۲۱٬۹۶۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
آنچه در اين جا قابل ذكر است اين كه: دستور اعلان ولايت على عليه السلام از مدينه بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شد و كاروان عظيم با دو هدف حج و ولايت حركت كرد. همزمان با شروع حج مراحل جدى معرفى اميرالمؤمنين عليه السلام آغاز شد. هنگام عشاى روزه عرفه، خداوند بار ديگر دستور و برنامه منصوب كردن اميرالمؤمنين على بن ابى طالب عليه السلام را به پيامبر صلى الله عليه و آله داد. | آنچه در اين جا قابل ذكر است اين كه: دستور اعلان ولايت على عليه السلام از مدينه بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شد و كاروان عظيم با دو هدف حج و ولايت حركت كرد. همزمان با شروع حج مراحل جدى معرفى اميرالمؤمنين عليه السلام آغاز شد. هنگام عشاى روزه عرفه، خداوند بار ديگر دستور و برنامه منصوب كردن اميرالمؤمنين على بن ابى طالب عليه السلام را به پيامبر صلى الله عليه و آله داد. | ||
اين مسئله از مهمترين خطراتى بود كه جامعه مسلمين را تهديد مى كرد و اين به دو علت بود: يكى آنكه فاصله چندانى با جاهليت گذشته نداشتند و بازگشت به آن مشكل نبود، و ديگر اينكه از ورودشان به اسلام هم دير زمانى نمى گذشت و هنوز پايه هاى اسلام در دل مردم آن چنان كه بايد مستحكم نشده بود.با اين اعلام كه خبر از نزديكى برنامه مى داد پيامبر صلى الله عليه و آله تكذيب مردم و تحريكات منافقين را به ياد آورد و خود را در شرايطى سخت احساس كرد.<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۵۱ ح ۳۷. عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۵۱ - ۵۲. تفسير العياشى: ج ۲ ص ۹۷ ح ۸۹ .</ref> | اين مسئله از مهمترين خطراتى بود كه جامعه مسلمين را تهديد مى كرد و اين به دو علت بود: | ||
يكى آنكه فاصله چندانى با جاهليت گذشته نداشتند و بازگشت به آن مشكل نبود، و ديگر اينكه از ورودشان به اسلام هم دير زمانى نمى گذشت و هنوز پايه هاى اسلام در دل مردم آن چنان كه بايد مستحكم نشده بود.با اين اعلام كه خبر از نزديكى برنامه مى داد پيامبر صلى الله عليه و آله تكذيب مردم و تحريكات منافقين را به ياد آورد و خود را در شرايطى سخت احساس كرد.<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۵۱ ح ۳۷. عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۵۱ - ۵۲. تفسير العياشى: ج ۲ ص ۹۷ ح ۸۹ .</ref> | |||
و آن قدر گريست كه محاسن شريفش پر از اشک شد و فرمود: «إِنَّ قَوْمى حَديثُو عَهْدٍ بِالْجاهِلَيَّةِ، ضَرَبْتُهُمْ عَلَى الدّينِ طَوْعاً وَ كَرْهاً حَتَّى انْقادُوا لى، فَكَيْفَ إِذا حَمَلْتُ عَلى رِقابِهِمْ غَيْرى؟»<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۲۹۷،۴۰.</ref>: | و آن قدر گريست كه محاسن شريفش پر از اشک شد و فرمود: «إِنَّ قَوْمى حَديثُو عَهْدٍ بِالْجاهِلَيَّةِ، ضَرَبْتُهُمْ عَلَى الدّينِ طَوْعاً وَ كَرْهاً حَتَّى انْقادُوا لى، فَكَيْفَ إِذا حَمَلْتُ عَلى رِقابِهِمْ غَيْرى؟»<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۲۹۷،۴۰.</ref>: | ||
اى جبرئيل، دير زمانى نيست كه قوم من از جاهليت فاصله گرفته اند. من اينان را به اختيار خودشان يا به كمک جنگ ها به انقياد خود درآورده ام. اكنون اگر بخواهم ديگرى را بر آنان حاكم كنم چه خواهد شد؟<ref>عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۲۹۷. الاقبال: ج ص ۴۵۹ - ۴۵۳</ref>اين جهت را پيامبر صلى الله عليه و آله به چند تعبير ياد كردند: «قوم من به جاهليت قريب العهد هستند. | اى جبرئيل، دير زمانى نيست كه قوم من از جاهليت فاصله گرفته اند. من اينان را به اختيار خودشان يا به كمک جنگ ها به انقياد خود درآورده ام. | ||
اكنون اگر بخواهم ديگرى را بر آنان حاكم كنم چه خواهد شد؟<ref>عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۲۹۷. الاقبال: ج ص ۴۵۹ - ۴۵۳</ref>اين جهت را پيامبر صلى الله عليه و آله به چند تعبير ياد كردند: «قوم من به جاهليت قريب العهد هستند. | |||
من با آنان براى قبول دين جنگيده ام و با اختيار يا اكراه در برابرم تسليم شده اند. پس چگونه خواهد بود اگر بر آنان ديگرى را حاكم كنم»؟ و يا فرمود: «انَّ النّاسَ حَديثُو عَهْدٍ بِالاسْلامِ».<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۱۴۲ ح ۲۱۱.</ref> | من با آنان براى قبول دين جنگيده ام و با اختيار يا اكراه در برابرم تسليم شده اند. پس چگونه خواهد بود اگر بر آنان ديگرى را حاكم كنم»؟ و يا فرمود: «انَّ النّاسَ حَديثُو عَهْدٍ بِالاسْلامِ».<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۱۴۲ ح ۲۱۱.</ref> | ||
