۱٬۵۴۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
Nazarzadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - '<references />' به '{{پانویس}}') |
||
(۱۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{قرآن|يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ}}<ref>مائده / ۶۷ . ژرفاى غدير: ص ۹۳ ۷۱ ۴۲. غدير كجاست؟ : ص ۲۵ - ۱۲. واقعه قرآنى غدير: ص ۸۲ ۶۷ . </ref> == | |||
يكى از قرائن مهم در كنار جمله «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ...» كه مبيّن معناى آن است آيه «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ...» است كه در نهايت مى فرمايد: «وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمابَلَّغْتَ رِسالَتَهُ» . اين گونه خطاب و چنين لحنى درباره هيچ يک از احكام الهى نازل نشده و پيداست كه بايد بالاترين مسائل اسلام باشد كه چنين پيامدى برايش در نظر گرفته شده است. | يكى از قرائن مهم در كنار جمله «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ...» كه مبيّن معناى آن است آيه «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ...» است كه در نهايت مى فرمايد: «وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمابَلَّغْتَ رِسالَتَهُ». اين گونه خطاب و چنين لحنى درباره هيچ يک از احكام الهى نازل نشده و پيداست كه بايد بالاترين مسائل اسلام باشد كه چنين پيامدى برايش در نظر گرفته شده است. | ||
همه سخنرانى هاى پيامبر صلى الله عليه و آله براى ابلاغ دستورات پروردگار بود، اما در هيچ كدام خداوند دستور خاصى براى ابلاغ نداده بود. وقتى حكمى مانند نماز و امثال آن بر | همه سخنرانى هاى پيامبر صلى الله عليه و آله براى ابلاغ دستورات پروردگار بود، اما در هيچ كدام خداوند دستور خاصى براى ابلاغ نداده بود. وقتى حكمى مانند نماز و امثال آن بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل مى شد به معناى آن بود كه آن را به مردم برساند، و نياز نبود كه امر خاصى هم بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شود كه امر نماز را به مردم ابلاغ كن. | ||
اما در مسئله ولايت، گذشته از اصل مسئله كه بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شده بود، براى ابلاغ آن امر خاص ديگرى نازل شد و آن آيه ۶۷ سوره مائده بود: | اما در مسئله ولايت، گذشته از اصل مسئله كه بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شده بود، براى ابلاغ آن امر خاص ديگرى نازل شد و آن آيه ۶۷ سوره مائده بود: | ||
پيامبر صلى الله عليه و آله با توجه به همين امر خاص، مراسم غدير را ترتيب داد تا ابلاغ اين حكم به شكل خاصى انجام پذيرد. اقدام بديعى كه در سخنرانى غدير انجام گرفت آن بود كه در همان آغاز سخن - پس از حمد و ثنا - پيامبر صلى الله عليه و آله به صراحت اعلام كرد كه اين سخنرانى به خاطر نزول آن دستور است، آنجا كه فرمود: اُؤَدّى ما اَوْحى بِهِ اِلَىَّ: من اكنون در حال اداى وظيفه نسبت به مطلبى هستم كه خدا بر من وحى فرموده است. | «يا اَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما اُنْزِلَ اِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ واِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ»: «اى پيامبر، برسان آنچه در حق على از پروردگارت بر تو نازل شده و اگر انجام ندهى رسالت او را نرسانده اى، و خداوند تو را از مردم حفظ مى كند» . | ||
پيامبر صلى الله عليه و آله با توجه به همين امر خاص، مراسم غدير را ترتيب داد تا ابلاغ اين حكم به شكل خاصى انجام پذيرد. اقدام بديعى كه در سخنرانى غدير انجام گرفت آن بود كه در همان آغاز سخن - پس از حمد و ثنا - پيامبر صلى الله عليه و آله به صراحت اعلام كرد كه اين سخنرانى به خاطر نزول آن دستور است، آنجا كه فرمود: | |||
اُؤَدّى ما اَوْحى بِهِ اِلَىَّ: من اكنون در حال اداى وظيفه نسبت به مطلبى هستم كه خدا بر من وحى فرموده است. | |||
آنگاه به توضيح آن تبليغ پرداخت و در پايان فرمود: «فَاَوْحى اِلَىَّ: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ، يا اَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ...»: «خدا بر من وحى كرده كه اى رسول ابلاغ كن آنچه از خدايت بر تو نازل شده ...»، و تصريح كرد كه موضوع اين ابلاغ ولايت على عليه السلام است. | آنگاه به توضيح آن تبليغ پرداخت و در پايان فرمود: «فَاَوْحى اِلَىَّ: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ، يا اَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ...»: «خدا بر من وحى كرده كه اى رسول ابلاغ كن آنچه از خدايت بر تو نازل شده ...»، و تصريح كرد كه موضوع اين ابلاغ ولايت على عليه السلام است. | ||
خط ۱۴: | خط ۱۸: | ||
سپس تصريح فرمود كه در اين فرمان به من گفته شده كه اگر آنچه در حق على بر من نازل فرموده ابلاغ نكنم رسالت او را نرسانده ام. آنگاه براى نشان دادن اينكه در ابلاغ آن از هيچ كس ترسى ندارم فوراً تصريح كرد: خداوند براى من حفظ از شر مردم را ضمانت فرموده است. | سپس تصريح فرمود كه در اين فرمان به من گفته شده كه اگر آنچه در حق على بر من نازل فرموده ابلاغ نكنم رسالت او را نرسانده ام. آنگاه براى نشان دادن اينكه در ابلاغ آن از هيچ كس ترسى ندارم فوراً تصريح كرد: خداوند براى من حفظ از شر مردم را ضمانت فرموده است. | ||
با اين مقدمه آيه نازل شده را - كه آيه ۶۷ سوره مائده است - قرائت فرمود و با صراحت فرمود كه بر من چنين وحى شده است: «يا اَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما اُنْزِلَ اِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ اِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النّاسِ»؛ و در حين قرائت كلمه «ما اُنْزِلَ» را تفسير كرد كه منظور خلافت على بن ابى طالب است. | با اين مقدمه آيه نازل شده را - كه آيه ۶۷ سوره مائده است - قرائت فرمود و با صراحت فرمود كه بر من چنين وحى شده است: | ||
«يا اَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما اُنْزِلَ اِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ اِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النّاسِ»؛ و در حين قرائت كلمه «ما اُنْزِلَ» را تفسير كرد كه منظور خلافت على بن ابى طالب است. | |||
سپس با اشاره به منافقين و شيطنت هايشان، از يک سو علت لحن شديد آيه نسبت به پيامبر صلى الله عليه و آله براى مؤمنين روشن گرديد، و از سوى ديگر ضمانت «وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ» بر منافقين گوشزد شد. | سپس با اشاره به منافقين و شيطنت هايشان، از يک سو علت لحن شديد آيه نسبت به پيامبر صلى الله عليه و آله براى مؤمنين روشن گرديد، و از سوى ديگر ضمانت «وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ» بر منافقين گوشزد شد. | ||
اكنون پيامبر صلى الله عليه و آله كرسى سخن را كاملاً آماده كرده بود. لذا براى تأكيد بيشتر يک بار ديگر آيه ۶۷ سوره مائده را با اين مقدمه تكرار كرد كه با حضور منافقين و آزار دهندگان و درخواست معاف شدن از ابلاغ اين پيام، ولى خدا از من راضى نمى شود مگر آنچه در حق على عليه السلام نازل كرده ابلاغ نمايم و خواند: «يا اَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما اُنْزِلَ اِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ واِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النّاسِ». | اكنون پيامبر صلى الله عليه و آله كرسى سخن را كاملاً آماده كرده بود. لذا براى تأكيد بيشتر يک بار ديگر آيه ۶۷ سوره مائده را با اين مقدمه تكرار كرد كه با حضور منافقين و آزار دهندگان و درخواست معاف شدن از ابلاغ اين پيام، ولى خدا از من راضى نمى شود مگر آنچه در حق على عليه السلام نازل كرده ابلاغ نمايم و خواند: {{قرآن|«يا اَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما اُنْزِلَ اِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ واِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النّاسِ».}} | ||
