ستایش
آخرين جمله خطبه غدير[۱]
آخرين جمله پيامبر صلى الله عليه و آله در آخرين فراز از يازدهمين و آخرين بخش از خطبه غدير، ستايش خداوند بود:
اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنينَ بِما اَدَّيْتُ وَ اَمَرْتُ وَ اغْضِبْ عَلَى الْجاحِدينَ الْكافِرينَ، وَ الْحَمْدُ للَّه رَبِّ الْعالَمينَ:
خدايا، به خاطر آنچه ادا كردم و امر نمودم مؤمنين را بيامرز، و بر منكرين كه كافرند غضب نما، و حمد و سپاس مخصوص خداوند عالم است.
از دستورات ائمه عليهم السلام درباره عيد و جشن غدير
در احاديث اهل بيت عليهم السلام مراسم و برنامه هاى عامى براى همه اعياد وارد شده كه در كتب ادعيه مذكور است. گذشته از آنها براى عيد و جشن غدير دستورات خاصى از ائمه عليهم السلام وارد شده كه از جمله آنها شكر و حمد خداست:
اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: در اين روز خداوند را بر اين نعمت (ولايت) كه بر شما ارزانى داشته شكر كنيد.[۲]
امام جعفر صادق عليه السلام فرمود: روز غدير روزى است كه به عنوان اظهار سرور از نعمت ولايت (و امامت اميرالمؤمنين عليه السلام) كه خداوند بر شما منت گذارده، بايد شكر و حمد خدا نمائيد.[۳]
همچنين امام صادق عليه السلام فرمود: اين روز، روزِ شكر خداوند و حمد اوست بر آنچه خداوند از امر ولايت بر شما ارزانى داشته است.[۴]
در حديثى ديگر امام صادق عليه السلام فرمود: اين روز، روزى است كه اميرالمؤمنين عليه السلام به عنوان شكر خداوند روزه گرفت.[۵]
ادعيه مفصلى درباره چگونگى شكرگزارى در اين روز وارد شده است كه مضمون يكى از آنها چنين است: شكر خدا را كه فضيلتِ اين روز را به ما شناسانيد و حرمت آن را به ما فهمانيد، و با معرفت آن به ما شرافت داد.[۶]
حمد براى نبوت و امامت[۷]
پيامبر صلى الله عليه و آله در فرازى از بخش سوم خطبه غدير پس از بيان مقام نبوت و امامت، خمد و ستايش خداوند را به جا آورد.
مَعاشِرَ النّاسِ، حَبانِىَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهذِهِ الْفَضيلَةِ مَنّاً مِنْهُ عَلَىَّ وَ اِحْساناً مِنْهُ اِلَىَّ وَ لا اِلهَ اِلاّ هُوَ، اَلا لَهُ الْحَمْدُ مِنّى اَبَدَ الآبِدينَ وَ دَهْرَ الدّاهِرينَ وَ عَلى كُلِّ حالٍ:
اى مردم، خداوند اين فضيلت را بر من ارزانى داشته كه منّتى از او بر من و احسانى از جانب او به سوى من است. خدايى جز او نيست. حمد و سپاس از من بر او تا ابديت و تا آخر روزگار و در هر حال.
حمد پس از بيعت در غدير
پيامبر صلى الله عليه وآله در فرازى از يازدهمين و آخرين بخش از خطبه غدير و پس از بيان مسئله بيعت، قدردانى از نعمت عظماى غدير و ولايت را به مردم آموخت و آيه ۴۳ سوره اعراف: «الْحَمْدُ للَّه الَّذى هَدانا لِهذا وَ ما كُنّا لِنَهْتَدِىَ لَوْ لا اَنْ هَدانَا اللَّهُ» را شاهد آورده فرمود: «بگوييد: سپاس خدايى را كه ما را به اين راه هدايت كرد، و اگر خدا هدايت نمى كرد ما هدايت نمى شديم. فرستادگان پروردگارمان به حق آمده اند» :
وَ قُولُوا: «الْحَمْدُ للَّه الَّذى هَدانا لِهذا وَ ما كُنّا لِنَهْتَدِىَ لَوْ لا اَنْ هَدانَا اللَّهُ لَقَدْ جاءَتْ رُسُلُ رَبِّنا بِالْحَقِّ» .
