۲۶٬۳۶۶
ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «== <big>آبِ چشمۀ غدير</big> == <big>در «لسان العرب» مىگويد : ابن اثير گفته است: غدير...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
== <big>آبِ چشمۀ غدير</big> == | == <big>آبِ چشمۀ غدير</big> == | ||
<big>در «لسان العرب» | <big>در «لسان العرب» مى گويد : ابن اثير گفته است: غدير موضعى بين مكه و مدينه است. [[چشمه]] اى كه آنجاست در آن مى ريزد.<ref>لسان العرب : ماده خم . النهاية : ماده خم .</ref></big> | ||
<big>در «معجم» و «الروض المعطار»مى گويد : در اين [[غدير]] آب چشمه اى مى ريزد.<ref>معجم ما استُعجم: ج ۲ ص ۳۶۸. الروض المعطار: ص ۱۵۶</ref></big> | <big>در «معجم» و «الروض المعطار»مى گويد : در اين [[غدير]] آب چشمه اى مى ريزد.<ref>معجم ما استُعجم: ج ۲ ص ۳۶۸. الروض المعطار: ص ۱۵۶</ref></big> | ||
خط ۹: | خط ۹: | ||
<big>عياض مى گويد : غدير بركه اى است كه چشمه اى در آن مى ريزد، و بين بركه و چشمه مسجد پيامبرصلى الله عليه وآله است.</big><ref>خلاصة الوفاء: ص ۲۲۹. </ref> | <big>عياض مى گويد : غدير بركه اى است كه چشمه اى در آن مى ريزد، و بين بركه و چشمه مسجد پيامبرصلى الله عليه وآله است.</big><ref>خلاصة الوفاء: ص ۲۲۹. </ref> | ||
== <big>توصیف [[چشمۀ غدیر]]</big><ref>غدير كجاست؟ : ص ۵۱-۵۴.</ref> == | |||
<big>در مورد توصيف چشمه غدير مى توان به نكاتى اشاره نمود:</big> | |||
'''<big>آبگير</big>''' | |||
<big>كلمۀ غدير كه به معناى آبگير است همان جايى است كه آب سيل و نيز آب چشمه در آن جمع مى شود و در تمام عبارات تاريخى معروف ترين نام اين منطقه با همين آبگير است.</big> | |||
<big>عرام مى گويد: «[[غدير خم]] در سمت طلوع آفتاب است و هيچگاه آب آن خشك نمى شود».</big><ref>معجم البلدان: ج ۲ ص ۳۹۸.</ref> | |||
'''<big>مسجد كنار چشمه</big>''' | |||
<big>در مكانى كه پيامبر صلى الله عليه وآله توقف نمود و نماز خواند و [[خطابه]] ايراد كرد و [[اميرالمؤمنين]] عليه السلام را به عنوان [[صاحب اختيار]] و [[خليفه]] مردم تعيين كرد، مسجدى ساخته شد كه محل آن بين چشمه و آبگير بوده است.</big> | |||
<big>بكرى مى گويد : «بين غدير و چشمه مسجد پيامبر صلى الله عليه وآله است» <ref>معجم ما استُعجم: ج ۲ ص ۳۶۸.</ref></big> | |||
<big>حموى مى گويد : صاحب مشارق گفته است : «[[خُم]] موضعى است كه چشمه اى در آن مى ريزد، و بين غدير و چشمه مسجد پيامبرصلى الله عليه وآله است» <ref>معجم البلدان: ج ۲ ص ۳۸۹.</ref></big> | |||
<big>تاريخچه اين مسجد در عنوان «[[مسجد غدير]]» آمده است.</big> | |||
'''<big>سكونت</big>''' | |||
<big>حموى از حازمى نقل كرده كه « اين وادى به وخامت موصوف است». منظور از وخامت غير قابل سكنى بودن آن است؛ ولى حموى از عرّام نقل كرده كه در اين منطقه عده اى از قبيله خزاعه و كنانه زندگى مى كنند ولى بسيار كم اند.<ref>معجم البلدان: ج ۲ ص ۳۸۹.</ref></big> | |||
<big>جغرافيدان عربستان عاتق بن غيث بلادى ، سه دليل ذكر مى كند كه در اين مكان سكونت جمعى از مردم به صورت شهر يا روستاى مهمى بر قرار بوده است :</big> | |||
<big>الف. چشمه غدير، كه يكى از اهالى بلاديه در گذشته نه چندان دور اقدام به حفر مجدد آن براى وفور آب نموده است. بايد توجه داشت كه در حجاز ، بودنِ يك چشمه مساوى با برقرارى يك روستاست. آثار باقى مانده نشان مى دهد كه در اين مكان آبادى بوده كه ساختمان هاى آن از سنگ بنا شده بوده و حصارى داشته است.</big> | |||
<big>ب. زمين هاى اطراف غدير همه كوهپايه اى و مايل به دشت هستند و تا آنجا كه اهل منطقه نقل مى كنند سراسر آن را نخلستان پوشانده بوده است. اين آبادى مى تواند دليلى بر وجود عده اى به عنوان سكونت در آنجا باشد.</big> | |||
<big>ج. بعد از شهادت اميرالمؤمنين عليه السلام فرزندان صحابه ، انصار و قريش در دشتهاى حجاز متفرّق شدند و براى خود باغ ها و آبادى هايى ساختند كه به صراحت تاريخ مناطق اطراف غدير خم از آن مناطق است.</big> | |||