وَ اُقِرُّ لَهُ عَلى نَفْسى بِالْعُبُودِيَّةِ، وَ اَشْهَدُ لَهُ بِالرُّبُوبِيَّةِ، وَ اُؤَدّى ما اَوْحى بِهِ اِلَىَّ، حَذَراً مِنْ اَنْ لا اَفْعَلَ فَتَحِلَّ بى مِنْهُ قارِعَةٌ لا يَدْفَعُها عَنّى اَحَدٌ وَ اِنْ عَظُمَتْ حيلَتُهُ وَ صَفَتْ خُلَّتُهُ؛ لا اِلهَ اِلاّ | {{متن عربی|وَ اُقِرُّ لَهُ عَلى نَفْسى بِالْعُبُودِيَّةِ، وَ اَشْهَدُ لَهُ بِالرُّبُوبِيَّةِ، وَ اُؤَدّى ما اَوْحى بِهِ اِلَىَّ، حَذَراً مِنْ اَنْ لا اَفْعَلَ فَتَحِلَّ بى مِنْهُ قارِعَةٌ لا يَدْفَعُها عَنّى اَحَدٌ وَ اِنْ عَظُمَتْ حيلَتُهُ وَ صَفَتْ خُلَّتُهُ؛ لا اِلهَ اِلاّ هُو لاَنَّهُ قَدْ اَعْلَمَنى اَنّى اِنْ لَمْ اُبَلِّغْ ما اَنْزَلَ اِلَىَّ فى حَقِّ عَلِىٍّ فَما بَلَّغْتُ رِسالَتَهُ، وَ قَدْ ضَمِنَ لى تَبارَكَ وَ تَعالَى الْعِصْمَةَ مِنَ النّاسِ وَ هُوَ اللَّهُ الْكافِى الْكَريمُ فَاَوْحى اِلَىَّ: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ، يا اَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما اُنْزِلَ اِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ فى عَلِىٍّ، يَعْنى فِى الْخِلافَةِ لِعَلِىِّ بْنِ اَبى طالِبٍ وَ اِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النّاسِ»... وَ كُلُّ ذلِكَ لا يَرْضَى اللَّهُ مِنّى اِلاّ اَنْ اُبَلِّغَ ما اَنْزَلَ اللَّهُ اِلَىَّ فى حَقِّ عَلِىٍّ، «يا اَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما اُنْزِلَ اِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ فى حَقِّ عَلِىٍّ وَ اِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النّاسِ»:}} | ||
لاَنَّهُ قَدْ اَعْلَمَنى اَنّى اِنْ لَمْ اُبَلِّغْ ما اَنْزَلَ اِلَىَّ فى حَقِّ عَلِىٍّ فَما بَلَّغْتُ رِسالَتَهُ، وَ قَدْ ضَمِنَ لى تَبارَكَ وَ تَعالَى الْعِصْمَةَ مِنَ النّاسِ وَ هُوَ اللَّهُ الْكافِى الْكَريمُ | |||
فَاَوْحى اِلَىَّ: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ، يا اَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما اُنْزِلَ اِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ فى عَلِىٍّ، يَعْنى فِى الْخِلافَةِ لِعَلِىِّ بْنِ اَبى طالِبٍ وَ اِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النّاسِ»... | |||
وَ كُلُّ ذلِكَ لا يَرْضَى اللَّهُ مِنّى اِلاّ اَنْ اُبَلِّغَ ما اَنْزَلَ اللَّهُ اِلَىَّ فى حَقِّ عَلِىٍّ، «يا اَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما اُنْزِلَ اِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ فى حَقِّ عَلِىٍّ وَ اِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النّاسِ» : | |||
براى خداوند بر نفس خود به عنوان بندگى او اقرار مى كنم، و شهادت مى دهم براى او به پروردگارى، و آنچه به من وحى نموده ادا مى نمايم از ترس آنكه مبادا اگر انجام ندهم عذابى از او بر من فرود آيد كه هيچ كس نتواند آن را دفع كند، هر چند كه حيله عظيمى به كار بندد و دوستى او خالص باشد نيست خدايى جز او زيرا خداوند به من اعلام فرموده كه اگر آنچه در حق على بر من نازل نموده ابلاغ نكنم رسالت او را نرسانده ام، و براى من حفظ از شر مردم را ضمانت نموده و خدا كفايت كننده و كريم است. | براى خداوند بر نفس خود به عنوان بندگى او اقرار مى كنم، و شهادت مى دهم براى او به پروردگارى، و آنچه به من وحى نموده ادا مى نمايم از ترس آنكه مبادا اگر انجام ندهم عذابى از او بر من فرود آيد كه هيچ كس نتواند آن را دفع كند، هر چند كه حيله عظيمى به كار بندد و دوستى او خالص باشد نيست خدايى جز او زيرا خداوند به من اعلام فرموده كه اگر آنچه در حق على بر من نازل نموده ابلاغ نكنم رسالت او را نرسانده ام، و براى من حفظ از شر مردم را ضمانت نموده و خدا كفايت كننده و كريم است. | ||
خداوند به من چنين وحى كرده است: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ، يا اَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما اُنْزِلَ اِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ...»: «اى پيامبر ابلاغ كن آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده درباره على، يعنى خلافت على بن ابى طالب و اگر انجام ندهى رسالت او را نرسانده اى، و خداوند تو را از مردم حفظ مى كند»... . | خداوند به من چنين وحى كرده است:{{قرآن| «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ، يا اَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما اُنْزِلَ اِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ...»}}: «اى پيامبر ابلاغ كن آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده درباره على، يعنى خلافت على بن ابى طالب و اگر انجام ندهى رسالت او را نرسانده اى، و خداوند تو را از مردم حفظ مى كند»... . | ||
بعد از همه اينها، خداوند از من راضى نمى شود مگر آنچه در حق على بر من نازل كرده ابلاغ نمايم | بعد از همه اينها، خداوند از من راضى نمى شود مگر آنچه در حق على بر من نازل كرده ابلاغ نمايم. | ||
در بازگشت از حجةالوداع و حركت كاروان به سوى مدينه، جغرافياى اسلام براى يافتن نقطه اى حساس بر روى كره خاكى در حركت است. چهار روز راه در پيش است و از «سَيْرَف» و «مَرّ الظهران» و «عسفان» عبور مى كنند تا به «قُدَيْد» | در بازگشت از حجةالوداع و حركت كاروان به سوى مدينه، جغرافياى اسلام براى يافتن نقطه اى حساس بر روى كره خاكى در حركت است. چهار روز راه در پيش است و از «سَيْرَف» و «مَرّ الظهران» و «عسفان» عبور مى كنند تا به «قُدَيْد» مى رسند كه تا غدير فاصله كمى دارد. در آنجا پيشواز غدير آغاز مى شود. | ||
از «قُديد» تا «غدير خم» جبرئيل سه بار نازل مى شود و اين دستور را نازل مى كند: «يا ايها الرسول بلغ ما انزل اليك من ربك و ان لم تفعل فما بلغت رسالته و اللَّه يعصمك من الناس...». | از «قُديد» تا «غدير خم» جبرئيل سه بار نازل مى شود و اين دستور را نازل مى كند: «يا ايها الرسول بلغ ما انزل اليك من ربك و ان لم تفعل فما بلغت رسالته و اللَّه يعصمك من الناس...». | ||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
آن حضرت ابتدا اعلام فرمود كه درباره برنامه اى كه در پيش است وحى خاصى از طرف خدا نازل شده و من در برابر آن انجام وظيفه خواهم كرد، از ترس آنكه عذابى بر من نازل شود. سپس تصريح فرمود كه در اين فرمان به من گفته شده كه اگر آنچه در حق على بر من نازل فرموده ابلاغ نكنم رسالت او را نرسانده ام. آنگاه براى نشان دادن اينكه در ابلاغ آن از هيچ كس ترسى ندارم فوراً تصريح كرد: خداوند براى من حفظ از شر مردم را ضمانت فرموده است. | آن حضرت ابتدا اعلام فرمود كه درباره برنامه اى كه در پيش است وحى خاصى از طرف خدا نازل شده و من در برابر آن انجام وظيفه خواهم كرد، از ترس آنكه عذابى بر من نازل شود. سپس تصريح فرمود كه در اين فرمان به من گفته شده كه اگر آنچه در حق على بر من نازل فرموده ابلاغ نكنم رسالت او را نرسانده ام. آنگاه براى نشان دادن اينكه در ابلاغ آن از هيچ كس ترسى ندارم فوراً تصريح كرد: خداوند براى من حفظ از شر مردم را ضمانت فرموده است. | ||
با اين مقدمه آيه نازل شده را - كه آيه ۶۷ سوره مائده است - قرائت فرمود و با صراحت فرمود كه بر من چنين وحى شده است: «يا اَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما اُنْزِلَ اِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ اِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النّاسِ» و در حين قرائت كلمه «ما اُنْزِلَ» را تفسير كرد كه منظور خلافت على بن ابى طالب است. | با اين مقدمه آيه نازل شده را - كه آيه ۶۷ سوره مائده است - قرائت فرمود و با صراحت فرمود كه بر من چنين وحى شده است: | ||
{{قرآن|«يا اَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما اُنْزِلَ اِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ اِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النّاسِ»}} و در حين قرائت كلمه «ما اُنْزِلَ» را تفسير كرد كه منظور خلافت على بن ابى طالب است. | |||
