليفه حقيقى پيامبر صلى الله عليه و آله با انذار و بشارت خويش مسير تخريب شده را مانند اول باز سازى نمايد، مگر عده كمى كه با انذارها ساخته شدند و بشارت ‏هاى حضرت را هدف زندگى خود قرار دادند.


== پانویس ==
== پانویس ==
۱٬۹۲۲

ویرایش