۲۱٬۹۵۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
(۹ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
== آيات «رضاى خداوند» در قرآن<ref>غدير در قرآن: ج ۲ ص۲۰، ۲۱.</ref>== | |||
[[حضرت محمّد صلی الله علیه و آله|پیامبر صلی الله علیه و آله]] در مورد [[تفسیر آیات در خطابه غدیر|تفسیر]] آيات «رضايت خداوند» به اميرالمؤمنين عليه السلام در [[خطبه غدیر]] مى فرمايد: | |||
وَ ما نَزَلَتْ آيَةُ رِضىً فِى الْقُرْآنِ الاّ فيهِ: هيچ آيه رضايتى در [[ارتباط غدیر با قرآن|قرآن]] نازل نشده مگر درباره او.<ref>اسرار غدير: ص ۱۴۷ بخش ۵ .</ref> | |||
اين كلام رسول الله صلى الله عليه و آله از دو بُعد قابل بررسى است: | |||
'''موقعيت تاريخى''' | |||
خطابه پيامبر صلى الله عليه و آله پس از بلند كردن اميرالمؤمنين عليه السلام بر سر دست، وارد مرحله معرفى كامل آن حضرت شده بود كه با فرازهايى عميق آن حضرت را به مردم مى شناساند. | |||
از جمله اين فرازها بيان آيات «[[رضایت خداوند با قبول ولایت|رضایت]]» در [[قرآن|قرآن کریم]] درباره على عليه السلام بود. | |||
'''تحليل اعتقادى''' | '''تحليل اعتقادى''' | ||
در سراسر قرآن خداوند از جهات مختلفى نسبت به بندگانش رضايت خويش را اعلام فرموده است. اين رضايت گاهى مربوط به ايمان است، و گاهى درباره عمل به دستورات الهى از نماز و روزه و جهاد و امثال آن است و گاهى به اخلاق باز مى گردد. | در سراسر قرآن خداوند از جهات مختلفى نسبت به بندگانش رضايت خويش را اعلام فرموده است. اين رضايت گاهى مربوط به ايمان است، و گاهى درباره عمل به دستورات الهى از [[نماز جماعت در صحرای غدیر|نماز]] و [[روزه]] و [[جهاد]] و امثال آن است و گاهى به [[اخلاق]] باز مى گردد. | ||
تمام گونه هاى رضايت كه ذات الهى نسبت به بندگان دارد، همگى در على بن ابى طالب عليه السلام يكجا جمع شده است و خداى متعال از همه جهت از او راضى است. | تمام گونه هاى رضايت كه ذات الهى نسبت به بندگان دارد، همگى در على بن ابى طالب عليه السلام يكجا جمع شده است و خداى متعال از همه جهت از او راضى است. | ||
قابل توجه است كه | قابل توجه است كه پيامبر صلى الله عليه و آله قبل از اين فراز فرمود: | ||
اين على از همه شما بيشتر مرا يارى نموده و از همه نسبت به من سزاوارتر و از همه به من نزديک تر و از همه نزد من عزيزتر است؛ و خداوند عزوجل و من از او راضى هستيم.<ref>اسرار غدير: ص ۱۴۷ بخش ۵.</ref> | |||
جا دارد از عمق جان ندا برآوريم: اى وجود قدّیسى كه خدا و پيامبرش از تو راضی اند، «يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ، ارْجِعِى إِلى رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّةً». | |||
ما خوب مى فهميم كه اگر خدا از تو راضى است هرگز از دشمنان تو و آنان كه قلب تو و زهرايت را سوزاندند راضى نخواهد شد. | |||
جا دارد اين تابلوى بلند اعتقاد را با طلاى ناب بر سينه آسمان حک كنيم كه على عليه السلام مظهر رضاى خداست. از وجودش رضاى الهى متلألأ است، و كلامش مظهر رِضَى | خدايا از تو سپاسگزاريم كه خط رضايت خويش را در غدير به ما شناساندى و دشمنان على عليه السلام را در آتش غضبت نشانمان دادى. | ||
جا دارد اين تابلوى بلند اعتقاد را با طلاى ناب بر سينه آسمان حک كنيم كه على عليه السلام مظهر رضاى خداست. از وجودش رضاى الهى متلألأ است، و كلامش مظهر رِضَى الله است، و ما هم تا با على عليه السلام هستيم در باغ سبز رضاى خداييم. | |||
== آيات مدح اميرالمؤمنين عليه السلام در قرآن<ref>غدير در قرآن: ج ۲ ص ۲۲، ۲۳.</ref> == | == آيات مدح اميرالمؤمنين عليه السلام در قرآن<ref>غدير در قرآن: ج ۲ ص ۲۲، ۲۳.</ref> == | ||
خط ۲۹: | خط ۳۵: | ||
وَ لا نَزَلَتْ آيَةُ مَدْحٍ فِى الْقُرآنِ الاّ فيهِ: هيچ آيه مدحى در قرآن نازل نشده مگر درباره او. <ref>اسرار غدير: ص ۱۴۷ بخش ۵ . </ref> | وَ لا نَزَلَتْ آيَةُ مَدْحٍ فِى الْقُرآنِ الاّ فيهِ: هيچ آيه مدحى در قرآن نازل نشده مگر درباره او. <ref>اسرار غدير: ص ۱۴۷ بخش ۵ . </ref> | ||
اين كلام رسول | اين كلام رسول الله صلى الله عليه و آله از دو بُعد قابل بررسى است: | ||
'''موقعيت تاريخى''' | '''موقعيت تاريخى''' | ||
پس از بلند كردن على عليه السلام و معرفى آن حضرت توسط | پس از بلند كردن على عليه السلام و معرفى آن حضرت توسط پيامبر صلى الله عليه و آله، در ادامه معرفى كامل عيار او جملاتى به گستردگى عظمتش بر لسان پيامبر صلى الله عليه و آله جارى بود كه از جمله تفسير موارد «مدح» در سراسر [[قرآن]] را بيان فرمود. | ||
'''تحليل اعتقادى''' | '''تحليل اعتقادى''' | ||
با توجه به اينكه [[خداوند]] در قرآن از جوانب مختلفى بندگانش را مورد ستايش و مدح قرار داده است، مدح و ثناى الهى بر بنده هاى به معناى برگزيدن او و ظهور كمالات قابل ستايش از اوست. پيامبر بزرگ در اين فراز، زيبايى مطلق را به على عليه السلام مى دهد كه سزاوار همه گونه ستايش خدايى است. | با توجه به اينكه [[خداوند]] در قرآن از جوانب مختلفى بندگانش را مورد ستايش و مدح قرار داده است، مدح و ثناى الهى بر بنده هاى به معناى برگزيدن او و ظهور كمالات قابل ستايش از اوست. | ||
پيامبر بزرگ در اين فراز، زيبايى مطلق را به على عليه السلام مى دهد كه سزاوار همه گونه ستايش خدايى است. | |||
اى على مظلوم، كه اين جلوه پر رنگت چشم ها را خيره كرده و غير مسلمانان را هم به وجد آورده، اما هنوز بسيارى از مسلمانان چشم ديدن تو را ندارند، و يا ديگران را از تو زيباتر مى بينند، و يا احساسى بيدار ندارند كه با درک زيبايى تو بى اختيار لب به مدحت بگشايند. اى زيباى آسمانها، چشمان ما را هم بر گلبرگ هايت بگشا و زبانمان را به مديحت باز كن. | اى على مظلوم، كه اين جلوه پر رنگت چشم ها را خيره كرده و غير مسلمانان را هم به وجد آورده، اما هنوز بسيارى از مسلمانان چشم ديدن تو را ندارند، و يا ديگران را از تو زيباتر مى بينند، و يا احساسى بيدار ندارند كه با درک زيبايى تو بى اختيار لب به مدحت بگشايند. اى زيباى آسمانها، چشمان ما را هم بر گلبرگ هايت بگشا و زبانمان را به مديحت باز كن. | ||
== آيات مربوط به اقدامات پيامبر صلى الله عليه و آله در غدير<big><ref>غدير در قرآن: ج ۱ ص ۲۵. </ref></big> == | == آيات مربوط به اقدامات پيامبر صلى الله عليه و آله در غدير<big><ref>غدير در قرآن: ج ۱ ص ۲۵. </ref></big> == | ||
از آغاز حركت از [[مدینه]] به سوى | از آغاز حركت از [[مدینه]] به سوى [[مکّه|مکه]] تا بازگشت به مدينه آيات بسيارى بر [[حضرت محمّد صلی الله علیه و آله|پیامبر صلی الله علیه و آله]] نازل شده كه تعدادى از آنها مربوط به حج است، ولى ۲۱ آيه مستقيماً درباره غدير و پيام آن است. | ||
در روايات غدير، موقعيت تاريخى نزول آن آيات و ارتباط مستقيم آنها با غدير تبيين شده است. | |||
جهت گيرى عام اين روايات نشان دادن پشتوانه الهى و دستور مستقيم خداوند در سر تا سر مراسم غدير است. در نگاهى همه جانبه خواهيم ديد كه از آغاز سفر در مدينه دستور آن از سوى [[خداوند]] نازل مى شود و اهداف آن نيز مشخص مى گردد. | جهت گيرى عام اين روايات نشان دادن پشتوانه الهى و دستور مستقيم خداوند در سر تا سر مراسم غدير است. در نگاهى همه جانبه خواهيم ديد كه از آغاز سفر در مدينه دستور آن از سوى [[خداوند]] نازل مى شود و اهداف آن نيز مشخص مى گردد. | ||
خط ۵۰: | خط ۶۰: | ||
در آياتى ديگر دستور اكيد بر [[ابلاغ ولایت]] و ضمانت حفظ از شرّ انواع دشمنان اعلام مى گردد، و بى اعتنايى به مسخره كنندگان و مخالفان به صراحت اعلام مى گردد. | در آياتى ديگر دستور اكيد بر [[ابلاغ ولایت]] و ضمانت حفظ از شرّ انواع دشمنان اعلام مى گردد، و بى اعتنايى به مسخره كنندگان و مخالفان به صراحت اعلام مى گردد. | ||
آياتى از قرآن نيز كمال نهايى دين و اوج نعمت پروردگار را با | آياتى از قرآن نيز كمال نهايى دين و اوج نعمت پروردگار را با [[ولایت]] اعلام مى كند و مُهر رضايت خدا را به همه نشان مى دهد. اين آيات - كه ۴۹ آيه است و در ۲۱ مورد نازل شده - به ترتيب حروف الفبا بر حسب حرف ابتداى آيات با ترسيمى از موقعيت نازل شدن آنها در عنوان «قرآن» آمده است. | ||
== آيات مربوط به اقدامات منافقين در غدير<big><ref>غدير در قرآن: ج ۱ ص ۲۱۳.</ref></big>== | == آيات مربوط به اقدامات منافقين در غدير<big><ref>غدير در قرآن: ج ۱ ص ۲۱۳.</ref></big>== | ||
از آنجا كه [[منافقین]] از نخستين ساعات سفر غدير فتنه گرى و توطئه را آغاز كردند و در موارد بسيارى به اجراى نقشه هاى خود اقدام كردند، لذا در كنار آياتى كه درباره اقدامات پيامبر صلى الله عليه و آله در غدير نازل مى شد، آيات بسيارى هم درباره تحريكات و نقشه هاى منافقين بر آن حضرت وحى مى شد. | از آنجا كه [[منافقین]] از نخستين ساعات سفر غدير فتنه گرى و توطئه را آغاز كردند و در موارد بسيارى به اجراى نقشه هاى خود اقدام كردند، لذا در كنار آياتى كه درباره اقدامات پيامبر صلى الله عليه و آله در غدير نازل مى شد، آيات بسيارى هم درباره تحريكات و نقشه هاى منافقين بر آن حضرت وحى مى شد. | ||
[[صحیفه ملعونه اول]] و [[صحیفه ملعونه دوم|دوم]] از بارزترين موارد نزول آيات در [[غدیر]] است. سؤالات موذی گرانه منافقين نيز از مواردى است كه خداوند با قرآن پاسخ آنان را داده است. | |||
مأيوس شدن منافقين پس از اعلان ولايت را خداوند در قرآن خبر داده، و با آيات قرآن از حركات تمسخرآميز آنان پرده برداشته | مأيوس شدن منافقين پس از اعلان ولايت را خداوند در قرآن خبر داده، و با آيات قرآن از حركات تمسخرآميز آنان پرده برداشته است. | ||
در پاسخ به تقاضاى انتخاب ديگرى به جاى على عليه السلام و نيز شريک نمودن ديگرى در خلافت آيات قاطعى نازل شده همان گونه كه سخنان نابجاى منافقين هنگام [[بیعت]] مورد حمله آيات الهى قرار گرفته است. | |||
حركات و سخنان فتنه آميز منافقین و به خصوص [[معاویة بن ابی سفیان|معاویه]] فصل ديگرى است كه آيه هاى قرآن در مقابله با آنها نازل شده است. ماجراى [[حارث بن نعمان فهری|حارث فهری]] اوج نفاق و كفرى است كه از آنان سر زده و پنج آيه از پنج سوره قرآن حركت او را در هم كوبيده است. | |||
توطئه قتل | ماجراهاى [[عایشه بنت ابی بکر|عایشه]] و [[حفصه بنت عمر|حفصه]] در طول واقعه غدير و رساندن اخبار به پدرانشان، بخش ديگرى از زيرسازى هاى منافقين است كه يک سوره كامل [[قرآن]] به افشاى آن اختصاص يافته است. | ||
توطئه قتل پيامبر صلى الله عليه و آله در [[عقبه هَرشی]] نيز آيات افشاگرانه اى از قرآن را به دنبال داشته، و عاقبت سخنان [[شیطان|ابلیس]] با شياطين پس از اعلان ولايت چند آيه از قرآن را در افشاى آن به خود اختصاص داده است. | |||
روايات مربوط به اين آيات، شأن نزول و ارتباط مستقيم آنها را با غدير روشن كرده است. اين آيات - كه ۱۰۴ آيه است و در ۳۹ مورد نازل شده - به ترتيب حروف الفبا بر حسب حرف ابتداى آيات با ترسيمى از موقعيت نازل شدن آنها در عنوان «قرآن» آمده است. | روايات مربوط به اين آيات، شأن نزول و ارتباط مستقيم آنها را با غدير روشن كرده است. اين آيات - كه ۱۰۴ آيه است و در ۳۹ مورد نازل شده - به ترتيب حروف الفبا بر حسب حرف ابتداى آيات با ترسيمى از موقعيت نازل شدن آنها در عنوان «قرآن» آمده است. | ||
==آيات مربوط به امتحان و مقابله با دشمنان غدير | ==آيات مربوط به امتحان و مقابله با دشمنان غدير<ref>غدير در قرآن: ج ۲ ص ۲۳۵-۳۴۴.</ref>== | ||
بزرگترين [[امتحان الهی|امتحان]] بشريت در [[غدیر]] مطرح شد. امتحانى همه جانبه كه [[اتمام حجت]] آن به نحو اكمل انجام گرفت و براى هيچ كس به هيچ دليل و بهانه هاى راه گريز نماند. | بزرگترين [[امتحان الهی|امتحان]] بشريت در [[غدیر]] مطرح شد. امتحانى همه جانبه كه [[اتمام حجت]] آن به نحو اكمل انجام گرفت و براى هيچ كس به هيچ دليل و بهانه هاى راه گريز نماند. | ||
خط ۸۶: | خط ۹۸: | ||
در فرازى ديگر يكى از عوامل سقوط در امتحان را منت گذاشتن بر خدا و رسول در قبول ولايت دانست كه اين غرور به دنبال خود شكستى عظيم دارد. | در فرازى ديگر يكى از عوامل سقوط در امتحان را منت گذاشتن بر خدا و رسول در قبول ولايت دانست كه اين غرور به دنبال خود شكستى عظيم دارد. | ||
در قسمتى ديگر حسد نسبت به مقام شامخ ولايت را از عوامل سقوط در امتحان | در قسمتى ديگر حسد نسبت به مقام شامخ ولايت را از عوامل سقوط در [[امتحان الهی]] اعلام كرد. | ||
اينها سرفصل هاى اين موضوع بودند كه با مطرح كردن آيات تضمين شده در كلام پيامبرصلى الله عليه وآله - كه ۱۱ آيه است - در اينجا ذكر مى كنيم، و البته هر كدام در محل خود در عنوان «قرآن» آمده است: | اينها سرفصل هاى اين موضوع بودند كه با مطرح كردن آيات تضمين شده در كلام پيامبرصلى الله عليه وآله - كه ۱۱ آيه است - در اينجا ذكر مى كنيم، و البته هر كدام در محل خود در عنوان «قرآن» آمده است: | ||
