آفتاب غدیر پشت پرده های تعصب: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(ابرابزار)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴: خط ۴:


خداوند تبارک و تعالی پیامبرانش را برای هدایت و راهنمایی مردم فرستاده است تا به انحرافات فکری و عملی دچار نشوند چرا که تاریخ بشریت آکنده و مملوّ ازاین انحرافات می‌باشد که در نتیجه دوری از تعالیم پیامبران است.
خداوند تبارک و تعالی پیامبرانش را برای هدایت و راهنمایی مردم فرستاده است تا به انحرافات فکری و عملی دچار نشوند چرا که تاریخ بشریت آکنده و مملوّ ازاین انحرافات می‌باشد که در نتیجه دوری از تعالیم پیامبران است.
هدف از آفرینش جهان هستی همان هدایت و بندگی است و این هدایت باید تا روز قیامت برقرار باشد زیرا اگر لحظه ای مردم بدون راهنما باشند غرض الهی محقق نخواهد شد.
حال برای شروع بحث حدیثی از وجود مبارک پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نقل می‌کنیم و متذکر می‌شویم که تمام احادیث و مستندات این مقاله از منابع معتبر اهل سنت می‌باشد. رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند: یهود و نصارا، هفتاد و دو فرقه شدند و همه آنها در آتش اند مگر یک فرقه و امت من هفتاد و سه فرقه می‌شوند و همه در آتش اند مگر یک فرقه که اهل نجات هستند


سؤالی که مطرح می‌شود این است که آیا می‌توان تصور کرد پیامبری که نسبت به هدایت مشرکین به اندازه ای اصرار و دلسوزی می‌ورزید که خداوند به ایشان خطاب فرمود: (لَعَلَّکَ باخِعٌ نَفْسَکَ أَلاّ یَکُونُوا مُؤْمِنِینَ)(۲) گویی می‌خواهی جان خود را از شدت اندوه از دست دهی بخاطر اینکه آنها ایمان نمی‌آورند. ـ نسبت به آینده اُمت خود نگران نباشد و فکری به حال هدایت آنها بعد از خود نکرده باشد؟ آیا می‌توان تصور کرد پیامبری که در اوج تدبیر و حکمت است، نسبت به امر جانشنی و رهبری جامعه اسلامی بی‌تفاوت بوده باشد؟
== پیروان اهل بیت (علیهم السلام)؛ تنها فرقه ناجیه ==
اگر کسانی منکر علم غیب پیامبر شوند و بگویند پیامبر نمی‌دانست بعد از خودش چه اتفاقاتی می‌افتد، می‌گوییم که هر فرد عاقلی برای مسئله جانشینی خود اهمیت قائل است حال چه برسد به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) که دین اسلام را از جانب پروردگار به مردم ابلاغ کرده است و نگران از بین رفتن و تحریف آن می‌باشد. پس حتماً باید جانشینی برای خود معین فرموده باشند یا حداقل ملاک و ضابطه ای برای مسئله امامت و رهبری مردم، مشخص می‌فرمودند تا مردم بعد از ایشان حیران و سردرگم نباشند.
هدف از آفرینش جهان هستی همان هدایت و بندگی است و این هدایت باید تا روز قیامت برقرار باشد زیرا اگر لحظه ای مردم بدون راهنما باشند غرض الهی محقق نخواهد شد. حال برای شروع بحث حدیثی از وجود مبارک پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نقل می‌کنیم و متذکر می‌شویم که تمام احادیث و مستندات این مقاله از منابع معتبر اهل سنت می‌باشد. رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند: یهود و نصارا، هفتاد و دو فرقه شدند و همه آنها در آتش اند مگر یک فرقه و امت من هفتاد و سه فرقه می‌شوند و همه در آتش اند مگر یک فرقه که اهل نجات هستند.<ref>مسند احمد، ج۴، ص۱۰۲؛ سنن دارمى، ج۲، ص۲۴۱؛ سنن ابن ماجه، ج۲، ص۱۳۲۲؛ سنن ابی داوود، ج۲، ص۳۹۰؛ البدایه و النهایه، ج۷، ص۲۶۲ و...</ref>
 
