آخرين فراز از خطبه غدير [۱]

آخرين فراز از يازدهمين و آخرين بخش از خطبه غدير، دعاى پيامبرصلى الله عليه وآله براى مؤمنين و نفرين بر كافرين بود:

اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنينَ بِما اَدَّيْتُ وَ اَمَرْتُ وَ اغْضِبْ عَلَى الْجاحِدينَ الْكافِرينَ، وَ الْحَمْدُ للَّه رَبِّ الْعالَمينَ:

خدايا، به خاطر آنچه ادا كردم و امر نمودم مؤمنين را بيامرز، و بر منكرين كه كافرند غضب نما، و حمد و سپاس مخصوص خداوند عالم است.

همچنين كلمات نهايى پيامبرصلى الله عليه وآله در خطبه غدير دعا براى اقراركنندگان به سخنانش و نفرين بر منكرين اوامر آن حضرت بود و با حمد خداوند خطابه حضرت پايان يافت.

آيه «أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِى الْأَمْرِ مِنْكُمْ» [۲]

يكى از جلوه‏ هاى قرآنى غدير كه مورد غفلت قرار گرفته، فرازهاى دعا و زياراتى است كه در آنها به تبيين و تفسير آيات مربوط به واقعه غدير پرداخته شده است. در بسيارى از دعاها و زيارات -  به خصوص آنچه مربوط به شب و روز غدير است -  ناگفته ‏هايى از مسئله غدير به چشم مى‏ خورد كه در هيچ روايت ديگرى يافت نمى ‏شود. در مواردى شأن نزول آيات و در مواردى استشهاد به آيه‏ هاى قرآن و در مواردى مصداق قرار دادن غدير براى آيه مزبور مطرح شده است. از جمله اين موارد است:

«أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِى الْأَمْرِ مِنْكُمْ» :

«از خدا و رسول و اولى الامر از شما اطاعت كنيد» .

«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ كُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ» [۳] :

«اى كسانى كه ايمان آورده ‏ايد تقواى خدا داشته باشيد و با صادقين باشيد» .

اين آيه و دعاى مربوط به آن از دو بُعد قابل بررسى است:

متن دعا

در دعايى كه بعد از نماز روز عيد غدير مى‏ خوانيم، امام صادق‏ عليه السلام دستور داده ‏اند كه چنين بگوييم:

رَبَّنا انَّكَ امَرْتَنا بِطاعَةِ وُلاةِ امْرِكَ وَ امَرْتَنا انْ نَكُونَ مَعَ الصّادِقينَ فَقُلْتَ: «أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِى الْأَمْرِ مِنْكُمْ» وَ قُلْتَ: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ كُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ» . رَبَّنا سَمِعْنا وَ اطَعْنا[۴]:

پروردگارا، تو به ما دستور اطاعت از واليان امرت داده ‏اى و نيز دستور داده ‏اى كه با صادقين باشيم و فرموده ‏اى: «اطاعت كنيد از خدا و رسول و از اولى الامرتان» و نيز فرموده ‏اى: «اى كسانى كه ايمان آورده ‏ايد تقواى خدا پيشه كنيد و با صادقين باشيد» . پروردگارا، ما شنيديم و اطاعت كرديم.

نتيجه اعتقادى

در اين فراز دو بار از اين دو آيه ياد شده است: يک بار با اشاره در اول آن است كه با كلمه «امَرْتَنا» آمده است، يعنى خدايا تو ما را به اين دو مسئله امر كرده ‏اى. بار دوم عين دو آيه آورده شده است.

با اولو الامر و صادقين باشيم

مطرح كردن اين دو آيه درباره غدير بدين معناست كه خدايا ما با پذيرش غدير در واقع توانسته‏ ايم به دو مسئله اساسى در قرآن عمل كنيم. به عبارت ديگر غدير آمد كه بگويد: اولى الامر كيست و صادقين كيانند، و وظيفه مردم در برابر ايشان چيست؟

از پيامبرصلى الله عليه وآله درباره آيه «اولُو الامْرِ» پرسيدند. حضرت فرمود: جانشينان تا هنگامى كه بر سر حوض كوثر نزد من آيند. همه آنان هدايت كننده و هدايت شده ‏اند. خوار كردن خوار كنندگان به آنان ضرر نمى‏ رساند. آنان با قرآنند و قرآن با آنان است ... . [۵] .

در غدير پيامبرصلى الله عليه وآله اولين نفر از اين جانشينان را كه على بن ابى‏ طالب ‏عليه السلام است، از فراز آن منبر به همه نشان داد و آن چنان كه ممكن بود معرفى كرد و يازده امام بعد از او را نيز براى همه روشن ساخت و معرفى كرد كه «صادقين» اينانند.

نتيجه ‏گيرى از اين همه آن است كه هر كس امامت غدير را نپذيرد و امام ديگرى براى خود انتخاب كند، نه از اولوالامر قرآنى اطاعت كرده كه قرين خدا و رسول هستند، و نه با صادقين بوده است. در نتيجه از كسانى اطاعت كرده كه غير دستور خدا يا ضد دستور خدا را داده‏ اند و در نگاه ديگر با كاذبين بوده يا با كسانى كه صدق آنان تأييد نشده است.

آيه «أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ تَوَلَّوْا قَوْماً غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ ما هُمْ مِنْكُمْ وَ لا مِنْهُمْ...» [۶]

يكى از جلوه ‏هاى قرآنى غدير كه مورد غفلت قرار گرفته، فرازهاى دعا و زياراتى است كه در آنها به تبيين و تفسير آيات مربوط به واقعه غدير پرداخته شده است. در بسيارى از دعاها و زيارات -  به خصوص آنچه مربوط به شب و روز غدير است -  ناگفته ‏هايى از مسئله غدير به چشم مى ‏خورد كه در هيچ روايت ديگرى يافت نمى ‏شود. در مواردى شأن نزول آيات و در مواردى استشهاد به آيه ‏هاى قرآن و در مواردى مصداق قرار دادن غدير براى آيه مزبور مطرح شده است. از جمله اين موارد است:

«أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ تَوَلَّوْا قَوْماً غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ ما هُمْ مِنْكُمْ وَ لا مِنْهُمْ وَ يَحْلِفُونَ عَلَى اللَّه الْكَذِبِ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ. أعَدَّ اللَّهُ لَهُم عَذاباً شَديداً إنَّهُم ساءَ ما كانوا يَعمَلونَ . اتَّخَذُوا أَيْمانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ فَلَهُمْ عَذابٌ مُهِينٌ . لَنْ تُغْنِىَ عَنْهُمْ أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئاً أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ . يَوْمَ يَبْعَثُهُمُ اللَّهُ جَمِيعاً فَيَحْلِفُونَ لَهُ كَما يَحْلِفُونَ لَكُمْ وَ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ عَلى شَىْ‏ءٍ أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْكاذِبُونَ . اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ الشَّيْطانُ فَأَنْساهُمْ ذِكْرَ اللَّهِ أُولئِكَ حِزْبُ الشَّيْطانِ أَلا إِنَّ حِزْبَ الشَّيْطانِ هُمُ الْخاسِرُونَ» :

«آيا نگاه نمى‏ كنى به كسانى كه پذيرفتند ولايت قومى را كه خداوند بر آنان غضب كرده كه آنان نه از شمايند و نه از آنان؛ و به خدا قسمِ دروغ ياد مى‏ كنند در حالى كه خود مى‏ دانند. آنان قسم ‏هاى خود را سپر قرار داده‏ اند و بدين وسيله مانع راه خدا شده‏ اند و براى آنان عذاب خوار كننده‏ اى است. اموال و اولادشان هيچ فايده ‏اى براى آنان نخواهد داشت؛ آنان اصحاب آتش ‏اند كه در آن دائمى خواهند بود. روزى كه خدا همه آنان را مبعوث مى‏ فرمايد آنان براى خدا هم قسم ياد مى‏ كنند همان گونه كه براى شما قسم ياد مى ‏كنند، و گمان مى‏ كنند بر پايه ‏اى استوارند، ولى آگاه باشيد كه آنان دروغگويانند. شيطان بال خود را بر آنان گسترده و ياد خدا را از خاطر آنان برده است. اينان حزب شيطانند، و آگاه باشيد كه حزب شيطان زيانكارانند» .

«الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً»[۷]:

«امروز دين شما را كامل كردم و نعمتم را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان دين شما راضى شدم» .

«إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ»[۸] :

«تو ترساننده ‏اى و براى هر قومى هدايت كننده‏ اى است» .

«إِنْ يَدْعُونَ إِلاّ شَيْطاناً مَرِيداً لَعَنَهُ اللَّهُ وَ قالَ لَأَتَّخِذَنَّ مِنْ عِبادِكَ نَصِيباً مَفْرُوضاً وَ لَأُضِلَّنَّهُمْ وَ لَأُمَنِّيَنَّهُمْ وَ لَآمُرَنَّهُمْ فليبتكن آذان الانعام فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ وَ مَنْ يَتَّخِذِ الشَّيْطانَ وَلِيّاً مِنْ دُونِ اللَّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْراناً مُبِيناً يَعِدُهُمْ وَ يُمَنِّيهِمْ وَ ما يَعِدُهُمُ الشَّيْطانُ إِلاّ غُرُوراً»[۹] :

«جز شيطانِ عصيانگرى را -  كه خدا او را لعنت كند -  صدا نمى‏ زنند. شيطان گفت: حتماً از بندگان تو نصيب معينى خواهم گرفت و آنان را گمراه نموده و اميدوار خواهم كرد، و به آنان دستور خواهم داد تا گوش چهار پايان را به علامت جاهليت براى بت‏ها بِبُرند، و به آنان دستور خواهم داد كه خلق خدا را تغيير دهند، و هر كس شيطان را ولى خود حساب كند و خدا را كنار بگذارد، خسارت روشنى كرده است. شيطان به آنان وعده مى‏ دهد و آنان را اميدوار مى‏ كند، ولى شيطان جز مغرور كردن چيزى به آنان وعده نمى ‏دهد» .

«وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ. الَّذِينَ يُكَذِّبُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ»[۱۰] :

«واى در آن روز بر تكذيب كنندگان كه روز قيامت را تكذيب مى ‏كنند» .

اين آيات و دعاى مربوط به آن از دو بُعد قابل بررسى است:

متن دعا

در فرازى از دعاى بعد از نماز روز غدير چنين مى‏ خوانيم:

فَاشْهَدُ يا الهى انَّ الامامَ الْهادِى الْمُرْشِدَ الرَّشيدَ عَلِىَّ بْنَ ابى ‏طالِبٍ اميرَالْمُؤْمِنينَ الَّذى ...، جَعَلْتَ الاقْرارَ بِوِلايَتِهِ تَمامَ تَوْحيدِكَ وَ الاخْلاصَ لَكَ بِوَحْدانِيَّتِكَ وَ اكْمالَ دينِكَ وَ تَمامَ نِعْمَتِكَ عَلى جَميعِ خَلْقِكَ، فَقُلْتَ وَ قَوْلُكَ الْحَقُّ: «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً» .

فَلَكَ الْحَمْدُ عَلى ما مَنَنْتَ بِهِ عَلَيْنا مِنَ الاخْلاصِ لَكَ بِوَحْدانِيَّتِكَ، وَ جُدْتَ عَلَيْنا بِمُوالاةِ وَلِيِّكَ الْهادى مِنْ بَعْدِ نَبِيِّكَ النَّذيرِ الْمُنْذِرِ، وَ رَضيتَ لَنَا الاسْلامَ ديناً بِمَوْلانا، وَ اتْمَمْتَ عَلَيْنا نِعْمَتَكَ بِالَّذى جَدَّدْتَ لَنا عَهْدَكَ وَ ميثاقَكَ، وَ ذَكَّرْتَنا ذلِكَ وَ جَعَلْتَنا مِنْ اهْلِ الاخْلاصِ وَ التَّصْديقِ لِعَهْدِكَ وَ ميثاقِكَ وَ مِنْ اهْلِ الْوَفاءِ بِذلِكَ، وَ لَمْ تَجْعَلْنا مِنَ النّاكِثينَ وَ الْمُكَذِّبينَ الَّذينَ يُكَذِّبُونَ، الْجاحِدينَ بِيَوْمِ الدّينِ، وَ لَمْ تَجْعَلْنا مِنَ الْمُغَيِّرينَ وَ الْمُبَدِّلينَ وَ الْمُحَرِّفينَ وَ الْمُبَتِّكينَ آذانَ الانْعامَ، وَ الْمُغَيِّرينَ خَلْقَ اللَّهِ، وَ مِنَ الَّذينَ اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ الشَّيْطانُ فَأَنْساهُمْ ذِكْرَ اللَّهِ، وَ صَدَّهُمْ عَنِ السّبيلِ وَ الصِّراطِ الْمُسْتَقيمِ ... .

اللَّهُمَّ الْعَنِ الْجاحِدينَ وَ النّاكِثينَ وَ الْمُغَيِّرينَ وَ الْمُبَدِّلينَ وَ الْمُكَذِّبينَ الَّذينَ يُكَذِّبُونَ بِيَوْمِ الدّينِ مِنَ الْأَوَّلينَ وَ الْآخِرينَ [۱۱] :

الهى، من شهادت مى‏ دهم كه امام هدايت كننده ارشاد كننده هدايت شده على بن ابى ‏طالب اميرالمؤمنين است، كه اقرار به ولايت او را كامل بودن توحيدت و اخلاص در يگانگى ‏ات و كامل شدن دينت و تمام نعمتت بر همه خلقت قرار دادى و فرمودى - و كلام تو حق است -  : «امروز دين شما را كامل كردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان دين شما راضى شدم» .

پس تو را شكر بر آنچه بر ما منت نهاده‏اى از اخلاص به توحيدت و بر آنچه بر ما كرم كرده‏ اى، با پذيرفتن ولايت ولىّ هدايت كننده‏ ات بعد از پيامبر ترساننده منذرت، و با مولايمان اسلام را به عنوان دين ما راضى شدى، و نعمتت را با تجديد عهد و ميثاقت بر ما تمام كردى و آن پيمان را به ياد ما آوردى، و ما را از اهل اخلاص و تصديق نسبت به عهد و ميثاقت و از اهل وفا به آن قرار دادى، و ما را از عهدشكنان و تكذيب كنندگان قرار ندادى كه روز قيامت را تكذيب مى‏ كنند، و ما را از تغيير دهندگان و تبديل كنندگان و تحريف كنندگان و زنده كنندگان اعمال جاهليت و تغيير دهندگان خلق خدا قرار ندادى، و از كسانى كه شيطان بال خود را بر آنان گسترانده و ياد خدا را از خاطر آنان برده و از راه راست مانع شده، قرار ندادى.

خدايا، لعنت كن انكار كنندگان و پيمان شكنان و تغيير دهندگان و تبديل كنندگان و تكذيب كنندگانى كه روز قيامت را تكذيب مى ‏كنند، از اولين و آخرين.

نتيجه اعتقادى

در اين فراز از دعاى روز غدير، پنج آيه به تصريح يا تضمين و يا اشاره گنجانده شده است:

آيه اول آيه اكمال است كه ابتدا به صورت اشاره با عبارت «جَعَلْتَ الاقْرارِ بِوِلايَتِهِ ... ، اكْمالَ دينِكَ وَ تَمامَ نِعْمَتِكَ» آمده و بعد از آن اصل آيه عيناً آورده شده است. بعد از ذكر اصل آيه يک بار ديگر به اشاره با عبارت «وَ رَضيتَ لَنَا الاسْلامَ ديناً بِمَوْلانا وَ اتْمَمْتَ عَلَيْنا نِعْمَتَكَ» آمده است.

آيه دوم «إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ ...» است كه به صورت تضمين در كلام آمده و با عبارت «بِمُوالاةِ وَلِيِّكَ الْهادى مِنْ بَعْدِ نَبِيِّكَ النَّذيرِ الْمُنْذِرِ» ذكر شده است.

آيه سوم آيه «مكذبين بيوم الدين» است كه دو بار در اين فراز دعا مطرح شده است؛ بار اول از قول دعا كننده و به عنوان نفى آن با عبارت «وَ لَمْ تَجْعَلْنا مِنَ النّاكِثينَ وَ الْمُكَذِّبينَ الَّذينَ يُكَذِّبُونَ الْجاحِدينَ بِيَوْمِ الدّينِ» ذكر شده، و بار دوم در لعنت بر مكذبين با عبارت «اللّهُمَّ الْعَنِ ... ، الْمُكَذِّبينَ الَّذينَ يُكَذِّبُونَ بِيَوْمِ الدّينِ» آمده است.

آيه چهارم «فَلَيُبَتِّكُنَّ آذانَ الْأَنْعامِ» از سوره نساء است كه به صورت تضمين در كلام و نفى آن از دعا كننده، با عبارت «وَ لَمْ تَجْعَلْنا مِنَ الْمُغَيِّرينَ وَ الْمُبَدِّلينَ وَ الْمُحَرِّفينَ وَ الْمُبَتِّكينَ آذانَ الانْعامِ وَ الْمُغَيِّرينَ خَلْقَ اللَّهِ» ذكر شده است.

آيه پنجم «اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ الشَّيْطانُ» است كه عبارت «فَصَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ» از آيه قبل در آخر اين فراز آورده شده و به صورت تضمين در كلام و نفى آن از دعا كننده با عبارت «وَ لَمْ تَجْعَلْنا ... ، مِنَ الَّذينَ اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ الشَّيْطانُ فَأَنْساهُمْ ذِكْرَ اللَّهِ وَ صَدَّهُمْ عَنِ السَّبيلِ» ذكر شده است.

از اين فراز دعاى روز غدير هفت نكته استفاده مى‏ شود: ولايت كمال توحيد، تفسير «إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ» ، تفسير آيه اكمال، تفسير آيه «المكذبين بيوم الدين» ، تفسير آيات سوره نساء، تفسير «اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ الشَّيْطانُ» ، لعنت بر حزب شيطان؛ كه به تفصيل اين هفت مورد مى‏ پردازيم.

نكته اول: ولايت كمال توحيد

اقرار به يگانگى خداوند چه ارتباطى به پذيرفتن ولايت مى‏ تواند داشته باشد كه كمال توحيد حساب شده است؟ اين همان نكته ‏اى است كه در اين فراز دعا به آن اشاره شده و دو عبارت در بيان آن ذكر شده است: يكى تمام توحيد، و ديگرى اخلاص در اقرار به وحدانيت.

اين فصل پيچيده از غدير مى‏ تواند بدان معنى باشد كه پذيرنده ولايت كه يک امر الهى است در واقع سر تعظيم در برابر خدا فرود آورده و اين آخرين و مهم ‏ترين دستور الهى را پذيرفته است؛ و اين گونه توحيد خود را در اعلى درجه به نمايش گذاشته است. نقطه مقابل كسانى هستند كه با نپذيرفتن ولايت -  همانند شيطان -  در عين اقرار به توحيد، خداهاى ديگرى از قبيل هواى نفس و تكبر و آنان كه در برابر خدا قد عَلَم كرده‏ اند را نيز پذيرفته ‏اند.

