سبک شناسی خطبه غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (Modir صفحهٔ سَبْک را به سبک منتقل کرد)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴: خط ۴:
از آنجا كه نكته مهم در سبک شناسى توجه به بسامد است، در اينجا به بررسى خطبه غدير از زاويه سبک شناسى پرداخته، و با روش استقصايى بسامدهاى مربوط به ساختارهاى زبانى و ادبى بيان خواهد شد. از اين راستا اعجاز بيانى خطبه غدير آشكار خواهد شد.
از آنجا كه نكته مهم در سبک شناسى توجه به بسامد است، در اينجا به بررسى خطبه غدير از زاويه سبک شناسى پرداخته، و با روش استقصايى بسامدهاى مربوط به ساختارهاى زبانى و ادبى بيان خواهد شد. از اين راستا اعجاز بيانى خطبه غدير آشكار خواهد شد.


'''مقدمه'''
=== '''مقدمه''' ===
 
«سبک» در زبان عربى به معنى گداختن و ريختن زر و [[نقره]] است، و سبيكه پاره نقره گداخته را گويند. در اصطلاح ادبى به معناى طرز خاصى از نظم و نثر است كه معادل اروپايى آن «استيل» است كه خود از «ستلوس» يونانى مأخوذ است، به معناى آلتى فلزى يا چوبين كه به وسيله آن حروف و كلمات را بر روى الواح مومى نقش مى‏ كرده ‏اند. امروز هم ايرانيان به «قلم» معنايى شبيه به سبک مى ‏دهند و میگويند: فلان كس خوب قلمى دارد.<ref>سبک ‏شناسى نثر (بهار): مقدمه جلد اول.</ref>
«سبک» در زبان عربى به معنى گداختن و ريختن زر و [[نقره]] است، و سبيكه پاره نقره گداخته را گويند. در اصطلاح ادبى به معناى طرز خاصى از نظم و نثر است كه معادل اروپايى آن «استيل» است كه خود از «ستلوس» يونانى مأخوذ است، به معناى آلتى فلزى يا چوبين كه به وسيله آن حروف و كلمات را بر روى الواح مومى نقش مى‏ كرده ‏اند. امروز هم ايرانيان به «قلم» معنايى شبيه به سبک مى ‏دهند و میگويند: فلان كس خوب قلمى دارد.<ref>سبک ‏شناسى نثر (بهار): مقدمه جلد اول.</ref>


خط ۱۸: خط ۱۷:
هر سبكى نسبت به سبک ديگر داراى انحراف است، و اين يعنى سبک. مثلاً ديوان سعدى يک هنجار يا نرم است و غزل صائب در مقايسه با آن خارج از نرم است، اما هر دو سبک دارند. از اينجاست كه برخى در تعريف سبک مى ‏گويند: سبک يعنى عدول از نرم.<ref>شاعر آيينه‏ ها (شفيعى كدكنى): ص ۳۷، ۳۸.</ref>
هر سبكى نسبت به سبک ديگر داراى انحراف است، و اين يعنى سبک. مثلاً ديوان سعدى يک هنجار يا نرم است و غزل صائب در مقايسه با آن خارج از نرم است، اما هر دو سبک دارند. از اينجاست كه برخى در تعريف سبک مى ‏گويند: سبک يعنى عدول از نرم.<ref>شاعر آيينه‏ ها (شفيعى كدكنى): ص ۳۷، ۳۸.</ref>


'''ساختار زبانى'''
=== '''ساختار زبانى''' ===
 
در بررسى ساختار زبانى يک اثر، چاره ‏اى جز در نظر گرفتن ويژگى ‏هاى صرفى و نظام واژگانى آن اثر در كنار ويژگى‏ هاى نحوى و دستورى آن نيست.
در بررسى ساختار زبانى يک اثر، چاره ‏اى جز در نظر گرفتن ويژگى ‏هاى صرفى و نظام واژگانى آن اثر در كنار ويژگى‏ هاى نحوى و دستورى آن نيست.


'''۱. استفاده از مشتقات'''
==== '''۱. استفاده از مشتقات''' ====
 
زبان عربى به اين ويژگى متمايز است كه زبان اشتقاقى است. بنابراين اشتقاق در عربى بسيار نمايان است. چندان كه قواعد و ضوابطى براى آن وضع گرديده است. مشتقات انواعى دارد كه عبارت اند از: اسم فاعل، اسم مفعول، صفت مشبهه، صيغه مبالغه و افعل‏ التفضيل.<ref>التطبيق الصرفى (راجحى): ص ۷۵.</ref>
زبان عربى به اين ويژگى متمايز است كه زبان اشتقاقى است. بنابراين اشتقاق در عربى بسيار نمايان است. چندان كه قواعد و ضوابطى براى آن وضع گرديده است. مشتقات انواعى دارد كه عبارت اند از: اسم فاعل، اسم مفعول، صفت مشبهه، صيغه مبالغه و افعل‏ التفضيل.<ref>التطبيق الصرفى (راجحى): ص ۷۵.</ref>


