۷۶۴
ویرایش
خط ۵۱۲: | خط ۵۱۲: | ||
قولى که[نزد آنان] معتبر است و روایات وارد در تفسیر رازى(ج3،ص529) به نقل از صاحبان اخبار و آثار بر آن تأکید دارد این است که: هنگامى که این آیه بر پیامبر ـ صلى الله علیه و سلم ـ نازل گردید، عمر آن حضرت پس از آن زمان بیش از هشتاد و یک یا هشتاد و دو روز دوام نداشت. درست همین سخن را«ابوالسعود» در تفسیرش، در حاشیه تفسیر رازى(ج3، ص523) ثابت دانسته است، و مؤرخان آنان گفته اند: وفات پیامبر(ص) در دوازدهم ربیع الاول بوده است. گویا در قول مورخان مسامحه اى است به افزودن یک روز بر هشتادو دو روز پس از خارج کردن روز غدیر و روز وفاتِ پیامبر و محاسبه ما بین این دو روز. | قولى که[نزد آنان] معتبر است و روایات وارد در تفسیر رازى(ج3،ص529) به نقل از صاحبان اخبار و آثار بر آن تأکید دارد این است که: هنگامى که این آیه بر پیامبر ـ صلى الله علیه و سلم ـ نازل گردید، عمر آن حضرت پس از آن زمان بیش از هشتاد و یک یا هشتاد و دو روز دوام نداشت. درست همین سخن را«ابوالسعود» در تفسیرش، در حاشیه تفسیر رازى(ج3، ص523) ثابت دانسته است، و مؤرخان آنان گفته اند: وفات پیامبر(ص) در دوازدهم ربیع الاول بوده است. گویا در قول مورخان مسامحه اى است به افزودن یک روز بر هشتادو دو روز پس از خارج کردن روز غدیر و روز وفاتِ پیامبر و محاسبه ما بین این دو روز. | ||
به هر تقدیر این قول به حقیقت نزدیکتر است تا آنکه گفته شود نزول آیه اکمال دین در روز عرفه بود است، چنانکه در«صحیح بخارى» و «صحیح مسلم» و غیر آنها آمده است؛ زیرا در این صورت شمار روزها از هشتاد و یکى و دو روز بیشتر مى شود.<ref>الغدیر؛ج1،ص230.</ref> | به هر تقدیر این قول به حقیقت نزدیکتر است تا آنکه گفته شود نزول آیه اکمال دین در روز عرفه بود است، چنانکه در«صحیح بخارى» و «صحیح مسلم» و غیر آنها آمده است؛ زیرا در این صورت شمار روزها از هشتاد و یکى و دو روز بیشتر مى شود.<ref>الغدیر؛ج1،ص230.</ref> | ||
ما برادرانمان را به آنچه خود ملتزم شده اند الزام مى کنیم، وگرنه این روایت را قبول نداریم؛زیرا آنچه در نظر ما مورد اعتماد است این است که آیه اکمال دین روز هیجدهم ذو الحجه نازل شده است و رحلت پیامبر گرامى اسلام صلی الله علیه وآله روز بیست و هشتم صفر واقع شده، پس فاصله میان زمان نزول آیه و وفات حضرت حدود هفتاد روز بوده است. چنانکه آن دسته از روایات اهل سنت نیز که نزول این آیه را در روز دوشنبه مى دانند، با این نظر، یعنى نزول آیه در روز عرفه و وفات پیامبرصلی الله علیه در دوازدهم ربیع، در تعارض هستند. بیهقى در«دلائل النبوة» از ابن عباس نقل مى کند که گفت: | ما برادرانمان را به آنچه خود ملتزم شده اند الزام مى کنیم، وگرنه این روایت را قبول نداریم؛زیرا آنچه در نظر ما مورد اعتماد است این است که آیه اکمال دین روز هیجدهم ذو الحجه نازل شده است و رحلت پیامبر گرامى اسلام صلی الله علیه وآله روز بیست و هشتم صفر واقع شده، پس فاصله میان زمان نزول آیه و وفات حضرت حدود هفتاد روز بوده است. چنانکه آن دسته از روایات اهل سنت نیز که نزول این آیه را در روز دوشنبه مى دانند، با این نظر، یعنى نزول آیه در روز عرفه و وفات پیامبرصلی الله علیه در دوازدهم ربیع، در تعارض هستند. بیهقى در«دلائل النبوة» از ابن عباس نقل مى کند که گفت: | ||