بنابراين انكار يا قبول نكردن غدير حتى در توحيد و اقرار به وحدانيت اشخاص نيز مؤثر مى ‏افتد و آن را از خالص بودن بيرون مى ‏آورد، چنان كه نقطه متقابل آن پذيرفتن غدير است كه اخلاص در توحيد و ادعاى خالصانه در اعتقاد به يگانگى خداوند است.

نكته دوم: تفسير «إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ»

با توجه به آنچه در بيان آيه گذشت [۱۲]، در اين فراز دعا هم تصريح مى‏ كند كه ما طبق نص آيه قرآن موظفيم بعد از پيامبرصلى الله عليه وآله از هدايتگرانى پيروى كنيم. اكنون از اين فراز دعا مى‏ فهميم كه مصداق «لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ» اميرالمؤمنين‏ عليه السلام است آنجا كه مى‏ فرمايد: «وَ جُدْتَ عَلَيْنا بِمُوالاةِ وَلِيِّكَ الْهادى مِنْ بَعْدِ نَبِيِّكَ النَّذيرِ الْمُنْذِرِ» .

نكته سوم: تفسير آيه اكمال

نكات جالبى از تفسير «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ ...» در اين فراز از دعاى غدير نهفته كه در جاى ديگرى به اين صراحت يافت نمى‏ شود، و بيانگر ابعاد گسترده اين يک آيه در قرآن است:

الف. اتمام نعمت بر همه مردم

پاسخ اين سؤال كه آيا غدير نعمت را بر مؤمنان تمام كرد يا بر همه بشريت، در اين فراز دعا آمده است آنجا كه مى ‏فرمايد: جَعَلْتَ الْاقْرارَ بِوِلايَتِهِ ... ، تَمامَ نِعْمَتِكَ عَلى جَميعِ خَلْقِكَ: خدايا، اقرار به ولايت على‏ عليه السلام را كامل شدن نعمت بر همه خلقت قرار دادى.

اين بدان معنى است كه اگر بشريت در هر دين و مذهب و فكر و اعتقادى باشد صلاحش و كامل‏ ترين شكل استفاده‏ اش از نعمت خدا در پذيرفتن ولايت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام است، و خداوند با اعلام ولايت در نزول نعمتش بر بندگان هيچ فروگذار نكرده است. حتى مخالفان و دشمنان اهل‏ بيت‏ عليهم السلام اولين محروميت‏شان استفاده نكردن از نعمت تامه الهى است و اين گونه بر خود ضربه زده و در برابر ذات الهى ناسپاسى بزرگى را مرتكب مى‏ شوند

ب. تحقق عملى تمام نعمت

اتمام نعمت از سوى خداوند با اعلام ولايت انجام شده، چه مردم بفهمند و چه نفهمند، و چه بپذيرند و چه نپذيرند. اما از آنجا كه آثار اين اتمام نعمت بايد در بندگان ظاهر شود و مقصود خداوند تعالى هدايت بشر است، تحقق عملى آن هنگامى است مردم ارزش اين نعمت را درک كنند و به آن ارج نهند و آن را بپذيرند. اكنون در مقام سپاسگزارى از درک اين نعمت دو جهت را مطرح مى ‏كنيم:

اول: تجديد پيمان با اقرار روز الَست درباره ولايت و يادآورى آن، و تصديق خالصانه آن ميثاق و اعلام وفادارى به آن.

دوم: از عهدشكنان نبودن، تكذيب نكردن به جاى اقرار، از تغيير دهندگان طبق خواسته خود نبودن، از بازگشت كنندگان به جاهليت نبودن، از حزب شيطان نبودن.

ج. رمز رضايت از اسلام

كلمه «اليوم» گوياى آن است كه خداوند در روز غدير اسلام را به عنوان دين مردم راضى شده است، اما هنوز نياز به يک كلمه صريح احساس مى‏شود كه بگويد در «الْيَوْمَ» چه مسئله ‏اى اتفاق افتاده و چه جهت جديدى در اسلام مطرح شده كه باعث كمال آن شده است. شايد صريح‏ ترين واژه‏ اى كه گوياى اين معنا باشد همان است كه در اين فراز دعا به چشم مى ‏خورد، آنجا كه مى‏ فرمايد: «رَضيتَ لَنَا الاسْلامَ ديناً بِمَوْلانا» .

اين بدان معنى است كه هر چه هست از بركت وجود اميرالمؤمنين‏ عليه السلام است، و جا دارد بگوييم: به خاطر مولاى ما، و به بركت وجود مولاى ما و به تأثيرى كه وجود مبارک حجةاللَّه در دين ما دارد، و به خاطر ضربه‏ اى كه دين از جاى خالى حجت خدا مى ‏خورد، و با توجه به نياز ابدى دين به وجود معصومى چون اميرالمؤمنين ‏عليه السلام، خداوند در حالى اسلام كسى را مى ‏پذيرد و از اسلام او راضى مى ‏شود كه ولايت و صاحب اختيارى مقام عصمت را پذيرفته باشد.

نكته چهارم: تفسير آيه «المكذبين بِيَوْمِ الدِّينِ»

در آياتى از قرآن تكذيب به «يوم الدِّينِ» و در آياتى ديگر به «الدِّينِ» نسبت داده شده است. منظور از «دين» در اين موارد ولايت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام است كه در روايات متعددى به آن تصريح شده است. آنچه به عنوان نتيجه‏ گيرى از اين ارتباط به دست مى‏ آوريم آن است كه انكار ولايت يا به معناى انكار قيامت است كه از آن به «يوم الدِّينِ» تعبير شده، و يا انكار «دين» است كه به دين كامل الهى معنى شده است.[۱۳]

امام صادق ‏عليه السلام درباره آيه «فَما يُكَذِّبُكَ بَعْدُ بِالدِّينِ» مى ‏فرمايد: دين ولايت على بن ابى‏ طالب است» . [۱۴]

امام كاظم‏ عليه السلام آيات قبل را هم مطرح كرده مى ‏فرمايد: «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِى أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ، ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلِينَ» ، اين انسانى كه در بهترين صورت خلق شده به خاطر بغض اميرالمؤمنين‏ عليه السلام تا اسْفَل السّافِلينَ مى ‏رود. آنگاه از او مى‏ پرسند: «فَما يُكَذِّبُكَ بَعْدُ بِالدِّينِ» : «چه چيزى باعث شد كه دين را تكذيب نمايى» ؟ منظور از دين ولايت على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام است.[۱۵]

امام رضاعليه السلام در بيان آيه «أَ رَأَيْتَ الَّذِى يُكَذِّبُ بِالدِّينِ» ، فرمود: منظور كسى است كه ولايت على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام را نمى‏ پذيرد و آن را انكار مى‏ كند. [۱۶]

نكته پنجم: تفسير آيات سوره نساء

آنان كه دعوت سقيفه را پذيرفته ‏اند در واقع شيطان را صدا مى‏ زنند، بلكه هم آن شيطان و هم اين شيطان را صدا مى زنند.

با توجه به اينكه در اين فراز از دعاى غدير، آيه مزبور دقيقاً بر منكرين ولايت و مخالفين حضرت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام تطبيق شده، تفسير گونه ‏اى بر آيه چنين ترسيم مى ‏شود:

مخالفين ولايت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام كه سقيفه را به جاى آن حضرت پذيرفته‏ اند، جز شيطانِ رانده شده ‏اى را صدا نمى‏ زنند كه مورد لعنت خدا قرار گرفته است. او كه گفته است: از بندگان خدا نصيبى را به خود اختصاص خواهم داد و آنان را گمراه خواهم كرد و آنان را اميدوار به آرزوهاى واهى خواهم نمود و به آنان دستور خواهم داد تا رسوم جاهليت و بت‏ پرستى را برگردانند، و تا آنجا پيش روند كه خلق خدا را تغيير دهند.

با توجه به تصميمات چنين شيطانى، هر كس او را ولىّ خود قرار دهد و خدا را كنار گذارد خسارت واضحى نموده است. شيطانى كه به آنان وعده‏ هاى دروغين مى ‏دهد و آنان را به آرزوهاى پوچ اميدوار مى‏ كند، ولى جز حيله و مغرور كردن هدف ديگرى ندارد.

نكته ششم: تفسير «اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ الشَّيْطانُ»

خداوند در پنج آيه از سوره مجادله گروهى را معرفى مى‏ كند كه مورد غضب او هستند. آنگاه به بيان حيله‏ هاى آنان مى‏ پردازد و سپس اعلام مى‏ كند كه شيطان كاملاً بر آنان مسلط است و بايد آنان را حزب شيطان بناميم. با در نظر گرفتن اينكه در اين فراز از دعاى غدير آيات مزبور به مخالفين اميرالمؤمنين‏ عليه السلام و برگزينندگان راهى غير از غدير تفسير شده، مى‏ توان آيات مزبور را چنين معنى كرد:

آيا نمى‏ نگرى به قومى كه ولايت سقيفه را پذيرفته ‏اند كه خدا بر آنان غضب كرده است. اين پيروان سقيفه نه از شمايند و نه از آنان. از شگردهاى آنان قسمِ دروغ است در حالى كه در باطن حقيقت را مى ‏دانند. آنان قسم ‏هاى خود را سپرى در برابر اميرالمؤمنين‏ عليه السلام قرار داده ‏اند، و با اين روش بر سر راه خدا مانع ايجاد مى ‏كنند.

بنابراين طرفداران سقيفه بايد منتظر عذاب خوار كننده ‏اى باشند، و آنان جهنمى ‏اند و دائم در آنجا خواهند بود. آنان حتى در روز قيامت كه در پيشگاه الهى براى محاكمه آورده مى‏ شوند دست از قسم‏ هاى دروغين خود بر نمى ‏دارند، و هنوز بر اين باورند كه ره توشه‏ اى براى قيامت آورده‏ اند.

واقعيت آن است كه شيطان چنان آنان را زير بال‏ هاى خود گرفته كه ياد خدا را از خاطر آنان محو كرده است. آنچه مى ‏ماند آن است كه اينان حزب و دار و دسته شيطان هستند، و پيداست كه حزب شيطان جز خسارت هيچ نتيجه‏ اى به دست نخواهد آورد.

اميرالمؤمنين عليه السلام درباره شگردهاى سقيفه كه باعث گمراهى مردم تا ابد شد، مى‏ فرمايد: بدانيد كه اگر حق خالص بود در آن اختلافى نبود، و اگر باطل خالص بود بر هيچ صاحب عقلى مخفى نمى‏ ماند؛ ولى قسمتى از حق و قسمتى از باطل گرفته مى‏ شود و با يكديگر مخلوط مى‏ شود، و آنجاست كه هر دو با هم به صورت يک مطلب ديده مى‏ شوند. در اين هنگام است كه «اسْتَحْوَذَ الشَّيْطانُ عَلى اوْلِيائِهِ» : «شيطان بر اوليائش بال مى‏ گستراند» ، و آنان كه از سوى خداوند حسن عاقبت برايشان در نظر گرفته شده نجات مى ‏يابند.[۱۷]

نكته هفتم: لعنت بر حزب شيطان

با تطبيق آيات مذكور بر مخالفان اميرالمؤمنين‏ عليه السلام، در روز غدير به ما دستور داده‏اند كه مصداق اين آيات را مورد لعن قرار دهيم. اگر ما سردمداران سقيفه را لعن مى‏كنيم به استناد قرآن اوصافى دارند كه مستحق لعن هستند و عين همان صفات مذكور در قرآن را در لعن خود مى ‏آوريم: اللَّهُمَّ الْعَنِ الْمُغَيِّرينَ وَ الْمُبَدِّلينَ وَ الْمُكَذِّبينَ بِيَوْمِ الدّينِ ... .


در يك جمع‏بندى از آيات ذكر شده در اين فراز از دعا، دشمنان و منكران ولايت اميرالمؤمنين‏عليه السلام را لعن مى‏كنيم به خاطر آنكه در برابر ولايتى كه در غدير توسط پيامبرصلى الله عليه وآله از طرف خداوند اعلام شد، دست به اقدامات كينه ‏توزانه عظيمى زدند كه آثار آن تا آخر روزگار محو شدنى نيست. آنان طبق اين آيات متصف به اين اوصافند:


منكر، عهدشكن، تغيير دهنده، تبديل كننده، تكذيب كننده، تحريف كننده، فراموش كننده ياد خدا، مانع شونده از صراط مستقيم، و نهايتاً حزب شيطان كه زير بال او آرام گرفته ‏اند.


۷.  آيه »إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ«××× ۲ رعد /  ۷. غدير در قرآن: ج ۳ ص ۴۰۶  - ۴۰۲ ۳۶۱  - ۳۵۹. ×××

   يكى از جلوه‏ هاى قرآنى غدير كه مورد غفلت قرار گرفته، فرازهاى دعا و زياراتى است كه در آنها به تبيين و تفسير آيات مربوط به واقعه غدير پرداخته شده است. در بسيارى از دعاها و زيارات -  به خصوص آنچه مربوط به شب و روز غدير است -  ناگفته ‏هايى از مسئله غدير به چشم مى‏ خورد كه در هيچ روايت ديگرى يافت نمى‏ شود. در مواردى شأن نزول آيات و در مواردى استشهاد به آيه‏هاى قرآن و در مواردى مصداق قرار دادن غدير براى آيه مزبور مطرح شده است. از جمله اين موارد است:


»إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ« : »تو ترساننده‏اى، و براى هر قومى هدايت كننده‏اى است« .


اين آيه و دعاى مربوط به آن از دو بُعد قابل بررسى است:


۱-  متن دعا

در دعاى ندبه، درباره مسير رسالت نبوى به اين فراز مى‏رسيم:


فَلَمَّا انْقَضَتْ ايّامُهُ اقامَ وَلِيَّهُ عَلِىَّ بْنَ ابى‏طالِبٍ صَلَواتُكَ عَلَيْهِما وَ آلِهِما هادِياً اذْ كانَ هُوَ المُنْذِرُ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ، فَقالَ وَ الْمَلأ امامَهُ: مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ، اللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداه وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ××× ۱ بحار الانوار: ج ۹۹ ص ۱۰۶. ×××:


آنگاه كه دوران رسالت پيامبرصلى الله عليه وآله سرآمد ولىّ خود على بن ابى‏طالب‏عليه السلام را به عنوان هدايتگر مردم منصوب نمود، چرا كه او ترساننده مردم بود و هر قومى هدايتگرى مى‏خواهد. لذا در حالى كه مردم در برابر او بودند فرمود: هر كس من صاحب اختيار او هستم على صاحب اختيار اوست. خدايا، دوست بدار هر كس او را دوست بدارد و دشمن بدار هر كس او را دشمن بدارد و يارى كن هر كس او را يارى كند و خوار كن هر كس او را خوار كند.


۲-  نتيجه اعتقادى

در اين فراز از دعا آيه »إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ ...« به صورت تفسير در ضمن كلام گنجانده شده است، به اين صورت كه وقتى مى‏گويد: »على‏عليه السلام را به عنوان هدايتگر مردم منصوب نمود« دليل اين كار را اشاره به آيه قرار مى‏دهد و به صراحت تفسير مى‏كند كه در اين آيه »مُنْذِرٌ« پيامبرصلى الله عليه وآله و »هدايتگر« على‏عليه السلام است.


الف. حلقه وصل رسالت و وصايت

در واقع آيه »إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ ...« در اينجا به عنوان حلقه وصل بين رسالت و وصايت مطرح شده است؛ به اين صورت كه پايان دوران رسالت به عنوان نيمه اول آيه، يعنى دوران »انذار« و مصداق »إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ« تلقى مى‏شود؛ و آغاز دوره وصايت به عنوان نيمه دوم آيه، يعنى دوران »هدايت« و مصداق »لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ« در نظر گرفته مى‏شود.


ارتباط غدير به اين آيه آن قدر صريح بيان شده و با استفاده از حروف عطف و استنتاج دقيق مطرح شده كه عمق آن را مى‏نماياند. آنچه از اين فراز دعا مى‏توان استفاده كرد آن است كه پيامبرصلى الله عليه وآله پس از پايان انجام وظيفه عظيمى كه خداوند بر عهده او گذاشته بود -  و آن وظيفه انذار و ترساندن مردم از عذاب الهى بود -  گاه آن رسيد كه سرپرست و صاحب اختيار مردم على بن ابى ‏طالب‏ عليه السلام را به عنوان وظيفه سنگين بعدى -  يعنى هدايت -  منصوب و معرفى نمايد، و اين به استناد آيه »إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ« بود.


اينجا بود كه براى ورود به مرحله هدايت مراسم عظيم غدير را به راه انداخت و طى آن هدايتگران مردم را تا روز قيامت -  كه دوازده امام‏اند -  معرفى كرد. امام باقرعليه السلام فرمود: وقتى آيه مزبور نازل شد پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: انَا الْمُنْذِرُ وَ عَلِىٌّ الْهادى. يا عَلِىُّ، بِكَ يَهْتَدِى الْمُهْتَدُونَ بَعْدى: من ترساننده‏ام و على هدايتگر است. يا على، هدايت شوندگان بعد از من به وسيله تو هدايت مى‏شوند.××× ۱ بحار الانوار: ج ۳۵ ص ۴۰۳ ۳۹۹. ×××


ب. هدايت پس از دوران انذار

بايد توجه داشت كه اين آيه بدان معنى نيست كه پيامبرصلى الله عليه وآله فقط انذار نموده و وظيفه هدايت نداشته است؛ بلكه مرحله اول اسلام آماده‏سازى زمينه‏ هاى هدايت مردم تا روز قيامت بود كه با تلاش همه جانبه پيامبرصلى الله عليه وآله به انجام رسيد، و بستر آماده ‏اى براى ادامه راه ايجاد شد كه هر نسلى از هر قوم و ملتى در سايه آن مى‏توانست هدايت شود.


با اين زمينه هدايتگران هم معرفى شدند و جهان آماده هدايتى همگانى شد؛ اما سقيفه سدّ راه اين رشد و هدايت گرديد به گونه‏اى كه اكثريت به انحراف از حق كشيده شدند و براى صراط مستقيم اقل قليل باقى ماند.××× ۱ در اين باره مراجعه شود به كتاب: غدير در قرآن: ج ۲ ص ۳۳۸  - ۲۸۹، كه مفصلاً بحث شد. ×××


ج. جمعيت عظيم در غدير

نكته ديگرى كه از اين فراز آيه استفاده مى‏شود حضور انبوه جمعيت در برابر منبر غدير است، چنانكه فرموده: »فَقالَ وَ الْمَلَأُ امامَهُ« : »پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود در حالى كه جمعيتى بزرگ در برابر او قرار داشتند« و بعد از اين جمله فرازِ معروف غدير را آورده كه »مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ ...« .