خط ۴۰: خط ۳۷:
مَعاشِر الناسِ، انَّ عَلياً و الطيِّبينَ مِن وُلدى (مِن صُلبِهِ‏ عليهم السلام) هُمُ الثِقلُ الاصغَرُ، و القُرآنُ الثِقلُ الاكبَرُ. فَكُلُّ واحِدٍ مِنهُما مُنبِئٌ عَن صاحِبِهِ، و مُوافِقٌ لَهُ. لَن يَفتَرِقا حَتّى يَرِدا عَلى الحَوضَ.<ref>كليه متون مربوط به خطبه از كتاب «الغدير» علامه امينى گرفته شده است.</ref>
مَعاشِر الناسِ، انَّ عَلياً و الطيِّبينَ مِن وُلدى (مِن صُلبِهِ‏ عليهم السلام) هُمُ الثِقلُ الاصغَرُ، و القُرآنُ الثِقلُ الاكبَرُ. فَكُلُّ واحِدٍ مِنهُما مُنبِئٌ عَن صاحِبِهِ، و مُوافِقٌ لَهُ. لَن يَفتَرِقا حَتّى يَرِدا عَلى الحَوضَ.<ref>كليه متون مربوط به خطبه از كتاب «الغدير» علامه امينى گرفته شده است.</ref>


'''۲. بسامد تكرار مترادفات'''
==== '''۲. بسامد تكرار مترادفات''' ====
 
الفاظ متفاوت و بسيار هستند، ولى معنى يكى است.<ref>دلائل الاعجاز (جرجانى): ص ۲۴۲.</ref> پيامبر صلى الله عليه وآله در خطبه غدير براى مفاهيم مختلف از كلمات مترادف بسيار استفاده كرده است. با توجه به اينكه چنين كاربردى كمتر در گفتار ديگران به كار مى‏رود و به اين دليل كه داراى بسامد بالايى مى ‏باشد، مى ‏توان آن را يكى از شاخصه‏ هاى سبک خطابى ايشان به شمار آورد. به عنوان نمونه:
الفاظ متفاوت و بسيار هستند، ولى معنى يكى است.<ref>دلائل الاعجاز (جرجانى): ص ۲۴۲.</ref> پيامبر صلى الله عليه وآله در خطبه غدير براى مفاهيم مختلف از كلمات مترادف بسيار استفاده كرده است. با توجه به اينكه چنين كاربردى كمتر در گفتار ديگران به كار مى‏رود و به اين دليل كه داراى بسامد بالايى مى ‏باشد، مى ‏توان آن را يكى از شاخصه‏ هاى سبک خطابى ايشان به شمار آورد. به عنوان نمونه:


'''الف) ستايش: حمد، شكر، مدح'''
===== '''الف) ستايش: حمد، شكر، مدح''' =====
 
الحَمدُ للَّهِ الذى عَلا فى تَوَحُّدِهِ وَ دَنا فى تَفَرُّدِهِ.
الحَمدُ للَّهِ الذى عَلا فى تَوَحُّدِهِ وَ دَنا فى تَفَرُّدِهِ.


خط ۵۲: خط ۴۷:
الا و انَّ عَلياًعليه السلام هُو المَوصُوفُ بِالصبرِ و الشكرِ.
الا و انَّ عَلياًعليه السلام هُو المَوصُوفُ بِالصبرِ و الشكرِ.


'''ب) خداوند: ربّ، اللَّه، إله'''
===== '''ب) خداوند: ربّ، اللَّه، إله''' =====
 
رَبُّ الملائكةِ و الروحِ، مُتَفَضِّلٌ على جَميعِ مَن بَرَأهُ.
رَبُّ الملائكةِ و الروحِ، مُتَفَضِّلٌ على جَميعِ مَن بَرَأهُ.


خط ۶۰: خط ۵۴:
الاهٌ واحِدٌ و رَبٌّ ماجِدٌ.
الاهٌ واحِدٌ و رَبٌّ ماجِدٌ.


'''ج) بزرگ: عظيم، مجيد، كبير'''
===== '''ج) بزرگ: عظيم، مجيد، كبير''' =====
 
و يَحسَبونَهُ هَيِّناً و هُوَ عِندَ اللَّه عَظيمٌ. مَعاشِر الناسِ، شَتّانَ ما بَينَ السَعيرِ و الأجرِ الكَبيرِ.
و يَحسَبونَهُ هَيِّناً و هُوَ عِندَ اللَّه عَظيمٌ. مَعاشِر الناسِ، شَتّانَ ما بَينَ السَعيرِ و الأجرِ الكَبيرِ.