خط ۱۳۵: | خط ۱۴۷: | ||
==آيات مربوط به دستورات الهى درباره ولايت<ref>غدير در قرآن: ج ۲ ص۱۹۷-۲۳۳. </ref>== | ==آيات مربوط به دستورات الهى درباره ولايت<ref>غدير در قرآن: ج ۲ ص۱۹۷-۲۳۳. </ref>== | ||
[[غدیر]] همان اندازه كه يک اعتقاد بود يک دستور نيز بود. دستورى به گستردگى جوانب مختلف آن، كه مجموعه اى از [[ایمان]] و اطاعت و پيمان در يک سو و حمد و سپاس و تشكر از اين نعمت در سوى ديگرِ آن به چشم مى خورد. اين فرامين خاص كه در غدير به مردم داده شد وظايف آنان را در آن مقطع خاص به عنوان مقدمه اى براى آينده ها تعيين كرد. | [[غدیر]] همان اندازه كه يک اعتقاد بود يک دستور نيز بود. دستورى به گستردگى جوانب مختلف آن، كه مجموعه اى از [[ایمان]] و [[اطاعت]] و پيمان در يک سو و حمد و سپاس و تشكر از اين نعمت در سوى ديگرِ آن به چشم مى خورد. اين فرامين خاص كه در غدير به مردم داده شد وظايف آنان را در آن مقطع خاص به عنوان مقدمه اى براى آينده ها تعيين كرد. | ||
بسيار جالب است كه آيات [[قرآن]] پشتيبانِ اين اوامر غديرى است كه مستقيماً در كلام | بسيار جالب است كه آيات [[قرآن]] پشتيبانِ اين اوامر غديرى است كه مستقيماً در كلام [[حضرت محمّد صلی الله علیه و آله|پیامبر صلی الله علیه و آله]] بدان ها استشهاد شده است. آياتى كه به اين عنوان در غدير به صورت تركيب و تضمين در كلام حضرت ديده مى شود ۱۰ آيه به اين تفاصيل است كه در اينجا ذكر مى كنيم، و البته هر كدام در محل خود در عنوان«قرآن» آمده است: | ||
'''سوره تغابن'''<ref>آيه: ۸.</ref> | '''سوره تغابن'''<ref>آيه: ۸.</ref> | ||
«فَآمِنُوا بِاللَّه وَ رَسُولِهِ وَ النُّورِ الَّذِى أَنْزَلْنا وَ اللَّه بِما تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ» . | «فَآمِنُوا بِاللَّه وَ رَسُولِهِ وَ النُّورِ الَّذِى أَنْزَلْنا وَ اللَّه بِما تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ». | ||
'''سوره اعراف'''<ref>آيه: ۱۵۷.</ref> | '''سوره اعراف'''<ref>آيه: ۱۵۷.</ref> | ||
«الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ النَّبِىَّ الْأُمِّىَّ الَّذِى يَجِدُونَهُ مَكْتُوباً عِنْدَهُمْ فِى التَّوْراةِ وَ الْإِنْجِيلِ يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ يُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّباتِ وَ يُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبائِثَ وَ يَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلالَ الَّتِى كانَتْ عَلَيْهِمْ، فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِى أُنْزِلَ مَعَهُ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» . | «الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ النَّبِىَّ الْأُمِّىَّ الَّذِى يَجِدُونَهُ مَكْتُوباً عِنْدَهُمْ فِى التَّوْراةِ وَ الْإِنْجِيلِ يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ يُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّباتِ وَ يُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبائِثَ وَ يَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلالَ الَّتِى كانَتْ عَلَيْهِمْ، فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِى أُنْزِلَ مَعَهُ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ». | ||
'''سوره احزاب'''<ref>آيه: ۷۱.</ref> | '''سوره احزاب'''<ref>آيه: ۷۱.</ref> | ||
«يُصْلِحْ لَكُمْ أَعْمالَكُمْ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَ مَنْ يُطِعِ اللَّه وَ رَسُولَهُ فَقَدْ فازَ فَوْزاً عَظِيماً» . | «يُصْلِحْ لَكُمْ أَعْمالَكُمْ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَ مَنْ يُطِعِ اللَّه وَ رَسُولَهُ فَقَدْ فازَ فَوْزاً عَظِيماً». | ||
'''سوره فتح'''<ref>آيه: ۱۰.</ref> | '''سوره فتح'''<ref>آيه: ۱۰.</ref> | ||
«إِنَّ الَّذِينَ يُبايِعُونَكَ إِنَّما يُبايِعُونَ اللَّه، يَدُ اللَّه فَوْقَ أَيْدِيهِمْ. فَمَنْ نَكَثَ فَإِنَّما يَنْكُثُ عَلى نَفْسِهِ، وَ مَنْ أَوْفى بِما عاهَدَ عَلَيْهُ اللَّه فَسَيُؤْتِيهِ أَجْراً عَظِيما» . | «إِنَّ الَّذِينَ يُبايِعُونَكَ إِنَّما يُبايِعُونَ اللَّه، يَدُ اللَّه فَوْقَ أَيْدِيهِمْ. فَمَنْ نَكَثَ فَإِنَّما يَنْكُثُ عَلى نَفْسِهِ، وَ مَنْ أَوْفى بِما عاهَدَ عَلَيْهُ اللَّه فَسَيُؤْتِيهِ أَجْراً عَظِيما». | ||
'''سوره زخرف'''<ref>آيه: ۲۸.</ref> | '''سوره زخرف'''<ref>آيه: ۲۸.</ref> | ||
«وَ جَعَلَها كَلِمَةً باقِيَةً فِى عَقِبِهِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ» . | «وَ جَعَلَها كَلِمَةً باقِيَةً فِى عَقِبِهِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ». | ||
'''سوره بقره'''<ref>آيه: ۲۸۵.</ref> | '''سوره بقره'''<ref>آيه: ۲۸۵.</ref> | ||
«آمَنَ الرَّسُولُ بِما أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ وَ الْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّه وَ مَلائِكَتِهِ وَ كُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ، لا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ وَ قالُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا غُفْرانَكَ رَبَّنا وَ إِلَيْكَ الْمَصِيرُ» . | «آمَنَ الرَّسُولُ بِما أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ وَ الْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّه وَ مَلائِكَتِهِ وَ كُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ، لا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ وَ قالُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا غُفْرانَكَ رَبَّنا وَ إِلَيْكَ الْمَصِيرُ». | ||
'''سوره اعراف'''<ref>آيه: ۴۳.</ref> | '''سوره اعراف'''<ref>آيه: ۴۳.</ref> | ||
خط ۱۷۳: | خط ۱۸۵: | ||
'''سوره ابراهيم'''<ref>آيه: ۸.</ref> | '''سوره ابراهيم'''<ref>آيه: ۸.</ref> | ||
«وَ قالَ مُوسى إِنْ تَكْفُرُوا أَنْتُمْ وَ مَنْ فِى الْأَرْضِ جَمِيعاً فَإِنَّ اللَّه لَغَنِىٌّ حَمِيدٌ» . | «وَ قالَ مُوسى إِنْ تَكْفُرُوا أَنْتُمْ وَ مَنْ فِى الْأَرْضِ جَمِيعاً فَإِنَّ اللَّه لَغَنِىٌّ حَمِيدٌ». | ||
'''سوره آل عمران'''<ref>آيه: ۱۴۴.</ref> | '''سوره آل عمران'''<ref>آيه: ۱۴۴.</ref> | ||
«وَ ما مُحَمَّدٌ إِلاّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى أَعْقابِكُمْ وَ مَنْ يَنْقَلِبْ عَلى عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللَّه شَيْئاً وَ سَيَجْزِى اللَّه الشَّاكِرِينَ» . | «وَ ما مُحَمَّدٌ إِلاّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى أَعْقابِكُمْ وَ مَنْ يَنْقَلِبْ عَلى عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللَّه شَيْئاً وَ سَيَجْزِى اللَّه الشَّاكِرِينَ». | ||
==آيات مربوط به دشمنان غدير<ref>غدير در قرآن: ج ۲ ص۳۶۶-۴۳۱.</ref>== | ==آيات مربوط به دشمنان غدير<ref>غدير در قرآن: ج ۲ ص۳۶۶-۴۳۱.</ref>== | ||
على بن ابى طالب عليه السلام آن امامى است كه | على بن ابى طالب عليه السلام آن امامى است كه پیامبر صلی الله علیه و آله او را سبب امتحان امت قرار داد و فرمود: | ||
لَوْ لا انْتَ يا عَلِىُّ لَمْ يُعْرَفِ الْمُؤْمِنُونَ بَعْدى: اى على، اگر تو نبودى مؤمنين بعد از من شناخته نمى شدند. | |||
پيامبر صلى الله عليه و آله فصلى از مراسم غدير و خطابه آن را به [[دشمنان اهل بیت و غدیر|دشمنان ائمه علیهم السلام]] اختصاص داده تا مردود شوندگان از امتحان علوى بدانند چه آينده اى در انتظار آنان است. | |||
اينها سرفصل هاى اين موضوع بودند كه با مطرح كردن آيات تضمين شده در كلام | [[اقتباس]] از چند آيه و تضمين آياتى ديگر براى اين منظور، روى هم ۱۵ آيه را عنوان اين بخش قرار داده است. | ||
در اين آيات از يک سو اوصاف و رفتار اعداء [[اهل بیت علیهم السلام]] در دنيا مطرح شده، كه ثابت قدم نبودن آنان در ايمان و گفتگوهاى نارواى آنان و متكبر بودن آنان ذكر شده است. | |||
از سوى ديگر جزاى اعتقاد و عملشان در دنيا و آخرت را بيان مى كند كه سقوط ارزش اعمالشان، و استحقاق آتش ابدى بدون تخفيف و مهلت و بدون شفاعت، آن هم [[عذاب]] فوق العاده اى در پایین ترین درجه [[جهنم]] با شنيدن صداى جوشش جهنم و ديدن شعله هاى آتش نمونه هاى آن است. | |||
اينها سرفصل هاى اين موضوع بودند كه با مطرح كردن آيات تضمين شده در كلام پيامبر صلى الله عليه و آله - كه ۱۵ آيه است - در اينجا ذكر مى كنيم، و البته هر كدام در محل خود در عنوان «قرآن» آمده است: | |||
'''سوره حشر'''<ref>آيه ۱۸</ref> | '''سوره حشر'''<ref>آيه ۱۸</ref> | ||
خط ۲۴۹: | خط ۲۶۷: | ||
== آيات مربوط به دوستان غدير<ref>غدير در قرآن: ج ۲ ص ۳۴۵-۳۶۶. </ref> == | == آيات مربوط به دوستان غدير<ref>غدير در قرآن: ج ۲ ص ۳۴۵-۳۶۶. </ref> == | ||
در خطابه | در [[خطبه غدیر|خطابه غدیر]] آياتى از [[قرآن]] به صورت [[اقتباس]] و تضمين، در شأن پذيرندگان ولايت [[امیرالمؤمنین (لقب)|امیرالمؤمنین علیه السلام]] ديده مى شود. | ||
اينها سرفصل هاى اين موضوع بودند، و در اينجا فهرست اين آيات تضمين شده در كلام | مقامات و شئونى كه درباره اولياى حضرت در اين فرازها مطرح شده، از پايه هاى اعتقادى آن يعنى داشتن قلبى مطمئن و بى شک و ترديد آغاز شده، و به توصيف ايمان حقيقى آنان يعنى «ايمان به غيب» رسيده، و آنگاه رستگارى آنان مورد امضاى خدا و رسول قرار گرفته و مغفرت و اجر بزرگ برايشان ضمانت شده است. | ||
آن پاداش بزرگ [[بهشت]] است و امان از [[جهنم|آتش]]، و استقبال از محبين على عليه السلام با سلام بهشتى. | |||
اينها سرفصل هاى اين موضوع بودند، و در اينجا فهرست اين آيات تضمين شده در كلام پيامبر صلى الله عليه و آله را - كه ۶ آيه است - ذكر مى كنيم، و البته هر كدام در محل خود در عنوان«قرآن» آمده است: | |||
'''سوره حجرات'''<ref>آيه ۱۵. </ref> | '''سوره حجرات'''<ref>آيه ۱۵. </ref> | ||
خط ۲۷۸: | خط ۳۰۰: | ||
==آيات مربوط به مناسبت هاى خاص در غدير<ref>غدير در قرآن: ج ۲ ص ۹۳-۱۶۸.</ref>== | ==آيات مربوط به مناسبت هاى خاص در غدير<ref>غدير در قرآن: ج ۲ ص ۹۳-۱۶۸.</ref>== | ||
با در نظر گرفتن اينكه [[غدیر]] مراسم مفصلى در سه روز بوده، گذشته از آياتى كه مستقيماً در آن ايام نازل شده و در قسمت آيات نازل شده در غدير ذكر شد، آياتى هم در ضمن كلام به صورت اشاره آمده و منظور از آنها بيان شده است. اين موارد در تفسير ۱۸ آيه است، كه در اينجا ذكر مى كنيم، و البته هر كدام در محل خود در عنوان «قرآن»آمده است: | با در نظر گرفتن اينكه [[غدیر]] مراسم مفصلى در سه روز بوده، گذشته از آياتى كه مستقيماً در آن ايام نازل شده و در قسمت آيات نازل شده در غدير ذكر شد، آياتى هم در ضمن كلام به صورت اشاره آمده و منظور از آنها بيان شده است. | ||
اين موارد در تفسير ۱۸ آيه است، كه در اينجا ذكر مى كنيم، و البته هر كدام در محل خود در عنوان «قرآن»آمده است: | |||
'''سوره زمر'''<ref>آيه ۳۰.</ref> | '''سوره زمر'''<ref>آيه ۳۰.</ref> | ||
خط ۳۵۲: | خط ۳۷۶: | ||
«يُطافُ عَلَيْهِمْ بِصِحافٍ مِنْ ذَهَبٍ وَ أَكْوابٍ وَ فِيها ما تَشْتَهِيهِ الْأَنْفُسُ وَ تَلَذُّ الْأَعْيُنُ وَ أَنْتُمْ فِيها خالِدُونَ». | «يُطافُ عَلَيْهِمْ بِصِحافٍ مِنْ ذَهَبٍ وَ أَكْوابٍ وَ فِيها ما تَشْتَهِيهِ الْأَنْفُسُ وَ تَلَذُّ الْأَعْيُنُ وَ أَنْتُمْ فِيها خالِدُونَ». | ||
==آيات مربوط به موضوعات غير ولايت | ==آيات مربوط به موضوعات غير ولايت<ref>غدير در قرآن: ج ۲ ص ۴۵۷ - ۴۳۳</ref>== | ||
در غدير، ارتباط اعتقاد و عمل چنين به ما تفهيم شده كه احكام الهى در كنار ولايت [[اهل بیت علیهم السلام]] نه تنها مورد تأكيد است، كه تا ابد دو حلقه ناگسستنى خواهند بود. اين اهل | در غدير، ارتباط اعتقاد و عمل چنين به ما تفهيم شده كه احكام الهى در كنار ولايت [[اهل بیت علیهم السلام]] نه تنها مورد تأكيد است، كه تا ابد دو حلقه ناگسستنى خواهند بود. | ||
اين [[معصومین علیهم السلام|اهل بیت علیهم السلام]] هستند كه جزئيات احكام الهى را براى مردم بيان خواهند كرد، و اين احكام الهى اند كه با عمل بدان ها تسليم در برابر فرامين خدا را تجربه خواهيم كرد، و اين تسليم با اطاعت از فرستادگان پروردگار جلوه گر مى شود. | |||
در اين راستا، اواخر [[خطبه غدیر]] شاهد تأكيدات | در اين راستا، اواخر [[خطبه غدیر]] شاهد تأكيدات پيامبر صلى الله عليه و آله بر [[نماز جماعت در صحرای غدیر|نماز]] و [[زکات]] و حج و [[امر به معروف]] و نهى از منكر و اجتناب از محرمات و [[تقوی]] است، و در پى آن سخن از [[مرگ]] و [[معاد]] و حساب روز [[قیامت]] و [[ثواب]] و عقاب به ميان آمده است، كما اينكه در اوائل خطبه امر به تدبر در قرآن به چشم مى خورد. | ||
