ابن ابی داوود سجستانی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۳۳: خط ۳۳:
پاسخ پنجم آن است که از کلمات بزرگان علمای اهل سنت بدست می آید که حدیث غدیر صحیح و متواتر است و کسی را یارای مقابله با سند این حدیث نیست: «وجه پنجم: آنكه تصريحات و افادات ائمۀ اكابر سنيّه كه اسماء بعضى از ايشان ذكر شد، بر ذكر تواتر و صحّت حديث شريف نيز،به كمال ظهور و وضوح، ابطال اين هفوۀ فظيعه،و قلع اساس اين خرافت شنيعه مى كند.»<ref>همان، ص۱۳۱.</ref>
پاسخ پنجم آن است که از کلمات بزرگان علمای اهل سنت بدست می آید که حدیث غدیر صحیح و متواتر است و کسی را یارای مقابله با سند این حدیث نیست: «وجه پنجم: آنكه تصريحات و افادات ائمۀ اكابر سنيّه كه اسماء بعضى از ايشان ذكر شد، بر ذكر تواتر و صحّت حديث شريف نيز،به كمال ظهور و وضوح، ابطال اين هفوۀ فظيعه،و قلع اساس اين خرافت شنيعه مى كند.»<ref>همان، ص۱۳۱.</ref>


پاسخ ششم
=== '''پاسخ ششم''' ===
 
پاسخ ششم آن است که پدر ابن ابی داوود سجستانی، یعنی ابو داوود سجستانی حدیث غدیر را نقل کرده و منکرین این حدیث شریف را تقبیح نموده است. حال چطور فرزند ایشان منکر این حدیث باشد؟!:  
پاسخ ششم آن است که پدر ابن ابی داوود سجستانی، یعنی ابو داوود سجستانی حدیث غدیر را نقل کرده و منکرین این حدیث شریف را تقبیح نموده است. حال چطور فرزند ایشان منکر این حدیث باشد؟!:  


خط ۴۵: خط ۴۴:
و عجب!كه جمعى از مغفلين بلا تأمّل و بغير تحقيق و مراجعت،نسبت قدح اين حديث به ابو داوود، داده اند، و از حقيقت حال خبرى برنداشته، چون ابن حجر در«صواعق» و جهرمى در«براهين قاطعه»، و حلبى در«انسان العيون» و عبد الحق در «شرح مشكاة» و حسام الدين در «مرافض»<ref>همان، ص۱۳۱.</ref>
و عجب!كه جمعى از مغفلين بلا تأمّل و بغير تحقيق و مراجعت،نسبت قدح اين حديث به ابو داوود، داده اند، و از حقيقت حال خبرى برنداشته، چون ابن حجر در«صواعق» و جهرمى در«براهين قاطعه»، و حلبى در«انسان العيون» و عبد الحق در «شرح مشكاة» و حسام الدين در «مرافض»<ref>همان، ص۱۳۱.</ref>


=== '''پاسخ هفتم''' ===
پاسخ هفتم آن که ابن ابی داوود همچون استاد خود جاحظ با امیرالمؤمنین دشمنی  و عناد داشته است و  اگر چنین شخصی حدیث غدیر را منکر هم شود، تعجبی از او نیست:
« وجه هفتم: آنكه علاوه بر اين همه،حال ابن ابى داوود هم،قريب به حال جاحظ عنود است، و چسان چنين نباشد، كه او تلميذ جاحظ و خوشه چين از خرمن او بوده، و قدح و جرح او از افادات والد ماجدش، يعنى، ابو داوود صاحب «سنن»مشهور، و يحيى بن صاعد، و ابراهيم اصبهانى، و بغوى و محمّد بن الضحاك، و ابن منده، و محمد بن العباس الاخرم، و احمد بن على الجارود، و ابن القطّان، و ابن جرير طبرى،و ابن الفرات و عيسى بن على الوزير،و غير ايشان ظاهر است.
و رأس قوادح و فضائح او،آن است كه او هم مثل جاحظ استاد، مبتلا بوده به بغض و عناد حضرت امير المؤمنين ابو الائمة الامجاد.(صلوات اللّه و سلامه عليه الى يوم التناد).
آنگاه مرحوم حامد حسین برای اثبات مدعای خود کلامی از ذهبی به این صورت نقل میکند:
« و شمس الدين ابو عبد اللّه محمد بن احمد ذهبى در كتاب «سير النبلاء»در ترجمۀ ابن ابى داوود گفته كه،كنيه و اسم او ابو بكر عبد اللّه است.گفته:
قلت: و كان رئيسا عزيز النفس مدّلا بنفسه(سامحه اللّه) قال ابو حفص بن شاهين: اراد الوزير على بن عيسى ان يصلح بين ابن ابى داوود و ابن صاعد، فجمعهما و حضر ابو عمر القاضى. فقال الوزير:يا ابا بكر، ابو محمد اكبر منك، فلو قمت اليه. فقال: لا افعل. فقال الوزير:انت شيخ زيف. فقال الشيخ: الزيف الكذّاب على رسول اللّه صلی الله علیه و آله. فقال الوزير:من الكذّاب؟قال: هذا. ثمّ قام و قال: تتوهّم انّى اذل لك لاجل رزقى و انّه يصل على يدك؟و اللّه لا آخذ من يدك شيئا. و نيز در«سير» گفته: قال ابو عبد الرحمن السلمى: سألت الدارقطنى عن ابن ابى داوود،فقال:ثقة كثير الخطاء فى الكلام على الحديث.




۴٬۰۶۴

ویرایش