ابن تیمیه: تفاوت میان نسخه‌ها

۲ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۳ نوامبر ۲۰۲۱
خط ۳۱: خط ۳۱:
<big>حارث به پيامبرصلى الله عليه وآله گفت كه آنان دستور او را به شهادتين و نماز و زكات و روزه و حجّ پذيرفته ‏اند. اما به اينها راضى نشدى تا اينكه ميان دو بازوى پسرعمويت را بالا بردى و او را بر ما برترى دادى و گفتى: هر كس من مولاى او هستم على مولاى او است. آيا اين از جانب تو است يا از جانب خدا؟ پيامبرصلى الله عليه وآله به او پاسخ مى ‏دهد: اين امرى از سوى خداست.</big>
<big>حارث به پيامبرصلى الله عليه وآله گفت كه آنان دستور او را به شهادتين و نماز و زكات و روزه و حجّ پذيرفته ‏اند. اما به اينها راضى نشدى تا اينكه ميان دو بازوى پسرعمويت را بالا بردى و او را بر ما برترى دادى و گفتى: هر كس من مولاى او هستم على مولاى او است. آيا اين از جانب تو است يا از جانب خدا؟ پيامبرصلى الله عليه وآله به او پاسخ مى ‏دهد: اين امرى از سوى خداست.</big>


<big>در پى پاسخ پيامبرصلى الله عليه وآله، حارث بن نعمان روى بر مى‏گرداند و به سوى مركبش مى ‏رود و مى ‏گويد: خدايا، اگر آنچه محمد ميگويد حق و از سوى تو است، سنگى از آسمان بر ما فرود آور يا عذابى دردناک بر ما فرو بفرست. و هنوز به مركبش نرسيده، خدا سنگى بر او افكند كه بر سرش خورد و از مقعدش بيرون آمد و او را كشت. سپس خداى عزوجل اين آيات را فرستاد: «سَألَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ * لِلكافِرينَ لَيسَ لَهُ دافِعٌ» : خواهنده ‏اى عذاب واقع‏ شدنى را در خواست كرد كه از آنِ كافران است و هيچ بازدارنده ‏اى از آن نيست.</big>
<big>در پى پاسخ پيامبرصلى الله عليه وآله، حارث بن نعمان روى بر مى‏ گرداند و به سوى مركبش مى ‏رود و مى ‏گويد: خدايا، اگر آنچه محمد ميگويد حق و از سوى تو است، سنگى از آسمان بر ما فرود آور يا عذابى دردناک بر ما فرو بفرست. و هنوز به مركبش نرسيده، خدا سنگى بر او افكند كه بر سرش خورد و از مقعدش بيرون آمد و او را كشت. سپس خداى عزوجل اين آيات را فرستاد: «سَألَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ * لِلكافِرينَ لَيسَ لَهُ دافِعٌ» : خواهنده ‏اى عذاب واقع‏ شدنى را در خواست كرد كه از آنِ كافران است و هيچ بازدارنده ‏اى از آن نيست.</big>


<big>به اين دروغگويان گفته مى ‏شود: مردم اجماع كرده ‏اند كه آنچه پيامبرصلى الله عليه وآله در غدير خم گفت، در زمان بازگشتش از [[حجةالوداع]] بود. شيعه اين را پذيرفته و آن روز را عيد قرار داده است. اين رخداد در روز هجدهم ذى‏ الحجه بوده و پيامبرصلى الله عليه وآله پس از آن به مكه باز نگشته، بلكه از حجةالوداع به مدينه برگشته و تمام ذى‏ الحجه و محرم و صفر را زنده بوده و در اول ربيع‏ الاول درگذشته است. ولى در اين حديث آمده كه پيامبرصلى الله عليه وآله سخنش را در غدير خم گفت و آن سخن در شهرها پيچيد، و سپس حارث در حالى كه پيامبرصلى الله عليه وآله در ابطح بود نزد حضرتش رفت. اما ابطح در مكه است. بنابراين، حديث فوق دروغ است و به دست نادانى كه نمى‏ دانسته ماجراى غدير در چه وقتى رخ داده ساخته شده است.</big>
<big>به اين دروغگويان گفته مى ‏شود: مردم اجماع كرده ‏اند كه آنچه پيامبرصلى الله عليه وآله در غدير خم گفت، در زمان بازگشتش از [[حجةالوداع]] بود. شيعه اين را پذيرفته و آن روز را عيد قرار داده است. اين رخداد در روز هجدهم ذى‏ الحجه بوده و پيامبرصلى الله عليه وآله پس از آن به مكه باز نگشته، بلكه از حجةالوداع به مدينه برگشته و تمام ذى‏ الحجه و محرم و صفر را زنده بوده و در اول ربيع‏ الاول درگذشته است. ولى در اين حديث آمده كه پيامبرصلى الله عليه وآله سخنش را در غدير خم گفت و آن سخن در شهرها پيچيد، و سپس حارث در حالى كه پيامبرصلى الله عليه وآله در ابطح بود نزد حضرتش رفت. اما ابطح در مكه است. بنابراين، حديث فوق دروغ است و به دست نادانى كه نمى‏ دانسته ماجراى غدير در چه وقتى رخ داده ساخته شده است.</big>
خط ۶۶: خط ۶۶:
<big>حديث در تفسیر ثعلبی آمده است: چنانچه گذشت ثعلبى حديث مورد بحث را در تفسيرش آورده و اين به صحت و اعتبار حديث دلالت مى‏ كند. جلالت قدر ثعلبى و اعتبار تفسيرش «[[الكشف و البيان]]» نزد پيشوايان و دانشمندان بزرگ و سرشناس اهل‏ سنت دليل اين ادعاست.</big>
<big>حديث در تفسیر ثعلبی آمده است: چنانچه گذشت ثعلبى حديث مورد بحث را در تفسيرش آورده و اين به صحت و اعتبار حديث دلالت مى‏ كند. جلالت قدر ثعلبى و اعتبار تفسيرش «[[الكشف و البيان]]» نزد پيشوايان و دانشمندان بزرگ و سرشناس اهل‏ سنت دليل اين ادعاست.</big>


