۲۱٬۹۶۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
يكى از اصحاب معصومين عليهم السلام كه با غدير اتمام حجت نموده زيد بن ارقم است: | يكى از اصحاب معصومين عليهم السلام كه با غدير اتمام حجت نموده زيد بن ارقم است: | ||
۱. زيد بن ارقم كسى بود كه در روز غدير شاخههاى درختان را بالاى سر پيامبرصلى الله عليه وآله نگه داشته بود تا حضرت هنگام خطبه در سايه باشد. طبعاً هنگام معرفى و بلند كردن اميرالمؤمنين عليه السلام توسط پيامبرصلى الله عليه وآله از نزديک بلكه نزديک تر از همه شاهد ماجرا بود. | ۱. زيد بن ارقم كسى بود كه در روز غدير شاخههاى درختان را بالاى سر پيامبرصلى الله عليه وآله نگه داشته بود تا حضرت هنگام خطبه در سايه باشد. طبعاً هنگام معرفى و بلند كردن اميرالمؤمنين عليه السلام توسط پيامبرصلى الله عليه وآله از نزديک بلكه نزديک تر از همه شاهد ماجرا بود. | ||
خط ۱۵۱: | خط ۱۴۹: | ||
حساسيت ديگرى كه اين مجلس با آن همه [[اهمیت]] پيدا كرد كوتاهى چند نفر از صحابه در شهادت درباره غدير بود. اميرالمؤمنينعليه السلام ديد چند نفر از اصحاب پيامبرصلى الله عليه وآله براى شهادت برنخاستند، و گويى سكوت آنان توجه مردم را جلب كرده بود. | حساسيت ديگرى كه اين مجلس با آن همه [[اهمیت]] پيدا كرد كوتاهى چند نفر از صحابه در شهادت درباره غدير بود. اميرالمؤمنينعليه السلام ديد چند نفر از اصحاب پيامبرصلى الله عليه وآله براى شهادت برنخاستند، و گويى سكوت آنان توجه مردم را جلب كرده بود. | ||
اميرالمؤمنين عليه السلام ديد چند نفر از اصحاب پيامبر صلى الله عليه وآله براى شهادت برنخاستند، و گويى سكوت آنان توجه مردم را جلب كرده بود. لازم بود براى اثبات شهرت غدير و جلوگيرى از هر گونه شک و شبهه درباره آن اقدامى صورت گيرد كه لال مانده هاى سقيفه را بر سر جايشان بنشاند. | |||
لذا حضرت نگذاشت تأثير منفى اين حركت منافقانه غدير را بشكند و فرمود: جلوى اين منبر چهار نفر از اصحاب پيامبر صلى الله عليه وآله هستند (كه از آنها انتظار شهادت دادن مى رود) كه عبارتند از [[انس بن مالک انصاری|انس بن مالک]] و براء بن عازب و اشعث بن قيس و خالد بن يزيد! | |||
لذا فرمود: در جلوى اين منبر چهار نفر از اصحاب پيامبر صلى الله عليه وآله هستند (كه از آنها انتظار شهادت دادن میرود) كه عبارتند از انس بن مالک و براء بن عازب و [[اشعث بن قیس]] و خالد بن يزيد. سپس رو به آنان كرده فرمود: شما كه در غدير حاضر بوده ايد، چرا برنمى خيزيد و شهادت نمى دهيد؟ گفتند: سنِّ ما بالا رفته و فراموش كرده ايم!!! | |||
حضرت رو به آنان كرده فرمود: اى انس، اگر از پيامبر صلى الله عليه وآله شنيده اى كه فرمود: مَن كُنتُ مَولاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَولاهُ، و امروز بر نمى خيزى براى من به ولايت شهادت دهى، از دنيا نروى مگر آنكه به بَرَص (پيسى) مبتلا گردى كه نتوانى آن را پنهان كنى. | |||
و تو اى اشعث، اگر از پيامبر صلى الله عليه وآله شنيدى كه مى فرمود: مَن كُنتُ مَولاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَولاهُ، اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ وَ عادِ مَن عاداهُ، و امروز براى من به ولايت شهادت نمى دهى، از دنيا نروى مگر آنكه خداوند چشمانت را كور كند. | |||
و اما تو اى خالد بن يزيد، اگر از پيامبر صلى الله عليه وآله شنيده اى كه مى فرمود: مَن كُنتُ مَولاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَولاهُ، اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ وَ عادِ مَن عاداهُ و امروز به ولايت براى من شهادت نمى دهى، خدا تو را به مرگ [[جاهلیت]] بميراند. | |||
و اما تو اى براء بن عازب، اگر از پيامبر صلى الله عليه وآله شنيده اى كه مى فرمود: مَن كُنتُ مَولاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَولاهُ، اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ وَ عادِ مَن عاداهُ، و امروز به ولايت من شهادت نمى دهى، خدا تو را در همانجايى كه از آن هجرت كرده اى (يعنى يمن) بميراند. | |||
حضرت هر يک از آنان را - به دليل اينكه دانسته كتمان مى كنند - نفرين كرد، اما اين چهار نفر بر عناد خود ادامه دادند و براى شهادت برنخاستند. خدا هم هر يك را به نفرين اميرالمؤمنين عليه السلام مبتلا كرد. | |||
