علم: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «== آيه «إِنَّا نَحْنُ نُحْىِ الْمَوْتى وَ نَكْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
«ما مردگان را زنده مى كنيم و آنچه پيش فرستاده اند و بر جاى گذاشته اند را مى نويسيم؛ و هر چيزى را در امام مبين جمع كرده ايم». | «ما مردگان را زنده مى كنيم و آنچه پيش فرستاده اند و بر جاى گذاشته اند را مى نويسيم؛ و هر چيزى را در امام مبين جمع كرده ايم». | ||
خط ۱۶: | خط ۱۷: | ||
اى مردم، على را فضيلت دهيد. هيچ علمى نيست مگر آنكه خداوند آن را در من جمع كرده است و هر علمى كه آموخته ام در امام المتقين جمع نموده ام، و هيچ علمى نيست مگر آنكه آن را به على آموخته ام. اوست امام مبين كه خداوند در سوره يس ذكر كرده: «و هر چيزى را در امام مبين جمع كرديم».<ref>اسرار غدير: ص ۱۴۱ بخش ۳.</ref> | اى مردم، على را فضيلت دهيد. هيچ علمى نيست مگر آنكه خداوند آن را در من جمع كرده است و هر علمى كه آموخته ام در امام المتقين جمع نموده ام، و هيچ علمى نيست مگر آنكه آن را به على آموخته ام. اوست امام مبين كه خداوند در سوره يس ذكر كرده: «و هر چيزى را در امام مبين جمع كرديم».<ref>اسرار غدير: ص ۱۴۱ بخش ۳.</ref> | ||
'''موقعيت تاريخى''' | '''موقعيت تاريخى''' | ||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
در فرازى از فرازهاى مرحله سوم از [[خطبه غدیر]] پيامبر صلى الله عليه وآله نتيجه گيرى رسمى از اتصال حجت هاى الهى نمود، و ابلاغ اوامر و نواهى الهى را فقط به اين طريق اختصاص داده فرمود: «هيچ حلال و حرامى نيست مگر آنچه خدا و رسول و دوازده امام براى شما تعيين كنند»، و دليل آن را هم ذكر كرد كه خداوند علم آن را فقط به من عنايت كرده و من هم فقط به دوازده امام سپرده ام و هيچ كس را در اين باره شريک آنان قرار نداده ام. | در فرازى از فرازهاى مرحله سوم از [[خطبه غدیر]] پيامبر صلى الله عليه وآله نتيجه گيرى رسمى از اتصال حجت هاى الهى نمود، و ابلاغ اوامر و نواهى الهى را فقط به اين طريق اختصاص داده فرمود: «هيچ حلال و حرامى نيست مگر آنچه خدا و رسول و دوازده امام براى شما تعيين كنند»، و دليل آن را هم ذكر كرد كه خداوند علم آن را فقط به من عنايت كرده و من هم فقط به دوازده امام سپرده ام و هيچ كس را در اين باره شريک آنان قرار نداده ام. | ||
پيامبر صلى الله عليه وآله در اين فراز كه سخن از علم امامان به ميان آمد، با اشاره به آيه | پيامبر صلى الله عليه وآله در اين فراز كه سخن از علم امامان به ميان آمد، با اشاره به آيه ۱۲ سوره يس درياى بيكران علم مقام عصمت را ترسيم كرد، كه خدا هر علمى را به آنان داده است و در اين باره عبارتى بسيار بلند فرمود كه از آن بالاتر فرض نمى شود: «ما مِنْ عِلْمٍ اِلا وَ قَدْ اَحْصاهُ اللَّهُ فِىَّ»: «هيچ علمى نيست مگر آنكه خداوند آن را در من جمع كرده است» و اين به معناى احاطه مقام ختم نبوت به تمام علوم است كه از منبر غدير به جهانيان اعلام شد. | ||
پيرو آن انتقال علم به جانشينان آن حضرت بيان گرديد، و على بن ابى طالب عليه السلام امام مُبين شد كه خداوند در سوره يس مى فرمايد: «وَ كُلَّ شَىْءٍ اَحْصَيْناهُ فى اِمامٍ مُبينٍ»، و جمع همه دانستنى ها را در مقام امامت به همه مى فهماند. | |||
به بيان ديگر: | به بيان ديگر: | ||
در اوائل خطبه و آنگاه كه سخن از معادن علم پيامبر صلى الله عليه و آله است تا مردم در آنچه نياز دارند به آنان مراجعه نمايند با قاطعيت مى فرمايد: | |||
«حلالى نيست مگر آنچه خدا و رسولش و امامان حلال كرده باشند و حرامى نيست مگر آنچه خدا و رسولش و امامان بر شما حرام كرده باشند. خداوند عز و جل حلال و حرام را به من شناسانده، و آنچه پروردگارم از كتابش و حلال و حرامش به من آموخته به او سپرده ام».<ref>اسرار غدير: ص ۱۴۱ بخش ۳.</ref> | |||
تا اينجا مقدمه زيبايى بر تفسير آيهاى است كه در قلب قرآن - يعنى سوره يس پس از بيان رسالت پيامبرصلى الله عليه وآله و اتمام حجت بر بندگان با نبوت آن حضرت مطرح شده است. براى آنكه معلوم شود طبق اين آيه عصاره علم اولين و آخرين على بن ابى طالب عليه السلام است، حضرت به بيان كامل جوانب آن مى پردازد. | |||
