غدیر در کلام اسلام شناسان غربی

چکیده[۱]

مقاله حاضر، سعی دارد به نقل و بررسی، دیدگاه خاورشناسان غربی در خصوص واقعه غدیر با ارائه نظرات آنان، بپردازد.

مقصود از «اسلام شناسان غربی کلیه دانش ورزان غیرمسلمانی است که به دلیل یا ادله خاصی، در مقام مطالعه و شناخت اسلام برآمده اند اعم از غربی یا شرقی.

به نظر بنده، استعمال واژه «اسلام‌شناس درست نیست، زیرا اسلام شناسان همان فقهاء و مجتهدین هستند، لذا بهتر است، چنین بگوئیم: غدیر از منظر خاورشناسان یا مستشرقین غربی.

مقدمه

از میان کلیه تحقیقاتی که توسط خاورشناسان صورت گرفته، بیشتر آنان تمایل شدیدی به تمرکز بر زندگانی علی «علیه السلام و حماسه‌ها و حکمت و دانش و اخلاق و شجاعت او داشته‌اند. برخی از این پژوهشگران گاهی کلماتی بیان نموده‌اند، که شوق و هیجان به هر شیعه ای دست می‌دهد. در رسانه‌های جهان عربی، تنها به افرادی مستشرق می‌گویند که کتابها و مقالات گوناگون و متعدد را الی ماشاء الله، با همین اصطلاح تألیف و تدریس کرده‌اند.

در مطالعه سیره علی بن ابی طالب، در کتابهای نویسندگان و خاورشناسان، آنچه که ما را بعنوان مسلمان اهل پژوهش در تاریخ و اعتقادات، سربلند می‌سازد، جاذبه شخصیتی، حماسی، عرفانی، سیاسی و اجتماعی است، که بسیاری از غیرمسلمانان را در شرق و غرب و شمال و جنوب جهان و دنیای امروز و دیروز به سوی خود کشانده است.

اکنون که در جریان مبحث قرار گرفتیم نظریات یک یک آنان را در بوته نقل و بررسی قرار می‌دهیم.

گوستاولوبون

گوستاولوبون یکی از این «اهل قلم غربی است، که کتابهای متعددی نوشته است. کتابخانه دانشگاه تهران، دانشگاه امام حسین، کتابخانه مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری و کتابخانه مجلس شورای اسلامی این کتابها را دارا هستند. یکی از کتابهای گرانقدر وی، کتابی ۱۵ جلدی، با عنوان «تاریخ تمدن اسلام و عرب است که در آن نشان داده، بی‌طرفی را تا حدود زیادی رعایت کرده است. لوبون در این کتابش می‌گوید:

«ای تاریخ! چه می‌شد یک بار دیگر علی را بدنیا می‌آوردی، تا همچون عصر صدر اسلام، بر بالای منبر مسجد کوفه قرار بگیرد و ما دانش پژوهان شرق و غرب در پای منبرش از دریای جوشان علم و دانش بی پایانش، بلاواسطه بهره‌ها برگیریم و هم مُستفیض شویم و هم مَستِ فیض! و علی مغز تشنه ما را سیراب سازد. اگر چنین شود، دانشمندان این همه هزینه و زمان را صرف تحقیقات علمی نمی‌کنند، بلکه هر چه بر آنها مجهول است از علی بن ابیطالب بپرسند و پاسخ دریافت دارند؟ [۲]

جرج جرداق مسیحی و امام علی علیه السلام

یک مسیحی جامعه‌شناس نظیر «جرج جرداق، مولا علی «علیه السلام را «جامع الاضداد توصیف می‌نماید، به گونه ای که این صفت را، تنها لایق ایشان و منحصر در وجود او می‌داند. جرداق معتقد است که، گاهی صفات وجودی حضرت چنان می‌نماید که جمع این اوصاف در یک فرد قابل جمع نیست. این مورخ و جامعه‌شناس لبنانی، مجله پر تیراژی را در بیروت به همین نام منتشر می‌ساخت که نام مجله اش را چنین گذاشت:

«الامام علی، صوت عدالت الانسانیة یعنی: امام علی فریاد عدالت انسانی.

او همواره در این رسانه، صفات و خصائل یک زمامدار را توصیف می‌کند و از حضرت به عنوان نمونه منحصر به فرد در عرصه سیاست، نام می‌برد.