و بگوييد: «اَلْحَمْدُ للَّه الَّذى هَدانا لِهذا وَ ما كُنّا لِنَهْتَدِىَ لَوْ لا اَنْ هَدانَا اللَّهُ ...» : «حمد و سپاس خداى را كه ما را به اين راه هدايت كرد، و اگر خداوند هدايت نمىكرد ما هدايت نمىشديم. فرستادگان پروردگارمان به حق آمده اند» .
حمد در خطبه غدير××× 1 سخنرانى استثنائى غدير: ص 146 - 137. واقعه قرآنى غدير: ص 80 79 . ×××
سخنرانى تاريخى پيامبرصلى الله عليه وآله در غدير كه حدود يك ساعت طول كشيد در يازده بخش قابل ترسيم است.
پيامبرصلى الله عليه وآله خطبه غدير را با ستايش پروردگار آغاز كرد: بِسْمِ اللَّه الرَّحْمنِ الرَّحيمِ الْحَمْدُ للَّهِ الَّذى عَلا فى تَوَحُّدِهِ وَ دَنا فى تَفَرُّدِهِ وَ جَلَّ فى سُلْطانِهِ وَ عَظُمَ فى اَرْكانِهِ وَ اَحاطَ بِكُلِّ شَىْءٍ عِلْماً وَ هُوَ فى مَكانِهِ وَ قَهَرَ جَميعَ الْخَلْقِ بِقُدْرَتِهِ وَ بُرْهانِهِ ...
به تعبير ديگر اولين بخش از خطابه بلند غدير، حمد و ثناى الهى بود كه طبيعتاً آغاز هر سخنرانى با نام پروردگار است. اما قابل توجه بود كه حضرت عظمت خداوند را با عباراتى بسيار بلند بر زبان جارى كرد؛ كه از يك سو محتوايى سنگين و از سوى ديگر از فصاحت و بلاغت بسيار بالايى برخوردار بود.
با عبارت »الْحَمْدُ للَّهِ الَّذى عَلا فى تَوَحُّدِهِ وَ دَنا فى تَفَرُّدِهِ« علوّ و يگانگى و جلالت و احاطه و غلبه پروردگار متعال اولين كلماتى بود كه بر لسان مبارك حضرت جارى شد:
1- ياد عظمت خداوند
با عبارت »الْحَمْدُ للَّه الَّذى عَلا فى تَوَحُّدِهِ وَ دَنا فى تَفَرُّدِهِ« علو و يگانگى و جلالت و احاطه و غلبه پروردگار، اولين كلماتى بود كه بر لسان مبارك حضرت جارى شد. آنگاه پيامبرصلى الله عليه وآله با اشاره به آيه 13 سوره بروج از »اِنَّهُ هُوَ يُبْدِئُ وَ يُعيدُ« ياد كرد.
2- قدرت و فضل الهى
در فراز بعدى، خلقت الهى را با جمله »بارِئُ الْمَسْمُوكاتِ وَ داحِى الْمَدْحُوّاتِ ...« مطرح كرد و خلق و گردانندگى و تسلط خدا بر همه مخلوقات آسمانى و زمينى را در كنار تفضّل و كرم پروردگار يادآور شد، كه رحمت او فراگير است و در عذاب خلايق عجله نمىنمايد.
3- علم بيكرانه پروردگار
قسمت بعدىِ حمد و ثنا با اين جملات بود: »قَدْ فَهِمَ السَّرائِرَ وَ عَلِمَ الضَّمائِرَ ...« ، كه اشاراتى به علم خداوند متعال داشت؛ علمى كه از باطن و خفاياى امور اطلاع دارد و غلبه مطلق از آنِ ذات مقدس اوست؛ و خلق و افرينش او بدون هيچ سابقه و نمونهاى از خلقت بوده است.