پیامبر شماصلی الله علیه در روز دوشنبه زاده شد، و روز دوشنبه به نبوّت رسید و روز دوشنبه از مکه خارج شد و روز دوشنبه مکه را فتح کرد و روز دوشنبه سوره مائده {{قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ…}} بر او نازل شد و روز دوشنبه از دنیا رفت.<ref>دلائل النبوة؛ج7،ص233.</ref> | پیامبر شماصلی الله علیه در روز دوشنبه زاده شد، و روز دوشنبه به نبوّت رسید و روز دوشنبه از مکه خارج شد و روز دوشنبه مکه را فتح کرد و روز دوشنبه سوره مائده {{قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ…}} بر او نازل شد و روز دوشنبه از دنیا رفت.<ref>دلائل النبوة؛ج7،ص233.</ref> | ||
هیثمى در«مجمع الزوائد» گفته است: | هیثمى در«مجمع الزوائد» گفته است: | ||
این روایت را احمد و طبرانى در الکبیر نقل کرده اند و طبرانى به آن چنین افزوده است: و فتح بدر در روز دوشنبه بود و نزول سوره مائده{{قرآن| الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ…}} در روز دوشنبه بود. در این روایت«ابن لهیعه» وجود دارد که ضعیف است اما بقیه رجال آن ثقه هستند و روایاتشان صحیح است.<ref>مجمع الزوائد؛ج1،ص196.</ref> | این روایت را احمد و طبرانى در الکبیر نقل کرده اند و طبرانى به آن چنین افزوده است: و فتح بدر در روز دوشنبه بود و نزول سوره مائده{{قرآن| الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ…}} در روز دوشنبه بود. در این روایت«ابن لهیعه» وجود دارد که ضعیف است اما بقیه رجال آن ثقه هستند و روایاتشان صحیح است.<ref>مجمع الزوائد؛ج1،ص196.</ref> | ||
ضعف ابن لهیعه در این حدیث در نظر برادران سنى قابل حل است. وانگهى این حدیث به طرق دیگرى نیز روایت شده که این شخص در آن نیست، اما دلیل حقیقى ضعف این شخص مخالف او با قول خلیفه عمر است و از این رو در«درّالمنثور» چنین آمده است: | ضعف ابن لهیعه در این حدیث در نظر برادران سنى قابل حل است. وانگهى این حدیث به طرق دیگرى نیز روایت شده که این شخص در آن نیست، اما دلیل حقیقى ضعف این شخص مخالف او با قول خلیفه عمر است و از این رو در«درّالمنثور» چنین آمده است: | ||
و ابن جریر به سند ضعیف از ابن عباس نقل کرده که گفت: پیامبر شما روز دوشنبه به دنیا آمد و ….<ref>درّالمنثور؛ج2،ص259.</ref> | و ابن جریر به سند ضعیف از ابن عباس نقل کرده که گفت: پیامبر شما روز دوشنبه به دنیا آمد و ….<ref>درّالمنثور؛ج2،ص259.</ref> | ||
ابن کثیر بشدت به این حدیث حمله کرد و گفته است این حدیث به صرف مخالفتش با قول عمر مردود است. او در«سیرةالنبویّة» مى گوید: | ابن کثیر بشدت به این حدیث حمله کرد و گفته است این حدیث به صرف مخالفتش با قول عمر مردود است. او در«سیرةالنبویّة» مى گوید: | ||