اكنون كليد سخن به حركت درآمد و قفل آن براى مراحل بعدى كلام گشوده شد. ابتدا حضرت به مردم گوشزد كرد كه من سابقه كوتاهى و قصور در ابلاغ اوامر الهى نداشته ام و نزول چنين آيه اى درباره ابلاغ ولايت سبب خاصى دارد. آنگاه در بيان علت نزول چنين آيه شديد اللحنى فرمود: «جبرئيل سه مرتبه از طرف خداوند بر من دستور ابلاغ ولايت على را آورد» . | اكنون كليد سخن به حركت درآمد و قفل آن براى مراحل بعدى كلام گشوده شد. ابتدا حضرت به مردم گوشزد كرد كه من سابقه كوتاهى و قصور در ابلاغ اوامر الهى نداشته ام و نزول چنين آيه اى درباره ابلاغ ولايت سبب خاصى دارد. آنگاه در بيان علت نزول چنين آيه شديد اللحنى فرمود: «جبرئيل سه مرتبه از طرف خداوند بر من دستور ابلاغ ولايت على را آورد» . | ||
خط ۵۴: | خط ۵۶: | ||
در اينجا قبل از بيان علت نزول آيه، اين مسئله را مطرح كرد كه خداوند درباره ولايت على عليه السلام آيه خاصى بر من نازل كرده و سپس آيه ۵۵ سوره مائده را قرائت كرد: | در اينجا قبل از بيان علت نزول آيه، اين مسئله را مطرح كرد كه خداوند درباره ولايت على عليه السلام آيه خاصى بر من نازل كرده و سپس آيه ۵۵ سوره مائده را قرائت كرد: | ||
«اِنَّما وِلَيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ» و سپس آن را به على عليه السلام تفسير كرده فرمود: «على است كه نماز را به پا داشته و در حال ركوع زكات داده است». | {{قرآن|«اِنَّما وِلَيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ»}} و سپس آن را به على عليه السلام تفسير كرده فرمود: «على است كه نماز را به پا داشته و در حال ركوع زكات داده است». | ||
آنگاه به علت نزول آيه پرداخته و فرمود: «من از جبرئيل درخواست كردم كه از خدا بخواهد تا مرا از ابلاغ اين مسئله به شما معاف نمايد، چرا كه از كمى متقين و زيادى منافقين آگاهم». سپس اوصاف منافقين را با اشاره به آيه ۱۱ سوره فتح «يَقوُلُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ ما لَيْسَ فى قُلُوبِهِمْ» و آيه ۱۵ سوره نور «تَحْسَبُونَهُ هَيِّناً وَ هُوَ عِنْدَ اللَّهِ عَظيمٌ» بيان كرد. | آنگاه به علت نزول آيه پرداخته و فرمود: «من از جبرئيل درخواست كردم كه از خدا بخواهد تا مرا از ابلاغ اين مسئله به شما معاف نمايد، چرا كه از كمى متقين و زيادى منافقين آگاهم». سپس اوصاف منافقين را با اشاره به آيه ۱۱ سوره فتح{{قرآن| «يَقوُلُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ ما لَيْسَ فى قُلُوبِهِمْ»}} و آيه ۱۵ سوره نور {{قرآن|«تَحْسَبُونَهُ هَيِّناً وَ هُوَ عِنْدَ اللَّهِ عَظيمٌ»}} بيان كرد. | ||
سپس آزار و اذيت هاى پى در پى منافقين را نسبت به حضرتش يادآور شد، تا آنجا كه نسبت هاى مسخره آميز به حضرت دادند و كلمه «اُذُن» به معناى «گوش» را درباره حضرت به كار بردند، كه منظورشان «سراپا گوش» بودن اميرالمؤمنين عليه السلام و پيامبر صلى الله عليه و آله و توجه متقابل آنان نسبت به يكديگر بود. حضرت در اين باره آيات و مطالب ديگرى نيز فرمود. | سپس آزار و اذيت هاى پى در پى منافقين را نسبت به حضرتش يادآور شد، تا آنجا كه نسبت هاى مسخره آميز به حضرت دادند و كلمه «اُذُن» به معناى «گوش» را درباره حضرت به كار بردند، كه منظورشان «سراپا گوش» بودن اميرالمؤمنين عليه السلام و پيامبر صلى الله عليه و آله و توجه متقابل آنان نسبت به يكديگر بود. حضرت در اين باره آيات و مطالب ديگرى نيز فرمود. | ||
در چند فراز ديگر كه پيامبر صلى الله عليه و آله كرسى سخن را كاملاً آماده كرده بود، براى تأكيد بيشتر يک بار ديگر آيه ۶۷ سوره مائده را با اين مقدمه تكرار كرد كه با حضور منافقين و آزار دهندگان و درخواست معاف شدن از ابلاغ اين پيام، ولى خدا از من راضى نمى شود مگر آنچه در حق على عليه السلام نازل كرده ابلاغ نمايم و خواند: «يا اَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما اُنْزِلَ اِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ واِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النّاسِ». | در چند فراز ديگر كه پيامبر صلى الله عليه و آله كرسى سخن را كاملاً آماده كرده بود، براى تأكيد بيشتر يک بار ديگر آيه ۶۷ سوره مائده را با اين مقدمه تكرار كرد كه با حضور منافقين و آزار دهندگان و درخواست معاف شدن از ابلاغ اين پيام، ولى خدا از من راضى نمى شود مگر آنچه در حق على عليه السلام نازل كرده ابلاغ نمايم و خواند: «يا اَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما اُنْزِلَ اِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ واِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النّاسِ». | ||
يكى از مواردى كه در آن به آيه «يا ايها الرسول بلغ ما انزل اليك ...» اشاره شده غديريه حسّان بن ثابت است: | يكى از مواردى كه در آن به آيه «يا ايها الرسول بلغ ما انزل اليك ...» اشاره شده غديريه حسّان بن ثابت است: | ||
اَلَمْ تَعْلَمُوا اَنَّ النَبِيَّ مُحَمَّداً | {{متن عربی|اَلَمْ تَعْلَمُوا اَنَّ النَبِيَّ مُحَمَّداً}} | ||
لَدى دَوْحِ خُمٍّ حينَ قامَ مُنادِياً | {{متن عربی|لَدى دَوْحِ خُمٍّ حينَ قامَ مُنادِياً}} | ||
وَ قَد جاءَهُ جِبْريلُ مِنْ عِنْدِ رَبِّهِ | {{متن عربی|وَ قَد جاءَهُ جِبْريلُ مِنْ عِنْدِ رَبِّهِ}} | ||
بِأَنَّكَ مَعْصُومٌ فَلا تَكُ وانِياً | {{متن عربی|بِأَنَّكَ مَعْصُومٌ فَلا تَكُ وانِياً}} | ||
وَ بَلِّغْهُمُ ما اَنْزَلَ اللَّهُ رَبُّهُمْ | {{متن عربی|وَ بَلِّغْهُمُ ما اَنْزَلَ اللَّهُ رَبُّهُمْ}} | ||
وَ اِنْ اَنْتَ لَمْ تَفْعَلْ وَ حاذَرْتَ باغِياً | {{متن عربی|وَ اِنْ اَنْتَ لَمْ تَفْعَلْ وَ حاذَرْتَ باغِياً}} | ||
عَلَيْكَ فَما بَلَّغْتَهُمْ عَنْ اِلهِهِمْ | {{متن عربی|عَلَيْكَ فَما بَلَّغْتَهُمْ عَنْ اِلهِهِمْ}} | ||
رِسالَتَهُ اِنْ كُنْتَ تَخْشَى الاَعادِيا | {{متن عربی|رِسالَتَهُ اِنْ كُنْتَ تَخْشَى الاَعادِيا}} | ||
تا آخر قصيده. | تا آخر قصيده. | ||
ابان از سليم نقل مى كند: در حالى كه ما همراه اميرالمؤمنين عليه السلام در صفين بوديم، معاويه ابودرداء و ابوهريره را فراخواند و به ايشان گفت: نزد على برويد و از قول من به او سلام برسانيد و به او بگوييد: | ابان از سليم نقل مى كند: در حالى كه ما همراه اميرالمؤمنين عليه السلام در صفين بوديم، معاويه ابودرداء و ابوهريره را فراخواند و به ايشان گفت: نزد على برويد و از قول من به او سلام برسانيد و به او بگوييد: | ||
خط ۱۲۶: | خط ۹۲: | ||
او هم امتش را در غدير خم جمع كرد و آنچه درباره تو از جانب خداوند مأمور شده بود ابلاغ نمود و دستور داد حاضر به غايب برساند، و به مردم خبر داد كه تو بر مردم صاحب اختيارتر از خودشان هستى، و تو نسبت به پيامبر همچون هارون نسبت به موسى هستى. | او هم امتش را در غدير خم جمع كرد و آنچه درباره تو از جانب خداوند مأمور شده بود ابلاغ نمود و دستور داد حاضر به غايب برساند، و به مردم خبر داد كه تو بر مردم صاحب اختيارتر از خودشان هستى، و تو نسبت به پيامبر همچون هارون نسبت به موسى هستى. | ||
درباره تو به من خبر رسيده است كه براى مردم خطبه اى نمى خوانى مگر آنكه قبل از پايين آمدن از منبر مى گويى: «به خداقسم من سزاوارترين مردم براى آنان هستم، و از روزى كه پيامبر از دنيا رفته همچنان مظلوم بوده ام» . اگر اين خبرى كه درباره تو به من رسيده درست باشد ظلم ابوبكر و عمر نسبت به تو بالاتر از ظلم عثمان است. | درباره تو به من خبر رسيده است كه براى مردم خطبه اى نمى خوانى مگر آنكه قبل از پايين آمدن از منبر مى گويى: | ||
«به خداقسم من سزاوارترين مردم براى آنان هستم، و از روزى كه پيامبر از دنيا رفته همچنان مظلوم بوده ام» . اگر اين خبرى كه درباره تو به من رسيده درست باشد ظلم ابوبكر و عمر نسبت به تو بالاتر از ظلم عثمان است. | |||
وقتى اميرالمؤمنين عليه السلام نامه معاويه را خواند، و ابودرداء و ابوهريره پيام و سخن او را به حضرت ابلاغ كردند، به ابودرداء فرمود: آنچه معاويه شما را براى آن فرستاده بود به من رسانديد. اكنون از من بشنويد و از قول من به او برسانيد همانطور كه از قول او به من رسانديد. | وقتى اميرالمؤمنين عليه السلام نامه معاويه را خواند، و ابودرداء و ابوهريره پيام و سخن او را به حضرت ابلاغ كردند، به ابودرداء فرمود: آنچه معاويه شما را براى آن فرستاده بود به من رسانديد. اكنون از من بشنويد و از قول من به او برسانيد همانطور كه از قول او به من رسانديد. | ||
خط ۱۳۲: | خط ۱۰۰: | ||
