۷۳۸
ویرایش
(←پانویس) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
اين آيات تضمين شده در كلام پيامبرصلى الله عليه وآله ۶ آيه است، كه از جمله اين آيات آيه ۴۵ و ۴۶ سوره حجر و آيه ۷۳ سوره زمر است: | اين آيات تضمين شده در كلام پيامبرصلى الله عليه وآله ۶ آيه است، كه از جمله اين آيات آيه ۴۵ و ۴۶ سوره حجر و آيه ۷۳ سوره زمر است: | ||
{{قرآن|إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِى جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ، ادْخُلُوها بِسَلامٍ آمِنِينَ}} : | |||
متقين در بهشت ها و چشمه سارها هستند. با سلام و امنيت داخل آن شويد . | متقين در بهشت ها و چشمه سارها هستند. با سلام و امنيت داخل آن شويد . | ||
{{قرآن|وَ سِيقَ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ زُمَراً حَتَّى إِذا جاؤُها وَ فُتِحَتْ أَبْوابُها قالَ لَهُمْ خَزَنَتُها سَلامٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوها خالِدِينَ}}<ref>زمر / ۷۳.</ref> | |||
«كسانى كه تقوا پيشه كردند گروه گروه به سوى بهشت برده مى شوند تا هنگامى كه به آن مى رسند و درهاى آن باز مى شود، خزانه دارانش به آنها مى گويند: [[سلام]] بر شما، پاكيزه شديد، پس براى هميشه داخل آن شويد.» | «كسانى كه تقوا پيشه كردند گروه گروه به سوى بهشت برده مى شوند تا هنگامى كه به آن مى رسند و درهاى آن باز مى شود، خزانه دارانش به آنها مى گويند: [[سلام]] بر شما، پاكيزه شديد، پس براى هميشه داخل آن شويد.» | ||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
اين آيه از چهار بُعد قابل بررسى است: | اين آيه از چهار بُعد قابل بررسى است: | ||
==='''متن خطبه غدير'''=== | ==='''متن خطبه غدير'''=== | ||
الا انَّ اوْلِيائَهُمُ الَّذينَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ بِسَلامٍ آمِنِينَ تَتَلَقَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ | {{متن عربی|الا انَّ اوْلِيائَهُمُ الَّذينَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ بِسَلامٍ آمِنِينَ تَتَلَقَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ بِالتَّسْليم، يَقُولُونَ}} {{قرآن|سَلامٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوها خالِدِينَ }}: | ||
بدانيد اولياء و دوستان امامان كسانى هستند كه با سلامتى و در حال امن وارد بهشت مى شوند و [[ملائکه]] با سلام به ملاقات آنان مى آيند و مى گويند: «سلام بر شما، پاكيزه شديد. پس براى هميشه داخل بهشت شويد» . بدانيد اولياء و دوستان امامان كسانى هستند كه با سلامتى و در حال امن وارد [[بهشت]] مى شوند و ملائكه با سلام به ملاقات آنان مى آيند و مى گويند: «سلام بر شما، پاكيزه شديد. پس براى هميشه داخل بهشت شويد». | بدانيد اولياء و دوستان امامان كسانى هستند كه با سلامتى و در حال امن وارد بهشت مى شوند و [[ملائکه]] با سلام به ملاقات آنان مى آيند و مى گويند: «سلام بر شما، پاكيزه شديد. پس براى هميشه داخل بهشت شويد» . بدانيد اولياء و دوستان امامان كسانى هستند كه با سلامتى و در حال امن وارد [[بهشت]] مى شوند و ملائكه با سلام به ملاقات آنان مى آيند و مى گويند: «سلام بر شما، پاكيزه شديد. پس براى هميشه داخل بهشت شويد». | ||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