== تعیین سرنوشت امت پس از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) توسط خود ایشان ==
سؤالی که مطرح می‌شود این است که آیا می‌توان تصور کرد پیامبری که نسبت به هدایت مشرکین به اندازه ای اصرار و دلسوزی می‌ورزید که خداوند به ایشان خطاب فرمود: {{متن قرآن|لَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَفْسَكَ أَلَّا يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ}}؛<ref>(۲ ) شعراء/ ۳.</ref> گویی می‌خواهی جان خود را از شدت اندوه از دست دهی بخاطر اینکه آنها ایمان نمی‌آورند. ـ نسبت به آینده اُمت خود نگران نباشد و فکری به حال هدایت آنها بعد از خود نکرده باشد؟
 
آیا می‌توان تصور کرد پیامبری که در اوج تدبیر و حکمت است، نسبت به امر جانشنی و رهبری جامعه اسلامی بی‌تفاوت بوده باشد؟ اگر کسانی منکر علم غیب پیامبر شوند و بگویند پیامبر نمی‌دانست بعد از خودش چه اتفاقاتی می‌افتد، می‌گوییم که هر فرد عاقلی برای مسئله جانشینی خود اهمیت قائل است حال چه برسد به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) که دین اسلام را از جانب پروردگار به مردم ابلاغ کرده است و نگران از بین رفتن و تحریف آن می‌باشد.  
 
پس حتماً باید جانشینی برای خود معین فرموده باشند یا حداقل ملاک و ضابطه ای برای مسئله امامت و رهبری مردم، مشخص می‌فرمودند تا مردم بعد از ایشان حیران و سردرگم نباشند.
 
اما طبق اخبار و شهادت تاریخ، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نه تنها عالم به غیب بوده‌اند بلکه از انحرافات و گمراهی‌های بعد از خودش خبر داده است. روایتی که مطرح شد یکی از ده‌ها روایاتی است که پیش گویی پیامبر (صلی الله علیه و آله) را در مورد امت خود نشان می‌دهد. البته این روایت هم، متأسفانه مانند بسیاری از روایات در کتب اهل سنت که خود را حافظ سنت پیامبر می‌دانند مصون از تحریف نمانده؛ چرا که در پایان روایت اهل نجات را منحصر در گروه اهل جماعت نقل کرده‌اند.
اما طبق اخبار و شهادت تاریخ، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نه تنها عالم به غیب بوده‌اند بلکه از انحرافات و گمراهی‌های بعد از خودش خبر داده است. روایتی که مطرح شد یکی از ده‌ها روایاتی است که پیش گویی پیامبر (صلی الله علیه و آله) را در مورد امت خود نشان می‌دهد. البته این روایت هم، متأسفانه مانند بسیاری از روایات در کتب اهل سنت که خود را حافظ سنت پیامبر می‌دانند مصون از تحریف نمانده؛ چرا که در پایان روایت اهل نجات را منحصر در گروه اهل جماعت نقل کرده‌اند.
قابل توجه است که اهل سنت که خود را اهل جماعت می‌دانند، متفرق‌ترین و پراکنده‌ترین گروه اسلامی اند که در بسیاری از مسائل اساسی و بنیادین اختلاف نظر دارند.
 
حال که قلم به این‌جا رسید مناسب است که نمونه‌هایی از این اختلافات را که به حدّ تکفیر و خونریزی رسیده است بیان کنیم.
قابل توجه است که اهل سنت که خود را اهل جماعت می‌دانند، متفرق‌ترین و پراکنده‌ترین گروه اسلامی اند که در بسیاری از مسائل اساسی و بنیادین اختلاف نظر دارند. حال که قلم به این‌جا رسید مناسب است که نمونه‌هایی از این اختلافات را که به حدّ تکفیر و خونریزی رسیده است بیان کنیم.  
۱ـ فتنه خلق قرآن که درباره آنچه کشتارهایی واقع شد. ابوحنیفه گفت: هر که گمان کند قرآن مخلوق است، کافر است و هر که آنان را تکفیر نکند، او هم مانند آنان کافر است(۳). ابن تیمیّه گفت: هر که بگوید قرآن مخلوق است، کافر است و لعنت خدا و ملایکه و همه مردم بر او باد!!!(۴)
 
