۲۲٬۹۷۹
ویرایش
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
<big>حارث به پيامبرصلى الله عليه وآله گفت كه آنان دستور او را به شهادتين و نماز و زكات و روزه و حجّ پذيرفته اند. اما به اينها راضى نشدى تا اينكه ميان دو بازوى پسرعمويت را بالا بردى و او را بر ما برترى دادى و گفتى: هر كس من مولاى او هستم على مولاى او است. آيا اين از جانب تو است يا از جانب خدا؟ پيامبرصلى الله عليه وآله به او پاسخ مى دهد: اين امرى از سوى خداست.</big> | <big>حارث به پيامبرصلى الله عليه وآله گفت كه آنان دستور او را به شهادتين و نماز و زكات و روزه و حجّ پذيرفته اند. اما به اينها راضى نشدى تا اينكه ميان دو بازوى پسرعمويت را بالا بردى و او را بر ما برترى دادى و گفتى: هر كس من مولاى او هستم على مولاى او است. آيا اين از جانب تو است يا از جانب خدا؟ پيامبرصلى الله عليه وآله به او پاسخ مى دهد: اين امرى از سوى خداست.</big> | ||
<big>در پى پاسخ پيامبرصلى الله عليه وآله، حارث بن نعمان روى بر | <big>در پى پاسخ پيامبرصلى الله عليه وآله، حارث بن نعمان روى بر مى گرداند و به سوى مركبش مى رود و مى گويد: خدايا، اگر آنچه محمد ميگويد حق و از سوى تو است، سنگى از آسمان بر ما فرود آور يا عذابى دردناک بر ما فرو بفرست. و هنوز به مركبش نرسيده، خدا سنگى بر او افكند كه بر سرش خورد و از مقعدش بيرون آمد و او را كشت. سپس خداى عزوجل اين آيات را فرستاد: «سَألَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ * لِلكافِرينَ لَيسَ لَهُ دافِعٌ» : خواهنده اى عذاب واقع شدنى را در خواست كرد كه از آنِ كافران است و هيچ بازدارنده اى از آن نيست.</big> | ||
<big>به اين دروغگويان گفته مى شود: مردم اجماع كرده اند كه آنچه پيامبرصلى الله عليه وآله در غدير خم گفت، در زمان بازگشتش از [[حجةالوداع]] بود. شيعه اين را پذيرفته و آن روز را عيد قرار داده است. اين رخداد در روز هجدهم ذى الحجه بوده و پيامبرصلى الله عليه وآله پس از آن به مكه باز نگشته، بلكه از حجةالوداع به مدينه برگشته و تمام ذى الحجه و محرم و صفر را زنده بوده و در اول ربيع الاول درگذشته است. ولى در اين حديث آمده كه پيامبرصلى الله عليه وآله سخنش را در غدير خم گفت و آن سخن در شهرها پيچيد، و سپس حارث در حالى كه پيامبرصلى الله عليه وآله در ابطح بود نزد حضرتش رفت. اما ابطح در مكه است. بنابراين، حديث فوق دروغ است و به دست نادانى كه نمى دانسته ماجراى غدير در چه وقتى رخ داده ساخته شده است.</big> | <big>به اين دروغگويان گفته مى شود: مردم اجماع كرده اند كه آنچه پيامبرصلى الله عليه وآله در غدير خم گفت، در زمان بازگشتش از [[حجةالوداع]] بود. شيعه اين را پذيرفته و آن روز را عيد قرار داده است. اين رخداد در روز هجدهم ذى الحجه بوده و پيامبرصلى الله عليه وآله پس از آن به مكه باز نگشته، بلكه از حجةالوداع به مدينه برگشته و تمام ذى الحجه و محرم و صفر را زنده بوده و در اول ربيع الاول درگذشته است. ولى در اين حديث آمده كه پيامبرصلى الله عليه وآله سخنش را در غدير خم گفت و آن سخن در شهرها پيچيد، و سپس حارث در حالى كه پيامبرصلى الله عليه وآله در ابطح بود نزد حضرتش رفت. اما ابطح در مكه است. بنابراين، حديث فوق دروغ است و به دست نادانى كه نمى دانسته ماجراى غدير در چه وقتى رخ داده ساخته شده است.</big> | ||