4- قداست خالق
آنگاه پيامبرصلى الله عليه وآله با ذكر آيه 103 سوره انعام: »وَ هُوَ يُدْرِكُ الاَبْصارَ وَ هُوَ اللَّطيفُ الْخَبيرُ« عدم دسترسى به كُنه ذات الهى را مطرح كرد، كه جز آنچه خداوند در وصف خويش فرموده هيچ كس راهى به معرفت او ندارد.
در جملات بعدى اشاره به قداست و نور الهى كرد كه هيچ شريك و همتايى براى او نيست و نيازى به كمك ندارد. سپس بار ديگر خلقت بديع خدا را ياد كرد كه بدون هيچ نمونهاى و نه زحمتى و نه كمكى خلق فرموده، و با يك اراده مخلوقات را در زيباترين صورت به وجود آورده است.
5 - تسليم در برابر ذات الهى
آنگاه تسليم همه مخلوقات را در برابر ذات الهى با عباراتى بلند و زيبا يادآور شد كه در برابر عظمت او همه متواضع، و در برابر عزت او همه ذليل، و در برابر قدرت او همه تسليم، و در برابر هيبت او همه خاضع هستند.
پس از آن با اشاره به آيه 54 سوره اعراف: »يُغْشِى اللَّيْلَ النَّهارَ يَطْلُبُهُ حَثيثاً« ، اشاره به چرخش خاضعانه افلاك نمود.
6 - بندگان در پناه اللَّه
آن حضرت در جملات بعدى با گنجانيدن سوره توحيد در كلام خود وحدانيت خدا را ياد كرد كه نه شبيهى دارد و نه ضدّى، و نه مىزايد و نه زاييده شده است »وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفْواً اَحَدٌ« .
آنگاه افزود كه حيات و مرگ و فقر و غنا، و خنده و گريه، و منع و عطا همه در يدِ قدرت اوست؛ و اين عبارات را با اشاره به آيه اول سوره مُلك به پايان برد كه »لَهُ الْمُلْكُ وَ لَهُ الْحَمْدُ، بِيَدِهِ الْخَيْرُ وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَىْءٍ قَديرٌ« .
سپس پناه بودن خداوند براى بندگانش را با زيباترين كلمات ذكر كرد كه از جمله آنها »مُسْتَجيبُ الدُّعاءِ« ، »لايَضْجُرُهُ صُراخُ الْمُسْتَصْرِخينَ« و »مَوْلَى الْمُؤْمِنينَ« بود.
7- سپاسگزارى و اطاعت او
آخرين فراز حمد و ثناى اين خطابه، سپاسى بلند بود كه آيه 285 سوره بقره در آن گنجانده شده بود. حضرت در اين فراز جمله »اَحْمَدُهُ كَثيراً وَ اَشْكُرُهُ دائِماً« را با آيه »آمَنَ الرَّسُولُ بِما اُنْزِلَ اِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ وَ الْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَ مَلائِكَتِهِ وَ كُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ، لا نُفَرِّقُ بَيْنَ اَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ وَ قالُوا سَمِعْنا وَ اَطَعْنا ...« آميخت.
سپس آن را مقدمهاى براى سمع و طاعت در امر خاص الهى براى اعلان ولايت در غدير قرار داد و با اشاره نامحسوسى به آيه تبليغ فرمود: »امر او را مىپذيرم و اطاعت مىكنم و به همه آنچه او را راضى مىكند مبادرت مىنمايم و در برابر آنچه او مقدر كند تسليم هستم، براى رغبت در اطاعت او و ترس از عقوبتش« .