خط ۵۳۰: | خط ۵۳۰: | ||
تنها احمد این حدیث را آورده و عمر و ابن بکیر آن را از ابن لهیعه روایت کرده و چنین افزوده: سوره مائده:{{قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ…}} روز دوشنبه نازل شده است، و به همین ترتیب برخى آن را از موسى بن داود روایت کرده اند و او نیز چنین افزوده است: واقعه بدر نیز روز دوشنبه بود. از جمله کسانى که گوینده این حدیث است یزیدبن حبیب است، و این حدیث بجّد مورد انکار است. | تنها احمد این حدیث را آورده و عمر و ابن بکیر آن را از ابن لهیعه روایت کرده و چنین افزوده: سوره مائده:{{قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ…}} روز دوشنبه نازل شده است، و به همین ترتیب برخى آن را از موسى بن داود روایت کرده اند و او نیز چنین افزوده است: واقعه بدر نیز روز دوشنبه بود. از جمله کسانى که گوینده این حدیث است یزیدبن حبیب است، و این حدیث بجّد مورد انکار است. | ||
ابن عساکر مى گوید: آنچه محفوظ است این است که روز بدر و روز نزول{{قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ...}}، روز جمعه بوده است، سخن ابن عساکر درست است.<ref>سیرةالنبویة؛ج1،ص198.</ref> | ابن عساکر مى گوید: آنچه محفوظ است این است که روز بدر و روز نزول{{قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ...}}، روز جمعه بوده است، سخن ابن عساکر درست است.<ref>سیرةالنبویة؛ج1،ص198.</ref> | ||
ابن کثیر اسباب ضعف و علت انکار این حدیث را بیان نکرده است، از این رو گفتیم علتش مخالفت با قول عمر است، ولى سخن ابن عساکر پسندیده تر است، زیرا وى حدیث را به ضعف یا انکار متصف نکرده بلکه گفته است که این خبر با آنچه محفوظ است یعنى نزد آنان مشهور است(یعنى قول عمر) مخالف است. | ابن کثیر اسباب ضعف و علت انکار این حدیث را بیان نکرده است، از این رو گفتیم علتش مخالفت با قول عمر است، ولى سخن ابن عساکر پسندیده تر است، زیرا وى حدیث را به ضعف یا انکار متصف نکرده بلکه گفته است که این خبر با آنچه محفوظ است یعنى نزد آنان مشهور است(یعنى قول عمر) مخالف است. | ||
خط ۵۳۶: | خط ۵۳۶: | ||
به هر تقدیر اعتراض بر آنان به احادیث«دوشنبه» نیز الزام آنان به چیزى است که خود ملتزم هستند، وگرنه در نظر ما ثابت است که آیه اکمال دین در روز پنج شنبه ـ و در روایتى روز جمعه ـ نازل گردیده است. گرچه در نظر ما بعثت پیامبرصلی الله علیه وآله و وفات آن حضرت روز دوشنبه بوده است، و على علیه السلام روز سه شنبه(یک روز پس از بعثت) با پیامبرصلی الله علیه وآله نماز خوانده است، و سوره مائده در روز دوشنبه نازل گردیده است، البته نه تمام آن، بلکه بخشى ازآن، از جمله آیه تبلیغ و بعد آیه اکمال دین نازل شده است. | به هر تقدیر اعتراض بر آنان به احادیث«دوشنبه» نیز الزام آنان به چیزى است که خود ملتزم هستند، وگرنه در نظر ما ثابت است که آیه اکمال دین در روز پنج شنبه ـ و در روایتى روز جمعه ـ نازل گردیده است. گرچه در نظر ما بعثت پیامبرصلی الله علیه وآله و وفات آن حضرت روز دوشنبه بوده است، و على علیه السلام روز سه شنبه(یک روز پس از بعثت) با پیامبرصلی الله علیه وآله نماز خوانده است، و سوره مائده در روز دوشنبه نازل گردیده است، البته نه تمام آن، بلکه بخشى ازآن، از جمله آیه تبلیغ و بعد آیه اکمال دین نازل شده است. | ||
