حسن بن حسن (مثنی): تفاوت میان نسخه‌ها

۱٬۷۳۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲ نوامبر ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۰۰: خط ۱۰۰:
<big>اهل‏ سنت به اين امور استدلال كرده ‏اند كه علی عليه السلام به اينكه پيامبر صلى الله عليه و آله آشكارا يا به اشاره او را به خلافت گزيده باشد، علم يا حتى ظنّ هم نداشت. چرا كه نزد هيچ مسلمانى جايز نبود كه او در چنين موضوعى سكوت كند، زيرا بر اين سكوت مفاسدى مترتّب است كه جبران نمی ‏گردد، چون اگر او به نصّ خليفه مى‏بود و سپس غير او به خلافت دست می ‏يافت، خلافت آن ديگرى و همه احكامش باطل مى‏گشت و گناه همه اينها بر گردن علی عليه السلام می افتاد، و علی عليه السلام از اين گناه و تقصير دور است.</big>
<big>اهل‏ سنت به اين امور استدلال كرده ‏اند كه علی عليه السلام به اينكه پيامبر صلى الله عليه و آله آشكارا يا به اشاره او را به خلافت گزيده باشد، علم يا حتى ظنّ هم نداشت. چرا كه نزد هيچ مسلمانى جايز نبود كه او در چنين موضوعى سكوت كند، زيرا بر اين سكوت مفاسدى مترتّب است كه جبران نمی ‏گردد، چون اگر او به نصّ خليفه مى‏بود و سپس غير او به خلافت دست می ‏يافت، خلافت آن ديگرى و همه احكامش باطل مى‏گشت و گناه همه اينها بر گردن علی عليه السلام می افتاد، و علی عليه السلام از اين گناه و تقصير دور است.</big>


<big>اين باور كه علی ‏عليه السلام سكوت كرد زيرا به زور او را از كار بر كنار كردند باطل است، چرا كه او می ‏توانست با زبانش آنان را از حق خود آگاه كند، تا خود را از گناهانى كه اين سكوت در پى داشت برهاند. هيچ كس گمان نمی كند كه اگر علی ‏عليه السلام می ‏فرمود: «رسول‏ خدا صلى الله عليه و آله مرا براى خلافت برگزيد و به من سفارش كرد. اگر حق مرا بدهيد كه هيچ، و گر نه من شكيبايى می ‏كنم» ، به سبب اين سخن سرزنش صحابه -  به وجهى از وجوه -  دامنش را می ‏گرفت، هر چند اگر او ناتوان ‏ترين ايشان مى‏بود.</big>
<big>اين باور كه علی ‏عليه السلام سكوت كرد زيرا به زور او را از كار بر كنار كردند باطل است، چرا كه او می ‏توانست با زبانش آنان را از حق خود آگاه كند، تا خود را از گناهانى كه اين سكوت در پى داشت برهاند. هيچ كس گمان نمی كند كه اگر علی ‏عليه السلام می ‏فرمود: «رسول‏ خدا صلى الله عليه و آله مرا براى خلافت برگزيد و به من سفارش كرد. اگر حق مرا بدهيد كه هيچ، و گر نه من شكيبايى می ‏كنم» ، به سبب اين سخن سرزنش صحابه -  به وجهى از وجوه -  دامنش را می ‏گرفت، هر چند اگر او ناتوان ‏ترين ايشان می ‏بود.</big>


<big>پس چون علی ‏عليه السلام چنين سخنى نفرموده، سكوت او در اين باره به روشنى می ‏رساند كه به وى درباره هيچ يک از امور خلافت سفارشى نشده، و با او در اين باب پيمانى نبسته ‏اند. پس اين ادّعا كه علی ‏عليه السلام را به زور از حقّش محروم كردند باطل می گردد.</big>  
<big>پس چون علی ‏عليه السلام چنين سخنى نفرموده، سكوت او در اين باره به روشنى می ‏رساند كه به وى درباره هيچ يک از امور خلافت سفارشى نشده، و با او در اين باب پيمانى نبسته ‏اند. پس اين ادّعا كه علی ‏عليه السلام را به زور از حقّش محروم كردند باطل می گردد.<ref>تطهير الجنان و اللّسان عن الخطور و التفوّه بثلب معاوية بن ابی سفيان (در هامش صواعق) : ص ۸۴ .  </ref>اگر تنها آگاه كردن صحابه به وجود نصّ كافى است تا دامن امام‏ عليه السلام از گناهان مترتّب بر سكوت پاك شود، بايد دانست كه امام بارها آنان را كه بر امر خلافت چيره شدند آگاه كرد كه درباره امامت و خلافت حضرتش نصوص نبوى وجود دارد. نمونه‏ هايى از اين به نقل از واحدى و اسعد اربلى گذشت، و در ادامه نيز خواهد آمد. بنابراين، مطابق با سخن ابن‏ حجر، امام‏ عليه السلام دامن خود را از تبعات اين گناه پاكيزه كرده است. بر اين اساس، بطلان گفتارى كه به حسن مثنّى نسبت داده‏ اند نيز نمايان مى‏گردد.</big>
 
<big>پانزده. بيان آشكار پيامبر صلى الله عليه و آله به امر جانشينى علی ‏عليه السلام</big>
 
<big>در اين حديث آمده است: «اگر رسول‏ خداصلى الله عليه وآله به اين سخن ولايت امر و حكومت و سرپرستى مردم را اراده كرده بود، اين امر را آشكارا و بی ‏پرده بيان مى‏كرد». ادلّه بسيارى كه پيشتر در دلالت حديث غدير به امامت علی ‏عليه السلام پس از نبی ‏صلى الله عليه و آله بيان كرديم، اين سخن را باطل می ‏كند.</big>


== <big>پانویس</big> ==
== <big>پانویس</big> ==