در خطبه غدیر پس از آنكه پيامبرصلى الله عليه وآله از اصل مسئله [[امامت]] فراغت يافت به معرفى دوستان و [[دشمنان اهل بیت علیهم السلام|دشمنان]] امامت پرداخت. در اين فراز از اواسط خطبه مسئله ورودِ با جلالت آنان به بهشت را با اقتباس از دو آيه قرآن در كلام خود بيان فرمود. | در خطبه غدیر پس از آنكه پيامبرصلى الله عليه وآله از اصل مسئله [[امامت]] فراغت يافت به معرفى دوستان و [[دشمنان اهل بیت علیهم السلام|دشمنان]] امامت پرداخت. در اين فراز از اواسط خطبه مسئله ورودِ با جلالت آنان به بهشت را با اقتباس از دو آيه قرآن در كلام خود بيان فرمود. | ||
در اين تركيبِ كلام آيه سوره حجر از صورت امر و ضمير«ها» در | در اين تركيبِ كلام آيه سوره حجر از صورت امر و ضمير«ها» در كلمه{{قرآن|ادخلوها}} به صورت غايب و ذكر كلمه «جنت» آمده و {{قرآن|يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ}} شده است. قسمت آخر آيه سوره زمر نيز با تصرفى در كلمات، به جاى {{قرآن|قالَ لَهُمْ خَزَنَتُها}} جمله {{قرآن|تَتَلَقَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ بالتسليم}} آمده و سپس بقيه آيه عيناً ذكر شده است. | ||
مَعاشِرَ النّاسِ، قَدْ ضَلَّ قَبْلَكُمْ اكْثَرُ الاوَّلينَ: موقعیت قرآنی | {{قرآن|مَعاشِرَ النّاسِ، قَدْ ضَلَّ قَبْلَكُمْ اكْثَرُ الاوَّلينَ}}: موقعیت قرآنی | ||
آيات سوره حجر ضمن [[اتمام حجت]] هاى خدا بر ابليس است كه وقتى بر آدم سجده نكرد مورد مؤاخذه قرار گرفت تا آنجا كه خدا به او فرمود: وعده گاه گمراه شوندگان به دست تو جهنم است، و در مقابل وعده گاه متقين بهشت است كه با سلامتى وارد آن خواهند شد. | آيات سوره حجر ضمن [[اتمام حجت]] هاى خدا بر ابليس است كه وقتى بر آدم سجده نكرد مورد مؤاخذه قرار گرفت تا آنجا كه خدا به او فرمود: وعده گاه گمراه شوندگان به دست تو جهنم است، و در مقابل وعده گاه متقين بهشت است كه با سلامتى وارد آن خواهند شد. | ||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
امام صادق عليه السلام در حديثى ايمان آوردن شيعيان را مظهر تقواى آنان معرفى مى كند و مى فرمايد: | امام صادق عليه السلام در حديثى ايمان آوردن شيعيان را مظهر تقواى آنان معرفى مى كند و مى فرمايد: | ||
{{قرآن|الْمُتَّقُونَ شيعَتُنَا الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ}}<ref>بحار الانوار: ج ۲ ص ۲۱ ح ۵۹ .</ref>«متقين شيعيان ما هستند كه به غيب ايمان مى آورند». | |||
در حديث ديگرى امام باقرعليه السلام مطلق اطاعت از فرامين الهى را در كنار تقوى و تفسير گونه اى بر آن قرار داده مى فرمايد: | در حديث ديگرى امام باقرعليه السلام مطلق اطاعت از فرامين الهى را در كنار تقوى و تفسير گونه اى بر آن قرار داده مى فرمايد: | ||
{{متن عربی|وَاللَّه ما شيعَتُنا الاّ مَنِ اتَّقَى اللَّه وَ اطاعَهُ}}<ref>بحار الانوار: ج ۷۰ ص ۹۷.</ref>«به خدا قسم شیعه ما نیست مگر کسی که از خدا میترسدو اورا اطاعت می کند» | |||
نقطه مقابل اين ارتباط، تلازم بين بى تقوايى و ردّ ولايت امامان عليهم السلام است. اگر مخالفين و دشمنان اهلبيت عليهم السلام تقوى داشتند و از خدا مى ترسيدند و اطاعت او را مى نمودند در رأس همه اطاعتها قبول ولايت ائمه عليهم السلام بود كه با دستور مستقيم و مؤكد خداوند توسط همان پيامبرى نازل شد كه نماز و روزه و حج و حرمت دروغ و غيبت و تهمت و ربا و غير اينها نازل شد. اين سرپيچى از امر الهى به معناى بى تقوايى و نترسيدن از خدا و عذابى است كه براى نافرمانان مقرّر فرموده است. | نقطه مقابل اين ارتباط، تلازم بين بى تقوايى و ردّ ولايت امامان عليهم السلام است. اگر مخالفين و دشمنان اهلبيت عليهم السلام تقوى داشتند و از خدا مى ترسيدند و اطاعت او را مى نمودند در رأس همه اطاعتها قبول ولايت ائمه عليهم السلام بود كه با دستور مستقيم و مؤكد خداوند توسط همان پيامبرى نازل شد كه نماز و روزه و حج و حرمت دروغ و غيبت و تهمت و ربا و غير اينها نازل شد. اين سرپيچى از امر الهى به معناى بى تقوايى و نترسيدن از خدا و عذابى است كه براى نافرمانان مقرّر فرموده است. | ||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