آنگاه در پيام به معاويه فرمود: اگر خداوند عزوجل است كه بايد اختيار كند و حق انتخاب با اوست، خداوند مرا براى امت انتخاب كرده است و به عنوان خليفه براى آنان قرار داده است و آنان را در كتاب مُنزَل خود و در سنت پيامبرش مأمور به اطاعت و يارى من نموده است، و اين حجت مرا قوى تر و حق مرا واجب تر مى نمايد. | آنگاه در پيام به معاويه فرمود: اگر خداوند عزوجل است كه بايد اختيار كند و حق انتخاب با اوست، خداوند مرا براى امت انتخاب كرده است و به عنوان خليفه براى آنان قرار داده است و آنان را در كتاب مُنزَل خود و در سنت پيامبرش مأمور به اطاعت و يارى من نموده است، و اين حجت مرا قوى تر و حق مرا واجب تر مى نمايد. | ||
ابودرداء و ابوهريره رفتند تا نزد معاويه رسيدند و پيام حضرت را رساندند. <ref>كتاب سليم: حديث ۲۵.</ref> | ابودرداء و ابوهريره رفتند تا نزد معاويه رسيدند و پيام حضرت را رساندند.<ref>كتاب سليم: حديث ۲۵.</ref> | ||
از جمله مشهورترين آيات غدير آيه | از جمله مشهورترين آيات غدير آيه: | ||
«يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ | «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ ....»: | ||
اين آيه از دو بُعد قابل بررسى است: | اين آيه از دو بُعد قابل بررسى است: | ||
=== موقعيت تاريخى === | === موقعيت تاريخى === | ||
با پايان استراحت كاروان در | با پايان استراحت كاروان در «قُديد»، بارها را براى غدير بستند و آن روز را تا شب به سمت غدير پيش آمدند. اكنون شب هيجدهم ماه ذى الحجة است و كاروان مسير شبانه خود را به سوى غدير مى پيمايد. | ||
غدير خم نيز با بركه آبش و چشمه سار و پنج درخت كهنسالش در انتظار كاروان عظيم حجاج است. مقصدى كه از مكه تعيين شده و مردم از وعده گاهشان و برنام هاى كه در انتظارشان است، به خوبى خبر دارند. | غدير خم نيز با بركه آبش و چشمه سار و پنج درخت كهنسالش در انتظار كاروان عظيم حجاج است. مقصدى كه از مكه تعيين شده و مردم از وعده گاهشان و برنام هاى كه در انتظارشان است، به خوبى خبر دارند. | ||
قلب رسول صلى الله عليه | قلب رسول صلى الله عليه و آله در چگونگى تحقق امر الهى و اعلام ولايت مطلقه جانشينان معصوم خود مى تپد. پيک وحى نيز در تكاپوى فوق العاده اى براى تدارک برنامه فرداست. | ||
همزمان تحركات مخرّب منافقين وارد مرحله جدى شده و اوضاع نشان مى دهد كه با حضور آن اكثريت مغشوش با افكار جاهلى، اجراى برنامه از پيش تعيين شده غدير غير ممكن است. از يک سو مردم ظاهربين فوراً دهان به حسادت باز خواهند كرد كه پسر عموى خود و خاندانش را بر ما مسلط مى كند. از سوى ديگر منافقين آشوب بپا خواهند كرد و مجلس سخنرانى را بر هم خواهند ريخت و حتى ممكن است قصد جان | همزمان تحركات مخرّب منافقين وارد مرحله جدى شده و اوضاع نشان مى دهد كه با حضور آن اكثريت مغشوش با افكار جاهلى، اجراى برنامه از پيش تعيين شده غدير غير ممكن است. از يک سو مردم ظاهربين فوراً دهان به حسادت باز خواهند كرد كه پسر عموى خود و خاندانش را بر ما مسلط مى كند. از سوى ديگر منافقين آشوب بپا خواهند كرد و مجلس سخنرانى را بر هم خواهند ريخت و حتى ممكن است قصد جان پيامبر صلى الله عليه و آله و اميرالمؤمنين عليه السلام را بنمايند. | ||
هم خداوند علم به بحرانى بودن موقعيت دارد و هم | هم خداوند علم به بحرانى بودن موقعيت دارد و هم پيامبر صلى الله عليه و آله به عنوان مجرى امر خدا به شدت نگران آن است، و هم مؤمنين از اعلام ولايت در چنان شرايطى واهمه دارند، و هم منافقين جو حاكم را زير نظر دارند و صدها توطئه در سر مى پرورانند. | ||
در چنين شرايطى، پروردگار جهان مى خواهد با يد قدرت خود نشان دهد كه اگر او اراده كند همه مقهور اويند. حتى نسل هاى آينده بايد از اين حقيقت آگاه شوند كه در آن شرايط هولناک اراده حق تعالى بر اعلام ولايت در مراسم سه روزه غدير تعلق گرفته بود، و در سايه آن عنايت الهى بود كه جمعيت يكصد و بيست هزار نفرى بدون مشكل تا غدير آمدند و حتى عدهاى از اهل يمن و اهل مكه همراه قافله خود را به غدير رسانيدند. | در چنين شرايطى، پروردگار جهان مى خواهد با يد قدرت خود نشان دهد كه اگر او اراده كند همه مقهور اويند. حتى نسل هاى آينده بايد از اين حقيقت آگاه شوند كه در آن شرايط هولناک اراده حق تعالى بر اعلام ولايت در مراسم سه روزه غدير تعلق گرفته بود، و در سايه آن عنايت الهى بود كه جمعيت يكصد و بيست هزار نفرى بدون مشكل تا غدير آمدند و حتى عدهاى از اهل يمن و اهل مكه همراه قافله خود را به غدير رسانيدند. | ||
مجلسى با آن عظمت و خطابه اى در يک ساعت - كه در تاريخ شش هزار ساله | مجلسى با آن عظمت و خطابه اى در يک ساعت - كه در تاريخ شش هزار ساله انبيا عليهم السلام بى سابقه بود - با كمال آرامش برگزار شد؛ و پيامبر صلى الله عليه و آله بدون هيچ تقيه اى و بدون آنكه فرازهايى از سخنش را حذف كند، در سكوت مطلقِ يكصد و بيست هزار انسان، سخنرانى خود را به طور كامل ايراد كرد، و حتى در بين خطابه اش على عليه السلام را بر سر دست بلند كرد و او را معرفى نمود. بعد از آن در طول سه روز كه انتظار هر حادثه اى مى رفت، برنامه مفصل بيعت بدون هيچ بى نظمى برگزار شد. | ||
آيا اين برنامه مفصل، در جوى چنان خطرناک، جز با اراده خداوند - كه قلب ها و فكرها و روح و جسم همه مردم در يد قدرت اوست - امكان پذير بود؟ آيا جز معجزه نام ديگرى بر «غدير» مى توان گذاشت؟! | آيا اين برنامه مفصل، در جوى چنان خطرناک، جز با اراده خداوند - كه قلب ها و فكرها و روح و جسم همه مردم در يد قدرت اوست - امكان پذير بود؟ آيا جز معجزه نام ديگرى بر «غدير» مى توان گذاشت؟! | ||
اواخر شب هيجدهم و صبح آن روز كه كاروان به درختان و بركه غدير كاملاً نزديک شده بود، | اواخر شب هيجدهم و صبح آن روز كه كاروان به درختان و بركه غدير كاملاً نزديک شده بود، آيه اى از قرآن نازل شد كه در عين اختصار همه جوانب غدير را در برداشت، و تابلوى درخشنده غدير در متن قرآن شد. | ||
اين آيه همه نگرانى ها را بر طرف كرد و خبر قطعى از اراده پروردگار و ضمانت حفظ از هر خطر و توطئه اى را داد: | اين آيه همه نگرانى ها را بر طرف كرد و خبر قطعى از اراده پروردگار و ضمانت حفظ از هر خطر و توطئه اى را داد: | ||
«يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّه يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ، إِنَّ اللَّه لا يَهْدِى الْقَوْمَ الْكافِرِينَ» : | {{قرآن|«يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّه يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ، إِنَّ اللَّه لا يَهْدِى الْقَوْمَ الْكافِرِينَ»}} : | ||
«اى پيامبر، ابلاغ كن آنچه از پروردگارت بر تو نازل شده، و اگر انجام ندهى رسالت خدا را نرسانده اى، و خدا تو را از شر مردم حفظ مى كند. خداوند قوم كافر را هدايت نمى كند» .<ref>عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۱۷۷ ۱۴۳. بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۹۸.</ref> | «اى پيامبر، ابلاغ كن آنچه از پروردگارت بر تو نازل شده، و اگر انجام ندهى رسالت خدا را نرسانده اى، و خدا تو را از شر مردم حفظ مى كند. خداوند قوم كافر را هدايت نمى كند» .<ref>عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۱۷۷ ۱۴۳. بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۹۸.</ref> | ||
نزول اين آيه همه آن چيزى بود كه | نزول اين آيه همه ی آن چيزى بود كه پيامبر صلى الله عليه و آله انتظارش را مى كشيد؛ و انعكاس آن مى توانست اين گونه باشد: | ||
«يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ»: اى صاحب رسالت، آنچه از سوى پروردگارت درباره امامت و خلافت و ولايت نازل شده ابلاغ كن و به مردم برسان. | |||
«وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ» : اين مسئله آن قدر قطعى و مهم و مورد تأكيد است كه اگر انجام نشود گويا در رسالت و نبوت خويش هيچ گامى برنداشته اى و رسالتى كه بر دوشت نهاده شده به انجام نرسانده بر زمين نهاده اى. | «وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ»: اين مسئله آن قدر قطعى و مهم و مورد تأكيد است كه اگر انجام نشود گويا در رسالت و نبوت خويش هيچ گامى برنداشته اى و رسالتى كه بر دوشت نهاده شده به انجام نرسانده بر زمين نهاده اى. | ||
