۲۲٬۹۷۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
== آماده سازى منبر غدير <ref>اسرار غدير: ص ۴۸. واقعه قرآنى غدير: ص ۷۳.</ref> == | == آماده سازى منبر غدير <ref>اسرار غدير: ص ۴۸. واقعه قرآنى غدير: ص ۷۳.</ref> == | ||
پس از رسيدن كاروان حجةالوداع به غدير و فرمان توقف از سوى | پس از رسيدن كاروان حجةالوداع به غدير و فرمان توقف از سوى [[حضرت محمّد صلی الله علیه وآله|پیامبرصلی الله علیه وآله]]، آن حضرت مقداد و سلمان و ابوذر و عمار را فرا خواند و به آنان دستور داد تا به محل پنج درخت كهنسال - كه در يک رديف جلوى برکه غدیر بودند - بروند و آنجا را براى اجراى مراسم آماده كنند. | ||
آنان خارهاى زير درختان را كندند و سنگ هاى ناهموار را جمع كردند و زير درختان را جارو كردند و آب پاشيدند. | آنان خارهاى زير درختان را كندند و سنگ هاى ناهموار را جمع كردند و زير درختان را جارو كردند و آب پاشيدند. | ||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
== بيعت در غدير <ref>غدير در قرآن: ج ۱ ص ۳۷۷ - ۳۷۴. واقعه قرآنى غدير: ص ۱۲۰</ref> == | == بيعت در غدير <ref>غدير در قرآن: ج ۱ ص ۳۷۷ - ۳۷۴. واقعه قرآنى غدير: ص ۱۲۰</ref> == | ||
پس از پايان خطابه | پس از پايان [[خطبه غدیر|خطابه غدیر]] مراسم بيعت آغاز شد. دو خيمه در كنار هم بر پا شده و مردم براى [[بیعت]] صف بسته اند. صفى كه يكصد و بيست هزار نفر طى سه روز به نوبت وارد آن خواهند شد و با حضور در خيمه پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله ابتدا با آن حضرت پيمان خواهند بست و سپس به خيمه اميرالمؤمنين عليه السلام مى آيند و با اقرار به صاحب اختيارى او بر خود، با او دست بيعت داده «السَّلامُ عَلَيْكَ يا اميرالمؤمنين» خواهند گفت. | ||
از اولين افراد از خواص مؤمنين كه براى بيعت حضور يافتند مقداد و سلمان و ابوذر بودند. | از اولين افراد از خواص مؤمنين كه براى بيعت حضور يافتند [[مقداد بن عمرو کندی|مقداد]] و سلمان و [[ابوذر غفاری|ابوذر]] بودند. | ||
پس از آنكه اين سه نفر با پيامبرصلى الله عليه وآله بيعت كردند به آنان فرمود: «به على به عنوان اميرالمؤمنين سلام كنيد» ، و آنان اين كار را انجام داده با آن حضرت نيز بيعت كردند. بعد از آنان به | پس از آنكه اين سه نفر با پيامبرصلى الله عليه وآله بيعت كردند به آنان فرمود: «به على به عنوان اميرالمؤمنين سلام كنيد» ، و آنان اين كار را انجام داده با آن حضرت نيز بيعت كردند. بعد از آنان به [[حذیفة بن یمان یمانی|حذیفه]] و ابن مسعود و عمار و بريده اسلمى همين دستور را دادند و آنان نيز بيعت كردند. | ||
در چنين شرايطى پيامبرصلى الله عليه وآله مقداد را براى بيعت به حضور پذيرفت و بعد از بيعت به او فرمود: برخيز و بر على به عنوان اميرالمؤمنين سلام كن. مقداد به خيمه اميرالمؤمنين صلى الله عليه وآله آمد و همان گونه بر حضرتش سلام داد و با او بيعت كرد. | در چنين شرايطى پيامبرصلى الله عليه وآله مقداد را براى بيعت به حضور پذيرفت و بعد از بيعت به او فرمود: برخيز و بر على به عنوان اميرالمؤمنين سلام كن. مقداد به خيمه اميرالمؤمنين صلى الله عليه وآله آمد و همان گونه بر حضرتش سلام داد و با او بيعت كرد. | ||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