متن مرحله آغازين خطابه پيامبرصلى الله عليه وآله چنين بود:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ
الْحَمْدُ للَّه الَّذى عَلا فى تَوَحُّدِهِ وَ دَنا فى تَفَرُّدِهِ وَ جَلَّ فى سُلْطانِهِ وَ عَظُمَ فى اَرْكانِهِ، وَ اَحاطَ بِكُلِّ شَىْءٍ عِلْماً وَ هُوَ فى مَكانِهِ، وَ قَهَرَ جَميعَ الْخَلْقِ بِقُدْرَتِهِ وَ بُرْهانِهِ، حَميداً لَمْيَزَلْ، مَحْمُوداً لا يَزالُ وَ مَجيداً لا يَزُولُ، وَ مُبْدِئاً وَ مُعيداً وَ كُلُّ اَمْرٍ اِلَيْهِ يَعُودُ.
بارِئُ الْمَسْمُوكاتِ وَ داحِى الْمَدْحُوّاتِ وَ جَبّارُ الاَرَضينَ وَ السَّماواتِ، قُدُّوسٌ سُبُّوحٌ، رَبُّ الْمَلائِكَةِ وَ الرُّوحِ، مُتَفَضِّلٌ عَلى جَميعِ مَنْ بَرَأَهُ، مُتَطَوِّلٌ عَلى جَميعِ مَنْ اَنْشَاَهُ.
يَلْحَظُ كُلَّ عَيْنٍ وَ الْعُيُونُ لا تَراهُ. كَريمٌ حَليمٌ ذُو اَناةٍ، قَدْ وَسِعَ كُلَّ شَىْءٍ رَحْمَتُهُ وَ مَنَّ عَلَيْهِمْ بِنِعْمَتِهِ. لا يَعْجَلُ بِانْتِقامِهِ، وَ لا يُبادِرُ اِلَيْهِمْ بِمَا اسْتَحَقُّوا مِنْ عَذابِهِ.
قَدْ فَهِمَ السَّرائِرَ وَ عَلِمَ الضَّمائِرَ، وَ لَمْ تَخْفَ عَلَيْهِ الْمَكْنُوناتُ وَ لا اشْتَبَهَتْ عَلَيْهِ الْخَفِيّاتُ. لَهُ الاِحاطَةُ بِكُلِّ شَىْءٍ وَ الْغَلَبَةُ عَلى كُلِّ شَىْءٍ وَ الْقُوَّةُ فى كُلِّ شَىْءٍ وَ الْقُدْرَةُ عَلى كُلِّ شَىْءٍ، وَ لَيْسَ مِثْلَهُ شَىْءٌ. وَ هُوَ مُنْشِئُ الشَّىْءِ حينَ لا شَىْءَ، دائِمٌ حَىٌّ وَ قائِمٌ بِالْقِسْطِ، لا اِلهَ اِلاّ هُوَ الْعَزيزُ الْحَكيمُ.
جَلَّ عَنْ اَنْ تُدْرِكَهُ الاَبْصارُ وَ هُوَ يُدْرِكُ الاَبْصارَ وَ هُوَ اللَّطيفُ الْخَبيرُ. لا يَلْحَقُ اَحَدٌ وَصْفَهُ مِنْ مُعايَنَةٍ، وَ لا يَجِدُ اَحَدٌ كَيْفَ هُوَ مِنْ سِرٍّ وَ عَلانِيَةٍ، اِلاّ بِما دَلَّ عَزَّ وَ جَلَّ عَلى نَفْسِهِ.
وَ اَشْهَدُ اَنَّهُ اللَّهُ الَّذى مَلَاَ الدَّهْرَ قُدْسُهُ، وَ الَّذى يَغْشَى الاَبَدَ نُورُهُ، وَ الَّذى يُنْفِذُ اَمْرَهُ بِلا مُشاوَرَةِ مُشيرٍ، وَ لا مَعَهُ شَريكٌ فى تَقْديرِهِ، وَ لا يُعاوَنُ فى تَدْبيرِهِ.
صَوَّرَ مَا ابْتَدَعَ عَلى غَيْرِ مِثالٍ، وَ خَلَقَ ما خَلَقَ بِلا مَعُونَةٍ مِنْ اَحَدٍ وَ لا تَكَلُّفٍ وَ لا احْتِيالٍ.
