۱۰٬۹۷۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۱۱ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات آیه | {{جعبه اطلاعات آیه | ||
| عرض = | |||
| تصویر = آیه ۶۱ سوره توبه.png | |||
| اندازه تصویر = | |||
| توضیح_تصویر = | |||
| عنوان = آیه ۶۱ توبه و غدیر | |||
| سوره = توبه | |||
| آیه = ۶۱ | |||
| جزء = ۱۰ | |||
| شأن نزول = | |||
| مکان نزول = مدینه | |||
| موضوع = وعده عذاب دردناک به مسخرهکنندگان پیامبر در غدیر | |||
| صوت = صوت ۶۱ توبه.mp3 | |||
| ترجمه صوتی = ترجمه ۶۱ توبه.mp3 | |||
}} | }} | ||
'''آیه ۶۱ سوره توبه''' آیهای تفسیرشده در [[خطبه غدیر]] که برای مسخرهکنندگان رسول خدا صلی الله علیه و آله که او را اُذُن (گوش) میخواندند عذاب دردناک وعده داده است. | |||
== آیهای | بستر استناد به آیه ۶۱ سوره توبه چنین ترسیم شده است: پيامبر صلى الله عليه و آله در قسمتی از خطبه آزارهای پىدرپی [[منافقین|منافقان]] نسبت به خود را يادآور شد: از جمله اینکه نسبتهاى مسخرهآمیز به حضرت دادند و كلمه «اُذُن» (گوش) را درباره حضرت بهكار بردند. آنان منظورشان «سراپاگوش» بودن اميرالمؤمنين علیه السلام و پيامبر صلى الله عليه و آله و توجه متقابل آنان نسبت به يكديگر بود. | ||
آیه ۶۱ سوره توبه از جمله آیات تفسیر شده در غدیر دانسته شده است. | |||
خداوند در تقبيح اين رفتار منافقان آيه ۶۱ سوره توبه را نازل كرد كه پيامبر صلى الله عليه و آله در غدير ضمن قرائت آن به تفسيرش نيز پرداخت: اولاً داستان نزول آیه را بيان کرد؛ ثانياً روشن کرد که اگر من و على علیه السلام نجوا مىكنيم و مطالبى را سرّى به يكديگر مىگوييم اين اسرار درباره منافقان است. آنان اين مسئله را بهخوبى احساس كردهاند كه اينگونه مسخره مىكنند. به همين جهت، اين نجواها به نفع مؤمنان است و در آخر اين آيه اذيتكنندگان پيامبر صلى الله عليه و آله به جهنم و عذاب دردناک وعده داده شدهاند. | |||
== آیهای تفسیرشده در غدیر بهطور صریح == | |||
آیه ۶۱ سوره توبه از جمله آیات تفسیر شده در غدیر دانسته شده است. بهگفته برخی محققان، در غدير ۱۸ آيه قرآن بهصراحت تفسير شده است؛ به اين معنى كه پيامبر صلى الله عليه و آله متن آيه را جداگانه در خطبه بيان کرد و قبل يا بعد از آن به تفسيرش پرداخته است. اين موارد در مقابل آياتى است كه بهصورت تضمين در كلام و [[اقتباس]] در خطابه حضرت آمده است.<ref>غدیر در قرآن، ج۲، ص۴۷.</ref> | |||
يكى از اين آيات، آيه ۶۱ سوره توبه است: {{قرآن|وَمِنْهُمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبِيَّ وَيَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ ۚ قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَيُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ وَرَحْمَةٌ لِلَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ ۚ وَالَّذِينَ يُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ|ترجمه=بعضى از ايشان پيامبر را مىآزارند و مىگويند كه او به سخن هركس گوش مىدهد. بگو: او براى شما شنونده سخن خير است. به خدا