۱۰٬۸۱۷
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
درباره استناد به آیه ۶۱ سوره توبه در [[خطبه غدیر]] از سوی محققان دو تحلیل اعتقادی ارائه شده است: | درباره استناد به آیه ۶۱ سوره توبه در [[خطبه غدیر]] از سوی محققان دو تحلیل اعتقادی ارائه شده است: | ||
=== تحليل اعتقادى اول === | === تحليل اعتقادى اول: آیهای درباره منافقان === | ||
این آیه بازگوکننده يكى از بارزترين نمونههاى آزار [[منافقین|منافقان]] نسبت به پیامبر صلی الله علیه و آله است، در خطابه غدير حضرت به بيان كاملى در این باره پرداخته است. آنان كه ملازمت خصوصی اميرالمؤمنين عليه السلام با رسول اللَّه را بهصورت دوجانبه مىديدند، به خود تا اين حد جرأت دادند كه بهصورت زبانی جسارت كنند و بهكنايه لقب «اذُن» (گوش) را به حضرت دهند. منظور آنان اين بود كه پیامبر سر تا پا گوش است و اسرارى را در گوش او نجوى مىكنند. در واقع آنان با اين كلمه حضرت را مسخره مىكردند. | این آیه بازگوکننده يكى از بارزترين نمونههاى آزار [[منافقین|منافقان]] نسبت به پیامبر صلی الله علیه و آله است، در خطابه غدير حضرت به بيان كاملى در این باره پرداخته است. آنان كه ملازمت خصوصی اميرالمؤمنين عليه السلام با رسول اللَّه را بهصورت دوجانبه مىديدند، به خود تا اين حد جرأت دادند كه بهصورت زبانی جسارت كنند و بهكنايه لقب «اذُن» (گوش) را به حضرت دهند. منظور آنان اين بود كه پیامبر سر تا پا گوش است و اسرارى را در گوش او نجوى مىكنند. در واقع آنان با اين كلمه حضرت را مسخره مىكردند. | ||
خداوند در تقبيح اين رفتار منافقان آيه ۶۱ سوره توبه را نازل كرد كه پيامبر صلى الله عليه و آله در غدير ضمن قرائت آن به تفسيرش نيز پرداخت: اولاً داستان نزول آیه را بيان کرد؛ ثانياً روشن کرد که اگر من و على نجوا مىكنيم و مطالبى را سرّى به يكديگر مىگوييم اين اسرار درباره منافقان است. آنان اين مسئله را بهخوبى احساس كردهاند كه اينگونه مسخره مىكنند. به همين جهت، اين نجواها به نفع مؤمنان است و در آخر اين آيه اذيتكنندگان پيامبر صلى الله عليه و آله به جهنم و عذاب دردناک وعده داده شدهاند. | خداوند در تقبيح اين رفتار منافقان آيه ۶۱ سوره توبه را نازل كرد كه پيامبر صلى الله عليه و آله در غدير ضمن قرائت آن به تفسيرش نيز پرداخت: اولاً داستان نزول آیه را بيان کرد؛ ثانياً روشن کرد که اگر من و على نجوا مىكنيم و مطالبى را سرّى به يكديگر مىگوييم اين اسرار درباره منافقان است. آنان اين مسئله را بهخوبى احساس كردهاند كه اينگونه مسخره مىكنند. به همين جهت، اين نجواها به نفع مؤمنان است و در آخر اين آيه اذيتكنندگان پيامبر صلى الله عليه و آله به جهنم و عذاب دردناک وعده داده شدهاند. | ||
از آنجا كه ماجراى «اذُن» مسئلهاى مخفى نبوده، آن حضرت در [[خطبه غدیر|خطبه غدير]] از تشنّج دوری مىکند و به اشاره مىفرمايد: افرادى را كه مرا [[مسخره کردن خدا و پیامبر توسط منافقین|مسخر]] کردند به نامشان مىشناسم و مىتوانم هم اكنون با اشاره آنان را به همه نشان دهم. اين حاكى از حضور آنان در برابر منبر غدير است. سپس مىفرمايد: ولى مصلحت كنونى آن است كه با آنان درگير نشوم و بزرگوارانه رفتار كنم. [[امام کاظم علیه السلام]] در اين باره مىفرمايند: پيامبر صلى الله عليه و آله درباره منافقان با بزرگوارى رفتار كردند و ظاهر آنان را پذيرفت و باطنشان را به خدا واگذار كرد.<ref>تأويل الآيات الظاهرة، | از آنجا كه ماجراى «اذُن» مسئلهاى مخفى نبوده، آن حضرت در [[خطبه غدیر|خطبه غدير]] از تشنّج دوری مىکند و به اشاره مىفرمايد: افرادى را كه مرا [[مسخره کردن خدا و پیامبر توسط منافقین|مسخر]] کردند به نامشان مىشناسم و مىتوانم هم اكنون با اشاره آنان را به همه نشان دهم. اين حاكى از حضور آنان در برابر منبر غدير است. سپس مىفرمايد: ولى مصلحت كنونى آن است كه با آنان درگير نشوم و بزرگوارانه رفتار كنم. [[امام کاظم علیه السلام]] در اين باره مىفرمايند: پيامبر صلى الله عليه و آله درباره منافقان با بزرگوارى رفتار كردند و ظاهر آنان را پذيرفت و باطنشان را به خدا واگذار كرد.<ref>تأويل الآيات الظاهرة، ص۳۹-۴۰؛ البرهان، ج۱، ص۱۳۸؛ بحارالانوار، ج۳۷، ص۱۴۴؛ عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۱۵۶.</ref> | ||
