آيه ۶۱ توبه و غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

۱٬۱۱۵ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۴ دسامبر ۲۰۲۴
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۱: خط ۴۱:
درباره استناد به آیه ۶۱ سوره توبه در [[خطبه غدیر]] از سوی محققان دو تحلیل اعتقادی ارائه شده است:
درباره استناد به آیه ۶۱ سوره توبه در [[خطبه غدیر]] از سوی محققان دو تحلیل اعتقادی ارائه شده است:


=== تحليل اعتقادى اول ===
=== تحليل اعتقادى اول: آیه‌ای درباره منافقان ===
این آیه بازگوکننده يكى از بارزترين نمونه‏‌هاى آزار [[منافقین|منافقان]] نسبت به پیامبر صلی الله علیه و آله است، در خطابه غدير حضرت به بيان كاملى در این باره پرداخته ‏است. آنان كه ملازمت خصوصی اميرالمؤمنين‏ عليه السلام با رسول اللَّه را به‌صورت دوجانبه مى‌‏ديدند، به خود تا اين حد جرأت دادند كه به‌صورت زبانی جسارت كنند و به‌كنايه لقب «اذُن» (گوش) را به حضرت دهند. منظور آنان اين بود كه پیامبر سر تا پا گوش است و اسرارى را در گوش او نجوى مى‏‌كنند. در واقع آنان با اين كلمه حضرت را مسخره مى‏‌كردند.
این آیه بازگوکننده يكى از بارزترين نمونه‏‌هاى آزار [[منافقین|منافقان]] نسبت به پیامبر صلی الله علیه و آله است، در خطابه غدير حضرت به بيان كاملى در این باره پرداخته ‏است. آنان كه ملازمت خصوصی اميرالمؤمنين‏ عليه السلام با رسول اللَّه را به‌صورت دوجانبه مى‌‏ديدند، به خود تا اين حد جرأت دادند كه به‌صورت زبانی جسارت كنند و به‌كنايه لقب «اذُن» (گوش) را به حضرت دهند. منظور آنان اين بود كه پیامبر سر تا پا گوش است و اسرارى را در گوش او نجوى مى‏‌كنند. در واقع آنان با اين كلمه حضرت را مسخره مى‏‌كردند.


خداوند در تقبيح اين رفتار منافقان آيه‌ ۶۱ سوره توبه را نازل كرد كه پيامبر صلى الله عليه و آله در غدير ضمن قرائت آن به تفسيرش نيز پرداخت: اولاً داستان نزول آیه را بيان کرد؛ ثانياً روشن کرد که اگر من و على نجوا مى‏‌كنيم و مطالبى را سرّى به يكديگر مى‏‌گوييم اين اسرار درباره منافقان است. آنان اين مسئله را به‌خوبى احساس كرده‌اند كه اين‌گونه مسخره مى‏‌كنند. به همين جهت، اين نجواها به نفع مؤمنان است و در آخر اين آيه اذيت‌كنندگان پيامبر صلى الله عليه و آله به جهنم و عذاب دردناک وعده داده شده‌‏اند.
خداوند در تقبيح اين رفتار منافقان آيه‌ ۶۱ سوره توبه را نازل كرد كه پيامبر صلى الله عليه و آله در غدير ضمن قرائت آن به تفسيرش نيز پرداخت: اولاً داستان نزول آیه را بيان کرد؛ ثانياً روشن کرد که اگر من و على نجوا مى‏‌كنيم و مطالبى را سرّى به يكديگر مى‏‌گوييم اين اسرار درباره منافقان است. آنان اين مسئله را به‌خوبى احساس كرده‌اند كه اين‌گونه مسخره مى‏‌كنند. به همين جهت، اين نجواها به نفع مؤمنان است و در آخر اين آيه اذيت‌كنندگان پيامبر صلى الله عليه و آله به جهنم و عذاب دردناک وعده داده شده‌‏اند.