ايمان دارد و مؤمنان را باور دارد، و رحمتى است براى آنهايى كه ايمان آوردهاند. و آنان كه رسول خدا را بيازارند به شكنجهاى دردآور گرفتار خواهند شد}}. | يكى از اين آيات، آيه ۶۱ سوره توبه است: {{قرآن|وَمِنْهُمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبِيَّ وَيَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ ۚ قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَيُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ وَرَحْمَةٌ لِلَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ ۚ وَالَّذِينَ يُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ|ترجمه=بعضى از ايشان پيامبر را مىآزارند و مىگويند كه او به سخن هركس گوش مىدهد. بگو: او براى شما شنونده سخن خير است. به خدا ايمان دارد و مؤمنان را باور دارد، و رحمتى است براى آنهايى كه ايمان آوردهاند. و آنان كه رسول خدا را بيازارند به شكنجهاى دردآور گرفتار خواهند شد}}. | ||
خط ۳۸: | خط ۴۳: | ||
برخی محققان معتقدند که تصريح به خطر [[منافقین|منافقان]] در اثناى [[خطبه غدیر]] اين نتيجه را دارد كه در آینده تاريخ، كه مطالعهكنندگان خطبه غدير آن را مورد بررسى قرار مىدهند، به آسانى زير پا گذاشتن غدير در سقيفه را تحليل میكنند و حقایق را در مىيابند؛ در مییابند که منافقان در غدير چه سوداهايى در سر مىپروراندند و چگونه پايههاى آن را محكم نمودند تا ثمره شومش را در سقيفه بگیرند.<ref>غدیر در قرآن، ج۲، ص۸۱.</ref> | برخی محققان معتقدند که تصريح به خطر [[منافقین|منافقان]] در اثناى [[خطبه غدیر]] اين نتيجه را دارد كه در آینده تاريخ، كه مطالعهكنندگان خطبه غدير آن را مورد بررسى قرار مىدهند، به آسانى زير پا گذاشتن غدير در سقيفه را تحليل میكنند و حقایق را در مىيابند؛ در مییابند که منافقان در غدير چه سوداهايى در سر مىپروراندند و چگونه پايههاى آن را محكم نمودند تا ثمره شومش را در سقيفه بگیرند.<ref>غدیر در قرآن، ج۲، ص۸۱.</ref> | ||
== تحليل اعتقادى == | == تحليل اعتقادى آیه == | ||
درباره استناد به آیه ۶۱ سوره توبه در [[خطبه غدیر]] از سوی محققان دو تحلیل اعتقادی ارائه شده است: | |||
=== تحليل اعتقادى اول: آیهای درباره منافقان === | |||
این آیه بازگوکننده يكى از بارزترين نمونههاى آزار [[منافقین|منافقان]] نسبت به پیامبر صلی الله علیه و آله است، در خطابه غدير حضرت به بيان كاملى در این باره پرداخته است. آنان كه ملازمت خصوصی اميرالمؤمنين عليه السلام با رسول اللَّه را بهصورت دوجانبه مىديدند، به خود تا اين حد جرأت دادند كه بهصورت زبانی جسارت كنند و بهكنايه لقب «اذُن» (گوش) را به حضرت دهند. منظور آنان اين بود كه پیامبر سر تا پا گوش است و اسرارى را در گوش او نجوى مىكنند. در واقع آنان با اين كلمه حضرت را مسخره مىكردند. | |||