=== تحليل اعتقادى دوم: سایر جسارتهای منافقان در غدیر === | |||
ذكر | ذكر نمونههايى از جسارتهاى [[منافقین|منافقان]] حاضر در غدير، كه در تاريخ بهصراحت ذكر شده، مىتواند روشنگر اين نكته باشد كه در غدير اهانت به پيامبر صلى الله عليه و آله به اوج خود و به حدودى فراتر از مسئله اُذُن رسيد و جسارتکنندگان نيز معلوم شدند: | ||
==== هنگام آمادهسازی منبر غدیر ==== | |||
وقتى پيامبر صلى الله عليه و آله دستور | وقتى پيامبر صلى الله عليه و آله دستور آمادهسازى منبر غدير در زیر درختان را صادر کرد، يكى از منافقان گفت: در اينجا كه ساعتى بيش توقف نخواهد داشت، براى چه دستور كندن خارها را مىدهد! بدانيد كه امروز مسئله مهم و ناراحتكنندهاى خواهند آورد.<ref>عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۵۱.</ref> | ||
در | ==== در مقابل منبر غدیر ==== | ||
[[امام صادق علیه السلام]] فرمودند: هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه و آله اميرالمؤمنين عليه السلام را در روز غدير معرفى و منصوب کرد، در مقابل حضرت هفت نفر از منافقان قرار داشتند كه عبارت بودند از: [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابابکر]]، [[عمر بن خطاب|عمر]]، [[عبدالرحمن بن عوف قرشی (ابومحمد)|عبدالرحمن بن عوف]]، [[سعد بن ابی وقاص (ابواسحاق)|سعد بن ابیوقاص]]، [[ابوعبیده جرّاح|ابوعبیده جراح]]، [[سالم مولی ابی حذیفه|سالم مولی ابیحذیفه]]، و [[مغیرة بن شعبه]]. از ميان اينها عمر گفت: او را نمىبينيد كه چشمانش مانند دیوانگان در گردش است. اكنون مىگويد: خدايم چنين گفته است.<ref>بحارالانوار، ج۳۷، ص۱۶۰؛ عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۱۳۴.</ref> و اينگونه برنامه پيامبر صلى الله عليه و آله را بهمسخره گرفتند. | |||
==== | ==== هنگام گفتن عبارت «من کنت موالاه» ==== | ||
آنگاه كه اميرالمؤمنين عليه السلام بر سر دستان پيامبر صلى الله عليه و آله قرار گرفتند و پیامبر فرمودند: «هرکس من مولای اویم، پس علی مولای اوست»، [[عمر بن خطاب|عمر]] گفت: نه به خدا قسم، خدا به او چنين دستورى نداده و اين را از پيش خود مىگويد.<ref>بحارالانوار، ج۳۷، ص۱۶۰.</ref> | |||
آنگاه كه اميرالمؤمنين عليه السلام بر سر دستان پيامبر صلى الله عليه و آله قرار گرفتند و فرمودند: | |||
===== پس از خطابه غدير ===== | ===== پس از خطابه غدير ===== | ||
خط ۱۳۲: | خط ۱۲۴: | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
* '''الاحتجاج'''؛ احمد بن علی طبرسی، تحقیق: محمدباقر موسوی خرسان، مشهد: نشر المرتضی، ۱۴۰۳ق. | |||
* '''بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار'''؛ محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بیروت: دار إحياء التراث العربی، ۱۴۰۳ق. | |||
* '''البرهان في تفسير القرآن'''؛ هاشم بن سلیمان بحرانی، قم: مؤسسة البعثة (مرکز الطباعة و النشر)، ۱۴۱۵ق. | |||
* '''تأويل الآيات الظاهرة في فضائل العترة الطاهرة'''؛ شرفالدین علی حسینی استرآبادی، تحقیق: حسین استادولی، قم:مؤسسة النشر الإسلامی، ۱۴۰۹ق. | |||
* '''عوالم العلوم و المعارف و الأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال'''؛ عبدالله بن نورالله بحرانى اصفهانى، تحقیق: محمدباقر موحد ابطحى اصفهانى، قم: مؤسسة الإمام المهدى علیه السلام، ۱۳۸۲ش. | |||
* '''غدیر در قرآن، قرآن در غدیر'''؛ محمدباقر انصاری، قم: انتشارات دلیل ما، ۱۳۸۷ش. | * '''غدیر در قرآن، قرآن در غدیر'''؛ محمدباقر انصاری، قم: انتشارات دلیل ما، ۱۳۸۷ش. | ||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
[[رده:قرآن و غدیر]] | [[رده:قرآن و غدیر]] |