۴٬۲۶۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
(۱۰ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات آیه | {{جعبه اطلاعات آیه | ||
| عرض = | |||
| تصویر = آیه ۸۵ سوره آل عمران.png | |||
| اندازه تصویر = | |||
| توضیح_تصویر = | |||
| عنوان = آيه ۸۵ آل عمران و غدیر | |||
| سوره = آل عمران | |||
| آیه = ۸۵ | |||
| جزء = ۳ | |||
| شأن نزول = | |||
| مکان نزول = مدینه | |||
| موضوع = هیچ اسلامی بهجز اسلام غدیر مورد پذیرش خداوند نیست | |||
| صوت = صوت ۸۵ آل عمران.mp3 | |||
| ترجمه صوتی = ترجمه ۸۵ آل عمران.mp3 | |||
}} | }} | ||
== آیهای | |||
'''آیه ۸۵ سوره آل عمران''' آیهای در [[خطبه غدیر]] که با تکیه بر آن اثباتشده که هیچ اسلامی بهجز اسلام غدیر مورد پذیرش خداوند قرار ندارد. | |||
موقعیت تاریخی استفاده از آیه ۸۵ سوره آل عمران چنین ترسیم شده است: پس از بيان حديث غدير در خطبه غدير پيامبر صلى الله عليه و آله در قسمتی از بخش چهارم خطبه غدير براى اينكه ثابت كند دينى جز با ولايت على عليه السلام پذيرفته نيست، دو آيه ديگر از قرآن را شاهد گرفت: يكى آيه ۸۵ سوره آل عمران و ديگرى [[آيه ۱۹ آل عمران و غدیر|آیه ۱۹ سوره آل عمران]]. انضمام اين دو آيه به [[آیه ۳ مائده و غدیر|آيه اكمال]] به این معنى بود كه دين فقط اسلام است و غير اسلام مورد قبول خدا نيست. علاوه بر این، آن دينى كه خدا به نام اسلام پذيرفته آن است كه غدير و ولايت در وجود دارد و جانشينان پيامبرش تا روز قيامت دوازده امام عليهم السلام هستند. | |||
از تحلیل موقعیت قرآنی آیه ۸۵ سوره آل عمران سه نتیجه گرفته شده است: نتیجه اول اینکه اسلام بدون ولايت، ناقص و غير قابل قبول است؛ نتيجه دوم اينكه اسلام بهمعناى تسليم واقعى است؛ نتيجه سوم اينكه دعوت همه انبياء به اسلام و ولايت بوده است. | |||
== آیهای مربوط به مناسبتهای خاص در غدیر == | |||
درباره ارتباط آیه ۸۵ سوره آل عمران و غدیر چنین گفته شده است: با در نظر گرفتن اينكه غدير مراسم مفصلى در سه روز بوده، گذشته از آياتى كه مستقيماً در آن سه روز نازل شده آياتى هم در ضمن كلام بهصورت اشاره آمده است.<ref>غدیر در قرآن، ج۲، ص۹۳.</ref> | درباره ارتباط آیه ۸۵ سوره آل عمران و غدیر چنین گفته شده است: با در نظر گرفتن اينكه غدير مراسم مفصلى در سه روز بوده، گذشته از آياتى كه مستقيماً در آن سه روز نازل شده آياتى هم در ضمن كلام بهصورت اشاره آمده است.<ref>غدیر در قرآن، ج۲، ص۹۳.</ref> | ||
خط ۴۰: | خط ۴۷: | ||
==تحليل اعتقادى موقعیت قرآنی آیه== | ==تحليل اعتقادى موقعیت قرآنی آیه== | ||
درباره دو مورد از نتایج سهگانهای که از موقعیت قرآنی آیه ۱۹ سوره آل عمران بهدست داده شده چنین تحلیل اعتقادی شده است: | درباره دو مورد از نتایج سهگانهای که از موقعیت قرآنی آیه ۱۹ سوره آل عمران بهدست داده شده چنین تحلیل اعتقادی شده است: | ||
=== تحليل اول: اسلام بدون ولايت، ناقص و غير قابل قبول === | === تحليل اعتقادی نتیجه اول: اسلام بدون ولايت، ناقص و غير قابل قبول === | ||
