تقيه در خطبه غدير[۱]

   در خطبه بلند غدير، دو يا سه مورد كه به مسئله تولى و تبرى مربوط مى‏ شود، جمله مزبور در بعضى نسخه‏ ها از هر سه روايت به صورت كنايه آمده و يا حذف شده است، و اين حاكى از شرائط خاص تقيه در راويان خطبه است. نمونه آن مسئله «اصحاب صحيفه» و نام اولين بيعت‏ كنندگان است كه در بعضى نُسخ صراحتاً نيامده است.

نقل حديث غدير و تقيه[۲]

   خبر غدير و سخنان پيامبرصلى الله عليه وآله در آن مجمع عظيم، طورى در شهرها منتشر شد كه حتى غير مسلمانان هم از اين خبر مهم آگاه شدند. جا داشت بيش از يكصد و بيست هزار مسلمانِ حاضر در غدير، هر يك به سهم خود خطبه غدير را حفظ كنند و متن آن را در اختيار فرزندان و خويشان و دوستان خود قرار دهند.

متأسفانه جو حاكم بر اجتماع آن روز مسلمين و فضاى  ظلمانىِ بعد از رحلت پيامبرصلى الله عليه وآله -  كه حديث گفتن و حديث نوشتن در آن ممنوع بود و سال‏ هاى متمادى همچنان ادامه داشت -  سبب شد كه مردم، سخنان سرنوشت‏ سازِ پيامبر دلسوزشان در آن مقطع حساس را به فراموشى بسپارند و اهميت آن را ناديده بگيرند.

طبيعى است كه بايد چنين مى‏ شد؛ زيرا مطرح كردن غدير مساوى با برچيدن بساطِ غاصبينِ خلافت بود، و آنان هرگز اجازه چنين كارى را نمى‏ دادند. البته جريان غدير به صورتى در سينه ‏ها جا گرفت كه عده زيادى خطبه غدير يا قسمتى از آن را حفظ كرده و براى نسل ‏هاى آينده به يادگار گذاشتند و هيچ كس قدرت كنترل و منع از انتشار چنين خبر مهمى را نداشت.

ولى در همين جو خفقان شخص اميرالمؤمنين و فاطمه زهراعليهما السلام كه ركن غدير بودند، و نيز ائمه‏ عليهم السلام يكى پس از ديگرى تأكيد خاصى بر حفظ اين حديث داشتند و بارها در مقابل دوست و دشمن بدان احتجاج واستدلال مى‏ فرمودند [۳] و در آن شرايط خفقان مى‏ بينيم كه امام باقرعليه السلام متن كامل خطبه غدير را براى اصحاب شان بيان فرموده اند.

همچنين بيش از دويست نفر از صحابه و عده زيادى از تابعين، با آن كه در شرايط سخت تقيه بوده ‏اند و نقل حديث غدير براى آنان به قيمت حيثيت و جانشان تمام مى‏ شده، آن را نقل كرده‏ اند.

در كتاب عوالم العلوم: [۴]فهرستى از راويان حديث غدير به ترتيب زمانى چهارده قرن را آورده، و اثبات كرده چنين اتصال سند و نقل خَلَف از سَلَف دليل بر ريشه محكم و سلسله بدون انقطاع اسناد در نقل حديث غدير است.

در صفحات ۵۰۹ تا ۵۱۷راويان غدير از علما را به ترتيب الفبا آورده است. در صفحه۵۲۲ مؤلفينى كه حديث غدير را ثبت كرده‏ اند ذكر كرده، و در صفحات۵۲۹ تا ۵۳۴به وثاقت صحابه و تابعين و ساير ناقلين حديث غدير پرداخته است.

به همين جهت در بين قاطبه مسلمين، هيچ حديثى به اندازه«حديث غدير»روايت كننده ندارد، و گذشته از تواتر آن، از نظر علم رجال و درايت اسنادِ آن در حد فوق العاده ‏اى است.

نقل خطبه غدير و تقيه[۵]

   همانطور كه داستان غدير و خطبه آن با يك سند واحد به دست ما نرسيده، متن آن نيز به صورت قطعه‏ هاى قابل جمع نقل شده است و به علل مختلفى از قبيل شرائط تقيه و امثال آن، و نيز طولانى بودن خطبه و عدم امكان حفظ كامل آن براى همگان، اكثر راويان «غدير»گوشه‏ هايى از آن را نقل كرده‏ اند، ولى جمله «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ»و چند جمله ديگرِ آن را همه راويان به اشاره يا صريحاً نقل كرده ‏اند. با اين همه، متن خطبه به طور كامل به دست ما رسيده است، چنان كه در قسمت اول اين بخش بيان شد، واين از توجهات صاحب ولايت است كه اين سند بزرگ اسلام را براى ما حفظ كرده است.


پانویس

  1. اسرار غدير: ص ۱۲۴.
  2. اسرار غدير: ص ۱۰۵. چهارده قرن با غدير: ص ۱۲۰.
  3. عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۴۷۶  - ۴۷۲.
  4. عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۴۷۶  - ۴۷۲.
  5. اسرار غدير: ص ۱۱۱. چهارده قرن با غدير: ص ۱۲۵.