با توجه به اینکه هم‌اکنون اکثریت اهل سنت معتقد به خلق قرآن هستند.
۱ـ فتنه خلق قرآن که درباره آنچه کشتارهایی واقع شد. ابوحنیفه گفت: هر که گمان کند قرآن مخلوق است، کافر است و هر که آنان را تکفیر نکند، او هم مانند آنان کافر است.<ref>طبقات الحنابله، ص ۲۹ و ۴۷.</ref> ابن تیمیّه گفت: هر که بگوید قرآن مخلوق است، کافر است و لعنت خدا و ملایکه و همه مردم بر او باد!!!<ref>درء التعارض، ج۲، ص۹۶.</ref> با توجه به اینکه هم‌اکنون اکثریت اهل سنت معتقد به خلق قرآن هستند.
۲ـ شیخ ابن حاتم حنبلی گفت: هر که حنبلی نباشد، مسلمان نیست(۵).
 
۳ـ شافعی‌ها گفتند: هر کس حنبلی است، کافر است(۶).
۲ـ شیخ ابن حاتم حنبلی گفت: هر که حنبلی نباشد، مسلمان نیست.<ref>تذكرة الحفاظ،ج۳، ص۳۷۵</ref>
۴ـ شافعی‌ها گفتند: هر کس اشعری نباشد، کافر است(۷).
 
۵ـ در سال ۵۰۷ هـ. قاضی حنفی در دمشق گفت: اگر حکومت را در دست داشتم، شافعی‌ها را وادار به پرداخت جزیه می‌کردم!! در سال ۵۶۷ هـ. ابو حامد طوسی همین حرف را درباره جنابله گفت: و در سال ۵۵۴ هـ. به خاطر درگیری میان حنفی‌ها و شافعی‌ها، بازار اصفهان به آتش کشیده شد(۸).
۳ـ شافعی‌ها گفتند: هر کس حنبلی است، کافر است.<ref>تبيين كذب المفترى، ص ۳۱۰.</ref>
۶ـ اهل آندلس مالکی بودند و حنفی و شافعی و حنبلی را بیرون می‌کردند و اگر معتزلی بود او را می‌کشتند(۹).
 
۴ـ شافعی‌ها گفتند: هر کس اشعری نباشد، کافر است.<ref>شرح اللمع، ج۱، ص۱۱۱.</ref>
 
۵ـ در سال ۵۰۷ هـ. قاضی حنفی در دمشق گفت: اگر حکومت را در دست داشتم، شافعی‌ها را وادار به پرداخت جزیه می‌کردم!! در سال ۵۶۷ هـ. ابو حامد طوسی همین حرف را درباره جنابله گفت: و در سال ۵۵۴ هـ. به خاطر درگیری میان حنفی‌ها و شافعی‌ها، بازار اصفهان به آتش کشیده شد.<ref>الامام جعفر الصادق (عليه السلام)، ص ۲۵۵.</ref>
 
۶ـ اهل آندلس مالکی بودند و حنفی و شافعی و حنبلی را بیرون می‌کردند و اگر معتزلی بود او را می‌کشتند.<ref>همان.</ref>
 
آیا بعد از این همه درگیری و اختلاف آیا باز هم می‌توان این گروه را اهل جماعت نامید تا اهل نجات باشند؟!
آیا بعد از این همه درگیری و اختلاف آیا باز هم می‌توان این گروه را اهل جماعت نامید تا اهل نجات باشند؟!
آیا بعد از این همه انحرافات باز هم می‌توان پذیرفت که پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) برای هدایت مردم، بعد از خودش جانشینی معرفی نکرده باشد تا مردم هنگام فتنه‌ها به او رجوع کنند و در مسائلی که اختلاف نظر شده، از او اطاعت کنند؟ بسیار جای تعجب و تأسف است که حتی در مسئله وضو و نماز که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) روزانه پنج مرتبه میان صحابه آن را به جای می‌آوردند اختلاف‌های فاحش وجود داشته باشد چه برسد به بقیه احکام.
آیا بعد از این همه انحرافات باز هم می‌توان پذیرفت که پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) برای هدایت مردم، بعد از خودش جانشینی معرفی نکرده باشد تا مردم هنگام فتنه‌ها به او رجوع کنند و در مسائلی که اختلاف نظر شده، از او اطاعت کنند؟ بسیار جای تعجب و تأسف است که حتی در مسئله وضو و نماز که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) روزانه پنج مرتبه میان صحابه آن را به جای می‌آوردند اختلاف‌های فاحش وجود داشته باشد چه برسد به بقیه احکام.
آیا نباید امامی وجود داشته باشد که سنت پیامبر را حفظ کند؟
 