او اعتقاد دارد که سیاست بازی نیاز به حیله و کیاست و مکر و فریب و وعده و وعید دارد، اما حضرت علی «علیه السلام نمی‌توانست چنین باشد، چون او در پی اصلاح و تقوی بوده، لذا هنگامی که در دانشگاه آمریکایی بیروت، کسی از او پرسید:

«آقای جرج! چرا این همه از عدالت و شجاعت و مروّت و مردانگی علی سخن می گوئید؟ چگونه می‌توانیم علی را آنگونه که شما می‌شناسید ما هم بشناسیم؟

جرج گفت: اگر می‌خواهید علی را و فلسفه و منطق حاکم بر روح علی را بفهمید باید از دشمنانش و از ماکیاول و معاویه و کسانی که معتقد به هیچ اصل انسانی در حکومت و فرمانروایی نیستند بیشتر بدانید. تا قدر و ارج علی را بهتر بشناسید تعرف الاشیاء باضدادها [۳]این مصاحبه وی سر و صدایی در محافل گوناگون ایجاد نمود و تحسین جرج جرداق را که به امام علاقه نشان داد، برانگیخت.

یکی از دانشجویان پرسید: ماکیاول کی بود؟

جرج پاسخ داد که: وی متولد ۱۴۶۹ متوفای ۱۵۲۷ بود و فیلسوف ایده‌آل حکومت اشرافی است که می‌توان آن را حکومت «گرگهای مهربان نامید مریدان ماکیاول سیاستمداران زیادی بودند مثل: ناپلئون، ویلهلم هیتلر، موسولینی، متجاوزینی که عطش شدید آنها برای کسب قدرت تقریباً تمام تمدن‌ها را به ویرانی کشید. دیکتاتورها و امپریالیست‌ها و دیگر ستم پیشگان بدکرداری است که نژاد انسان را در تنگنا گذاشته‌اند.[۴]

جرج می‌گوید: «بشریت به علی نیاز داشت نه اینکه علی به حکومت و خلافت محتاج باشد. و لذا غدیر را علی آبرو بخشید زیرا موضوع و محور غدیر «علی بود.

دانشجویان بعد از شنیدن این کلمات از زبان یک دانشمند مسیحی تحت تأثیر واقع شدند.[۵]

جرج همچنین در این اجتماع گفت:

علی جامع اضداد بوده است. یکی پرسید جامع اضداد یعنی چه؟

گفت: «علی صفاتی مثل عطوفت فوق‌العاده داشت. که یتیم نوازیهایش مشهور خاص و عام است. این صفات متضاد مثل مهربانی و شجاعت علی، در نبردهای شیرافکن او در خیبر و بدر و اُحُد و… است. که تمام نام آوران عرب را بر زمین افکند… زیرا شجاعت ضد رأفت و مهرورزی است. و این دو صفت قابل جمع در یک فرد عادی نبود اما علی همه این صفتها را در خود جمع کرده بود. علی حامل صفت بخشندگی و سخاوت و کرامت در حد اعلی بود و این صفت برای حاکمی که در بیت المال چنان سخت گیر است که شمع بیت المال را در مذاکرت شخصی خاموش می‌کرد متضاد هستند. اما در وجود علی جمع شده بودند. علی از یک سو اهل تهجد و شب زنده داری و گریه و مناجات و ندبه بود، از سوی دیگر روزها در تعقیب دشمنان و کفار چنان بی رحم بود که دمار از وجود کفار برآورد و از سوی دیگر دیدن گریه یک یتیم دریای وجودش را طوفانی کرد. و هکذا اضداد دیگر…» [۶]

ویرژیل و رخدادی به نام غدیر

وی کنستان ویرژیل گیئورگیو و اهل کشور رومانی بوده است. در زمان حیات ویرژیل، عصر حاکمیت مارکسیستها در شرق اروپا بود. لنین، تفکرش را در شوروی سابق گسترش داده بود و کمونیسم به شدت زیاد در حال گسترش بود. رومانی هم جزو بلوک شرق و در اردوگاه مارکسیست جای می‌گرفت. و از آنجا که، نزدیک اروپای غربی بود و تضاد ماتریالیسم غرب با سوسیالیست شرق در جریان بود، نوعاً باید تحت تأثیر پوزیتیویست غربی یا مارکسیست شرقی قرار می‌گرفت. اما وی نه تنها چنین نبود، بلکه فردی واقع گرا و الهی بود. تا حدی در مطالعات خود مانع از اثرپذیری از غرب بود که دکتر علی شریعتی می‌گوید: گورویج روحم را پر می‌کرد و ویرژیل روحم را قوی می‌ساخت و ژان پل سارتر مرا به واقعیتها می‌خواند.