== روايت حديث غدير <ref>چكيده عبقات الانوار (حديث غدير) : ص ۱۴۹.</ref> == | == روايت حديث غدير <ref>چكيده عبقات الانوار (حديث غدير) : ص ۱۴۹.</ref> == | ||
يكى از صحابه كه | يكى از صحابه كه [[حدیث غدیر]] را نقل كرده سلمان فارسى، ابوعبداللَّه (م ۳۶ يا ۳۷ ق) است. [[ابن عقده]] در «حديث الولاية» و جعابى در «نخب المناقب» و حموينى «فرائد السمطين» حديث غدير را از او روايت كرده اند. | ||
همچنين شمس الدين جزرى در «اسنى المطالب» وى را در شمار راويان حديث غدير از صحابه شمرده است. <ref>فرائد السمطين (حموينى) : باب ۵۸ . اسنى المطالب (جزرى) : ص ۴.</ref> | همچنين شمس الدين جزرى در «اسنى المطالب» وى را در شمار راويان حديث غدير از صحابه شمرده است. <ref>فرائد السمطين (حموينى) : باب ۵۸ . اسنى المطالب (جزرى) : ص ۴.</ref> | ||
== سلمان از اركان اربعه <ref>غدير در قرآن: ج ۲ ص ۳۷۳ - ۳۶۷.</ref> == | == سلمان از اركان اربعه <ref>غدير در قرآن: ج ۲ ص ۳۷۳ - ۳۶۷.</ref> == | ||
از جمله آيات تضمين شده در كلام | از جمله آيات تضمين شده در كلام [[حضرت محمّد صلی الله علیه وآله|پیامبرصلی الله علیه وآله]] در [[خطبه غدیر]] آيه ۹۴ سوره نحل است: | ||
«وَ لا تَتَّخِذُوا أَيْمانَكُمْ دَخَلاً بَيْنَكُمْ فَتَزِلَّ قَدَمٌ بَعْدَ ثُبُوتِها وَ تَذُوقُوا السُّوءَ بِما صَدَدْتُمْ عَنْ سَبِيلِ اللَّه وَ لَكُمْ عَذابٌ عَظِيمٌ» : | «وَ لا تَتَّخِذُوا أَيْمانَكُمْ دَخَلاً بَيْنَكُمْ فَتَزِلَّ قَدَمٌ بَعْدَ ثُبُوتِها وَ تَذُوقُوا السُّوءَ بِما صَدَدْتُمْ عَنْ سَبِيلِ اللَّه وَ لَكُمْ عَذابٌ عَظِيمٌ» : | ||
«قسم هايتان را بين خود دستاويز فساد قرار ندهيد تا مبادا قدمى پس از ثابت بودن آن بلغزد و بدى را به سزاى مانع شدن از راه خدا بچشيد و براى شما عذاب عظيمى خواهد بود» . | |||
پيامبرصلى الله عليه وآله هم در خطبه غدير فرمود: الا انَّ جَبْرَئيلَ خَبَّرَنى عَنِ اللَّه تَعالى بِذلِكَ وَ يَقُولُ: «مَنْ عادى عَلِيّاً وَ لَمْ يَتَوَلَّهُ فَعَلَيْهِ لَعْنَتى وَ غَضَبى» ، «وَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ، وَ اتَّقُوا اللَّه» انْ تُخالِفُوهُ «فَتَزِلَّ قَدَمٌ بَعْدَ ثُبُوتِها، إِنَّ اللَّه خَبِيرٌ بِما تَعْمَلُونَ» : | پيامبرصلى الله عليه وآله هم در خطبه غدير فرمود: الا انَّ جَبْرَئيلَ خَبَّرَنى عَنِ اللَّه تَعالى بِذلِكَ وَ يَقُولُ: «مَنْ عادى عَلِيّاً وَ لَمْ يَتَوَلَّهُ فَعَلَيْهِ لَعْنَتى وَ غَضَبى» ، «وَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ، وَ اتَّقُوا اللَّه» انْ تُخالِفُوهُ «فَتَزِلَّ قَدَمٌ بَعْدَ ثُبُوتِها، إِنَّ اللَّه خَبِيرٌ بِما تَعْمَلُونَ» : | ||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
بدانيد كه جبرئيل از جانب خداوند اين خبر را براى من آورده و مى گويد: «هر كس با على دشمنى كند و ولايت او را نپذيرد لعنت و غضب من بر او باد» . «هر كس ببيند براى فردا چه پيش فرستاده است. از خدا بترسيد» كه با على مخالفت كنيد «و در نتيجه قدمى بعد از ثابت بودن آن بلغزد. خداوند از آنچه انجام مى دهيد آگاه است» . <ref>اسرار غدير: ص ۱۴۳ بخش ۳.</ref> | بدانيد كه جبرئيل از جانب خداوند اين خبر را براى من آورده و مى گويد: «هر كس با على دشمنى كند و ولايت او را نپذيرد لعنت و غضب من بر او باد» . «هر كس ببيند براى فردا چه پيش فرستاده است. از خدا بترسيد» كه با على مخالفت كنيد «و در نتيجه قدمى بعد از ثابت بودن آن بلغزد. خداوند از آنچه انجام مى دهيد آگاه است» . <ref>اسرار غدير: ص ۱۴۳ بخش ۳.</ref> | ||