سلمان در مسجد بپاخاست و در حالى كه ابوبكر بر منبر بود خطاب به او گفت: | سلمان در مسجد بپاخاست و در حالى كه ابوبكر بر منبر بود خطاب به او گفت: | ||
يا ابابَكْرٍ، اتَّقِ اللَّه وَ قُمْ عَنْ هذَا الْمَجْلِسِ وَ دَعْهُ لاهْلِهِ يَأْكُلُوا بِهِ رَغَداً الى يَوْمِ الْقِيامَةِ لا يَخْتَلِفُ عَلى هذِهِ الْامَّةِ سَيْفانِ... ، وَ انْ ابَيْتُمْ لَتَحْلِبُنَّ بِهِ دَماً وَ لَيَطْمَعَنَّ فيهَا الطُّلَقاءُ وَ الطُّرَداءُ وَ الْمُنافِقُونَ: | {{متن عربی|يا ابابَكْرٍ، اتَّقِ اللَّه وَ قُمْ عَنْ هذَا الْمَجْلِسِ وَ دَعْهُ لاهْلِهِ يَأْكُلُوا بِهِ رَغَداً الى يَوْمِ الْقِيامَةِ لا يَخْتَلِفُ عَلى هذِهِ الْامَّةِ سَيْفانِ...}} ،{{متن عربی| وَ انْ ابَيْتُمْ لَتَحْلِبُنَّ بِهِ دَماً وَ لَيَطْمَعَنَّ فيهَا الطُّلَقاءُ وَ الطُّرَداءُ وَ الْمُنافِقُونَ}}: | ||
اى ابوبكر، تقوى پيشه كن و از اين جايى كه نشست هاى برخيز و آن را به اهلش واگذار كن كه تا روز قيامت با خوشى آن را به كار گيرند و دو شمشير از اين امت با يكديگر اختلاف پيدا نكنند ... ، و اگر نپذيريد از آن خون خواهيد دوشيد و آزاد شدگان و مطرود شدگان و منافقان در خلافت طمع خواهند كرد.<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۳۰۱.</ref> | اى ابوبكر، تقوى پيشه كن و از اين جايى كه نشست هاى برخيز و آن را به اهلش واگذار كن كه تا روز قيامت با خوشى آن را به كار گيرند و دو شمشير از اين امت با يكديگر اختلاف پيدا نكنند ... ، و اگر نپذيريد از آن خون خواهيد دوشيد و آزاد شدگان و مطرود شدگان و منافقان در خلافت طمع خواهند كرد.<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۳۰۱.</ref> | ||
خط ۷۳: | خط ۷۳: | ||
مى بينيم كه سلمان دو سوى تقوى و بى تقوايى را به خوبى تبيين مى كند و نشان مى دهد كه آثار سوء اين بى تقوايى تا كجا پيش مى رود كه بايد امتى خون بدوشند و نااهلان دنباله اين راه غلط را بگيرند، چنانكه اين اتفاق بوقوع پيوست و چه خون هاى ناحقى كه در پى اين غصب خلافت در طول قرنها ريخته شد و چه كسانى حكومت مردم را در دست گرفتند كه فتنه هاى عظيمى از دستشان صادر شد. آيا اين بى تقوايى با يك دروغ يا غيبت يا زنا يا ربا قابل مقايسه است؟ آيا هزاران دروغ و غيبت و زنا و ربا ثمره غصب خلافت نبود؟! | مى بينيم كه سلمان دو سوى تقوى و بى تقوايى را به خوبى تبيين مى كند و نشان مى دهد كه آثار سوء اين بى تقوايى تا كجا پيش مى رود كه بايد امتى خون بدوشند و نااهلان دنباله اين راه غلط را بگيرند، چنانكه اين اتفاق بوقوع پيوست و چه خون هاى ناحقى كه در پى اين غصب خلافت در طول قرنها ريخته شد و چه كسانى حكومت مردم را در دست گرفتند كه فتنه هاى عظيمى از دستشان صادر شد. آيا اين بى تقوايى با يك دروغ يا غيبت يا زنا يا ربا قابل مقايسه است؟ آيا هزاران دروغ و غيبت و زنا و ربا ثمره غصب خلافت نبود؟! | ||