اين موارد اگر چه ارتباط مستقيم با غدير ندارد و موارد آن نيز بسيار كم است، ولى در حاشيه غدير يادآور ارتباطى است كه احكام الهى بايد با اهل بيت عصمت عليهم السلام داشته باشند. | اين موارد اگر چه ارتباط مستقيم با غدير ندارد و موارد آن نيز بسيار كم است، ولى در حاشيه غدير يادآور ارتباطى است كه احكام الهى بايد با اهل بيت عصمت عليهم السلام داشته باشند. | ||
در بين اين تأكيدات، | در بين اين تأكيدات، پيامبر صلى الله عليه و آله حلال و حرام را به طور كلى مطرح مى كند، و اينكه درباره جزئيات آنها بايد به امامان عليهم السلام مراجعه شود. | ||
اينها | اينها سرفصل هاى اين موضوع بودند كه با مطرح كردن هفت آيه تضمين شده در كلام پيامبر صلى الله عليه و آله در اينجا ذكر مى كنيم، كه البته هر كدام در محل خود در عنوان «قرآن» آمده است: | ||
'''سوره نساء'''<ref>آيه ۸۲</ref> | '''سوره نساء'''<ref>آيه ۸۲</ref> | ||
خط ۳۹۴: | خط ۴۲۰: | ||
انَّ اللَّه امَرَكُمْ فى كِتابِهِ بِالصَّلاةِ فَقَدْ بَيَّنْتُها لَكُمْ، وَ بِالزَّكاةِ وَ الصَّوْمِ وَ الْحَجِّ فَبَيَّنْتُها لَكُمْ وَ فَسَّرْتُها. وَ امَرَكُمْ بِالْوِلايَةِ، وَ انّى اشْهِدُكُمْ انَّها لِهذا خاصَّة - وَ وَضَعَ يَدَهُ عَلى عَلِىِّ بْنِ ابى طالِبٍ عليه السلام - ثُمَّ لاِبْنَيْهِ بَعْدَهُ، ثُمَّ لِلاوْصِياءِ مِنْ بَعْدِهِمْ مِنْ وُلْدِهِمْ، لا يُفارِقُونَ الْقُرْآنَ وَ لا يُفارِقُهُمُ الْقُرْآنُ حَتّى يَرِدُوا عَلَىَّ حَوْضى<ref>كتاب سليم: ص ۲۰۰. فرائد السمطين: ج ۱ ص ۳۱۲ ح ۲۵۰. عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۲۳۴</ref> | انَّ اللَّه امَرَكُمْ فى كِتابِهِ بِالصَّلاةِ فَقَدْ بَيَّنْتُها لَكُمْ، وَ بِالزَّكاةِ وَ الصَّوْمِ وَ الْحَجِّ فَبَيَّنْتُها لَكُمْ وَ فَسَّرْتُها. وَ امَرَكُمْ بِالْوِلايَةِ، وَ انّى اشْهِدُكُمْ انَّها لِهذا خاصَّة - وَ وَضَعَ يَدَهُ عَلى عَلِىِّ بْنِ ابى طالِبٍ عليه السلام - ثُمَّ لاِبْنَيْهِ بَعْدَهُ، ثُمَّ لِلاوْصِياءِ مِنْ بَعْدِهِمْ مِنْ وُلْدِهِمْ، لا يُفارِقُونَ الْقُرْآنَ وَ لا يُفارِقُهُمُ الْقُرْآنُ حَتّى يَرِدُوا عَلَىَّ حَوْضى<ref>كتاب سليم: ص ۲۰۰. فرائد السمطين: ج ۱ ص ۳۱۲ ح ۲۵۰. عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۲۳۴</ref> | ||
خداوند در كتابش شما را به نماز امر فرموده كه آن را برايتان بيان داشتم، و به زكات و روزه و حج دستور داده كه براى شما تبيين كرده و تفسير نمودم، و به ولايت امر كرده، و من شما را [[شاهد]] مى گيرم كه ولايت مخصوص اين شخص است - و حضرت در اين حال دست مبارک را بر على بن ابى طالب عليه السلام گذاشت - سپس به دو پسرش بعد از او اختصاص دارد، و بعد از آن دو مخصوص جانشينان از فرزندان آنان است. آنان از [[قرآن]] جدا نمى شوند و قرآن هم از آنان جدا نمى شود تا بر سر [[حوض کوثر|حوضم]] بر من وارد شوند. | خداوند در كتابش شما را به نماز امر فرموده كه آن را برايتان بيان داشتم، و به [[زکات|زكات]] و [[روزه]] و حج دستور داده كه براى شما تبيين كرده و تفسير نمودم، و به ولايت امر كرده، و من شما را [[شاهد]] مى گيرم كه ولايت مخصوص اين شخص است - و حضرت در اين حال دست مبارک را بر على بن ابى طالب عليه السلام گذاشت - سپس به دو پسرش بعد از او اختصاص دارد، و بعد از آن دو مخصوص جانشينان از فرزندان آنان است. آنان از [[قرآن]] جدا نمى شوند و قرآن هم از آنان جدا نمى شود تا بر سر [[حوض کوثر|حوضم]] بر من وارد شوند. | ||
اين كلام رسول | اين كلام رسول الله صلى الله عليه و آله از دو بُعد قابل بررسى است: | ||
'''موقعيت تاريخى''' | '''موقعيت تاريخى''' | ||
بيان انگيزه مراسم [[غدیر]] بايد از فراز منبر غدير بيان مى شد تا ابهامى نماند. اين بيان در عبارات فوق به تصوير كشيده شد كه در واقع تفسير همه موارد | بيان انگيزه مراسم [[غدیر]] بايد از فراز منبر غدير بيان مى شد تا ابهامى نماند. اين بيان در عبارات فوق به تصوير كشيده شد كه در واقع تفسير همه موارد «ولايت» در قرآن است، مانند آيه: أَطِيعُوا اللَّه وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِى الْأَمْرِ مِنْكُمْ<ref>نساء / ۵۹ </ref> | ||
و آيه «إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّه وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ<ref>مائده / ۵۵ </ref> | و آيه «إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّه وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ<ref>مائده / ۵۵ </ref> | ||
خط ۴۰۸: | خط ۴۳۴: | ||
'''تحليل اعتقادى''' | '''تحليل اعتقادى''' | ||
محور مراسم غدير همين مسئله | محور مراسم غدير همين مسئله [[ولایت]] است كه در اين عبارات به جامع ترين شكل بيان شده و اتمام حجتى تمام عيار صورت گرفته است: | ||
الف | الف) از يک سو همه دستوراتى كه در قرآن به هر عبارتى و هر جهت گيرى باشد تفسير شده است | ||
ب | ب) از سوى ديگر از كلمه «اختصاص» استفاده شده و انحصار آن در [[معصومین علیهم السلام]] بيان گرديده، و اين اختصاص به صورت عملى با اشاره دست به على بن ابى طالب عليه السلام محكم تر گرديده است. | ||
ج | ج) از جهت ديگر به معرفى شخص اول ولايت يعنى اميرالمؤمنين عليه السلام اكتفا نگرديده، بلكه با تعيين كامل جانشينان تا آخرين فرد آن بيان شده كه در اين فراز به عنوان فرزندان على عليه السلام است، و در فرازهاى ديگرِ خطبه نام حضرت مهدى عليه السلام به عنوان ختم ولايت برده شده است. | ||
ضمانت ابدى اين صاحبان ولايت نيز در محكمترين صورت با اين تعبير بيان شده كه تا روز قيامت از [[قرآن]] جدا نمى شوند و قرآن از آنان جدا نمى شود. | ضمانت ابدى اين صاحبان ولايت نيز در محكمترين صورت با اين تعبير بيان شده كه تا روز قيامت از [[قرآن]] جدا نمى شوند و قرآن از آنان جدا نمى شود. | ||
خط ۴۲۰: | خط ۴۴۶: | ||
اين ضمانت در واقع قرار دادن سندى در كنار سند ديگر از [[اسلام]] است. | اين ضمانت در واقع قرار دادن سندى در كنار سند ديگر از [[اسلام]] است. | ||
«الَّذِينَ آمَنُوا» در قرآن<ref>غدير در قرآن: ج ۲ ص ۲۳. سخنرانى استثنائى غدير: ص ۱۸۶ - ۱۷۹.</ref> | == «الَّذِينَ آمَنُوا» در قرآن<ref>غدير در قرآن: ج ۲ ص ۲۳. سخنرانى استثنائى غدير: ص ۱۸۶ - ۱۷۹.</ref> == | ||
پيامبر صلى الله عليه و آله در فرازى از بخش چهارم [[خطبه غدیر]] بيش از ۹۰ مورد خطاب «يا اَيُّهَا الّذينَ آمَنُوا» را كه در قرآن آمده مطرح كرد و على عليه السلام را سر دسته ايمان آورندگان و امير مؤمنان دانست و فرمود: [[خداوند]] در قرآن «الَّذينَ آمَنُوا» را مورد خطاب قرار نداده مگر آنكه با او آغاز كرده است». | |||
حضرت در مورد تفسير «الَّذِينَ آمَنُوا» به [[امیرالمؤمنین (لقب)|امیرالمؤمنین علیه السلام]] در خطبه غدير مى فرمايد: | حضرت در مورد تفسير «الَّذِينَ آمَنُوا» به [[امیرالمؤمنین (لقب)|امیرالمؤمنین علیه السلام]] در خطبه غدير مى فرمايد: | ||
خط ۴۳۲: | خط ۴۵۷: | ||
'''موقعيت تاريخى''' | '''موقعيت تاريخى''' | ||
در لحظات اوليه پس از بلند كردن على عليه السلام و معرفى آن حضرت توسط [[پیامبر صلی الله علیه و آله]]، در ادامه معرفى او همچنان جملاتى عظيم بر لسان آن حضرت جارى بود كه از جمله تفسير موارد «الَّذينَ آمَنُوا» در سراسر قرآن را مطرح فرمود. | در لحظات اوليه پس از بلند كردن على عليه السلام و معرفى آن حضرت توسط [[حضرت محمّد صلی الله علیه و آله|پیامبر صلی الله علیه و آله]]، در ادامه معرفى او همچنان جملاتى عظيم بر لسان آن حضرت جارى بود كه از جمله تفسير موارد «الَّذينَ آمَنُوا» در سراسر قرآن را مطرح فرمود. | ||
'''تحليل اعتقادى''' | '''تحليل اعتقادى''' | ||
در [[قرآن]] بيش از ۹۰ بار خطاب «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا» به كار رفته و غير از اين عبارت در گونه هاى مختلف ديگرى نيز مورد خطاب خداوند قرار گرفته اند. در همه اين موارد صف بلند مؤمنان را كه در نظر آوريم اول آنان و رئيس شان على عليه السلام است | در [[قرآن]] بيش از ۹۰ بار خطاب «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا» به كار رفته و غير از اين عبارت در گونه هاى مختلف ديگرى نيز مورد خطاب خداوند قرار گرفته اند. | ||
در همه اين موارد صف بلند مؤمنان را كه در نظر آوريم اول آنان و رئيس شان على عليه السلام است | |||
از همين جاست كه لقب«اميرالمؤمنين» اختصاص به على بن ابى طالب عليه السلام دارد.<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۳۴۰ - ۲۹۰. امالى الطوسى: ص ۱۸۵. الهداية الكبرى: ص ۴۰. المائة منقبة: المنقبة ۲۶. تفسير فرات: ص ۶۴ . تفسير العياشى: ج ۱ ص ۱۸۱. </ref> | از همين جاست كه لقب«اميرالمؤمنين» اختصاص به على بن ابى طالب عليه السلام دارد.<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۳۴۰ - ۲۹۰. امالى الطوسى: ص ۱۸۵. الهداية الكبرى: ص ۴۰. المائة منقبة: المنقبة ۲۶. تفسير فرات: ص ۶۴ . تفسير العياشى: ج ۱ ص ۱۸۱. </ref> | ||
اين بدان معنى است كه سر دسته مؤمنان و رئيس آنان در ظاهر و باطن على عليه السلام است. اولين كسى كه به | اين بدان معنى است كه سر دسته مؤمنان و رئيس آنان در ظاهر و باطن على عليه السلام است. اولين كسى كه به پيامبر صلى الله عليه و آله [[ایمان]] و [[اسلام]] را اظهار كرد على عليه السلام بود<ref>بحار الانوار: ج ۳۸ ص ۲۸۸ - ۲۰۱</ref> كه منابع بسيارى از [[اهل سنت]] را نيز آورده است. اگر چه از روز اول خلقت محمد و على عليهما السلام نورى بودند كنار هم و تمام جهان به [[برکت]] آنان خلق شد. | ||
در باطن هم بالاترين درجه ايمان را على عليه السلام داشت كه فرمود: «لَوْ كُشِفَ الْغِطاءُ مَا ازْدَدْتُ يَقيناً»اگر پرده كنار رود يقين من بيشتر نخواهد شد<ref>بحار الانوار: ج ۶۷ ص ۳۲۱</ref>و همو بود كه آن گونه با خدايش مناجات مى كرد و اشك مى ريخت و بيهوش مى شد، و آن گونه به استقبال مرگ مى رفت، و آن گونه مظاهرِ ايمان در صبر او جلوه مى كرد. | در باطن هم بالاترين درجه ايمان را على عليه السلام داشت كه فرمود: «لَوْ كُشِفَ الْغِطاءُ مَا ازْدَدْتُ يَقيناً»اگر پرده كنار رود يقين من بيشتر نخواهد شد<ref>بحار الانوار: ج ۶۷ ص ۳۲۱</ref> و همو بود كه آن گونه با خدايش مناجات مى كرد و اشك مى ريخت و بيهوش مى شد، و آن گونه به استقبال مرگ مى رفت، و آن گونه مظاهرِ ايمان در صبر او جلوه مى كرد. | ||
اگر چه همه اينها مظاهر بسيار كوچكى از ايمان على عليه السلام است و آن گونه كه بوده قابل درک ما نيست، ولى براى اينكه امثال [[ابوبکر بن ابی قحافه]] و عمر بن خطاب در يک كلمه ساده نگويند:«انْتُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَ انَا اميرُكُمْ»شما مؤمنانيد و من امير شمايم<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۲۹۷ ۲۶۱. الغدير: ج ۸ ص ۸۷ ۸۶ . الامامة و السياسة: ص ۱۳. تاريخ طبرى: ج ۵ ص ۲۲. مقدمه ابن خلدون: ص ۲۲۷</ref> | اگر چه همه اينها مظاهر بسيار كوچكى از ايمان على عليه السلام است و آن گونه كه بوده قابل درک ما نيست، ولى براى اينكه امثال [[ابوبکر بن ابی قحافه]] و عمر بن خطاب در يک كلمه ساده نگويند: | ||
«انْتُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَ انَا اميرُكُمْ»شما مؤمنانيد و من امير شمايم<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۲۹۷ ۲۶۱. الغدير: ج ۸ ص ۸۷ ۸۶ . الامامة و السياسة: ص ۱۳. تاريخ طبرى: ج ۵ ص ۲۲. مقدمه ابن خلدون: ص ۲۲۷</ref> | |||
بايد اين مظاهر ايمان را كه از على عليه السلام به ظهور رسيده باز گوييم تا اختصاص امارت مؤمنان به آن حضرت روشن شود. | بايد اين مظاهر ايمان را كه از على عليه السلام به ظهور رسيده باز گوييم تا اختصاص امارت مؤمنان به آن حضرت روشن شود. | ||
همانطور كه [[پیامبر صلی الله علیه و آله]] فرمود: يا عَلِىُّ، انْتَ اميرُ الْمُؤْمِنينَ، وَ شيعَتُك الْمُؤْمِنُونَ<ref>التحصين )ابن طاووس( : ص ۵۴۷ باب ۹. </ref> | همانطور كه [[حضرت محمّد صلی الله علیه و آله|پیامبر صلی الله علیه و آله]] فرمود: يا عَلِىُّ، انْتَ اميرُ الْمُؤْمِنينَ، وَ شيعَتُك الْمُؤْمِنُونَ<ref>التحصين )ابن طاووس( : ص ۵۴۷ باب ۹. </ref> | ||
يا على، تو اميرالمؤمنين هستى و شيعيانت مؤمنين هستند، و يا فرمود: انْتَ يا عَلِىُّ اميرُ مَنْ فِى السَّماءِ وَ اميرُ مَنْ فِى الْارْضِ ، وَ انَّ اهْلَ السَّماواتِ يُسَمُّونَكَ اميرَ الْمُؤْمِنينَ: يا على، تو امير اهل آسمان و اهل زمين هستى ، و اهل آسمانها تو را اميرالمؤمنين صدا مى زنند.<ref>التحصين )ابن طاووس( : ص ۵۶۹ باب ۲۳</ref> | يا على، تو اميرالمؤمنين هستى و شيعيانت مؤمنين هستند، و يا فرمود: | ||