با دقت در مسئله مخالفت با حضرت امیر عليه السلام، معناى اين فراز خطابه غدير كه با اقتباس از آيه قرآن ادا شده به خوبى روشن مى شود. در اين جمله خطبه مخالفت با حضرت امیر عليه السلام را مستلزم لغزش | با دقت در مسئله مخالفت با حضرت امیر عليه السلام، معناى اين فراز خطابه غدير كه با اقتباس از آيه [[قرآن]] ادا شده به خوبى روشن مى شود. در اين جمله خطبه مخالفت با حضرت امیر عليه السلام را مستلزم لغزش قدم هاى ثابت اعلام مى كند. يعنى بسيارى از آنان كه در ايمان خود ثابت قدم بودند با مخالفت حضرت امیر عليه السلام - اگر چه در حد سكوت و يارى نكردنشان - از راه حق لغزيدند، و آن ايمان پايدار و ريشه دار را - و لو براى چند روزى - از دست دادند، اگر چه بعداً به فكر بازسازى آن افتادند و توبه كردند و بازگشتند و عده اى از آنان جانانه حضرت امیر عليه السلام را يارى كردند. | ||
امام باقرعليه السلام شدت و ادامه ارتداد و تحير مردم بعد از پيامبرصلى الله عليه وآله را تا يک سال پس از رحلت آن حضرت بيان كرده مى فرمايد: مردم تا يک سال بعد از پيامبرصلى الله عليه وآله در ارتداد بودند به جز سه نفر. پرسيدند: آن سه كيانند؟ | امام باقرعليه السلام شدت و ادامه ارتداد و تحير مردم بعد از پيامبرصلى الله عليه وآله را تا يک سال پس از رحلت آن حضرت بيان كرده مى فرمايد: مردم تا يک سال بعد از پيامبرصلى الله عليه وآله در ارتداد بودند به جز سه نفر. پرسيدند: آن سه كيانند؟ | ||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
فرمود: مقداد و ابوذر و سلمان، و سپس فرمود: زمان زيادى نگذشت كه مردم معرفت پيدا كردند. <ref>بحار الانوار: ج ۲۲ ص ۳۵۱ ح ۷۶.</ref> | فرمود: مقداد و ابوذر و سلمان، و سپس فرمود: زمان زيادى نگذشت كه مردم معرفت پيدا كردند. <ref>بحار الانوار: ج ۲۲ ص ۳۵۱ ح ۷۶.</ref> | ||
همچنين امام صادق | همچنين [[امام صادق علیه السلام]] اولين توبه كنندگان از تزلزل [[سقیفه]] را چنين معرفى مى نمايد: به خدا قسم همه - به جز آن سه نفر - هلاک شدند. البته بعد از زمانى چهار نفر ديگر ملحق شدند و روى هم هفت نفر شدند: ابوساسان، عمار، شتيره، ابوعمره!<ref>بحار الانوار: ج ۲۲ ص ۳۵۲ ح ۷۸.</ref> | ||
در حديث ديگرى امام صادق عليه السلام در بيان نمونه اى از لغزش ثابت قدمان در اثر فتنه سقيفه فرمود: ارْتَدَّ النّاسُ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهصلى الله عليه وآله الاّ ثَلاثَةَ نَفَرٍ: سَلْمانَ وَ اباذَرٍ وَ الْمِقْدادَ. پرسيدند: پس عمار چه شد؟! فرمود: او از راه راست تمايلى به راست و چپ پيدا كرد، ولى سپس بازگشت! <ref>بحار الانوار: ج ۲۲ ص ۴۴۰ ح ۹ و ج ۲۸ ص ۲۳۹ ح ۲۶ و ج ۶۴ ص ۱۶۵.</ref> | در حديث ديگرى امام صادق عليه السلام در بيان نمونه اى از لغزش ثابت قدمان در اثر فتنه سقيفه فرمود: ارْتَدَّ النّاسُ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهصلى الله عليه وآله الاّ ثَلاثَةَ نَفَرٍ: سَلْمانَ وَ اباذَرٍ وَ الْمِقْدادَ. پرسيدند: پس [[عمار بن یاسر عنسی (ابوالیقظان)|عمار]] چه شد؟! فرمود: او از راه راست تمايلى به راست و چپ پيدا كرد، ولى سپس بازگشت! <ref>بحار الانوار: ج ۲۲ ص ۴۴۰ ح ۹ و ج ۲۸ ص ۲۳۹ ح ۲۶ و ج ۶۴ ص ۱۶۵.</ref> | ||