آیا لطف الهی اقتضا نمی‌کند که همواره امامی برای هدایت مردم میان آنان وجود داشته باشد؟
آیا نباید امامی وجود داشته باشد که سنت پیامبر را حفظ کند؟ آیا لطف الهی اقتضا نمی‌کند که همواره امامی برای هدایت مردم میان آنان وجود داشته باشد؟
اعتقاد شیعه
 
== اعتقاد شیعه ==
شیعه معتقد است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) از جانب خداوند امامی را برای مردم معرفی کرده است و از نسل او امامانی برای هدایت مردم و حفظ دین از انحرافات وجود دارند که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) آنان را به مردم معرفی کرده بودند ولی متأسفانه طمع عده ای ریاست طلب و کینه افرادی منافق مانع از تحقق آن شد. شیعه معتقد است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در روز غدیر، امیرالمؤمنین حضرت علی (علیه السلام) را به عنوان امام و رهبر جامعه اسلامی بعد از خودش به مردم معرفی کرده و با این کار، دین الهی کامل شد.
شیعه معتقد است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) از جانب خداوند امامی را برای مردم معرفی کرده است و از نسل او امامانی برای هدایت مردم و حفظ دین از انحرافات وجود دارند که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) آنان را به مردم معرفی کرده بودند ولی متأسفانه طمع عده ای ریاست طلب و کینه افرادی منافق مانع از تحقق آن شد. شیعه معتقد است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در روز غدیر، امیرالمؤمنین حضرت علی (علیه السلام) را به عنوان امام و رهبر جامعه اسلامی بعد از خودش به مردم معرفی کرده و با این کار، دین الهی کامل شد.
اجمالی از واقعه غدیر
 
== اجمالی از واقعه غدیر ==
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در بازگشت از آخرین حج در سال دهم هجری، روز هیجدهم ذی الحجّه در مکانی به نام جحفه به امر الهی توقف کردند و امر فرمودند افرادی که جلوتر رفته‌اند برگردند و منتظر شدند افرادی که عقب مانده بودند برسند. جحفه مکانی بود که راه‌های اهل مدینه و مصر و عراق از هم جدا می‌شد. آن روز به حدی گرم بود که اعراب از شدت گرما قسمتی از ردای خود را به سر کشیده و قسمتی هم زیر پاهایشان بود تا گرما کمتر به آنان برسد.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در بازگشت از آخرین حج در سال دهم هجری، روز هیجدهم ذی الحجّه در مکانی به نام جحفه به امر الهی توقف کردند و امر فرمودند افرادی که جلوتر رفته‌اند برگردند و منتظر شدند افرادی که عقب مانده بودند برسند. جحفه مکانی بود که راه‌های اهل مدینه و مصر و عراق از هم جدا می‌شد. آن روز به حدی گرم بود که اعراب از شدت گرما قسمتی از ردای خود را به سر کشیده و قسمتی هم زیر پاهایشان بود تا گرما کمتر به آنان برسد.
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بعد از اقامه نماز ظهر، به همراه امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) به روی جهازهای شتران که برای خواندن خطبه آماده شده بود رفتند و میان جمعیتی که بیش از صد هزار نفر بودند شروع به خواندن خطبه کردند به گونه ای که تمام مردم ایشان را می‌دیدند. بعد از ستایش خداوند و تذکر و موعظه، فرمودند: إنی اُوشک أن أدعی فأجیب من أولی الناس بالمؤمنین من أنفسهم؟ قالوا الله ورسوله أعلم. قال: إن الله مولای و أنا مولی المؤمنین و أنا أولی بهم من أنفسهم. ثم قال:
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بعد از اقامه نماز ظهر، به همراه امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) به روی جهازهای شتران که برای خواندن خطبه آماده شده بود رفتند و میان جمعیتی که بیش از صد هزار نفر بودند شروع به خواندن خطبه کردند به گونه ای که تمام مردم ایشان را می‌دیدند. بعد از ستایش خداوند و تذکر و موعظه، فرمودند: إنی اُوشک أن أدعی فأجیب من أولی الناس بالمؤمنین من أنفسهم؟ قالوا الله ورسوله أعلم. قال: إن الله مولای و أنا مولی المؤمنین و أنا أولی بهم من أنفسهم. ثم قال:
خط ۱۶۴: خط ۱۷۹:


== منبع: پایگاه اطلاع‌رسانی مؤسسه جهانی سبطین ==
== منبع: پایگاه اطلاع‌رسانی مؤسسه جهانی سبطین ==
== پانویس ==
) مسند احمد، ج۴، ص۱۰۲؛ سنن دارمى، ج۲، ص۲۴۱؛ سنن ابن ماجه، ج۲، ص۱۳۲۲؛ سنن ابی داوود، ج۲، ص۳۹۰؛ البدایه و النهایه، ج۷، ص۲۶۲ و...
(۲ ) شعراء/ ۳.
(۳ ) طبقات الحنابله، ص ۲۹ و ۴۷.
(۴ ) درء التعارض، ج۲، ص۹۶.
(۵ ) تذكرة الحفاظ،ج۳، ص۳۷۵.
(۶ ) تبيين كذب المفترى، ص ۳۱۰.
(۷ ) شرح اللمع، ج۱، ص۱۱۱.
(۸ ) الامام جعفر الصادق (عليه السلام)، ص ۲۵۵.
(۹ ) همان.
(۱۰ ) فتح البارى، ج۷، ص۶۱.
(۱۱ ) تذكرة الحفاظ، ج۲، ص۷۱۳.
(۱۲ ) البداية والنهاية، ج۱۱، ص۱۶۷.
(۱۳ ) المعجم الكبير، ج۵، ص۱۸۶.(۱۴ ) فتح البارى، ج۷، ص۱۱۱. (۱۵ ) صحيح بخارى بشرح ابن حجر، ج۸، ص۱۹۹.(۱۶ ) صحيح مسلم، ج۲، ص۱۹۷. باب الفاظ من الأدب.(۱۷ ) مسند احمد، ج۴، ص۳۷۲. (۱۸ ) مستدرك حاكم، ج۳، ص۱۰۹.(۱۹ ) مائده/ ۶۷.(۲۰ ) مائده/ ۳.(۲۱ ) معارج/ ۱.(۲۲ ) مسند احمد، ج۱، ص۸۴.(۲۳ ) همان، ج۱، ص۱۱۹. (۲۴ ) مستدرك حاكم، ج۳، ص۵۳۳.(۲۵ ) صحيح بخارى، ج۳، ص۱۵۵. باب فى الاستقراض وأداء الديون.(۲۶) صحيح مسلم، كتاب الفرائض(۲۷) إرشاد السارى، ج۷، ص۲۸۰.(۲۸) المنهاج فى شرح صحيح مسلم. پاورقى، ارشاد السارى، كتاب الفرائض.( ۲۹) تاريخ مدينه دمشق،ج۴۲، ص۲۲۰.( ۳۰) المعجم الكبير، ج۳، ص۱۸۰؛ تاريخ ابن كثير، ج۵، ص۲۰۹.( ۳۱) توبه/ ۷۱.( ۳۲) جمعه/ ۱۱.( ۳۳) صحيح بخارى، ج۶، ص۶۳.( ۳۴) آل عمران/ ۱۵۳.(۳۵ ) توبه/ ۲۵.( ۳۶) صحيح بخارى، ج۴، ص۵. كتاب المرضى باب قول المريض قوموا عنّى.( ۳۷) صحيح بخارى، ج۳، ص۱۸۲؛ مسند احمد، ج۴، ۲۳۰ و...( ۳۸) نساء/ ۶۵.( ۳۹)صحيح مسلم، ج۲، ص۳۶۰. كتاب الفضائل، فضائل على  (عليه السلام).(۴۰ ) همان( ۴۱) مستدرك حاكم، ج۳، ص۱۴۰؛ تذكرة الحفاظ، ج۳، ص۹۹۵؛ تاريخ بغداد، ج۱۱، ص۲۱۶ و...( ۴۲) مسند ابويعلى، ج۱، ص۴۲۷؛ مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۱۸.(۴۳ ) مسند احمد، ج۱، ص۹۰؛اسد الغابة، ج۴، ص۳۱؛ الاصابه، ج۴، ص۴۶۸؛ مستدرك حاكم، ج۳، ص۱۴۲؛ البداية والنهايه، ج۷، ص۳۹۷.