انْتَ يا عَلِىُّ اميرُ مَنْ فِى السَّماءِ وَ اميرُ مَنْ فِى الْارْضِ ، وَ انَّ اهْلَ السَّماواتِ يُسَمُّونَكَ اميرَ الْمُؤْمِنينَ: يا على، تو امير اهل آسمان و اهل زمين هستى ، و اهل آسمانها تو را اميرالمؤمنين صدا مى زنند.<ref>التحصين )ابن طاووس( : ص ۵۶۹ باب ۲۳</ref> | |||
و اين [[امامت]] و امارت مؤمنان اختصاص به دنيا ندارد كه دامنه اش تا [[بهشت]] امتداد مى يابد، آنگاه كه منادى ندا دهد: هذا عَلِىُّ بْنُ ابى طالِبٍ، اميرُالْمُؤْمِنينَ وَ امامُ الْمُتَّقينَ وَ قائِدُ الْغُرِّ الْمُحَجَّلينَ الى جَنّاتِ النَّعيمِ: اين على بن ابى طالب است، كه امير مؤمنان و امام متقيان و راهبر پيشانى سفيدان نشانه دار به سوى بهشت برين است<ref>بحار الانوار: ج ۷ ص ۱۳۴. اليقين: ص ۱۵۰. تاريخ بغداد: ج ۱۳ ص ۱۲۲.</ref> | و اين [[امامت]] و امارت مؤمنان اختصاص به دنيا ندارد كه دامنه اش تا [[بهشت]] امتداد مى يابد، آنگاه كه منادى ندا دهد: هذا عَلِىُّ بْنُ ابى طالِبٍ، اميرُالْمُؤْمِنينَ وَ امامُ الْمُتَّقينَ وَ قائِدُ الْغُرِّ الْمُحَجَّلينَ الى جَنّاتِ النَّعيمِ: اين على بن ابى طالب است، كه امير مؤمنان و امام متقيان و راهبر پيشانى سفيدان نشانه دار به سوى بهشت برين است<ref>بحار الانوار: ج ۷ ص ۱۳۴. اليقين: ص ۱۵۰. تاريخ بغداد: ج ۱۳ ص ۱۲۲.</ref> | ||
اينجاست كه معناى بلند اين فراز غدير را در احاديث ديگرى با بيانى ديگر مى يابيم. اگر در غدير مى فرمايد: خداوند هر جا مؤمنين را مخاطب قرار داده با على آغاز نموده است. | اينجاست كه معناى بلند اين فراز غدير را در احاديث ديگرى با بيانى ديگر مى يابيم. اگر در غدير مى فرمايد: خداوند هر جا مؤمنين را مخاطب قرار داده با على آغاز نموده است. | ||
در بيانى ديگر پيامبر صلى الله عليه و آله مى فرمايد: ما انْزَلَ اللَّه عَزَّ وَ جَلَّ آيَةً فيها «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا» الاّ وَ عَلِىٌّ رَأْسُها وَ اميرُها: | |||
خداوند آيه اى نازل نكرده كه در آن«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا» باشد مگر آنكه على سر دسته آنان و اميرشان است.<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۳۰۰ ج ۲۰ و ج ۴۰ ص ۲۱ ح ۳۷.اليقين: ص ۴۶۳ ۴۶۲ ۱۷۶. امالى الطوسى: ج ۱ ص ۳۴۰. مناقب خوارزمى: ص ۱۸۸. الغدير: ج ۸ ص ۸۸ . حلية الاولياء: ج ۱ ص ۶۴ . الرياض النضرة: ج ۲ ص ۲۰۶. كفاية الطالب: ص ۵۴ . تذكرة الخواص: ص ۸ . كنز العمال: ج ۶ ص ۲۹. </ref> | |||
== اميرالمؤمنين عليه السلام در قرآن<ref>اسرار غدير: ۹۹. </ref> == | |||
در كنار مباحث قرآنىِ غدير، بد نيست اشاره شود كه يكى از اعتقادات شيعه اين است كه سراسر قرآن مدح [[اهل بیت علیهم السلام]] و به خصوص اميرالمؤمنين عليه السلام است و بسيارى از آيات و حتى سوره هاى قرآن به طور كامل به آن حضرت اختصاص دارد. | در كنار مباحث قرآنىِ غدير، بد نيست اشاره شود كه يكى از اعتقادات شيعه اين است كه سراسر قرآن مدح [[اهل بیت علیهم السلام]] و به خصوص اميرالمؤمنين عليه السلام است و بسيارى از آيات و حتى سوره هاى قرآن به طور كامل به آن حضرت اختصاص دارد. | ||
خط ۴۷۰: | خط ۵۰۴: | ||
- به خدا قسم سوره «والعصر»درباره على بن ابى طالب نازل شده است. | - به خدا قسم سوره «والعصر»درباره على بن ابى طالب نازل شده است. | ||
- [[قرآن]] به شما معرفى مى كند كه امامان بعد از على از فرزندان اويند ، آنجا كه مى گويد: | - [[قرآن]] به شما معرفى مى كند كه امامان بعد از على از فرزندان اويند ، آنجا كه مى گويد: «وَ جَعَلها كَلِمَةً باقِيَةً فى عَقِبِهِ». | ||
- خداوند فضائل على بن ابى طالب را در قرآن نازل نموده است. | - خداوند فضائل على بن ابى طالب را در قرآن نازل نموده است. | ||
- على بن ابى طالب است كه نماز را بپا داشت،و در حال ركوع به قصد [[خداوند]] عزوجل زكات (صدقه) داد، و در هر حالى خدا را قصد مى كند. (تفسير آيه «اِنَّما وَليُّكُمُ اللَّه وَ رَسُولُهُ وَ) | - على بن ابى طالب است كه نماز را بپا داشت،و در حال ركوع به قصد [[خداوند]] عزوجل زكات (صدقه) داد، و در هر حالى خدا را قصد مى كند. (تفسير آيه «اِنَّما وَليُّكُمُ اللَّه وَ رَسُولُهُ وَ...) | ||
- قول خداوند تعالى: «...مِنْ قَبْلِ اَنْ نَطْمِسَ وُجُوهاً فَنَرُدَّها عَلى اَدْبارِها» ، قصد نشده از اين آيه مگر قومى از اصحاب من كه آنها را به نام و نَسَبشان مى شناسم ولى مأمورم آنان را نام نبرم. | - قول خداوند تعالى: «...مِنْ قَبْلِ اَنْ نَطْمِسَ وُجُوهاً فَنَرُدَّها عَلى اَدْبارِها» ، قصد نشده از اين آيه مگر قومى از اصحاب من كه آنها را به نام و نَسَبشان مى شناسم ولى مأمورم آنان را نام نبرم. | ||
== اميرالمؤمنين عليه السلام و تفسير قرآن<ref>اسرار غدير: ص ۲۰۴</ref> == | == اميرالمؤمنين عليه السلام و تفسير قرآن<ref>اسرار غدير: ص ۲۰۴</ref> == | ||
از جمله معارفى كه در [[خطبه غدیر]] به آن اشاره شده اينكه هيچ علمى نيست مگر آنكه خداوند آن را به | از جمله معارفى كه در [[خطبه غدیر]] به آن اشاره شده اينكه هيچ علمى نيست مگر آنكه خداوند آن را به پیامبر صلی الله علیه و آله و ائمه عليهم السلام آموخته و در قلب آنان قرار داده است، به خصوص علم تفسير. | ||
همچنين به مفهوم پاسخگويى به نيازهاى علمى مردم، كه لازمه اش علم به جميع ما يحتاج مردم است اشاره شده، و اين مطلب به تعابير زير آمده است: | همچنين به مفهوم پاسخگويى به نيازهاى علمى مردم، كه لازمه اش علم به جميع ما يحتاج مردم است اشاره شده، و اين مطلب به تعابير زير آمده است: | ||
خط ۴۹۵: | خط ۵۲۹: | ||
== تحقيق در آيات غدير<ref>چهارده قرن با غدير: ص ۱۵۷ - ۱۵۳</ref> == | == تحقيق در آيات غدير<ref>چهارده قرن با غدير: ص ۱۵۷ - ۱۵۳</ref> == | ||
از جمله موضوعاتى كه درباره [[غدیر]] بايد مورد تحقيق و تأليف قرارگيرد و هنوز جاى آنها خالى است تحقيق در مورد آياتى كه در غدير و يا در رابطه با غدير نازل شده است، كه بيش از ۵۰ آيه است و عمده آنها سه آيه است: | از جمله موضوعاتى كه درباره [[غدیر]] بايد مورد تحقيق و تأليف قرارگيرد و هنوز جاى آنها خالى است تحقيق در مورد آياتى كه در غدير و يا در رابطه با غدير نازل شده است، كه بيش از ۵۰ آيه است و عمده آنها سه آيه است: «يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ..»، «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ...»، «سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ...» | ||
== تحليل نزول و تفسير آيات قرآن در غدير<ref>ژرفاى غدير: ص ۸۵ - ۸۳ </ref> == | == تحليل نزول و تفسير آيات قرآن در غدير<ref>ژرفاى غدير: ص ۸۵ - ۸۳ </ref> == | ||
از آغاز دستور اعلان حركت مردم از [[مدینه]] تا روزهايى كه كاروان در راه بود و در ايام حج و پس از آن تا رسيدن به غدير و در ايام سه روزه غدير و بعد از آن در ادامه راه تا بازگشت به مدينه، آيات [[قرآن]] در هر موقعيتى نازل مى شد و برنامه غدير را همراهى مى كرد. | از آغاز دستور اعلان حركت مردم از [[مدینه]] تا روزهايى كه كاروان در راه بود و در ايام حج و پس از آن تا رسيدن به غدير و در ايام سه روزه غدير و بعد از آن در ادامه راه تا بازگشت به مدينه، آيات [[قرآن]] در هر موقعيتى نازل مى شد و برنامه غدير را همراهى مى كرد. | ||
در خطابه | در [[خطبه غدیر|خطابه غدیر]] پيامبر صلى الله عليه و آله آيات بسيارى از قرآن را [[تفسیر آیات در خطابه غدیر|تفسیر]] كردند و مطالبى هم در معرفى قرآن بيان فرمودند. | ||
ذيلاً به تحليل اين ارتباط تنگاتنگ قرآن و غدير مى پردازيم: | ذيلاً به تحليل اين ارتباط تنگاتنگ قرآن و غدير مى پردازيم: | ||
خط ۵۱۰: | خط ۵۴۴: | ||
'''الف) منزلت قرآن''' | '''الف) منزلت قرآن''' | ||
قرآن يادگار و نشانه | قرآن يادگار و نشانه پيامبر صلى الله عليه و آله در ميان مسلمين است. | ||
( قرآن [[ثقلین(حدیث)|ثقل اکبر]] )در «إنّى تاركٌ فيكم الثقلين» | ( قرآن [[ثقلین(حدیث)|ثقل اکبر]]) در «إنّى تاركٌ فيكم الثقلين» است و از ثقل اصغر خبر مى دهد. | ||
'''ب) مطالعه قرآن''' | '''ب) مطالعه قرآن''' | ||
خط ۵۲۴: | خط ۵۵۸: | ||
مفسّر قرآن و بيان كننده باطن آن فقط [[اهل بیت علیهم السلام]] هستند. | مفسّر قرآن و بيان كننده باطن آن فقط [[اهل بیت علیهم السلام]] هستند. | ||
اهل بيت عليهم السلام خليفه و [[جانشین]] | اهل بيت عليهم السلام خليفه و [[جانشین]] پيامبر صلى الله عليه و آله در تفسير قرآن و كسانى هستند كه به امضاى آن حضرت چنين حقى دارند. | ||
'''د) رابطه قرآن با اهل بيت عليهم السلام''' | '''د) رابطه قرآن با اهل بيت عليهم السلام''' | ||
خط ۵۳۸: | خط ۵۷۲: | ||
'''نزول پياپى وحى در غدير''' | '''نزول پياپى وحى در غدير''' | ||
نزول بيش از چهل آيه از [[قرآن]] درباره اقدامات | نزول بيش از چهل آيه از [[قرآن]] درباره اقدامات پيامبر صلى الله عليه و آله در غدير دليل بر عنايت خاص خداوند به اين برنامه [[اسلام]] است. شاخص ترين اين آيات دو آيه «يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ...» و آيه «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ...» است. | ||
از سوى ديگر نزول بيش از هشتاد آيه در افشاگرى عليه اقدامات [[منافقین]] در ايام غدير، از يک سو حاكى از ضمانتِ حفظ و حراست [[خداوند]] نسبت به | از سوى ديگر نزول بيش از هشتاد آيه در افشاگرى عليه اقدامات [[منافقین]] در ايام غدير، از يک سو حاكى از ضمانتِ حفظ و حراست [[خداوند]] نسبت به پيامبر صلى الله عليه و آله و اجراى مراسم غدير است؛ و از سوى ديگر نشانگر تلاش بى وقفه دشمنان ولايت [[اهل بیت علیهم السلام]] در ايام آخر عمر پيامبر صلى الله عليه و آله است. | ||
'''تفسير آيات قرآن در غدير''' | '''تفسير آيات قرآن در غدير''' | ||
خط ۵۵۰: | خط ۵۸۴: | ||
آيات مربوط به غدير را به چند دسته مى توان تقسيم كرد | آيات مربوط به غدير را به چند دسته مى توان تقسيم كرد | ||
الف) آياتى كه مربوط به اصل ماجراست مثل | الف) آياتى كه مربوط به اصل ماجراست مثل «يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ...»، «سأل سائل بعذاب واقع»، | ||
«الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ...». | |||
ب) آياتى كه در [[خطبه غدیر]] - يعنى در متن واقعه - به آن استشهاد شده است. | ب) آياتى كه در [[خطبه غدیر]] - يعنى در متن واقعه - به آن استشهاد شده است. | ||
خط ۵۵۸: | خط ۵۹۲: | ||
ج) آياتى كه در حاشيه واقعه به عنوان اعمال [[منافقین]] تفسير شده مثل «ثم ذهب إلى أهله يتمطّى» كه درباره حركات معاويه در غدير است. | ج) آياتى كه در حاشيه واقعه به عنوان اعمال [[منافقین]] تفسير شده مثل «ثم ذهب إلى أهله يتمطّى» كه درباره حركات معاويه در غدير است. | ||
د) آياتى كه به صورت كلى به مسئله غدير تفسير شده مثل | د) آياتى كه به صورت كلى به مسئله غدير تفسير شده مثل «وَ إِنَّهُ لَتَنْزِيلُ رَبِّ الْعَالَمِينَ...» كه به ولايت [[امیرالمؤمنین (لقب)|امیرالمؤمنین علیه السلام]] در روز غدير تفسير شده است. | ||
هـ) آياتى كه به عنوان مصداق اتمّ به غدير تفسير شده است. | هـ) آياتى كه به عنوان مصداق اتمّ به غدير تفسير شده است. | ||
==تفسير صريح هجده آيه در خطبه غدير<ref>غدير در قرآن: ج ۲ ص ۸۵ - ۴۷ </ref> == | ==تفسير صريح هجده آيه در خطبه غدير<ref>غدير در قرآن: ج ۲ ص ۸۵ - ۴۷ </ref> == | ||
در غدير ۱۸ آيه قرآن به صراحت تفسير شده است؛ به اين معنى كه پيامبر صلى الله عليه و آله متن آيه را جداگانه در خطبه بيان فرموده و قبل يا بعد از آن به تفسيرش پرداخته است. اين موارد در مقابل آياتى است كه به صورت تضمين در كلام و اقتباس در خطابه حضرت آمده است. آيات مزبور را به ترتيب اهميت جايگاه اعتقادى آن در پيام غدير ذكر مى كنيم و البته هر كدام در محل خود در عنوان | در غدير ۱۸ آيه [[قرآن]] به صراحت تفسير شده است؛ به اين معنى كه پيامبر صلى الله عليه و آله متن آيه را جداگانه در [[خطبه غدیر|خطبه]] بيان فرموده و قبل يا بعد از آن به تفسيرش پرداخته است. | ||
اين موارد در مقابل آياتى است كه به صورت تضمين در كلام و [[اقتباس]] در خطابه حضرت آمده است. آيات مزبور را به ترتيب اهميت جايگاه اعتقادى آن در پيام غدير ذكر مى كنيم و البته هر كدام در محل خود در عنوان «قرآن» آمده است: | |||
'''سوره زخرف'''<ref>آيه ۲۸</ref> | '''سوره زخرف'''<ref>آيه ۲۸</ref> | ||
«وَ جَعَلَها كَلِمَةً باقِيَةً فِى عَقِبِهِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ» . | «وَ جَعَلَها كَلِمَةً باقِيَةً فِى عَقِبِهِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ». | ||
'''سوره يس'''<ref>آيه ۱۲</ref> | '''سوره يس'''<ref>آيه ۱۲</ref> | ||
