۴٬۰۶۴
ویرایش
خط ۱۰۴: | خط ۱۰۴: | ||
خداوند در فضایی از کـلام کـه بـین کتابهای آسمانی و موضوعی دیگر که خارج از آنهاست تمایز قائل شده است، بـه رسـول الله صلی الله علیه و آله امر میکند که نزول موضوع دوم را ابلاغ کند. در نتیجه تمام احتمالاتی که محققین اهل سنت برای مـصداق{{قرآن|مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ ۖ}}مانند مذمّت اهل کتاب، احکام کلی و جزئی دیـن، ... مـطرح کردهاند، دقیقا با استناد به سیاق آیـات مـردود اسـت. به اعتقاد شیعیان در غدیر بعد از این کـه تـمام قرآن و احکام و قوانین آن به مردم ابلاغ شده بود، رسول الله صلی الله علیه و آله مأموریت داشتند که مـقولة دیـگری را ابلاغ کنند که همان ابـلاغ ولایـت علی بـن ابـیطالب علیه السلام اسـت.<ref>بررسی دیدگاه اندیشمندان اسلامی درباره تغنی در قرائت قرآن، ص ۳۰۵</ref> | خداوند در فضایی از کـلام کـه بـین کتابهای آسمانی و موضوعی دیگر که خارج از آنهاست تمایز قائل شده است، بـه رسـول الله صلی الله علیه و آله امر میکند که نزول موضوع دوم را ابلاغ کند. در نتیجه تمام احتمالاتی که محققین اهل سنت برای مـصداق{{قرآن|مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ ۖ}}مانند مذمّت اهل کتاب، احکام کلی و جزئی دیـن، ... مـطرح کردهاند، دقیقا با استناد به سیاق آیـات مـردود اسـت. به اعتقاد شیعیان در غدیر بعد از این کـه تـمام قرآن و احکام و قوانین آن به مردم ابلاغ شده بود، رسول الله صلی الله علیه و آله مأموریت داشتند که مـقولة دیـگری را ابلاغ کنند که همان ابـلاغ ولایـت علی بـن ابـیطالب علیه السلام اسـت.<ref>بررسی دیدگاه اندیشمندان اسلامی درباره تغنی در قرائت قرآن، ص ۳۰۵</ref> | ||
با این بیان، در این سه آیـه عـبارتی دیگر از تعبیر{{متن عربی|کتاب الله و عترتی}} که در روزهای پایانی عمر رسول خدا صلی الله علیه و آله در حدیث مـتواتر ثـقلین<ref> | با این بیان، در این سه آیـه عـبارتی دیگر از تعبیر{{متن عربی|کتاب الله و عترتی}} که در روزهای پایانی عمر رسول خدا صلی الله علیه و آله در حدیث مـتواتر ثـقلین<ref>الفصول المهمه، ص۴۲.</ref> از ایشان نـقل میشود را مییابیم. دو مقولهای کـه اگـر چه هرگز از هم جدا نـمیشوند، ایـن احتمال وجود دارد که گروهی به یکی از آن دو اکتفا کنند و مسلمانان را به انحراف بکشانند. انـطباق تـقریبی زمان صدور حدیث ثقلین بـا زمـان نـزول آیة تبلیغ، مـیتواند نـشاندهندة ارتباط بین آن دو باشد. | ||
از سـویی ازآیـه ۶۸ برمیآید که اشکال بزرگ اهل کتاب، در ازای موضوع {{قرآن|مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ ۖ}} است، نـه کـتاب آسمانیشان. چون پس از این که به ایـشان مـیگوید اگر کـتاب آسـمانی و{{قرآن|مـا أُنْزِلَ إِلَيْکُمْ مِنْ رَبـِّکُمْ}}را اقامه نکنید، هیچ ندارید، میفرماید که {{قرآن|مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ ۖ}}بر طغیان و کفر آنـها افـزود. بنابراین، اولا باید «{{قرآن|ما أُنْزِلَ إِلَيْکَ مـِنْ رَبـِّکَ}}در امـتداد{{قرآن|مـا أُنـْزِلَ إِلَيْکُمْ مِنْ رَبـِّکُم}}و در حـقیقت تکامل یافتة آن باشد. ثانیا مشکل اصلی اهل کتاب هم در قبال این موضوع باشد. گویا آنـها از ابـتدا در قـبال این مقوله طاغی و کافر بودهاند و پس از ابلاغ رسـول الله صلی الله علیه و آله بـه {{قرآن|مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ ۖ}}، بر این طغیان و کفر اضافه کردهاند. | از سـویی ازآیـه ۶۸ برمیآید که اشکال بزرگ اهل کتاب، در ازای موضوع {{قرآن|مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ ۖ}} است، نـه کـتاب آسمانیشان. چون پس از این که به ایـشان مـیگوید اگر کـتاب آسـمانی و{{قرآن|مـا أُنْزِلَ إِلَيْکُمْ مِنْ رَبـِّکُمْ}}را اقامه نکنید، هیچ ندارید، میفرماید که {{قرآن|مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ ۖ}}بر طغیان و کفر آنـها افـزود. بنابراین، اولا باید «{{قرآن|ما أُنْزِلَ إِلَيْکَ مـِنْ رَبـِّکَ}}در امـتداد{{قرآن|مـا أُنـْزِلَ إِلَيْکُمْ مِنْ رَبـِّکُم}}و در حـقیقت تکامل یافتة آن باشد. ثانیا مشکل اصلی اهل کتاب هم در قبال این موضوع باشد. گویا آنـها از ابـتدا در قـبال این مقوله طاغی و کافر بودهاند و پس از ابلاغ رسـول الله صلی الله علیه و آله بـه {{قرآن|مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ ۖ}}، بر این طغیان و کفر اضافه کردهاند. | ||