از آنجا كه ماجراى «اذُن» مسئله‏‌اى مخفى نبوده، آن حضرت در [[خطبه غدیر|خطبه غدير]] از تشنّج دوری مى‌کند و به اشاره مى‏‌فرمايد: افرادى را كه مرا [[مسخره کردن خدا و پیامبر توسط منافقین|مسخر]] کردند به نامشان مى‏‌شناسم و مى‌‏توانم هم اكنون با اشاره آنان را به همه نشان دهم. اين حاكى از حضور آنان در برابر منبر غدير است. سپس مى‏‌فرمايد: ولى مصلحت كنونى آن است كه با آنان درگير نشوم و بزرگوارانه رفتار كنم. [[امام کاظم‏ علیه السلام]] در اين باره مى‏‌فرمايند: پيامبر صلى الله عليه و آله درباره منافقان با بزرگوارى رفتار كردند و ظاهر آنان را پذيرفت و باطنشان را به خدا واگذار كرد.<ref>تأويل الآيات الظاهرة، ص ۳۹؛ بحار، ج ۳۷، ص ۱۴۴؛‌ عوالم العلوم، ج ۱۵(حدیث غدیر)، ص۱۵۶؛ البرهان، ج‏۱، ص ۱۳۸.</ref>
از آنجا كه ماجراى «اذُن» مسئله‏‌اى مخفى نبوده، آن حضرت در [[خطبه غدیر|خطبه غدير]] از تشنّج دوری مى‌کند و به اشاره مى‏‌فرمايد: افرادى را كه مرا [[مسخره کردن خدا و پیامبر توسط منافقین|مسخر]] کردند به نامشان مى‏‌شناسم و مى‌‏توانم هم اكنون با اشاره آنان را به همه نشان دهم. اين حاكى از حضور آنان در برابر منبر غدير است. سپس مى‏‌فرمايد: ولى مصلحت كنونى آن است كه با آنان درگير نشوم و بزرگوارانه رفتار كنم. [[امام کاظم‏ علیه السلام]] در اين باره مى‏‌فرمايند: پيامبر صلى الله عليه و آله درباره منافقان با بزرگوارى رفتار كردند و ظاهر آنان را پذيرفت و باطنشان را به خدا واگذار كرد.<ref>تأويل الآيات الظاهرة، ص۳۹-۴۰؛ البرهان، ج‏۱، ص۱۳۸؛ بحارالانوار، ج۳۷، ص۱۴۴؛‌ عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۱۵۶.</ref>


==== تحليل اعتقادى دوم ====
=== تحليل اعتقادى دوم: سایر جسارت‌های منافقان در غدیر ===
ذكر نمونه‏ هايى از جسارت ‏هاى منافقين حاضر در غدير كه در تاريخ به صراحت ذكر شده مى ‏تواند روشنگر اين نكته باشد كه در غدير اهانت به ساحت مقدس پيامبر صلى الله عليه و آله به اعلى درجه خود و به حدودى فراتر از مسئله اذُن رسيد و انجام دهندگان اين جسارت‏ ها نيز معلوم شدند:
ذكر نمونه‏‌هايى از جسارت‌‏هاى [[منافقین|منافقان]] حاضر در غدير، كه در تاريخ به‌صراحت ذكر شده، مى‌‏تواند روشنگر اين نكته باشد كه در غدير اهانت به پيامبر صلى الله عليه و آله به اوج خود و به حدودى فراتر از مسئله اُذُن رسيد و جسارت‏‌کنندگان نيز معلوم شدند:


===== هنگام ورود به غدير =====
==== هنگام آماده‌سازی منبر غدیر ====
وقتى پيامبر صلى الله عليه و آله دستور آماده ‏سازى زير درختان و منبر غدير را صادر فرمودند، يكى از منافقين گفت:
وقتى پيامبر صلى الله عليه و آله دستور آماده‌‏سازى منبر غدير در زیر درختان را صادر کرد، يكى از منافقان گفت: در اينجا كه ساعتى بيش توقف نخواهد داشت، براى چه دستور كندن خارها را مى‌دهد! بدانيد كه امروز مسئله مهم و ناراحت‌كننده‏‌اى خواهند آورد.<ref>عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۵۱.</ref>


در اينجا كه ساعتى بيش توقف نخواهد داشت، براى چه دستور كندن خارها را مى ‏دهند! بدانيد كه امروز مسئله مهم و ناراحت كننده‏ اى خواهند آورد!<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۵۱ .</ref>
==== در مقابل منبر غدیر ====
[[امام صادق‏ علیه السلام]] فرمودند: هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه و آله اميرالمؤمنين‏ عليه السلام را در روز غدير معرفى و منصوب کرد، در مقابل حضرت هفت نفر از منافقان قرار داشتند كه عبارت بودند از: [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابابکر]]، [[عمر بن خطاب|عمر]]، [[عبدالرحمن بن عوف قرشی (ابومحمد)|عبدالرحمن بن عوف]]، [[سعد بن ابی وقاص (ابواسحاق)|سعد بن ابی‏‌وقاص]]، [[ابوعبیده جرّاح|ابوعبیده جراح]]، [[سالم مولی ابی ‏حذیفه|سالم مولی ابی‌حذیفه]]، و [[مغیرة بن شعبه]]. از ميان اينها عمر گفت: او را نمى‌بينيد كه چشمانش مانند دیوانگان در گردش است. اكنون مى‏‌گويد: خدايم چنين گفته است.<ref>بحارالانوار،‌ ج۳۷، ص۱۶۰؛ عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۱۳۴.</ref> و اين‌گونه برنامه پيامبر صلى الله عليه و آله را به‌مسخره گرفتند.


