۲۶٬۲۶۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
== ائمه عليهم السلام و حوض كوثر<ref>اولين ميراث مكتوب درباره غدير: ص ۳۶. </ref>== | == ائمه عليهم السلام و حوض كوثر<ref>اولين ميراث مكتوب درباره غدير: ص ۳۶. </ref>== | ||
[[امیرالمؤمنین علی علیه السلام|امیرالمؤمنین علیه السلام]] در [[صفین|جنگ صفین]] احتجاج مفصلى فرمود و در ضمن اشاره به غدير و نزول [[آیه اکمال و شبهات ابن کثیر|آیه اکمال]] پس از [[خطبه غدیر|خطبه]] و بيان [[حدیث غدیر]] فرمود: | |||
... سپس خداوند تعالى اين آيه را نازل كرد: | ... سپس خداوند تعالى اين آيه را نازل كرد: | ||
«اليَوْمَ اَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيكُمْ نِعْمَتى وَ رَضيتُ لَكُمُ الْإسْلامَ ديناً»<ref>مائده / ۳.</ref> : «امروز دين شما را كامل كردم و نعمت خود را بر شما به حد كمال رساندم و اسلام را به عنوان دين شما راضى شدم» . | «اليَوْمَ اَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيكُمْ نِعْمَتى وَ رَضيتُ لَكُمُ الْإسْلامَ ديناً»<ref>مائده / ۳.</ref>: «امروز دين شما را كامل كردم و نعمت خود را بر شما به حد كمال رساندم و اسلام را به عنوان دين شما راضى شدم». | ||
سلمان | [[سلمان فارسی(محمّدی)|سلمان فارسی]] پرسيد: يا رسول الله، آيا اين آيات به خصوص درباره على نازل شده است؟ | ||
[[حضرت محمّد صلی الله علیه و آله|پیامبر صلی الله علیه و آله]] فرمود: درباره او و جانشينانم تا روز قيامت نازل شده است. | |||
و سپس فرمود: اى سلمان، تو و كسانى كه با تو در اين مطلب حاضر بودند شاهد باشيد و حاضران به غايبان برسانند. | و سپس فرمود: اى سلمان، تو و كسانى كه با تو در اين مطلب حاضر بودند شاهد باشيد و حاضران به غايبان برسانند. | ||
سلمان فارسى عرض كرد: يا رسول | سلمان فارسى عرض كرد: يا رسول الله، آنان را براى ما بيان فرما. | ||
فرمود: على برادرم و وزيرم و وصيّم و وارثم و خليفه ام در امتم و صاحب اختيار هر مؤمنى بعد از من، و يازده امام از فرزندانش، اول آنان فرزندم حسن و سپس حسين | فرمود: على برادرم و وزيرم و وصيّم و وارثم و خليفه ام در امتم و صاحب اختيار هر مؤمنى بعد از من، و يازده امام از فرزندانش، اول آنان فرزندم حسن و سپس حسين | ||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
== حوض كوثر در ماجراى غدير<ref>اسرار غدير: ص ۶۵ - ۶۲ .</ref>== | == حوض كوثر در ماجراى غدير<ref>اسرار غدير: ص ۶۵ - ۶۲ .</ref>== | ||
پس از [[خطبه غدیر]] و در طول سه روز كه مراسم | پس از [[خطبه غدیر]] و در طول سه روز كه مراسم [[بیعت]] ادامه داشت، قشرهاى مختلف مردم گروه گروه در پيشگاه پيامبر صلى الله عليه و آله حضور مى يافتند. | ||
در اين اجتماعات كوچک - با توجه به | در اين اجتماعات كوچک - با توجه به [[اهمیت]] خطبه و مسئله بيعت - سؤالاتى درباره آن مطرح مى كردند و توضيح بيشترى مى خواستند. | ||
پس چند سؤال و جواب و اقرار مردم به رسالت و | پس چند سؤال و جواب و اقرار مردم به رسالت و [[ولایت]] و اشاره هاى مكرر به مسئله [[امامت]] و [[حدیث غدیر]]، پيامبر صلى الله عليه وآله در ادامه فرمود: | ||