«وَ اللَّه يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ» : از جهت توطئه هايى كه از آن هراس دارى مطمئن باش كه خداوند حفظ تو را از شر مردمان توطئه گر ضمانت نموده است. | «وَ اللَّه يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ»: از جهت توطئه هايى كه از آن هراس دارى مطمئن باش كه خداوند حفظ تو را از شر مردمان توطئه گر ضمانت نموده است. | ||
«إِنَّ اللَّه لا يَهْدِى الْقَوْمَ الْكافِرِينَ» : هدف اصلى ابلاغ اين پيام و اتمام حجت است، و شكى نيست كه گروهى از مردم ولايت را نمى پذيرند و بدان ايمان نمى آورند و كفر مى ورزند. | «إِنَّ اللَّه لا يَهْدِى الْقَوْمَ الْكافِرِينَ»: هدف اصلى ابلاغ اين پيام و اتمام حجت است، و شكى نيست كه گروهى از مردم ولايت را نمى پذيرند و بدان ايمان نمى آورند و كفر مى ورزند. | ||
با نزول اين آيه، | با نزول اين آيه، پيامبر صلى الله عليه و آله آنچه درباره توطئه ها از مردم مخفى مى كرد بىواهمه با آنان در ميان گذاشت و فرمود: «اين آيه تهديد بعد از وعيد است. حتماً امر خداوند را به انجام خواهم رساند؛ چرا كه اگر مردم هم مرا متهم كنند و تكذيب نمايند براى من آسان تر از عواقب الهى در دنيا و آخرت است، و خدا بدون انجام اين وظيفه از من راضى نمى شود. اكنون كه خدا ضامن حفظ من است از هيچ كس نمى هراسم».<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۲۲. عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۳۹.</ref> | ||
اين گونه | اين گونه پيامبر صلى الله عليه و آله به همراه ساير مؤمنين با قلبى مطمئن دست به كار اجراى فرمان پروردگار درباره غدير شدند. ساعتى بعد كاروان كنار بركه غدير توقف كرد و مردم پياده شدند و هر يک براى خود جايى پيدا كردند، و هنگام ظهر براى اجراى فرمان الهى در برابر منبر غدير زانو زدند. | ||
== تحليل اعتقادى == | === تحليل اعتقادى === | ||
با توجه به موقعيت خاص اين آيه در واقعه غدير، در پنج مرحله به تحقيق آن | با توجه به موقعيت خاص اين آيه در واقعه غدير، در پنج مرحله به تحقيق آن مى پردازيم: | ||
آيه «بَلِّغْ» مهمترين آيه غدير. | آيه «بَلِّغْ» مهمترين آيه غدير. | ||
خط ۱۹۷: | خط ۱۶۵: | ||
اختصاص آن به غدير هم نزد شيعه و غير شيعه از مسلمات است، و بين مفسرين و محدثين اهل سنت مشهور است، اگر چه بعضى از آنان در صدد انحراف شأن نزول آيه بوده اند. | اختصاص آن به غدير هم نزد شيعه و غير شيعه از مسلمات است، و بين مفسرين و محدثين اهل سنت مشهور است، اگر چه بعضى از آنان در صدد انحراف شأن نزول آيه بوده اند. | ||
ابتدا نام عده اى از بزرگان علماى اهل سنت، كه نزول آيه «بَلِّغْ» را در غدير ذكر كرده اند مى آوريم <ref>نفحات الازهار: ج ۸ ص ۲۵۷ | ابتدا نام عده اى از بزرگان علماى اهل سنت، كه نزول آيه «بَلِّغْ» را در غدير ذكر كرده اند مى آوريم <ref>نفحات الازهار: ج ۸ ص ۱۹۵ - ۲۵۷. به نقل از کتاب قیّم عبقات الانوار فی امامة ائمة الاطهار علیهم السلام.</ref>: | ||
۱. ابن ابى حاتم عبدالرحمن بن محمد بن ادريس رازى (به الدر المنثور: ج ۲ ص ۲۹۸ مراجعه شود) . | ۱. ابن ابى حاتم عبدالرحمن بن محمد بن ادريس رازى (به الدر المنثور: ج ۲ ص ۲۹۸ مراجعه شود) . | ||
خط ۲۴۳: | خط ۲۱۱: | ||
۲۲. ميرزا محمد بن معتمدخان بدخشى (مفتاح النجا - مخطوط) . | ۲۲. ميرزا محمد بن معتمدخان بدخشى (مفتاح النجا - مخطوط) . | ||
كسانى كه اسناد اين كتاب ها و روايات مربوط به آيه «بَلِّغْ» به آنها منتهى مى شود عبارتند از: ابن عباس، ابوهريره، براء بن عازب، جابر بن عبداللَّه، حذيفة بن اسَيد، زيد بن ارقَم، رياح بن حارث، عامر بن ليلى بن ضمرة، عبداللَّه بن ابى اوفى، عبداللَّه بن مسعود، عطية، مجاهد. <ref>عوالم العلوم: ج | كسانى كه اسناد اين كتاب ها و روايات مربوط به آيه «بَلِّغْ» به آنها منتهى مى شود عبارتند از: ابن عباس، ابوهريره، براء بن عازب، جابر بن عبداللَّه، حذيفة بن اسَيد، زيد بن ارقَم، رياح بن حارث، عامر بن ليلى بن ضمرة، عبداللَّه بن ابى اوفى، عبداللَّه بن مسعود، عطية، مجاهد.<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۴۰۴.</ref> | ||
در اين باره به كتاب هاى زير از منابع اهل سنت نيز مى توان مراجعه كرد <ref>عوالم العلوم: ج | در اين باره به كتاب هاى زير از منابع اهل سنت نيز مى توان مراجعه كرد <ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۴۰۳.</ref>: ارجح المطالب: ص ۵۶۶،۲۰۳،۶۸،۶۷ . اسباب النزول: ص ۱۳۵. امالى شجرى: ص ۱۴۵. تاريخ دمشق: ج ۲ ص ۸۵ . فتح القدير: ج ۳ ص ۵۷ . المنار: ج ۶ ص ۴۶۳. تنزيل الآيات: ص ۵۴ . التهذيب فى التفسير: ج ۳ ص ۱۰۶. توضيح الدلائل: ص ۱۵۸. فتح البيان: ج ۳ ص ۸۹ . | ||
توضيح بيشتر در مورد افرادى كه نزول آيه تبليغ در غدير را نقل كرده اند در عنوان «دلالت حديث غدير» آمده است. البته روايات شيعه درباره آيه «بَلِّغْ» به قدرى زياد است كه نيازى به ذكر ندارد، و نزول آن درباره غدير نزد شيعه از مسلمات است. | توضيح بيشتر در مورد افرادى كه نزول آيه تبليغ در غدير را نقل كرده اند در عنوان «دلالت حديث غدير» آمده است. البته روايات شيعه درباره آيه «بَلِّغْ» به قدرى زياد است كه نيازى به ذكر ندارد، و نزول آن درباره غدير نزد شيعه از مسلمات است. | ||
خط ۲۵۲: | خط ۲۲۰: | ||
==== مرحله دوم: زمان و مكان نزول آيه «بَلِّغْ» ==== | ==== مرحله دوم: زمان و مكان نزول آيه «بَلِّغْ» ==== | ||
شكى نيست كه اين آيه قبل از غدير نازل شده؛ چرا كه | شكى نيست كه اين آيه قبل از غدير نازل شده؛ چرا كه پيامبر صلى الله عليه و آله در خطبه غدير از نزول آن خبر داد، و بخش دوم خطبه خود را به بيان جوانب مختلف آن اختصاص داد. | ||
براى به دست آوردن زمان و مكان دقيق نزول آيه بايد روايات آن را مورد مطالعه قرار دهيم كه برخى صريح و برخى ديگر اشاره اجمالى به اين مطلب دارد. ابتدا دو روايت را ذكر مى كنيم كه تعيين دقيق زمان و مكان نزول آيه را در بر دارد: | براى به دست آوردن زمان و مكان دقيق نزول آيه بايد روايات آن را مورد مطالعه قرار دهيم كه برخى صريح و برخى ديگر اشاره اجمالى به اين مطلب دارد. ابتدا دو روايت را ذكر مى كنيم كه تعيين دقيق زمان و مكان نزول آيه را در بر دارد: | ||
خط ۲۵۸: | خط ۲۲۶: | ||
'''۱. اواخر شب هيجدهم ذى الحجة در نزديكى غدير''' | '''۱. اواخر شب هيجدهم ذى الحجة در نزديكى غدير''' | ||
قالَ حُذَيْفَةُ: فَلَمّا كانَتِ اللَّيْلَةُ الرّابِعَةُ (بَعْدَ الْخُرُوجِ مِنْ مَكَّةَ) هَبَطَ جَبْرَئيلُ فى آخِرِ اللَّيْلِ فَقَرَأَ عَلَيْهِ: «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ ...» : | {{متن عربی|قالَ حُذَيْفَةُ: فَلَمّا كانَتِ اللَّيْلَةُ الرّابِعَةُ (بَعْدَ الْخُرُوجِ مِنْ مَكَّةَ) هَبَطَ جَبْرَئيلُ فى آخِرِ اللَّيْلِ فَقَرَأَ عَلَيْهِ}}: «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ ...»: | ||
حذيفه مى گويد: وقتى شب چهارم از روز خروج از مكه (روز چهاردهم) شد، جبرئيل آخر شب نازل شد و اين آيه را بر | حذيفه مى گويد: وقتى شب چهارم از روز خروج از مكه (روز چهاردهم) شد، جبرئيل آخر شب نازل شد و اين آيه را بر پيامبر صلى الله عليه و آله خواند.<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۹۸. ارشاد القلوب: ج ۲ ص ۱۱۲ - ۱۳۵.</ref> | ||
'''۲. پنج ساعت از روز هيجدهم گذشته در غدير خم''' | '''۲. پنج ساعت از روز هيجدهم گذشته در غدير خم''' | ||
قالَ | {{متن عربی|قالَ الْباقِرُ عليه السلام: فَلَمّا بَلَغَ غَديرَ خُمٍّ قَبْلَ الْجُحْفَةِ بِثَلاثَةِ امْيالٍ، اتاهُ جَبْرَئيلُ عَلى خَمْسِ ساعاتٍ مَضَتْ مِنَ النَّهارِ، فَقالَ: يا مُحَمَّدُ! انَّ اللَّه عَزَّ وَ جَلَّ يُقْرِؤُكَ السَّلامُ وَ يَقُولُ لَكَ}}: «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ ...» : | ||
امام | امام باقر عليه السلام مى فرمايد: وقتى پيامبر صلى الله عليه و آله به غدير خم رسيد - كه در سه مايلى جحفه قرار دارد - جبرئيل پنج ساعت از روز گذشته نزد او آمد و گفت: اى محمد! خداوند عزوجل به تو سلام مى رساند و به تو مى گويد: «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ ...».<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۱۷۷. بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۷۱ ح ۵۱ . الاحتجاج: ج ۱ ص ۶۶ .</ref> | ||