چهار نفر ديگر هم بودند كه براى شهادت برنخاستند و حضرت هر يک از آنان را نيز نفرينى كرد كه مبتلا شدند: زيد بن ارقم<ref>جالب است كه زيد بن ارقم در زمان عثمان به درخواست اميرالمؤمنين عليه السلام در مسجد پيامبر صلى الله عليه وآله و در حضور مردم درباره غدير شهادت داد، گذشته از اينكه متن كامل خطبه غدير را هم نقل كرده است؛ ولى در چنين مجلسى كه در سايه امنيت صاحب غدير به راحتى مى توانست شهادت دهد، از شهادت درباره آن سرباز زد! به دو مورد مذكور در بخش اول كتاب «تبليغ غدير در سيره معصومين عليهم السلام» مراجعه شود.</ref>، جرير بن عبداللَّه بجلى، يزيد بن وديعه، عبدالرحمن بن مدلج؛ و بدين صورت بر همه ثابت شد كه شهرت و معروفيت غدير مسئله اى انكار ناپذير است.<ref>بحار الانوار: ج ۳۱ ص ۴۴۷ و ج ۳۷ ص ۱۹۹. عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۸۹، ۴۹۰. الغدير: ج ۱ ص ۹۳. مسند احمد: ج ۱ ص ۸۴ . شرح نهج البلاغه: ج ۱ ص ۳۶۱ و ج ۴ ص ۴۸۸. تاريخ ابن عساكر: ج ۳ ص ۵۰ .</ref> | |||
اين نفرين براى احياى غدير و اثبات دروغ آنان در عذر بى جايشان، از لسان كسى انجام شد كه مستجاب الدعوه بود و همه به اين مطلب اعتراف داشتند؛ و هر هشت نفر به نفرين اميرالمؤمنين عليه السلام مبتلا شدند. | |||
اين بود بزرگ ترين و مهم ترين مجلس تاريخ بعد از واقعه غدير، كه در شهر صاحب غدير با شكوه و حساسيت تمام برگزار شد؛ و آميخته اى از معجزه و [[اتمام حجت]] و ابلاغ را در زمينه غدير با حضور اميرِ غدير به انجام رساند. | |||
== مقابله خطبه غدير به روايت زيد با روايات ديگر<ref>اسرار غدير: ص ۱۲۴.</ref> == | |||
پس از مقابله، ارزش نسخه ها و روايت ها نسبت به يكديگر معلوم مى شود و درجه علمى هر يک را به راحتى مى توان تشخيص داد. | |||
مقابله خطبه غدير در نسخه هاى مختلف نتايج زير را نشان داده است: | |||
'''الف) هر سه روايت توافق كلى دارند.''' روايت امام باقر عليه السلام و روايت حذيفه و روايت زيد بن ارقم در متن خطبه به طور كلى توافق دارند، بجز موارد مربوط به اختلاف كلمات و عبارات كه در هر حديثى يک امر عادى است. | |||
اين تطابق از نظر علمى با توجه به طولانى بودن حديث بسيار مهم است، به خصوص با در نظر گرفتن اين نكته كه امام باقر عليه السلام از طريق علم الهى و غيبى خطبه را نقل فرموده اند و شخصاً در غدير حاضر نبوده اند در حالى كه حذيفه و زيد بن ارقم از شاهدان و حاضران واقعه غدير بوده اند. اضافه بر آنكه [[حذیفة بن یمان یمانی|حذیفه]] و زيد بن ارقم از راويان مورد اعتماد عامه نيز هستند. | |||
'''ب) هر سه روايت مؤيد و مكمل يكديگرند'''، به اين معنى كه در مقابله نسخه ها كلمه يا جمله اى در نسخه اى از روايت امام باقر عليه السلام وجود دارد و در نسخه ديگر وجود ندارد، و همان كلمه يا جمله در روايات زيد بن ارقم و حذيفه نيز در روايتى وجود دارد و در روايتى وجود ندارد. | |||
و | اين حاكى از قصور يا اشتباه راويان و ناسخين است و نشان مى دهد كه اصل هر سه روايت در حد بالايى بر يكديگر منطبق بوده است. | ||
'''ج) در دو يا سه مورد كه به مسئله تولى و تبرى مربوط مى شود'''، جمله مزبور در بعضى نسخه ها از هر سه روايت به صورت كنايه آمده و يا حذف شده است، و اين حاكى از شرائط خاص [[تقیه]] در راويان خطبه است. | |||
و | نمونه آن مسئله «[[اصحاب صحیفه]]» و نام اولين بيعت كنندگان است كه در بعضى نُسخ صراحتاً نيامده است. | ||
براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: [[خطبه غدیر]] / مقابله نسخه هاى خطبه غدير. | |||
== نقل آيه تبليغ براى غدير<ref>غدير در قرآن: ج ۱ ص ۸۷ .</ref> == | |||
از جمله مشهورترين آيات غدير آيه «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ...»<ref>مائده / ۶۷ .</ref> است. | |||
اختصاص آن به غدير هم نزد شيعه و هم غير شيعه از مسلّمات است، و بين مفسرين و محدثين و بزرگان [[اهل سنت]] مشهور است. اگر چه بعضى از آنان در صدد انحراف شأن نزول اين آيه بوده اند، و از جمله عده اى از بزرگان علماى اهل سنت هستند.<ref>نفحات الازهار: ج ۸ ص ۱۹۵-۲۵۷.</ref> | |||
همچنين يكى از كسانى كه اسناد كتاب ها و روايات مربوط به آيه «بَلِّغْ» به آنها منتهى مى شود زيد بن ارقَم است.<ref>عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۴۰۴.</ref> | |||
براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: [[اهل سنت]] / نقل آيه تبليغ براى غدير. | |||
== پانویس == | == پانویس == |