'''۱۲-''' این قول که روز عرفه در آن سال روز جمعه بوده، با روایاتى که روز حرکت پیامبرصلی الله علیه وآله را از مدینه روز پنج شنبه(چهار روز مانده به پایان ذو القعده) ثبت کرده اند، تعارض دارد. روایت مشهور از اهل بیت علیهم السلام نیز چنین است، و این روایات با تاریخ نزول آیه در روز غدیر(هیجدهم ذوالحجه) هم سازگار هستند، زیرا سفر پیامبرصلی الله علیه وآله در روز پنج شنبه، بیست و هفتم ذو القعده، چهار روز مانده به پایان ذو القعده، یعنى روزهاى پنج شنبه، جمعه، شنبه و یک شنبه آغاز شده، و اوّل ذو الحجه روز دوشنبه بوده، و ورود حضرت صلی الله علیه وآله به مکه عصر روز پنج شنبه چهارم ذو الحجه، در آخر روز چهارم بوده است ـ چنانکه در «کافى» نیز روایت شده است<ref>کافی؛ج4،ص245.</ref> | '''۱۲-''' این قول که روز عرفه در آن سال روز جمعه بوده، با روایاتى که روز حرکت پیامبرصلی الله علیه وآله را از مدینه روز پنج شنبه(چهار روز مانده به پایان ذو القعده) ثبت کرده اند، تعارض دارد. روایت مشهور از اهل بیت علیهم السلام نیز چنین است، و این روایات با تاریخ نزول آیه در روز غدیر(هیجدهم ذوالحجه) هم سازگار هستند، زیرا سفر پیامبرصلی الله علیه وآله در روز پنج شنبه، بیست و هفتم ذو القعده، چهار روز مانده به پایان ذو القعده، یعنى روزهاى پنج شنبه، جمعه، شنبه و یک شنبه آغاز شده، و اوّل ذو الحجه روز دوشنبه بوده، و ورود حضرت صلی الله علیه وآله به مکه عصر روز پنج شنبه چهارم ذو الحجه، در آخر روز چهارم بوده است ـ چنانکه در «کافى» نیز روایت شده است<ref>کافی؛ج4،ص245.</ref> ، پس روز عرفه روز سه شنبه، و روز غدیر، پنج شنبه هجدهم ذو الحجه بوده است. | ||
نمونه هایى از روایات اهل بیت علیهم السلام را در این خصوص مى آوریم: | نمونه هایى از روایات اهل بیت علیهم السلام را در این خصوص مى آوریم: | ||
'''۱-'''محمد بن ادریس در آخر«سرائر» به نقل از کتاب«مشیخه حسن بن محبوب» مى گوید: رسول خداصلی الله علیه وآله چهار روز مانده به پایان ذو القعده از مدینه خارج شد و چهار روز از ذو الحجه گذشته به مکه وارد شد، از بالاى مکه، از را ه اهل مدینه، به مکه وارد و از پایین آن خارج گردید.<ref>وسائل الشیعة؛ج9،ص318.</ref> | '''۱-'''محمد بن ادریس در آخر«سرائر» به نقل از کتاب«مشیخه حسن بن محبوب» مى گوید: رسول خداصلی الله علیه وآله چهار روز مانده به پایان ذو القعده از مدینه خارج شد و چهار روز از ذو الحجه گذشته به مکه وارد شد، از بالاى مکه، از را ه اهل مدینه، به مکه وارد و از پایین آن خارج گردید.<ref>وسائل الشیعة؛ج9،ص318.</ref> | ||