در همان مجلس مقداد برخاست و چنين گفت: ارْجِعْ يا ابابَكْرٍ عَنْ ظُلْمِكَ وَ تُبْ الى رَبِّكَ وَ الْزِمْ بَيْتِكَ وَ ابْكِ عَلى خَطيئَتِكَ وَ سَلِّمِ الامْرَ لِصاحِبِهِ الَّذى هُوَ اوْلى بِهِ مِنْكَ... . اتَّقِ اللَّه وَ بادِرِ الاسْتِقالَةَ قَبْلَ فَوْتِها: | در همان مجلس مقداد برخاست و چنين گفت:{{متن عربی| ارْجِعْ يا ابابَكْرٍ عَنْ ظُلْمِكَ وَ تُبْ الى رَبِّكَ وَ الْزِمْ بَيْتِكَ وَ ابْكِ عَلى خَطيئَتِكَ وَ سَلِّمِ الامْرَ لِصاحِبِهِ الَّذى هُوَ اوْلى بِهِ مِنْكَ...}} . {{متن عربی|اتَّقِ اللَّه وَ بادِرِ الاسْتِقالَةَ قَبْلَ فَوْتِها}}: | ||
اى ابوبكر، از ظلم خود باز گرد و نزد پروردگارت توبه كن و در خانه ات بنشين و بر گناهت گريه كن، و امر خلافت را به صاحب آن كه از تو بدان سزاوارترست تسليم نما ... . تقوى پيشه كن و هر چه زودتر آنچه تصرف كرده اى بازگردان قبل از آنكه وقت آن بگذرد.<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۱۹۶.</ref> | اى ابوبكر، از ظلم خود باز گرد و نزد پروردگارت توبه كن و در خانه ات بنشين و بر گناهت گريه كن، و امر خلافت را به صاحب آن كه از تو بدان سزاوارترست تسليم نما ... . تقوى پيشه كن و هر چه زودتر آنچه تصرف كرده اى بازگردان قبل از آنكه وقت آن بگذرد.<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۱۹۶.</ref> | ||
خط ۷۹: | خط ۷۹: | ||
در اين كلام مقداد هم توبه از آن بى تقوايى و گريه بر چنين گناهى مطرح شده و به او تقوى را سفارش مى كند كه لازمه اش را باز پس دادن خلافتِ غصب شده مى داند. | در اين كلام مقداد هم توبه از آن بى تقوايى و گريه بر چنين گناهى مطرح شده و به او تقوى را سفارش مى كند كه لازمه اش را باز پس دادن خلافتِ غصب شده مى داند. | ||
در همان مجلس ابوايوب انصارى نيز بى تقوايى مردم در يارى غاصبين خلافت و تنها گذاشتن خليفه منصوب شده الهى را موضوع سخن خويش قرار داد و چنين گفت: اتَّقُوا عِبادَ اللَّه فى اهْلِبَيْتِ نَبِيِّكُمْ وَ رَدُّوا الَيْهِمْ حَقَّهُمُ الَّذى جَعَلَهُ اللَّه لَهُمْ ... . فَتُوبُوا الَى اللَّه، إِنَّ اللَّه تَوَّابٌ رَحِيمٌ: اى بندگان خدا، درباره اهلبيت پيامبرتان از خدا بترسيد و تقوى پيشه كنيد، و حق آنان را كه خدا برايشان قرار داده به آنان باز گردانيد ... . در پيشگاه خدا توبه كنيد، كه خداوند توبه پذير و مهربان است.<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۲۱۹ ۲۱۳ ۲۰۱.</ref> | در همان مجلس ابوايوب انصارى نيز بى تقوايى مردم در يارى غاصبين خلافت و تنها گذاشتن خليفه منصوب شده الهى را موضوع سخن خويش قرار داد و چنين گفت: {{متن عربی|اتَّقُوا عِبادَ اللَّه فى اهْلِبَيْتِ نَبِيِّكُمْ وَ رَدُّوا الَيْهِمْ حَقَّهُمُ الَّذى جَعَلَهُ اللَّه لَهُمْ ...}} . {{متن عربی|فَتُوبُوا الَى اللَّه، إِنَّ اللَّه تَوَّابٌ رَحِيمٌ}}: اى بندگان خدا، درباره اهلبيت پيامبرتان از خدا بترسيد و تقوى پيشه كنيد، و حق آنان را كه خدا برايشان قرار داده به آنان باز گردانيد ... . در پيشگاه خدا توبه كنيد، كه خداوند توبه پذير و مهربان است.<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۲۱۹ ۲۱۳ ۲۰۱.</ref> | ||
با توجه به سخن فوق معلوم مى شود موضوعيت تقوى درباره اهل بيت و حقوقشان معناى دقيقِ ارتباط بين تقوى و ولايت است، همان گونه كه باز گرداندن حقشان توبه از اين گناه و نشانه ترس از خداست. | با توجه به سخن فوق معلوم مى شود موضوعيت تقوى درباره اهل بيت و حقوقشان معناى دقيقِ ارتباط بين تقوى و ولايت است، همان گونه كه باز گرداندن حقشان توبه از اين گناه و نشانه ترس از خداست. |
ویرایش