   همچنين در مورد اشاره به اين آيه در ادعيه مراجعه شود به عنوان: دعا /  آيه »أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ تَوَلَّوْا قَوْماً غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ ما هُمْ مِنْكُمْ وَ لا مِنْهُمْ...« .


   يكى ديگر از موارد، دعاى بعد از نماز روز عيد غدير است كه در آن اين سه آيه آمده است:


»إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ« :


»تو ترساننده هستى و هر قومى هدايت كننده‏اى دارد« .


»الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً«××× ۲ مائده /  ۳. ×××:


»امروز دين شما را كامل كردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان دين شما راضى شدم« .

»وَ كُنَّا نُكَذِّبُ بِيَوْمِ الدِّينِ«××× ۱ مدثر /  ۴۶. ×××:


»و چنين بوديم كه روز قيامت را تكذيب مى‏كرديم« .


اين آيات و دعاى مربوط به آن از دو بُعد قابل بررسى است:


۱-  متن دعا

در دعايى كه بعد از نماز روز عيد غدير مى‏خوانيم چنين آمده است:


اللّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ عَلى نِعْمَتِكَ عَلَيْنا بِالَّذى هَدَيْتَنا الى مُوالاةِ وُلاةِ امْرِكَ مِنْ بَعْدِ نَبِيِّكَ، وَ الائِمَّةِ الْهادينَ الَّذينَ جَعَلْتَهُمْ ارْكاناً لِتَوْحيدِكَ، وَ اعْلامَ الْهُدى وَ مَنارَ التُّقى وَ الْعُرْوَةَ الْوُثْقى وَ كَمالَ دينِكَ وَ تَمامَ نِعْمَتِكَ، وَ مَنْ بِهِمْ وَ بِمُوالاتِهِمْ رَضيتَ لَنا الاسْلامَ ديناً، رَبَّنا فَلَكَ الْحَمْدُ، آمَنّا بِكَ، وَ صَدَّقْنا نَبِيَّكَ الرَّسُولَ النَّذيرَ الْمُنْذِرَ، وَ اتَّبَعَنَا الْهادى مِنْ بَعْدِ النَّذيرَ الْمُنْذِرَ، وَ والَيْنا وَلِيَّهُمْ، وَ عادَيْنا عَدُوَّهُمْ، وَ بَرِئْنا مِنَ الْجاحِدينَ وَ النّاكِثينَ وَ الْمُكَذِّبينَ بِيَوْمِ الدّينِ××× ۲ عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۲۱۷. الاقبال: ص ۴۷۵. ×××:


خدايا تو را شكر بر نعمتت بر ما كه ما را هدايت كردى به پذيرش ولايت واليان امرت بعد از پيامبرت، و امامان هدايت كننده‏اى كه آنان را اركان توحيدت و علامت‏هاى هدايت و مناره‏هاى تقوى و ريسمان محكم و كمال دينت و تمام نعمتت قرار دادى. آنان را كسانى قرار دادى كه با آنان و ولايتشان اسلام را به عنوان دين ما راضى شدى.


پروردگارا، تو را شكر! به تو ايمان آورديم و پيامبرِ ترساننده انذار كننده را تصديق نموديم، و از هدايت كننده بعد از نذيرِ منذر پيروى كرديم، و دوستان آنان را دوست داشتيم و با دشمنانشان دشمنى كرديم، و از منكرين و پيمان شكنان و تكذيب كنندگان روز قيامت بيزارى جستيم.

۲-  نتيجه اعتقادى

در اين فراز از دعاى روز غدير سه آيه به صورت اشاره مطرح شده است. آيه »اكمال« به عنوان صفت امامان غدير مطرح شده و با جمله »جَعَلْتَهُمْ ...،  كَمالَ دينِكَ وَ تَمامَ نِعْمَتِكَ وَ مَنْ بِهِمْ وَ بِمُوالاتِهِمْ رَضيتَ لَنَا الاسْلامَ ديناً« ذكر شده است.


آيه بعدى »إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ« است××× ۱ در اين باره مراجعه شود به كتاب: غدير در قرآن: ج ۲ ص ۱۷۴  - ۱۶۹. ×××، كه با عنوان پيروى از هادى بعد از منذر مطرح شده و در جمله »وَ اتَّبَعْنَا الْهادى مِنْ بَعْدِ النَّذيرِ الْمُنْذِرِ« گنجانده شده است.


آيه سوم در آخر اين دعاست كه به عنوان بيزارى از مكذّبين به روز قيامت ذكر آن به ميان آمده و در جمله »بَرِئْنا مِن ... ، الْمُكَذِّبينَ بِيَوْمِ الدّينِ« تضمين شده است.××× ۲ در اين باره مراجعه شود به كتاب: غدير در قرآن: ج ۳ ص ۴۲۱. ××× آنچه از اين فراز دعا استفاده مى‏شود تفسير و بيان كامل عيارى درباره »أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى« و »رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً« است، كه منظور از نعمت و مراد از رضايت رب را بيان مى‏كند. ذيلاً به بيان اين دو جهت مى‏پردازيم:


الف. تمام نعمت چيست؟

در آغاز اين فراز ابعاد نعمت پروردگار را بيان مى‏كند و آن را در هدايت به امامان معصوم‏عليهم السلام خلاصه مى‏كند و هم ايشان را كمال دين مى‏داند. در اوصاف آنان ذكر مى‏كند كه ايشان اركان توحيد و تنها چراغراه هدايت مردم‏اند. معناى متقابل اين فراز آن است كه هر كس خدا را از غير راه امامان بشناسد به اركان توحيد دست نيافته و چراغ هدايت را گم كرده و دينش ناقص است.


ب. رضايت رب به چيست؟

در قسمت ديگرى از اين دعا پرده از نكته حساسى بر مى‏دارد، و آن اينكه از مجموع غدير كدام نقطه باعث رضايت رب شده است؟ در پاسخ اين سؤال جمله »بِهِمْ وَ بِمُوالاتِهِمْ« را نشان مى‏دهد كه شامل دو ركن است: يكى پذيرفتن خود امامان به عنوان امام و صاحب اختيارمان، و ديگرى محبت و موالات آنان. اين بدان معناست كه اگر اين دو ركن از اسلام كسر شود و كسى آن دو را نداشته باشد خدا از اسلام او راضى نيست، و در واقع داخل مسلمانى نيست، و نامى از اسلام را بر خود گذاشته كه هيچ گاه خدا از او نمى‏پذيرد.


   همچنين مراجعه شود به عنوان: دعا /  آيه »وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِى آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى أَنْفُسِهِمْ...« .


۸.  آيه »إِنْ هُوَ إِلاّ عَبْدٌ أَنْعَمْنا عَلَيْهِ وَ جَعَلْناهُ مَثَلاً لِبَنِى‏إِسْرائِيلَ«××× ۱ زخرف /  ۵۹ . ××× =   دعا /  آيه »رَبَّنا إِنَّنا سَمِعْنا مُنادِياً يُنادِى لِلْإِيمانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّكُمْ فَآمَنَّا رَبَّنا فَاغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا...«


۹.  آيه »إِنْ يَدْعُونَ إِلاّ شَيْطاناً مَرِيداً«××× ۲ نساء /  ۱۱۷. ××× =   دعا /  آيه »أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ تَوَلَّوْا قَوْماً غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ ما هُمْ مِنْكُمْ وَ لا مِنْهُمْ...«


۱۰.  آيه »ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنا مِنْ عِبادِنا . فَمِنْهُمْ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ وَ...«××× ۳ فاطر /  ۳۵  - ۳۲. غدير در قرآن: ج ۳ ص ۳۶۹  - ۳۶۴. ×××

   يكى از جلوه‏هاى قرآنى غدير كه مورد غفلت قرار گرفته، فرازهاى دعا و زياراتى است كه در آنها به تبيين و تفسير آيات مربوط به واقعه غدير پرداخته شده است. در بسيارى از دعاها و زيارات -  به خصوص آنچه مربوط به شب و روز غدير است -  ناگفته‏هايى از مسئله غدير به چشم مى‏خورد كه در هيچ روايت ديگرى يافت نمى‏شود. در مواردى شأن نزول آيات و در مواردى استشهاد به آيه‏هاى قرآن و در مواردى مصداق قرار دادن غدير براى آيه مزبور مطرح شده است. از جمله اين موارد است:

»ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنا مِنْ عِبادِنا، فَمِنْهُمْ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سابِقٌ بِالْخَيْراتِ بِإِذْنِ اللَّهِ ذلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبِيرُ. جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَها يُحَلَّوْنَ فِيها مِنْ أَساوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَ لُؤْلُؤاً وَ لِباسُهُمْ فِيها حَرِيرٌ. وَ قالُوا الْحَمْدُ للَّهِ الَّذِى أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ إِنَّ رَبَّنا غفور شَكُورٌ. الَّذِى  أَحَلَّنا دارَ الْمُقامَةِ مِنْ فَضْلِهِ لا يَمَسُّنا فِيها نَصَبٌ وَ لا يَمَسُّنا فِيها لُغُوبٌ« :


»سپس كتاب را به كسانى از بندگانمان كه برگزيديم به ارث رسانديم. عده‏اى از آنان ظالم به نفس خويش بودند و عده‏اى ميانه رو، و عده‏اى پيشتاز به سوى خيرات با اجازه خدا، كه اين فضيلت بزرگ است. بهشت عدن كه وارد آن مى‏شوند، كه در آن با دستبندهايى از طلا و نيز با مرواريد مزين مى‏شوند، و لباسشان در آنجا حرير است. آنان مى‏گويند: خدا را شكر كه اندوه را از ما برد. پروردگار ما آمرزنده و سپاسگزار است. خدايى كه با فضل خود ما را به خانه اقامت آورد كه در آن به ما رنج و خستگى نمى‏رسد« .


اين آيه و دعاى مربوط به آن از دو بُعد قابل بررسى است:


۱-  متن دعا

در نمازى كه از امام صادق‏عليه السلام در اعمال روز غدير وارد شده، دعايى بعد از نماز خوانده مى‏شود كه فرازى از آن چنين است:


... وَ اجْعَلْ مَحْيانا خَيْرَ الْمَحْيا وَ مَماتَنا خَيْرَ الْمَماتِ وَ مُنْقَلَبَنا خَيْرَ الْمُنْقَلَبِ عَلى مُوالاةِ اوْلِيائِكَ وَ الْبَرائَةِ مِنْ اعْدائِكَ، حَتّى تَتَوَفّانا وَ انْتَ عَنّا راضٍ قَدْ اوْجَبْتَ لَنَا الْخُلُودَ فى جَنَّتِكَ بِرَحْمَتِكَ وَ الْمَثْوى فى جِوارِكَ وَ الانابَةَ الى دارِ الْمُقامَةِ مِنْ فَضْلِكَ، لا يَمَسُّنا فِيها نَصَبٌ وَ لا يَمَسُّنا فِيها لُغُوبٌ××× ۱ عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۲۱۹. الاقبال: ص ۴۷۵. ×××:

...خدايا، زندگى ما را بهترين زندگى و مرگ ما را بهترين مردن و محل بازگشت ما را بهترين مكان قرار ده با ولايت اوليائت و بيزارى از دشمنانت، تا آنكه ما را از دنيا ببرى در حالى كه از ما راضى هستى، و با رحمت و فضل خويش دائمى بودن در بهشت و سكونت در جوارت و بازگشت به محل دائمى اقامت را بر ما واجب فرمايى؛ آنجايى كه در آن رنج و خستگى به ما نمى‏رسد.


۲-  نتيجه اعتقادى

در آخر اين فراز از دعاى روز غدير، آخرين قسمت از آيات مذكور تضمين شده است. در اين تضمين با تغيير ضماير جمله »الَّذِى أَحَلَّنا دارَ الْمُقامَةِ مِنْ فَضْلِهِ« در آيه، به صورت »الانابَةَ الى دارِ الْمُقامَةِ مِنْ فَضْلِكَ« آمده و بقيه آيه لفظ به لفظ مطابق است.


الف. بهشت و رضوان اللَّه براى اهل ولايت

با توجه به اينكه كمال دين و تمام نعمت و رضايت رب، همگى براى رسيدن به بهشتى است كه نتيجه رضوان اللَّه است؛ خداوند در آيه‏اى از قرآن حال بندگان پذيرنده چنين دينى را بيان مى‏كند و مى‏گويد: »كتاب را براى بندگان برگزيده باقى گذاشتيم« . آنگاه بهشت را براى آنان توصيف مى‏كند و اشاره مى‏فرمايد كه وقتى وارد آن شوند با لسانِ شكر نتيجه كار خود را مى‏بينند.


اكنون انطباق آن آيه بر پذيرندگان ولايت در اين دعا به معناى آن است كه در واقع اهل ولايت با خيال راحت در بهشت ساكن خواهند شد و نتيجه اعتقاد خود را خواهند ديد و به راحتى و آرامش ابدى دست خواهند يافت.


ب. عظمت شيعه در بهشت

در اينجا حديث مفصلى كه امام صادق‏عليه السلام از پدرانش از اميرالمؤمنين‏عليه السلام نقل كرده××× ۱ بحار الانوار: ج ۶۵ ص ۷۱ ح ۱۳۱. ××× جلوه بسيار زيبايى از اين عظمت شيعه در بهشت را به تصوير مى‏كشد، كه خلاصه‏اى از آن را مى‏آوريم:

هنگامى كه آيه »طُوبى لَهُمْ وَ حُسْنُ مَآبٍ« بر پيامبرصلى الله عليه وآله نازل شد، مقداد نزد آن حضرت آمد و پرسيد: يا رسول‏اللَّه، طوبى چيست؟ حضرت فرمود: درختى در بهشت است كه اسب سوار تندرو صد سال زير سايه آن مى‏تازد و هنوز به آخر آن نمى‏رسد ... ، زير سايه آن مجالس شيعيان على است كه در آنجا جمع مى‏شوند. روزى از روزها كه در سايه آن گفتگو مى‏كنند، ملائكه همراه اسبانى نزد آنان مى‏آيند و آنان را دعوت مى‏كنند تا براى سلام به پروردگار به جاى خاصى بيايند.


هر يك سوار بر آن مركب‏ها مى‏شوند و در يك صف طولانى حركت مى‏كنند تا به محل موعود مى‏رسند. در آنجا عرضه مى‏دارند: رَبَّنا انْتَ السَّلامُ وَ مِنْكَ السَّلامُ وَ لَكَ يَحِقُّ الْجَلالُ وَ الاكْرامُ. خداوند در پاسخ آنان مى‏فرمايد: انَا السَّلامُ وَ مِنِّى السَّلامُ وَ لى يَحِقُّ الْجَلالُ وَ الاكْرامُ. مرحبا به بندگانم كه سفارش مرا درباره اهل‏بيت حفظ كردند و حق مرا مراعات نمودند، و با ايمان به غيب امر مرا عملى كردند، و در همه حال نسبت به دستورات من دلسوزانه عمل كردند.


آنان مى‏گويند: قسم به عزت و جلالت ما آن گونه كه حق عظمت توست كارى انجام نداده‏ايم و حق تو را ادا نكرده‏ايم. به ما اجازه سجده بده.


خداوند عزوجل به آنان مى‏فرمايد: اكنون ديگر زحمت عبادت را از شما برداشته‏ام و بدن‏هاى شما را براى آسايش به خودتان سپرده‏ام، چرا كه زمان بلندى بدن هايتان را به عبادت من واداشتيد و خود را به سختى انداختيد. اكنون به آسايش و رحمت من رسيده‏ايد، پس هر چه مى‏خواهيد درخواست كنيد و از من بخواهيد تا آرزوهايتان را برآورم. امروز هم نمى‏خواهم جزاى اعمال شما را بدهم، بلكه با رحمت و كرامت و بخشش و شأن عظيم خود و به خاطر محبت شما به اهل‏بيت محمد جزايتان مى‏دهم.


پيامبرصلى الله عليه وآله در اينجا فرمود: اى مقداد، محبين على غرق در عطايا و مواهبى الهى مى‏شوند، تا آنجا كه شيعيان ضعيف و مقصر نيز از خدا به اندازه همه دنيا درخواست مى‏كنند و خدا به آنها عنايت مى‏كند. با اين همه خداوند به آنان مى‏فرمايد: در خواسته‏هايتان كوتاهى كرديد و به كمتر از آنچه سزاوارتان بود راضى شديد. اكنون به موهبت‏هاى پروردگارتان بنگريد.


اينجاست كه قبه‏ها و قصرهايى در اعلا عليين ظاهر مى‏شود كه از ياقوت سرخ و سبز و سفيد و زرد است و نور افشانى مى‏كند كه در كنار هر يك دو باغ بهشتى است.


وقتى مى‏خواهند وارد منازلشان شوند آنان را سوار بر مركب‏هايى از نور مى‏برند. همين كه وارد منازلشان شدند ملائكه را مى‏يابند كه به آنان از طرف پروردگار تهنيت مى‏گويند!


هنگامى كه در منازل خود جاى گرفتند به آنان گفته مى‏شود: آيا آنچه پروردگارتان به شما وعده داده بود حق يافتيد؟ مى‏گويند: بلى پروردگارا، تو از ما راضى باش. خداوند در پاسخ آنان مى‏فرمايد: با رضايت من از شما و با محبت اهل‏بيت پيامبرم به خانه من وارد شديد و با ملائكه مصافحه نموديد. گوارايتان باد! گوارايتان باد عطايى قطع نشدنى كه ناراحتى در آن نيست.


اينجاست كه آنان اين آيه قرآن را مى‏خوانند و مى‏گويند: »الْحَمْدُ للَّهِ الَّذِى أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ إِنَّ رَبَّنا لَغَفُورٌ شَكُورٌ. الَّذِى أَحَلَّنا دارَ الْمُقامَةِ مِنْ فَضْلِهِ لا يَمَسُّنا فِيها نَصَبٌ وَ لا يَمَسُّنا فِيها لُغُوبٌ« .