'''۲-'''… از ابى عبدالله علیه السلام روایت شده که فرمود: رسول خداصلی الله علیه وآله بیست حج به جا آوردند… رسول خداصلی الله علیه وآله ده سال در مدینه ماندند و به حج نرفتند تا این آیه بر او نازل گردید: و أذّن فى الناس بالحج یأتوک رجالاً و على کل ضامر یأتین من کل فجّ عمیق، پس حضرت موذّنان را امر فرمود تا با صداى بلند ندا سردهند که رسول خدا(ص) امسال به حج خواهند رفت. به این ترتیب اهالى مدینه و عوالى و اعراب آگاه شدند و براى همراهى در حج با پیامبر(ص) گرد آمدند، و اینان پیروان حضرت(ص) بودند، گوش به فرامین او مى سپردند و هرچه پیامبر(ص) مى فرمود و هر آنچه او انجام مى داد، همان مى کردند. حضرت رسول(ص) چهار روز مانده به پایان ذو القعده از مدینه خارج شدند، وقتى به ذوالحلیفه رسیدند هنگام ظهر بود. حضرت غسل کردند، آنگاه به سوى مسجد شجره حرکت کردند، در آن مسجد نماز ظهر خواندند و قصد حج مفرده کرده و خارج شدند تا به«بیداء» رسیدند. در یک فرسخى، مردم در دوطرف راه او به صف ایستادند، براى حج افراد لبیک گفتند و شصت و شش یا شصت و چهار حیوان براى قربانى به همراه بردند تا آنکه در پایان روز چهارم ذو الحجه به مکه رسیدند، طواف خانه را به هفت شوط انجام دادند و دو رکعت نماز پشت مقام ابراهیم گذاردند، سپس به سوى حَجَر رفته آن را استلام فرمودند….<ref>کافی؛ج4،ص245.</ref> | '''۲-'''… از ابى عبدالله علیه السلام روایت شده که فرمود: رسول خداصلی الله علیه وآله بیست حج به جا آوردند… رسول خداصلی الله علیه وآله ده سال در مدینه ماندند و به حج نرفتند تا این آیه بر او نازل گردید: و أذّن فى الناس بالحج یأتوک رجالاً و على کل ضامر یأتین من کل فجّ عمیق، پس حضرت موذّنان را امر فرمود تا با صداى بلند ندا سردهند که رسول خدا(ص) امسال به حج خواهند رفت. به این ترتیب اهالى مدینه و عوالى و اعراب آگاه شدند و براى همراهى در حج با پیامبر(ص) گرد آمدند، و اینان پیروان حضرت(ص) بودند، گوش به فرامین او مى سپردند و هرچه پیامبر(ص) مى فرمود و هر آنچه او انجام مى داد، همان مى کردند. حضرت رسول(ص) چهار روز مانده به پایان ذو القعده از مدینه خارج شدند، وقتى به ذوالحلیفه رسیدند هنگام ظهر بود. حضرت غسل کردند، آنگاه به سوى مسجد شجره حرکت کردند، در آن مسجد نماز ظهر خواندند و قصد حج مفرده کرده و خارج شدند تا به«بیداء» رسیدند. در یک فرسخى، مردم در دوطرف راه او به صف ایستادند، براى حج افراد لبیک گفتند و شصت و شش یا شصت و چهار حیوان براى قربانى به همراه بردند تا آنکه در پایان روز چهارم ذو الحجه به مکه رسیدند، طواف خانه را به هفت شوط انجام دادند و دو رکعت نماز پشت مقام ابراهیم گذاردند، سپس به سوى حَجَر رفته آن را استلام فرمودند….<ref>کافی؛ج4،ص245.</ref> | ||