<big>با توجه به اينكه در مناطق دور دست تر از غدير آبادى هايى در كنار آب ها به وجود آمده، استبعادى ندارد در اين غدير هم وطن كرده باشند و اطراف آن را آباد نموده باشند، چرا كه هم به جاده و آبادى هاى ديگر نزديك تر است و هم سابقه حضور پيامبر صلى الله عليه وآله در آنجا ثابت بوده است.</big> | |||
<big>اين سه دليل ثابت مى كند كه سرزمين غدير خم كه امروزه فقط چند چادر نشين در اين سو و آن سويش خيمه زده اند، روزگارى شهر يا روستاى آبادى بوده است.</big> | |||
<big>از نظر شيعه دليل ديگرى موارد فوق را تأييد مى كند و آن صراحت تاريخ به وجود مسجد غدير در آنجاست. قرائن مذكور نيز مؤيدى قوى بر وجود [[مسجد غدير]] است كه طبعاً به خاطر عبور حجاج زمينه سكونت نيز در آنجا فراهم بوده است.</big><ref>على طريق الهجرة: ص ۶۷ - ۶۰ . معجم معالم الحجاز: ج ۳ ص ۱۵۹.</ref> | |||
== '''<big>خصوصيات چشمۀ غدير</big>'''<ref>غدير كجاست؟ : ص ۵۰ .</ref> == | |||
<big>شرايط جغرافيايى منطقه غدير در طول تاريخ تغييراتى داشته است، به خصوص آنكه در مسير سيل بوده و شكل آن به راحتى تغيير مى يابد. به همين جهت در توصيف غدير خم جنبه هاى حياتى و طبيعى از زمان پيامبرصلى الله عليه وآله تاكنون تغييراتى داشته، كه به شرح زير است:</big> | |||
<big>الف. در نزديك آبگير(غدير) چشمه آبى بوده كه پس از جارى شدن به سمت غدير آمده و در آن مى ريخته است. اين چشمه گاهى كم آب يا خشك مى شده و گاهى در اثر عوامل طبيعى مسيرش از غدير عوض مى شده و به سمت ديگرى مى رفته است.</big> | |||
<big>ب. در اطراف چشمه درختانى سرسبز و انبوه رشد كرده و محل زيبايى را ايجاد كرده بوده است. گاهى در اثر سيلاب ها اين درختان از بين مى رفته و يا در سالهايى كه آب چشمه كم بوده يا خشك شده درختان نيز سرسبزى خود را از دست داده يا خشكيده اند.</big> | |||
<big>ج. كنار آبگير درختان صحرايى كهنسالى بوده كه [[پيامبر]] صلى الله عليه وآله در سايه آنها سخنرانى فرموده است. اين درختان نيز در اثر عمر زياد خشكيده و سيل نيز در از بين رفتن آنها مؤثر بوده است.</big> | |||
<big>د. آبگير از نظر عمق ، عرض و طول در ساليان متمادى كه سيل از روى آن عبور كرده تغييرات زيادى به خود ديده ، ولى محل اصلى آن تغييرى نكرده است و در طول تاريخ تا امروز به عنوان غديرخم محلى معروف بوده است.</big> | |||
== '''<big>واژۀ «غدير خم»</big>'''<ref>غدير كجاست؟ : ص ۴۲. </ref> == | |||
<big>از مجموع معانى كه در فرهنگهاى عربى براى « غدير»و «خم»ذكر كرده اند مى توان تعريف زير را به دست آورد:</big> | |||
<big>'''غدير'''</big> | |||
<big>آبگير و محل پست طبيعى زمين است كه آب باران يا سيل در آن جمع مى شود و معمولاً آب آن تا فصل گرما نمى ماند.</big> | |||
<big>جمع كلمه «غدير»به چهار صورت مى آيد: غُدُر، غُدْر، أغدُرَة، غُدْران.</big> <ref><big>لسان العرب، تاج العروس، محيط المحيط، المعجم الوسيط: ماده«غدر».</big></ref> | |||
<big>درباره علت نامگذارى «آبگير» به «غدير» - كه صفت مشبهه است - دو جهت ذكر كرده اند:</big> | |||
<big>الف. به معناى اسم مفعول از ماده «مغادرة »يعنى رفتن و باقى گذاشتن است، و منظور آن است كه سيل آبگير را پر مى كند و آن را با آبش رها مى كند و مى رود.</big> | |||
<big>ب. به معناى اسم فاعل از ماده «غدر »يعنى حيله است، و منظور آن است كه آبگير با آب فراوانى كه دارد وارِدين را مى ترساند و هنگام شدّت احتياج آبش تمام مى شود. اين معنى را زبيدى در تأييد شعر كميت، قوى دانسته است.</big><ref><big>تاج العروس: ماده «غدر».</big></ref> | |||
<big>'''خم'''</big> | |||
<big>ياقوت در معجم البلدان از زمخشرى نقل كرده كه «خم»نام مرد رنگرزى بوده، كه آبگير بين مكه و مدينه به او نسبت داده شده است.</big> | |||
<big>سپس از صاحب مشارق نقل مى كند كه گفته است : «خم اسم مجموعه درختانى در آنجاست و در آن آبگيرى است كه به خم نسبت داده مى شود» .</big> <ref>معجم البلدان: ج ۲ ص ۳۸۹.</ref> | |||
<big>همين جهتِ نامگذارى را در كلام بكرى مى بينيم كه مى گويد : «غدير خم در سه مايلى جحفه است. در اين آبگير چشمه اى مى ريزد و اطراف آن درختان بسيار و در هم پيچيده است و اين همان مجموعه درختانى است كه به آن خم مى گويند»</big><ref>معجم ما استُعجم: ج ۲ ص ۳۶۸.</ref> | |||
== <big>پانویس</big> == |