خط ۱۶۹: | خط ۱۶۹: | ||
علامة طباطبایی ذیـل آیـه۶۴ پس از اینکه چهار احتمال مطرح شـده دربـاره این قـول یـهود را مـطرح و در همگی آنها خدشه میکند <ref>المیزان، ج۶، ص۳۲-۳۳</ref> چـند روایـت در این مورد نقل میکند <ref>همان، ج۶، ص۴۰</ref>که معنای طرح شده در آنها با سـیاق آیـات بسیار هماهنگ است: | علامة طباطبایی ذیـل آیـه۶۴ پس از اینکه چهار احتمال مطرح شـده دربـاره این قـول یـهود را مـطرح و در همگی آنها خدشه میکند <ref>المیزان، ج۶، ص۳۲-۳۳</ref> چـند روایـت در این مورد نقل میکند <ref>همان، ج۶، ص۴۰</ref>که معنای طرح شده در آنها با سـیاق آیـات بسیار هماهنگ است: | ||
'''۱ـ''' شيخ طوسی در كتـاب مجالس به اسناد خـود از ابـن ابى عمير از هشام بن سـالم از امـام صادق علیه السلام نقل مى كند كه آن جناب در ذيل آيه {{متن قرآن|وَقَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ}} فرمودند: يهود مى گفتند خدا از كارهاى خـدايى خـود و تدبير عالم فارغ شده اسـت و نـسبت بـه امور عالم مـسلوب الاخـتيار و دست بسته است<ref> | '''۱ـ''' شيخ طوسی در كتـاب مجالس به اسناد خـود از ابـن ابى عمير از هشام بن سـالم از امـام صادق علیه السلام نقل مى كند كه آن جناب در ذيل آيه {{متن قرآن|وَقَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ}} فرمودند: يهود مى گفتند خدا از كارهاى خـدايى خـود و تدبير عالم فارغ شده اسـت و نـسبت بـه امور عالم مـسلوب الاخـتيار و دست بسته است<ref>التبیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۶۶۱؛البرهان فی تفسیر القرآن، ص ۴۸۶</ref>. سپس مینویسدکه همين معنا را عياشى در تفسير خود از يعقوب بن شعيب و از حماد از آن جناب نـقل كرده اسـت.<ref>بررسی دیدگاه اندیشمندان اسلامی درباره تغنی در قرائت قرآن، ص ۳۱۱</ref> | ||
'''۲ـ''' در تفسير قمى است كه يهود مى گفتند: خـداى تـعالى عالم را آفـريد و آفـرينش آن را بطور خودكار قرار داده و ديگـر به مدبرى نيازمند نيست، خداوند متعال آنها را در اين عقيده تخطئه و رد كرده و می فرمايد: {{متن قرآن|بَلْ يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ يُنْفِقُ كَيْفَ يَشَاءُ ۚ}}. يعـنى اين چنين كه شما خيال كرده ايد نيست؛ دسـت خـدا در پس و پيش كردن و كم و كاسـت نـمودن امـور عالم باز اسـت و او داراى مـشيت است. يعنى بعضى از تصرفات، زمانى مورد خواست او قرار می گيرد و براى اوست بداء<ref>تفسیرقمى، ج۱، ص۱۷۰-۱۷۱</ref>. سپس میگوید کـه هـمين مـعنا را شيخ صدوق در معانى الاخبار <ref>ج۱، ص۱۸</ref> بـه اسـناد خـود از اسـحاق بـن عـمار از كسى كه اسحاق از او شنيده از امام صادق علیه السلام نقل مى كند. | '''۲ـ''' در تفسير قمى است كه يهود مى گفتند: خـداى تـعالى عالم را آفـريد و آفـرينش آن را بطور خودكار قرار داده و ديگـر به مدبرى نيازمند نيست، خداوند متعال آنها را در اين عقيده تخطئه و رد كرده و می فرمايد: {{متن قرآن|بَلْ يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ يُنْفِقُ كَيْفَ يَشَاءُ ۚ}}. يعـنى اين چنين كه شما خيال كرده ايد نيست؛ دسـت خـدا در پس و پيش كردن و كم و كاسـت نـمودن امـور عالم باز اسـت و او داراى مـشيت است. يعنى بعضى از تصرفات، زمانى مورد خواست او قرار می گيرد و براى اوست بداء<ref>تفسیرقمى، ج۱، ص۱۷۰-۱۷۱</ref>. سپس میگوید کـه هـمين مـعنا را شيخ صدوق در معانى الاخبار <ref>ج۱، ص۱۸</ref> بـه اسـناد خـود از اسـحاق بـن عـمار از كسى كه اسحاق از او شنيده از امام صادق علیه السلام نقل مى كند. |
ویرایش