سه روايت ديگر هم اجمالاً فقط بين راه يا روز هجدهم در غدير را ذكر كرده بدون آنكه زمان يا مكان دقيق آن را تعيين كند: | '''سه روايت ديگر''' هم اجمالاً فقط بين راه يا روز هجدهم در غدير را ذكر كرده بدون آنكه زمان يا مكان دقيق آن را تعيين كند: | ||
'''۱. بين راه''' | '''۱. بين راه''' | ||
قالَ الصّادِقُ عليه السلام: خَرَجَ رَسُولُ اللَّه صلى الله عليه | {{متن عربی|قالَ الصّادِقُ عليه السلام: خَرَجَ رَسُولُ اللَّه صلى الله عليه و آله الى مَكَّةَ فى حَجَّةِ الْوِداعِ، فَلَمَّا انْصَرَفَ مِنْها جاءَهُ جَبْرَئيلُ فِى الطَّريقِ فَقالَ لَهُ: يا رَسُولَ اللَّه! انَّ اللَّه تَعالى يُقْرِؤُكَ السَّلامُ وَ قَرَأَ هذِهِ الْآيَةِ}}: | ||
«يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ...»: | |||
امام صادق | [[امام صادق علیه السلام]] مى فرمايد: پيامبر صلى الله عليه و آله در حجةالوداع به مكه آمد. وقتى از آنجا بازگشت جبرئيل در راه نزد او آمد و گفت: «يا رسول اللَّه! خداى تعالى سلامت مى رساند»، و سپس اين آيه را خواند: «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ...».<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۲۱۱.</ref> | ||
'''۲. روز هيجدهم در غدير''' | '''۲. روز هيجدهم در غدير''' | ||
عَنْ ابْنِ عَبّاسٍ: حَتّى كانَ الْيَوْمَ الثّامِنَ عَشَرَ، فَانْزَلَ اللَّه تَبارَكَ وَ تَعالى عَلَيْهِ: «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ ...» : | عَنْ ابْنِ عَبّاسٍ: حَتّى كانَ الْيَوْمَ الثّامِنَ عَشَرَ، فَانْزَلَ اللَّه تَبارَكَ وَ تَعالى عَلَيْهِ: «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ ...»: | ||
ابن عباس مى گويد: تا آنكه روز هيجدهم شد، و خداوند تبارک و تعالى بر | ابن عباس مى گويد: تا آنكه روز هيجدهم شد، و خداوند تبارک و تعالى بر پيامبر صلى الله عليه و آله چنين نازل كرد: «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ...».<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۴۰. امالى الصدوق: ص ۲۹۰ ح ۱۰. </ref> | ||
عَنْ زَيْدِ بْنِ ارْقَمَ: لَمّا نَزَلْنا بِالْجُحْفَةِ راجِعينَ وَ ضَرَبْنا اخْبِيَتَنا نَزَلَ جَبْرَئيلُ بِهذِهِ الْآيَةِ: «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ...» : | {{متن عربی|عَنْ زَيْدِ بْنِ ارْقَمَ: لَمّا نَزَلْنا بِالْجُحْفَةِ راجِعينَ وَ ضَرَبْنا اخْبِيَتَنا نَزَلَ جَبْرَئيلُ بِهذِهِ الْآيَةِ}}: «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ...» : | ||
زيد بن ارقم مى گويد: وقتى در جُحفه پياده شديم و خيمه ها را بر پا كرديم، جبرئيل اين آيه را نازل كرد: «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ...» .<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۵۱ ح ۳۷. عوالم العلوم: ج | زيد بن ارقم مى گويد: وقتى در جُحفه پياده شديم و خيمه ها را بر پا كرديم، جبرئيل اين آيه را نازل كرد: «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ...».<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۵۱ ح ۳۷. عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۵۱ - ۵۲ . تفسير العياشى: ج ۲ ص ۹۷ ح ۸۹ .</ref> | ||
بايد توجه داشت كه منظور از «جُحْفه» ، منطقه جحفه است كه غدير خُم در آن قرار گرفته است؛ چرا كه تصريح به بر پا كردن خيمه ها مى كند، و شكى نيست كه در جحفه توقفى نبوده و خيمه اى بر پا نشده است، و فقط در غدير خم براى برنامه سه روزه خيمه ها را بر پا كرده اند. | بايد توجه داشت كه منظور از «جُحْفه» ، منطقه جحفه است كه غدير خُم در آن قرار گرفته است؛ چرا كه تصريح به بر پا كردن خيمه ها مى كند، و شكى نيست كه در جحفه توقفى نبوده و خيمه اى بر پا نشده است، و فقط در غدير خم براى برنامه سه روزه خيمه ها را بر پا كرده اند. | ||
خط ۲۹۰: | خط ۲۶۰: | ||
حال سؤال اين است كه از مجموع اين روايات و اقوال درباره زمان نزول آيه كدام را بپذيريم؟ | حال سؤال اين است كه از مجموع اين روايات و اقوال درباره زمان نزول آيه كدام را بپذيريم؟ | ||
بايد توجه داشت كه فاصله زمانى بين دو قول از آخر شب تا پنج ساعت بعد از طلوع آفتاب است. اين مقدار زمان حدوداً شش ساعت مى شود، و اين زمان قابل توجهى نيست. فاصله مكانى آن هم از مكانى قبل از غدير، با در نظر گرفتن مسير پنج شش ساعته با پاى شتر تا خود غدير است، كه البته اين فاصله هم چندان زياد به نظر نمى رسد. | بايد توجه داشت كه فاصله زمانى بين دو قول از آخر شب تا پنج ساعت بعد از طلوع آفتاب است. اين مقدار زمان حدوداً شش ساعت مى شود، و اين زمان قابل توجهى نيست. | ||
فاصله مكانى آن هم از مكانى قبل از غدير، با در نظر گرفتن مسير پنج شش ساعته با پاى شتر تا خود غدير است، كه البته اين فاصله هم چندان زياد به نظر نمى رسد. | |||
با در نظر گرفتن اين مطلب، در حل اختلاف درباره زمان و مكان نزول آيه دو احتمال وجود دارد: | با در نظر گرفتن اين مطلب، در حل اختلاف درباره زمان و مكان نزول آيه دو احتمال وجود دارد: | ||
خط ۳۰۴: | خط ۲۷۶: | ||
اين زمانِ ورود با پنج ساعت پس از طلوع آفتاب كه حدود ساعت ده صبح مى شود و در نزول آيه ذكر شده تطابق دارد. با در نظر گرفتن اين مطلب و اضافه بر اينكه محل غدير از مكه تعيين شده بود و همه مى دانستند كه بايد در آنجا براى برنامه اى مهم توقف كنند، مى توان گفت: به محض رسيدن كنار بركه، خداوند بر رسولش وحى فرستاد كه اكنون همه شرايط براى اعلان ولايت آماده است و همه در وعده گاه غدير حضور يافته اند، پس هر چه زودتر «بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ» . | اين زمانِ ورود با پنج ساعت پس از طلوع آفتاب كه حدود ساعت ده صبح مى شود و در نزول آيه ذكر شده تطابق دارد. با در نظر گرفتن اين مطلب و اضافه بر اينكه محل غدير از مكه تعيين شده بود و همه مى دانستند كه بايد در آنجا براى برنامه اى مهم توقف كنند، مى توان گفت: به محض رسيدن كنار بركه، خداوند بر رسولش وحى فرستاد كه اكنون همه شرايط براى اعلان ولايت آماده است و همه در وعده گاه غدير حضور يافته اند، پس هر چه زودتر «بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ» . | ||
۲. اميرالمؤمنين عليه السلام در زمان خلافت ظاهرى خود براى اولين بار پس از ۲۵ سال روز غدير را جشن گرفت. در اين مراسم آن حضرت دقيقاً پنج ساعت از روز گذشته بر فراز منبر قرار گرفت و خطابه مفصلى ايراد فرمود.<ref>بحار الانوار: ج ۹۴ ص ۱۱۵. مصباح كفعمى: ص ۶۹۵ . الاقبال: ص ۴۶۱.</ref>اين ساعت ظاهراً براى تطبيق دقيق با زمانى است كه آيه «بَلِّغْ» در آن نازل شده است. | ۲. اميرالمؤمنين عليه السلام در زمان خلافت ظاهرى خود براى اولين بار پس از ۲۵ سال روز غدير را جشن گرفت. در اين مراسم آن حضرت دقيقاً پنج ساعت از روز گذشته بر فراز منبر قرار گرفت و خطابه مفصلى ايراد فرمود.<ref>بحار الانوار: ج ۹۴ ص ۱۱۵. مصباح كفعمى: ص ۶۹۵ . الاقبال: ص ۴۶۱.</ref> اين ساعت ظاهراً براى تطبيق دقيق با زمانى است كه آيه «بَلِّغْ» در آن نازل شده است. | ||
۳. اينكه در روايت امام صادق | ۳. اينكه در روايت [[امام صادق علیه السلام]] كلمه «فِى الطَّريقِ» (يعنى: در راه) درباره نزول آيه آمده، منافاتى با نزول آيه در غدير ندارد، چرا كه مى فرمايد: «فَلَمَّا انْصَرَفَ مِنْها جاءَهُ جَبْرَئيلُ فِى الطَّريقِ ...»، يعنى در بازگشت از مكه به مدينه در بين راه جبرئيل اين آيه را آورد، و اين كلمه «بين راه» بر خود «غدير» هم تطبيق كامل دارد، چرا كه بين راه مكه تا مدينه است. | ||
۴. روايت امام | ۴. روايت [[امام باقر علیه السلام]] بر روايت حذيفه و ابن عباس و زيد بن ارقم ترجيح دارد، چرا كه اولاً از مقام عصمت صادر شده است، و ثانياً روايات سه نفر مذكور حالت كلى گويى از نظر زمان و مكان دارد و اجمالاً روز هيجدهم يا منطقه جحفه يا اواخر شب را ذكر كرده اند. | ||