بدانيد كه من منتظر شما هستم و شما فرداى | بدانيد كه من منتظر شما هستم و شما فرداى [[قیامت]] كنار حوض كوثر بر من وارد مى شويد، و آن حوضى است كه عرض آن به وسعت بُصرى تا صنعاست.<ref>بُصرى شهرى در شام، و «صنعا» شهرى در يمن است و در اينجا منظور بزرگى حوض كوثر است.</ref> | ||
بدانيد كه فرداى قيامت وقتى كنار حوض (كوثر) نزد من مى آييد از شما سؤال خواهم كرد كه درباره آنچه امروز شما را شاهد گرفتم و نسبت به [[ثقلین]] پس از من چه كرديد؟ | در آن قدح هايى از نقره به تعداد ستارگان آسمان است. | ||
بدانيد كه فرداى قيامت وقتى كنار حوض (كوثر) نزد من مى آييد از شما سؤال خواهم كرد كه درباره آنچه امروز شما را شاهد گرفتم و نسبت به [[ثقلین(حدیث)|ثقلین]] پس از من چه كرديد؟ | |||
ببينيد براى روزى كه مرا ملاقات مى كنيد در غيبت من با آنان چگونه رفتار مى كنيد. | ببينيد براى روزى كه مرا ملاقات مى كنيد در غيبت من با آنان چگونه رفتار مى كنيد. | ||
پرسيدند: يا رسول اللَّه، ثقلين كدامند؟ فرمود: | پرسيدند: يا رسول اللَّه، ثقلين كدامند؟ فرمود: ثقل اكبر كتاب خداوند عزوجل است، كه واسطه اى متصل از خدا و از من در دست شماست. يک سوى آن به دست خدا و طرف ديگر آن در دست شماست. | ||
در آن علوم گذشته و آينده است تا روزى كه قيامت به پا شود. | در آن علوم گذشته و آينده است تا روزى كه قيامت به پا شود. ثقل اصغر همتاى قرآن است و آن على بن ابی طالب و عترت اوست، و اين دو از يكديگر جدا نمى شوند تا بر سر حوض كوثر نزد من بيايند. | ||
از آنان سؤال كنيد و از غير آنان نپرسيد كه گمراه مى شويد. من براى اين دو از خداوند لطيف خبير درخواست هايى كرده ام و خداوند به من عطا فرموده است. | از آنان سؤال كنيد و از غير آنان نپرسيد كه گمراه مى شويد. من براى اين دو از خداوند لطيف خبير درخواست هايى كرده ام و خداوند به من عطا فرموده است. | ||
خط ۴۳: | خط ۴۵: | ||
بدانيد كه من عده اى را از آتش نجات خواهم داد ولى عده اى را از دست من مى گيرند. من خواهم گفت: خدايا اصحابم؟! | بدانيد كه من عده اى را از آتش نجات خواهم داد ولى عده اى را از دست من مى گيرند. من خواهم گفت: خدايا اصحابم؟! | ||
به من گفته مى شود: تو نمیدانى اينان پس از تو چه كردند!!<ref>عوالم العلوم: ج | به من گفته مى شود: تو نمیدانى اينان پس از تو چه كردند!!<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۴۳ ،۴۴ ،۴۶ ،۴۹ ،۵۴ ،۷۵ ،۹۷ ،۱۹۶-۱۹۹ ،۲۳۹ ،۲۶۱</ref> | ||
== خطبه غدير و حوض كوثر<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص ۱۵۷ - ۱۷۰.</ref>== | == خطبه غدير و حوض كوثر<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص ۱۵۷ - ۱۷۰.</ref>== | ||
خط ۵۹: | خط ۶۱: | ||
إنّى سائِلُكُمْ غَداً فيما اشْهَدْتُ اللَّه بِهِ عَلَيْكُمْ فى يَوْمِكُمْ هذا اذا وَرَدْتُمْ عَلَىَّ حَوْضى وَ ما ذا صَنَعْتُمْ بِالثَّقَلَيْنِ بَعْدى، فَانْظُرُوا كَيْفَ خَلَّفْتُمُونى فيهِما حينَ تَلْقُونى: | إنّى سائِلُكُمْ غَداً فيما اشْهَدْتُ اللَّه بِهِ عَلَيْكُمْ فى يَوْمِكُمْ هذا اذا وَرَدْتُمْ عَلَىَّ حَوْضى وَ ما ذا صَنَعْتُمْ بِالثَّقَلَيْنِ بَعْدى، فَانْظُرُوا كَيْفَ خَلَّفْتُمُونى فيهِما حينَ تَلْقُونى: | ||