با توجه به اينكه در كلام پيامبر صلى الله عليه و آله واژه «اسلام» يک بار در آخر جمله قبلى {{متن عربی|رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً}} و يک بار در آغاز اين جمله {{متن عربی|وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ دِيناً}} بهكار رفته، از نظر قواعد سخن هر دو به يک معناست و هر مطلبى درباره دومى گفته شود درباره اولى نيز صادق خواهد بود. اكنون كه معناى اسلام در جمله قبل، اسلام كامل با ولايت اهل بيت عليهم السلام و پذيرش صاحب اختيارى آنان در دنيا و آخرت است و اسلام بدون ولايت ناقص است، سؤال اين است كه آيا خداوند اسلام ناقص را مىپذيرد؟ | با توجه به اينكه در كلام پيامبر صلى الله عليه و آله واژه «اسلام» يک بار در آخر جمله قبلى {{متن عربی|رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً}} و يک بار در آغاز اين جمله {{متن عربی|وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ دِيناً}} بهكار رفته، از نظر قواعد سخن هر دو به يک معناست و هر مطلبى درباره دومى گفته شود درباره اولى نيز صادق خواهد بود. اكنون كه معناى اسلام در جمله قبل، اسلام كامل با ولايت اهل بيت عليهم السلام و پذيرش صاحب اختيارى آنان در دنيا و آخرت است و اسلام بدون ولايت ناقص است، سؤال اين است كه آيا خداوند اسلام ناقص را مىپذيرد؟ | ||
از تکیه پيامبر صلى الله عليه و آله به اين آيه معلوم میشود كه اسلام ناقص نزد خداوند پذيرفته نيست و پذيرنده اسلامِ ناقص در حكم غيرِ مسلمان است، چرا كه خداوند با آوردن حرف «لَنْ» (هرگز) كه در عربى براى نفى ابدى به کار میرود، اسلام ناقص را رد كرده و با عبارت {{متن عربی|فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ»: «هرگز از او پذيرفته نمىشود}}، كه راه هر گونه احتمال را مسدود نموده است. استفاده از كلمه «يَبْتَغِ» بهمعناى «دنبال چيزى بودن» و «در طلب و جستوجو براى انتخاب چيزى بودن»، اين مفهوم را محكمتر مىكند؛ يعنى پس از آنكه همه انبياء عليهم السلام براى استحکام اركان اسلام زحمت كشيدند و خاتم نبوت ۲۳ سال تلاش نمود تا اين دين پس از يک مسير ششهزارساله به كمال خود برسد، اگر كسى در پى دينِ ديگرى يا همين دين بهصورت ناقص آن باشد، خدا و رسولانش را مسخره کرده و نوعی کفر به دین الهی ورزیده است. | از تکیه پيامبر صلى الله عليه و آله به اين آيه معلوم میشود كه اسلام ناقص نزد خداوند پذيرفته نيست و پذيرنده اسلامِ ناقص در حكم غيرِ مسلمان است، چرا كه خداوند با آوردن حرف «لَنْ» (هرگز) كه در عربى براى نفى ابدى به کار میرود، اسلام ناقص را رد كرده و با عبارت {{متن عربی|فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ»: «هرگز از او پذيرفته نمىشود}}، كه راه هر گونه احتمال را مسدود نموده است. استفاده از كلمه «يَبْتَغِ» بهمعناى «دنبال چيزى بودن» و «در طلب و جستوجو براى انتخاب چيزى بودن»، اين مفهوم را محكمتر مىكند؛ يعنى پس از آنكه همه انبياء عليهم السلام براى استحکام اركان اسلام زحمت كشيدند و خاتم نبوت ۲۳ سال تلاش نمود تا اين دين پس از يک مسير ششهزارساله به كمال خود برسد، اگر كسى در پى دينِ ديگرى يا همين دين بهصورت ناقص آن باشد، خدا و رسولانش را مسخره کرده و نوعی کفر به دین الهی ورزیده است. | ||