۱۱.  آيه »ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ«××× ۱ تكاثر /  ۸ . ××× =   دعا /  آيه »وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِى آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى أَنْفُسِهِمْ...«


۱۲.  آيه »جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَها يُحَلَّوْنَ فِيها مِنْ أَساوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَ لُؤْلُؤاً...«××× ۲ فاطر /  ۳۳. ××× =   دعا /  آيه »ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنا مِنْ عِبادِنا . فَمِنْهُمْ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ وَ...«

۱۳.  آيه »رَبَّنا آتِنا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً وَ هَيِّئْ لَنا مِنْ أَمْرِنا رَشَداً«××× ۱ كهف /  ۱۰. غدير در قرآن: ج ۳ ص ۳۷۸. ×××

   يكى از جلوه‏هاى قرآنى غدير كه مورد غفلت قرار گرفته، فرازهاى دعا و زياراتى است كه در آنها به تبيين و تفسير آيات مربوط به واقعه غدير پرداخته شده است. در بسيارى از دعاها و زيارات -  به خصوص آنچه مربوط به شب و روز غدير است -  ناگفته‏هايى از مسئله غدير به چشم مى‏خورد كه در هيچ روايت ديگرى يافت نمى‏شود. در مواردى شأن نزول آيات و در مواردى استشهاد به آيه‏هاى قرآن و در مواردى مصداق قرار دادن غدير براى آيه مزبور آمده است. از جمله اين موارد است:


»رَبَّنا آتِنا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً وَ هَيِّئْ لَنا مِنْ أَمْرِنا رَشَداً« :


»پروردگارا، از پيشگاه خود به ما رحمتى عنايت كن، و در كارمان براى ما اسباب هدايت را فراهم كن« .


اين آيه و دعاى مربوط به آن از دو بُعد قابل بررسى است:


۱-  متن دعا

قسمت ديگرى از دعاى نماز در روز عيد غدير چنين است:


فَاسْأَلُكَ يا رَبِّ تَمامَ ما انْعَمْتَ عَلَيْنا ... ، وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً××× ۲ الاقبال: ص ۴۷۵. عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۲۱۹. ×××: پروردگارا، از تو كامل شدن نعمتى كه به ما دادى مى‏خواهم ... ، و براى ما از نزد خويش رحمتى عنايت فرما.


۲-  نتيجه اعتقادى

جمله اول آيه در اين دعا با تغيير عبارت به چشم مى‏خورد كه به جاى »آتِنا« جمله »اجْعَلْ لَنا« آمده است.

مضمون اين دعا را وقتى در ارتباط با غدير در نظر بگيريم، گويا به خداوند چنين مى‏گوييم: خدايا، نعمتت را كه بر ما تمام كرده‏اى گويى دروازه رحمت را به روى ما باز كرده‏اى. اكنون كه در وادى رحمت تو هستيم رحمت خاصى براى ما قرار ده و در كارمان راه هدايت را به ما نشان ده.


۱۴.  آيه »رَبَّنا آمَنَّا بِما أَنْزَلْتَ وَ اتَّبَعْنَا الرَّسُولَ فَاكْتُبْنا مَعَ الشَّاهِدِينَ«××× ۱ آل عمران /  ۵۳ . غدير در قرآن: ج ۳ ص ۳۶۱  - ۳۵۹. ×××

   يكى از جلوه‏هاى قرآنى غدير كه مورد غفلت قرار گرفته، فرازهاى دعا و زياراتى است كه در آنها به تبيين و تفسير آيات مربوط به واقعه غدير پرداخته شده است.


در بسيارى از دعاها و زيارات -  به خصوص آنچه مربوط به شب و روز غدير است -  ناگفته‏هايى از مسئله غدير به چشم مى‏خورد كه در هيچ روايت ديگرى يافت نمى‏شود. در مواردى شأن نزول آيات و در مواردى استشهاد به آيه‏هاى قرآن و در مواردى مصداق قرار دادن غدير براى آيه مزبور مطرح شده است. از جمله اين موارد است:


»رَبَّنا آمَنَّا بِما أَنْزَلْتَ وَ اتَّبَعْنَا الرَّسُولَ فَاكْتُبْنا مَعَ الشَّاهِدِينَ« : »پروردگارا، ما به آنچه نازل كردى ايمان آورديم و پيرو پيامبر شديم. پس ما را هم از شاهدان بنويس« .


اين آيه و دعاى مربوط به آن از دو بُعد قابل بررسى است:


۱-  متن دعا

يكى ديگر از فرازهايى كه بعد از نماز روز عيد غدير خوانده مى‏شود چنين است:


رَبَّنا آمَنّا بِكَ وَ وَفَيْنا بِعَهْدِكَ وَ صَدَّقْنا بِرَسُولِكَ وَ اتَّبَعْنا وُلاةَ الامْرِ مِنْ بَعْدِ رُسُلِكِ وَ والَيْنا اوْلِيائَكَ وَ عادَيْنا اعْدائَكَ فَاكْتُبْنا مَعَ الشّاهِدينَ××× ۲ عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۲۱۹. الاقبال: ص ۴۷۵. ×××:

پروردگارا، به تو ايمان آورديم و به عهد تو وفا كرديم و پيامبرت را تصديق نموديم و از واليان امر بعد از پيامبرانت پيروى كرديم، و ولايت دوستانت را پذيرفتيم و با دشمنانت دشمنى كرديم، پس ما را از شاهدان بنويس.


۲-  نتيجه اعتقادى

آيه مزبور به صورت تفسير گونه‏اى در دعاى غدير اندراج يافته، و جمله آخر آيه عيناً در آخر دعا آورده شده است.


انطباق اين آيه بر غدير در بيانى است كه در ضمن اين دعا به آن پرداخته شده است. اگر بگوييم: آنچه در اين آيه قرآن به صورت اجمال آمده در اين دعا تفسير شده گزاف نگفته‏ايم. در آيه سه نقطه نيازمند به تفسير وجود دارد: »آمَنَّا« ، »بِما أَنْزَلْتَ« ، »اتَّبَعْنَا« .


الف. وفادارى به غدير در فكر و عمل

كلمه »آمَنَّا« با جمله »وَفَيْنا بِعَهْدِكَ« تفسير شده كه خدايا علامت ايمان ما وفادارى بر سر پيمان غدير است كه با تو بستيم.


كلمه »بِما أَنْزَلْتَ« از يك سو با ارتباط داشتن اين دعا به غدير تفسير مى‏شود يا لااقل يكى از مصاديق آن خواهد بود؛ و از سوى ديگر ايمان به آنچه خدا نازل كرده به عنوان ايمان به خدا مطرح شده اشاره به اينكه فرقى بين انكار اوامر خدا و كفر به خدا نيست.


كلمه »اتَّبَعْنَا« قسمت اصلى در ارتباط با غدير است كه معناى پيروى از پيامبرصلى الله عليه وآله را بيان مى‏كند و در سه بُعد بايد جلوه‏گر باشد:


اولاً سخن حضرت در غدير را بپذيريم و مثل كسانى نباشيم كه در همانجا منكر ولايت شدند.


ثانياً از ائمه‏عليهم السلام كه واليان امر ما -  به شهادت آيه اولو الامر -  هستند پيروى كنيم و اين را ادامه راه انبيا و اتمام حجت الهى بدانيم.

ثالثاً با ولايت و محبت آنان و نيز دشمنى با دشمنانشان اين اعتقاد و پيروى را در عمل نشان دهيم.


آنگاه است كه با سينه سپر كرده و مطمئن از خدا مى‏خواهيم ما را هم در زمره شاهدان غدير ثبت فرمايد، و در روز قيامت از ما شهادت و گواهى بخواهد.


۱۵.  آيه »رَبَّنا إِنَّنا سَمِعْنا مُنادِياً يُنادِى لِلْإِيمانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّكُمْ فَآمَنَّا رَبَّنا فَاغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا...«××× ۱ آل عمران /  ۱۹۴ ۱۹۳. غدير در قرآن: ج ۳ ص ۴۳۳  - ۴۲۵ ۳۶۹ ۳۶۸. ×××

   يكى از جلوه‏هاى قرآنى غدير كه مورد غفلت قرار گرفته، فرازهاى دعا و زياراتى است كه در آنها به تبيين و تفسير آيات مربوط به واقعه غدير پرداخته شده است.


در بسيارى از دعاها و زيارات -  به خصوص آنچه مربوط به شب و روز غدير است -  ناگفته‏هايى از مسئله غدير به چشم مى‏خورد كه در هيچ روايت ديگرى يافت نمى‏شود. در مواردى شأن نزول آيات و در مواردى استشهاد به آيه‏هاى قرآن و در مواردى مصداق قرار دادن غدير براى آيه مزبور مطرح شده است. از جمله اين موارد است:


»رَبَّنا إِنَّنا سَمِعْنا مُنادِياً يُنادِى لِلْإِيمانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّكُمْ فَآمَنَّا رَبَّنا فَاغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَ كَفِّرْ عَنَّا سَيِّئاتِنا وَ تَوَفَّنا مَعَ الْأَبْرارِ. رَبَّنا وَ آتِنا ما وَعَدْتَنا عَلى رُسُلِكَ وَ لا تُخْزِنا يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّكَ لا تُخْلِفُ الْمِيعادَ« :


»پروردگارا، ما شنيديم كه منادى براى ايمان ندا مى‏كند كه به پروردگارتان ايمان بياوريد؛ و ما هم ايمان آورديم. پروردگارا، گناهان ما را ببخش و بدى‏هايمان را از ما بزداى و ما را با نيكان از دنيا ببر. پروردگارا، به ما عنايت كن آنچه به دست فرستادگانت به ما وعده داده‏اى و روز قيامت ما را خوار مكن، كه تو وعده‏ات را خلاف نمى‏كنى« .

»يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ«××× ۱ مائده /  ۶۷ . ×××:


»اى پيامبر، برسان آنچه از پروردگارت بر تو نازل شده و اگر نرسانى رسالت او را ابلاغ نكرده‏اى، و خدا تو را از شر مردم حفظ مى‏كند« .


»إِنْ هُوَ إِلاّ عَبْدٌ أَنْعَمْنا عَلَيْهِ وَ جَعَلْناهُ مَثَلاً لِبَنِى‏إِسْرائِيلَ«××× ۲ زخرف /  ۵۹ . ×××:


»او نيست مگر بنده‏اى كه به او نعمت داده‏ايم و او را نمونه‏اى براى بنى‏اسرائيل قرار داده‏ايم« .


»وَ لَمْ يَتَّخِذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ لا رَسُولِهِ وَ لا الْمُؤْمِنِينَ وَلِيجَةً«××× ۳ توبه /  ۱۶. ×××:


»و براى دل خود محبوبى جز خدا و رسول و مؤمنين قرار ندادند« .


»قُلْ هذِهِ سَبِيلِى أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى بَصِيرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِى وَ سُبْحانَ اللَّهِ وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ«××× ۴ يوسف /  ۱۰۸. ×××:


»بگو اين راه من است كه با بصيرت به سوى خدا دعوت مى‏كنم: من و آنان كه پيروان من‏اند. خدا منزه است و من از مشركين نيستم« .


»فَسَتَعْلَمُونَ مَنْ أَصْحابُ الصِّراطِ السَّوِىِّ وَ مَنِ اهْتَدى«××× ۵ طه /  ۱۳۵. ×××:


»به زودى خواهيد دانست كه اصحاب راه درست كيانند و آن كس كه هدايت شده كدام است« .


اين آيات و دعاى مربوط به آن از دو بُعد قابل بررسى است:

۱-  متن دعا

در دعايى كه بعد از نماز روز عيد غدير مى‏خوانيم چنين مى‏گوييم:


رَبَّنا إِنَّنا سَمِعْنا مُنادِياً يُنادِى لِلْإِيمانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّكُمْ فَآمَنَّا، رَبَّنا فَاغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَ كَفِّرْ عَنَّا سَيِّئاتِنا وَ تَوَفَّنا مَعَ الْأَبْرارِ، رَبَّنا وَ آتِنا ما وَعَدْتَنا عَلى رُسُلِكَ وَ لا تُخْزِنا يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّكَ لا تُخْلِفُ الْمِيعادَ.


رَبَّنا انَّنا سَمِعْنَا النِّداءَ، وَ صَدَّقْنَا الْمُنادى رَسُولَكَ‏صلى الله عليه وآله اذْ نادى نِداءً عَنْكَ بِالَّذى امَرْتَهُ انْ يُبَلِّغَ عَنْكَ ما انْزَلْتَ الَيْهِ مِنْ مُوالاةِ وَلِىِّ الْمُؤْمِنينَ، وَ حَذَّرْتَهُ وَ انْذَرْتَهُ انْ لَمْ يُبَلِّغْ انْ تَسْخَطَ عَلَيْهِ، وَ انَّهُ اذا بَلَّغَ رِسالاتِكَ عَصَمْتَهُ مِنَ النّاسِ.


فَنادى مُبَلِّغاً وَحْيَكَ وَ رِسالاتِكَ: »الا مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ، وَ مَنْ كُنْتُ وَلِيَّهُ فَعَلِىٌّ وَلِيُّهُ، وَ مَنْ كُنْتُ نَبِيَّهُ فَعَلِىٌّ اميرُهُ« .


رَبَّنا قَدْ اجَبْنا داعِيَكَ النَّذيرَ الْمُنْذِرَ مُحَمَّداً عَبْدَكَ الَّذى انْعَمْتَ عَلَيْهِ وَ جَعَلْتَهُ مَثَلاً لِبَنى‏اسْرائيلَ.


رَبَّنا آمَنّا وَ اتَّبَعْنا مَوْلانا وَ وَلِيَّنا وَ هاديَنا وَ داعِيَنا وَ داعِىَ الانامِ، وَ صِراطَكَ السَّوِىَّ الْمُسْتَقيمَ وَ مَحَجَّتَكَ الْبَيْضاءَ، وَ سَبيلَكَ الدّاعِىَ الَيْكَ عَلى بَصيرَةٍ هُوَ وَ مَنِ اتَّبَعَهُ، وَ سُبْحانَ اللَّهِ عَمّا يُشْرِكُونَ بِوِلايَتِهِ وَ بِامْرِ رَبِّهِمْ وَ بِاتِّخاذِ الْوَلائِجِ مِنْ دُونِهِ××× ۱ عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۲۱۷ ۲۱۶. الاقبال: ص ۴۷۵. ×××:


پروردگارا، ما شنيديم كه منادى براى ايمان ندا مى‏كند كه به پروردگارتان ايمان بياوريد، و ما هم ايمان آورديم. پروردگارا، گناهان ما را ببخش و بدى‏هايمان را از ما بزداى و ما را با نيكان بميران.


پروردگارا، آنچه توسط فرستادگانت به ما وعده داده‏اى به ما عنايت كن و روز قيامت ما را خوار مكن، كه تو وعده‏ات را خلاف نمى‏كنى.

پروردگارا، ما ندا را شنيديم و ندا كننده را كه پيامبرت بود تصديق كرديم، آنگاه كه از سوى تو ندا كرد به آنچه دستور داده بودى و بر او نازل كرده بودى كه از طرف تو درباره ولايت صاحب اختيار مؤمنان ابلاغ كند. و او را بر حذر داشتى و ترساندى كه اگر ابلاغ نكند بر او غضب خواهى كرد، و اگر رسالت‏هاى تو را ابلاغ كند او را از شر مردم حفظ خواهى كرد.


آنجا بود كه پيامبرصلى الله عليه وآله به قصد ابلاغ وحى و رسالت تو چنين ندا كرد: »بدانيد كه هر كس من مولى و صاحب اختيار او هستم على صاحب اختيار اوست، و هر كس من ولىّ اويم على ولىّ اوست، و هر كس من پيامبر او بوده‏ام على امير اوست« .


پروردگارا، ما دعوت كننده تو را اجابت كرديم، همان ترساننده منذر؛ يعنى محمدصلى الله عليه وآله بنده تو، كه بر او انعام فرمودى و او را نمونه‏اى براى بنى‏اسرائيل قرار دادى.


پروردگارا، ما ايمان آورديم و از صاحب اختيار و ولىّ و هدايت كننده و دعوت كننده ما و مردم پيروى نموديم، همان راه درست و مستقيم تو، و جايگاه حجتِ واضح تو، و راه تو كه او و پيروانش با بصيرت به سوى تو دعوت مى‏كنند، و خدا منزه است از آنچه در ولايت على‏عليه السلام شرك مى‏ورزند و درباره امر پروردگارشان كسى را شريك مى‏كنند، و كسانى را جز او محبوب دل خود قرار مى‏دهند.


۲-  نتيجه اعتقادى

در اين فراز از دعاى روز غدير شش آيه گنجانده شده است. يكى آيه »رَبَّنا إِنَّنا سَمِعْنا...« است كه عيناً و به طور كامل آورده شده و سپس به تفسير آن پرداخته شده است.


مضامين آيه فوق دو بار در متن اين دعا گنجانده شده است، كه بار اول فقط كلمه آخر آيه )تَوَفَّنا مَعَ الْأَبْرارِ( آمده و بار دوم چند فقره از آن با تغيير صيغه فعل از ماضى به مضارع در آخر دعا آمده است.

با در نظر گرفتن اينكه خداوند طلب غفران ذنوب و كفاره سيئات و وفات با ابرار را از قول كسانى كه به منادى ايمان پاسخ مثبت داده‏اند نقل مى‏كند، مى‏توان اين ارتباط را بين اين آيه و غدير برقرار كرد كه بخشش گناهان در گروِ پذيرش ولايت است، و در واقع چنين كسانى هستند كه از خدا طلب غفران ذنوب كنند، وگرنه بدون اعتقاد به ولايت عملى پذيرفته نيست تا گناه يا ثواب باشد.


ديگرى آيه تبليغ است كه به صورت نقل به معنى و با اشاره به ابعاد مختلف آن بيان شده است. جمله »بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ« به صورت »بِالَّذى امَرْتَهُ انْ يُبَلِّغَ عَنْكَ ما انْزَلْتَ الَيْهِ...« آمده؛ و جمله »وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ« به صورت »وَ حَذَّرْتَهُ وَ انْذَرْتَهُ انْ لَمْ يُبَلِّغْ انْ تَسْخَطَ عَلَيْهِ« ذكر شده، و عبارت »وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ« با جمله »وَ انَّهُ اذا بَلَّغَ رِسالاتِكَ عَصَمْتَهُ مِنَ الناسِ« تعبير شده است.


آيه بعدى »وَ جَعَلْناهُ مَثَلاً لِبَنِى‏إِسْرائِيلَ« است كه به صورت خطاب به خداوند آمده است.


سپس يادى از آيه »صِراط سَوِىّ« شده و به دنبال آن آيه »قُلْ هذِهِ سَبِيلِى...« از متكلم به صورت غايب بيان شده و با عبارت »سَبيلَكَ الدّاعِىَ الَيْكَ عَلى بَصيرَةٍ هُوَ وَ مَنِ اتَّبَعَهُ« آمده است و قسمت آخر اين آيه تفسير شده است. به همين جهت به جاى »وَ سُبْحانَ اللَّهِ وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ« جمله »و سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ...« ذكر شده است.

آخرين آيه كه كاملاً به اشاره ذكر شده آيه »وَلِيجَةً« است كه با عبارت »بِاتِّخاذِ الْوَلائِجِ مِنْ دُونِهِ« ذكر شده است.