ابتدا مى فرمايد: تمام علوم پروردگار نزد من است، و عيناً كلمه «احصاء» را كه در آيه است درباره خود به كار مى برد. آنگاه مى فرمايد: همه علومى كه نزد من است در امام متقين است، و بار ديگر كلمه «احصاء» را به كار مى گيرد تا اذهان را متوجه آيه نمايد. | |||
آنگاه يک باره لحن كلام را به صراحت مى كشاند و سخن خود را به عبارتى ديگر تكرار مى فرمايد كه «هر علمى را به على آموخته ام» و به وضوح مى فرمايد: «منظور از امام مبين كه خداوند اعلان فرموده هر چيزى نزد او جمع است، كسى جز على نيست». | |||
سلام بر تواى امام مبين كه خداوند در قلب قرآن معدن علومت خوانده و ما قدر يادگارهاى كلامت را نمى دانيم. هيهات كه ديگران به چنين گنجى دست يابند و ما تماشاگر باشيم. | |||
== تمام علم نزد ائمه عليهم السلام<ref>اسرار غدير: ص ۲۲۰. ژرفاى غدير: ص ۹۸، ۹۹.</ref> == | |||
بزرگترين احتياجِ جامعه و حل كننده بسيارى از مشكلات، و آنچه كه هيچ جامعه اى نمى تواند از آن بى نياز باشد «علم» است. خداى تعالى براى آينده مسلمين بالاترين فرض ممكن در كيفيت بر آوردنِ اين نياز را به مردم ارزانى داشته است. | |||
تمامِ علوم را - از هر رشته اى و در هر موضوعى بلا استثناء، چه علومى كه نتيجه اش به دنياى مردم برمى گردد و چه علومى كه ثمره اش به دين و آخرت مربوط مى شود - همه را به پيامبرش آموخته و به او سپرده است. | |||
بعد از پيامبر صلى الله عليه و آله، جميع آن علوم به على بن ابى طالب عليه السلام منتقل شده است. بعد از اميرالمؤمنين عليه السلام به امام بعد از او منتقل شده، و اين درياى بى پايان علم به امامان عليهم السلام - يكى پس از ديگرى - منتقل شده، تا كنون كه نزد قائم آل محمد حضرت صاحب العصر و الزمان سلام اللَّه عليه و عجل اللَّه فرجه است. | |||
در خطبه غدير، گذشته از علم حلال و حرام و تفسير قرآن كه خصوصاً ذكر شده، چندين مورد تصريح شده كه هر علمى نزد ايشان است، و در اين باره به دو نكته مهم اشاره شده است: | |||
'''۱. كيفيت و ارزش علم ايشان''' | |||
الف) علم آنان موهبت الهى است و از جانب خداوند به ايشان اعطا شده است و به درياى بى پايان علم الهى متصل است. | |||
ب) هيچ كس ديگرى نمى تواند در چنين علمى راه داشته باشد، و پيامبر صلى الله عليه و آله اين علم را فقط به ايشان سپرده است، و هر كس جز ايشان چنين ادعائى كند كذّاب است. | |||
'''۲. نتيجه وسعت علم ايشان''' | |||
الف) هر چه از ايشان بپرسيد به شما پاسخ مى دهند. | |||
ب) آنچه نمى دانيد به شما مى فهمانند و تبيين مى كنند. به اين معنى كه اگر نپرسيد هم ايشان ابتدائاً به شما مى فهمانند، و نيز اگر در مواردى ابهام پيش آمد و يا اشتباه فهميديد براى شما روشن میكنند. | |||
'''۳. علمِ صاحب اختيار''' | |||
یكى از مفاهيمى كه در كلمه «صاحب اختيار» - كه در خطبه غدير آمده - نهفته است پاسخگويى به نيازهاى علمى مردم است، كه البته لازمه اش علم به جميع ما يحتاج مردم است. اين مطلب با تعابير در بر دارنده علم رسول و بيان كننده بعد از او و جانشين و خليفه او بر تفسير قرآن خاطر نشان شده است. | |||
== حلال و حرام فقط نزد ائمه عليهم السلام<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص ۱۵۷-۱۷۰.</ref> == | |||
در فرازى از بخش سوم [[خطبه غدیر]]، پس از آنكه پيامبر صلى الله عليه وآله وجوب اطاعت ائمه عليهم السلام را بيان كرد، نتيجه گيرى رسمى از اين اتصال حجت هاى الهى نمود، و ابلاغ اوامر و نواهى الهى را فقط به اين طريق [[اختصاص]] داده فرمود: «هيچ حلال و حرامى نيست مگر آنچه خدا و رسول و دوازده امام براى شما تعيين كنند»، و دليل آن را هم ذكر كرد كه خداوند علم آن را فقط به من عنايت كرده و من هم فقط به دوازده امام سپرده ام و هيچ كس را در اين باره شريک آنان قرار نداده ام. | |||
لا حَلالَ اِلاَّ ما اَحَلَّهُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ هُمْ، وَ لا حَرامَ اِلاَّ ما حَرَّمَهُ اللَّهُ عَلَيْكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ هُمْ، وَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَرَّفَنِىَ الْحَلالَ وَ الْحَرامَ وَ اَنَا اَفْضَيْتُ بِما عَلَّمَنى رَبّى مِنْ كِتابِهِ وَ حَلالِهِ وَ حَرامِهِ اِلَيْهِ: | |||