جمله ديگرى كه گوياى اين موضوع اعتقادى است دنباله آيه با عبارت {{متن عربی|وَ هُوَ فِى الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِينَ}} است: «خاسِر» بهمعناى «زيانكار» كسى است كه تلاش کرده، ولى هنگام نتيجه مىبيند نهتنها سودى نبرده بلكه اين سعى او ضرر بیشتر برای او آورده است. در جايى كه خداوند تعالى فرموده است: «قسم به عزت و جلال و جود و مجد و قدرتم بر خلقم، ايمان به خود و به اينكه تو پيامبرى را قبول نمىكنم، مگر با ولايت على»،<ref>اليقين، ص۲۹۰؛ بحارالانوار، ج۱۸، ص۳۹۲.</ref> نتيجهاش اين است كه مىفرمايد: «اگر بندهاى بين ركن و مقام مرا بخواند و اين عبادت را از روزى كه آسمان و زمين را خلق كردهام آغاز كرده و ادامه داده باشد، ولى مرا ملاقات كند در حالى كه ولايت على را قبول ندارد، او را با صورت در جهنم مىاندازم».<ref> | جمله ديگرى كه گوياى اين موضوع اعتقادى است دنباله آيه با عبارت {{متن عربی|وَ هُوَ فِى الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِينَ}} است: «خاسِر» بهمعناى «زيانكار» كسى است كه تلاش کرده، ولى هنگام نتيجه مىبيند نهتنها سودى نبرده بلكه اين سعى او ضرر بیشتر برای او آورده است. در جايى كه خداوند تعالى فرموده است: «قسم به عزت و جلال و جود و مجد و قدرتم بر خلقم، ايمان به خود و به اينكه تو پيامبرى را قبول نمىكنم، مگر با ولايت على»،<ref>اليقين، ص۲۹۰؛ بحارالانوار، ج۱۸، ص۳۹۲.</ref> نتيجهاش اين است كه مىفرمايد: «اگر بندهاى بين ركن و مقام مرا بخواند و اين عبادت را از روزى كه آسمان و زمين را خلق كردهام آغاز كرده و ادامه داده باشد، ولى مرا ملاقات كند در حالى كه ولايت على را قبول ندارد، او را با صورت در جهنم مىاندازم».<ref>بحارالانوار، ج۳۷، ص۱۶۷.</ref> | ||
===تحليل اعتقادى نتیجه دوم: اسلام يعنى تسليم واقعى=== | |||
معناى اشتقاقى كلمه «[[اسلام]]» و واژههاى بهكار رفته از مشتقات اين كلمه در آيه ۱۹ تا ۸۵ سوره آل عمران از سوى ديگر نشان میدهد که اسلام يعنى «تسليم در برابر آنچه خدا مىفرمايد». در اين زمينه روايات بسيارى وارد شده است؛ از جمله: | |||
*[[امام صادق علیه السلام]]: {{متن عربی|الاسْلامُ هُوَ التَّسْليمُ وَ التَّسْليمُ هُوَ الاسْلامُ |ترجمه=اسلام همان تسليم است و تسليم همان اسلام است. هر كس سر تسليم فرود آورد اسلام را پذيرفته است، و هر كس سر تسليم فرود نياورد اسلام ندارد}}.<ref>بحارالانوار، ج۷۵، ص۲۲۰.</ref> | |||
* اميرالمؤمنين عليه السلام: ايمان قلبى همان تسليم در برابر پروردگار است. هر كس امور را به مالک آن تسليم نمايد از دستور او تكبر نمىورزد، برخلاف آنچه كه ابليس از سجود بر آدم تكبر ورزيد. اكثر امتها از طاعت پيامبرانشان تكبر ورزيدند و در نتيجه توحيد برايشان نفعى نداشت، همانگونه كه آن سجدههاى طولانى براى ابليس فايدهاى نداشت.<ref>بحارالانوار، ج۲۷، ص۱۷۴.</ref> | |||