از فراز ذكر شده در دعاى روز غدير تفسير دقيقى از پنج آيه قرآن به چشم مى‏خورد كه به بيان آنها مى‏پردازيم:


اول: تفسير آيه »رَبَّنا إِنَّنا سَمِعْنا...«

در اين آيه آمده است كه پروردگارا ما شنيديم منادى براى ايمان ندا مى‏كند و ما هم ايمان آورديم. آنچه در اولين مرحله به ذهن هر مخاطبى مى‏رسد آن است كه منادى چه كسى بوده و ندا شده چه كسانى بوده‏اند و خود ندا چه بوده است؟ امام صادق‏عليه السلام در اين فراز از دعاى غدير به موشكافى اين جهات پرداخته و پرده از اسرار اين آيه دعاگونه برداشته است.


الف. منادى كيست؟

در اين دعا سه جمله براى معرفى ندا كننده آمده است. جمله اول »صَدَّقْنَا الْمُنادى رَسُولَكَ« است، كه پيامبرصلى الله عليه وآله را منادى معرفى مى‏كند. عبارت بعدى »اجَبْنا داعِيَكَ النَّذيرَ الْمُنْذِرَ مُحَمَّداً عَبْدَكَ« است، كه عنوان »دعوت« را در بيان هدف اين منادى مى‏افزايد و به نام مبارك پيامبرصلى الله عليه وآله تصريح مى‏نمايد. جمله سوم »نادى نِداءً عَنْكَ« است، كه بيانگر نيابت تام منادى از طرف خداست، و در واقع پيامبرصلى الله عليه وآله لسان اللَّه ناطق است كه به دستور خدا اين ندا را به بشريت رسانده است؛ چنانكه در قسمت ديگرى از همين دعا مى‏فرمايد: »فَنادى مُبَلِّغاً وَحْيَكَ وَ رِسالاتِكَ« .


ب. ندا چيست؟

پس از شناخت »مُنادى« ، نوبت آن است كه بدانيم متن و محتواى نداى او چه بوده است؟ در اين دعا با اشاره به آيه تبليغ مى‏فرمايد: »بالذى امرته ان يبلغ عنك ما انزلت اليه من موالاة ولى المؤمنين« و معلوم مى‏كند كه مورد ندا »ولايت و صاحب اختيارى صاحبان ولايت« است.


در قسمت ديگرى از همين دعا متن ندا را روشن كرده مى‏فرمايد: فَنادى...: الا مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ ... .


نكته قابل توجه در تفسير اين آيه آن است كه وقتى خداوند در قرآن بفرمايد: »أَنْ آمِنُوا بِرَبِّكُمْ« ، و اين ايمان به رب انطباق بر ايمان به ولايت پيدا كند، ابعاد مهمى از عظمت ولايت روشن مى‏شود: از يك سو اطاعت از ولىّ منتخب خدا اطاعت از خداست، و از سوى ديگر ولايت او متصل به ولايت خداست، و از جانب ديگر ايمان به ولايت لازمه ايمان به خداست، و از بُعد ديگر ادعاى ايمان به خدا بدون ايمان به ولايت باطل است.

دوم. تفسير آيه »تبليغ«

يك نكته درباره آيه تبليغ، بيان منظور از »ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ« است كه در اين دعا آن را »مُوالاةِ وَلِىِّ الْمُؤْمِنينَ« ذكر كرده است، و معناى آن »پذيرش ولايت صاحب اختيار مؤمنان« است.


اما نكته تازه‏اى كه در اين دعا درباره آيه تبليغ ديده مى‏شود نگاهى به پشت پرده »وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ« است. گويا خداوند دو راه در برابر پيامبرش قرار داده است: يا ابلاغ و يا عدم ابلاغ، و براى هر كدام نتيجه‏اى قرار داده است، چنانكه در اين دعا آمده است: »وَ حَذَّرْتَهُ وَ انْذَرْتَهُ انْ لَمْ يُبَلِّغْ انْ تَسْخَطَ عَلَيْهِ، وَ انَّهُ اذا بَلَّغَ رِسالاتِكَ عَصَمْتَهُ مِنَ النّاسِ« ، يعنى عدم ابلاغ نارضايتى و سخط خداوند را در پى خواهد داشت، و ابلاغ ضمانت حفظ الهى را در بر دارد.


همين مطلب عيناً در خطبه غدير منعكس است، آنجا كه پيامبرصلى الله عليه وآله مى‏فرمايد: وَ اؤَدّى ما اوْحى بِهِ الَىَّ، حَذَراً مِنْ انْ لا افْعَلَ فَتَحِلَّ بى‏مِنْهُ قارِعَةٌ لا يَدْفَعُها عَنّى احَدٌ××× ۱ اسرار غدير: ص ۱۳۸. ×××: من ادا مى‏كنم آنچه به من وحى كرده از ترس آنكه مبادا اگر انجام ندهم عذابى از او بر من فرود آيد كه هيچ كس نتواند آن را از من دفع نمايد.


سوم. تفسير آيه »الصِّراطِ السَّوِىِّ«

راه هموارى كه به آسانى به مقصد مى‏رساند و بشر بايد از خداوند تشكر كند كه چنين راهى را براى او آماده كرده تا بهشت و پاداش اخروى را به دست آورد و هدايت حقيقى جز آن نيست، در قرآن به عنوان »الصِّراطِ السَّوِىِّ« مطرح شده است. در اين دعاى غدير، ولايت اميرالمؤمنين‏عليه السلام را تفسير آن قرار داده و از زبان آنان كه اين راه را پذيرفته‏اند مى‏گويد: آمَنّا وَ اتَّبَعْنا... ، صِراطَكَ السَّوِىَّ الْمُسْتَقيمَ وَ مَحَجَّتَكَ الْبَيْضاءَ. چنانكه امام باقرعليه السلام در بيان همين آيه مى‏فرمايد: صاحب »الصِّراطِ السَّوِىِّ وَ مَنِ اهْتَدى« كسى است كه به ولايت ما اهل‏بيت هدايت شده است.××× ۲ بحار الانوار: ج ۲۴ ص ۱۵. ×××

چهارم. تفسير آيه »وَلِيجَةً«

كلمه »وَليجَة« به معناى »محبوبِ مورد اعتماد قلب« است. هر كس براى راهى كه مى‏خواهد طى كند به شخص مورد اعتمادى كه او را دوست داشته باشد احساس نياز مى‏كند، تا دست او را بگيرد و او را هدايت كند.


در اين دعا در مقام تنزيه خداوند از آنچه بشر شرك مى‏ورزد، يكى از موارد شرك را برگزيدنِ »محبوب‏هاى مورد اعتمادى« غير آنان كه خداوند نشان داده ذكر مى‏كند و مى‏گويد: وَ سُبْحانَ اللَّهَ عَمّا يُشْرِكُونَ بِوِلايَتِهِ وَ بِامْرِ رَبِّهِمْ وَ بِاتِّخاذِ الْوَلائِجِ مِنْ دُونِهِ.


بنابراين آنان كه سقيفه را جايگاه اعتماد قلب خود براى راه خدا به حساب آورده‏اند و به غدير كه خدا نشان داده اعتماد نكرده‏اند، در واقع وليجه و مورد اعتمادى غير از خداوند متعال را برگزيده‏اند.


به عبارت ديگر: اعتماد به غير خدا را بر اعتماد به خدا ترجيح داده‏اند، كه اين طلب كردن علنى جهنم و فرار از بهشت است.


در اين باره كلمات دُرَر بارى از پيامبر و ائمه‏عليهم السلام رسيده كه دو سوى اعتماد را براى ما بيان كرده است:


امام باقرعليه السلام در بيان كلمه »مؤمنين« كه در آيه آمده و اينكه »هدايت شدگان جز خدا و رسولش و مؤمنين را محبوبِ مورد اعتماد خود قرار نمى‏دهند« فرمود: منظور از مؤمنين ائمه‏عليهم السلام هستند، كه هدايت يافتگان واقعى كسى جز آنان را مورد اعتماد قلب خود قرار نمى‏دهند.××× ۱ بحار الانوار: ج ۳ ص ۵۲۳ . ×××


در حديث ديگرى هر مورد اعتمادى جز امامان معصوم‏عليهم السلام مردود شناخته شده چنان كه امام باقرعليه السلام مى‏فرمايد: از اعتماد كردن‏ها در دينتان برحذر باشيد كه هر جايگاه اعتمادى جز ما طاغوت است.××× ۲ بحار الانوار: ج ۲۴ ص ۲۴۶. ×××

پيامبرصلى الله عليه وآله در اين باره فرمود:


اين على بن ابى‏طالب است ... ، به ولايت او تمسك كنيد، و دشمن او را -  با كنار زدن او -  مورد اعتماد خود قرار ندهيد كه خداى جبار بر شما غضب مى‏كند.××× ۱ بحار الانوار: ج ۴۰ ص ۵۹ . ×××


همچنين در كلام مفصلى در اين باره فرمود:


دامان على را بگيريد كه اوست صديق اكبر و فاروقى كه بين حق و باطل جدايى مى‏افكند. هر كس او را دوست داشته باشد خدا او را هدايت مى‏كند و هر كس او را مبغوض بدارد خدا او را مبغوض مى‏دارد، و هر كس از او تخلف كند خدا او را به راه نابودى مى‏برد.


از اوست دو سبط امت من حسن و حسين كه دو پسران من هستند و از حسين امامان هدايت كننده خواهد بود. خداوند علم و فهم مرا به آنان داده است. ولايت آنان را بپذيريد، و جز آنان هيچ كس را مورد اعتماد قلب خود قرار ندهيد كه مبادا غضبى از پروردگارتان بر شما نازل شود، و هر كس غضبى از پروردگارش بر او نازل شود سقوط مى‏كند.××× ۲ بحار الانوار: ج ۳۶ ص ۲۵۸ ۲۲۸. ×××


پنجم. تفسير آيه »قُلْ هذِهِ سَبِيلِى«

در اين آيه به پيامبرصلى الله عليه وآله دستور داده شده كه اعلام كند: »اين راه من است كه من و پيروانم با بصيرت به سوى خدا دعوت مى‏كنيم و از هر چه شرك است خدا را منزه مى‏دانيم« .


در دعاى روز غدير به موشكافى اين راه پرداخته كه اشاره »هذِهِ سَبِيلِى« به كدام سو است آنجا كه مى‏فرمايد: آمَنّا وَ اتَّبَعْنا ... ، سَبيلَكَ الدّاعى الَيْكَ عَلى بَصيرَةٍ هُوَ وَ مَنِ اتَّبَعَهُ ... : خدايا ما ايمان آورده و پيروى مى‏كنيم از مولايمان ... ، كه راه توست و او و پيروانش با بصيرت به سوى آن دعوت مى‏كنند.

آنگاه دو بُعد پذيرش و عدم قبول ولايت را طبق آنچه در آيه آمده به عنوان مظهر توحيد و شرك مطرح كرده است: در بُعد اول ايمان و پيروى از راه با بصيرت پيامبرصلى الله عليه وآله را مطرح مى‏كند، و در بُعد دوم بيزارى از شرك در ولايت يا شرك در امر پروردگار را مطرح مى‏كند، و يا شرك با پذيرفتن ولايت و صاحب اختيارى هر كسى جز ائمه‏عليهم السلام كه مورد اعتماد قرار گيرد.


در اين باره امام باقرعليه السلام مى‏فرمايد: منظور از »قُلْ هذِهِ سَبِيلِى ...« پيامبر و اميرالمؤمنين و اوصياء بعد از ايشان است.××× ۱ بحار الانوار: ج ۹ ص ۲۱۵ و ج ۲۴ ص ۲۱. ×××


امام صادق‏عليه السلام درباره همين آيه مى‏فرمايد: منظور ولايت ما اهل‏بيت است كه هيچ كس جز گمراه آن را انكار نمى‏كند.××× ۲ بحار الانوار: ج ۲۴ ص ۲۳. ×××


۱۶.  آيه »رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنا وَ هَبْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ«××× ۳ آل عمران /  ۸ . غدير در قرآن: ج ۳ ص ۳۷۷. ×××

   يكى از جلوه‏هاى قرآنى غدير كه مورد غفلت قرار گرفته، فرازهاى دعا و زياراتى است كه در آنها به تبيين و تفسير آيات مربوط به واقعه غدير پرداخته شده است. در بسيارى از دعاها و زيارات -  به خصوص آنچه مربوط به شب و روز غدير است -  ناگفته‏هايى از مسئله غدير به چشم مى‏خورد كه در هيچ روايت ديگرى يافت نمى‏شود. در مواردى شأن نزول آيات و در مواردى استشهاد به آيه‏هاى قرآن و در مواردى مصداق قرار دادن غدير براى آيه مزبور مطرح شده است. از جمله اين موارد است:


»رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنا وَ هَبْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ« :


»پروردگارا، بعد از آنكه ما را هدايت كردى قلوب ما را منحرف مگردان و از پيشگاه خود به ما رحمتى عنايت كن، كه تو بخشاينده هستى« .

اين آيه و دعاى مربوط به آن از دو بُعد قابل بررسى است:


۱-  متن دعا

در فرازى ديگر از دعاى بعد از نماز عيد غدير مى‏خوانيم:


رَبَّنا سَمِعْنا وَ اطَعْنا ... ، وَ لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنا وَ هَبْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ××× ۱ الاقبال: ص ۴۷۵. عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۲۱۹. ×××: خدايا، شنيديم و اطاعت مى‏كنيم ... ، بعد از آنكه ما را هدايت كردى قلوب ما را منحرف مگردان و از پيشگاه خود به ما رحمتى عنايت كن، كه تو بخشاينده هستى.


۲-  نتيجه اعتقادى

در اين فراز از دعا آيه قرآن عيناً منعكس شده و تطبيق كامل دارد، به جز كلمه »ربنا« در آغاز آن كه به خاطر فقرات قبلىِ دعا در اينجا با »واو« عطف شده است.


مفهومى كه ذكر اين آيه درباره غدير مى‏تواند براى ما داشته باشد آن است كه نعمت ولايت اگر چه بر ما ارزانى شده است، اما زنگار دل‏ها مى‏تواند به آن آسيب برساند. اين است كه بايد از خدا بخواهيم دل ما را در سايه رحمت خويش از زنگ گرفتگى محفوظ بدارد.


۱۷.  آيه »رَبَّنا وَ آتِنا ما وَعَدْتَنا عَلى رُسُلِكَ وَ لا تُخْزِنا يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّكَ لا تُخْلِفُ الْمِيعادَ«××× ۲ آل عمران /  ۱۹۴. غدير در قرآن: ج ۳ ص ۳۷۹. ×××

   يكى از جلوه‏هاى قرآنى غدير كه مورد غفلت قرار گرفته، فرازهاى دعا و زياراتى است كه در آنها به تبيين و تفسير آيات مربوط به واقعه غدير پرداخته شده است. در بسيارى از دعاها و زيارات -  به خصوص آنچه مربوط به شب و روز غدير است -  ناگفته‏هايى از مسئله غدير به چشم مى‏خورد كه در هيچ روايت ديگرى يافت نمى‏شود. در مواردى شأن نزول آيات و در مواردى استشهاد به آيه‏هاى قرآن و در مواردى مصداق قرار دادن غدير براى آيه مزبور مطرح شده است. از جمله اين موارد است:


»رَبَّنا وَ آتِنا ما وَعَدْتَنا عَلى رُسُلِكَ وَ لا تُخْزِنا يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّكَ لا تُخْلِفُ الْمِيعادَ« :

»پروردگارا، آنچه به فرستادگانت وعده داده‏اى به ما عنايت كن و در روز قيامت ما را خوار مفرما كه تو وعده‏ات را خلاف نمى‏كنى« .


اين آيه و دعاى مربوط به آن از دو بُعد قابل بررسى است:


۱-  متن دعا

در قسمتى ديگر از دعا بعد از نماز عيد غدير مى‏خوانيم:


رَبَّنا فَكَما كانَ مِنْ شَأْنِكَ انْ جَعَلْتَنا مِنْ اهْلِ الْوَفاءِ بِعَهْدِكَ بِمَنِّكَ عَلَيْنا وَ لُطْفِكَ لَنا، فَلْيَكُنْ مِنْ شَأْنِكَ انْ تَغْفِرَ لَنا ذُنُوبَنا ... . رَبَّنا وَ آتِنا ما وَعَدْتَنا عَلى رُسُلِكَ وَ لا تُخْزِنا يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّكَ لا تُخْلِفُ الْمِيعادَ××× ۱ عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۲۱۹. الاقبال: ص ۴۷۵. ×××:


پروردگارا، همچنان كه از شأن توست كه ما را با منت و لطف خود از اهل وفا به عهدت قرار دادى، همچنين گناهان ما را ببخش ... ، و آنچه به پيامبرانت وعده داده‏اى به ما عنايت كن، و در روز قيامت ما را خوار مكن، كه تو وعده خود را خلاف نمى‏كنى.


۲-  نتيجه اعتقادى

آيه مزبور عيناً در اين قسمت دعا منعكس است، و مفهوم آن در ارتباط با غدير از يك سو سربلندى شيعيان در قيامت است كه در آن روز خوار نمى‏شوند، و از سوى ديگر با پذيرفتن غدير از خدا آنچه به انبياء وعده داده شده مى‏خواهند، كه اين دليل بر عظمت غدير و ولايت اهل‏بيت‏عليهم السلام است.

   همچنين مراجعه شود به عنوان: دعا /  آيه »رَبَّنا إِنَّنا سَمِعْنا مُنادِياً يُنادِى لِلْإِيمانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّكُمْ فَآمَنَّا رَبَّنا فَاغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا...« .