حلالى نيست مگر آنچه خدا و رسولش و امامان حلال كرده باشند، و حرامى نيست مگر آنچه خدا و رسولش و امامان بر شما حرام كرده باشند. خداوند عز و جل حلال و حرام را به من شناسانده است، و آنچه پروردگارم از كتابش و حلال و حرامش به من آموخته به او سپرده ام. | |||
براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: [[احکام]]. | |||
== رشد علم، تجلى غدير در عصر ظهور<ref>تجلّى غدير در عصر ظهور: ص ۱۹-۳۰.</ref> == | |||
نجات از [[جاهلیت]] در انواع آن و [[هدایت]] به راه درست در سايه علم صحيح و رسيدن به صراط مستقيم با يقين و اطمينان قلبى، همه از ره آورده اى عصر ظهور و تجلّى تمام نماى غدير در آن است. | |||
در همين زمينه، مسئله رشد علوم و دست يافتن سريع به سخن حق در هر موضوعى و قرار گرفتن پايه هاى فكرى صحيح در هر زمينه اى، راه صحيحى است كه سعادتمندى بشر را به سرعت يک بر هزار میرساند. | |||
== علم پيامبر صلى الله عليه و آله و ائمه عليهم السلام<ref>اسرار غدير: ص ۹۰، ۱۹۹، ۲۰۳، ۲۰۴.</ref> == | |||
از جمله معارفى كه در خطبه غدير به آن اشاره شده اينكه هيچ علمى نيست مگر آنكه خداوند آن را به پيامبر صلى الله عليه و آله و ائمه عليهم السلام آموخته و در قلب آنان قرار داده است. همچنين به مفهوم پاسخگويى به نيازهاى علمى مردم، كه لازمه اش علم به جميع ما يحتاج مردم است اشاره شده، و اين مطلب به تعابير زير آمده است: | |||
او در بر دارنده علم من است، و بعد از من به شما مى فهماند و براى شما بيان مى كند. | |||
جانشين و خليفه من بر [[تفسیر|تفسیر قرآن]] است. | |||
پس كسى مى تواند صاحب اختيار مطلق مردم باشد كه نه تنها گناه نكند و شيطان و هواى نفس بر او مسلط نشود، بلكه اشتباه هم نكند تا باعث هلاكت جمعيتى نشود. خداوند كسانى را صاحب اختيار مردم قرار داده كه داراى عصمت مطلق اند و از هرگونه بدى و پليدى به هر معنى كه باشد پاكاند. گذشته از آن عِلمشان را به منبع بى پايان علم خود متصل كرده است تا جوابگوى انواع احتياجات مردم باشند. | |||
تعيين و تخصيص چهارده معصوم عليهم السلام به عنوان صاحب اختيار مردم و كسانى كه امرشان بر هر موجودى نافذ است فقط بايد از جانب حق تعالى باشد، زيرا اوست كه به وجود آورنده مخلوقات است و بهترين ها را او خلق كرده، و فقط اوست كه مىتواند سپردن اختيار تام مردم به دست كسى را ضمانت كند. اين پيامبر صلى الله عليه وآله است كه از جانب خدا به عنوان پُشتوانه و ضامِن اين مقام درباره امامان عليهم السلام ايشان را به مردم معرفى كرده است. | |||
پروردگارِ مهربان در نظامِ خلقت به اين هم اكتفا نكرده است، بلكه صاحبان اختيار مردم را كسانى قرار داده كه از نور خلق شده اند و آنان را در قالب انسان قرار داده است. معصومين عليهم السلام كسانى اند كه قبل از خلقتِ عالم خلق شده اند و همه جهان به بركت وجود آنان خلق شده است. | |||
خداوند مردم را به چنين وجودهاى نورانى سپرده و خواسته است كه مردم او را از اين طريق عبادت كنند و هدايت را از ايشان بگيرند، و لذا از هر طريق ديگرى باشد در پيشگاه خداوند مردود است. | |||
اميرالمؤمنين عليه السلام در بيان واقعه غدير مى فرمايد: ... وَ كانَتْ عَلى وِلايَتى وِلايَةُ اللَّهِ، وَ عَلى عَداوَتى عَداوَةُ اللَّهِ... . فَكانَتْ وِلايَتى كَمالُ الدّينِ وَ رِضَى الرَّبِّ تَبارَكَ وَ تَعالى: ولايت خداوند از طريق ولايت من شناخته مى شود و عداوت با خداوند نيز از راه عداوت با من شناخته مى شود ... . لذا ولايت من كمال دين و [[رضایت]] خداوند تبارک و تعالى خوانده شد.<ref>بحار الانوار: ج ۵۰ ص ۳۲۱.</ref> | |||
همچنين امام عسكرى عليه السلام در اين باره مى فرمايد: آنگاه كه خداوند با منصوب كردن اولياى خود بعد از پيامبرش بر شما منت گذاشت به پيامبرصلى الله عليه وآله خطاب كرد: «اَلْيَوْمَ اَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ اَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتى وَ رَضيتُ لَكُمُ الاِسْلامَ ديناً»، و براى اوليائش حقوقى را بر شما واجب كرد و به شما دستور داد تا آن حقوق را نسبت به ايشان ادا كنيد تا آنچه نزد شما از همسران و اموال و خوراک داريد بر شما حلال شود و نمو و بركت و ثروت را به شما نشان دهد، و تا معلوم شود كه چه كسى از خداوند اطاعت مى كند... .<ref>بحار الانوار: ج ۲۳ ص ۹۹ ح ۳.</ref> | |||