بر این اساس، زيربناى اصلى دينِ سقيفه بر تسليمنبودن در برابر پروردگار و اختراع دستورى در برابر فرمان الهى است و آنچه در آن ديده نمىشود تسليم در برابر پروردگار است. نقطه آغاز آن مخالفت با انتخاب خداوند در امامت و خلافت بود كه با اقرار به اعلان ولايت و امامت على عليه السلام از سوى خدا و رسول عمداً سراغ ديگرى رفتند و در اين مخالفت چنان لجاجت نشان دادند كه دشمن على عليه السلام را بهجاى او نشاندند. آنگاه اين تسليمنبودن گسترش مىيابد و وارد فرمانها و احكام الهى مىشود و علناً گفته مىشود كه خدا چنين گفته و ما چنين مىگوييم.{{یادداشت|نمونه اين مطلب در بدعتهاى خلیفه دوم نشان داده شده است.}} بنابراين، اگر «اسلام» تسليم در برابر فرمان خداست، در دين سقيفه تسليمى وجود ندارد، پس اسلامى وجود ندارد. دين ديگرى است كه ارتباطى با {{قرآن|إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّه الْإِسْلامُ}} ندارد. همان دينى است كه خداوند مىفرمايد: {{قرآن|وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ دِيناً}} و اينگونه اسلامى در آنان وجود ندارد تا کسی بخواهد ثابت كند که از آن اسلام دست كشيدهاند.<ref>غدیر در قرآن، ج۲، ص۱۵۳-۱۵۵.</ref> | |||
=== تحليل اعتقادى نتیجه سوم: دعوت همه انبياء عليهم السلام به اسلام و ولايت === | |||
دين خدا يكى است و انبياى الهى حامل يک پيام از سوى خداوند بودهاند. اين پايه اعتقادى از طریق آیه ۸۵ سوره آل عمران با تفسير غديرىِ پيامبر صلى الله عليه و آله ارائه شده و احاديث بسيارى در اين زمينه وارد شده است. در آيه ۱۸ آل عمران مىفرمايد: «اصلاً دين نزد خدا يكى بيشتر نيست». بهدنبال اين، علتِ اختلاف در اديان الهى سردمداران جاهلى دانسته شده است. | |||
مفاهیم ارائهشده آیات قبل از آیه ۸۵ آل عمران كه اتحاد همه پيامبران بر اسلام را اعلام كرده، در آيه ۸۵ چنین صورتبندی میشود: غير اسلام نزد خدا مردود است و پيامبر صلى الله عليه و آله در غدير اسلامِ مورد قبول دينى را معرفى کرد كه ولايت اهل بيت عليهم السلام اصل آن است. بدون این ولایت مفهوم «رضایت الهی از دین» تحقق نيافته است. در نتیجه، همه انبياء عليهم السلام به ولايت على عليه السلام دعوت كردهاند و همه اين پيمان را بر امتهاى خويش عرضه كردهاند. | |||
اعتقادى كه خداوند در روز «الست» از مردم برای آن پيمان گرفت و آن دينى كه فطرت بشر به آن تمایل دارد اسلام با ولايت اهل بيت عليهم السلام است. به همین دلیل است كه دين نزد خدا فقط اسلام است و همه انبياء عليهم السلام چنين دينى را بر مردم عرضه كردهاند.<ref>غدیر در قرآن، ج۲، ص۱۵۵-۱۵۶.</ref> | |||
==== روایاتی درباره دین مورد قبول خداوند ==== | |||
در منابع درباره دین مورد قبول خداوند بر اساس آیه ۸۵ سوره آل عمران روایاتی وارد شده است؛ از جمله: | |||