ویرژیل کتابی هم در مورد قرآن و پیامبر اسلام «صلی الله علیه و آله و سلم نگاشته بنام: «محمد و قرآن که پس از بررسی‌های فراوان درباره این موضوع چنین نوشته است:

«پیامبر اسلام قوی تر از آن بود که در مورد مسئله تعیین جانشین که برای دنیای اسلام اهمیت داشته دچار تردید شود و نتواند نظر خود را بگوید. [۷]

ویرژیل همراه گورویج یهودی، هم مباحث بودند و بسیار همدیگر را در اندیشه یاری می‌کردند. ویرژیل بر این باور است که همه اصحاب رسول‌الله و مردم مسلمان عصر نبوت، از رسول‌الله «صلی الله علیه و آله و سلم تبعیت کرده‌اند و منکری در میان آنها وجود نداشته است. در اظهار نظری دیگر می‌گوید:

«... با توجه به اینکه پیامبر اسلام بطوری در میان اطرافیان خود نفوذ کلام داشته که هر چه می‌گفته از طرف آنها پذیرفته می‌شده است. علاوه بر این وی در هشتاد جنگ شرکت کرده و فرماندهی آنها را برعهده داشته دلیرتر از آن بوده که نتواند جانشین خود را تعیین کند و دچار رودربایستی بشود. [۸]

ولتر و غدیر

وی از جمله دانشمندان و مستشرقین دنیای غرب است، که موضوع غدیر را مورد توجه قرار داده او که متفکری آزاداندیش و فرانسوی بود می‌گوید:

«از عدم اجرای وصیت پیامبر درباره علی ابن ابیطالب متأسفم. آخرین اراده پیامبر اجرا نشد. [۹]

وی سپس تصریح می‌کند که در اسلام امامت امری انتصابی است و لذا می‌گوید:

«پیامبر علی را به جانشینی خود انتخاب کرده بود و حال آنکه پس از مرگ پیامبر عده ای فردی دیگر را انتخاب کردند. [۱۰]

بارون کارادو فرانسوی

وی که بیشتر جنبه‌های شهادت و شجاعت علی «علیه السلام را تحسین نموده و در عین حال تاریخ اسلام را تاریخ علی و فضائل او قلمداد می‌کند و از خودنمائی افرادی که لیاقت درک فیض وجودی حضرتش را نداشته‌اند، اظهار تأسف کرده و بارها بر شرط‌های مهم زیر برای «تصدی منصب امامت تأکید کرده است:

۱ـ همراهی با پیامبر در نبردهای سنگین.

۲ـ شکست ناپذیری در جنگها.

۳ـ نشان دادن معجزه.

۴ـ همتا نداشتن در میان اصحاب.

۵ ـ مهرورزی به امت.

۶ـ مورد اطمینان و اعتماد رسول‌الله بودن.

۷ـ دارا بودن روحی عمیق و شگرف.

او می‌گوید:

«علی همچون قهرمان شکست ناپذیر و شجاع بی همتا دوشادوش پیامبر اسلام پیکار کرد و معجزاتی نشان داد (۱۱)

نگاه وی در مورد امیرالمؤمنین علیه السلام این است که تنها فرد مورد اطمینان رسول خدا، علی بود؛ بنابراین فقط علی را به امامت و رهبری خلق می‌پذیرفت: پیامبر به او مهر می‌ورزید و اطمینانی عمیق به وی داشت تا آنجا که یک روز در حالی که به وی اشاره می‌کرد چنین گفت: هر کس که من سرور و آقایش هستم تو نیز سرور و آقایش هستی…

او سپس می‌گوید:

علی مهربانی دردمند و شهسواری پاک نهاد و پاک باز و امامی شهید بود که روحی بس عمیق و آرام داشت. روحی که در ژرفای آن اسرار خدایی نهفته بود.

جرج سمعان جرداق

دیگر متفکر مسیحی در کتابش، امامت را در نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم همسنگ نبوت می‌داند. او معتقد است که ولایت و رهبری باید در کسی قرار می‌گرفت که دارای روح آزاده و ملکه عدالت و برخوردار از تعهد به حقوق بشر که آموزه امام علی علیه السلام است، بوده باشد. او از این حیث امیرالمؤمنین علیه السلام را همسان سقراط دانسته است و کتابی با عنوان علی و سقراط منتشر نموده او نوشته است:

علی بن ابیطالب ندای عدالت انسانی و شخصیت جاودانی شرق بود علی نخستین مبارز راه عدالت و آزادی و پیشگام نهضت تساوی حقوق بشر بود. (۱۲)

ادامه اظهارنظر وی در این باره چنین است که تاریخ بشریت تنها یک مرد بسان سقراط، نهضت حقوق بشر خواهی و خردورزی و ایمان به خیر و نیکی را تعقیب کرده است:

در تاریخ بشریت هیچ‌کس مانند علی و سقراط در راه حق، گام برنداشتند و هر کدام از این دو نفر با سرشت پاک انسانی و نیروی عقل و دلگرمی و روشنی نهاد و ایمانی که به خیر و نیکی داشت در برابر انسانیت میراثی گرانبها بشمار می‌رود. آنچنان که اگر کسی به علی عشق بورزد و پیرو او باشد عاشق و جویای نیکی و عدالت و حق و جوانمردی می‌گردد.[۱۱]

از دیگر کلمات و جملات عاطفی و معنویت انگیز سمعان در مورد علی علیه السلام این است که، حضرتش منتهای آمال و آرزوهای ستمدیدگان تاریخ است.

ایضاً می‌گوید: نام علی انگیزه آرزوهای هر ستمدیده ایست و فریادی است که از گلوی هر مظلومی برمی‌خیزد تا آنجا که نام علی مترادف کلمات نهضت و اصلاحات است. علی دریای مواجی است که سراسر هستی را گرفته است اما از قطره اشک یتیمی، طوفانی می‌شود. [۱۲]

میخائیل نعیمه ادیب و حکیم مسیحی و علی علیه السلام

وی گوید: علی تنها قهرمان صحنه پیکار نبود بلکه در ژرف بینش و پاکی وجدان و بیان قاطع و انسانیت عمیق و بلندی عصمت و یاری ستمدیدگان و مظلومان در برابر بیدادگران و پرستش بی شائبه یزدان، قهرمانی بزرگ بشمار می‌رفت.

توماس کارلایل مورخ انگلیسی

توماس محبوبیت علی علیه السلام را چنان برجسته می‌داند که امامت را تنها حق او می‌داند. بنابر قوانین اساسی که برای حاکمان، شرط مقبولیت در میان عامه مردم را در اولویت قرار می‌دهند، علی علیه السلام مستحق تر از همه معاصرانش در ولایت و حکومت بود. از سوی دیگر علامه ماوردی می‌گوید:[۱۳] علمای اهل سنت و شیعه برای رهبری چندین شرط قائلند:

۱ـ سیادت

۲ـ تدبیر

۳ـ قرشی بودن

۴ـ شجاعت در حفظ دین

۵ ـ اعلمیت

۶ـ مقبولیت عامه و نیک خواهی مردم

۷ـ جوانمردی و مروت

۸ ـ عدالت در حد اعلی

بعد از مطالعه افرادی که در سقیفه حضور داشتند، هیچ‌یک جامع این شرایط نبودند. هر کدام علی حدّه، یک یا دو شرط را دارا بودند و شروط دیگر را نداشتند، تنها امام علی علیه السلام واجد شرایط بود.

او می‌گوید:

علی کسی است که ما ناگزیریم دوستش بداریم و به او عشق بورزیم. او جوانمردی شریف و بزرگوار است که از وجدان او رحمت و نیکی می‌جوشد. از قلب او شعله دلاوری و حماسه زبانه می‌کشد او از شیر شجاع تر است ولیکن شجاعتش با رقت و رحمت و لطف و مهربانی درآمیخته است. شهادت او بر اثر شدت عدالتش بود.

از آنجا که از شروط مهم و اساسی امامت شجاعت و شهامت و تهور است، توماس کارلایل در کتابش که به نام زندگانی محمد نوشته است، به این صفت امام اشاره می‌کند، که هیچ‌کس از اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، در آن عصر واجد چنین خصلتی در حد علی علیه السلام نبود.

رهبری جامعه و امت اسلامی باید کسی باشد که دشمن از او بترسد. وگرنه دشمنان به طمع می‌افتند که دست اندازی کرده و کشور اسلام را تصرف کنند. از سوی دیگر، دین گاه گاه مورد حمله التقاطیون و منافقین و کفار قرار می‌گیرد؛ بنابراین امام باید تا سر حدّ شهادت از مذهب اسلام دفاع کند و در این راه از مرگ نترسد. کارلایل به این خصلت امام علی علیه السلام اشاره کرده و می‌گوید:

... امام علی علیه السلام سرداری شکست ناپذیر بود شجاعتش در میدانهای جنگ به حدی بود که همه از او می‌ترسیدند. هرگز از میدان روی برنتافت و از سپاه دشمن نهراسید هیچ‌کس به میدان او نیامد مگر مغلوب شد و هر ضربتی که بر پیکر دشمن زد به ضربت دوم محتاج نبود و تمام دلاوران و سلحشوران عرب بعد از او به شجاعتش افتخار می‌کردند و در شرق و غرب عالم از او یاد می‌کردند.[۱۴]