== علم حضرت مهدى عليه السلام در خطبه غدير<ref>اسرار غدير: ص ۲۱۰. سخنرانى استثنائى غدير: ص ۲۱۳-۲۱۸.</ref> == | |||
در ضمن مطالبى كه در [[خطبه غدیر]] درباره حضرت مهدى عليه السلام آمده، به دو جهت اساسى در مورد علم آن حضرت اشاره شده است: | |||
او وارث هر علمى است و علمش به همه چيز احاطه دارد. | |||
علم او به درياى عميق علم الهى اتصال دارد. | |||
پيامبر صلى الله عليه وآله در فرازى از بخش هشتم خطبه غدير درياى علم حضرت مهدى عليه السلام را يادآور شد كه برگرفته از علم بى پايان الهى است، و در اين زمينه آن حضرت را ميراثدار و محيط بر هر علمى معرفى كرد كه هر چه بگويد از پروردگارش خبر مى دهد، و در اين زمينه هر حقى را همراه او و هر نورى را نزد او دانست؛ و از همين نقطه اشاره كرد كه او ارزش علمى آحاد مردم را در حد خودشان مورد توجه قرار خواهد داد: | |||
اَلا اِنَّهُ وارِثُ كُلِّ عِلْمٍ وَ الْمُحيطُ بِكُلِّ فَهْمٍ. اَلا اِنَّهُ الْمُخْبِرُ عَنْ رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الْمُشَيِّدُ لاَمْرِ آياتِهِ. اَلا اِنَّهُ الرَّشيدُ السَّديدُ. اَلا اِنَّهُ الْمُفَوَّضُ اِلَيْهِ. اَلا اِنَّهُ قَدْ بَشَّرَ بِهِ مَنْ سَلَفَ مِنَ الْقُرُونِ بَيْنَ يَدَيْهِ. اَلا اِنَّهُ الْباقى حُجَّةً وَ لا حُجَّةَ بَعْدَهُ وَ لا حَقَّ اِلاّ مَعَهُ وَ لا نُورَ اِلاّ عِنْدَهُ: | |||
اوست وارث هر علمى و احاطه دارنده به هر فهمى. بدانيد كه اوست خبر دهنده از پروردگارش، و بالا برنده آيات الهى. اوست هدايت يافته محكم بنيان. اوست كه كارها به او سپرده شده است. اوست كه پيشينيان به او بشارت داده اند، اوست كه به عنوان حجت باقى مى ماند و بعد از او حجتى نيست. هيچ حقى نيست مگر همراه او، و هيچ نورى نيست مگر نزد او. | |||
== علم خداوند در خطبه غدير<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص ۱۳۷-۱۴۶.</ref> == | |||
يكى از مسائل توحيدى كه پيامبرصلى الله عليه وآله در دو فراز از بخش اول خطبه غدير بيان فرمود، اشاراتى بود كه به علم خداوند متعال داشت، كه از باطن و خفاياى امور اطلاع دارد و غلبه مطلق از آنِ اوست؛ و خلق او بدون هيچ سابقه و نمونهاى از خلقت بوده است. | |||
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ | |||
الْحَمْدُ للَّه الَّذى عَلا فى تَوَحُّدِهِ وَ دَنا فى تَفَرُّدِهِ وَ جَلَّ فى سُلْطانِهِ وَ عَظُمَ فى اَرْكانِهِ، وَ اَحاطَ بِكُلِّ شَىْءٍ عِلْماً وَ هُوَ فى مَكانِهِ... . | |||
قَدْ فَهِمَ السَّرائِرَ وَ عَلِمَ الضَّمائِرَ، وَ لَمْ تَخْفَ عَلَيْهِ الْمَكْنُوناتُ وَ لا اشْتَبَهَتْ عَلَيْهِ الْخَفِيّاتُ. لَهُ الاِحاطَةُ بِكُلِّ شَىْءٍ وَ الْغَلَبَةُ عَلى كُلِّ شَىْءٍ وَ الْقُوَّةُ فى كُلِّ شَىْءٍ وَ الْقُدْرَةُ عَلى كُلِّ شَىْءٍ، وَ لَيْسَ مِثْلَهُ شَىْءٌ. وَ هُوَ مُنْشِئُ الشَّىْءِ حينَ لا شَىْءَ، دائِمٌ حَىٌّ وَ قائِمٌ بِالْقِسْطِ، لا اِلهَ اِلاّ هُوَ الْعَزيزُ الْحَكيمُ: | |||
به نام خداوند بخشنده مهربان | |||
حمد و سپاس خدايى را كه در يگانگى خود بلند مرتبه، و در تنهايى و فرد بودنش نزديك است. در قدرت و سلطه خود با جلالت و در اركان خود عظيم است. علم او به همه چيز احاطه دارد در حالى كه در جاى خود است... . | |||
باطنها و سريرهها را مىفهمد و ضماير را مىداند، و پنهانها بر او مخفى نمىماند و مخفىها بر او مشتبه نمىشود. او راست احاطه بر هر چيزى و غلبه بر همه چيز و قوّت در هر چيزى و قدرت بر هر چيزى، و مانند او شيئى نيست. اوست به وجود آورنده شيئ )چيز( هنگامى كه چيزى نبود. دائم و زنده است، و به قسط و عدل قائم است. نيست خدايى جز او كه با عزّت و حكيم است. | |||
== پانویس == |
نسخهٔ ۲۱ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۰:۴۲
آيه «إِنَّا نَحْنُ نُحْىِ الْمَوْتى وَ نَكْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ وَ كُلَّ شَىْءٍ أَحْصَيْناهُ فِى إِمامٍ مُبِينٍ»[۱]
در غدير ۱۸ آيه قرآن به صراحت تفسیر شده است؛ به اين معنى كه پيامبر صلى الله عليه وآله متن آيه را جداگانه در خطبه بيان فرموده و قبل يا بعد از آن به تفسيرش پرداخته است. اين موارد در مقابل آياتى است كه به صورت تضمين در كلام و اقتباس در خطابه حضرت آمده است.