اَنْشَاَها فَكانَتْ، وَ بَرَأَها فَبانَتْ. فَهُوَ اللَّهُ الَّذى لا اِلهَ اِلاّ هُوَ الْمُتْقِنُ الصَّنْعَةَ، الْحَسَنُ الصَّنيعَةُ، الْعَدْلُ الَّذى لا يَجُورُ، وَ الاَكْرَمُ الَّذى تَرْجِعُ اِلَيْهِ الْأُمُورُ.
وَ اَشْهَدُ اَنَّهُ اللَّهُ الَّذى تَواضَعَ كُلُّ شَىْءٍ لِعَظَمَتِهِ، وَ ذَلَّ كُلُّ شَىْءٍ لِعِزَّتِهِ، وَ اسْتَسْلَمَ كُلُّ شَىْءٍ لِقُدْرَتِهِ، وَ خَضَعَ كُلُّ شَىْءٍ لِهَيْبَتِهِ. مَلِكُ الاَمْلاكِ وَ مُفَلِّكُ الاَفْلاكِ وَ مُسَخِّرُ الشَّمْسِ وَ الْقَمَرِ، كُلٌّ يَجْرى لاَجَلٍ مُسَمّى، يُكَوِّرُ اللَّيْلَ عَلَى النَّهارِ وَ يُكَوِّرُ النَّهارَ عَلَى اللَّيْلِ يَطْلُبُهُ حَثيثاً. قاصِمُ كُلِّ جَبّارٍ عَنيدٍ، وَ مُهْلِكُ كُلِّ شَيْطانٍ مَريدٍ.
لَمْ يَكُنْ لَهُ ضِدٌّ وَ لا مَعَهُ نِدٌّ، اَحَدٌ صَمَدٌ لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ وَ لَمْيَكُنْ لَهُ كُفْواً اَحَدٌ. اِلهٌ واحِدٌ وَ رَبٌّ ماجِدٌ، يَشاءُ فَيُمْضى، وَ يُريدُ فَيَقْضى، وَ يَعْلَمُ فَيُحْصى، وَ يُميتُ وَ يُحْيى، وَ يُفْقِرُ وَ يُغْنى، وَ يُضْحِكُ وَ يُبْكى، وَ يُدْنى وَ يُقْصى، وَ يَمْنَعُ وَ يُعْطى، لَهُ الْمُلْكُ وَ لَهُ الْحَمْدُ، بِيَدِهِ الْخَيْرُ وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَىْءٍ قَديرٌ. يُولِجُ اللَّيْلَ فِى النَّهارِ وَ يُولِجُ النَّهارَ فِى اللَّيْلِ، لا اِلهَ اِلاّ هُوَ الْعَزيزُ الْغَفّارُ. مُسْتَجيبُ الدُّعاءِ وَ مُجْزِلُ الْعَطاءِ، مُحْصِى الاَنْفاسِ وَ رَبُّ الْجِنَّةِ وَ النّاسِ.
الَّذى لا يُشْكِلُ عَلَيْهِ شَىْءٌ، وَ لا يُضْجِرُهُ صُراخُ الْمُسْتَصْرِخينَ، وَ لا يُبْرِمُهُ اِلْحاحُ الْمُلِحّينَ. الْعاصِمُ لِلصّالِحينَ، وَ الْمُوَفِّقُ لِلْمُفْلِحينَ، وَ مَوْلَى الْمُؤْمِنينَ وَ رَبُّ الْعالَمينَ؛ الَّذى اسْتَحَقَّ مِنْ كُلِّ مَنْ خَلَقَ اَنْ يَشْكُرَهُ وَ يَحْمَدَهُ عَلى كُلِّ حالٍ.