حَميداً لَم يَزَل، مَحموداً لا يَزالُ وَ مَجيداً لا يَزولُ.
حَميداً لَم يَزَل، مَحموداً لا يَزالُ وَ مَجيداً لا يَزولُ.


'''د) آتش: نار، شُواظ، سعير'''
===== '''د) آتش: نار، شُواظ، سعير''' =====
 
الا انَّ اعدائَهُمُ الذينَ يَصلَونَ سَعيراً.
الا انَّ اعدائَهُمُ الذينَ يَصلَونَ سَعيراً.


يَبتَليَكُم بِشُواظٍ مِن نارٍ
يَبتَليَكُم بِشُواظٍ مِن نارٍ


'''هـ) سرپرست و سرپرستى: موالاه، وصى'''
===== '''هـ) سرپرست و سرپرستى: موالاه، وصى''' =====
 
مَعاشِر الناسِ، السابِقُونَ الى مُبايَعَتِهِ.
مَعاشِر الناسِ، السابِقُونَ الى مُبايَعَتِهِ.


هُوَ عَلى بن ابى ‏طالِبٍ ‏عليه السلام اخى و وَصيّى.
هُوَ عَلى بن ابى ‏طالِبٍ ‏عليه السلام اخى و وَصيّى.


'''و) پيمان: عهد، ميثاق'''
===== '''و) پيمان: عهد، ميثاق''' =====
 
لا نَرجِعُ عَنِ العَهدِ و لا نَنقُضُ الميثاقَ
لا نَرجِعُ عَنِ العَهدِ و لا نَنقُضُ الميثاقَ


خط ۹۲: خط ۸۲:
مَن جاءَ بِالسَيِّئَةِ فَلَيسَ لَهُ فى الجِنانِ نَصيبٌ.
مَن جاءَ بِالسَيِّئَةِ فَلَيسَ لَهُ فى الجِنانِ نَصيبٌ.


'''ح) پيروان: اولياء، اتباع، انصار، اشياع'''
===== '''ح) پيروان: اولياء، اتباع، انصار، اشياع''' =====
 
مَعاشِر الناسِ، انَّهُم و انصارَهُم و اتباعَهُم و اَشياعَهُم فِى الدَركِ الاسفَلِ مِنَ النارِ.
مَعاشِر الناسِ، انَّهُم و انصارَهُم و اتباعَهُم و اَشياعَهُم فِى الدَركِ الاسفَلِ مِنَ النارِ.


'''ط) دشمنان: اعداء، معاندين، مخالفين'''
===== '''ط) دشمنان: اعداء، معاندين، مخالفين''' =====
 
لانَّ اللَّه عَزَّوَجَلَّ قَد جَعَلَنا حُجَّةً عَلى المُقَصِّرينَ و المعُانِدينَ و الُمخالِفينَ و الخائِنينَ و الآثِمينَ و الظالِمينَ و الغاصِبينَ مِن جَميعِ العالَمينَ.
لانَّ اللَّه عَزَّوَجَلَّ قَد جَعَلَنا حُجَّةً عَلى المُقَصِّرينَ و المعُانِدينَ و الُمخالِفينَ و الخائِنينَ و الآثِمينَ و الظالِمينَ و الغاصِبينَ مِن جَميعِ العالَمينَ.


 
==== '''۳. كاربرد نحوى افعال و كلمات در جمله''' ====
 
'''۳. كاربرد نحوى افعال و كلمات در جمله'''
 
علم نحو زبان و [[ادبیات]] عرب را قانونمند میكند و سعى در [[تعریف]] زبان و تمايل زيادى به ساكن بودن و ايستايى دارد، چون زبان دستگاهى زنده است و با جنبه‏ هاى مختلف زندگى ارتباط مستقيم دارد. تا زمانى كه جوشندگى زندگى هست زبان زنده است و متناسب با تغييرات زندگى، خود را با آن وفق مى‏ دهد و پيش مى‏رود، و دوره‏ هايى چون جوانى، ميانسالى، پيرى و مرگ را تجربه مى‏ كند. زبان ارگانيسمى زنده و در حال تحول است.<ref>مطلق (بهمنى): ص ۱۰۰.</ref>
علم نحو زبان و [[ادبیات]] عرب را قانونمند میكند و سعى در [[تعریف]] زبان و تمايل زيادى به ساكن بودن و ايستايى دارد، چون زبان دستگاهى زنده است و با جنبه‏ هاى مختلف زندگى ارتباط مستقيم دارد. تا زمانى كه جوشندگى زندگى هست زبان زنده است و متناسب با تغييرات زندگى، خود را با آن وفق مى‏ دهد و پيش مى‏رود، و دوره‏ هايى چون جوانى، ميانسالى، پيرى و مرگ را تجربه مى‏ كند. زبان ارگانيسمى زنده و در حال تحول است.<ref>مطلق (بهمنى): ص ۱۰۰.</ref>