يكى از اين آيات، آيه ۱۲ سوره يس است:
«إِنَّا نَحْنُ نُحْىِ الْمَوْتى وَ نَكْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ وَ كُلَّ شَىْءٍ أَحْصَيْناهُ فِى إِمامٍ مُبِينٍ»:
«ما مردگان را زنده مى كنيم و آنچه پيش فرستاده اند و بر جاى گذاشته اند را مى نويسيم؛ و هر چيزى را در امام مبين جمع كرده ايم».
اين آيه از دو بُعد قابل بررسى است:
متن خطبه غدير
مَعاشِرَ النّاسِ، فَضِّلُوهُ. ما مِنْ عِلْمٍ الاّ وَ قَدْ احْصاهُ اللَّه فِىَّ، وَ كُلُّ عِلْمٍ عُلِّمْتُ فَقَدْ احْصَيْتُهُ فى امامِ الْمُتَّقينَ، وَ ما مِنْ عِلْمٍ الاّ وَ قَدْ عَلَّمْتُهُ عَلِيّاً، وَ هُوَ الامامُ الْمُبينُ الَّذى ذَكَرَهُ اللَّه فى سُورَةِ يس: «وَ كُلَّ شَىْءٍ أَحْصَيْناهُ فِى إِمامٍ مُبِينٍ»:
اى مردم، على را فضيلت دهيد. هيچ علمى نيست مگر آنكه خداوند آن را در من جمع كرده است و هر علمى كه آموخته ام در امام المتقين جمع نموده ام، و هيچ علمى نيست مگر آنكه آن را به على آموخته ام. اوست امام مبين كه خداوند در سوره يس ذكر كرده: «و هر چيزى را در امام مبين جمع كرديم».[۲]
موقعيت تاريخى
در فرازى از فرازهاى مرحله سوم از خطبه غدیر پيامبر صلى الله عليه وآله نتيجه گيرى رسمى از اتصال حجت هاى الهى نمود، و ابلاغ اوامر و نواهى الهى را فقط به اين طريق اختصاص داده فرمود: «هيچ حلال و حرامى نيست مگر آنچه خدا و رسول و دوازده امام براى شما تعيين كنند»، و دليل آن را هم ذكر كرد كه خداوند علم آن را فقط به من عنايت كرده و من هم فقط به دوازده امام سپرده ام و هيچ كس را در اين باره شريک آنان قرار نداده ام.
پيامبر صلى الله عليه وآله در اين فراز كه سخن از علم امامان به ميان آمد، با اشاره به آيه ۱۲ سوره يس درياى بيكران علم مقام عصمت را ترسيم كرد، كه خدا هر علمى را به آنان داده است و در اين باره عبارتى بسيار بلند فرمود كه از آن بالاتر فرض نمى شود: «ما مِنْ عِلْمٍ اِلا وَ قَدْ اَحْصاهُ اللَّهُ فِىَّ»: «هيچ علمى نيست مگر آنكه خداوند آن را در من جمع كرده است» و اين به معناى احاطه مقام ختم نبوت به تمام علوم است كه از منبر غدير به جهانيان اعلام شد.
پيرو آن انتقال علم به جانشينان آن حضرت بيان گرديد، و على بن ابى طالب عليه السلام امام مُبين شد كه خداوند در سوره يس مى فرمايد: «وَ كُلَّ شَىْءٍ اَحْصَيْناهُ فى اِمامٍ مُبينٍ»، و جمع همه دانستنى ها را در مقام امامت به همه مى فهماند.
به بيان ديگر:
در اوائل خطبه و آنگاه كه سخن از معادن علم پيامبر صلى الله عليه و آله است تا مردم در آنچه نياز دارند به آنان مراجعه نمايند با قاطعيت مى فرمايد:
«حلالى نيست مگر آنچه خدا و رسولش و امامان حلال كرده باشند و حرامى نيست مگر آنچه خدا و رسولش و امامان بر شما حرام كرده باشند. خداوند عز و جل حلال و حرام را به من شناسانده، و آنچه پروردگارم از كتابش و حلال و حرامش به من آموخته به او سپرده ام».[۳]
تا اينجا مقدمه زيبايى بر تفسير آيهاى است كه در قلب قرآن - يعنى سوره يس پس از بيان رسالت پيامبرصلى الله عليه وآله و اتمام حجت بر بندگان با نبوت آن حضرت مطرح شده است. براى آنكه معلوم شود طبق اين آيه عصاره علم اولين و آخرين على بن ابى طالب عليه السلام است، حضرت به بيان كامل جوانب آن مى پردازد.