«إِنَّا نَحْنُ نُحْىِ الْمَوْتى وَ نَكْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ وَ كُلَّ شَىْءٍ أَحْصَيْناهُ فِى إِمامٍ مُبِينٍ» . | «إِنَّا نَحْنُ نُحْىِ الْمَوْتى وَ نَكْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ وَ كُلَّ شَىْءٍ أَحْصَيْناهُ فِى إِمامٍ مُبِينٍ». | ||
'''سوره مائده'''<ref>آيه ۵۵</ref> | '''سوره مائده'''<ref>آيه ۵۵</ref> | ||
«إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّه وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ» . | «إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّه وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ». | ||
'''سوره زمر'''<ref>آيه ۵۶</ref> | '''سوره زمر'''<ref>آيه ۵۶</ref> | ||
«أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ يا حَسْرَتى عَلى ما فَرَّطْتُ فِى جَنْبِ اللَّه وَ إِنْ كُنْتُ لَمِنَ السَّاخِرِينَ» . | «أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ يا حَسْرَتى عَلى ما فَرَّطْتُ فِى جَنْبِ اللَّه وَ إِنْ كُنْتُ لَمِنَ السَّاخِرِينَ». | ||
'''سوره غافر'''<ref>آيه ۴۰</ref> | '''سوره غافر'''<ref>آيه ۴۰</ref> | ||
خط ۵۹۱: | خط ۶۲۷: | ||
'''سوره مجادله'''<ref>آیه۲۲</ref> | '''سوره مجادله'''<ref>آیه۲۲</ref> | ||
«لا تَجِدُ قَوْماً يُؤْمِنُونَ بِاللَّه وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ يُوادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّه وَ رَسُولَهُ وَ لَوْ كانُوا آباءَهُمْ أَوْ أَبْناءَهُمْ أَوْ إِخْوانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ، أُولئِكَ كَتَبَ فِى قُلُوبِهِمُ الْإِيمانَ وَ أَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ وَ يُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِى مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها رَضِىَ اللَّه عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ أُولئِكَ حِزْبُ اللَّه، أَلا إِنَّ حِزْبَ اللَّه هُمُ الْمُفْلِحُونَ» . | «لا تَجِدُ قَوْماً يُؤْمِنُونَ بِاللَّه وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ يُوادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّه وَ رَسُولَهُ وَ لَوْ كانُوا آباءَهُمْ أَوْ أَبْناءَهُمْ أَوْ إِخْوانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ، أُولئِكَ كَتَبَ فِى قُلُوبِهِمُ الْإِيمانَ وَ أَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ وَ يُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِى مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها رَضِىَ اللَّه عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ أُولئِكَ حِزْبُ اللَّه، أَلا إِنَّ حِزْبَ اللَّه هُمُ الْمُفْلِحُونَ». | ||
'''سوره اعراف'''<ref>آیه۳۸</ref> | '''سوره اعراف'''<ref>آیه۳۸</ref> | ||
«قالَ ادْخُلُوا فِى أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِكُمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ فِى النَّارِ كُلَّما دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَها حَتَّى إِذَا ادَّارَكُوا فِيها جَمِيعاً قالَتْ أُخْراهُمْ لِأُولاهُمْ رَبَّنا هؤُلاءِ أَضَلُّونا فَآتِهِمْ عَذاباً ضِعْفاً مِنَ النَّارِ، قالَ لِكُلٍّ ضِعْفٌ وَ لكِنْ لا تَعْلَمُونَ» . | «قالَ ادْخُلُوا فِى أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِكُمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ فِى النَّارِ كُلَّما دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَها حَتَّى إِذَا ادَّارَكُوا فِيها جَمِيعاً قالَتْ أُخْراهُمْ لِأُولاهُمْ رَبَّنا هؤُلاءِ أَضَلُّونا فَآتِهِمْ عَذاباً ضِعْفاً مِنَ النَّارِ، قالَ لِكُلٍّ ضِعْفٌ وَ لكِنْ لا تَعْلَمُونَ». | ||
'''سوره ملک'''<ref>آيه ۸-۱۱.</ref> | '''سوره ملک'''<ref>آيه ۸-۱۱.</ref> | ||
«تَكادُ تَمَيَّزُ مِنَ الْغَيْظِ كُلَّما أُلْقِىَ فِيها فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُها أَ لَمْ يَأْتِكُمْ نَذِيرٌ، قالُوا بَلى قَدْ جاءَنا نَذِيرٌ فَكَذَّبْنا وَ قُلْنا ما نَزَّلَ اللَّه مِنْ شَىْءٍ، إِنْ أَنْتُمْ إِلاّ فِى ضَلالٍ كَبِيرٍ، وَ قالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما كُنَّا فِى أَصْحابِ السَّعِيرِ، فَاعْتَرَفُوا بِذَنْبِهِمْ فَسُحْقاً لِأَصْحابِ السَّعِيرِ» . | «تَكادُ تَمَيَّزُ مِنَ الْغَيْظِ كُلَّما أُلْقِىَ فِيها فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُها أَ لَمْ يَأْتِكُمْ نَذِيرٌ، قالُوا بَلى قَدْ جاءَنا نَذِيرٌ فَكَذَّبْنا وَ قُلْنا ما نَزَّلَ اللَّه مِنْ شَىْءٍ، إِنْ أَنْتُمْ إِلاّ فِى ضَلالٍ كَبِيرٍ، وَ قالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما كُنَّا فِى أَصْحابِ السَّعِيرِ، فَاعْتَرَفُوا بِذَنْبِهِمْ فَسُحْقاً لِأَصْحابِ السَّعِيرِ». | ||
'''سوره نساء'''<ref>آيه ۴۷.</ref> | '''سوره نساء'''<ref>آيه ۴۷.</ref> | ||
«يا أَيُّهَا الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ، آمِنُوا بِما نَزَّلْنا مُصَدِّقاً لِما مَعَكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهاً فَنَرُدَّها عَلى أَدْبارِها أَوْ نَلْعَنَهُمْ كَما لَعَنَّا أَصْحابَ السَّبْتِ» . | «يا أَيُّهَا الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ، آمِنُوا بِما نَزَّلْنا مُصَدِّقاً لِما مَعَكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهاً فَنَرُدَّها عَلى أَدْبارِها أَوْ نَلْعَنَهُمْ كَما لَعَنَّا أَصْحابَ السَّبْتِ». | ||
'''سوره مرسلات'''<ref>آيه ۱۶-۱۹.</ref> | '''سوره مرسلات'''<ref>آيه ۱۶-۱۹.</ref> | ||
خط ۶۱۱: | خط ۶۴۷: | ||
'''سوره توبه'''<ref>آيه ۶۱. </ref> | '''سوره توبه'''<ref>آيه ۶۱. </ref> | ||
«وَ مِنْهُمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبِىَّ وَ يَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ، قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَكُمْ، يُؤْمِنُ بِاللَّه وَ يُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ رَحْمَةٌ لِلَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ الَّذِينَ يُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّه لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ» . | «وَ مِنْهُمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبِىَّ وَ يَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ، قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَكُمْ، يُؤْمِنُ بِاللَّه وَ يُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ رَحْمَةٌ لِلَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ الَّذِينَ يُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّه لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ». | ||
==تفسير يک آيه به صورت اقتباس يا استشهاد در غدير<ref>غدير در قرآن: ج ۲ ص ۹۱ - ۸۷. </ref> == | ==تفسير يک آيه به صورت اقتباس يا استشهاد در غدير<ref>غدير در قرآن: ج ۲ ص ۹۱ - ۸۷. </ref> == | ||
اقتضاى فصاحت در بلندترين خطابه | اقتضاى فصاحت در بلندترين خطابه [[حضرت محمّد صلی الله علیه و آله|پیامبر صلی الله علیه و آله]] آن هم در موقعيتى چون غدير، آن بوده كه در مواردى آيه هاى [[قرآن]] را به صورت تضمين در كلام و تركيب يافته با كلام خويش مطرح فرمايد. | ||
اين اصل سخنورى و خطابه به دو صورتِ اقتباس و استشهاد در كلام رسول مكرم اسلام صلى الله عليه | اين اصل سخنورى و خطابه به دو صورتِ اقتباس و استشهاد در كلام رسول مكرم اسلام صلى الله عليه و آله جلوه دارد، كه ذيلاً به بيان جوانبى از آن مى پردازيم و سپس موارد آن را مى آوريم: | ||
=== الف) معناى اقتباس و استشهاد === | |||
منظور از اقتباس آن است كه بدون ذكر صريح يک آيه، مضمون آن در كلام حضرت آمده و منظور از آن تبيين شده است، بدون آنكه حضرت تصريح كند كه در حال خواندن آيه اى از قرآن هستم. | |||
منظور از استشهاد هم آن است كه حضرت مطلبى را بفرمايد و سپس شاهدى از قرآن را بدون قرائت صريح آيه ذكر كند و فقط به وجود آن در قرآن اشاره كند. | |||
=== ب) انواع تضمين قرآن در كلام === | |||
در [[خطبه غدیر]] كيفيت تركيب كلام با آيه [[قرآن]] به چند صورت ديده مى شود: | |||
در خطبه | |||
# آيه به طور كامل و به همان صورت قرآنى در كلام آمده ولى منظور مفهوم آن است نه خود آيه. مثلاً مى فرمايد: «قُولُوا: سَمِعْنا وَ أَطَعْنا غُفْرانَكَ رَبَّنا ...». در اينجا بعد از «قُولُوا» عين آيه قرآن است، ولى مفهوم دعايى آن قصد شده است. | # آيه به طور كامل و به همان صورت قرآنى در كلام آمده ولى منظور مفهوم آن است نه خود آيه. مثلاً مى فرمايد: «قُولُوا: سَمِعْنا وَ أَطَعْنا غُفْرانَكَ رَبَّنا ...». در اينجا بعد از «قُولُوا» عين آيه قرآن است، ولى مفهوم دعايى آن قصد شده است. | ||
# آيه به طور كامل با كلام تركيب مى شود بدون آنكه به آيه بودن آن اشاره شده باشد. مثلاً مى فرمايد: «قَدِ اسْتَشْهَدْتُ اللَّه وَ بَلَّغْتُكُمْ رِسالَتى، وَ ما عَلَى الرَّسُولِ إِلاّ الْبَلاغُ الْمُبِينُ» . در اينجا جمله «ما عَلَى الرَّسُولِ ...» عين آيه قرآن است، ولى به عنوان كلام حضرت و بدون اشاره به قرآن بودن آن آمده است. | # آيه به طور كامل با كلام تركيب مى شود بدون آنكه به آيه بودن آن اشاره شده باشد. مثلاً مى فرمايد: «قَدِ اسْتَشْهَدْتُ اللَّه وَ بَلَّغْتُكُمْ رِسالَتى، وَ ما عَلَى الرَّسُولِ إِلاّ الْبَلاغُ الْمُبِينُ» . در اينجا جمله «ما عَلَى الرَّسُولِ ...» عين آيه قرآن است، ولى به عنوان كلام حضرت و بدون اشاره به [[قرآن]] بودن آن آمده است. | ||
# آيه عيناً آمده باشد ولى به گونه اى در كلام تركيب شده باشد كه تفسير آن با اشاره فهميده شود. مثلاً مى فرمايد: «بِأَمْرِ اللَّه اقُولُ: ما يُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَيَّ» . در اينجا «ما يُبَدَّلُ ...» كلام خداوند در قرآن است و حضرت با اين شكل خاص از تركيب سخن به تفسير آن اشاره مى كند كه سخن من در واقع سخن خداست و تغيير پذير نيست. | # آيه عيناً آمده باشد ولى به گونه اى در كلام تركيب شده باشد كه تفسير آن با اشاره فهميده شود. مثلاً مى فرمايد: «بِأَمْرِ اللَّه اقُولُ: ما يُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَيَّ» . در اينجا «ما يُبَدَّلُ ...» كلام خداوند در قرآن است و حضرت با اين شكل خاص از تركيب سخن به تفسير آن اشاره مى كند كه سخن من در واقع سخن خداست و تغيير پذير نيست. | ||
# كلمات خاص | # كلمات خاص يک آيه با چينش خاص آن با تغيير مختصرى در ضماير و امثال آن در كلام تركيب مى شود به گونه اى كه هر شنونده اى متوجه مى شود اشاره به آيه قرآن است. مثلاً مى فرمايد: «انْذِرُكُمْ انّى رَسُولُ اللَّه قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِىَ الرُّسُلُ، افَانْ مِتُّ اوْ قُتِلْتُ انْقَلَبْتُمْ عَلى اعْقابِكُمْ» ؟ در اينجا آيه «وَ ما مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ ...» با تغيير ضماير در كلام حضرت جاى گرفته و تبيين شده است. | ||
# معنى و مفهوم آيه در ضمن جمله اى آورده مى شود بدون آنكه كلمات يا چينش آنها مراعات شود، ولى به راحتى مى توان تشخيص داد كه اشاره به كدام آيه است. مثلاً مى فرمايد: «انَا صِراطُ اللَّه الْمُسْتَقيمُ الَّذى امَرَكُمْ بِاتِّباعِهِ» كه اشاره به آيه «وَ أَنَّ هذا صِراطِى مُسْتَقِيماً فَاتَّبِعُوهُ» است. | # معنى و مفهوم آيه در ضمن جمله اى آورده مى شود بدون آنكه كلمات يا چينش آنها مراعات شود، ولى به راحتى مى توان تشخيص داد كه اشاره به كدام آيه است. مثلاً مى فرمايد: «انَا صِراطُ اللَّه الْمُسْتَقيمُ الَّذى امَرَكُمْ بِاتِّباعِهِ» كه اشاره به آيه «وَ أَنَّ هذا صِراطِى مُسْتَقِيماً فَاتَّبِعُوهُ» است. | ||
=== ج) انواع تفسير ضمنى قرآن === | |||
تفسير قرآن به صورت ضمنى جلوه هاى مختلفى در غدير دارد: | تفسير قرآن به صورت ضمنى جلوه هاى مختلفى در غدير دارد: | ||
# در مواردى سياق كلام در قبل و بعد از آيه مفسر آيه اى است كه عيناً ذكر شده است. | # در مواردى سياق كلام در قبل و بعد از آيه مفسر آيه اى است كه عيناً ذكر شده است. | ||
# در مواردى جمله اى كه آيه در ضمن آن است، در همان حال مفسر آن هم حساب مى شود. | # در مواردى جمله اى كه آيه در ضمن آن است، در همان حال مفسر آن هم حساب مى شود. | ||
# در مواردى | # در مواردى يک آيه به عنوان نتيجه چند جمله مطرح است. | ||
# در مواردى آيات كلى قرآن بر موارد خاص مربوط به ولايت تفسير شده است. | # در مواردى آيات كلى قرآن بر موارد خاص مربوط به ولايت تفسير شده است. | ||
# در مواردى آيات مربوط به امم گذشته بر مسايل مربوط به ولايت انطباق داده شده است | # در مواردى آيات مربوط به امم گذشته بر مسايل مربوط به ولايت انطباق داده شده است | ||
# در مواردى دو تا سه آيه در | # در مواردى دو تا سه آيه در يک كلام تركيب شده و مجموعاً تفسير شده اند. | ||
=== د) موارد تفسير ضمنى قرآن === | |||