'''۴-'''… العبدى از ابوسعید روایت کرده که رسول خدا(ص) مردم را در غدیرخم به سوى على(ع) فراخواند و فرمان داد تا خارهاى زیر درخت را برکنند، آن روز پنج شنبه بود. حضرت رسول(ص) مردم را خواست و بازوان على(ع) را گرفت و بالا برد به طورى که مردم سفیدى زیر بغل آن حضرت را دیدند، پس آن گاه پراکنده نگشتند تا این آیه فرو فرستاده شد: الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتى و رضیت لکم الاسلام دیناً، پس رسول خدا(ص) فرمود: الله اکبر على اکمال الدین و اتمام النعمة و رضى الرب برسالتى وبالولایة لعلىّ من بعدى. و فرمود: هر کس من مولاى اویم پس(ازمن) على مولاى اوست، خدایا دوست بدار هرآن که وى را دوست دارد و دشمن دار آن که را با وى دشمنى ورزد و یارى فرما هر که را که یارى او کند.<ref>المسترشد؛ص119.</ref> | '''۴-'''… العبدى از ابوسعید روایت کرده که رسول خدا(ص) مردم را در غدیرخم به سوى على(ع) فراخواند و فرمان داد تا خارهاى زیر درخت را برکنند، آن روز پنج شنبه بود. حضرت رسول(ص) مردم را خواست و بازوان على(ع) را گرفت و بالا برد به طورى که مردم سفیدى زیر بغل آن حضرت را دیدند، پس آن گاه پراکنده نگشتند تا این آیه فرو فرستاده شد: الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتى و رضیت لکم الاسلام دیناً، پس رسول خدا(ص) فرمود: الله اکبر على اکمال الدین و اتمام النعمة و رضى الرب برسالتى وبالولایة لعلىّ من بعدى. و فرمود: هر کس من مولاى اویم پس(ازمن) على مولاى اوست، خدایا دوست بدار هرآن که وى را دوست دارد و دشمن دار آن که را با وى دشمنى ورزد و یارى فرما هر که را که یارى او کند.<ref>المسترشد؛ص119.</ref> | ||
مؤید قول اهل بیت(ع) روایاتى است که در منابع سنى و شیعه، هر دو، آمده و حاکى از آن است که پیامبر(ص) سفرهایشان را همواره روز پنج شنبه آغاز مى فرمود و یا آنکه به ندرت در غیر پنج شنبه آغاز به سفر مى کرد؛ چنانکه بخارى<ref>صحیح بخاری؛ج4،ص6.</ref> | مؤید قول اهل بیت(ع) روایاتى است که در منابع سنى و شیعه، هر دو، آمده و حاکى از آن است که پیامبر(ص) سفرهایشان را همواره روز پنج شنبه آغاز مى فرمود و یا آنکه به ندرت در غیر پنج شنبه آغاز به سفر مى کرد؛ چنانکه بخارى<ref>صحیح بخاری؛ج4،ص6.</ref>وابو داوود در«سنن»<ref>سنن ابو داوود؛ج1،ص586.</ref>چنین نقل کرده اند. | ||
روایت ابن سیدالناس در«عیون الاثر» نیز که سفر پیامبر از مدینه را روز پنج شنبه نقل کرده است بر این امر تصریح دارد.<ref>عیون الاثر؛ج2،ص341.</ref> | روایت ابن سیدالناس در«عیون الاثر» نیز که سفر پیامبر از مدینه را روز پنج شنبه نقل کرده است بر این امر تصریح دارد.<ref>عیون الاثر؛ج2،ص341.</ref> | ||
در«بحارالانوار» از «کافى» به سند مقبول از ابى عبدالله(ع) روایت شده که فرمود: | در«بحارالانوار» از «کافى» به سند مقبول از ابى عبدالله(ع) روایت شده که فرمود: | ||
پیامبر(ص) هرگاه در تابستان از خانه خارج مى شدند، روز خروج ایشان پنج شنبه بود، و در سرماى زمستان هرگاه مى خواستند از سفر به خانه بازگردند روز جمعه وارد مى شدند.<ref>بحار الانوار؛ج16،ص272.</ref> | پیامبر(ص) هرگاه در تابستان از خانه خارج مى شدند، روز خروج ایشان پنج شنبه بود، و در سرماى زمستان هرگاه مى خواستند از سفر به خانه بازگردند روز جمعه وارد مى شدند.<ref>بحار الانوار؛ج16،ص272.</ref> | ||