من فرداى قيامت كه بر سر حوضم نزد من مى آييد از شما بازخواست خواهم كرد درباره آن چيزى كه امروز خداوند را بر شما براى آن شاهد گرفتم. ببينيد چگونه با امانت هاى من رفتار مى كنيد، و پاسختان در روزى كه به ملاقات من مى آييد چيست؟<ref>الخصال: ص ۶۵ ح ۹۸. بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۲۱. عوالم العلوم: ج | من فرداى قيامت كه بر سر حوضم نزد من مى آييد از شما بازخواست خواهم كرد درباره آن چيزى كه امروز خداوند را بر شما براى آن شاهد گرفتم. ببينيد چگونه با امانت هاى من رفتار مى كنيد، و پاسختان در روزى كه به ملاقات من مى آييد چيست؟<ref>الخصال: ص ۶۵ ح ۹۸. بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۲۱. عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۱۹۷.</ref> | ||
الا وَ انى فَرْطُكُمْ وَ انْتُمْ تَبَعى، تُوشِكُونَ انْ تَرِدُوا عَلَىَّ الْحَوْضَ، فَاسْالُكُمْ حينَ تَلْقُونى عَنْ ثِقْلَىَّ: كَيْفَ خَلَّفْتُمُونى فيهِما؟ : | الا وَ انى فَرْطُكُمْ وَ انْتُمْ تَبَعى، تُوشِكُونَ انْ تَرِدُوا عَلَىَّ الْحَوْضَ، فَاسْالُكُمْ حينَ تَلْقُونى عَنْ ثِقْلَىَّ: كَيْفَ خَلَّفْتُمُونى فيهِما؟: | ||
بدانيد كه من پيش از شما بر سر حوض كوثر حاضر مى شوم و شما از پى من مى آييد و بر سر حوض كوثر بر من وارد مى شويد. آنگاه كه مرا ملاقات مى كنيد از شما درباره دو يادگار گرانبهايم سؤال مى كنم: پس از من با آنان چگونه رفتار كرديد؟<ref>الطرائف: ص ۴۳ ح ۲۱۸. مناقب ابن مغازلى: ص ۱۶ ح ۲۳. بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۸۴ ح ۶۹ . عوالم العلوم: ج | بدانيد كه من پيش از شما بر سر حوض كوثر حاضر مى شوم و شما از پى من مى آييد و بر سر حوض كوثر بر من وارد مى شويد. آنگاه كه مرا ملاقات مى كنيد از شما درباره دو يادگار گرانبهايم سؤال مى كنم: پس از من با آنان چگونه رفتار كرديد؟<ref>الطرائف: ص ۴۳ ح ۲۱۸. مناقب ابن مغازلى: ص ۱۶ ح ۲۳. بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۸۴ ح ۶۹ . عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۷۶.</ref> | ||
=== تحليل اعتقادى === | === تحليل اعتقادى === | ||
خط ۷۴: | خط ۷۶: | ||
در مواردى از اين هم فراتر مى رود و به صراحت اخطار مى شود كه در اين باره از شما بازخواست خواهم كرد، و حتماً در انتخاب خود دقت كنيد كه بايد پاسخگو باشيد. | در مواردى از اين هم فراتر مى رود و به صراحت اخطار مى شود كه در اين باره از شما بازخواست خواهم كرد، و حتماً در انتخاب خود دقت كنيد كه بايد پاسخگو باشيد. | ||
==== الف | ==== الف) سؤال از ثقلين در قيامت ==== | ||
مسئله ثقلين تنها مطلبى است كه پيامبر صلى الله عليه و آله با صداى بلند اعلام فرموده كه در روز قيامت درباره آن سؤال خواهم كرد و همه بايد درباره راه انتخابى خود پاسخ و دليل محكم داشته باشند، و اين اختصاص عظمت آن را مى رساند. | مسئله ثقلين تنها مطلبى است كه پيامبر صلى الله عليه و آله با صداى بلند اعلام فرموده كه در روز قيامت درباره آن سؤال خواهم كرد و همه بايد درباره راه انتخابى خود پاسخ و دليل محكم داشته باشند، و اين اختصاص عظمت آن را مى رساند. | ||
خط ۸۷: | خط ۸۹: | ||