در موضوع غدير، آيات تفسير شده به صورت ضمنى، به ۷ بخش تقسيم شده است | در موضوع غدير، آيات تفسير شده به صورت ضمنى، به ۷ بخش تقسيم شده است | ||
# آيات مربوط به مناسبت هاى خاصى از غدير. | # آيات مربوط به مناسبت هاى خاصى از غدير. | ||
# آيات مربوط به معرفى مقام امامت و ولايت. | # آيات مربوط به معرفى مقام [[امامت]] و ولايت. | ||
# آيات مربوط به دستورات الهى درباره ولايت. | # آيات مربوط به دستورات الهى درباره ولايت. | ||
# آيات مربوط به آماده سازى مردم براى مقابله با دشمنان غدير. | # آيات مربوط به آماده سازى مردم براى مقابله با [[دشمنان اهل بیت علیهم السلام|دشمنان]] غدير. | ||
# آيات مربوط به دوستان و پذيرندگان ولايت على عليه السلام. | # آيات مربوط به دوستان و پذيرندگان ولايت على عليه السلام. | ||
# آيات مربوط به دشمنان و نفى كنندگان ولايت على عليه السلام. | # آيات مربوط به [[دشمنان اهل بیت علیهم السلام|دشمنان]] و نفى كنندگان ولايت على عليه السلام. | ||
# آيات مربوط به موضوعات غير ولايت. | # آيات مربوط به موضوعات غير ولايت. | ||
خط ۶۵۸: | خط ۶۹۲: | ||
==خطبه غدير و تفسير<ref>غدير در قرآن: ج ۲ ص ۳۵ ۱۷ ۱۴ - ۱۱. اسرار غدير: ص ۹۹. </ref>== | ==خطبه غدير و تفسير<ref>غدير در قرآن: ج ۲ ص ۳۵ ۱۷ ۱۴ - ۱۱. اسرار غدير: ص ۹۹. </ref>== | ||
تفسير قرآن در غدير تماماً در فرازهاى خطبه آن جلوه گر است. نگاهى دقيق به آيات تفسير شده در خطابه | تفسير [[قرآن]] در غدير تماماً در فرازهاى خطبه آن جلوه گر است. نگاهى دقيق به آيات تفسير شده در [[خطبه غدیر|خطابه غدیر]] پرده از نكته بسيار مهمى در برنامه قرآنى پيامبر صلى الله عليه و آله بر مى دارد: | ||
در طول ۲۳ سال نزول قرآن، حضرتش در فرصت هاى مناسب به تفسیر و تبيين آياتى از قرآن مى پرداختند، ولى از آنجا كه تأكيد اصلى بر نزول كامل قرآن و تفهيم اصل آن بر مردم بود و جنگ ها و مشكلات مسلمانان نيز فرصت پرداختن بيش از آن به حضرت نمى داد، لذا احاديث مفصلى در تفسير از رسول گرامى صلى الله عليه وآله نمى بينيم و يا اگر هست به صورت تعيين مصداق و به طور مختصر است. | |||
به نظر مى رسد خطابه غدیر فرصتى بسيار مغتنم براى آن حضرت بوده كه در اين سخنرانى يک ساعته به طور جدى به تفسير قرآن بپردازد. | |||
آنچه جلب توجه مى كند جهات خاصى از تفسير است كه آن حضرت مد نظر داشته و در اين خطابه بيان فرموده، كه در همه سخنرانى ها و گفتارهاى پيامبرصلى الله عليه وآله بى سابقه است. | |||
اين جهت باز مى گردد به بيان حضور | اين جهت باز مى گردد به بيان حضور [[اهل بیت علیهم السلام]] در جميع شئون دنيا و آخرت مردم، در حدى كه بدون آن هر حركتى پوچ و بى نتيجه خواهد بود. | ||
اميرالمؤمنين عليه السلام مى فرمايد: خداوند ولايت ما اهلبيت را قطب قرآن قرار داده كه محكماتش بر گرد آن مى گردد.<ref>بحار الانوار: ج ۸۹ ص ۲۷ ج ۲۹. </ref> | |||
مسلمانان در اين بياناتِ قرآنىِ پيامبرصلى الله عليه وآله به دو دسته دوستان و دشمنان اهل بيت عليهم السلام تقسيم شده اند، و بسيارى از آيات قرآن كه درباره خوبان و بَدان عالم مطرح است به اين دو گروه تفسير شده است. | |||
[[امیرالمؤمنین (لقب)|امیرالمؤمنین عليه السلام]] مى فرمايد: دو سوم قرآن درباره ما و شيعيان ماست، و هر چه خير است براى ما و شيعيانمان است، و در يک سوم باقيمانده نيز ما با مردم شريک هستيم، و آنچه شر است درباره دشمنان ماست.<ref>بحار الانوار: ج ۸۹ ص ۸۵ ج ۱۸.</ref> | |||
'''نكاتى درباره تفسير در غدير''' | '''نكاتى درباره تفسير در غدير''' | ||
قبل از ذكر موارد تفسير قرآن در غدير تذكر چند نكته ضرورى به نظر مى رسد: | قبل از ذكر موارد تفسير [[قرآن]] در غدير تذكر چند نكته ضرورى به نظر مى رسد: | ||
'''نكته اول: مصاديق آيات در غدير''' | '''نكته اول: مصاديق آيات در غدير''' | ||
طبق روايات متعدد براى حفظ قرآن از | طبق روايات متعدد براى حفظ قرآن از [[تحریف]]، ظاهر بسيارى از آيات صورت كلى دارد و تعيين مصداق آن در متن قرآن نيامده است. تفسير و تبيين آنها به مقام [[عصمت]] واگذار شده تا در موقعيت هاى مناسب به آن بپردازند. | ||
اين مطلب همان گونه كه در آيات مربوط به | اين مطلب همان گونه كه در آيات مربوط به [[اهل بیت علیهم السلام]] صادق است، درباره آيات مربوط به [[دشمنان اهل بیت علیهم السلام|دشمنان]] اهل بيت عليهم السلام نيز صدق مى كند. اميرالمؤمنين عليه السلام مى فرمايد: هيچ كس از قريش نيست كه به حد بلوغ رسيده باشد مگر آنكه درباره او يک يا دو آيه نازل شده كه او را به [[بهشت]] يا جهنم مى كشاند.<ref>بحار الانوار: ج ۸۹ ص ۸۷ </ref> | ||
با تذكر اين نكته متوجه خواهيم شد كه در خطبه | با تذكر اين نكته متوجه خواهيم شد كه در [[خطبه غدیر]] و در ساير احاديث چگونه آيات قرآن عظمت اهلبيت عليهم السلام يا ذلت دشمنان شان را در دنيا و آخرت به تصوير كشيده و پيام هاى اعتقاد سازى براى مسلمانان بر جاى گذاشته اند. | ||
'''نكته دوم: انواع تفسير در خطابه غدير''' | '''نكته دوم: انواع تفسير در خطابه غدير''' | ||
تفسير قرآن انواع گونه گون به اقتضاءات متفاوت دارد، و در خطابه | تفسير [[قرآن]] انواع گونه گون به اقتضاءات متفاوت دارد، و در [[خطبه غدیر|خطابه غدیر]] تقريباً همه انواع تفسير به كار گرفته شده است: | ||
در مواردى به صورت توضيح و معنى كردن است. | در مواردى به صورت توضيح و معنى كردن است. | ||
خط ۶۹۶: | خط ۷۳۴: | ||
نكته سوم: تفسير از لسان معصوم عليه السلام | نكته سوم: تفسير از لسان معصوم عليه السلام | ||
آنچه در غدير به عنوان تفسير قرآن مطرح است از دو لب | آنچه در غدير به عنوان تفسير [[قرآن]] مطرح است از دو لب مبارک پيامبر عظيم الشأن صلى الله عليه وآله است كه خود آوردنده قرآن است. بنابراين اگر در تفاسير مفسرين غير معصوم همان آيه به گونه اى ديگر تفسير شده باشد، اعتبارى در برابر كلام مقام [[عصمت]] ندارد. | ||
بر اين اساس، گونه هاى تفسير در غدير در چهار فصل قابل بيان است: | بر اين اساس، گونه هاى تفسير در غدير در چهار فصل قابل بيان است: | ||
# مواردى كه در غدير | # مواردى كه در غدير يک موضوع قرآنى به صورت كلى در سراسر قرآن تفسير شده است. | ||
# مواردى كه | # مواردى كه يک سوره به طور كامل در غدير تفسير شده است. | ||
# مواردى كه | # مواردى كه يک آيه به صراحت در غدير تفسير شده است. | ||
# مواردى كه | # مواردى كه يک آيه به صورت اقتباس يا استشهاد تفسير شده است. | ||
آنچه به عنوان خطبه | آنچه به عنوان [[خطبه غدیر]] ذكر مى شود يا از متن خطابه بلند غدير است و يا مواردى است كه در روايات ديگر [[خطبه]] نقل شده، كه همه موارد با آدرس ذكر مى شود. | ||
نكته چهارم: تفسير آيات غدير | نكته چهارم: تفسير آيات غدير | ||
خط ۷۱۵: | خط ۷۵۳: | ||
'''الف) تفسير كلى موضوعى در سراسر قرآن''' | '''الف) تفسير كلى موضوعى در سراسر قرآن''' | ||
آياتى كه لفظاً و معنىً به يكديگر شباهت دارند، و نيز آياتى كه به يک مضمون در مواضع مختلف قرآن نازل شده، قابل يک عنوان كلى و موضوع معين مى تواند باشد. در پنج مورد از خطابه | آياتى كه لفظاً و معنىً به يكديگر شباهت دارند، و نيز آياتى كه به يک مضمون در مواضع مختلف قرآن نازل شده، قابل يک عنوان كلى و موضوع معين مى تواند باشد. در پنج مورد از [[خطبه غدیر|خطابه غدیر]] تفسير قرآن به اين صورت ديده مى شود كه يک بيان براى همه آن موارد در سراسر قرآن ذكر شده است. | ||
'''ب) تفسير يک سوره كامل در غدير''' | '''ب) تفسير يک سوره كامل در غدير''' | ||
يک سوره به طور كامل. در آن زمانِ محدود در خطبه بلندِ غدير، سه سوره قرآن به طور كامل مورد تفسير قرار گرفته است. اين نشانه اهميت سوره هاى مزبور در ارتباط با ولايت است، و از سوى ديگر گوياى حضور گسترده قرآن در غدير است. | |||
در خطبه غدير آياتى از قرآن به عنوان شاهد و يا براى تفسير آمده است. استشهاد به آيات قرآن در بسيارى از مواضع خطبه از نكات شاخص آن است. آياتى كه در خطبه | در خطبه غدير آياتى از قرآن به عنوان [[شاهد]] و يا براى تفسير آمده است. استشهاد به آيات قرآن در بسيارى از مواضع خطبه از نكات شاخص آن است. آياتى كه در [[خطبه غدیر]] به عنوان شاهد يا تفسير آمده ۵۰ مورد است كه اهميت اين سند بزرگ اسلام را جلوه گر مى كند. | ||
تفسير ۲۵ آيه قرآن به | تفسير ۲۵ آيه قرآن به [[اهل بیت علیهم السلام]] و ۱۵ آيه به دشمنان اهل بيت عليهم السلام در متن خطبه نيز از نكات بسيار مهم آن است | ||
بيش از ۱۰ آيه از قرآن نيز در ايام واقعه غدير نازل شده كه آيات «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ...» و «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتى وَرَضيتُ لَكُمُ الإِسْلامَ ديناً» و «سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ» نمونه هاى بارز آن است. | بيش از ۱۰ آيه از قرآن نيز در ايام واقعه غدير نازل شده كه آيات «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ...» و «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتى وَرَضيتُ لَكُمُ الإِسْلامَ ديناً» و «سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ» نمونه هاى بارز آن است. | ||
گر چه محوريت خطبه غدير امر امامت و ولايت اهل بيت عليهم السلام بود، ولى پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله در خطبه غدير ۱۲ جمله هم در مورد تفسير قرآن بيان داشتند. | گر چه محوريت خطبه غدير امر [[امامت]] و ولايت اهل بيت عليهم السلام بود، ولى پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله در خطبه غدير ۱۲ جمله هم در مورد تفسير قرآن بيان داشتند. | ||
از جمله فرمودند: | از جمله فرمودند: | ||
هيچ آيه اى درباره رضاى خداوند نازل نشده مگر در مورد على بن ابىطالب. | هيچ آيه اى درباره رضاى [[خداوند]] نازل نشده مگر در مورد على بن ابىطالب. | ||
خداوند، | خداوند، [[مؤمن|مؤمنین]] را در قرآن مورد خطاب قرار نداده مگر اينكه اول شخص آنان على است. | ||
خداوند، سوره «هل أتى» را نازل نكرده است مگر در مورد على بن ابى طالب، و با آن جز على را مدح نكرده است. | خداوند، سوره «هل أتى» را نازل نكرده است مگر در مورد على بن ابى طالب، و با آن جز على را مدح نكرده است. | ||
خط ۷۴۳: | خط ۷۸۱: | ||
خداوند فضائل على بن ابى طالب را در قرآن نازل نموده است. | خداوند فضائل على بن ابى طالب را در قرآن نازل نموده است. | ||
على بن ابى طالب است كه نماز را به پا داشت، و در حال ركوع به قصد خداوند عزوجل زكات (صدقه) داد، و در هر حالى خدا را قصد مى كند. )تفسير آيه «اِنَّما وَليُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ..»). | على بن ابى طالب است كه نماز را به پا داشت، و در حال ركوع به قصد [[خداوند]] عزوجل زكات (صدقه) داد، و در هر حالى خدا را قصد مى كند. )تفسير آيه «اِنَّما وَليُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ..»). | ||
قول خداوند تعالى: «... مِنْ قَبْلِ اَنْ نَطْمِسَ وُجُوهاً فَنَرُدَّها عَلى اَدْبارِها» ، قصد نشده از اين آيه مگر قومى از اصحاب من كه آنها را به نام و نَسَبشان مى شناسم ولى مأمورم آنان را نام نبرم. | قول خداوند تعالى: «... مِنْ قَبْلِ اَنْ نَطْمِسَ وُجُوهاً فَنَرُدَّها عَلى اَدْبارِها» ، قصد نشده از اين آيه مگر قومى از اصحاب من كه آنها را به نام و نَسَبشان مى شناسم ولى مأمورم آنان را نام نبرم. | ||
== دشمنان اهلبيت عليهم السلام در قرآن<ref>غدير در قرآن: ج ۲ ص ۳۲ - ۲۶. </ref> == | == دشمنان اهلبيت عليهم السلام در قرآن<ref>غدير در قرآن: ج ۲ ص ۳۲ - ۲۶. </ref> == | ||
پيامبرصلى الله عليه وآله در مورد دوست و دشمن اهل | پيامبرصلى الله عليه وآله در مورد دوست و دشمن [[اهل بیت علیهم السلام]] در قرآن در خطبه غدير مى فرمايد: | ||
مَعاشِرَ النّاسِ، عَدُوُّنا مَنْ ذَمَّهُ اللَّه وَ لَعَنَهُ، وَ وَلِيُّنا كُلُّ مَنْ مَدَحَهُ اللَّه وَ احَبَّهُ: اى مردم، دشمن ما كسى است كه خداوند او را مورد مذمت و لعن قرار داده، و دوست ما هر كسى است كه خداوند او را مدح نموده و دوست بدارد.<ref>اسرار غدير: ص ۱۵۳ بخش ۷</ref>. | مَعاشِرَ النّاسِ، عَدُوُّنا مَنْ ذَمَّهُ اللَّه وَ لَعَنَهُ، وَ وَلِيُّنا كُلُّ مَنْ مَدَحَهُ اللَّه وَ احَبَّهُ: اى مردم، دشمن ما كسى است كه خداوند او را مورد مذمت و [[لعن]] قرار داده، و دوست ما هر كسى است كه خداوند او را مدح نموده و دوست بدارد.<ref>اسرار غدير: ص ۱۵۳ بخش ۷</ref>. | ||