همچنین قول اهل بیت(ع) تأیید مى گردد به آنچه که برادران سنى از جابر نقل مى کنند که حرکت پیامبر(ص) چهار روز مانده به پایان ذو القعده بود، به طورى که در سیره ابن کثیر آمده است.<ref>سیرةالنبویة؛ج4،ص215.</ref> | همچنین قول اهل بیت(ع) تأیید مى گردد به آنچه که برادران سنى از جابر نقل مى کنند که حرکت پیامبر(ص) چهار روز مانده به پایان ذو القعده بود، به طورى که در سیره ابن کثیر آمده است.<ref>سیرةالنبویة؛ج4،ص215.</ref> | ||
روایت بخارى و بیشتر صحاح نیز که گفته اند از سفر پیامبر(ص) پنج روز مانده به پایان ذو القعده واقع شد ـ بدون تعیین آن روز ـ قول اهل بیت(ع) را تأیید مى کند.<ref>صحیح بخاری؛ج۲،ص۱۴۶و۱۸۴و۱۸۷.وج۴،ص۷.</ref> | روایت بخارى و بیشتر صحاح نیز که گفته اند از سفر پیامبر(ص) پنج روز مانده به پایان ذو القعده واقع شد ـ بدون تعیین آن روز ـ قول اهل بیت(ع) را تأیید مى کند.<ref>صحیح بخاری؛ج۲،ص۱۴۶و۱۸۴و۱۸۷.وج۴،ص۷.</ref> بخارى گفته است حضرت چهارشب از ذو الحجة گذشته وارد مکه شد.92 | ||
مؤیّدِ دیگر سخن اهل بیت(ع) این است که مدت حرکت پیامبر(ص) از مدینه تا مکه بیش از هشت روز نبود؛ با نظر به راهى که طى کرده و مسافتى که حدود چهارصد کیلومتر بوده و نظر به سرعت حرکت(به طورى که برخى مردم از خستگى پاها به حضرت شکوه کردند و ایشان به آنان آموخت که پاهاى خود را ببندند)، و با توجه به اینکه هیچ کس خبر از توقف پیامبر(ص) در راه مکه نداده است و نیز با ملاحظه روایات بازگشت حضرت با وجود توقف نسبتاً طولانى شان در غدیر. گذشته از این موارد، توجه به روایاتى که اتفاق دارند بر اینکه ورود پیامبر(ص) به مکه روز چهارم ذو الحجه بوده ـ همان گونه که در روایات اهل بیت(ع) و روایت بخارى ملاحظه گردید ـ همه و همه، تردیدى در سقوط این روایت که حضرت شش روز مانده به پایان ذو القعده ازمدینه خارج شد باقى نمى ماند؛ چنانکه در«عمدةالقارى»، «ارشاد السارى»، سخن ابن حزم و «حاشیه سیره حلبیه»93آمده است، زیرا طبق این روایت مدت حرکت حضرت ازمدینه به مکه ده روز خواهد شد. | مؤیّدِ دیگر سخن اهل بیت(ع) این است که مدت حرکت پیامبر(ص) از مدینه تا مکه بیش از هشت روز نبود؛ با نظر به راهى که طى کرده و مسافتى که حدود چهارصد کیلومتر بوده و نظر به سرعت حرکت(به طورى که برخى مردم از خستگى پاها به حضرت شکوه کردند و ایشان به آنان آموخت که پاهاى خود را ببندند)، و با توجه به اینکه هیچ کس خبر از توقف پیامبر(ص) در راه مکه نداده است و نیز با ملاحظه روایات بازگشت حضرت با وجود توقف نسبتاً طولانى شان در غدیر. گذشته از این موارد، توجه به روایاتى که اتفاق دارند بر اینکه ورود پیامبر(ص) به مکه روز چهارم ذو الحجه بوده ـ همان گونه که در روایات اهل بیت(ع) و روایت بخارى ملاحظه گردید ـ همه و همه، تردیدى در سقوط این روایت که حضرت شش روز مانده به پایان ذو القعده ازمدینه خارج شد باقى نمى ماند؛ چنانکه در«عمدةالقارى»، «ارشاد السارى»، سخن ابن حزم و «حاشیه سیره حلبیه»93آمده است، زیرا طبق این روایت مدت حرکت حضرت ازمدینه به مکه ده روز خواهد شد. |
ویرایش