خط ۶۶: | خط ۶۶: | ||
<big>حديث در تفسیر ثعلبی آمده است: چنانچه گذشت ثعلبى حديث مورد بحث را در تفسيرش آورده و اين به صحت و اعتبار حديث دلالت مى كند. جلالت قدر ثعلبى و اعتبار تفسيرش «[[الكشف و البيان]]» نزد پيشوايان و دانشمندان بزرگ و سرشناس اهل سنت دليل اين ادعاست.</big> | <big>حديث در تفسیر ثعلبی آمده است: چنانچه گذشت ثعلبى حديث مورد بحث را در تفسيرش آورده و اين به صحت و اعتبار حديث دلالت مى كند. جلالت قدر ثعلبى و اعتبار تفسيرش «[[الكشف و البيان]]» نزد پيشوايان و دانشمندان بزرگ و سرشناس اهل سنت دليل اين ادعاست.</big> | ||
<big>افزون بر اين، ثعلبى - كه نزد اهل سنت ثقه و امين است - در خطبه تفسيرش نوشته كه تفسير او كتاب جامع و پيراسته و مورد اعتمادى است كه | <big>افزون بر اين، ثعلبى - كه نزد اهل سنت ثقه و امين است - در خطبه تفسيرش نوشته كه تفسير او كتاب جامع و پيراسته و مورد اعتمادى است كه میتوان در علم قرآن به آن بسنده كرد، و اينكه او اين كتاب را پس از درخواست گروهى از فقيهان برجسته و عالمان مخلص و رئيسان بزرگ نوشته، و اينكه تفسير او كتابى است شامل و كامل و پيراسته و خلاصه و قابل فهم كه آن را از نزديک به صد مجموعه سماع شده استخراج كرده است. اين علاوه بر مطالبى است كه او از تعليقات و اجزاء برگزيده و از دهان نزديک به سيصد تن از مشايخ بزرگ فرا گرفته است. وى مى نويسد:</big> | ||
<big>اين كتاب را با نهايت توانم موجز و مرتّب گرداندم و غايتِ كاوش و پيرايش را در آن به كار بستم. سزاست هر مؤلفى كه در فنّى از فنون كه به آن پيشى گرفته كتابى تأليف مى كند، كتابش را از بعضى از ويژگى هايى كه آن ها را مى شمارم بى بهره نگذارد: استنباط امر مغفول عنه، جمع مطالب پراكنده، شرح مطالب پيچيده، حُسن نظم و تأليف و اسقاط حشو و تطويل. اميدوارم كه اين كتاب از ويژگى هايى كه شمردم خالى نباشد. خدا براى اتمام آنچه نيّت و قصدش را كرده ام توفيق دهنده است.<ref>الکشف و البیان: ج۱ ص۷۴، ۷۵.</ref></big> | <big>اين كتاب را با نهايت توانم موجز و مرتّب گرداندم و غايتِ كاوش و پيرايش را در آن به كار بستم. سزاست هر مؤلفى كه در فنّى از فنون كه به آن پيشى گرفته كتابى تأليف مى كند، كتابش را از بعضى از ويژگى هايى كه آن ها را مى شمارم بى بهره نگذارد: استنباط امر مغفول عنه، جمع مطالب پراكنده، شرح مطالب پيچيده، حُسن نظم و تأليف و اسقاط حشو و تطويل. اميدوارم كه اين كتاب از ويژگى هايى كه شمردم خالى نباشد. خدا براى اتمام آنچه نيّت و قصدش را كرده ام توفيق دهنده است.<ref>الکشف و البیان: ج۱ ص۷۴، ۷۵.</ref></big> |