۱۸.  آيه »عَمَّ يَتَساءَلُونَ«××× ۱ نبأ /  ۱. ××× =   دعا /  آيه »وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِى آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى أَنْفُسِهِمْ...«


۱۹.  آيه »عَنِ النَّبَإِ الْعَظِيمِ«××× ۲ نبأ /  ۲. ××× =   دعا /  آيه »وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِى آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى أَنْفُسِهِمْ...«


۲۰.  آيه »فَآتاهُمُ اللَّهُ ثَوابَ الدُّنْيا وَ حُسْنَ ثَوابِ الْآخِرَةِ وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ«××× ۳ آل عمران /  ۱۴۸. غدير در قرآن: ج ۳ ص ۳۷۶. ××× =   دعا /  آيه »وَ ما كانَ قَوْلَهُمْ إِلاّ أَنْ قالُوا رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَ إِسْرافَنا فِى أَمْرِنا وَ ثَبِّتْ أَقْدامَنا...«


۲۱.  آيه »فَسَتَعْلَمُونَ مَنْ أَصْحابُ الصِّراطِ السَّوِىِّ وَ مَنِ اهْتَدى«××× ۴ طه /  ۱۳۵. ××× =   دعا /  آيه »رَبَّنا إِنَّنا سَمِعْنا مُنادِياً يُنادِى لِلْإِيمانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّكُمْ فَآمَنَّا رَبَّنا فَاغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا...«


۲۲.  آيه »قُلْ هذِهِ سَبِيلِى أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى بَصِيرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِى وَ سُبْحانَ اللَّهِ...«××× ۵ يوسف /  ۱۰۸. ××× =   دعا /  آيه »رَبَّنا إِنَّنا سَمِعْنا مُنادِياً يُنادِى لِلْإِيمانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّكُمْ فَآمَنَّا رَبَّنا فَاغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا...«


۲۳.  آيه »قُلْ هُوَ نَبَأٌ عَظِيمٌ أَنْتُمْ عَنْهُ مُعْرِضُونَ«××× ۶ ص /  ۶۷ . ××× =   دعا /  آيه »وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِى آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى أَنْفُسِهِمْ...«

۲۴.  آيه »الَّذِى  أَحَلَّنا دارَ الْمُقامَةِ مِنْ فَضْلِهِ لا يَمَسُّنا فِيها نَصَبٌ وَ لا يَمَسُّنا فِيها لُغُوبٌ«××× ۱ فاطر /  ۳۵. ××× =   دعا /  آيه »ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنا مِنْ عِبادِنا . فَمِنْهُمْ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ وَ...«


۲۵.  آيه »الَّذِينَ يُكَذِّبُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ«××× ۲ مطففين /  ۱۱. ××× =   دعا /  آيه »أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ تَوَلَّوْا قَوْماً غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ ما هُمْ مِنْكُمْ وَ لا مِنْهُمْ...«


۲۶.  آيه »الَّذِى هُمْ فِيهِ مُخْتَلِفُونَ«××× ۳ نبأ /  ۳. ××× =   دعا /  آيه »وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِى آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى أَنْفُسِهِمْ...«


۲۷.  آيه »لَعَنَهُ اللَّهُ وَ قالَ لَأَتَّخِذَنَّ مِنْ عِبادِكَ نَصِيباً مَفْرُوضاً«××× ۴ نساء /  ۱۱۸. ××× =   دعا /  آيه »أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ تَوَلَّوْا قَوْماً غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ ما هُمْ مِنْكُمْ وَ لا مِنْهُمْ...«


۲۸.  آيه »لَقَدْ رَأى مِنْ آياتِ رَبِّهِ الْكُبْرى«××× ۵ نجم /  ۱۸. ××× =   دعا /  آيه »وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِى آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى أَنْفُسِهِمْ...«


۲۹.  آيه »وَ إِنَّهُ فِى أُمِّ الْكِتابِ لَدَيْنا لَعَلِىٌّ حَكِيمٌ«××× ۶ زخرف /  ۴. ××× =   دعا /  آيه »وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِى آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى أَنْفُسِهِمْ...«


۳۰.  آيه »وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُلُونَ«××× ۷ صافات /  ۲۴. ××× =   دعا /  آيه »وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِى آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى أَنْفُسِهِمْ...«

۳۱.  آيه »وَ لَمْ يَتَّخِذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ لا رَسُولِهِ وَ لا الْمُؤْمِنِينَ وَلِيجَةً«××× ۱ توبه /  ۱۶. ××× =   دعا /  آيه »رَبَّنا إِنَّنا سَمِعْنا مُنادِياً يُنادِى لِلْإِيمانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّكُمْ فَآمَنَّا رَبَّنا فَاغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا...«


۳۲.  آيه »لَنْ تُغْنِىَ عَنْهُمْ أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئاً أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ«××× ۲ مجادله /  ۱۷. ××× = دعا /  آيه »أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ تَوَلَّوْا قَوْماً غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ ما هُمْ مِنْكُمْ وَ لا مِنْهُمْ...«


۳۳.  آيه »وَ أَتْبَعْناهُمْ فِى هذِهِ الدُّنْيا لَعْنَةً وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ هُمْ مِنَ الْمَقْبُوحِينَ«××× ۳ قصص /  ۴۲. ××× =   دعا /  آيه »وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ لا يُنْصَرُونَ«


۳۴.  آيه »وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقِينَ إِماماً«××× ۴ فرقان /  ۷۴. ××× =   دعا /  آيه »يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ«


۳۵.  آيه »وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِى آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى أَنْفُسِهِمْ...«××× ۵ اعراف /  ۱۷۲. غدير در قرآن: ج ۳ ص ۴۴۶  - ۴۳۴. ×××

   يكى از جلوه‏هاى قرآنى غدير كه مورد غفلت قرار گرفته، فرازهاى دعا و زياراتى است كه در آنها به تبيين و تفسير آيات مربوط به واقعه غدير پرداخته شده است.


در بسيارى از دعاها و زيارات -  به خصوص آنچه مربوط به شب و روز غدير است -  ناگفته‏هايى از مسئله غدير به چشم مى‏خورد كه در هيچ روايت ديگرى يافت نمى‏شود. در مواردى شأن نزول آيات و در مواردى استشهاد به آيه‏هاى قرآن و در مواردى مصداق قرار دادن غدير براى آيه مزبور مطرح شده است. از جمله اين موارد است:

»وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِى آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالُوا بَلى شَهِدْنا« :


»آنگاه كه پروردگار تو از بنى آدم -  از صلب آنان -  نسل آنان را گرفت و آنان را بر خودشان شاهد قرار داد كه آيا من پروردگار شما نيستم گفتند آرى )همه( شهادت داديم« .


»ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ«××× ۱ تكاثر /  ۸ . ×××:


»سپس در آن روز درباره نعمت‏ها مورد سؤال قرار خواهيد گرفت« .


»الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً«××× ۲ مائده /  ۳. ×××:


»امروز دين شما را كامل كردم و نعمتم را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان دين شما راضى شدم« .


»وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُلُونَ«××× ۳ صافات /  ۲۴. ×××:


»آنان را متوقف كنيد كه بايد مورد سؤال قرار گيرند« .


»وَ إِنَّهُ فِى أُمِّ الْكِتابِ لَدَيْنا لَعَلِىٌّ حَكِيمٌ«××× ۴ زخرف /  ۴. ×××:


»و او درام الكتاب نزد ما على حكيم است« .


»إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ«××× ۵ رعد /  ۷. ×××:


»تو ترساننده هستى و هر قومى هدايت كننده‏اى دارد« .

»لَقَدْ رَأى مِنْ آياتِ رَبِّهِ الْكُبْرى«××× ۱ نجم /  ۱۸. ×××:


»از آيات بزرگ پروردگارش ديد« .


»عَمَّ يَتَساءَلُونَ. عَنِ النَّبَإِ الْعَظِيمِ. الَّذِى هُمْ فِيهِ مُخْتَلِفُونَ«××× ۲ نبأ /  ۳  - ۱. ×××:


»از چه چيزى سؤال مى‏كنند؟ از خبر عظيم كه در آن اختلاف دارند« .


»قُلْ هُوَ نَبَأٌ عَظِيمٌ أَنْتُمْ عَنْهُ مُعْرِضُونَ«××× ۳ ص /  ۶۷ . ×××:


»بگو او خبر عظيم است كه شما از آن اعراض مى‏كنيد« .


اين آيات و دعاى مربوط به آن از دو بُعد قابل بررسى است:


۱-  متن دعا

در دعايى كه بعد از نماز روز عيد غدير از امام صادق‏عليه السلام وارد شده چنين مى‏خوانيم:


اللَّهُمَّ فَكَما كانَ مِنْ شَأْنِكَ، يا صادِقَ الْوَعْدِ، يا مَنْ لا يُخْلِفُ الْميعادَ، يا مَنْ هُوَ فى كُلِّ يَوْمٍ فى شَأْنٍ، انْ اتْمَمْتَ عَلَيْنا نِعْمَتَكَ بِمُوالاةِ اوْلِيائِكَ الْمَسْؤُولِ عَنْهُمْ عِبادَكَ، فَانَّكَ قُلْتَ: »ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ« ، وَ قُلْتَ: »وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُلُونَ« ، وَ مَنَنْتَ عَلَيْنا بِشَهادَةِ الاخْلاصِ لَكَ بِوِلايَةِ اوْلِيائِكَ، الْهُداةِ مِنْ بَعْدِ النَّذيرِ الْمُنْذِرِ السِّراجِ الْمُنيرِ وَ اكْمَلْتَ لَنَا الدّينَ بِمُوالاتِهِمْ وَ الْبَراءَةِ مِنْ عَدُوِّهِمْ، وَ اتْمَمْتَ عَلَيْنَا النِّعَمَ بِالَّذى جَدَّدْتَ لَنا عَهْدَكَ، وَ ذَكَّرْتَنا ميثاقَكَ الْمَأْخُوذَ مِنّا فى مُبْتَدَءِ خَلْقِكَ ايّانا وَ جَعَلْتَنا مِنْ اهْلِ الاجابَةِ، وَ ذَكَّرْتَنَا الْعَهْدَ وَ الْميثاقَ وَ لَمْ تُنْسِنا ذِكْرَكَ، فَانَّكَ قُلْتَ: »وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِى آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالُوا بَلى شَهِدْنا« .

بِمَنِّكَ بِانَّكَ انْتَ اللَّهُ لا الهَ الاّ انْتَ رَبُّنا، وَ انَّ مُحَمَّداً عَبْدُكَ وَ رَسُولُكَ نَبِيَّنا، وَ انَّ عَلِيّاً اميرَالْمُؤْمِنينَ وَلِيُّنا وَ مَوْلانا، وَ شَهِدْنا بِالْوِلايَةِ لِوَلِيِّنا وَ مَوْلانا مِنْ ذُرِّيَّةِ نَبِيِّكَ مِنْ صُلْبِ وَلِيِّنا وَ مَوْلانا عَلِىِّ بْنِ ابى‏طالِبٍ اميرِالْمُؤْمِنينَ، عَبْدُكَ الَّذى انْعَمْتَ عَلَيْهِ وَ جَعَلْتَهُ فى امِّ الْكِتابِ لَدَيْكَ عَلِيّاً حَكيماً، وَ جَعَلْتَهُ آيَةً لِنَبِيِّكَ، وَ آيَةً مِنْ آياتِكَ الْكُبْرى وَ النَّبَأَ الْعَظيمَ الَّذى هُمْ فيهِ مُخْتَلِفُونَ، وَ النَّبَأَ الْعَظيمَ الَّذى هُمْ عَنْهُ مُعْرِضُونَ وَ عَنْهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ مَسْؤُولُونَ، وَ تَمامَ نِعْمَتِكَ الَّتى عَنْها يُسْأَلُ عِبادُكَ اذْ هُمْ مَوْقُوفُونَ وَ عَنِ النَّعيمِ مَسْؤُولُونَ××× ۱ عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۲۱۸ ۲۱۷. الاقبال: ص ۴۷۵. ×××:


خدايا، اى صادق الوعد، اى خدايى كه در وعده‏ات تخلفى نمى‏كنى، اى خدايى كه هر روزى در شأنى هستى، همان گونه كه نعمتت را بر ما ارزانى داشتى با پذيرش ولايت اوليائت كه درباره آنان از بندگانت سؤال خواهد شد، چنان كه فرموده‏اى: »ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ« ، و فرموده‏اى »وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُلُونَ« ، و با شهادت اخلاص براى تو بر ما منت گذاشته‏اى با ولايت اوليائت، هدايتگران بعد از پيامبر ترساننده منذر كه چراغ تابان است، و دين ما را با ولايت آنان و بيزارى از دشمنانشان كامل كرده‏اى، و نعمتت را بر ما تمام كردى با پيمانى كه با ما تجديد نمودى و به ما يادآور شدى ميثاقى را كه در ابتداى خلقتت از ما گرفته‏اى، و ما را از اهل اجابت قرار دادى و عهد و پيمان را به يادمان آوردى و آن را از خاطر ما به فراموشى نسپردى چنان كه فرموده‏اى: »وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِى آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالُوا بَلى شَهِدْنا« .


بلى، خدايا به لطف تو شهادت مى‏دهيم كه تو خدايى و جز تواى پروردگار ما خدايى نيست، و محمد بنده و پيامبر تو و نبى ماست، و على اميرالمؤمنين ولى و صاحب اختيار ماست؛ و شهادت مى‏دهيم به ولايت آنان كه ولى و صاحب اختيار ما از نسل پيامبرت از صلب ولى و مولاى ما على بن ابى‏طالب هستند. همان بنده تو كه بر او عنايت فرمودى و او را درام الكتاب »عَلِىٌّ حَكِيمٌ« قرار دادى، و او را آيتى براى پيامبرت و آيتى از آيات كبراى خويش و خبر عظيمى قرار دادى كه درباره آن اختلاف دارند و نبأ عظيمى كه از آن اعراض مى‏كنند و روز قيامت درباره او مورد سؤال قرار مى‏گيرند. همان كسى كه تمام نعمت توست كه بندگانت درباره او مورد سؤال قرار مى‏گيرند، آنگاه كه همه متوقف شوند و درباره نعمت‏ها مورد سؤال قرار گيرند.


۲-  نتيجه اعتقادى

در اين فراز از دعاى روز غدير نُه آيه قرآن مورد استشهاد قرار گرفته كه بعضى عيناً و بعضى به اشاره و بعضى به صورت تضمين در كلام است:


اول آيه اكمال است كه به صورت خطاب تضمين در كلام شده و با عبارت »اتْمَمْتَ عَلَيْنا نِعْمَتَكَ« در اوائل دعا و در فرازهاى بعدى با عبارت »اكْمَلْتَ لَنَا الدّينَ« و »اتْمَمْتَ عَلَيْنَا النِّعَمَ« ذكر شده است.


دوم و سوم آيه »لَتُسْئَلُنَ ...« و آيه »وَ قِفُوهُمْ ...« است كه عيناً آورده شده و در آخر دعا بار ديگر با عبارت »تَمامَ نِعْمَتِكَ الَّتى عَنْها يُسْأَلُ عِبادُكَ اذْ هُمْ مَوْقُوفُونَ وَ عَنِ النَّعيمِ مَسْئُولُونَ« به آن اشاره شده است.


چهارم آيه »إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ ...« است كه به صورت اشاره با عبارت »الْهُداةِ مِنْ بَعْدِ النَّذيرِ الْمُنْذِرِ« آمده است.


پنجم آيه ميثاق است كه ابتدا با اشاره آمده و سپس عين آيه آورده شده است.


ششم آيه »فِى أُمِّ الْكِتابِ ...« است كه به صورت تضمين در كلام خطابى و با عبارت »جَعَلْتَهُ فى امِّ الْكِتابِ لَدَيْكَ ...« آورده شده است.


هفتم آيه »لَقَدْ رَأى مِنْ آياتِ رَبِّهِ الْكُبْرى« است كه با تعبير »آيَةً مِنْ آياتِكَ الْكُبْرى« به آن اشاره شده است.


هشتم آيات اول سوره »عَمَّ يَتَساءَلُونَ« است كه عيناً آورده شده است.

نهم آيه »قُلْ هُوَ نَبَأٌ عَظِيمٌ ...« است كه به صورت معرفه و غايب با عبارت »النَّبَأُ الْعَظيمُ الَّذى هُمْ عَنْهُ مُعْرِضُونَ وَ عَنْهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ مُعْرِضُونَ وَ عَنْهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ مَسْئُولُونَ« ذكر شده است.


از اين فراز دعاى روز غدير چهار نكته قرآنى استفاده مى‏شود، كه به بيان آنها مى‏پردازيم:


نكته اول: تفسير آيه »اكمال«

در اين قسمت از دعاى غدير به تفسير معناى دو بُعد اكمال دين و اتمام نعمت به صورت جداگانه پرداخته است.


الف. كمال دين

در اين باره ولايت و برائت را ملازم و دخيل در كمال دين مى‏داند و مى‏فرمايد: »اكْمَلْتَ لَنَا الدّينَ بِمُوالاتِهِمْ وَ الْبَراءَةِ مِنْ عَدُوِّهِمْ« يعنى دين را با ولايت اهل‏بيت‏عليهم السلام و بيزارى از دشمنانشان براى ما كامل فرمودى.


اين بدان معنى است كه قبول ولايت و صاحب اختيارى امامان معصوم‏عليهم السلام هنگامى نزد خدا دين كامل است كه از دشمنان و مخالفان ايشان برائت و بيزارى داشته باشيم، و دين آنان را با دين دشمنانشان قابل جمع ندانيم. به عبارت ديگر اگر با پذيرش ولايت آنان دين كامل مى‏شود لازمه‏اش آن است كه با پذيرش ولايت غير آنان از اين كمال سقوط مى‏كند.


ب. تمام نعمت

درباره اتمام نعمتِ خداوند دو عبارت در اين دعا به چشم مى‏خورد:


اول: جمله »اتْمَمْتَ عَلَيْنا نِعْمَتَكَ بِمُوالاةِ اوْلِيائِكَ الْمَسْؤُولِ عَنْهُمْ عِبادَكَ« . معناى اين عبارت آن است كه ولايتِ واجب شده بر ما درباره امامان به اندازه‏اى مهم است كه خدا بندگان را در اين باره مورد سؤال قرار خواهد داد، و هيچ كس نمى‏تواند از پاسخ چنين سؤالى شانه خالى كند.

دوم: جمله »اتْمَمْتَ عَلَيْنا نِعْمَتَكَ بِالَّذى جَدَّدْتَ لَنا عَهْدَكَ وَ ميثاقَكَ الْمَأْخُوذَ مِنّا فى مُبْتَدَءِ خَلْقِكَ ايّانا« . ارزش اين اتمام نعمت آن است كه نعمت سابقه‏دار خداوند در روز اول خلقت بار ديگر به ما يادآورى مى‏شود. در اين يادآورى دو جهت باعث اتمام نعمت است: يكى به ياد آوردن عهد و پيمان روز الَست، و ديگرى تجديد پيمان و اعلان وفادارى بر آن، كه هر دو عظمت اين نعمت را بر ما روشن مى‏نمايد.


نكته دوم: تفسير آيه »أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ«

قرآن تصريح دارد كه در ابتداى خلقت انسان، همه بنى آدم به صورت ذرّاتى در پيشگاه خداوند اقرارهايى داشته‏اند. در اين فرازِ دعا هم با آوردن آيه صريح قرآن درباره روز الَست، يادآور شده كه آن عهد و پيمان به يادآوردنى است و فراموش شده نيست.


همچنين يادآور شده كه آن ميثاقِ الَست را خداوند پيش روى انسان قرار مى‏دهد و او را در اين باره امتحان مى‏كند تا ببيند چه كسانى بر سر عهد خود هستند و چه كسانى از وفادارى به آن سرباز مى‏زنند.