خط ۱۱۰: خط ۹۵:
اين امر در خطبه غدير به شكل تام انجام پذيرفته، به طورى كه مى ‏توان گفت: گفتار پيامبر صلى الله عليه و آله از سستى تركيبات و ضعف [[تألیف]] به دور است، و زبان ايشان زبان استوار، فصيح و داراى زيبايى‏ هايى مى ‏باشد كه در ادامه اشاره خواهد شد.
اين امر در خطبه غدير به شكل تام انجام پذيرفته، به طورى كه مى ‏توان گفت: گفتار پيامبر صلى الله عليه و آله از سستى تركيبات و ضعف [[تألیف]] به دور است، و زبان ايشان زبان استوار، فصيح و داراى زيبايى‏ هايى مى ‏باشد كه در ادامه اشاره خواهد شد.


'''الف) كاربرد افعال'''
===== '''الف) كاربرد افعال''' =====
 
همانطور كه مى‏ دانيم در زبان عربى سه نوع فعل را شمرده ‏اند: ماضى، مضارع و امر. كاربرد افعال در جايگاه مناسب خود نقش به سزايى در جملات عربى ايفا مى‏ كند، به طورى كه با كاربرد صحيح افعال در يک نگارش عربى شاهد تأثير چشمگير آن خواهيم بود. بسامد بالاى افعال متعدد در خطبه غدير نشان از آگاهى ژرف پيامبر صلى الله عليه وآله از لغت عرب دارد.
همانطور كه مى‏ دانيم در زبان عربى سه نوع فعل را شمرده ‏اند: ماضى، مضارع و امر. كاربرد افعال در جايگاه مناسب خود نقش به سزايى در جملات عربى ايفا مى‏ كند، به طورى كه با كاربرد صحيح افعال در يک نگارش عربى شاهد تأثير چشمگير آن خواهيم بود. بسامد بالاى افعال متعدد در خطبه غدير نشان از آگاهى ژرف پيامبر صلى الله عليه وآله از لغت عرب دارد.


خط ۱۱۸: خط ۱۰۲:
در زير نمونه ‏هايى از اين نوآورى ‏ها و زيبايى هاى جملات ذكر مى ‏گردد:
در زير نمونه ‏هايى از اين نوآورى ‏ها و زيبايى هاى جملات ذكر مى ‏گردد:


'''اول: جملات بدون فعل'''
====== '''اول: جملات بدون فعل''' ======
 
معاشر الناس، السابقون الى مبايعته و موالاته و التسليم عليه بإمرة المؤمنين اولئك هم الفائزون فى جنات النعيم.
معاشر الناس، السابقون الى مبايعته و موالاته و التسليم عليه بإمرة المؤمنين اولئك هم الفائزون فى جنات النعيم.


خط ۱۲۶: خط ۱۰۹:
معاشر الناس، انه ما من قرية الا و اللَّه مهلكها بتكذيبها قبل يوم القيامة، و مملّكها الإمام المهدى و اللَّه مصدق وعده.
معاشر الناس، انه ما من قرية الا و اللَّه مهلكها بتكذيبها قبل يوم القيامة، و مملّكها الإمام المهدى و اللَّه مصدق وعده.


'''دوم: جملات با فعل مضارع فراوان'''
====== '''دوم: جملات با فعل مضارع فراوان''' ======
 
لم يكن له ضد و لا معه ندّ. احد صمد لم يلد و لم يكن له كفواً احد. اله واحد و رب ماجد. يشاء فيمضى، يريد فيقضى، و يعلم فيحصى، و يميت و يحيى، و يفقر و يغنى، و يضحك و يبكى، و يدنى و يقصى، و يمنع و يعطى. له الملك و له الحمد. بيده الخير، و هو على كل شى قدير.
لم يكن له ضد و لا معه ندّ. احد صمد لم يلد و لم يكن له كفواً احد. اله واحد و رب ماجد. يشاء فيمضى، يريد فيقضى، و يعلم فيحصى، و يميت و يحيى، و يفقر و يغنى، و يضحك و يبكى، و يدنى و يقصى، و يمنع و يعطى. له الملك و له الحمد. بيده الخير، و هو على كل شى قدير.


يولج اليل فى النهار و يولج النهار فى الليل. لا اله الا هو العزيز الغفار. مستجيب الدعاء، و مجزل العطاء، محصى الانفس، و رب الجنة و الناس. الذى لا يشكل عليه شى‏ء، و لا يضجره صراخ المستصرخين، و لا يبرمه الحاح الملحّين.
يولج اليل فى النهار و يولج النهار فى الليل. لا اله الا هو العزيز الغفار. مستجيب الدعاء، و مجزل العطاء، محصى الانفس، و رب الجنة و الناس. الذى لا يشكل عليه شى‏ء، و لا يضجره صراخ المستصرخين، و لا يبرمه الحاح الملحّين.


