غدير در جمل و صفين و نهروان [۱]

اصحاب سقيفه در قيافه ‏هاى ظاهرفريبى آمدند كه كمر اجتماع در مقابل آن خم شد. در كنار جنگ جمل با حضور عايشه و طلحه و زبير و جنگ صفين توسط معاويه و به بهانه قتل عثمان، بار سوم كج ‏فكران پينه بر پيشانى -  كه در واقع مولود سقيفه بودند و آرمان خودرأيى و عدم اطاعت از امام معصوم را همچون اهل سقيفه بر دوش مى ‏كشيدند -  به ميدان غدير آمدند.

شهادت صاحب غدير با شمشيرى كه آب طلائى از اسم اسلام بر آن داده بودند و زهرى از ناب سقيفه بر تيغ آن كشيده بودند، آغاز راهى براى ذبح غدير به دست سقيفه به نظر مى‏ آمد.

اگر همان سقيفه روز اول بود هرگز روزى پيش نمى ‏آمد كه اميرالمؤمنين‏ عليه السلام را پس از ۲۵ سال مردم به التماس براى خلافت فراخوانند. اين اثر كارهايى بود كه در روزهاى سقيفه از طرف غديريان انجاميد، و همين روزها بود كه به صف ‏آرايى‏ هاى جمل و صفين و نهروان انجاميد.

اگر چه در سقيفه نوبت به صف ‏آرايى نرسيد و غديريان فوراً مغلوب شدند و حتى چهل نفر غديرى پيدا نشد، ولى در جنگ ‏هاى سه‏ گانه اميرالمؤمنين ‏عليه السلام شمشيرهاى بسيارى -  با درجات اعتقادى متفاوت -  در ركاب حضرت بودند كه فقط پنج هزار نفر شرطة الخميس يعنى فدائيان غدير بودند [۲] كه معناى مولى و صاحب اختيارى اميرالمؤمنين و اطاعت مطلق خود از مقام ولايت مطلقه را در آنجا به نمايش گذاشتند.

يكى از آنان اصبغ بن نباته بود كه وقتى از او مى‏ پرسند: منزلت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام نزد شما در چه حدى است؟ مى ‏گويد: ما شمشيرها را بر دوش گرفته ‏ايم و بر هر كس كه او اشاره كند فرود مى ‏آوريم ... ![۳]

مارقين در خطبه غدير [۴]

در مرحله چهارم از خطبه غدير و پس از بيان حديث «من كنت مولاه» ، پيامبرصلى الله عليه وآله اشاره ‏اى به آينده كفر ستيز امیرالمؤمنین عليه السلام با ناكثين و قاسطين و مارقين نمود، و تصريح كرد جنگ او با آن گروه ‏ها به امر خداوند است.


پانویس

  1. اسرار غدير: ص ۳۰۷. چهارده قرن با غدير: ص ۱۹.
  2. بحار الانوار: ج ۴۲ ص ۱۵۱.
  3. بحار الانوار: ج ۴۲ ص ۱۵۰ ح ۱۶.
  4. واقعه قرآنى غدير: ص ۸۹ .