اين كلام رسول اللَّه صلى الله عليه وآله از سه بُعد قابل بررسى است: | اين كلام رسول اللَّه صلى الله عليه وآله از سه بُعد قابل بررسى است: | ||
خط ۷۵۶: | خط ۷۹۴: | ||
'''موقعيت تاريخى''' | '''موقعيت تاريخى''' | ||
عبارات فوق را پيامبرصلى الله عليه وآله در موقعيتى فرمود كه قبل از آن بيش از ده آيه قرآن را درباره دوستان | عبارات فوق را پيامبرصلى الله عليه وآله در موقعيتى فرمود كه قبل از آن بيش از ده آيه [[قرآن]] را درباره دوستان اهل بيت عليهم السلام و هشت آيه را درباره دشمنان ايشان تفسير نموده بود. | ||
با اين آمادگى يک مبناى كلى ارائه فرمود كه دوست و دشمن اهل بيت عليهم السلام همان دوست و دشمن خداست و معيار آن جستجو در مواردى است كه خداوند عده اى را به جهتى مورد مذمت يا لعنت يا هر دو قرار داده، و عده اى را مورد ستايش يا محبوبيت خويش يا هر دو قرار داده است. | با اين آمادگى يک مبناى كلى ارائه فرمود كه دوست و دشمن اهل بيت عليهم السلام همان دوست و دشمن خداست و معيار آن جستجو در مواردى است كه خداوند عده اى را به جهتى مورد مذمت يا لعنت يا هر دو قرار داده، و عده اى را مورد ستايش يا محبوبيت خويش يا هر دو قرار داده است. | ||
خط ۸۴۸: | خط ۸۸۶: | ||
‹‹وَ يُعَذِّبَ الْمُنافِقِينَ وَ الْمُنافِقاتِ وَ الْمُشْرِكِينَ وَ الْمُشْرِكاتِ الظَّانِّينَ بِاللَّه ظَنَّ السَّوْءِ، عَلَيْهِمْ دائِرَةُ السَّوْءِ وَ غَضِبَ اللَّه عَلَيْهِمْ وَ لَعَنَهُمْ وَ أَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ وَ ساءَتْ مَصِيراً››<ref>فتح / ۶ . </ref> | ‹‹وَ يُعَذِّبَ الْمُنافِقِينَ وَ الْمُنافِقاتِ وَ الْمُشْرِكِينَ وَ الْمُشْرِكاتِ الظَّانِّينَ بِاللَّه ظَنَّ السَّوْءِ، عَلَيْهِمْ دائِرَةُ السَّوْءِ وَ غَضِبَ اللَّه عَلَيْهِمْ وَ لَعَنَهُمْ وَ أَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ وَ ساءَتْ مَصِيراً››<ref>فتح / ۶ . </ref> | ||
‹‹تا خداوند عذاب نمايد مردان و زنان منافق و | ‹‹تا خداوند [[عذاب]] نمايد مردان و زنان منافق و مشرک را كه به خدا بد گمانند. بر آنان باد بلاى بد و خدا بر آنان غضب كرده و لعنتشان نموده و برايشان جهنم را آماده ساخته و بد پايانى خواهد بود›› . | ||
آيا منافقين غير از آن دورويانى بودند كه آنچه پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله از آنان خواست پذيرفتند، ولى تا آن حضرت چشم از جهان فرو بست و به شهادت رسيد همه را زير پا گذاشتند و علناً و بى محابا فرامين حضرتش را نقض كردند و بناى سقيفه و غصب خلافت را چيدند؟ | آيا منافقين غير از آن دورويانى بودند كه آنچه پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله از آنان خواست پذيرفتند، ولى تا آن حضرت چشم از جهان فرو بست و به شهادت رسيد همه را زير پا گذاشتند و علناً و بى محابا فرامين حضرتش را نقض كردند و بناى سقيفه و غصب خلافت را چيدند؟ | ||
خط ۸۶۱: | خط ۸۹۹: | ||
== رضايت خدا در قرآن<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص ۱۸۶ - ۱۷۹. </ref> == | == رضايت خدا در قرآن<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص ۱۸۶ - ۱۷۹. </ref> == | ||
پيامبرصلى الله عليه وآله در فرازى از بخش چهارم خطبه | پيامبرصلى الله عليه وآله در فرازى از بخش چهارم [[خطبه غدیر]] مدح قرآنى بسيار بلندى درباره مولاى منصوب در غدير يعنى اميرالمؤمنين عليه السلام بر زبان آورد، كه كتاب آسمانى را يک پارچه به [[امیرالمؤمنین (لقب)|امیرالمؤمنین علیه السلام]] مرتبط ساخت. پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله و اين مهم را در چهار مرحله بيان فرمود. | ||
حضرت در ابتدا اميرالمؤمنين على عليه السلام را عزيزترين و نزديكترين شخص نزد خود معرفى كرد، و سپس به صراحت فرمود: ‹‹خداى عز و جل و من از او راضى هستيم››. | حضرت در ابتدا اميرالمؤمنين على عليه السلام را عزيزترين و نزديكترين شخص نزد خود معرفى كرد، و سپس به صراحت فرمود: ‹‹خداى عز و جل و من از او راضى هستيم››. | ||
آنگاه همه موارد آيات رضايت در قرآن را درباره على عليه السلام دانست و فرمود: ‹‹هيچ آيه رضايتى در قرآن نازل نشده مگر درباره او››، و اين گونه به مردم فهمانيد كه جانشين من كسى است كه رضايت خدا و من از او ضمانت شده است. | آنگاه همه موارد آيات رضايت در [[قرآن]] را درباره على عليه السلام دانست و فرمود: ‹‹هيچ آيه رضايتى در قرآن نازل نشده مگر درباره او››، و اين گونه به مردم فهمانيد كه جانشين من كسى است كه رضايت خدا و من از او ضمانت شده است. | ||
مَعاشِرَ النّاسِ، هذا عَلِىٌّ، اَنْصَرُكُمْ لى وَ اَحَقُّكُمْ بى وَ اَقْرَبُكُمْ اِلَىَّ وَ اَعَزُّكُمْ عَلَىَّ، وَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ اَنَا عَنْهُ راضِيانِ. وَ ما نَزَلَتْ آيَةُ رِضىً فِى الْقُرْآنِ اِلاّ فيهِ: | مَعاشِرَ النّاسِ، هذا عَلِىٌّ، اَنْصَرُكُمْ لى وَ اَحَقُّكُمْ بى وَ اَقْرَبُكُمْ اِلَىَّ وَ اَعَزُّكُمْ عَلَىَّ، وَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ اَنَا عَنْهُ راضِيانِ. وَ ما نَزَلَتْ آيَةُ رِضىً فِى الْقُرْآنِ اِلاّ فيهِ: | ||
خط ۸۷۲: | خط ۹۱۰: | ||
==غدير روز تفسير قرآن<ref>غدير در قرآن: ج ۳ ص ۲۹۹. </ref> == | ==غدير روز تفسير قرآن<ref>غدير در قرآن: ج ۳ ص ۲۹۹. </ref> == | ||
عناوين بر گرفته از آيات غدير در معرفى فرهنگ غدير در ماجرا و خطبه | عناوين بر گرفته از آيات غدير در معرفى فرهنگ غدير در ماجرا و [[خطبه غدیر]] و كلمات معصومين عليهم السلام، ۲۲ عنوان است كه به ترتيب از كليات آغاز مى شود و با در نظر گرفتن مراحل وقوع ماجراى غدير به دنبال يكديگر اتفاق افتاده است. يكى از آنها «روز تفسير قرآنى» است: | ||
غدير آن روزى بود كه در | غدير آن روزى بود كه در يک ۲۴ ساعت، انواع [[تفسیر آیات در خطابه غدیر|تفسیر]] قرآن از دو لب مبارک آورنده قرآن يعنى [[حضرت محمّد صلی الله علیه و آله|پیامبر صلی الله علیه و آله]] شنيده شد. | ||
پنج آيه قرآن به طور كلى در سراسر [[ارتباط غدیر با قرآن|قرآن]] تفسير شد: | |||
سه سوره كامل از قرآن در قسمتى ديگر تفسير شد. | سه سوره كامل از قرآن در قسمتى ديگر تفسير شد. | ||
خط ۸۸۵: | خط ۹۲۵: | ||
==مدح اميرالمؤمنين عليه السلام در قرآن<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص ۱۸۶ - ۱۷۹.</ref> == | ==مدح اميرالمؤمنين عليه السلام در قرآن<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص ۱۸۶ - ۱۷۹.</ref> == | ||
پیامبر صلی الله علیه و آله در فرازى از بخش چهارم [[خطبه غدیر]]، همه گونه ستايش خدايى از بندگانش را كه در [[قرآن]] آمده متعلق به على عليه السلام دانست و فرمود: | |||
«هيچ آيه مدحى در قرآن نازل نشده مگر درباره او». | |||
وَ لا نَزَلَتْ آيَةُ مَدْحٍ فِى الْقُرآنِ اِلاّ فيهِ: | وَ لا نَزَلَتْ آيَةُ مَدْحٍ فِى الْقُرآنِ اِلاّ فيهِ: | ||
خط ۸۹۱: | خط ۹۳۳: | ||
و هيچ آيه مدحى در قرآن نيست مگر درباره او. | و هيچ آيه مدحى در قرآن نيست مگر درباره او. | ||
==مراحل حضور قرآن در غدير <ref>غدير در قرآن: ج ۳ ص | ==مراحل حضور قرآن در غدير<ref>غدير در قرآن: ج ۳ ص ۱۲،۱۱. </ref> == | ||
يكى از معارف قرآنى و تفسيرى غدير، مسير نزول آيات قرآن در غدير است. ضرورت اين مبحث از آن جهت است كه ذهنيتى از مسير قرآنى ماجراى غدير پيدا شود و | يكى از معارف قرآنى و تفسيرى غدير، مسير نزول آيات قرآن در غدير است. | ||
ضرورت اين مبحث از آن جهت است كه ذهنيتى از مسير قرآنى ماجراى غدير پيدا شود و يک جمع بندى از مجموع آن را در نظر گرفته شود. | |||
در اين باره بايد بدانيم كه واقعه غدير با مقدماتى حساب شده از [[مدینه]] آغاز شد و در طول سفر حج آماده سازى فكرى و عملى براى آن ادامه يافت، تا در روز چهاردهم ذى الحجة سال دهم هجرى رسماً فرمان اجراى آن صادر شد. | |||
در اين | در همه اين مراحل آنچه به عنوان پيش بينى يک برنامه كامل عيار درباره اعلام ولايت لازم بود، در نظر گرفته شد. | ||
اعجاب برانگيزتر از همه، نزول آيات قرآنى در رابطه با غدير بود كه خداوند آن را در متن قرآن جاى داد، و پيامبر صلى الله عليه و آله در سايه تفسير همان آيات مقدمه چينى لازم براى برنامه عظيم غدير را تدارک ديد. | |||
بنابراين مسير نزول | بنابراين مسير نزول [[آیات غدیر]] از مدينه آغاز مى شود و تا مكه مى رود و از آنجا با مراسم حج همراه مى شود. با پايان حج حركت به سوى غدير خم آغاز مى شود و با رسيدن به سرزمين خم، پيامبرصلى الله عليه وآله سخنرانى مفصل خود را برگزار مى كند و سپس مراسم سه روزه غدير آغاز مى شود. | ||
وقايع متعددى در ارتباط با غدير در اين ايام رخ مى دهد تا هنگام خروج از غدير فرا مى رسد. | وقايع متعددى در ارتباط با غدير در اين ايام رخ مى دهد تا هنگام خروج از غدير فرا مى رسد. | ||
از غدير تا مدينه وقايعى اتفاق مى افتد و با وصول به مدينه ماجرا پايان نمى يابد، و تا روز رحلت | از غدير تا مدينه وقايعى اتفاق مى افتد و با وصول به مدينه ماجرا پايان نمى يابد، و تا روز رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله هنوز غدير در جريان است و آيات قرآن آن را پشتيبانى مى كند. | ||
فهرستى از مراحل نزول آيات قرآن در غدير از اين قرار است، كه البته هر كدام در عنوان خود آمده است: | فهرستى از مراحل نزول آيات قرآن در غدير از اين قرار است، كه البته هر كدام در عنوان خود آمده است: | ||
۱. نزول آيات قرآن از مدينه تا | ۱. نزول آيات [[قرآن]] از مدينه تا مکه. | ||
۲. نزول آيات قرآن در ايام حج. | ۲. نزول آيات قرآن در ايام حج. | ||
۳. نزول آيات قرآن در | ۳. نزول آيات قرآن در [[مکّه]] پس از حج. | ||
۴. نزول آيات قرآن از مكه تا | ۴. نزول آيات قرآن از مكه تا [[غدیر]]. | ||
۵ . نزول آيات قرآن در خطابه غدير. | ۵ . نزول آيات قرآن در خطابه غدير. | ||
خط ۹۲۳: | خط ۹۶۹: | ||
==معصومين عليهم السلام تنها مفسّرين قرآن<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص ۱۷۸ - ۱۷۱ ۱۷۰ - ۱۵۷ ۵۲. اسرار غدير: ص ۲۱۹ ۵۳ ۵۲. غدير در قرآن: ج ۳ ص ۲۹۸. واقعه قرآنى غدير: ص ۸۹ .</ref> == | ==معصومين عليهم السلام تنها مفسّرين قرآن<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص ۱۷۸ - ۱۷۱ ۱۷۰ - ۱۵۷ ۵۲. اسرار غدير: ص ۲۱۹ ۵۳ ۵۲. غدير در قرآن: ج ۳ ص ۲۹۸. واقعه قرآنى غدير: ص ۸۹ .</ref> == | ||
پيامبرصلى الله عليه وآله در فرازى از خطبه | پيامبرصلى الله عليه وآله در فرازى از [[خطبه غدیر]]، سخن از تفسير قرآن به ميان آورد، و با توجه دادن به اهميت آن على عليه السلام را به عنوان [[جانشین]] خود در تفسير و تبيين قرآن معرفى كرد، و مردم را متوجه اين نكته نمود كه على عليه السلام علم آن را دارد و اوست كه مى تواند به قرآن دعوت كند. | ||
در همين باره | در همين باره پيامبر صلى الله عليه و آله در خطبه غدير دو نكته درباره تفسير قرآن بيان فرمود: | ||
مفسّر قرآن و بيان كننده باطن آن فقط | مفسّر قرآن و بيان كننده باطن آن فقط [[معصومین علیهم السلام|اهل بیت علیهم السلام]] هستند. | ||
[[اهل بیت علیهم السلام]] خليفه و جانشين پيامبر صلى الله عليه و آله در تفسير قرآن و كسانى هستند كه به امضاى آن حضرت چنين حقى دارند. | |||
در ادامه و در اثناء خطبه غدير، | در ادامه و در اثناء خطبه غدير، پيامبر صلى الله عليه و آله دو اقدام عملى بر فراز [[سخنرانی|منبر]] انجام دادند كه تا آن روز سابقه نداشت و بسيار جالب توجه بود؛ همچنان كه حضرت وارد قسمت اصلى سخن - يعنى معرفى دوازده امام معصوم عليهم السلام - شده بود و مقام با عظمت على عليه السلام و جانشينان او را بيان مى كرد، بدون مقدمه مردم شنيدند كه حضرت خبر از كار فوق العاده اى مى دهد كه مى خواهد بر فراز منبر انجام دهد. | ||
به تعبير ديگر: | در واقع براى آنكه مخاطبين از ديدن آن منظره يكّه نخورند پيامبر صلى الله عليه و آله اذهان را آماده ديدن آن مى نمود. | ||
به تعبير ديگر: | |||
پيامبر صلى الله عليه و آله پس از مقدمه چينى و ذكر مقام خلافت و ولايتِ اميرالمؤمنين عليه السلام، براى آنكه تا آخر روزگار راه هر گونه شک و شبهه بسته باشد و هر تلاشى در اين راه خنثى شود، ابتدا مطلب را بطور لسانى اشاره كردند، و سپس به صورت عملى براى مردم بيان كردند. | |||
براى اين منظور حضرت با مطرح كردن تفسير قرآن فرمود: ‹‹قرآن را تفسير و تبيين نخواهد كرد جز اين كسى كه دست او را مى گيرم و او را به سمت خود بالا مى برم، و بازوانش را بلند مى كنم و با دو دست آنها را بالا مى برم، و به شما اعلام مى كنم كه: مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ›› | براى اين منظور حضرت با مطرح كردن تفسير قرآن فرمود: ‹‹قرآن را تفسير و تبيين نخواهد كرد جز اين كسى كه دست او را مى گيرم و او را به سمت خود بالا مى برم، و بازوانش را بلند مى كنم و با دو دست آنها را بالا مى برم، و به شما اعلام مى كنم كه: مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ›› | ||