خداوند در تقبيح اين رفتار منافقان آيه ۶۱ سوره توبه را نازل كرد كه پيامبر صلى الله عليه و آله در غدير ضمن قرائت آن به تفسيرش نيز پرداخت: اولاً داستان نزول آیه را بيان کرد؛ ثانياً روشن کرد که اگر من و على نجوا مىكنيم و مطالبى را سرّى به يكديگر مىگوييم اين اسرار درباره منافقان است. آنان اين مسئله را بهخوبى احساس كردهاند كه اينگونه مسخره مىكنند. به همين جهت، اين نجواها به نفع مؤمنان است و در آخر اين آيه اذيتكنندگان پيامبر صلى الله عليه و آله به جهنم و عذاب دردناک وعده داده شدهاند. | |||
از آنجا كه ماجراى «اذُن» مسئلهاى مخفى نبوده، آن حضرت در [[خطبه غدیر|خطبه غدير]] از تشنّج دوری مىکند و به اشاره مىفرمايد: افرادى را كه مرا [[مسخره کردن خدا و پیامبر توسط منافقین|مسخر]] کردند به نامشان مىشناسم و مىتوانم هم اكنون با اشاره آنان را به همه نشان دهم. اين حاكى از حضور آنان در برابر منبر غدير است. سپس مىفرمايد: ولى مصلحت كنونى آن است كه با آنان درگير نشوم و بزرگوارانه رفتار كنم. [[امام کاظم علیه السلام]] در اين باره مىفرمايند: پيامبر صلى الله عليه و آله درباره منافقان با بزرگوارى رفتار كردند و ظاهر آنان را پذيرفت و باطنشان را به خدا واگذار كرد.<ref>تأويل الآيات الظاهرة، ص۳۹-۴۰؛ البرهان، ج۱، ص۱۳۸؛ بحارالانوار، ج۳۷، ص۱۴۴؛ عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۱۵۶.</ref> | |||
=== تحليل اعتقادى دوم: سایر جسارتهای منافقان در غدیر === | |||
ذكر نمونههايى از جسارتهاى [[منافقین|منافقان]] حاضر در غدير، كه در تاريخ بهصراحت ذكر شده، مىتواند روشنگر اين نكته باشد كه در غدير اهانت به پيامبر صلى الله عليه و آله به اوج خود و به حدودى فراتر از مسئله اُذُن رسيد و جسارتکنندگان نيز معلوم شدند. جسارتهایی که برای آنها عذاب دردناک به آنان وعده داده شده است. | |||
==== هنگام آمادهسازی منبر غدیر ==== | |||
وقتى پيامبر صلى الله عليه و آله دستور آمادهسازى منبر غدير در زیر درختان را صادر کرد، يكى از منافقان گفت: در اينجا كه ساعتى بيش توقف نخواهد داشت، براى چه دستور كندن خارها را مىدهد! بدانيد كه امروز مسئله مهم و ناراحتكنندهاى خواهند آورد.<ref>عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۵۱.</ref> | |||
از | ==== در مقابل منبر غدیر ==== | ||
[[امام صادق علیه السلام]] فرمودند: هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه و آله اميرالمؤمنين عليه السلام را در روز غدير معرفى و منصوب کرد، در مقابل حضرت هفت نفر از منافقان قرار داشتند كه عبارت بودند از: [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابابکر]]، [[عمر بن خطاب|عمر]]، [[عبدالرحمن بن عوف قرشی (ابومحمد)|عبدالرحمن بن عوف]]، [[سعد بن ابی وقاص (ابواسحاق)|سعد بن ابیوقاص]]، [[ابوعبیده جرّاح|ابوعبیده جراح]]، [[سالم مولی ابی حذیفه|سالم مولی ابیحذیفه]]، و [[مغیرة بن شعبه]]. از ميان اينها عمر گفت: او را نمىبينيد كه چشمانش مانند دیوانگان در گردش است. اكنون مىگويد: خدايم چنين گفته است.<ref>بحارالانوار، ج۳۷، ص۱۶۰؛ عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۱۳۴.</ref> و اينگونه برنامه پيامبر صلى الله عليه و آله را بهمسخره گرفتند. | |||
==== هنگام گفتن عبارت «من کنت موالاه» ==== | |||