ولى امام عليه السلام با دقت و ظرافت كامل پنج ساعت از روز گذشته را تعيين مى فرمايد، در حالى كه چنين دقت زمانى در ذكر قضاياى تاريخى در آن عصر موسوم نبوده، و حضرت به خاطر عنايت فوق العاده اين گونه زمان دقيق آن را بيان نموده است. | ولى امام عليه السلام با دقت و ظرافت كامل پنج ساعت از روز گذشته را تعيين مى فرمايد، در حالى كه چنين دقت زمانى در ذكر قضاياى تاريخى در آن عصر موسوم نبوده، و حضرت به خاطر عنايت فوق العاده اين گونه زمان دقيق آن را بيان نموده است. | ||
خط ۳۱۵: | خط ۲۸۷: | ||
هيچ آيه اى از قرآن با اين مقدمات مفصل كه در آيه «بَلِّغْ» به وقوع پيوسته نازل نشده است، به طورى كه جا دارد از آن با عنوان «تاريخچه نزول آيه تبليغ» ياد كنيم. با جمع بندى احاديث مربوط به نزول آيه، سير تسلسلى كيفيت نازل شدن آن تقديم مى شود: | هيچ آيه اى از قرآن با اين مقدمات مفصل كه در آيه «بَلِّغْ» به وقوع پيوسته نازل نشده است، به طورى كه جا دارد از آن با عنوان «تاريخچه نزول آيه تبليغ» ياد كنيم. با جمع بندى احاديث مربوط به نزول آيه، سير تسلسلى كيفيت نازل شدن آن تقديم مى شود: | ||
دستور اعلان ولايت على عليه السلام از مدينه بر | دستور اعلان ولايت على عليه السلام از مدينه بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شد و كاروان عظيم با دو هدف حج و ولايت حركت كرد. همزمان با شروع حج مراحل جدى معرفى اميرالمؤمنين عليه السلام آغاز شد. هنگام عشاى روزه عرفه، خداوند بار ديگر دستور و برنامه منصوب كردن اميرالمؤمنين عليه السلام را به پيامبرصلى الله عليه وآله داد. با اين اعلام كه خبر از نزديكى برنامه مى داد پيامبر صلى الله عليه و آله تكذيب مردم و تحريكات منافقين را به ياد آورد و خود را در شرايطى سخت احساس كرد<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۵۱ ح ۳۷. عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۵۱ - ۵۲ . تفسير العياشى: ج ۲ ص ۹۷ ح ۸۹ .</ref> و آن قدر گريست كه محاسن شريفش پر از اشک شد و فرمود: | ||
اى جبرئيل، دير زمانى نيست كه قوم من از جاهليت فاصله گرفته اند. من اينان را به اختيار خودشان يا به كمک جنگ ها به انقياد خود درآورده ام. اكنون اگر بخواهم ديگرى را بر آنان حاكم كنم چه خواهد شد؟ <ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۲۹۷. الاقبال: ص ۴۵۳ - ۴۵۹.</ref> | |||
اين بود كه فعلاً چيزى در اين باره به مردم نگفت و صلاح دانست كه اطلاعى نداشته باشند تا مبادا او را متهم كنند.<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۳۹. امالى الصدوق: ص ۲۹۰ ح ۱۰.</ref> | |||
با پايان حجةالوداع و حركت از مكه به سوى غدير، در سه مرحله اين فرمان تكرار شد و نزول آيه در اين سه مرحله انجام گرفت. جبرئيل در بين راه آمد و از طرف خداوند سلام رساند و چنين خواند: | |||
«يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ»: «اى رسول خدا، برسان آنچه از سوى پروردگارت بر تو نازل شده است». | |||
در مرحله اول همين مقدار از آيه نازل شد و در پى آن پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: اى جبرئيل، دير زمانى نيست كه مردم مسلمان شده اند. مى ترسم با اعلان ولايت على مضطرب شوند و اطاعت نكنند و اهل نفاق تفرقه ايجاد كنند، و به جاهليت باز گردند، چرا كه دشمنى آنان و عداوتشان با على روشن است. اگر ممكن است از خدا بخواه تا مرا از اين مأموريت معاف فرمايد. | |||
جبرئيل بازگشت و روز بعد دوباره نازل شد و اين هنگامى بود كه پيامبر صلى الله عليه و آله هنوز كنار بركه نرسيده بود، اما وارد منطقه غدير شده بود. اين بار جبرئيل چنين گفت: يا محمد، خداى تعالى مى فرمايد: «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ»: | |||
«اى پيامبر، ابلاغ كن آنچه از پروردگارت بر تو نازل شده، و اگر انجام ندهى رسالت خدا را نرسانده اى». | |||
در اين مرحله دوم يک فراز به آيه اضافه شد، و جبرئيل دستور آورد كه بايد فردا در منزل بعدى كه كاروان پياده مى شوند، ولايت على عليه السلام را بر مردم اعلام كنى. | در اين مرحله دوم يک فراز به آيه اضافه شد، و جبرئيل دستور آورد كه بايد فردا در منزل بعدى كه كاروان پياده مى شوند، ولايت على عليه السلام را بر مردم اعلام كنى. | ||
در پى اين دستور | در پى اين دستور پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: اى جبرئيل، از اصحابم مى ترسم كه با من مخالفت كنند و اهل نفاق بر من طعن وارد كنند. قريش در ضديت با اين موضوع مطالبى به من گفته اند<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۹۶ ح ۱۰۹. بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۹۳ ح ۷۷. تفسير فرات: ص ۱۹۵.</ref>، و من بر جان خود و على ترس دارم.<ref>اليقين: ص ۳۷۳.</ref> از خدا بخواه كه در اعلان چنين مطلبى حفظ از شر مردم را براى من ضمانت كند. | ||
بار ديگر جبرئيل بالا رفت، و روز بعد هنگامى نازل شد كه پيامبر صلى الله عليه و آله كنار بركه غدير خم رسيده و پنج ساعت از طلوع آفتاب گذشته بود. در آنجا جبرئيل چنين گفت: يا رسول اللَّه، خداى تعالى مى فرمايد: «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّه يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ»: «اى پيامبر، ابلاغ كن آنچه از پروردگارت بر تو نازل شده، و اگر انجام ندهى رسالت خدا را نرسانده اى، و خدا تو را از شر مردم حفظ مى كند» . | |||
در اين مرحله سوم كه ضمانت حفظ از طرف خدا هم به آيه اضافه شد، پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: به خدا قسم از اين مكان حركت نخواهم كرد تا رسالت پروردگارم را ابلاغ نمايم.<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۱۴۲ ح ۲۱۱.</ref> | |||
اين تهديدى از طرف پروردگار من است كه اگر رسالت او را ابلاغ نكنم مرا عذاب خواهد كرد. آگاه باشيد كه از هيچ كس ترسى ندارم و امر خداى عزوجل را به اجرا در خواهم آورد. اگر مرا تكذيب هم كنند برايم بهتر از عقوبت خداوندى در دنيا و آخرت است.<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۳۹. امالى الصدوق: ص ۲۹۰ ح ۱۰.</ref> | |||
آن گاه على عليه السلام را فرا خواند و نزول آيه را به او چنين خبر داد: خداوند عزوجل اين آيه را نازل كرده است: | |||
«يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ» ، يعنى درباره ولايت تو يا على؛ «وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ» ، يعنى اگر آنچه درباره ولايت تو دستور داده شده ام انجام ندهم عمل من باطل مى شود، و هركس به غير ولايت تو خدا را ملاقات كند اعمالش باطل مى شود. اين وعده اى است كه خداوند براى من وفا خواهد كرد. من جز فرموده پروردگارم - تبارک و تعالى - نمى گويم. آنچه مى گويم از جانب خداى عزوجل است كه درباره تو نازل كرده است.<ref>تفسير البرهان: ج ۱ ص ۴۸۸ ح ۲.</ref> | |||
مرحله نهايى اعلام عمومى نزول اين آيه بر فراز منبر غدير انجام گرفت. | مرحله نهايى اعلام عمومى نزول اين آيه بر فراز منبر غدير انجام گرفت. پيامبر صلى الله عليه و آله در آغاز خطابه غدير، ارتباط مستقيم فرمان الهى در اين آيه را با خطابه بلندى كه براى اعلان ولايت آغاز كرده بود با تمام جزئيات چنين بيان فرمود <ref>مراجعه شود به كتاب: اسرار غدير: ص ۱۳۸ - ۱۴۰ بخش ۲.</ref>: | ||
آنچه پروردگارم به من وحى نموده ادا مى نمايم از ترس آنكه مبادا اگر انجام ندهم عذابى از او بر من فرود آيد كه هيچكس نتواند آن را دفع كند ... ، زيرا خداوند به من اعلام فرموده كه اگر آنچه در حق على بر من نازل نموده ابلاغ نكنم رسالت او را نرسانده ام، و براى من حفظ از شر مردم را ضمانت نموده و خدا كفايت كننده و كريم است. خداوند به من چنين وحى كرده است: | آنچه پروردگارم به من وحى نموده ادا مى نمايم از ترس آنكه مبادا اگر انجام ندهم عذابى از او بر من فرود آيد كه هيچكس نتواند آن را دفع كند ... ، زيرا خداوند به من اعلام فرموده كه اگر آنچه در حق على بر من نازل نموده ابلاغ نكنم رسالت او را نرسانده ام، و براى من حفظ از شر مردم را ضمانت نموده و خدا كفايت كننده و كريم است. خداوند به من چنين وحى كرده است: | ||
«بِسْمِ اللَّه الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ، يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ - فى حَقِّ عَلِىٍّ، يَعْنى فِى الْخِلافَةِ لِعَلِىِّ بْنِ | «بِسْمِ اللَّه الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ، يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ - فى حَقِّ عَلِىٍّ، يَعْنى فِى الْخِلافَةِ لِعَلِىِّ بْنِ ابى طالِبٍ - وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّه يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ». | ||