ابتدا مى فرمايد: تمام علوم پروردگار نزد من است، و عيناً كلمه «احصاء» را كه در آيه است درباره خود به كار مى برد. آنگاه مى فرمايد: همه علومى كه نزد من است در امام متقين است، و بار ديگر كلمه «احصاء» را به كار مى گيرد تا اذهان را متوجه آيه نمايد.
آنگاه يک باره لحن كلام را به صراحت مى كشاند و سخن خود را به عبارتى ديگر تكرار مى فرمايد كه «هر علمى را به على آموخته ام» و به وضوح مى فرمايد: «منظور از امام مبين كه خداوند اعلان فرموده هر چيزى نزد او جمع است، كسى جز على نيست».
سلام بر تواى امام مبين كه خداوند در قلب قرآن معدن علومت خوانده و ما قدر يادگارهاى كلامت را نمى دانيم. هيهات كه ديگران به چنين گنجى دست يابند و ما تماشاگر باشيم.
تمام علم نزد ائمه عليهم السلام[۴]
بزرگترين احتياجِ جامعه و حل كننده بسيارى از مشكلات، و آنچه كه هيچ جامعه اى نمى تواند از آن بى نياز باشد «علم» است. خداى تعالى براى آينده مسلمين بالاترين فرض ممكن در كيفيت بر آوردنِ اين نياز را به مردم ارزانى داشته است.
تمامِ علوم را - از هر رشته اى و در هر موضوعى بلا استثناء، چه علومى كه نتيجه اش به دنياى مردم برمى گردد و چه علومى كه ثمره اش به دين و آخرت مربوط مى شود - همه را به پيامبرش آموخته و به او سپرده است.
بعد از پيامبر صلى الله عليه و آله، جميع آن علوم به على بن ابى طالب عليه السلام منتقل شده است. بعد از اميرالمؤمنين عليه السلام به امام بعد از او منتقل شده، و اين درياى بى پايان علم به امامان عليهم السلام - يكى پس از ديگرى - منتقل شده، تا كنون كه نزد قائم آل محمد حضرت صاحب العصر و الزمان سلام اللَّه عليه و عجل اللَّه فرجه است.
در خطبه غدير، گذشته از علم حلال و حرام و تفسير قرآن كه خصوصاً ذكر شده، چندين مورد تصريح شده كه هر علمى نزد ايشان است، و در اين باره به دو نكته مهم اشاره شده است:
۱. كيفيت و ارزش علم ايشان
الف) علم آنان موهبت الهى است و از جانب خداوند به ايشان اعطا شده است و به درياى بى پايان علم الهى متصل است.
ب) هيچ كس ديگرى نمى تواند در چنين علمى راه داشته باشد، و پيامبر صلى الله عليه و آله اين علم را فقط به ايشان سپرده است، و هر كس جز ايشان چنين ادعائى كند كذّاب است.
۲. نتيجه وسعت علم ايشان
الف) هر چه از ايشان بپرسيد به شما پاسخ مى دهند.
ب) آنچه نمى دانيد به شما مى فهمانند و تبيين مى كنند. به اين معنى كه اگر نپرسيد هم ايشان ابتدائاً به شما مى فهمانند، و نيز اگر در مواردى ابهام پيش آمد و يا اشتباه فهميديد براى شما روشن میكنند.
۳. علمِ صاحب اختيار
یكى از مفاهيمى كه در كلمه «صاحب اختيار» - كه در خطبه غدير آمده - نهفته است پاسخگويى به نيازهاى علمى مردم است، كه البته لازمه اش علم به جميع ما يحتاج مردم است. اين مطلب با تعابير در بر دارنده علم رسول و بيان كننده بعد از او و جانشين و خليفه او بر تفسير قرآن خاطر نشان شده است.
حلال و حرام فقط نزد ائمه عليهم السلام[۵]
در فرازى از بخش سوم خطبه غدیر، پس از آنكه پيامبر صلى الله عليه وآله وجوب اطاعت ائمه عليهم السلام را بيان كرد، نتيجه گيرى رسمى از اين اتصال حجت هاى الهى نمود، و ابلاغ اوامر و نواهى الهى را فقط به اين طريق اختصاص داده فرمود: «هيچ حلال و حرامى نيست مگر آنچه خدا و رسول و دوازده امام براى شما تعيين كنند»، و دليل آن را هم ذكر كرد كه خداوند علم آن را فقط به من عنايت كرده و من هم فقط به دوازده امام سپرده ام و هيچ كس را در اين باره شريک آنان قرار نداده ام.
لا حَلالَ اِلاَّ ما اَحَلَّهُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ هُمْ، وَ لا حَرامَ اِلاَّ ما حَرَّمَهُ اللَّهُ عَلَيْكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ هُمْ، وَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَرَّفَنِىَ الْحَلالَ وَ الْحَرامَ وَ اَنَا اَفْضَيْتُ بِما عَلَّمَنى رَبّى مِنْ كِتابِهِ وَ حَلالِهِ وَ حَرامِهِ اِلَيْهِ:
حلالى نيست مگر آنچه خدا و رسولش و امامان حلال كرده باشند، و حرامى نيست مگر آنچه خدا و رسولش و امامان بر شما حرام كرده باشند. خداوند عز و جل حلال و حرام را به من شناسانده است، و آنچه پروردگارم از كتابش و حلال و حرامش به من آموخته به او سپرده ام.
براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: احکام.