از ابوذر پرسيدند: چگونه عمار و حذيفه وقتى | از ابوذر پرسيدند: چگونه عمار و حذيفه وقتى [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] و عمر را ديدند، در كار خود بعد از پيامبرصلى الله عليه وآله به ترديد افتادند؟ | ||
ابوذر پاسخ داد: آنان توبه و پشيمانى خود را بعداً اعلام كردند، ولى اولى براى خود مقامى ادعا كرد و دومى با سه نفر ديگر برايش شهادت دادند كه همان مطلب را از پيامبرصلى الله عليه وآله شنيده اند. | ابوذر پاسخ داد: آنان توبه و پشيمانى خود را بعداً اعلام كردند، ولى اولى براى خود مقامى ادعا كرد و دومى با سه نفر ديگر برايش شهادت دادند كه همان مطلب را از پيامبرصلى الله عليه وآله شنيده اند. | ||
عمار و حذيفه هم با خود گفتند: لابد اين مطلبى است كه بعد از مطلب اول (يعنى خلافت | عمار و حذيفه هم با خود گفتند: لابد اين مطلبى است كه بعد از مطلب اول (يعنى خلافت على عليه السلام) اتفاق افتاده، و لذا اين دو نفر هم با ساير شک كنندگان به ترديد افتادند. ولى بعداً توبه كردند و معرفت پيدا كردند و تسليم شدند. <ref>كتاب سليم: ص ۲۷۲.</ref> | ||
وقتى همين سؤال را از خود حذيفه پرسيدند چنين گفت: به خدا قسم گوش و چشم ما گرفته شد و مرگ و شهادت را خوش نداشتيم و دنيا در قلبمان زينت يافت؛ و ما از خدا مى خواهيم كه از گناهانمان چشم پوشى كند، و در آنچه از عمرمان مانده ما را از لغزش حفظ نمايد. <ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۹۴ و ج ۳۷ ص ۳۲۷.</ref> | وقتى همين سؤال را از خود حذيفه پرسيدند چنين گفت: به خدا قسم گوش و چشم ما گرفته شد و مرگ و شهادت را خوش نداشتيم و دنيا در قلبمان زينت يافت؛ و ما از خدا مى خواهيم كه از گناهانمان چشم پوشى كند، و در آنچه از عمرمان مانده ما را از لغزش حفظ نمايد. <ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۹۴ و ج ۳۷ ص ۳۲۷.</ref> | ||
از جهتى ديگر مى توان از كلمه «تَزِلَّ» - كه به معناى لغزش است - اين استفاده را كرد كه راه راست يكى بيشتر نيست و آن گام برداشتن در راه حضرت امیر عليه السلام و موافقت تمام عيار با آن حضرت است. در نتيجه هر گونه لغزش و كوتاهى در آن راه به معناى انحراف از حق و مخالفت با آن است، ولى درجه آن از كوچک ترين لغزش آغاز مى شود تا به لغزش هايى مى رسد كه به قعر جهنم پرتاب مى كند؛ و از همين ديدگاه مخالفين اهل | از جهتى ديگر مى توان از كلمه «تَزِلَّ» - كه به معناى لغزش است - اين استفاده را كرد كه راه راست يكى بيشتر نيست و آن گام برداشتن در راه حضرت امیر عليه السلام و موافقت تمام عيار با آن حضرت است. در نتيجه هر گونه لغزش و كوتاهى در آن راه به معناى انحراف از حق و مخالفت با آن است، ولى درجه آن از كوچک ترين لغزش آغاز مى شود تا به لغزش هايى مى رسد كه به قعر جهنم پرتاب مى كند؛ و از همين ديدگاه مخالفين [[اهل بیت علیهم السلام]] قابل درجه بندى هستند. | ||