'''سوم: جملات متشكل از فعل ماضى'''
====== '''سوم: جملات متشكل از فعل ماضى''' ======
 
ماض حكمه، جاز قوله، نافذ امره، ملعون من خالفه، مرحوم من تبعه و صدّقه. فقد غفر اللَّه له و لمن سمع منه و اطاع له.
ماض حكمه، جاز قوله، نافذ امره، ملعون من خالفه، مرحوم من تبعه و صدّقه. فقد غفر اللَّه له و لمن سمع منه و اطاع له.


'''چهارم: تركيب واژگان'''
====== '''چهارم: تركيب واژگان''' ======
 
تركيب واژه ‏ها براى دلالت بيشتر بر معناى مورد نظر، نشان از قدرت زبانى گوينده دارد. پيامبر صلى الله عليه وآله در خطبه غدير در اين باره تركيبات زيبايى به كاربرده، كه موجب اداى بيشتر معناى مورد نظر خواهد شد. برخى از اين تركيبات به كار رفته در جملات عبارتند از:
تركيب واژه ‏ها براى دلالت بيشتر بر معناى مورد نظر، نشان از قدرت زبانى گوينده دارد. پيامبر صلى الله عليه وآله در خطبه غدير در اين باره تركيبات زيبايى به كاربرده، كه موجب اداى بيشتر معناى مورد نظر خواهد شد. برخى از اين تركيبات به كار رفته در جملات عبارتند از:


خط ۱۵۲: خط ۱۳۲:
الا انه فاتح الحصون و هادمها.
الا انه فاتح الحصون و هادمها.


'''۵. كاربرد حروف'''
==== '''۵. كاربرد حروف''' ====
 
استعمال حروف در هر زبان تابع مقتضيات همان زبان است.<ref>فن ترجمه (معروف): ص ۲۶۲.</ref>
استعمال حروف در هر زبان تابع مقتضيات همان زبان است.<ref>فن ترجمه (معروف): ص ۲۶۲.</ref>


'''الف) حرف جرّ'''
===== '''الف) حرف جرّ''' =====
 
بسامد بالاى استفاده از حروف دلالت بر احاطه فراوان پيامبر مكرم اسلام ‏صلى الله عليه وآله بر معناى حرف مربوط دارد. در اين باره فقط به بسامد تكرار حرف جرّ «عن» اشاره مى‏ شود:
بسامد بالاى استفاده از حروف دلالت بر احاطه فراوان پيامبر مكرم اسلام ‏صلى الله عليه وآله بر معناى حرف مربوط دارد. در اين باره فقط به بسامد تكرار حرف جرّ «عن» اشاره مى‏ شود:


خط ۱۷۶: خط ۱۵۴:
مى ‏توان به بسامدهاى بالاى حروف جرّ «باء، من، فى، على، الى، لام، مع» اشاره كرد، كه اين بسامدهاى بالا نشان دهنده سبک خطابى رسول اكرم ‏صلى الله عليه وآله مى ‏باشد.
مى ‏توان به بسامدهاى بالاى حروف جرّ «باء، من، فى، على، الى، لام، مع» اشاره كرد، كه اين بسامدهاى بالا نشان دهنده سبک خطابى رسول اكرم ‏صلى الله عليه وآله مى ‏باشد.


'''ب) حروف تنبيه و عرض «الا»'''
===== '''ب) حروف تنبيه و عرض «الا»''' =====
 
حروفى هستند كه در اول جمله براى توجه، هشدار يا بشارت در مورد انجام يا ترک عمل بعد از آن به كار می‏رود.<ref>النحو الاساسى (مختار و ديگران): ص ۳۱۱.</ref>
حروفى هستند كه در اول جمله براى توجه، هشدار يا بشارت در مورد انجام يا ترک عمل بعد از آن به كار می‏رود.<ref>النحو الاساسى (مختار و ديگران): ص ۳۱۱.</ref>


خط ۱۹۲: خط ۱۶۹:
الا و قد بلّغت، الا و قد اسمعت، الا و قد اوضحت.
الا و قد بلّغت، الا و قد اسمعت، الا و قد اوضحت.