آن گاه بيان فرمود كه من درباره هيچ يک از دستورات خدا كوتاهى نكرده ام، و نزول اين آيه با محتواى خاصش سببى دارد كه براى شما بيان مى كنم. سپس درباره علت اين خطاب عتاب آميزِ خداوند فرمود كه در نزول اين آيه جبرئيل سه بار بر من نازل شد، و وجود منافقين و كارشكنان باعث شد تا از جبرئيل بخواهم كه از خدا بخواهد تا مرا از انجام چنين مأموريتى معاف بدارد، ولى خداوند نپذيرفت. اكنون هم از من راضى نمى شود مگر آنچه در حق على بر من نازل كرده ابلاغ نمايم. | آن گاه بيان فرمود كه من درباره هيچ يک از دستورات خدا كوتاهى نكرده ام، و نزول اين آيه با محتواى خاصش سببى دارد كه براى شما بيان مى كنم. سپس درباره علت اين خطاب عتاب آميزِ خداوند فرمود كه در نزول اين آيه جبرئيل سه بار بر من نازل شد، و وجود منافقين و كارشكنان باعث شد تا از جبرئيل بخواهم كه از خدا بخواهد تا مرا از انجام چنين مأموريتى معاف بدارد، ولى خداوند نپذيرفت. اكنون هم از من راضى نمى شود مگر آنچه در حق على بر من نازل كرده ابلاغ نمايم. | ||
خط ۳۷۳: | خط ۳۵۳: | ||
آنچه به عنوان تفسير عبارت «ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ» در روايات آمده مطالب زير است، كه بعضى مجمل و برخى ديگر واضح تر است، كما اينكه بعضى كوتاه تر و برخى مفصل تر است: | آنچه به عنوان تفسير عبارت «ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ» در روايات آمده مطالب زير است، كه بعضى مجمل و برخى ديگر واضح تر است، كما اينكه بعضى كوتاه تر و برخى مفصل تر است: | ||
ما انْزِلَ فى عَلِىٍّ: آنچه درباره على نازل شده است. <ref>مراجعه شود به كتاب: اسرار غدير: ص ۱۳۸ بخش ۲.</ref> | {{متن عربی|ما انْزِلَ فى عَلِىٍّ}}: آنچه درباره على نازل شده است. <ref>مراجعه شود به كتاب: اسرار غدير: ص ۱۳۸ بخش ۲.</ref> | ||
ما انْزِلَ فى حَقِّ عَلِىٍّ، يَعْنِى الْخِلافَةِ لِعَلِىِّ بْنِ ابى طالِبٍ: آنچه در حق على نازل شده، يعنى خلافت براى على بن ابى طالب. <ref>مراجعه شود به كتاب: اسرار غدير: ص ۱۳۸ بخش ۲.</ref> | {{متن عربی|ما انْزِلَ فى حَقِّ عَلِىٍّ، يَعْنِى الْخِلافَةِ لِعَلِىِّ بْنِ ابى طالِبٍ}}: آنچه در حق على نازل شده، يعنى خلافت براى على بن ابى طالب. <ref>مراجعه شود به كتاب: اسرار غدير: ص ۱۳۸ بخش ۲.</ref> | ||
انْ تَنْصِبَ عَلِيّاً عَلَماً لِلنّاسِ: على را به عنوان نشانه اى براى مردم منصوب نمايى. <ref>مراجعه شود به كتاب: عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۲۹۷ ۵۰.</ref> | {{متن عربی|انْ تَنْصِبَ عَلِيّاً عَلَماً لِلنّاسِ}}: على را به عنوان نشانه اى براى مردم منصوب نمايى. <ref>مراجعه شود به كتاب: عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۲۹۷ ۵۰.</ref> | ||
وِلايَةُ عَلِىّ عليه السلام: ولايت على عليه السلام. <ref>تفسير البرهان: ج ۱ ص ۴۸۸ ح ۲. عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۵۰ ۴۰ .</ref> | {{متن عربی|وِلايَةُ عَلِىّ عليه السلام}}: ولايت على عليه السلام. <ref>تفسير البرهان: ج ۱ ص ۴۸۸ ح ۲. عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۵۰ ۴۰ .</ref> | ||
ما انْزِلَ الَيْكَ فى عَلِىٍّ لَيْلَةَ الْمِعْراجِ: آنچه در شب معراج درباره على بر تو نازل شده است. <ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۵۵. منظور از آنچه شب معراج نازل شده همان ولايت على عليه السلام است.</ref> | {{متن عربی|ما انْزِلَ الَيْكَ فى عَلِىٍّ لَيْلَةَ الْمِعْراجِ}}: آنچه در شب معراج درباره على بر تو نازل شده است. <ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۵۵. منظور از آنچه شب معراج نازل شده همان ولايت على عليه السلام است.</ref> | ||
انْ تَعْهَدَ عَهْدَكَ وَ تُقيمَ عَلِيّاً عَلَماً لِلنّاسِ يَهْتَدُونَ بِهِ: عهد خود را بسپارى و على را به عنوان علامتى براى مردم منصوب نمايى كه به وسيله او هدايت شوند. <ref>عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۱۷۷.</ref> | {{متن عربی|انْ تَعْهَدَ عَهْدَكَ وَ تُقيمَ عَلِيّاً عَلَماً لِلنّاسِ يَهْتَدُونَ بِهِ}}: عهد خود را بسپارى و على را به عنوان علامتى براى مردم منصوب نمايى كه به وسيله او هدايت شوند. <ref>عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۱۷۷.</ref> | ||
انْ اقِمْ عَلِيّاً عَلَماً وَ خُذْ عَلَيْهِمُ الْبَيْعَةَ وَ جَدِّدْ عَلَيْهِمْ ميثاقى لَهُمُ الَّذى واثَقْتُهُمْ عَلَيْهِ: على را به عنوان نشانه اى بر پادار و از مردم بيعت بگير و عهد و ميثاق مرا كه قبلاً با آنان بسته ام تجديد كن. <ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۷۱ ح ۵۱ .</ref> | {{متن عربی|انْ اقِمْ عَلِيّاً عَلَماً وَ خُذْ عَلَيْهِمُ الْبَيْعَةَ وَ جَدِّدْ عَلَيْهِمْ ميثاقى لَهُمُ الَّذى واثَقْتُهُمْ عَلَيْهِ}}: على را به عنوان نشانه اى بر پادار و از مردم بيعت بگير و عهد و ميثاق مرا كه قبلاً با آنان بسته ام تجديد كن. <ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۷۱ ح ۵۱ .</ref> | ||
انْ انْصِبَ لَكُمْ امامَكُمْ وَ الْقائِمَ فيكُمْ بَعْدى وَ وَصِيّى وَ خَليفَتى، وَ الَّذى فَرَضَ اللَّه عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى الْمُؤْمِنينَ فى كِتابِهِ طاعَتِهِ فَقَرَنَهُ بِطاعَتِهِ وَ طاعَتى وَ امَرَكُمْ بِوِلايَتِهِ: امام شما و آن كه بعد از من در ميان شما امور را بدست مى گيرد و وصى و جانشينم را منصوب نمايم، همان كسى كه خداى عزوجل در كتابش اطاعت او را بر مؤمنين واجب كرده، و اطاعت او را قرين اطاعت خود و من قرار داده و شما را به ولايت او امر كرده است. <ref>مراجعه شود به كتاب: اسرار غدير: ص ۱۳۸ بخش ۲.</ref> | {{متن عربی|انْ انْصِبَ لَكُمْ امامَكُمْ وَ الْقائِمَ فيكُمْ بَعْدى وَ وَصِيّى وَ خَليفَتى، وَ الَّذى فَرَضَ اللَّه عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى الْمُؤْمِنينَ فى كِتابِهِ طاعَتِهِ فَقَرَنَهُ بِطاعَتِهِ وَ طاعَتى وَ امَرَكُمْ بِوِلايَتِهِ}}: امام شما و آن كه بعد از من در ميان شما امور را بدست مى گيرد و وصى و جانشينم را منصوب نمايم، همان كسى كه خداى عزوجل در كتابش اطاعت او را بر مؤمنين واجب كرده، و اطاعت او را قرين اطاعت خود و من قرار داده و شما را به ولايت او امر كرده است. <ref>مراجعه شود به كتاب: اسرار غدير: ص ۱۳۸ بخش ۲.</ref> | ||
انْ اقُومَ فى هذَا الْمَشْهَدِ فَأُعْلِمَ كُلَّ ابْيَضَ وَ اسْوَدَ: انَّ عَلِىَّ بْنَ ابى طالِبٍ اخى وَ وَصِيّى وَ خَليفَتى فى امَّتى وَ الامامَ مِنْ بَعْدى، الَّذى كانَ مَحَلُّهُ مِنّى مَحَلَّ هارُونَ مِنْ مُوسى الّا انَّهُ لا نَبِىَّ بَعْدى، وَ هُوَ وَلِيُّكُمْ بَعْدَ اللَّه وَ رَسُولِهِ. | {{متن عربی|انْ اقُومَ فى هذَا الْمَشْهَدِ فَأُعْلِمَ كُلَّ ابْيَضَ وَ اسْوَدَ: انَّ عَلِىَّ بْنَ ابى طالِبٍ اخى وَ وَصِيّى وَ خَليفَتى فى امَّتى وَ الامامَ مِنْ بَعْدى، الَّذى كانَ مَحَلُّهُ مِنّى مَحَلَّ هارُونَ مِنْ مُوسى الّا انَّهُ لا نَبِىَّ بَعْدى، وَ هُوَ وَلِيُّكُمْ بَعْدَ اللَّه وَ رَسُولِهِ}}. | ||
در اين مجلس بپا خيزم و به هر سياه و سفيدى بفهمانم كه على بن ابى طالب برادرم و وصيم و جانشينم در امت من و امام بعد از من است. همان كسى كه منزلت او نسبت به من همچون هارون نسبت به موسى است مگر آنكه پيامبرى بعد از من نيست. و او صاحب اختيار شما بعد از خدا و رسول است. <ref>مراجعه شود به كتاب: اسرار غدير: ص ۱۳۸ بخش ۲.</ref> | در اين مجلس بپا خيزم و به هر سياه و سفيدى بفهمانم كه على بن ابى طالب برادرم و وصيم و جانشينم در امت من و امام بعد از من است. همان كسى كه منزلت او نسبت به من همچون هارون نسبت به موسى است مگر آنكه پيامبرى بعد از من نيست. و او صاحب اختيار شما بعد از خدا و رسول است. <ref>مراجعه شود به كتاب: اسرار غدير: ص ۱۳۸ بخش ۲.</ref> | ||
خط ۱٬۱۱۲: | خط ۱٬۰۹۲: | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | |||
[[رده:قرآن و غدیر]] |