<big>افزون بر اين، ثعلبى - كه نزد اهل‏ سنت ثقه و امين است -  در خطبه تفسيرش نوشته كه تفسير او كتاب جامع و پيراسته و مورد اعتمادى است كه مى‏توان در علم قرآن به آن بسنده كرد، و اينكه او اين كتاب را پس از درخواست گروهى از فقيهان برجسته و عالمان مخلص و رئيسان بزرگ نوشته، و اينكه تفسير او كتابى است شامل و كامل و پيراسته و خلاصه و قابل فهم كه آن را از نزديک به صد مجموعه سماع شده استخراج كرده است. اين علاوه بر مطالبى است كه او از تعليقات و اجزاء برگزيده و از دهان نزديک به سيصد تن از مشايخ بزرگ فرا گرفته است. وى مى‏ نويسد:</big>
<big>افزون بر اين، ثعلبى - كه نزد اهل‏ سنت ثقه و امين است -  در خطبه تفسيرش نوشته كه تفسير او كتاب جامع و پيراسته و مورد اعتمادى است كه میتوان در علم قرآن به آن بسنده كرد، و اينكه او اين كتاب را پس از درخواست گروهى از فقيهان برجسته و عالمان مخلص و رئيسان بزرگ نوشته، و اينكه تفسير او كتابى است شامل و كامل و پيراسته و خلاصه و قابل فهم كه آن را از نزديک به صد مجموعه سماع شده استخراج كرده است. اين علاوه بر مطالبى است كه او از تعليقات و اجزاء برگزيده و از دهان نزديک به سيصد تن از مشايخ بزرگ فرا گرفته است. وى مى‏ نويسد:</big>


<big>اين كتاب را با نهايت توانم موجز و مرتّب گرداندم و غايتِ كاوش و پيرايش را در آن به كار بستم. سزاست هر مؤلفى كه در فنّى از فنون كه به آن پيشى گرفته كتابى تأليف مى‏ كند، كتابش را از بعضى از ويژگى‏ هايى كه آن ها را مى‏ شمارم بى ‏بهره نگذارد: استنباط امر مغفول‏ عنه، جمع مطالب پراكنده، شرح مطالب پيچيده، حُسن نظم و تأليف و اسقاط حشو و تطويل. اميدوارم كه اين كتاب از ويژگى‏ هايى كه شمردم خالى نباشد. خدا براى اتمام آنچه نيّت و قصدش را كرده‏ ام توفيق دهنده است.<ref>الکشف و البیان: ج۱ ص۷۴، ۷۵.</ref></big>
<big>اين كتاب را با نهايت توانم موجز و مرتّب گرداندم و غايتِ كاوش و پيرايش را در آن به كار بستم. سزاست هر مؤلفى كه در فنّى از فنون كه به آن پيشى گرفته كتابى تأليف مى‏ كند، كتابش را از بعضى از ويژگى‏ هايى كه آن ها را مى‏ شمارم بى ‏بهره نگذارد: استنباط امر مغفول‏ عنه، جمع مطالب پراكنده، شرح مطالب پيچيده، حُسن نظم و تأليف و اسقاط حشو و تطويل. اميدوارم كه اين كتاب از ويژگى‏ هايى كه شمردم خالى نباشد. خدا براى اتمام آنچه نيّت و قصدش را كرده‏ ام توفيق دهنده است.<ref>الکشف و البیان: ج۱ ص۷۴، ۷۵.</ref></big>