* [[امام صادق علیه السلام]] درباره آيه ۳۰ سوره روم (آیه فطرت) مىفرمايد: آن فطرتى كه خداوند مردم را بر آن خلق کرده این است: توحید، اینکه محمد رسول خداست و اینکه على اميرالمؤمنين است.<ref>اليقين، ص۱۸۸.</ref> | |||
* [[امام باقر علیه السلام]] درباه [[آيه ۱۷۲ اعراف و غدیر]] (آیه میثاق یا آیه ذر) مىفرمايد: آنگاه كه خداوند عزوجل از بنىآدم پيمان گرفت و آنان را شاهد بر خود قرار داد، فرمود: آيا من پروردگار شما نيستم و آيا محمد پيامبر من نيست و آيا على اميرالمؤمنين نيست؟<ref>اليقين، ص۲۳۵؛ اليقين، ص۲۳۱؛ اليقين، ص۲۲۲.</ref> | |||
همچنین، درباره اينكه انبياء عليهم السلام براى ولايت اهل بيت عليهم السلام با خدا پيمان بستهاند و در پى یاری آنان بودهاند، احاديث بسيارى وارد شده است؛ از جمله: | |||
* پيامبر صلى الله عليه و آله: {{متن عربی|مَا تَنَبَّأَ نَبِيٌّ قَطُّ إِلَّا بِمَعْرِفَتِهِ وَ الْإِقْرَارِ لَنَا بِالْوَلَايَةِ وَ لَا اسْتَأْهَلَ خَلْقٌ مِنَ اللَّهِ النَّظَرَ إِلَيْهِ إِلَّا بِالْعُبُودِيَّةِ لَهُ وَ الْإِقْرَارِ لِعَلِيٍّ بَعْدِي|ترجمه=هيچ پيامبرى به نبوت نرسيد مگر با معرفت او و اقرارش به ولايت، و هيچ خلقى سزاوار نظر رحمت خداوند نشد مگر با بندگى در برابر او و اقرار به ولايت على بعد از من}}.<ref>كتاب سليم بن قيس الهلالی، ص۲۰۶.</ref> | |||
* امام صادق عليه السلام: خداوند هيچ نبى و رسولى را نفرستاد مگر آنكه از او براى نبوت محمد و امامت على پيمان گرفت.<ref>تأويل الآيات الظاهره، ص۱۲۱.</ref> | |||
* پيامبر صلى الله عليه و آله: يا على، خداوند هيچ پيامبرى را مبعوث نکرد مگر آنكه او را به ولايت تو فرا خوانده است.<ref>بحارالانوار، ج۲۶، ص۲۸۰؛ المحتضر، ص۲۱۲.</ref> | |||
* امام باقر عليه السلام: خداوند هر پيامبرى را -از آدم تا آخر پيامبران- مبعوث کرده، به دنيا باز خواهد گرداند تا پيامبر و اميرالمؤمنين عليهما السلام را يارى کنند.<ref>بحارالانوار، ج۵، ص۲۳۷؛ بحارالانوار، ج۱۱، ص۲۵؛ بحارالانوار، ج۵۳، ص۵۰.</ref> | |||
* در شب [[معراج]] خداوند به پيامبر صلى الله عليه و آله دستور داد از انبيا عليهم السلام بپرسد كه به چه چيزى شهادت مىدهند. پيامبران در پاسخ حضرت گفتند: شهادت مىدهيم كه خدايى جز اللَّه نيست، يكتاست و شريک ندارد؛ و تو رسول خدايى، و على اميرالمؤمنين و وصى توست... و شهادت مىدهيم كه تو پيامبر خدا و سيد انبيايى و على بن ابىطالب سيد اوصیاء است. بر اين شهادت از ما پيمان گرفته شده است.<ref>اليقين، ص۲۹۵؛ الیقین، ص۴۰۶.</ref> | |||
در پى اين پيمان، روايات بسيارى در منابع آمده كه انبيا عليهم السلام امتهاى خود را به ولايت اهل بيت عليهم السلام دعوت كردهاند؛ از جمله: | |||
* پيامبر صلى الله عليه و آله: خداوند دائماً در امّتهايى كه پيامبرى بر آنان فرستاده شد درباره على اتمام حجت مىكرد، و هر كس در آن امتها نسبت به على معرفت بيشترى داشت صاحب درجه والاترى نزد خداوند بود.<ref>كتاب سليم بن قیس الهلالی، ص۲۰۵.</ref> | |||