چه پاسخى خواهند داشت آنان كه قرآن را كنار گذاردند، و يا الفاظ آن را به صحنه آوردند و مردم را از تعليم معانى آن باز داشتند، و يا مفسر حقيقى آن را وادار به سكوت كردند و مفسران به رأى خود را وارد ميدان كردند؟ | چه پاسخى خواهند داشت آنان كه قرآن را كنار گذاردند، و يا الفاظ آن را به صحنه آوردند و مردم را از تعليم معانى آن باز داشتند، و يا مفسر حقيقى آن را وادار به سكوت كردند و مفسران به رأى خود را وارد ميدان كردند؟ | ||
==== ب | ==== ب) سقيفه سدّ راه قرآن ==== | ||
[[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبكر]] و [[عمر بن خطاب|عمر]] از همان آغاز سقيفه، بر ظاهر قرآن تأكيد كردند و از تفسير آن منع نمودند؛ چرا كه نياز به مفسر آن اميرالمؤمنين عليه السلام بود، و آنان از حضور حضرت ابا داشتند. حتى آنچه را از پيامبر صلى الله عليه و آله نقل شده بود منع مى كردند. | [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبكر]] و [[عمر بن خطاب|عمر]] از همان آغاز سقيفه، بر ظاهر قرآن تأكيد كردند و از تفسير آن منع نمودند؛ چرا كه نياز به مفسر آن اميرالمؤمنين عليه السلام بود، و آنان از حضور حضرت ابا داشتند. حتى آنچه را از پيامبر صلى الله عليه و آله نقل شده بود منع مى كردند. | ||
خط ۱۰۲: | خط ۱۰۴: | ||
روز ديگر ابن عباس را مى بينيم كه به معاويه وارث سقيفه مى گويد: آيا ما را از قرائت قرآن مانع مى شوى؟ | روز ديگر ابن عباس را مى بينيم كه به معاويه وارث سقيفه مى گويد: آيا ما را از قرائت قرآن مانع مى شوى؟ | ||
[[ | [[معاویة بن ابی سفیان|معاویه]] گفت: نه. گفت: از تأويل آن مانع مى شوى؟ | ||
گفت: آرى. | گفت: آرى. | ||
ابن عباس گفت: تو مى گويى قرآن را بخوانيم ولى نپرسيم مقصود خدا چه بوده است؟ | [[عبدالله بن عباس|ابن عباس]] گفت: تو مى گويى قرآن را بخوانيم ولى نپرسيم مقصود خدا چه بوده است؟ | ||
معاويه گفت: آرى!! | معاويه گفت: آرى!! | ||
خط ۱۱۴: | خط ۱۱۶: | ||
معاويه گفت: عمل به آن! ابن عباس گفت: چگونه به قرآن عمل كنيم قبل از آنكه بدانيم خداوند از آنچه بر ما نازل كرده چه مقصودى داشته است؟ | معاويه گفت: عمل به آن! ابن عباس گفت: چگونه به قرآن عمل كنيم قبل از آنكه بدانيم خداوند از آنچه بر ما نازل كرده چه مقصودى داشته است؟ | ||
معاويه گفت: معنى و مقصود قرآن را از كسانى بپرس كه بر خلاف آنچه تو و | معاويه گفت: معنى و مقصود قرآن را از كسانى بپرس كه بر خلاف آنچه تو و [[معصومین علیهم السلام|اهل بیت]] مى گوييد معنى كنند. | ||
ابن عباس گفت: قرآن بر اهل بيتى كه با آنان نسبت دارم نازل شده، و با اين حال معناى آن را از آل ابى سفيان يا آل ابى معيط يا يهود و نصارى و مجوس بپرسم؟! معاويه گفت: ما را با اين كفار يكسان قرار دادى و از آنان حساب كردى! | ابن عباس گفت: قرآن بر اهل بيتى كه با آنان نسبت دارم نازل شده، و با اين حال معناى آن را از آل ابى سفيان يا آل ابى معيط يا يهود و نصارى و مجوس بپرسم؟! معاويه گفت: ما را با اين كفار يكسان قرار دادى و از آنان حساب كردى! | ||
خط ۱۲۲: | خط ۱۲۴: | ||