 
==== '''۶. به كارگيرى صيغه ‏هاى جمع''' ====
 
'''۶. به كارگيرى صيغه ‏هاى جمع'''
 
هر شاعر، نويسنده يا خطيب در گفتار خود صيغه‏ هاى جمع را به كار مى‏ گيرد. شايان ذكر است كه برخى، سبک خاصى در كاربرد اين صيغه‏ ها ندارند. ولى برخى ديگر، از سبک خاصى برخوردار هستند كه می‏توان آن را به عنوان سبک شخصى وى برشمرد.
هر شاعر، نويسنده يا خطيب در گفتار خود صيغه‏ هاى جمع را به كار مى‏ گيرد. شايان ذكر است كه برخى، سبک خاصى در كاربرد اين صيغه‏ ها ندارند. ولى برخى ديگر، از سبک خاصى برخوردار هستند كه می‏توان آن را به عنوان سبک شخصى وى برشمرد.


پيامبر صلى الله عليه وآله در خطبه غدير از جمع مكسّر و جمع صحيح -  جمع مذكر سالم، جمع مؤنث سالم -  بهره گرفته، ولى بيشترين استفاده را از جمع مكسر داشته است. بر طبق آمار، صيغه مفاعل بيشترين بسامد و صيغه مفاعيل كمترين بسامد را به خود اختصاص داده است.
پيامبر صلى الله عليه وآله در خطبه غدير از جمع مكسّر و جمع صحيح -  جمع مذكر سالم، جمع مؤنث سالم -  بهره گرفته، ولى بيشترين استفاده را از جمع مكسر داشته است. بر طبق آمار، صيغه مفاعل بيشترين بسامد و صيغه مفاعيل كمترين بسامد را به خود اختصاص داده است.


'''۷. ساختار بلاغى'''
==== '''۷. ساختار بلاغى''' ====
 
بلاغت نوعى علم و هنر و شيوه‏اى نظرى و كاربردى و اسلوب و تكنيكى بلاغى و كلامى رساست.<ref>البلاغة الاصطلاحيه (قلقيله): ص ۹.</ref> آشنايى با قوانين و احكام علم بلاغت باعث درک ريزه ‏كارى‏ ها و اسرار و رموز درونى زبان و ادبيات عرب خواهد شد.<ref>الصناعتين (عسكرى): ص ۲، ۳.</ref> كتاب‏هاى مربوط به بلاغت اذعان داشته ‏اند كه بلاغت به سه بخش علم معانى، بيان و بديع تقسيم مى ‏گردد.
بلاغت نوعى علم و هنر و شيوه‏اى نظرى و كاربردى و اسلوب و تكنيكى بلاغى و كلامى رساست.<ref>البلاغة الاصطلاحيه (قلقيله): ص ۹.</ref> آشنايى با قوانين و احكام علم بلاغت باعث درک ريزه ‏كارى‏ ها و اسرار و رموز درونى زبان و ادبيات عرب خواهد شد.<ref>الصناعتين (عسكرى): ص ۲، ۳.</ref> كتاب‏هاى مربوط به بلاغت اذعان داشته ‏اند كه بلاغت به سه بخش علم معانى، بيان و بديع تقسيم مى ‏گردد.


خط ۲۱۴: خط ۱۸۷:
در اينجا مواردى بلاغى زيبايى در رابطه با علم معانى و بديع از خطبه غدير استخراج كرده كه در ادامه ذكر مى‏شود:
در اينجا مواردى بلاغى زيبايى در رابطه با علم معانى و بديع از خطبه غدير استخراج كرده كه در ادامه ذكر مى‏شود:


'''الف) عناصر معانى خطبه غدير'''
===== '''الف) عناصر معانى خطبه غدير''' =====
 
يكى از بحث‏ هاى علم معانى به انشاء طلبى مربوط مى‏ شود. كلام يا خبر است يا انشاء. اما انشا خود نيز دو نوع است: انشاء طلبى و انشاء غير طلبى. در علم بلاغت انشاء طلبى مورد نظر است؛ و آن، اين است كه حصول چيزى كه در هنگام درخواست وجود نداشته باشد خواسته شود.<ref>بغية الايضاح (صعيدى): ج ۲ ص ۵۳ .</ref>
يكى از بحث‏ هاى علم معانى به انشاء طلبى مربوط مى‏ شود. كلام يا خبر است يا انشاء. اما انشا خود نيز دو نوع است: انشاء طلبى و انشاء غير طلبى. در علم بلاغت انشاء طلبى مورد نظر است؛ و آن، اين است كه حصول چيزى كه در هنگام درخواست وجود نداشته باشد خواسته شود.<ref>بغية الايضاح (صعيدى): ج ۲ ص ۵۳ .</ref>


امر، نداء، نهى و استفهام از موارد مربوط به انشاء طلبى است كه كاربرد مناسب آن سبب زيبايى كلام مى‏ شود. بسامد بالاى اين موارد نشان از سبک ويژه نويسنده، شاعر يا خطيب دارد، كه پيامبر صلى الله عليه و آله از اين خصيصه برخوردار مى ‏باشد.
امر، نداء، نهى و استفهام از موارد مربوط به انشاء طلبى است كه كاربرد مناسب آن سبب زيبايى كلام مى‏ شود. بسامد بالاى اين موارد نشان از سبک ويژه نويسنده، شاعر يا خطيب دارد، كه پيامبر صلى الله عليه و آله از اين خصيصه برخوردار مى ‏باشد.