اَحْمَدُهُ كَثيراً وَ اَشْكُرُهُ دائِماً عَلَى السَّرّاءِ وَ الضَّرّاءِ وَ الشِّدَّةِ وَ الرَّخاءِ، وَ اُومِنُ بِهِ وَ بِمَلائِكَتِهِ وَ كُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ. اَسْمَعُ لاَمْرِهِ وَ اُطيعُ وَ اُبادِرُ اِلى كُلِّ ما يَرْضاهُ وَ اَسْتَسْلِمُ لِما قَضاهُ، رَغْبَةً فى طاعَتِهِ وَ خَوْفاً مِنْ عُقُوبَتِهِ، لاَنَّهُ اللَّهُ الَّذى لا يُؤْمَنُ مَكْرُهُ وَ لا يُخافُ جَوْرُهُ:
بسم اللَّه الرحمن الرحيم
حمد و سپاس خدايى را كه در يگانگى خود بلند مرتبه، و در تنهايى و فرد بودنش نزديك است. در قدرت و سلطه خود با جلالت و در اركان خود عظيم است. علم او به همه چيز احاطه دارد در حالى كه در جاى خود است، و همه مخلوقات را با قدرت و برهان خود تحت سيطره دارد.
هميشه مورد سپاس بوده و همچنان مورد ستايش خواهد بود. صاحب عظمتى كه از بين رفتنى نيست. ابتدا كننده و بازگرداننده اوست و هر كارى به سوى او باز مىگردد.
به وجود آورنده بالا برده شدهها )آسمانها و افلاك( و پهن كننده گستردهها )زمين( ، يگانه حكمران زمينها و آسمانها، پاك و منزّه و تسبيح شده، پروردگار ملائكه و روح، تفضّل كننده بر همه آنچه خلق كرده، و لطف كننده بر هر آنچه به وجود آورده است. هر چشمى زير نظر اوست ولى چشمها او را نمىبينند.
كَرم كننده و بردبار و تحمّل كننده است. رحمت او همه چيز را فرا گرفته و با نعمت خود بر همه آنها منّت گذارده است. در انتقام گرفتن خود عجله نمىكند، و به آنچه از عذابش كه مستحقّ آنند مبادرت نمىورزد.
باطنها و سريرهها را مىفهمد و ضماير را مىداند، و پنهانها بر او مخفى نمىماند و مخفىها بر او مشتبه نمىشود. او راست احاطه بر هر چيزى و غلبه بر همه چيز و قوّت در هر چيزى و قدرت بر هر چيزى، و مانند او شيئى نيست. اوست به وجود آورنده شيئ )چيز( هنگامى كه چيزى نبود. دائم و زنده است، و به قسط و عدل قائم است. نيست خدايى جز او كه با عزّت و حكيم است.
بالاتر از آن است كه چشمها او را درك كنند ولى او چشمها را درك مىكند و او لطف كننده و آگاه است. هيچ كس نمىتواند با ديدن به صفت او راه يابد، و كسى به چگونگى او از سرّ و آشكار دست نمىيابد مگر به آنچه خود خداوند عز و جل راهنمايى كرده است.
گواهى مىدهم براى او كه اوست خدايى كه قُدس و پاكى و منزّه بودن او روزگار را پر كرده است. او كه نورش ابديّت را فرا گرفته است. او كه دستورش را بدون مشورتِ مشورت كنندهاى اجرا مىكند و در تقديرش شريك ندارد و در تدبيرش كمك نمىشود.
آنچه ايجاد كرده بدون نمونه و مثالى تصوير نموده و آنچه خلق كرده بدون كمك از كسى و بدون زحمت و بدون احتياج به فكر و حيله خلق كرده است. آنها را ايجاد كرد پس به وجود آمدند و خلق كرد پس ظاهر شدند. پس اوست خدايى كه جز او خدايى نيست. صنعت او محكم و كار او زيباست. عادلى كه ظلم نمىكند و كَرم كنندهاى كه كارها به سوى او باز مىگردد.
شهادت مىدهم اوست خدايى كه همه چيز در مقابل عظمت او تواضع كرده و همه چيز در مقابل عزّت او ذليل شده و همه چيز در برابر قدرت او سر تسليم فرود آورده و همه چيز در برابر هيبت او خاضع شدهاند.
پادشاهِ پادشاهان و گرداننده افلاك و مسخّر كننده آفتاب و ماه، كه همه با زمانِ تعيين شده در حركت هستند. شب را بر روى روز و روز را بر روى شب مىگرداند، كه به سرعت در پى آن مىرود. در هم شكننده هر زورگوى با عناد، و هلاك كننده هر شيطان سر پيچ و متمرّد.