معاويه گفت: پس قرآن را بخوانيد و آن را تأويل هم بنماييد ولى آنچه از تفسير قرآن كه خداوند درباره شما نازل كرده و پيامبر صلى الله عليه و آله درباره شما فرموده نقل نكنيد، و هر چه غير آن است نقل كنيد! سپس ابن عباس را تهديد كرد و گفت: اگر هم خواستى از آن معانى قرآن نقل كنى پنهانى باشد و به صورت علنى كسى از تو چنين چيزى را نشنود!!<ref>كتاب سليم: ص ۳۱۵ حديث ۲۶.</ref> | معاويه گفت: پس قرآن را بخوانيد و آن را تأويل هم بنماييد ولى آنچه از تفسير قرآن كه خداوند درباره شما نازل كرده و پيامبر صلى الله عليه و آله درباره شما فرموده نقل نكنيد، و هر چه غير آن است نقل كنيد! سپس ابن عباس را تهديد كرد و گفت: اگر هم خواستى از آن معانى قرآن نقل كنى پنهانى باشد و به صورت علنى كسى از تو چنين چيزى را نشنود!!<ref>كتاب سليم: ص ۳۱۵ حديث ۲۶.</ref> | ||
==== ج | ==== ج) غوغاى قرآن كنار حوض كوثر ==== | ||
نبايد وعده | نبايد وعده پيامبر صلى الله عليه و آله را براى پاسخ امت بر سر حوض كوثر ساده تلقى كنيم. صحنه اى عظيم به وقوع خواهد پيوست كه امت عظيم مسلمان در محضر پيامبرشان بايستند و با پاسخ به پرسش هاى آن حضرت درباره قرآن و عترت به صورت جدى تكليف خود را روشن كنند. | ||
آن منظره ديدنى را خود پيامبر صلى الله عليه و آله در حديثى ترسيم فرموده است آنجا كه مى فرمايد: | آن منظره ديدنى را خود پيامبر صلى الله عليه و آله در حديثى ترسيم فرموده است آنجا كه مى فرمايد: | ||
خط ۱۳۷: | خط ۱۳۹: | ||
در پاسخ مى گويند: ثِقْل بزرگتر (يعنى قرآن) را تكذيب نموديم و پاره پاره كرديم، و ثِقْل كوچكتر (عترت) را در تنگنا قرار داديم و حقش را گرفتيم. | در پاسخ مى گويند: ثِقْل بزرگتر (يعنى قرآن) را تكذيب نموديم و پاره پاره كرديم، و ثِقْل كوچكتر (عترت) را در تنگنا قرار داديم و حقش را گرفتيم. | ||
آنگاه من مى گويم: به سمت چپ برويد. آنان از نزد من تشنه و جگر سوخته و روسياه باز گردانده مى شوند در حالى كه | آنگاه من مى گويم: به سمت چپ برويد. آنان از نزد من تشنه و جگر سوخته و روسياه باز گردانده مى شوند در حالى كه قطره اى از حوض كوثر ننوشيده اند. | ||
سپس رايت فرعون امتم بر سر حوض وارد مى شوند كه اكثر مردم اينانند كه توسط او از راه راست منحرف شده اند ... . دست رئيس آنان را مى گيرم، و به محض آنكه دست او را مى گيرم رويش سياه مى شود و قدم هايش مى لرزد و اعماء و احشاء او منقلب مى شود، و آنان كه تابع او بوده اند نيز چنين مى شوند. | سپس رايت فرعون امتم بر سر حوض وارد مى شوند كه اكثر مردم اينانند كه توسط او از راه راست منحرف شده اند ... . | ||
دست رئيس آنان را مى گيرم، و به محض آنكه دست او را مى گيرم رويش سياه مى شود و قدم هايش مى لرزد و اعماء و احشاء او منقلب مى شود، و آنان كه تابع او بوده اند نيز چنين مى شوند. | |||
من مى گويم: درباره ثِقْلين بعد از من چه رفتارى كرديد؟ | من مى گويم: درباره ثِقْلين بعد از من چه رفتارى كرديد؟ | ||
مى گويند: ثِقل بزرگتر را تكذيب كرده و آن را پاره پاره كرديم، و با ثِقل اصغر جنگيديم و او را كشتيم. من مى گويم: شما هم به راه گروه اول برويد. آنان هم تشنه و جگر سوخته و روسياه باز مى گردند در حالى كه قطره اى از حوض كوثر ننوشيده اند. | مى گويند: ثِقل بزرگتر را تكذيب كرده و آن را پاره پاره كرديم، و با ثِقل اصغر جنگيديم و او را كشتيم. من مى گويم: شما هم به راه گروه اول برويد. | ||
آنان هم تشنه و جگر سوخته و روسياه باز مى گردند در حالى كه قطره اى از حوض كوثر ننوشيده اند. | |||
