۲۵٬۹۸۸
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
(۲ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۲: | خط ۲: | ||
از جمله مشهورترين [[آیات غدیر]] آيه اى است كه پس از اتمام مراسم حج و در مسير [[مکّه]] به سوى غدير بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شد: | از جمله مشهورترين [[آیات غدیر]] آيه اى است كه پس از اتمام مراسم حج و در مسير [[مکّه]] به سوى غدير بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شد: | ||
آیه ۶۷ سوره مائده است: | آیه ۶۷ سوره مائده است: {{قرآن|يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّه يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ، إِنَّ اللَّه لا يَهْدِى الْقَوْمَ الْكافِرِينَ}}: | ||
«اى پيامبر آنچه از پروردگارت بر تو نازل شده ابلاغ كن و اگر انجام ندهى رسالت خدا را نرسانده اى و خدا تو را از شر مردم حفظ مى كند خداوند قوم كافر را هدايت نمى كند». | «اى پيامبر آنچه از پروردگارت بر تو نازل شده ابلاغ كن و اگر انجام ندهى رسالت خدا را نرسانده اى و خدا تو را از شر مردم حفظ مى كند خداوند قوم كافر را هدايت نمى كند». | ||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
با اين اعلام كه خبر از نزديكى برنامه مى داد پيامبر صلى الله عليه و آله [[تکذیب]] مردم و تحريكات [[منافقین]] را به ياد آورد و خود را در شرايطى سخت احساس كرد.<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۵۱ ح ۳۷. عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۵۱ - ۵۲. تفسير العياشى: ج ۲ ص ۹۷ ح ۸۹ .</ref> | با اين اعلام كه خبر از نزديكى برنامه مى داد پيامبر صلى الله عليه و آله [[تکذیب]] مردم و تحريكات [[منافقین]] را به ياد آورد و خود را در شرايطى سخت احساس كرد.<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۵۱ ح ۳۷. عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۵۱ - ۵۲. تفسير العياشى: ج ۲ ص ۹۷ ح ۸۹ .</ref> | ||
و آن قدر گريست كه محاسن شريفش پر از اشک شد و فرمود: | و آن قدر گريست كه محاسن شريفش پر از اشک شد و فرمود: {{متن عربی|إِنَّ قَوْمى حَديثُوا عَهْدٍ بِالْجاهِلَيَّةِ، ضَرَبْتُهُمْ عَلَى الدّينِ طَوْعاً وَ كَرْهاً حَتَّى انْقادُوا لى، فَكَيْفَ إِذا حَمَلْتُ عَلى رِقابِهِمْ غَيْرى؟}}<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۲۹۷،۴۰.</ref>: | ||
اى جبرئيل، دير زمانى نيست كه قوم من از جاهليت فاصله گرفته اند. من اينان را به اختيار خودشان يا به كمک جنگ ها به انقياد خود درآورده ام. | اى جبرئيل، دير زمانى نيست كه قوم من از جاهليت فاصله گرفته اند. من اينان را به اختيار خودشان يا به كمک جنگ ها به انقياد خود درآورده ام. | ||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
اكنون اگر بخواهم ديگرى را بر آنان حاكم كنم چه خواهد شد؟<ref>عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۲۹۷. الاقبال: ج ص ۴۵۳ - ۴۵۹.</ref> اين جهت را پيامبر صلى الله عليه و آله به چند تعبير ياد كردند: «قوم من به جاهليت قريب العهد هستند. | اكنون اگر بخواهم ديگرى را بر آنان حاكم كنم چه خواهد شد؟<ref>عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۲۹۷. الاقبال: ج ص ۴۵۳ - ۴۵۹.</ref> اين جهت را پيامبر صلى الله عليه و آله به چند تعبير ياد كردند: «قوم من به جاهليت قريب العهد هستند. | ||