رشد علم، تجلى غدير در عصر ظهور[۶]
نجات از جاهلیت در انواع آن و هدایت به راه درست در سايه علم صحيح و رسيدن به صراط مستقيم با يقين و اطمينان قلبى، همه از ره آورده اى عصر ظهور و تجلّى تمام نماى غدير در آن است.
در همين زمينه، مسئله رشد علوم و دست يافتن سريع به سخن حق در هر موضوعى و قرار گرفتن پايه هاى فكرى صحيح در هر زمينه اى، راه صحيحى است كه سعادتمندى بشر را به سرعت يک بر هزار میرساند.
علم پيامبر صلى الله عليه و آله و ائمه عليهم السلام[۷]
از جمله معارفى كه در خطبه غدير به آن اشاره شده اينكه هيچ علمى نيست مگر آنكه خداوند آن را به پيامبر صلى الله عليه و آله و ائمه عليهم السلام آموخته و در قلب آنان قرار داده است. همچنين به مفهوم پاسخگويى به نيازهاى علمى مردم، كه لازمه اش علم به جميع ما يحتاج مردم است اشاره شده، و اين مطلب به تعابير زير آمده است:
او در بر دارنده علم من است، و بعد از من به شما مى فهماند و براى شما بيان مى كند.
جانشين و خليفه من بر تفسیر قرآن است.
پس كسى مى تواند صاحب اختيار مطلق مردم باشد كه نه تنها گناه نكند و شيطان و هواى نفس بر او مسلط نشود، بلكه اشتباه هم نكند تا باعث هلاكت جمعيتى نشود. خداوند كسانى را صاحب اختيار مردم قرار داده كه داراى عصمت مطلق اند و از هرگونه بدى و پليدى به هر معنى كه باشد پاكاند. گذشته از آن عِلمشان را به منبع بى پايان علم خود متصل كرده است تا جوابگوى انواع احتياجات مردم باشند.
تعيين و تخصيص چهارده معصوم عليهم السلام به عنوان صاحب اختيار مردم و كسانى كه امرشان بر هر موجودى نافذ است فقط بايد از جانب حق تعالى باشد، زيرا اوست كه به وجود آورنده مخلوقات است و بهترين ها را او خلق كرده، و فقط اوست كه مىتواند سپردن اختيار تام مردم به دست كسى را ضمانت كند. اين پيامبر صلى الله عليه وآله است كه از جانب خدا به عنوان پُشتوانه و ضامِن اين مقام درباره امامان عليهم السلام ايشان را به مردم معرفى كرده است.
پروردگارِ مهربان در نظامِ خلقت به اين هم اكتفا نكرده است، بلكه صاحبان اختيار مردم را كسانى قرار داده كه از نور خلق شده اند و آنان را در قالب انسان قرار داده است. معصومين عليهم السلام كسانى اند كه قبل از خلقتِ عالم خلق شده اند و همه جهان به بركت وجود آنان خلق شده است.
خداوند مردم را به چنين وجودهاى نورانى سپرده و خواسته است كه مردم او را از اين طريق عبادت كنند و هدايت را از ايشان بگيرند، و لذا از هر طريق ديگرى باشد در پيشگاه خداوند مردود است.
اميرالمؤمنين عليه السلام در بيان واقعه غدير مى فرمايد: ... وَ كانَتْ عَلى وِلايَتى وِلايَةُ اللَّهِ، وَ عَلى عَداوَتى عَداوَةُ اللَّهِ... . فَكانَتْ وِلايَتى كَمالُ الدّينِ وَ رِضَى الرَّبِّ تَبارَكَ وَ تَعالى: ولايت خداوند از طريق ولايت من شناخته مى شود و عداوت با خداوند نيز از راه عداوت با من شناخته مى شود ... . لذا ولايت من كمال دين و رضایت خداوند تبارک و تعالى خوانده شد.[۸]
همچنين امام عسكرى عليه السلام در اين باره مى فرمايد: آنگاه كه خداوند با منصوب كردن اولياى خود بعد از پيامبرش بر شما منت گذاشت به پيامبرصلى الله عليه وآله خطاب كرد: «اَلْيَوْمَ اَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ اَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتى وَ رَضيتُ لَكُمُ الاِسْلامَ ديناً»، و براى اوليائش حقوقى را بر شما واجب كرد و به شما دستور داد تا آن حقوق را نسبت به ايشان ادا كنيد تا آنچه نزد شما از همسران و اموال و خوراک داريد بر شما حلال شود و نمو و بركت و ثروت را به شما نشان دهد، و تا معلوم شود كه چه كسى از خداوند اطاعت مى كند... .[۹]
علم حضرت مهدى عليه السلام در خطبه غدير[۱۰]
در ضمن مطالبى كه در خطبه غدیر درباره حضرت مهدى عليه السلام آمده، به دو جهت اساسى در مورد علم آن حضرت اشاره شده است:
او وارث هر علمى است و علمش به همه چيز احاطه دارد.
علم او به درياى عميق علم الهى اتصال دارد.