بعد از اين مقدمات نوبت به بيان موضوع اقرار در روز »الَسْت« مى‏رسد كه در اين دعا به مفصل‏ترين صورت بيان شده است. آنچه در ابتداى خلقت به آن اقرار كرده‏ايم طبق آنچه در اين دعا آمده چهار مطلب بوده است:


انَّكَ انْتَ اللَّهُ لا الهَ الاّ انْتَ رَبُّنا.

انَّ مُحَمَّداً عَبْدُكَ وَ رَسُولُكَ نَبِيُّنا.

انَّ عَلِيّاً اميرَالْمُؤْمِنينَ وَلِيُّنا وَ مَوْلانا.

الْوِلايَةُ لِوَلِيِّنا وَ مَوْلانا مِنْ ذُرِّيَّةِ نَبِيِّكَ مِنْ صُلْبِ وَلِيِّنا وَ مَوْلانا عَلِىٍّ.


اكنون جا دارد به كلماتى از معصومين‏عليهم السلام در اين باره اشاره كنيم:


امام باقرعليه السلام درباره آيه »أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ« مى‏فرمايد: پروردگار عزوجل آنگاه كه فرزندان آدم را از صلب آنان گرفت و آنان را بر خودشان شاهد قرار داد به آنان چنين فرمود: الَسْتُ بِرَبِّكُمْ وَ مُحَمَّدٌ رَسُولى وَ عَلِىٌّ اميرُ الْمُؤْمِنينَ؟××× ۱ دلائل الامامة: ص ۵۳ . ××× امام صادق‏عليه السلام درباره اين آيه مى‏فرمايد: از آنان پيمان بر ربوبيت خداوند و نبوت پيامبرصلى الله عليه وآله و امامت اميرالمؤمنين و ائمه‏عليهم السلام گرفته شد، و خدا چنين فرمود: الَسْتُ بِرَبِّكُمْ وَ مُحَمَّدٌ نَبِيُّكُمْ وَ عَلِىٌّ امامُكُمْ وَ الائِمَّةُ الْهادِيَة الْمَهْدِيَّة ائِمَّتُكُمْ؟ همه بنى آدم در آن روز گفتند: بلى ما شاهد هستيم. خداوند فرمود: اين اقرار براى آن بود كه مبادا روز قيامت بگوييد: ما از اين غافل بوديم.××× ۲ مدينة المعاجز: ج ۱ ص ۵۹ . ×××


امام باقرعليه السلام به نكته ديگرى از اين اقرار روز »الَسْت« اشاره مى‏فرمايد، و اينكه خداوند در آن روز ولايت را عرضه كرد تا همه به دستور خدا آن را بپذيرند و بايد مى‏پذيرفتند و كسى حق نداشت بگويد من راه خدا را نمى‏خواهم، اما با اين همه شيطان صفتان همان روز هم در برابر خدا قد عَلَم كردند.


امام باقرعليه السلام مى‏فرمايد: پيامبرصلى الله عليه وآله به على‏عليه السلام فرمود: تو هستى آن كسى كه خدا به وسيله تو در آغاز خلقتِ مردم آنان را به صورت اشباحى بپا داشت و به آنان فرمود: أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ؟ گفتند: بلى. فرمود: وَ مُحَمَّدٌ رَسُولى؟ گفتند: بلى. فرمود: وَ عَلِىُّ بْنُ ابى‏طالِبٍ وَصِيّى؟ در اينجا اكثريت مردم جز عده كمى ابا كردند از اينكه پاسخ مثبت دهند به خاطر تكبر و سركشى از ولايت تو، و آن عده كم -  كه جداً كم بودند -  اصحاب يمين هستند.××× ۳ امالى الطوسى: ص ۲۳۲. اليقين: ص ۲۱۴. ×××


نكته سوم: اوصاف قرآنى اميرالمؤمنين‏عليه السلام

در اين فراز از دعاى روز غدير، چهار صفت از اوصاف بلند اميرالمؤمنين‏عليه السلام ذكر شده كه همه برگرفته از متن قرآن و طبق آياتى است كه به حضرت تفسير شده است:


الف. علىّ حكيم

عَبْدُكَ الَّذى انْعَمْتَ عَلَيْهِ وَ جَعَلْتَهُ فى امِّ الْكِتابِ لَدَيْكَ عَلِيّاً حَكيماً.

اين جمله اشاره به آيه ۴ سوره زخرف است، و معنايش آن است كه خداوند از اميرالمؤمنين‏عليه السلام در لوح محفوظ به عنوان »عَلِىّ حَكيم« ياد كرده، و آن حضرت نزد خدا چنين مقامى دارد.


در احاديث متعددى از امام صادق و امام كاظم و امام رضاعليهم السلام نقل شده كه مقصود از اين آيه اميرالمؤمنين‏عليه السلام است.××× ۱ بحار الانوار: ج ۲۴ ص ۱۲ و ج ۳۵ ص ۳۷۲. شرح الاخبار: ج ۱ ص ۲۴۴. الغارات: ج ۲ ص ۸۹۴ . ××× جالب است كه اين فضيلت را از لسان يكى از اصحاب اميرالمؤمنين‏عليه السلام در حالى كه حضرت در ميدان جنگ بر بالين او آمده بود بشنويم. در جنگ جمل زيد بن صوحان به ميدان رفت و پس از جنگ نمايانى بر زمين افتاد.


اميرالمؤمنين‏عليه السلام بالاى سر او آمد و كنارش نشست و فرمود: اى زيد، خدا تو را رحمت كند، كه هزينه‏ات كم اما كمكت بسيار بود. زيد سرش را به سمت حضرت بلند كرد و عرضه داشت: يا اميرالمؤمنين، خدا تو را جزاى خير دهد. به خدا قسم تو را نشناختم مگر كسى كه به خدا آگاهى دارى و در لوح محفوظ على حكيم هستى، و خدا در سينه تو جلوه عظيم دارد.××× ۲ الغارات: ج ۲ ص ۸۹۴ . ×××


ب. آيت كبرى

وَ جَعَلْتَهُ آيَةً لِنَبِيِّكَ وَ آيَةً مِنْ آياتِكَ الْكُبْرى.


اين جمله اشاره به آيات سوره نجم است كه معراج پيامبرصلى الله عليه وآله را ترسيم مى‏كند و اينكه در آن شب خداوند آيات بزرگ را به رسولش نشان داد، آنجا كه مى‏فرمايد: »لَقَدْ رَأى مِنْ آياتِ رَبِّهِ الْكُبْرى« . اين فراز دعا نشان مى‏دهد كه در آن شب يكى از آيات كبراى الهى -  بلكه اكبر آيات الهى -  به پيامبرصلى الله عليه وآله نشان داده شده است. وجود مبارك اميرالمؤمنين‏عليه السلام در اين باره مى‏فرمايد: ما للَّهِ نَبَأٌ اعْظَمُ مِنّى وَ ما للَّهِ آيَةٌ اكْبَرُ مِنّى: خداوند خبرى عظيم‏تر از من ندارد، و براى خداوند آيت و نشانه‏اى بزرگ‏تر از من نيست.××× ۳ بحار الانوار: ج ۳۶ ص ۱ ح ۲. ×××

ج. نبأ عظيم

جَعَلْتَهُ النَّبَأَ الْعَظيمَ الَّذى هُمْ فيهِ مُخْتَلِفُونَ وَ النَّبَأَ الْعَظيمَ الَّذى هُمْ عَنْهُ مُعْرِضُونَ.


عنوان »نَبَأ عَظيم« در دو جاى قرآن مطرح شده و هر دو به اميرالمؤمنين‏عليه السلام تفسير شده است؛ يكى در سوره »ص« كه در پى آن مسئله اعراض مردم از اين نبأ عظيم مطرح شده است. ديگرى در سوره »نبأ« كه در پى آن سخن از اختلاف مردم درباره آن به ميان آمده است.


در اين فراز از دعاى غدير با در نظر گرفتن اينكه مردم درباره اميرالمؤمنين‏عليه السلام اختلاف كرده‏اند و اكثريتى از او اعراض نموده‏اند، با صداى بلند اعلام مى‏كنيم كه خدايا، شَهِدْنا بِالْوِلايَةِ لِوَلِيِّنا وَ مَوْلانا، و ما درباره او هيچ اختلافى نداريم و هرگز از او اعراض نكرده‏ايم؛ و اگر اختلاف داريم با كسانى است كه ولايت او را قبول نمى‏كنند و از آن حضرت رويگردانند.


در اينجا به ابعادى از مسئله »نبأ عظيم« از لسان مبارك اميرالمؤمنين‏عليه السلام گوش مى‏سپاريم كه اسرارى از آن را براى ما نشان مى‏دهد. آن حضرت ارتباط مستقيم نبأ عظيم را با غدير چنين بيان فرموده است: انَا النَّبَأُ الْعَظيمُ، الَّذى اكْمَلَ اللَّهُ تَعالى بِهِ الدينَ يَوْمَ غَديرِ خُمٍّ. انَا الَّذى قالَ رَسُولُ اللَّهِ صلَّى اللَّه عليه و آله: مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ××× ۱ الفضائل )شاذان( : ص ۸۴ . ×××: من هستم آن خبر عظيمى كه خداوند تعالى در روز غدير خم به وسيله آن دين را كامل كرد. من كسى هستم كه پيامبرصلى الله عليه وآله درباره‏ام فرمود: هر كس من صاحب اختيار اويم على صاحب اختيار اوست.


در كلامى ديگر آن حضرت به بيان »هُمْ فِيهِ مُخْتَلِفُونَ« مى‏پردازد و با اشاره به برنامه عظيم غدير سزاى اين اختلاف ناروا را به قيامت واگذار مى‏نمايد، آنجا كه مى‏فرمايد: به خدا قسم منم آن نبأ عظيمى كه درباره آن اختلاف كرديد و بر سر ولايت من به نزاع پرداختيد، و پس از آنكه ولايت مرا پذيرفتيد از آن بازگشتيد، و با تجاوز خود هلاك شديد بعد از آنكه با شمشير من نجات يافتيد، و در روز غدير دانستيد، و روز قيامت نتيجه آنچه انجام داديد را خواهيد دانست.××× ۱ بحار الانوار: ج ۳۶ ص ۳. ×××


آن حضرت در سخنى ديگر به اعراض امت‏ها از ولايت خود اشاره كرده مى‏فرمايد: به خدا قسم من هستم آن نبأ عظيمى كه همه امت‏ها -  به هر زبانى كه بودند -  درباره آن اختلاف كردند؛ و فضيلت من بر امت‏هاى گذشته -  با اختلاف زبان‏هاى آنان -  عرضه شد، ولى به فضل من اقرار نكردند.××× ۲ بحار الانوار: ج ۳۶ ص ۴  - ۱. تفسير فرات: ص ۵۳۳ . ×××


همچنين در فرمايش ديگرى دامنه »نبأ عظيم« را به قيامت كشانده مى‏فرمايد: انَا النَّبَأُ الْعَظيمُ؛ اقِفُ بَيْنَ الْجَنَّةِ وَ النّارِ وَ اقُولُ: هذا لى وَ هذا لَكَ: من خبر عظيم هستم. بين بهشت و جهنم مى‏ايستم و )خطاب به آتش( مى‏گويم: اين شخص مربوط به من، و اين ديگرى متعلق به توست.××× ۳ الصراط المستقيم: ج ۱ ص ۲۷۹. ×××


د. مسؤولٌ عَنه

وَ عَنْهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ مَسْؤُولُونَ وَ تَمامَ نِعْمَتِكَ الَّتى مِنْها يُسْأَلُ عِبادُكَ.

خداوند در روز قيامت همه مردم را مورد سؤال قرار خواهد داد و از آنان سؤالات مختلفى به اقتضاى حالشان در دنيا خواهد پرسيد، اما يك سؤال را از همه مى‏پرسد و آن ولايت اميرالمؤمنين‏عليه السلام است، چنانكه در اين فراز دعا بدان تصريح شده است.


نكته چهارم: سؤال از ولايت

چند فراز از دعاى روز غدير اشاره به مسئله سؤال از مردم در روز قيامت مى‏نمايد و به همه اخطار مى‏دهد كه براى چنان روزى پاسخ خود را آماده كنند. اين مطلب در قالب تصريح و اشاره و تفسير دو آيه قرآن در عبارات زير از اين دعا آمده است:


عبارت اول: اتْمَمْتَ عَلَيْنا نِعْمَتَكَ بِمُوالاةِ اوْلِيائِكَ الْمَسْؤُولِ عَنْهُمْ عِبادُكِ فَانَّكَ قُلْتَ: »ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ« وَ قُلْتَ: »وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُلُونَ« .

عبارت دوم: عَنْهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ مَسْؤُولُونَ، وَ تَمامَ نِعْمَتِكَ الَّتى عَنْها يُسْأَلُ عِبادُكَ اذْ هُمْ مَوْقُوفُونَ وَ عَنِ النَّعيمِ مَسْؤُولُونَ.


اين فرازها تصريح مى‏كند كه خداوند در روز قيامت درباره نعمت ولايت از مردم سؤال خواهد كرد و در اين باره همه متوقف خواهند شد و بدون پاسخ به كسى اجازه عبور نخواهند داد.


امام صادق‏عليه السلام مقايسه بين نعمت ولايت با ساير نعمت‏ها را در مجلسى كه اصحاب خود را مهمان كرده بود، بيان فرمود. ماجرا از آنجا آغاز شد كه بر سر سفره حضرت غذايى آوردند كه اصحاب تا آن روز نظيرش را نديده بودند. حضرت از يكى از آنان پرسيد: غذاى ما را چگونه ديدى؟ پاسخ داد: يابن رسول‏اللَّه، هرگز مثل اين را نخورده‏ام و گمان نمى‏كنم بعداً هم نظير آن را بخورم.


در اين حال اشك از ديدگان آن مرد جارى شد! امام صادق‏عليه السلام علت گريه را پرسيد، او گفت: آيه‏اى از كتاب خدا مرا به گريه درآورد. حضرت سؤال كرد: كدام آيه؟ عرض كرد: كلام خداوند كه مى‏فرمايد: »ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ« ، و سپس گفت: ترسيدم اين نعمت هم از آن نعمت‏هايى باشد كه خدا درباره آن از ما سؤال خواهد كرد.

امام‏عليه السلام خنديد به گونه‏اى كه دندان‏هاى مبارك نمايان شد، و فرمود: درباره غذاى لذيذ و لباس نرم و بوى خوش مورد سؤال قرار نمى‏گيرى! همه اينها براى ما خلق شده و ما براى آنها خلق شده‏ايم، و هدف اين است كه با آنها آنچه اطاعت خداست انجام دهيم.


عرض كرد: يابن رسول‏اللَّه! پس منظور از نعيم كه مورد سؤال قرار خواهد گرفت، چيست؟ امام‏عليه السلام فرمود: حب على و عترتش كه خداوند در روز قيامت درباره آن از مردم سؤال خواهد كرد، كه سپاسگزارى شما نسبت به من چگونه بود، آنگاه كه با حب على و عترتش به شما نعمت دادم.××× ۱ تفسير فرات: ص ۶۰۶ . ×××

پيامبرصلى الله عليه وآله در بيان آيه »وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُلُونَ« برات آزادى از آتش جهنم را مطرح كرد كه به نام اميرالمؤمنين‏عليه السلام است، و فرمود: روز قيامت كه مى‏شود خداوند دو ملائكه را امر مى‏كند تا كنار صراط بنشينند. آنگاه هيچ كس نمى‏تواند از آنجا عبور كند مگر با برات اميرالمؤمنين على بن ابى‏طالب، و هر كس كه برات اميرالمؤمنين همراه او نباشد خداوند گلوى او را گرفته در آتش مى‏اندازد؛ و اين همان كلام خداست كه مى‏فرمايد: »وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُلُونَ« پرسيدند: معناى برات اميرالمؤمنين چيست؟ فرمود: »لا الهَ الاّ اللَّهُ، مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ، اميرُالْمُؤْمِنينَ وَصِىُّ رَسُولِ‏اللَّهِ« .××× ۱ التحصين )ابن طاووس( : ص ۵۵۹ . ×××


در كلام ديگرى پيامبرصلى الله عليه وآله حضور خود و على‏عليه السلام را بر سر پل صراط براى سؤال از مردم اعلان كرد و فرمود: روز قيامت كه مى‏شود من و على بر پل صراط مى‏ايستيم در حالى كه در دست هر يك از ما شمشيرى است. هيچ يك از خلق خدا از آنجا عبور نمى‏كند مگر آنكه از او درباره ولايت على سؤال خواهيم كرد. اگر چيزى از آن را داشت نجات مى‏يابد و رستگار مى‏شود و گرنه گردن او را مى‏زنيم و او را در آتش مى‏اندازيم. سپس پيامبرصلى الله عليه وآله اين آيه را تلاوت فرمود: »وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُلُونَ« .××× ۲ بحار الانوار: ج ۲۴ ص ۲۷۳. ×××


۳۶.  آيه »وَ إِذْ قالُوا اللَّهُمَّ إِنْ كانَ هذا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِكَ فَأَمْطِرْ عَلَيْنا حِجارَةً مِنَ السّماءِ...«××× ۳ انفال /  ۳۲. ××× =   دعا / آيه »وَ سَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَىَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ«


۳۷.  آيه »وَ اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ مِيثاقَهُ الَّذِى واثَقَكُمْ بِهِ . إِذْ قُلْتُمْ سَمِعْنا وَ أَطَعْنا وَ اتَّقُوا اللَّهَ...«××× ۴ مائده /  ۸ ۷ . غدير در قرآن: ج ۳ ص ۳۹۱  - ۳۸۹. ×××

   يكى از جلوه‏هاى قرآنى غدير كه مورد غفلت قرار گرفته، فرازهاى دعا و زياراتى است كه در آنها به تبيين و تفسير آيات مربوط به واقعه غدير پرداخته شده است. در بسيارى از دعاها و زيارات -  به خصوص آنچه مربوط به شب و روز غدير است -  ناگفته‏هايى از مسئله غدير به چشم مى‏خورد كه در هيچ روايت ديگرى يافت نمى‏شود. در مواردى شأن نزول آيات و در مواردى استشهاد به آيه‏هاى قرآن و در مواردى مصداق قرار دادن غدير براى آيه مزبور مطرح شده است.


از جمله اين موارد است:


»وَ اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ مِيثاقَهُ الَّذِى واثَقَكُمْ بِهِ، إِذْ قُلْتُمْ سَمِعْنا وَ أَطَعْنا وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ. يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ للَّهِ شُهَداءَ بِالْقِسْطِ وَ لا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلى أَلاّ تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوى وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِما تَعْمَلُونَ« :


»بياد آوريد نعمت خدا را بر شما و پيمانى كه از شما گرفته آنگاه كه گفتيد: شنيديم و اطاعت كرديم، و تقوى را به كار بنديد كه خداوند از راز سينه‏ها آگاه است. اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد به خاطر خدا استوار و بر عدالت شاهد باشيد، و كينه‏توزى با قومى باعث نشود كه بى‏عدالتى نماييد. عدل پيشه كنيد كه آن به تقوى نزديك‏تر است و تقوا پيشه كنيد كه خداوند به آنچه انجام مى‏دهيد آگاه است« .