* امام صادق عليه السلام: ولايت ما ولايت خداى عز و جل است، كه هيچ پيامبرى جز با آن مبعوث نشده است.<ref>بحارالانوار، ج۲۶، ص۲۸۱؛ بحارالانوار، ج۹۷، ص۲۶۲.</ref> | |||
* امام باقر عليه السلام فرمود: خداوند هيچ پيامبرى مبعوث نکرده مگر براى ولايت ما و بيزارى و برائت از دشمنان ما.<ref>بحارالانوار، ج۲۴، ص۳۳۰، ح۵۱.</ref> | |||
* امام هادى عليه السلام: خداوند مبعوث نفرموده محمد و پيامبران قبل از او را مگر به دين حنيف... و ولايت.<ref>بحارالانوار، ج۲۵، ص۳۱۶.</ref> | |||
* امام حسن عسکری علیه السلام: اگر خداوند نمىخواست حق ما را ظاهر كند پيامبران را بهعنوان مبشر و منذر براى مردم نمىفرستاد.<ref>الخرائج و الجرائح، ج۱، ص۴۴۹؛ بحارالانوار، ج۲، ص۱۸۱.</ref> | |||
* امام صادق عليه السلام: هيچ نبيّى به نبوت نرسيد و هيچ پيامبرى فرستاده نشد مگر براى ولايت ما و فضيلت ما بر غير ما.<ref>بحارالانوار، ج۲۶، ص۲۸۱.</ref> | |||
* [[امام رضا علیه السلام]] فرمود: ولايت على در كتابهاى همه پيامبران آمده و خداوند پيامبرى را مبعوث نكرده مگر با نبوت محمد و وصايت على.<ref>تأويل الآيات الظاهره، ص۸۴.</ref> | |||
== پانویس == | == پانویس == | ||
خط ۵۴: | خط ۹۷: | ||
* '''اسرار غدیر'''؛ محمدباقر انصاری، تهران: نشر تک، ۱۳۸۴ش. | * '''اسرار غدیر'''؛ محمدباقر انصاری، تهران: نشر تک، ۱۳۸۴ش. | ||
* '''بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار'''؛ محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بیروت: دار إحياء التراث العربی، ۱۴۰۳ق. | * '''بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار'''؛ محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بیروت: دار إحياء التراث العربی، ۱۴۰۳ق. | ||
* '''تأويل الآيات الظاهرة في فضائل العترة الطاهرة'''؛ شرفالدین علی حسینی استرآبادی، تحقیق: حسین استادولی، قم:مؤسسة النشر الإسلامی، ۱۴۰۹ق. | |||
* '''الخرائج و الجرائح'''؛ سعید بن هبةالله (قطبالدین راوندی)، قم: مؤسسة الإمام المهدی (علیه السلام)، ۱۴۰۹ق. | |||
* '''غدیر در قرآن، قرآن در غدیر'''؛ محمدباقر انصاری، قم: انتشارات دلیل ما، ۱۳۸۷ش. | * '''غدیر در قرآن، قرآن در غدیر'''؛ محمدباقر انصاری، قم: انتشارات دلیل ما، ۱۳۸۷ش. | ||
* '''کتاب سلیم بن قیس الهلالی'''؛ سلیم بن قیس هلالی، تحقیق: علاءالدین موسوی، تهران: مؤسسة البعثة (قسم الدراسات الإسلامية)، ۱۴۰۷ق. | |||
* '''المحتضر'''؛ حسن بن سلیمان حلی، تحقیق: علی اشرف، قم: المکتبة الحيدرية، ۱۴۲۴ق. | |||
* '''اليقين باختصاص مولانا علی عليهالسلام بامرة المؤمنين'''؛ سيد على بن موسی بن طاووس، تحقیق: محمدباقر انصاری، قم: مؤسسه دار الکتاب الجزائری، ۱۴۱۳ق. | * '''اليقين باختصاص مولانا علی عليهالسلام بامرة المؤمنين'''؛ سيد على بن موسی بن طاووس، تحقیق: محمدباقر انصاری، قم: مؤسسه دار الکتاب الجزائری، ۱۴۱۳ق. | ||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
[[رده: | [[رده:آیات مربوط به مناسبتهای خاص در غدیر]] |