===== در مقابل منبر =====
==== هنگام  گفتن عبارت «من کنت موالاه» ====
[[امام صادق‏ علیه السلام]] فرمودند: هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه و آله اميرالمؤمنين‏ عليه السلام را در روز غدير معرفى و منصوب مى ‏فرمودند، در مقابل حضرت هفت نفر از منافقين قرار داشتند كه عبارت بودند از:
آنگاه كه اميرالمؤمنين‏ عليه السلام بر سر دستان پيامبر صلى الله عليه و آله قرار گرفتند و پیامبر فرمودند: «هرکس من مولای اویم، پس علی مولای اوست»، [[عمر بن خطاب|عمر]] گفت: نه به خدا قسم، خدا به او چنين دستورى نداده و اين را از پيش خود مى‏‌گويد.<ref>بحارالانوار، ج۳۷، ص۱۶۰.</ref>
 
[[ابوبکر بن ابی قحافه|ابابکر]]، [[عمر بن خطاب|عمر]]، [[عبدالرحمن بن عوف قرشی (ابومحمد)|عبدالرحمن بن عوف]]، [[سعد بن ابی وقاص (ابواسحاق)|سعد بن ابی‏ وقاص]]، [[ابوعبیده جرّاح|ابوعبیده جراح]]، [[سالم مولی ابی ‏حذیفه]]، و [[مغیرة بن شعبه]].
 
از ميان اينها عمر گفت: او را نمى ‏بينيد كه چشمانش مانند مجانين در گردش است؟!
 
اكنون مى‏ گويد: خدايم چنين گفته است!<ref>بحار،‌ج ۳۷، ص ۱۶۰؛ عوالم العلوم، ج ۱۵(حدیث غدیر)، ص ۱۳۴.</ref> و اين گونه برنامه پيامبر صلى الله عليه و آله را به مسخره گرفتند.
 
===== هنگام «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ ...» =====
آنگاه كه اميرالمؤمنين‏ عليه السلام بر سر دستان پيامبر صلى الله عليه و آله قرار گرفتند و فرمودند: «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ»، [[عمر بن خطاب|عمر]] گفت: نه به خدا قسم، خدا به او چنين دستورى نداده و اين را از پيش خود مى‏ گويد!<ref>بحار الانوار، ج ۳۷، ص ۱۶۰.</ref>


===== پس از خطابه غدير =====
===== پس از خطابه غدير =====
خط ۱۳۲: خط ۱۲۴:
==منابع==
==منابع==
{{منابع}}
{{منابع}}
* * '''الاحتجاج'''؛ احمد بن علی طبرسی، تحقیق: محمدباقر موسوی خرسان، مشهد: نشر المرتضی، ۱۴۰۳ق.
* '''الاحتجاج'''؛ احمد بن علی طبرسی، تحقیق: محمدباقر موسوی خرسان، مشهد: نشر المرتضی، ۱۴۰۳ق.
* '''بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار'''؛ محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بیروت: دار إحياء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
* '''البرهان في تفسير القرآن'''؛ هاشم بن سلیمان بحرانی، قم: مؤسسة البعثة (مرکز الطباعة و النشر)، ۱۴۱۵ق.
* '''تأويل الآيات الظاهرة في فضائل العترة الطاهرة'''؛ شرف‌الدین علی حسینی استرآبادی، تحقیق: حسین استادولی، قم:مؤسسة النشر الإسلامی، ۱۴۰۹ق.
* '''عوالم العلوم و المعارف و الأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال'''؛ عبدالله بن نورالله‏ بحرانى اصفهانى‏، تحقیق: محمدباقر موحد ابطحى اصفهانى‏، قم: مؤسسة الإمام المهدى علیه السلام، ۱۳۸۲ش.
* '''غدیر در قرآن، قرآن در غدیر'''؛ محمدباقر انصاری، قم: انتشارات دلیل ما، ۱۳۸۷ش.
* '''غدیر در قرآن، قرآن در غدیر'''؛ محمدباقر انصاری، قم: انتشارات دلیل ما، ۱۳۸۷ش.
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


[[رده:قرآن و غدیر]]
[[رده:قرآن و غدیر]]