'''ب) موسيقى درونى خطبه (آرايه‏ هاى بديع)'''
===== '''ب) موسيقى درونى خطبه (آرايه‏ هاى بديع)''' =====
 
در مورد علم بديع، لفظ «جديد» نيز به كار رفته است. اصل آن درباره طناب استعمال مى‏ شود، از اين جهت كه طناب به خوبى محكم بسته شود.
در مورد علم بديع، لفظ «جديد» نيز به كار رفته است. اصل آن درباره طناب استعمال مى‏ شود، از اين جهت كه طناب به خوبى محكم بسته شود.


خط ۲۳۲: خط ۲۰۳:
در بررسى خطبه غدير پركاربردترين آرايه ‏هاى لفظى و معنوى به كار رفته كه در فرموده پيامبر صلى الله عليه وآله مشخص گرديده است.
در بررسى خطبه غدير پركاربردترين آرايه ‏هاى لفظى و معنوى به كار رفته كه در فرموده پيامبر صلى الله عليه وآله مشخص گرديده است.


'''اول: سجع'''
====== '''اول: سجع''' ======
 
كه از نظر لغوى: كلامى مقفاست. سجع يسجع سجعاً، يعنى با كلامى داراى فواصلى همچون فاصله‏ هاى شعر، سخن گفت.<ref>لسان العرب (ابن ‏منظور): ج ۸ ، ماده «سجع».</ref>
كه از نظر لغوى: كلامى مقفاست. سجع يسجع سجعاً، يعنى با كلامى داراى فواصلى همچون فاصله‏ هاى شعر، سخن گفت.<ref>لسان العرب (ابن ‏منظور): ج ۸ ، ماده «سجع».</ref>


خط ۲۳۹: خط ۲۰۹:


جرجانى درباره سجع نيكو مى‏ گويد: تو سجع را زمانى مقبول و نيكو مى ‏يابى كه معنى را به طور كامل ادا نمايد و تغيير و تحريفى در آن به وجود نياورد، كه در اين صورت شيرين‏ ترين سجعى است كه به گوش تو مى ‏رسد.<ref>اسرار البلاغة (جرجانى): ص ۱۱. </ref>
جرجانى درباره سجع نيكو مى‏ گويد: تو سجع را زمانى مقبول و نيكو مى ‏يابى كه معنى را به طور كامل ادا نمايد و تغيير و تحريفى در آن به وجود نياورد، كه در اين صورت شيرين‏ ترين سجعى است كه به گوش تو مى ‏رسد.<ref>اسرار البلاغة (جرجانى): ص ۱۱. </ref>


نمونه ‏هايى از سجع در خطبه غدير:
نمونه ‏هايى از سجع در خطبه غدير:
خط ۲۵۴: خط ۲۲۲:
اللهم اغفر للمؤمنين (بما ادّيت و امرت) و اغضب على (الجاحدين) الكافرين، و الحمد للَّه رب العالمين.
اللهم اغفر للمؤمنين (بما ادّيت و امرت) و اغضب على (الجاحدين) الكافرين، و الحمد للَّه رب العالمين.


 
====== '''دوم: اقتباس''' ======
 
'''دوم: اقتباس'''
 
[[اقتباس]] در اصطلاح تضمين كلامى از [[قرآن]] يا [[حدیث]] پيامبر صلى الله عليه وآله و امامان‏ عليهم السلام مى ‏باشد.<ref>البلاغة الشعرية فى كتاب البيان و التبيين (صباغ): ص ۲۷۲.</ref>
[[اقتباس]] در اصطلاح تضمين كلامى از [[قرآن]] يا [[حدیث]] پيامبر صلى الله عليه وآله و امامان‏ عليهم السلام مى ‏باشد.<ref>البلاغة الشعرية فى كتاب البيان و التبيين (صباغ): ص ۲۷۲.</ref>


خط ۲۶۶: خط ۲۳۱:
اللهم انك انزلت الآية فى على‏ عليه السلام وليك عند تبيين ذلك و نصبك اياه لهذا اليوم: «اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى و رضيت لكم الاسلام ديناً».<ref>مائده /  ۳.</ref> «و من يبتغ غير الاسلام ديناً فلن يقبل منه و هو فى الآخرة من الخاسرين».<ref>آل‏ عمران /  ۸۵ .</ref> اللهم انى اشهدك انّى قد بلّغت.
اللهم انك انزلت الآية فى على‏ عليه السلام وليك عند تبيين ذلك و نصبك اياه لهذا اليوم: «اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى و رضيت لكم الاسلام ديناً».<ref>مائده /  ۳.</ref> «و من يبتغ غير الاسلام ديناً فلن يقبل منه و هو فى الآخرة من الخاسرين».<ref>آل‏ عمران /  ۸۵ .</ref> اللهم انى اشهدك انّى قد بلّغت.