سپس رايت هامان امتم كه امام پنجاه هزار نفر از آنان است نزد من مى آيند. من بر مى خيزم و دست او را مى گيرم. آنگاه كه دست او را گرفتم روى او سياه مى شود و | سپس رايت هامان امتم كه امام پنجاه هزار نفر از آنان است نزد من مى آيند. من بر مى خيزم و دست او را مى گيرم. آنگاه كه دست او را گرفتم روى او سياه مى شود و قدم هايش به لرزه مى افتد و امعاء و احشايش منقلب مى شود، و تابعين او نيز چنان مى شوند. | ||
من مى پُرسم: درباره ثِقلين بعد از من چه كرديد؟ | من مى پُرسم: درباره ثِقلين بعد از من چه كرديد؟ | ||
خط ۱۵۳: | خط ۱۵۹: | ||
من مى گويم: شما به راه گروه هاى قبل برويد. آنان نيز تشنه و جگرسوخته و روسياه باز مى گردند در حالى كه قطرهاى از حوض كوثر ننوشيده اند. | من مى گويم: شما به راه گروه هاى قبل برويد. آنان نيز تشنه و جگرسوخته و روسياه باز مى گردند در حالى كه قطرهاى از حوض كوثر ننوشيده اند. | ||
سپس رايت مِخْدَج نزد من مى آيد كه امام هفتاد هزار نفر از امت من است و من دست او را مى گيرم. به محض آنكه دست او را گرفتم رويش سياه مى شود و قدم هايش به لرزه در مى آيد و اعماء و احشاء او منقلب مى شود، و تابعين او نيز چنان مى شوند. | سپس رايت مِخْدَج نزد من مى آيد كه امام هفتاد هزار نفر از امت من است و من دست او را مى گيرم. | ||
به محض آنكه دست او را گرفتم رويش سياه مى شود و قدم هايش به لرزه در مى آيد و اعماء و احشاء او منقلب مى شود، و تابعين او نيز چنان مى شوند. | |||
مى گويم: بعد از من درباره ثِقْلين چه كرديد؟ مى گويند: ثقل اكبر را تكذيب كرده و عصيان نموديم، و با ثقل اصغر جنگيديم و او را كشتيم. | |||
مى گويم: شما هم به راه گروه هاى قبل برويد. آنان نيز تشنه و جگرسوخته و روسياه باز مى گردند در حالى كه قطرهاى از حوض كوثر ننوشيده باشند. | |||
مى | سپس رايت اميرالمؤمنين و قائدِ پيشانى سفيدان نزد من وارد مى شود. من بپا مى خيزم و دست او را مى گيرم، و در اين حال روى او و اصحابش سفيد مى شود. | ||
مى گويم: بعد از من درباره ثِقلين چه رفتارى داشتيد؟ | |||
مى گويند: ثقل اكبر را تابع شديم و آن را تصديق نموديم، و ثقل اصغر را كمک كرديم و يارى نموديم و همراه او به شهادت رسيديم. | مى گويند: ثقل اكبر را تابع شديم و آن را تصديق نموديم، و ثقل اصغر را كمک كرديم و يارى نموديم و همراه او به شهادت رسيديم. | ||
خط ۱۶۵: | خط ۱۷۷: | ||
سپس پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: بر اين پيشگويى من شاهد هستيد؟ گفتند: آرى، ما گواه اين مجلس خواهيم بود.<ref>اليقين: ص ۲۷۵ باب ۹۶.</ref> | سپس پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: بر اين پيشگويى من شاهد هستيد؟ گفتند: آرى، ما گواه اين مجلس خواهيم بود.<ref>اليقين: ص ۲۷۵ باب ۹۶.</ref> | ||
ما نيز از بلنداى چهارده قرن مى گوييم: يا رسول | ما نيز از بلنداى چهارده قرن مى گوييم: يا رسول الله! اين پنج گروه را نيک مى شناسيم، و قبل از حوض كوثر در اين دنيا بر ضلالت آن چهار گروه معتقديم و شهادت مى دهيم، و اميدواريم زير پرچم على بن ابى طالب عليه السلام از [[تابعین]] و تصديق كنندگان قرآن در قول و عمل در گروه پنجم باشيم. | ||
== پانویس == | == پانویس == |