سپس آن حضرت گفته خود را عملى كردند و با بلند كردن اميرالمؤمنين عليه السلام جمله ‹‹من كنت مولاه›› را فرمود.<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص | سپس آن حضرت گفته خود را عملى كردند و با بلند كردن اميرالمؤمنين عليه السلام جمله ‹‹من كنت مولاه›› را فرمود.<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۲۰۹،۱۱۱. عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۴۷. كتاب سليم: ص ۸۸۸ ح ۵۵ .</ref> | ||
با اين اعلان مردم متوجه شدند كه لحظاتى ديگر كارى فوق العاده بر فراز منبر انجام خواهد گرفت و همچنان چشم انتظار چگونگى اجراى آن بودند. | با اين اعلان مردم متوجه شدند كه لحظاتى ديگر كارى فوق العاده بر فراز منبر انجام خواهد گرفت و همچنان چشم انتظار چگونگى اجراى آن بودند. | ||
در فرازى از بخش سوم خطبه غدير، پس از آنكه | در فرازى از بخش سوم خطبه غدير، پس از آنكه پيامبر صلى الله عليه و آله وجوب اطاعت ائمه عليهم السلام را بيان كرد، نتيجه گيرى رسمى از اين اتصال حجت هاى الهى نمود، و ابلاغ اوامر و نواهى الهى را فقط به اين طريق اختصاص داده فرمود: | ||
«هيچ حلال و حرامى نيست مگر آنچه خدا و رسول و دوازده امام براى شما تعيين كنند»، و دليل آن را هم ذكر كرد كه خداوند علم آن را فقط به من عنايت كرده و من هم فقط به دوازده امام سپرده ام و هيچ كس را در اين باره شريك آنان قرار نداده ام. | |||
همچنين در اواسط بخش سوم [[خطبه غدیر]] و پس از بيان توازن مقام نبوت و [[امامت]]، خطبه به اوج خود نزديک مى شد و نهيبى لازم بود كه مخاطبين بدانند چرا على بن ابى طالب عليه السلام از آغاز سخنرانى بر فراز منبر كنار پيامبر صلى الله عليه و آله ايستاده است. | |||
بايد گفته مى شد كه لحظاتى بعد دو بازوى حيدرى در كف با كفايت محمدى قرار مى گيرد و به گونه اى خاص فراتر از آنچه در ذهن مردم است معرفى خواهد شد. | |||
براى اعلان اين مهم پيامبر صلى الله عليه و آله در فرازى ثقل اكبر را تابلو قرار داده، على عليه السلام را در سايه قرآن نشان داد. | |||
در اين فراز از خطبه غدير، حضرت دو نكته درباره محكم و متشابه بيان فرمود: | در اين فراز از خطبه غدير، حضرت دو نكته درباره محكم و متشابه بيان فرمود: | ||
خط ۹۵۳: | خط ۱٬۰۰۷: | ||
در محكمات قرآن نظر كنيد و متشابهات آن را ترک نماييد | در محكمات قرآن نظر كنيد و متشابهات آن را ترک نماييد | ||
به تعبير ديگر: ابتدا امر به تدبر در قرآن و به دنبال متشابه آن نبودن را مطرح كرد و آيه ۸۲ سوره نساء: | به تعبير ديگر: ابتدا امر به تدبر در قرآن و به دنبال متشابه آن نبودن را مطرح كرد و آيه ۸۲ سوره نساء: | ||
«اَفَلا يَتَدَّبَّرُونَ الْقُرْآنَ...» آيه ۷سوره آل عمران: «هُوَ الَّذى اَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ مِنْهُ آياتٌ مُحْكَماتٌ هُنَّ اُمُّ الْكِتابِ وَ اُخَرُ مُتَشابِهاتٌ، فَاَمَّا الَّذينَ فى قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْويلِهِ وَ ما يَعْلَمُ تَأْويلَهُ اِلاَّ اللَّهُ وَ الرّاسِخُونَ فِى الْعِلْمِ ...» را با كلام خود آميخت و مردم را آماده معرفى «راسخان در علم» نمود. | |||
سپس قسم ياد كرد كه باطن و تفسير قرآن را بيان نمى كند مگر اين كسى كه مى خواهم دست او را بگيرم و او را بالا ببرم و بازوى او را بگيرم و با دستانم او را بلند كنم و به شما بفهمانم كه هر كس من صاحب | سپس قسم ياد كرد كه باطن و تفسير قرآن را بيان نمى كند مگر اين كسى كه مى خواهم دست او را بگيرم و او را بالا ببرم و بازوى او را بگيرم و با دستانم او را بلند كنم و به شما بفهمانم كه هر كس من [[صاحب اختیار]] او بوده ام اين على صاحب اختيار اوست، و ولايت او از طرف خدا نازل شده است. | ||
لا حَلالَ اِلاَّ ما اَحَلَّهُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ هُمْ، وَ لا حَرامَ اِلاَّ ما حَرَّمَهُ اللَّهُ عَلَيْكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ هُمْ، وَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَرَّفَنِىَ الْحَلالَ وَ الْحَرامَ وَ اَنَا اَفْضَيْتُ بِما عَلَّمَنى رَبّى مِنْ كِتابِهِ وَ حَلالِهِ وَ حَرامِهِ اِلَيْهِ... . | لا حَلالَ اِلاَّ ما اَحَلَّهُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ هُمْ، وَ لا حَرامَ اِلاَّ ما حَرَّمَهُ اللَّهُ عَلَيْكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ هُمْ، وَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَرَّفَنِىَ الْحَلالَ وَ الْحَرامَ وَ اَنَا اَفْضَيْتُ بِما عَلَّمَنى رَبّى مِنْ كِتابِهِ وَ حَلالِهِ وَ حَرامِهِ اِلَيْهِ... . | ||
خط ۹۶۱: | خط ۱٬۰۱۷: | ||
مَعاشِرَ النّاسِ، تَدَبَّرُوا القُرْآنَ وَ افْهَمُوا آياتِهِ، وَ انْظُرُوا اِلى مُحْكَماتِهِ وَ لا تَتَّبِعُوا مُتَشابِهَهُ، فَوَاللَّهِ لَنْ يُبَيِّنَ لَكُمْ زَواجِرَهُ وَ لَنْ يُوضِحَ لَكُمْ تَفْسيرَهُ اِلاَّ الَّذى اَنَا آخِذٌ بِيَدِهِ وَ مُصْعِدُهُ اِلَىَّ وَ شائِلٌ بِعَضُدِهِ وَ رافِعُهُ بِيَدَى وَ مُعْلِمُكُمْ: اَنَّ مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ، وَ هُوَ عَلِىُّ بْنُ اَبيطالِبٍ اَخى وَ وَصِيّى، وَ مُوالاتُهُ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ اَنْزَلَها عَلَىَّ: | مَعاشِرَ النّاسِ، تَدَبَّرُوا القُرْآنَ وَ افْهَمُوا آياتِهِ، وَ انْظُرُوا اِلى مُحْكَماتِهِ وَ لا تَتَّبِعُوا مُتَشابِهَهُ، فَوَاللَّهِ لَنْ يُبَيِّنَ لَكُمْ زَواجِرَهُ وَ لَنْ يُوضِحَ لَكُمْ تَفْسيرَهُ اِلاَّ الَّذى اَنَا آخِذٌ بِيَدِهِ وَ مُصْعِدُهُ اِلَىَّ وَ شائِلٌ بِعَضُدِهِ وَ رافِعُهُ بِيَدَى وَ مُعْلِمُكُمْ: اَنَّ مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ، وَ هُوَ عَلِىُّ بْنُ اَبيطالِبٍ اَخى وَ وَصِيّى، وَ مُوالاتُهُ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ اَنْزَلَها عَلَىَّ: | ||
حلالى نيست مگر آنچه خدا و رسولش و امامان حلال كرده باشند، و حرامى نيست مگر آنچه خدا و رسولش و امامان بر شما حرام كرده باشند | حلالى نيست مگر آنچه خدا و رسولش و امامان حلال كرده باشند، و حرامى نيست مگر آنچه خدا و رسولش و امامان بر شما حرام كرده باشند. | ||
خداوند عزوجل حلال و حرام را به من شناسانده است، و آنچه پروردگارم از كتابش و حلال و حرامش به من آموخته به او سپرده ام... . | |||
پس از آن و در فرازى از بخش چهارم خطبه غدير، | اى مردم، قرآن را تدبر نماييد و آيات آن را بفهميد و در محكمات آن نظر كنيد و به دنبال متشابه آن نرويد. به خدا قسم، باطن آن را براى شما بيان نمى كند و تفسيرش را برايتان روشن نمى كند مگر اين شخصى كه دست او را مى گيرم و او را به سوى خود بالا مى برم و بازوى او را مى گيرم و با دستم او را بلند مى كنم و به شما مى فهمانم كه: | ||
«هر كس من صاحب اختيار اويم اين على صاحب اختيار اوست»، و او على بن ابى طالب برادر و [[جانشین]] من است، و ولايتِ او از جانب خداوندِ عز و جل است كه بر من نازل كرده است. | |||
پس از آن و در فرازى از بخش چهارم خطبه غدير، پيامبر صلى الله عليه و آله سخن از تفسير قرآن به ميان آورد، و با توجه دادن به اهميت آن على عليه السلام را به عنوان جانشين خود در تفسير و تبيين قرآن معرفى كرد، و مردم را متوجه اين نكته نمود كه على عليه السلام علم آن را دارد و اوست كه مى تواند به قرآن دعوت كند: | |||
مَعاشِرَ النّاسِ، هذا عَلِىٌّ اَخى وَ وَصِيّى وَ واعى عِلْمى، وَ خَليفَتى فى اُمَّتى عَلى مَنْ آمَنَ بى وَ عَلى تَفْسيرِ كِتابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الدّاعى اِلَيْهِ وَ الْعامِلُ بِما يَرْضاهُ وَ الْمُحارِبُ لاَعْدائِهِ وَ الْمُوالى عَلى طاعَتِهِ وَ النّاهى عَنْ مَعْصِيَتِهِ: | مَعاشِرَ النّاسِ، هذا عَلِىٌّ اَخى وَ وَصِيّى وَ واعى عِلْمى، وَ خَليفَتى فى اُمَّتى عَلى مَنْ آمَنَ بى وَ عَلى تَفْسيرِ كِتابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الدّاعى اِلَيْهِ وَ الْعامِلُ بِما يَرْضاهُ وَ الْمُحارِبُ لاَعْدائِهِ وَ الْمُوالى عَلى طاعَتِهِ وَ النّاهى عَنْ مَعْصِيَتِهِ: | ||
اى مردم، اين على است برادر من و وصى من و جامع علم من، و جانشين من در امتم بر آنان كه به من | اى مردم، اين على است برادر من و وصى من و جامع علم من، و جانشين من در امتم بر آنان كه به من [[ایمان]] آورده اند، و جانشين من در تفسير كتاب خداوند عز و جل و دعوت به آن، و عمل كننده به آنچه او را راضى مى كند، و جنگ كننده با دشمنان خدا و دوستى كننده بر اطاعت او و نهى كننده از معصيت او. | ||
عناوين بر گرفته از آيات غدير در معرفى فرهنگ غدير در ماجرا و خطبه | عناوين بر گرفته از آيات غدير در معرفى فرهنگ غدير در ماجرا و [[خطبه غدیر]] و كلمات معصومين عليهم السلام، ۲۲ عنوان است كه به ترتيب از كليات آغاز مى شود و با در نظر گرفتن مراحل وقوع ماجراى غدير به دنبال يكديگر اتفاق افتاده است. يكى از آنها ‹‹روز فرهنگ بانان قرآن›› است: | ||
غدير روزى بود كه در آن مفسرين قرآن و تبيين كنندگان فرهنگ قرآنى غدير به طور كامل معرفى شدند، به گونه اى كه در برابر فرهنگ جاهلى | غدير روزى بود كه در آن مفسرين [[قرآن]] و تبيين كنندگان فرهنگ قرآنى غدير به طور كامل معرفى شدند، به گونه اى كه در برابر فرهنگ جاهلى [[سقیفه]] هيچ ابهامى براى هدايت خواهان باقى نماند. | ||
==مفسرين و غدير خم<ref>ترجمه الغدير )امينى - واحدى( : ص ۷۱ - ۶۵. </ref> == | ==مفسرين و غدير خم<ref>ترجمه الغدير )امينى - واحدى( : ص ۷۱ - ۶۵. </ref> == | ||
بر هيچ خردمندى پوشيده نيست كه شرف و برترى هر چيزى بسته به فايده و نتيجه آن | بر هيچ خردمندى پوشيده نيست كه شرف و برترى هر چيزى بسته به فايده و نتيجه آن است. | ||
بر همين منوال است حال و شأن علماى تفسير، زيرا آياتى از قرآن | بنابراين، در ميان موضوعات تاريخى، نخستين امرى كه مهمترين فوايد و نتايج را داراست، موضوعى است كه بر اساس آن دينى پايه گذارى شده، يا كيش و آئينى استوار گشته باشد، و نيز زيربناى مذهبى بوده است كه امت هايى بدان گرويده اند و دولت هايى به خاطر آن شكل گرفته اند، و سرانجام نامى جادوان از آن بر جاى مانده است. | ||
بر همين منوال است حال و شأن علماى تفسير، زيرا آياتى از [[قرآن|قرآن کریم]] كه بدين قضيه اشاره دارد در برابر ديدگان مفسر نمايان مى شود<ref>آل عمران / ۶۷،۳ . معارج / ۷۰. </ref>و مفسر خود را ملزم مى بيند كه آنچه از مصدر وحى درباره نزول اين گونه آيات و تفسير آنها رسيده بيان كند، و هرگز روا نمىداند كه كارش نارسا و جهدش ناقص باشد. | |||
اينك نام شمارى از مفسران سرشناس را كه در تفسير خود به ذكر اين واقعه پرداخته اند از نظر مى گذرانيم: | اينك نام شمارى از مفسران سرشناس را كه در تفسير خود به ذكر اين واقعه پرداخته اند از نظر مى گذرانيم: | ||
۱. طبرى (م ۳۱۰ ق)در | ۱. طبرى (م ۳۱۰ ق)در «جامع البيان عن تأويل آى القرآن». | ||
۲. ثعلبى(م ۴۲۷ق)در | ۲. ثعلبى(م ۴۲۷ق)در «الكشف و البيان فى تفسير القرآن». | ||
۳. واحدى(م ۴۶۸ق) در | ۳. واحدى(م ۴۶۸ق) در «اسباب النزول». | ||
۴. ابومحمد بغوى (م ۵۱۶ق)در تفسير خود. | ۴. ابومحمد بغوى (م ۵۱۶ق) در تفسير خود. | ||
۵ . قرطبى (م ۵۶۷ق)در تفسير خود. | ۵ . قرطبى (م ۵۶۷ق) در تفسير خود. | ||
۶ . فخر | ۶ . فخر رازی (م ۶۰۶ق) در «مفاتيح الغيب». | ||
۷. قاضى بيضاوى (م ۶۸۵ق) در | ۷. قاضى بيضاوى (م ۶۸۵ق) در «انوار التنزيل و اسرار التأويل». | ||
۸ . ابن | ۸ . [[ابن کثیر|ابن کثیر شامی]] (م ۷۷۴ ق)در تفسير خود. | ||
۹. نيشابورى (م بعد از ۷۲۸ق) در تفسير خود. | ۹. نيشابورى (م بعد از ۷۲۸ق) در تفسير خود. | ||
۱۰. جلال | ۱۰. [[جلال الدین سیوطی]] (م ۹۱۱ق)در تفسير خود. | ||
۱۱. ابوالسعود العمادى (م ۹۸۲ق)در | ۱۱. ابوالسعود العمادى (م ۹۸۲ق) در «ارشاد العقل السليم الى مزايا القرآن الكريم». | ||
۱۲. خطيب شربينى (م ۹۷۷ق) در تفسير خود. | ۱۲. خطيب شربينى (م ۹۷۷ق) در تفسير خود. | ||
خط ۱٬۰۰۸: | خط ۱٬۰۷۰: | ||
۱۳. قاضى شوكانى (م ۱۲۵۰ق). | ۱۳. قاضى شوكانى (م ۱۲۵۰ق). | ||
۱۴. آلوسى بغدادى (م ۱۲۷۰ق)در | ۱۴. آلوسى بغدادى (م ۱۲۷۰ق)در «روح المعانى فى تفسير القرآن و السبع المثانى».<ref>چند تن از اين مفسران را مترجم محترم در ترجمه استدراک و اضافه كرده است كه در اصل نيست.</ref> | ||
== منبع == | |||
دانشنامه غدیر،جلد ۶،صفحه ۹۳. | |||
== <big>پانويس</big> == | == <big>پانويس</big> == | ||
<references /> | <references /> | ||
[[رده: | [[رده:امام شناسی]] | ||