 
====== '''سوم: تضادّ''' ======
 
'''سوم: تضادّ'''
 
طباق (تضادّ): به جمع شدن دو لفظ متضاد در معنى گفته مى‏ شود.<ref>البلاغة و التحليل الادبى (ابوحاقه): ص ۱۹۲.</ref>
طباق (تضادّ): به جمع شدن دو لفظ متضاد در معنى گفته مى‏ شود.<ref>البلاغة و التحليل الادبى (ابوحاقه): ص ۱۹۲.</ref>


خط ۲۸۰: خط ۲۴۲:
معاشر الناس، ان علياً والطيبين من ولدى (من صلبه): هم الثقل الاصغر، و القرآن الثقل الاكبر.
معاشر الناس، ان علياً والطيبين من ولدى (من صلبه): هم الثقل الاصغر، و القرآن الثقل الاكبر.


 
====== '''چهارم: جناس''' ======
 
'''چهارم: جناس'''
 
به دو لفظى كه در گفتار شبيه هم ولى در معنى اختلاف داشته باشند جناس گويند.<ref>البلاغة الواضحة (جارم، امين): ص ۲۶۵.</ref>
به دو لفظى كه در گفتار شبيه هم ولى در معنى اختلاف داشته باشند جناس گويند.<ref>البلاغة الواضحة (جارم، امين): ص ۲۶۵.</ref>


خط ۲۹۶: خط ۲۵۵:
هو التقى النقى الهادى المهدى.
هو التقى النقى الهادى المهدى.


 
====== '''پنجم: مراعات نظير''' ======
 
'''پنجم: مراعات نظير'''
 
به هماهنگى يا تناسب ميان امورى كه با هم ارتباط و سنخيت دارند مراعات نظير گويند.<ref>جواهر البلاغة (هاشمى): ص ۳۰۳.</ref>
به هماهنگى يا تناسب ميان امورى كه با هم ارتباط و سنخيت دارند مراعات نظير گويند.<ref>جواهر البلاغة (هاشمى): ص ۳۰۳.</ref>


خط ۳۱۰: خط ۲۶۶:
نبايعك على ذالك بقلوبنا و لنفسنا و السنتنا و ايدينا.
نبايعك على ذالك بقلوبنا و لنفسنا و السنتنا و ايدينا.


 
====== '''ششم: عكس''' ======
 
'''ششم: عكس'''
 
آن است كه بخشى در كلام مقدم شود، سپس بخش مقدم شده در آخر كلام بيايد و بالعكس.<ref>جواهر البلاغة (هاشمى): ص ۳۲۱.</ref>
آن است كه بخشى در كلام مقدم شود، سپس بخش مقدم شده در آخر كلام بيايد و بالعكس.<ref>جواهر البلاغة (هاشمى): ص ۳۲۱.</ref>


خط ۳۲۴: خط ۲۷۷:
انه منّى و إنا منه.
انه منّى و إنا منه.


 
====== '''هفتم: تلميح''' ======
 
'''هفتم: تلميح'''
 
تلميح اشاره به يک قصه مشخص، يا شعر، مشهور، يا ضرب المثل، بدون ذكر آن است.<ref>جواهر البلاغة (هاشمى): ص ۳۴۲.</ref>
تلميح اشاره به يک قصه مشخص، يا شعر، مشهور، يا ضرب المثل، بدون ذكر آن است.<ref>جواهر البلاغة (هاشمى): ص ۳۴۲.</ref>


خط ۳۳۴: خط ۲۸۴:
و قد ضمن لى تبارك و تعالى العصمة.
و قد ضمن لى تبارك و تعالى العصمة.


 
=== '''نتيجه''' ===
 
'''نتيجه'''
 
مطالعه سبک شناسانه خطبه غدير به خوبى نشان دهنده تمايز آن از ديگر متون ادبى است، زيرا بسامد بالاى استفاده از آرايه ‏هاى ادبى در كنار بسامد بالاى حروف و... ، نشانگر نمونه عالى از بلاغت بر ساختار زبانى است.
مطالعه سبک شناسانه خطبه غدير به خوبى نشان دهنده تمايز آن از ديگر متون ادبى است، زيرا بسامد بالاى استفاده از آرايه ‏هاى ادبى در كنار بسامد بالاى حروف و... ، نشانگر نمونه عالى از بلاغت بر ساختار زبانى است.