== سلمان و غدير در قيامت <ref>اسرار غدير: ص ۲۳۵ - ۲۳۳.</ref> == | == سلمان و غدير در قيامت <ref>اسرار غدير: ص ۲۳۵ - ۲۳۳.</ref> == | ||
احاديثى در فضيلت عيد غدير و اهميت خاص آن در مقايسه با ساير اعياد و نيز احياى غدير از لسان معصومين عليهم السلام وارد شده كه از جمله آنها احياى غدير توسط امام صادق عليه السلام است. از جمله حضرت فرمود: | احاديثى در فضيلت عيد غدير و اهميت خاص آن در مقايسه با ساير اعياد و نيز احياى غدير از لسان معصومين عليهم السلام وارد شده كه از جمله آنها احياى غدير توسط امام صادق عليه السلام است. از جمله حضرت فرمود: | ||
روز | روز قیامت چهار روز را مانند عروس به پيشگاه الهى مى برند: عيد فطر، عيد قربان، روز جمعه، [[عید غدیر|عید غدیر.]] «روز غدير خم» در مقابل عيد قربان و فطر مانند ماه بين ستارگان است. [[خداوند]] تعالى بر غدير [[ملائکه]] مقربين را موكل مى كند كه رئيسشان [[جبرئیل]] است، و انبياء مرسلين را كه رئيسشان حضرت محمدصلى الله عليه وآله است، و اوصياء منتجبين را كه رئيسشان اميرالمؤمنين عليه السلام است، و اولياء خود را كه رئيسشان سلمان و ابوذر و مقداد و عمار هستند. | ||
اينان «غدير» را همراهى مى كنند تا آن را وارد بهشت نمايند. <ref>عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۲۱۲.</ref> | اينان «غدير» را همراهى مى كنند تا آن را وارد بهشت نمايند. <ref>عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۲۱۲.</ref> | ||
سؤال سلمان از | سؤال سلمان از [[آیه «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دِیناً»|آیه اکمال]] <ref>اولين ميراث مكتوب درباره غدير: ص ۳۶.</ref> | ||
وقتى در غدير آيه «اليَوْمَ اَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ...» نازل شد، سلمان فارسى پرسيد: يا رسول اللَّه، آيا اين آيات به خصوص درباره على نازل شده است؟ پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: | وقتى در غدير آيه «اليَوْمَ اَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ...» نازل شد، سلمان فارسى پرسيد: يا رسول اللَّه، آيا اين آيات به خصوص درباره على نازل شده است؟ پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: | ||
خط ۸۲: | خط ۸۲: | ||
درباره او و جانشينانم تا روز قيامت نازل شده است. و سپس فرمود: اى سلمان، تو و كسانى كه با تو در اين مطلب حاضر بودند شاهد باشيد و حاضران به غايبان برسانند. | درباره او و جانشينانم تا روز قيامت نازل شده است. و سپس فرمود: اى سلمان، تو و كسانى كه با تو در اين مطلب حاضر بودند شاهد باشيد و حاضران به غايبان برسانند. | ||
سلمان فارسى عرض كرد: يا رسول اللَّه، آنان را براى ما بيان فرما. فرمود: على برادرم و وزيرم و وصيّم و وارثم و خليفه ام در امتم و صاحب | سلمان فارسى عرض كرد: يا رسول اللَّه، آنان را براى ما بيان فرما. فرمود: على برادرم و وزيرم و وصيّم و وارثم و خليفه ام در امتم و [[صاحب اختیار]] هر مؤمنى بعد از من، و يازده امام از فرزندانش، اول آنان فرزندم حسن و سپس حسين و سپس نُه نفر از فرزندان حسين، يكى پس از ديگرى، كه قرآن با آنان است و آنان با قرآنند، و از آن جدا نمى شوند تا بر سر [[حوض کوثر]] بر من وارد شوند. <ref>كتاب سليم: حديث ۲۵.</ref> | ||