براى او ضدّى و همراه او معارضى نبوده است. يكتا و بىنياز است. زاييده نشده و نمىزايد، و براى او هيچ همتايى نيست. خداى يگانه و پروردگار با عظمت. مىخواهد پس به انجام مىرساند، و اراده مىكند پس مقدّر مىنمايد، و مىداند پس به شماره مىآورد. مىميراند و زنده مىكند، فقير مىكند و غنى مىنمايد، مىخنداند و مىگرياند، نزديك مىكند و دور مىنمايد، منع مىكند و عطا مىنمايد.
پادشاهى از آن او و حمد و سپاس براى اوست. خير به دست اوست و او بر هر چيزى قادر است.
شب را در روز و روز را در شب فرو مىبرد. نيست خدايى جز او كه با عزّت و آمرزنده است. اجابت كننده دعا، بسيار عطا كننده، شمارنده نَفَسها و پروردگار جنّ و بشر، كه هيچ امرى بر او مشكل نمىشود، و فرياد دادخواهان او را منضجر نمىكند، و پافشارى اصرار كنندگانش او را خسته نمىنمايد. نگهدارنده صالحين و موفّق كننده رستگاران و صاحب اختيار مؤمنان و پروردگار عالميان. خدايى كه از آنچه خلق كرده مستحق است كه او را در هر حالى شكر و سپاس گويند.
او را سپاس بسيار مىگويم و دائماً شكر مىنمايم، چه در آسايش و چه در گرفتارى، چه در حال شدت و چه در حال آرامش. و به او و ملائكهاش و كتابها و پيامبرانش ايمان مىآورم. دستور او را گوش مىدهم و اطاعت مىنمايم و به آنچه او را راضى مىكند مبادرت مىورزم و در مقابل مقدرات او تسليم مىشوم به عنوان رغبت در اطاعت او و ترس از عقوبت او، چرا كه اوست خدايى كه نمىتوان از مكر او در امان بود و به عنوان ظلم از او ترسيده نمىشود )يعنى ظلم نمىكند( .
6. تبليغ غدير با شكر و حمد الهى××× 1 تبليغ غدير در سيره معصومينعليهم السلام: ص 108 107. ×××
يكى از شاخصهاى زندگى معصومينعليهم السلام تبليغ غدير به شكلهاى مختلف است.
از جمله تبليغ غدير با شكر و حمد الهى در غدير است كه ذيلاً به بيان آن مىپردازيم:
كدام نعمت را سپاس گوييم؟
خودِ ولايت را ؟
معرفت به صاحبِ ولايت را؟
شرفى را كه در سايه ولايت به دست آوردهايم؟
همه اينها جاى شكرگزارى دارد، و در واقع خدا را بر اعظمِ نعم سپاس مىگوييم. مسئله قدردانى را به عنوان يكى از شيوههاى عملى در تبليغ غدير به ما آموختهاند.
اميرالمؤمنينعليه السلام فرمود: در اين روز خداوند را بر اين نعمت )ولايت( كه به شما عنايت كرده شكر كنيد.××× 1 عوالم العلوم: ج 3 / 15 ص 209. ×××
امام صادقعليه السلام فرمود: اين روز، روزِ شكر خداوند و حمد اوست بر آنچه خداوند از امر ولايت بر شما لطف كرده است.××× 2 بحار الانوار: ج 37 ص 170. ×××
ادعيه مفصلى درباره چگونگى شكرگزارى در اين روز وارد شده كه مضمون يكى از آنها چنين است: شكر خدا را كه فضيلتِ اين روز را به ما شناسانيد و حرمت آن را به ما فهمانيد، و با معرفت آن به ما شرافت داد.××× 3 عوالم العلوم: ج 3 / 15 ص 220 - 215. ×××
براى موارد بيشتر در مورد »حمد و ثنا« مراجعه شود به عنوان: شكر.