«مردم تازه مسلمان شده اند»؛ و يا در روايت آمده: «فَخَشِىَ رَسُولُ اللَّه صلى الله عليه و آله مِنْ قَوْمِهِ أَنْ يَرْجِعُوا إِلى جاهِلِيَّةٍ» | «مردم تازه مسلمان شده اند»؛ و يا در روايت آمده: «فَخَشِىَ رَسُولُ اللَّه صلى الله عليه و آله مِنْ قَوْمِهِ أَنْ يَرْجِعُوا إِلى جاهِلِيَّةٍ»<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۱۷۷.</ref>: | ||
«پيامبر صلى الله عليه و آله از قوم خود ترسيد كه به جاهليت باز گردند». به تعبير ديگر: اين يک امر طبيعى است كه هركس تازه متوجه اشتباه خود شده و از فكرى دست برداشته و گرايش جديدى پيدا كرده، زمانى لازم دارد تا آخرين بقاياى گذشته را از جان و تن خويش بزدايد، و در عمق و جوانب راه نو پرورده شود. | «پيامبر صلى الله عليه و آله از قوم خود ترسيد كه به جاهليت باز گردند». به تعبير ديگر: اين يک امر طبيعى است كه هركس تازه متوجه اشتباه خود شده و از فكرى دست برداشته و گرايش جديدى پيدا كرده، زمانى لازم دارد تا آخرين بقاياى گذشته را از جان و تن خويش بزدايد، و در عمق و جوانب راه نو پرورده شود. | ||
خط ۳۲: | خط ۳۶: | ||
«سابقه قوم من با جاهليت نزديک است من با آنان براى قبول دين به اختيار يا با كراهت جنگيده ام تا آن كه در برابر من تسليم شده اند پس چگونه خواهد بود اگر بر آنان ديگرى را حاكم كنم؟». | «سابقه قوم من با جاهليت نزديک است من با آنان براى قبول دين به اختيار يا با كراهت جنگيده ام تا آن كه در برابر من تسليم شده اند پس چگونه خواهد بود اگر بر آنان ديگرى را حاكم كنم؟». | ||
در حديث ديگرى تازه مسلمان بودن آنان را مطرح مى كند و مى فرمايد: «إِنَّ النّاسَ حَديثُو عَهْدٍ بالاسْلامِ فَأَخْشى أَنْ يَضْطَرِبُوا»<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۱۴۲ ح ۲۱۱.</ref>: «سابقه مردم با اسلام نزديک است، مى ترسم به اضطراب بيفتند». | در حديث ديگرى تازه مسلمان بودن آنان را مطرح مى كند و مى فرمايد: «إِنَّ النّاسَ حَديثُو عَهْدٍ بالاسْلامِ فَأَخْشى أَنْ يَضْطَرِبُوا»<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۱۴۲ ح ۲۱۱.</ref>: | ||
«سابقه مردم با اسلام نزديک است، مى ترسم به اضطراب بيفتند». | |||
در حديث ديگر از اين احساس چنين تعبير شده است: «فَكَرِهَ أَنْ يُحَدِّثَ النَّاسَ بِشَيْءٍ كَرَاهِيَةَ أَنْ يَتَّهِمُوهُ لِأَنَّهُمْ كَانُوا حَدِيثِي عَهْدٍ بِالْجَاهِلِيَّة»<ref>امالى الصدوق: ص ۲۹۰ ح ۱۰. عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۴۰</ref>: | در حديث ديگر از اين احساس چنين تعبير شده است: «فَكَرِهَ أَنْ يُحَدِّثَ النَّاسَ بِشَيْءٍ كَرَاهِيَةَ أَنْ يَتَّهِمُوهُ لِأَنَّهُمْ كَانُوا حَدِيثِي عَهْدٍ بِالْجَاهِلِيَّة»<ref>امالى الصدوق: ص ۲۹۰ ح ۱۰. عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۴۰</ref>: | ||
«پيامبر صلى الله عليه و آله ترسيد او را متهم كنند چرا كه به جاهليت نزديک بودند»، و يا چنين آمده است: «فَخَشِيَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه و آله قَوْمَهُ وَ أَهْلَ النِّفَاقِ وَ الشِّقَاقِ أَنْ يَتَفَرَّقُوا وَ يَرْجِعُوا إِلَى جَاهِلِيَّة».<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۷۱ ح ۵۱.</ref> «پيامبر صلى الله عليه و آله ترسيد مردم به اعتقاد جاهليت بازگردند». | «پيامبر صلى الله عليه و آله ترسيد او را متهم كنند چرا كه به جاهليت نزديک بودند»، و يا چنين آمده است: | ||
«فَخَشِيَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه و آله قَوْمَهُ وَ أَهْلَ النِّفَاقِ وَ الشِّقَاقِ أَنْ يَتَفَرَّقُوا وَ يَرْجِعُوا إِلَى جَاهِلِيَّة».<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۷۱ ح ۵۱.</ref> «پيامبر صلى الله عليه و آله ترسيد مردم به اعتقاد جاهليت بازگردند». | |||
اين بود كه فعلاً چيزى در اين باره به مردم نگفت و صلاح دانست كه اطلاعى نداشته باشند تا مبادا او را متهم كنند. با پايان حجةالوداع و حركت از مكه به سوى غدير، در سه مرحله اين فرمان تكرار شد و نزول آيه در اين سه مرحله انجام گرفت. | اين بود كه فعلاً چيزى در اين باره به مردم نگفت و صلاح دانست كه اطلاعى نداشته باشند تا مبادا او را متهم كنند. با پايان حجةالوداع و حركت از مكه به سوى غدير، در سه مرحله اين فرمان تكرار شد و نزول آيه در اين سه مرحله انجام گرفت. |