پيامبر صلى الله عليه وآله در فرازى از بخش هشتم خطبه غدير درياى علم حضرت مهدى عليه السلام را يادآور شد كه برگرفته از علم بى پايان الهى است، و در اين زمينه آن حضرت را ميراثدار و محيط بر هر علمى معرفى كرد كه هر چه بگويد از پروردگارش خبر مى دهد، و در اين زمينه هر حقى را همراه او و هر نورى را نزد او دانست؛ و از همين نقطه اشاره كرد كه او ارزش علمى آحاد مردم را در حد خودشان مورد توجه قرار خواهد داد:
اَلا اِنَّهُ وارِثُ كُلِّ عِلْمٍ وَ الْمُحيطُ بِكُلِّ فَهْمٍ. اَلا اِنَّهُ الْمُخْبِرُ عَنْ رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الْمُشَيِّدُ لاَمْرِ آياتِهِ. اَلا اِنَّهُ الرَّشيدُ السَّديدُ. اَلا اِنَّهُ الْمُفَوَّضُ اِلَيْهِ. اَلا اِنَّهُ قَدْ بَشَّرَ بِهِ مَنْ سَلَفَ مِنَ الْقُرُونِ بَيْنَ يَدَيْهِ. اَلا اِنَّهُ الْباقى حُجَّةً وَ لا حُجَّةَ بَعْدَهُ وَ لا حَقَّ اِلاّ مَعَهُ وَ لا نُورَ اِلاّ عِنْدَهُ:
اوست وارث هر علمى و احاطه دارنده به هر فهمى. بدانيد كه اوست خبر دهنده از پروردگارش، و بالا برنده آيات الهى. اوست هدايت يافته محكم بنيان. اوست كه كارها به او سپرده شده است. اوست كه پيشينيان به او بشارت داده اند، اوست كه به عنوان حجت باقى مى ماند و بعد از او حجتى نيست. هيچ حقى نيست مگر همراه او، و هيچ نورى نيست مگر نزد او.
علم خداوند در خطبه غدير[۱۱]
يكى از مسائل توحيدى كه پيامبرصلى الله عليه وآله در دو فراز از بخش اول خطبه غدير بيان فرمود، اشاراتى بود كه به علم خداوند متعال داشت، كه از باطن و خفاياى امور اطلاع دارد و غلبه مطلق از آنِ اوست؛ و خلق او بدون هيچ سابقه و نمونهاى از خلقت بوده است.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ
الْحَمْدُ للَّه الَّذى عَلا فى تَوَحُّدِهِ وَ دَنا فى تَفَرُّدِهِ وَ جَلَّ فى سُلْطانِهِ وَ عَظُمَ فى اَرْكانِهِ، وَ اَحاطَ بِكُلِّ شَىْءٍ عِلْماً وَ هُوَ فى مَكانِهِ... .
قَدْ فَهِمَ السَّرائِرَ وَ عَلِمَ الضَّمائِرَ، وَ لَمْ تَخْفَ عَلَيْهِ الْمَكْنُوناتُ وَ لا اشْتَبَهَتْ عَلَيْهِ الْخَفِيّاتُ. لَهُ الاِحاطَةُ بِكُلِّ شَىْءٍ وَ الْغَلَبَةُ عَلى كُلِّ شَىْءٍ وَ الْقُوَّةُ فى كُلِّ شَىْءٍ وَ الْقُدْرَةُ عَلى كُلِّ شَىْءٍ، وَ لَيْسَ مِثْلَهُ شَىْءٌ. وَ هُوَ مُنْشِئُ الشَّىْءِ حينَ لا شَىْءَ، دائِمٌ حَىٌّ وَ قائِمٌ بِالْقِسْطِ، لا اِلهَ اِلاّ هُوَ الْعَزيزُ الْحَكيمُ:
به نام خداوند بخشنده مهربان
حمد و سپاس خدايى را كه در يگانگى خود بلند مرتبه، و در تنهايى و فرد بودنش نزديك است. در قدرت و سلطه خود با جلالت و در اركان خود عظيم است. علم او به همه چيز احاطه دارد در حالى كه در جاى خود است... .
باطنها و سريرهها را مىفهمد و ضماير را مىداند، و پنهانها بر او مخفى نمىماند و مخفىها بر او مشتبه نمىشود. او راست احاطه بر هر چيزى و غلبه بر همه چيز و قوّت در هر چيزى و قدرت بر هر چيزى، و مانند او شيئى نيست. اوست به وجود آورنده شيئ )چيز( هنگامى كه چيزى نبود. دائم و زنده است، و به قسط و عدل قائم است. نيست خدايى جز او كه با عزّت و حكيم است.
پانویس
- ↑ يس / ۱۲. غدير در قرآن: ج ۲ ص ۴۹، ۵۰. واقعه قرآنى غدير: ص ۸۵ . سخنرانى استثنائى غدير: ص ۱۵۷-۱۷۰.
- ↑ اسرار غدير: ص ۱۴۱ بخش ۳.
- ↑ اسرار غدير: ص ۱۴۱ بخش ۳.
- ↑ اسرار غدير: ص ۲۲۰. ژرفاى غدير: ص ۹۸، ۹۹.
- ↑ سخنرانى استثنائى غدير: ص ۱۵۷-۱۷۰.
- ↑ تجلّى غدير در عصر ظهور: ص ۱۹-۳۰.
- ↑ اسرار غدير: ص ۹۰، ۱۹۹، ۲۰۳، ۲۰۴.
- ↑ بحار الانوار: ج ۵۰ ص ۳۲۱.
- ↑ بحار الانوار: ج ۲۳ ص ۹۹ ح ۳.
- ↑ اسرار غدير: ص ۲۱۰. سخنرانى استثنائى غدير: ص ۲۱۳-۲۱۸.
- ↑ سخنرانى استثنائى غدير: ص ۱۳۷-۱۴۶.