سرپرس سایکر مورخ انگلیسی

این پژوهشگر در تاریخ ایران[۱۵]، زبان به مدح ایرانیان و حق طلبی و حق‌شناسی ایرانیان گشوده است. او مردم ایران را مردمی شجاع و پاک نهاد و دارای سرشت و طینت منزه می‌داند که با انتخاب مذهب و مکتب علی نشان داده‌اند، که حقیقت و هنر والا و عالیه معنویت را انتخاب کرده‌اند. او فصل جداگانه ای در بین خصوصیات حُریّت و ستم زدایی ایرانیان نگاشته است. آنگاه رمز و راز حیات متمدّنانه ایرانی را، عشق به ولایت علی دانسته است.

و لذا می‌نویسد: اینکه اهالی ایران درباره علی مقام ولایت قائل شده‌اند و او را سرپرست حقیقی و مربی الهی می‌دانند، قابل تحسین و شایان تمجید است گرچه مقام او خیلی بالاتر از این است.[۱۶]

کورت فرایشلر آلمانی

وی کتابها و مقالاتی زیاده از حد یک مسیحی، در مورد امامان خصوصاً علی علیه السلام و فرزندانش به خصوص حضرت ابوالفضل علیه السلام نگاشته است، بنده در کتاب (بر ابوالفضل العباس چه گذشت در ص ۲۰۶) در نقل این اظهارنظر، سنگ تمام گذاشته‌ام. فرایشلر در این یادداشتی که در مورد علی علیه السلام نوشته است، امیرالمؤمنین را در تشکیل انجمن‌های نویسندگی و تاریخ‌نگاری بسیار روشنفکر و پیشرو می‌داند.

فرایشلر در مورد انجمنی، که علی علیه السلام پایه‌گذاری کرد و جنایات معاویه که این انجمن را منحل کرد، سخنانی زیاد نگاشته است.

او از واقعه غدیر و عهدشکنی برخی از صحابه نمایان، شکوه می‌کند که چرا نگذاشتند علی بر مسند امامت بنشیند، تا بشر اینگونه سرگردان شود:

امیرالمؤمنین دانشمندی متفکر و دارای سطوح فکری روشن و عالی بود از جمله کارهای او یکی تأسیس انجمن تاریخ اسلام بود که از عده ای مردم فاضل و صحابه پیامبراکرم تشکیل داد تا تحت نظرش بنگارش تاریخ وقایع دوره پیامبر به‌طور صحیح آگاه شوند افسوس که با شهادت وی معاویه این انجمن را تعطیل کرد و نوشته‌های فضلا و صحابه را از بین برد تا از انتشار حوادثی که برخلاف منافع شخصی او و فرزندانش بود جلوگیری شود.[۱۷]

منبع

گلواژه غدیر؛ سید اسماعیل حسینی مقدم، نشر وابسته به اداره کل اوقاف و امور خیریه استان کرمانشاه، اول، ۱۳۸۷.

پانویس

  1. سیّد عزیز رضائی چناری.
  2. تاریخ تمدن اسلام و عرب، ج ۱ ص ۲۴۶.
  3. روزنامه اطلاعات / یکشنبه: ۵ دی ماه ۱۳۷۲، برابر با ۲۶ دسامبر ۱۹۹۳، ۱۲ رجب ۱۴۱۴ هـ. ق، شماره ۲۰۰۹۲، ص ۷.
  4. روزنامه اطلاعات / یکشنبه: ۵ دی ماه ۱۳۷۲، برابر با ۲۶ دسامبر ۱۹۹۳، ۱۲ رجب ۱۴۱۴ هـ. ق، شماره ۲۰۰۹۲، ص ۷.
  5. ماجراهای جاودان در فلسفه ۱۶۷.
  6. ماجراهای جاودان در فلسفه ۱۶۷.
  7. خواندنیها، ۱۶ مهر ۱۳۴۲.
  8. صوت العدالة الانسانیة، ص ۵۰۱.
  9. زندگانی علی علیه السلام، ص ۴۷.
  10. زندگانی علی علیه السلام، ص ۴۷.
  11. علی و سقراط، ص ۵۱۵.
  12. صوت العدالة الانسانیة، ج ۱، ص ۵۴۹.
  13. الامة و الامامت، ج ۲، ص ۲۳۹.
  14. زندگانی محمّد، ص ۲۴۳.
  15. در کتاب تاریخ ایران، ص ۷۴۴.
  16. خواندنیها، سال ۲۴، ش ۴۰، ص ۴۱.
  17. عایشه بعد از پیغمبر اسلام. ص ۳۴۵.