== سؤال سلمان از پيامبرصلى الله عليه وآله در منى <ref>واقعه قرآنى غدير: ص ۳۳.</ref> == | == سؤال سلمان از پيامبرصلى الله عليه وآله در منى <ref>واقعه قرآنى غدير: ص ۳۳.</ref> == | ||
در سفر حجةالوداع و پس از نزول سوره نصر در منى و اِخبار | در سفر [[حجةالوداع]] و پس از نزول سوره نصر در منى و اِخبار [[حضرت محمّد صلی الله علیه وآله|پیامبرصلی الله علیه وآله]] از شهادت خود، اولين مسئله اى كه به ذهن همه خطور كرد جانشينى حضرت بود، كه صريح ترين زمينه فكرى براى غدير بود. اصحاب پيامبرصلى الله عليه وآله سراغ سلمان رفتند و از او - كه به پيامبرصلى الله عليه وآله نزديک تر بود - خواستند تا از حضرت بپرسد: امور ما را به كه مى سپارى و محل رجوع ما چه كسى خواهد بود و محبوب ترين افراد نزد تو كيست؟ | ||
در پاسخ اين سؤال آن حضرت تعلّلى نموده تا سه بار آن را به تأخير انداخت و گويا مردم را نسبت به مسئله حساس تر و نسبت به پاسخ آن تشنه تر مى نمود. سپس فرمود: «برادرم و وزيرم و جانشينم در اهل بيتم و بهترين كسى كه بعد از خود باقى مى گذارم كه دَيْن مرا ادا مى كند و به وعده هاى من وفا مى نمايد، على بن ابى طالب است» .<ref>تفسير فرات: ص ۶۱۳ . شرح الاخبار: ج ۱ ص ۲۱۱ ح ۱۸۳. ترجمة الامام على عليه السلام من تاريخ دمشق: ج ۱ ص ۱۳۰.</ref> | در پاسخ اين سؤال آن حضرت تعلّلى نموده تا سه بار آن را به تأخير انداخت و گويا مردم را نسبت به مسئله حساس تر و نسبت به پاسخ آن تشنه تر مى نمود. سپس فرمود: «برادرم و وزيرم و جانشينم در اهل بيتم و بهترين كسى كه بعد از خود باقى مى گذارم كه دَيْن مرا ادا مى كند و به وعده هاى من وفا مى نمايد، على بن ابى طالب است» .<ref>تفسير فرات: ص ۶۱۳ . شرح الاخبار: ج ۱ ص ۲۱۱ ح ۱۸۳. ترجمة الامام على عليه السلام من تاريخ دمشق: ج ۱ ص ۱۳۰.</ref> | ||
== سؤال سلمان از معناى مولى <ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص ۸۲ . ژرفاى غدير: ص ۱۹۴. غدير از زبان مولى: ص ۲۵. اولين ميراث مكتوب درباره غدير: ص ۳۶. واقعه قرآنى غدير: ص ۱۱۵. اسرار غدير: ص ۱۲۰ ۶۵ - ۶۲.</ref> == | == سؤال سلمان از معناى مولى <ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص ۸۲ . ژرفاى غدير: ص ۱۹۴. غدير از زبان مولى: ص ۲۵. اولين ميراث مكتوب درباره غدير: ص ۳۶. واقعه قرآنى غدير: ص ۱۱۵. اسرار غدير: ص ۱۲۰ ۶۵ - ۶۲.</ref> == | ||
پس از خطبه | پس از [[خطبه غدیر]] و مراسم عمامه گذارى اميرالمؤمنين عليه السلام و تبريک و تهنيت و در طول سه روز كه مراسم بيعت ادامه داشت، قشرهاى مختلف مردم گروه گروه در پيشگاه پيامبرصلى الله عليه وآله حضور مى يافتند. در اين اجتماعات كوچک - با توجه به اهميت خطبه و مسئله بيعت - سؤالاتى درباره آن مطرح مى كردند و توضيح بيشترى مى خواستند. سؤالاتى كه از سوى مؤمنين و نيز منافقين از پيامبرصلى الله عليه وآله پرسيده شد، بر روشنگرى غدير افزود. | ||
پس از چند سؤال و جواب و اقرار مردم به رسالت و ولايت و اشاره هاى مكرر به مسئله امامت و حديث غدير، پيامبرصلى الله عليه وآله در ادامه فرمود: | پس از چند سؤال و جواب و اقرار مردم به رسالت و ولايت و اشاره هاى مكرر به مسئله امامت و حديث غدير، پيامبرصلى الله عليه وآله در ادامه فرمود: |