آنگاه كه اميرالمؤمنين عليه السلام بر سر دستان پيامبر صلى الله عليه و آله قرار گرفتند و پیامبر فرمودند: «هرکس من مولای اویم، پس علی مولای اوست»، [[عمر بن خطاب|عمر]] گفت: نه به خدا قسم، خدا به او چنين دستورى نداده و اين را از پيش خود مىگويد.<ref>بحارالانوار، ج۳۷، ص۱۶۰.</ref> | |||
==== پس از خطابه غدير ==== | |||
[[معاویة بن ابی سفیان|معاویه بن ابوسفیان]] در روز غدير -بعد از منصوبشدن اميرالمؤمنين عليه السلام- از شدت ناراحتى برخاست و با تكبر به راه افتاد. او با غضب از مجلس غدیر خارج شد، در حالى كه دست راستش را بر [[ابوموسی اشعری]] و دست چپش را بر [[مغیرة بن شعبه|مغيرة بن شعبه]] تكيه داده بود و با تکبر مىگفت: «محمد را بر اين گفتارش تصديق نمىكنيم و به ولايت على اقرار نمىنماييم».<ref>تفسير فرات الكوفی، ص۵۱۶؛ بحارالانوار، ج۳۷، ص۱۹۳؛ عوالم العلوم، ج۲/۱۵،ص۹۶-۹۷؛ عوالم العلوم، ج۲/۱۵،ص۱۲۵.</ref> همچنین در این هنگام عدهاى ديگر از منافقان گفتند: محمد هر ساعتى ما را به مطلب جديدى مىخواند. اكنون هم اين مطلب را پيش كشيده كه اهل بيتش را بر گُرده ما سوار كند.<ref>بحارالانوار، ج۳۷، ص۱۶۰.</ref> | |||
«محمد را بر اين گفتارش تصديق | |||
===== پس از بيعت ===== | ===== پس از بيعت ===== | ||
پس از بيعت در | پس از بيعت در غدير، [[عمر بن خطاب]] شانه بالا انداخت و به [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبكر]] گفت: عجب زير بازوى پسر عمويش را گرفته بالا مىبرد!<ref>بحارالانوار، ج۳۷، ص۱۳۸.</ref> همچنین، عدهاى از منافقان پس از بيعت با يكديگر پيمان بستند و گفتند: اگر براى محمد اتفاقى بيفتد و از دنيا برود، امر ولايت را از امیرالمؤمنین عليه السلام دور مىكنيم و نمیگذاريم براى او باشد.<ref>بحارالانوار، ج۳۷، ص۱۴۲.</ref> | ||
==== گفتوگو در خيمه نفاق ==== | |||
[[زید بن ارقم انصاری|زید بن ارقم]] كه در غدير حاضر بوده ماجرایی را چنين نقل مىكند: پس از آنکه پيامبر صلى الله عليه و آله دست امیرالمؤمنین عليه السلام را گرفته و فرمودند: {{متن عربی|مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ}}، بر سر اثاثيه خود بازگشتيم در حالى كه [[حذیفة بن یمان یمانی|حذیفة بن یمان]] نيز همراه من بود. در كنار خيمه من خيمه سه نفر از قريش بود. ما شنيديم كه يكى از آن سه نفر چنين مىگويد: به خدا قسم محمد نادان است، اگر فكر مىكند كار خلافت بعد از او براى على به نتيجه خواهد رسيد. ديگرى گفت: او را نادان حساب مىكنى! آيا نمىدانى كه او ديوانه است و نزديک بود نزد همسر ابن ابىكبشه از جنون بیهوش شود. سومى گفت: او را رها كنيد! خواه احمق باشد و خواه ديوانه! به خدا قسم هرگز آنچه او مىگويد نخواهد شد. حذيفه از گفتار آنان غضبناک شد و گوشه خيمه آنان را بلند كرد و سر خود را داخل خيمه برد و به آنان گفت: در حالى كه پيامبر صلى الله عليه و آله زنده است و وحى خدا نازل مىشود چنين كارى را میكنيد؟ به خدا قسم، صبح گفتار شما را به او خبر خواهم داد. | |||