من با آنان براى قبول دين جنگيده ام و با اختيار يا اكراه در برابرم تسليم شده اند. پس چگونه خواهد بود اگر بر آنان ديگرى را حاكم كنم»؟ و يا فرمود: | من با آنان براى قبول دين جنگيده ام و با اختيار يا اكراه در برابرم تسليم شده اند. پس چگونه خواهد بود اگر بر آنان ديگرى را حاكم كنم»؟ و يا فرمود: {{متن عربی|انَّ النّاسَ حَديثُوا عَهْدٍ بِالاسْلامِ}}.<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۱۴۲ ح ۲۱۱.</ref> | ||
«مردم تازه مسلمان شده اند»؛ و يا در روايت آمده: | «مردم تازه مسلمان شده اند»؛ و يا در روايت آمده: {{متن عربی|فَخَشِىَ رَسُولُ اللَّه مِنْ قَوْمِهِ أَنْ يَرْجِعُوا إِلى جاهِلِيَّةٍ}}<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۱۷۷.</ref>: | ||
«پيامبر صلى الله عليه و آله از قوم خود ترسيد كه به جاهليت باز گردند». به تعبير ديگر: اين يک امر طبيعى است كه هركس تازه متوجه اشتباه خود شده و از فكرى دست برداشته و گرايش جديدى پيدا كرده، زمانى لازم دارد تا آخرين بقاياى گذشته را از جان و تن خويش بزدايد، و در عمق و جوانب راه نو پرورده شود. | «پيامبر صلى الله عليه و آله از قوم خود ترسيد كه به جاهليت باز گردند». به تعبير ديگر: اين يک امر طبيعى است كه هركس تازه متوجه اشتباه خود شده و از فكرى دست برداشته و گرايش جديدى پيدا كرده، زمانى لازم دارد تا آخرين بقاياى گذشته را از جان و تن خويش بزدايد، و در عمق و جوانب راه نو پرورده شود. | ||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
اين نكته جدى نيز در كلام پيامبر صلى الله عليه و آله به عنوان يكى از علل ترس از فتنه مردم مطرح شد و حضرت چنين تعبير فرمود: | اين نكته جدى نيز در كلام پيامبر صلى الله عليه و آله به عنوان يكى از علل ترس از فتنه مردم مطرح شد و حضرت چنين تعبير فرمود: | ||
{{متن عربی|إِنَّ قَوْمى حَديثُو عَهْدٍ بِالْجاهِلِيَّةِ، ضَرَبْتُهُمْ عَلَى الدّينِ طَوْعاً وَ كَرْهاً حَتَّى انْقادُوا لى، فَكَيْفَ إِذا حَمَلْتُ عَلى رِقابِهِمْ غَيْرى؟}}<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۲۹۷.</ref>: | |||
«سابقه قوم من با [[جاهلیت]] نزديک است من با آنان براى قبول دين به اختيار يا با كراهت جنگيده ام تا آن كه در برابر من تسليم شده اند پس چگونه خواهد بود اگر بر آنان ديگرى را حاكم كنم؟». | «سابقه قوم من با [[جاهلیت]] نزديک است من با آنان براى قبول دين به اختيار يا با كراهت جنگيده ام تا آن كه در برابر من تسليم شده اند پس چگونه خواهد بود اگر بر آنان ديگرى را حاكم كنم؟». | ||
در حديث ديگرى تازه مسلمان بودن آنان را مطرح مى كند و مى فرمايد: | در حديث ديگرى تازه مسلمان بودن آنان را مطرح مى كند و مى فرمايد: {{متن عربی|إِنَّ النّاسَ حَديثُو عَهْدٍ بالاسْلامِ فَأَخْشى أَنْ يَضْطَرِبُوا}}<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۱۴۲ ح ۲۱۱.</ref>: | ||
«سابقه مردم با [[اسلام]] نزديک است، مى ترسم به اضطراب بيفتند». | «سابقه مردم با [[اسلام]] نزديک است، مى ترسم به اضطراب بيفتند». | ||
در حديث ديگر از اين احساس چنين تعبير شده است: | در حديث ديگر از اين احساس چنين تعبير شده است: {{متن عربی|فَكَرِهَ أَنْ يُحَدِّثَ النَّاسَ بِشَيْءٍ كَرَاهِيَةَ أَنْ يَتَّهِمُوهُ لِأَنَّهُمْ كَانُوا حَدِيثِي عَهْدٍ بِالْجَاهِلِيَّة}}<ref>امالى الصدوق: ص ۲۹۰ ح ۱۰. عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۴۰</ref>: | ||
«پيامبر صلى الله عليه و آله ترسيد او را متهم كنند چرا كه به جاهليت نزديک بودند»، و يا چنين آمده است: | «پيامبر صلى الله عليه و آله ترسيد او را متهم كنند چرا كه به جاهليت نزديک بودند»، و يا چنين آمده است: | ||
{{متن عربی|فَخَشِيَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه و آله قَوْمَهُ وَ أَهْلَ النِّفَاقِ وَ الشِّقَاقِ أَنْ يَتَفَرَّقُوا وَ يَرْجِعُوا إِلَى جَاهِلِيَّة}}.<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۷۱ ح ۵۱.</ref> | |||
«[[حضرت محمّد صلی الله علیه و آله|پیامبر صلی الله علیه و آله]] ترسيد مردم به اعتقاد جاهليت بازگردند». | |||
اين بود كه فعلاً چيزى در اين باره به مردم نگفت و صلاح دانست كه اطلاعى نداشته باشند تا مبادا او را متهم كنند. با پايان [[حجةالوداع]] و حركت از مكه به سوى غدير، در سه مرحله اين فرمان تكرار شد و نزول آيه در اين سه مرحله انجام گرفت. | اين بود كه فعلاً چيزى در اين باره به مردم نگفت و صلاح دانست كه اطلاعى نداشته باشند تا مبادا او را متهم كنند. با پايان [[حجةالوداع]] و حركت از مكه به سوى غدير، در سه مرحله اين فرمان تكرار شد و نزول آيه در اين سه مرحله انجام گرفت. | ||
[[جبرئیل]] در بين راه آمد و از طرف خداوند سلام رساند و چنين خواند: | [[جبرئیل]] در بين راه آمد و از طرف خداوند سلام رساند و چنين خواند: {{قرآن|يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ}}: | ||
«اى رسول خدا، برسان آنچه از سوى پروردگارت بر تو نازل شده است». | «اى رسول خدا، برسان آنچه از سوى پروردگارت بر تو نازل شده است». | ||
خط ۶۶: | خط ۶۸: | ||
اين بار جبرئيل چنين گفت: يا محمد، خداى تعالى مى فرمايد: | اين بار جبرئيل چنين گفت: يا محمد، خداى تعالى مى فرمايد: | ||
{{قرآن|يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ}}: | |||
«اى پيامبر، ابلاغ كن آنچه از پروردگارت بر تو نازل شده، و اگر انجام ندهى رسالت خدا را نرسانده اى». | |||
در اين مرحله دوم يک فراز به آيه اضافه شد، و جبرئيل دستور آورد كه بايد فردا در منزل بعدى كه اهل كاروان پياده مى شوند، ولايت على عليه السلام را بر مردم اعلام كنى. | در اين مرحله دوم يک فراز به آيه اضافه شد، و جبرئيل دستور آورد كه بايد فردا در منزل بعدى كه اهل كاروان پياده مى شوند، ولايت على عليه السلام را بر مردم اعلام كنى. | ||
خط ۷۸: | خط ۸۲: | ||
در آنجا جبرئيل چنين گفت: يا رسول الله، خداى تعالى مى فرمايد: | در آنجا جبرئيل چنين گفت: يا رسول الله، خداى تعالى مى فرمايد: | ||
{{قرآن|يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّه يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ}}: | |||
«اى پيامبر، ابلاغ كن آنچه از پروردگارت بر تو نازل شده، و اگر انجام ندهى رسالت خدا را نرسانده اى، و خدا تو را از شر مردم حفظ مى كند». | «اى پيامبر، ابلاغ كن آنچه از پروردگارت بر تو نازل شده، و اگر انجام ندهى رسالت خدا را نرسانده اى، و خدا تو را از شر مردم حفظ مى كند». |