اين | گفتند: اى حذيفه، آيا تو اينجا بودى و گفته ما را شنيدى؟! آنچه شنيدى بر ما كتمان كن كه حق همسايگى امانتدارى است. حذيفه گفت: نه اين مورد از حق امانتدارى همسايه است و نه اين مجلس شما از آنگونه است! من دلسوز خدا و رسولش نيستم، اگر اين ماجرا را از او كتمان كنم. گفتند: اى حذيفه، هر كارى مىخواهى انجام ده. به خدا قسم، ما هم براى او قسم ياد خواهيم كرد كه چنين سخنى نگفتهايم و تو نسبت دروغ به ما مىدهى. تو خيال مىكنى پيامبر سخن تو را مىپذيرد و گفته ما را تكذيب مىكند در حالى كه ما سه نفريم. حذيفه گفت: اما من برايم مهم نيست، وقتى حق دلسوزى را نسبت به خدا و رسولش ادا كنم. پس هر چه مىخواهيد بگوييد. | ||
سپس حذيفه نزد پيامبر صلى الله عليه و آله رفت، در حالى كه امیرالمؤمنین عليه السلام با شمشير حمايل كرده در كنار حضرت بودند. او گفتار منافقان را به حضرت خبر داد. پيامبر هم سراغ آنان فرستادند و آمدند. حضرت پرسيدند: شما چه گفتهايد؟ گفتند: به خدا قسم، ما چيزى نگفتهايم. اگر خبرى درباره ما به تو رسيده به ما دروغ بسته شده است. در اينجا جبرئيل با اين آيه ([[آيه ۷۴ توبه و غدیر|آیه ۷۴ سوره توبه]]) نازل شد: «قسم ياد مىكنند كه نگفتهاند، در حالى كه سخن كفر را بعد از اسلامشان بر زبان آوردهاند». اميرالمؤمنين عليه السلام در اينجا فرمودند: بگذارید هر چه مىخواهند بگويند. به خدا قسم، قلب من در سينهام مىتپد و شمشيرم بر دوشم است. اگر قصد سوئى كنند، من هم مقابله خواهم كرد.<ref>تفسير العياشى، ج۲، ص۹۷-۹۹، ح۸۹؛ بحارالانوار، ج۳۷، ص۱۵۱-۱۵۳، ح۳۷؛ عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۵۲.</ref> | |||
== پانویس == | == پانویس == | ||
خط ۱۴۳: | خط ۸۳: | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
* '''الاحتجاج'''؛ احمد بن علی طبرسی، تحقیق: محمدباقر موسوی خرسان، مشهد: نشر المرتضی، ۱۴۰۳ق. | |||
* '''بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار'''؛ محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بیروت: دار إحياء التراث العربی، ۱۴۰۳ق. | |||
* '''البرهان في تفسير القرآن'''؛ هاشم بن سلیمان بحرانی، قم: مؤسسة البعثة (مرکز الطباعة و النشر)، ۱۴۱۵ق. | |||
* '''تأويل الآيات الظاهرة في فضائل العترة الطاهرة'''؛ شرفالدین علی حسینی استرآبادی، تحقیق: حسین استادولی، قم:مؤسسة النشر الإسلامی، ۱۴۰۹ق. | |||
* '''تفسير العياشى'''؛ محمد بن مسعود عیاشی، تحقیق: سید هاشم رسولی محلاتی، تهران: مکتبة العلمية الاسلامیة، ۱۳۸۰ق. | |||
* '''تفسير فرات الکوفی'''؛ فرات بن ابراهیم کوفی، تحقیق: محمد الکاظم، تهران: وزارة الثقافة و الإرشاد الإسلامی (مؤسسة الطبع و النشر)، ۱۴۱۰ق. | |||
* '''عوالم العلوم و المعارف و الأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال'''؛ عبدالله بن نورالله بحرانى اصفهانى، تحقیق: محمدباقر موحد ابطحى اصفهانى، قم: مؤسسة الإمام المهدى علیه السلام، ۱۳۸۲ش. | |||
* '''غدیر در قرآن، قرآن در غدیر'''؛ محمدباقر انصاری، قم: انتشارات دلیل ما، ۱۳۸۷ش. | * '''غدیر در قرآن، قرآن در غدیر'''؛ محمدباقر انصاری، قم: انتشارات دلیل ما، ۱۳۸۷ش. | ||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
[[رده: | [[رده:آیات تفسیرشده در غدیر بهطور صریح]] |