»وَ كُنَّا نُكَذِّبُ بِيَوْمِ الدِّينِ«××× ۱ مدّثر /  ۴۶. ×××:


»و چنين بوديم كه روز قيامت را تكذيب مى‏كرديم« .


اين آيه و دعاى مربوط به آن از دو بُعد قابل بررسى است:


۱-  متن دعا

امام صادق‏عليه السلام درباره ملاقات دو مؤمن با ولايت در غدير، دستور داده‏اند كه وقتى به يكديگر مى‏رسند چنين بگويند:


الْحَمْدُ للَّهِ الَّذى اكْرَمَنا بِهذَا الْيَوْمِ وَ جَعَلَنا مِنَ الْمُؤْمِنينَ وَ جَعَلَنا مِنَ الْمُوفينَ بِعَهْدِهِ الَّذى عَهِدَهُ الَيْنا وَ ميثاقِهِ الَّذى واثَقَنا بِهِ مِنْ وِلايَةِ وُلاةِ امْرِهِ وَ الْقُوّامِ بِقِسْطِهِ وَ لَمْ يَجْعَلْنا مِنَ الْجاحِدينَ وَ الْمُكَذِّبينَ بِيَوْمِ الّدينِ:


سپاس خدايى را كه ما را به اين روز اكرام فرموده و ما را از مؤمنين و وفا كنندگان به پيمانش -  كه با ما عهد بسته و ميثاقى كه با ما پيمان بسته -  قرار داده، كه آن پيمان صاحب اختيارى واليان امرش و قائمين به عدلش است، و خدا را شكر كه ما را از منكرين و تكذيب كنندگان به روز قيامت قرار نداده است.××× ۱ عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۲۱۵. الاقبال: ص ۴۷۵. ×××


۲-  نتيجه اعتقادى

در اين فراز از دعا دو آيه قرآن تضمين شده است. يكى آيه ميثاق كه فعل آن به خاطر سياق دعا از ضمير خطاب به متكلم برگردانده شده و به جاى »واثَقَكُمْ« كلمه »واثَقَنا« آمده است. ديگرى آيه سوره مدثر است كه جمله »كُنَّا نُكَذِّبُ« به صورت اسم فاعل و كلمه »الْمُكَذِّبينَ« آورده شده است.


از اين دعايى كه براى ملاقات برادران مؤمن در روز غدير آموخته‏اند، دو نكته مهم فرا مى‏گيريم كه در واقع تفسير دو آيه قرآن است:


نكته اول: واليان امر خدا

پيمانى كه خداوند با ما به نام ولايت بسته بايد تفسير شود. در اين دعا با نسبت دادن »وُلاة امر« و نيز »قائمين به عدل« به خدا با ضمير »ه« به ما مى‏فهماند كه اگر ما ولايت را پذيرفته‏ايم به خاطر آن است كه واليان امر از طرف خدا تعيين شده‏اند، و آنكه بتواند عدالت واقعى را بر قرار كند كسى است كه از طرف خدا براى اين كار منصوب شود.


درباره اين آيه دو حديث وارد شده كه عمق مطلب را روشن‏تر مى‏نمايد:

الف. اطاعت اگر چه خوشمان نيايد

حذيفه مى‏گويد: وقتى آيه »النَّبِىُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ« نازل شد، پرسيدند: يا رسول‏اللَّه، اين ولايتى كه شما از خود ما بر ما صاحب اختيارتريد، كدام است؟ فرمود: گوش به فرمان بودن و اطاعت در آنچه خوشتان بيايد يا شما را خوش نيايد.


گفتيم: گوش به فرمانيم و اطاعت مى‏كنيم. اينجا بود كه آيه نازل شد: »وَ اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ مِيثاقَهُ الَّذِى‏واثَقَكُمْ بِهِ إِذْ قُلْتُمْ سَمِعْنا وَ أَطَعْنا« .××× ۱ بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۲۷. ×××


ب. اطاعت ياد نعمت است

درباره آيه »وَ اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ...« فرمود: هنگامى كه پيامبرصلى الله عليه وآله بر مردم پيمان ولايت را گرفت گفتند: شنيديم و اطاعت مى‏كنيم؛ ولى بعداً پيمان خود را شكستند.××× ۲ تفسير القمى: ج ۱ ص ۱۶۳. ×××


نتيجه اين است كه ما با خدا پيمان بسته‏ايم كه فقط منصوب شدگان از طرف او را به صاحب اختيارى خود بپذيريم و در اين باره از آنچه در توان داريم دريغ نكنيم.


نكته دوم: انكار به معناى تكذيب

آيا انكار ولايت ارتباطى با انكار روز قيامت دارد؟ در اين دعا پس از آنكه از خدا مى‏خواهيم ما را در ولايت ثابت قدم فرمايد متقابلاً مى‏گوييم: ما را از منكرين قرار مده؛ و با اشاره به آيه قرآن انكار ولايت را تكذيب روز قيامت به حساب مى‏آوريم.


اين بدان معنى است كه اگر كسى اين دستور و پيمان الهى را زير پا مى‏گذارد گويا قبول ندارد كه روزى در پيشگاه الهى بايد پاسخگوى سؤال درباره آن باشد، وگرنه چه پاسخى در برابر سؤال روز قيامت خواهد داشت.


   همچنين مراجعه شود به عنوان: دعا /  آيه »وَ هُوَ الَّذِى أَنْشَأَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ فَمُسْتَقَرٌّ وَ مُسْتَوْدَعٌ، قَدْ فَصَّلْنَا الْآياتِ لِقَوْمٍ يَفْقَهُونَ« .

۳۸.  آيه »وَ بَشِّرِ الَّذِينَ آمَنُوا أَنَّ لَهُمْ قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَ رَبِّهِمْ«××× ۱ يونس /  ۲. غدير در قرآن: ج ۳ ص ۳۷۵ ۳۷۴. ×××

   يكى از جلوه‏هاى قرآنى غدير كه مورد غفلت قرار گرفته، فرازهاى دعا و زياراتى است كه در آنها به تبيين و تفسير آيات مربوط به واقعه غدير پرداخته شده است. در بسيارى از دعاها و زيارات -  به خصوص آنچه مربوط به شب و روز غدير است -  ناگفته‏هايى از مسئله غدير به چشم مى‏خورد كه در هيچ روايت ديگرى يافت نمى‏شود. در مواردى شأن نزول آيات و در مواردى استشهاد به آيه‏هاى قرآن و در مواردى مصداق قرار دادن غدير براى آيه مزبور مطرح شده است. از جمله اين موارد است:


»وَ بَشِّرِ الَّذِينَ آمَنُوا أَنَّ لَهُمْ قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَ رَبِّهِمْ« : »بشارت ده آنان را كه ايمان آوردند كه براى آنان قدم پابرجايى نزد پروردگارشان است« .


اين آيه و دعاى مربوط به آن از دو بُعد قابل بررسى است:


۱-  متن دعا

امام صادق‏عليه السلام در فرازى از دعا بعد از نماز عيد غدير مى‏فرمايد:

فَاسْأَلُكَ يا رَبِّ تَمامَ ما انْعَمْتَ عَلَيْنا... ، وَ اجْعَلْ لَنا قَدَمَ صِدْقٍ مَعَ الْمُتَّقينَ××× ۲ عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۲۱۸. الاقبال: ص ۴۷۵. ×××: پروردگارا، از تو كامل شدن آنچه بر ما عنايت فرمودى را مى‏خواهم... ، و براى ما قدم پابرجايى با متقين قرار ده.


۲-  نتيجه اعتقادى

فراز آخر آيه در قالبى ديگر در اين دعا به چشم مى‏خورد. با آوردن »يا رَبِّ« در اول دعا اشاره به »رَبِّهِمْ« در آخر آيه احساس مى‏شود؛ و كلمه »قَدَمَ صِدْقٍ« دقيقاً همان مسئله‏اى است كه در متن آيه مطرح شده است.

ثبات قدم در ولايت

اين دعا به ما مى‏فهماند كه گذشته از پذيرفتن ولايت، ثابت قدم بودن در اين راه نيز شرط است. يعنى بايد از خدا بخواهيم ما را در راه ولايت ثابت قدم بدارد تا با اين قدم صدق به جايگاه صدق در روز قيامت برسيم، آنجا كه مى‏فرمايد: »إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِى جَنَّاتٍ وَ نَهَرٍ، فِى مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ« .××× ۱ قمر /  ۵۴ . ×××


پيامبرصلى الله عليه وآله در اين باره مى‏فرمايد: هر كس ما را دوست بدارد و محبت ما را دين خود قرار دهد، خداوند او را در بهشت با ما ساكن مى‏كند، فِى مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ: در جايگاه صدق نزد پروردگار مالك مقتدر.××× ۲ الفضائل )شاذان( : ص ۱۲۳. تفسير فرات: ص ۴۵۶. ×××


۳۹.  آيه »وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ لا يُنْصَرُونَ«××× ۳ قصص /  ۴۲ ۴۱. غدير در قرآن: ج ۳ ص ۳۷۳ ۳۷۲. ×××

   يكى از جلوه‏هاى قرآنى غدير كه مورد غفلت قرار گرفته، فرازهاى دعا و زياراتى است كه در آنها به تبيين و تفسير آيات مربوط به واقعه غدير پرداخته شده است. در بسيارى از دعاها و زيارات -  به خصوص آنچه مربوط به شب و روز غدير است -  ناگفته‏هايى از مسئله غدير به چشم مى‏خورد كه در هيچ روايت ديگرى يافت نمى‏شود. در مواردى شأن نزول آيات و در مواردى استشهاد به آيه‏هاى قرآن و در مواردى مصداق قرار دادن غدير براى آيه مزبور مطرح شده است. از جمله اين موارد است:


»وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ لا يُنْصَرُونَ. وَ أَتْبَعْناهُمْ فِى هذِهِ الدُّنْيا لَعْنَةً وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ هُمْ مِنَ الْمَقْبُوحِينَ« : »و آنان را امامانى قرار داديم كه به آتش دعوت مى‏كنند، و در روز قيامت كمك نمى‏شوند. در اين دنيا لعنتى در پى آنان فرستاديم، و روز قيامت از نكوهش شدگان خواهند بود« .

اين آيه و دعاى مربوط به آن از دو بُعد قابل بررسى است:


۱-  متن دعا

يكى از فرازهاى دعاى بعد از نماز عيد غدير چنين است:


فَاسْأَلُكَ يا رَبِّ تَمامَ ما انْعَمْتَ عَلَيْنا ... ، وَ لا تَجْعَلْنا مِنَ الْمُكَذِّبينَ الدُّعاةِ الَى النّارِ، وَ هُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ اوْلِيائهمْ مِنَ الْمَقْبُوحينَ××× ۱ الاقبال: ص ۴۷۵. عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۲۱۸. ×××: پروردگارا، از تو كامل شدن نعمتت را بر ما مى‏خواهم... ، و مرا از تكذيب كنندگانِ دعوت كننده به آتش قرار مده؛ آنان كه با اوليائشان در روز قيامت از نكوهش شدگانند.


۲-  نتيجه اعتقادى

دو قسمت از آيه در دعاى مزبور با تغييرى در عبارت -  كه مقتضاى سياق دعا بوده -  آورده شده است: يكى دعوت به آتش و ديگرى مقبوح بودن دشمنان ولايت اهل‏بيت‏عليهم السلام.


آنچه از اين فراز دعا و آيه در رابطه با غدير استفاده مى‏شود، موقعيت اعتقادى مخالفين ولايت نزد خداوند است. آنان كه راه ولايت على‏عليه السلام را كنار گذاشتند، به هر راه ديگرى كه رفته باشند -  چه به جنگ ولايت آمده باشند و چه نيامده باشند -  در اين آيه به دو صفت در دنيا و دو صفت در آخرت موصوف‏اند:


در دنيا يكى به عنوان دعوت كنندگان به آتش شناخته مى‏شوند، و اين بدان معنى است كه صراط مستقيم تا بهشت يكى بيشتر نيست و هر راهى غير از آن راه جهنم است. دوم اينكه مورد لعنت قرار مى‏گيرند، كه نشانه وظيفه ما در لعنت آنان است.


در آخرت از يك سو مورد تقبيح قرار مى‏گيرند و زشت سيرت معرفى مى‏شوند؛ و از سوى ديگر هيچ راهى براى نجات آنان وجود ندارد.

اين چهار مسئله دقيقاً به معناى بسته شدن همه درهاى اميد بر مخالفين اهل‏بيت‏عليهم السلام از جانب خدا، و نبودن هيچ راه آشتى با آنان از جانب بندگان است.


۴۰.  آيه »وَ سَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَىَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ«××× ۱ شعراء /  ۲۲۷. غدير در قرآن: ج ۳ ص ۳۶۱  - ۳۵۹. ×××

   يكى از جلوه‏هاى قرآنى غدير كه مورد غفلت قرار گرفته، فرازهاى دعا و زياراتى است كه در آنها به تبيين و تفسير آيات مربوط به واقعه غدير پرداخته شده است. در بسيارى از دعاها و زيارات -  به خصوص آنچه مربوط به شب و روز غدير است -  ناگفته‏هايى از مسئله غدير به چشم مى‏خورد كه در هيچ روايت ديگرى يافت نمى‏شود. در مواردى شأن نزول آيات و در مواردى استشهاد به آيه‏هاى قرآن و در مواردى مصداق قرار دادن غدير براى آيه مزبور آمده است. از جمله اين موارد است:


»وَ سَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَىَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ« : »و به زودى خواهند دانست آنان كه ظلم كردند كه به كجا باز خواهند گشت« .


»وَ إِذْ قالُوا اللَّهُمَّ إِنْ كانَ هذا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِكَ فَأَمْطِرْ عَلَيْنا حِجارَةً مِنَ السَّماءِ أَوِ ائْتِنا بِعَذابٍ أَلِيمٍ«××× ۲ انفال /  ۳۲. ×××: »و آنگاه كه گفتند: خدايا اگر اين حقى از جانب توست از آسمان سنگى بر ما ببار يا عذاب دردناكى بر ما فرست« .


اين آيه و دعاى مربوط به آن از دو بُعد قابل بررسى است:


۱-  متن دعا

در فرازى از زيارت اميرالمؤمنين‏عليه السلام در روز غدير چنين مى‏خوانيم:


اللّهمَّ انّا نَعْلَمُ انَ هذا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِكَ فَالْعَنْ مَنْ عارَضَهُ وَ اسْتَكْبَرَ وَ كَذَّبَ بِهِ وَ كَفَرَ وَ سَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَىَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ××× ۳ بحار الانوار: ج ۹۷ ص ۳۶۸  - ۳۶۰. ×××:

خدايا، ما مى‏دانيم كه اين حقى از جانب توست. پس لعنت كن هر كس با آن معارضه كند و در مقابل آن سر تعظيم فرود نياورد و آن را تكذيب كند و كافر شود؛ و به زودى آنان كه ظلم كردند خواهند دانست كه به كجا باز خواهند گشت.


۲-  نتيجه اعتقادى

در اين فراز از زيارت غدير دو آيه مطرح شده كه يكى به اشاره و ديگرى عين آيه است. آيه‏اى كه صريحاً آمده »وَ سَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا ...« است كه در قسمت آخر اين فراز آمده است. آيه مورد اشاره ناظر به ماجراى حارث فهرى است كه گفت: »اللَّهُمَّ إِنْ كانَ هذا هُوَ الْحَقَ ...« و در اينجا به عنوان بيزارى از عمل او و اينكه ما در حقانيت غدير شك نداريم بر عكس كلام او آمده و مى‏گويد: »اللّهمَّ انّا نَعْلَمُ انَّ هذا هُوَ الْحَقُّ مِنْ عِنْدِكَ« .


الف. غدير از جانب خداست

اگر بخواهيم از كنار هم قرار دادن اين دو آيه نتيجه‏اى بگيريم و پيام اين فراز دعا را در قالبى ديگر بيان كنيم، مى‏توانيم بگوييم: خدايا، گروهى در غدير شك داشتند يا معتقد بودند كه غدير و ولايتش از سوى تو نيست، يا اصلاً در وجود خود تو شك داشتند يا اصلاً اعتقادى به چيزى نداشتند، ولى ما از آن گروه نيستيم، بلكه مى‏گوييم: هم تو هستى و هم غدير حق است و هم از نزد تو آمده است.


ب. منكر غدير در برابر خداوند

با اين باور نوبت آن است كه بيزار باشيم از هر كسى كه چنين باورى ندارد و لعنت فرستيم بر همه كسانى كه با غدير ضديت مى‏كنند يا از روى تكبر آن را نمى‏پذيرند و فكر خود را فراتر از آن مى‏دانند و يا آن را تكذيب مى‏نمايند و به آن كافرند. آنگاه خواهيم گفت: به زودى خواهند دانست آنان كه بر ضد ولايت بساط ظلم را به راه انداختند كه به كجا باز مى‏گردند.


در اين باره اميرالمؤمنين‏عليه السلام در ماجراى غصب فدك خطاب به غاصبين فرمود: قَدْ وَثَبْتُمْ عَلى سُلْطانِ اللَّهِ وَ سُلْطانِ رَسُولِهِ، فَاخْرَجْتُمُوهُ مِنْ بَيْتِهِ الى بَيْتِ غَيْرِهِ مِنْ غَيْرِ بَيِّنَةٍ وَ لا حُجَّةٍ وَ سَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَىَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ: شما بر حاكميت خدا و رسولش حمله آورديد، و آن را از خانه پيامبرصلى الله عليه وآله به خانه ديگرى منتقل كرديد بدون دليل و حجتى، و به زودى خواهند دانست آنان كه ظلم كردند كه به كجا باز خواهند گشت.


سپس به حضرت زهراعليها السلام فرمود: انْصَرِفى حَتّى يَحْكُمَ اللَّهُ بَيْنَنا وَ هُوَ خَيْرُ الْحاكِمينَ: باز گرد تا خدا بين ما حكم كند كه او بهترين حكم كننده است.××× ۱ بحار الانوار: ج ۲۹ ص ۱۹۹. ×××


۴۱.  آيه »وَ قالُوا الْحَمْدُ للَّهِ الَّذِى أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ إِنَّ رَبَّنا غفور شَكُورٌ...«××× ۲ فاطر /  ۳۴. ××× =   دعا /  آيه »ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنا مِنْ عِبادِنا . فَمِنْهُمْ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ وَ...«


۴۲.  آيه »وَ كُنَّا نُكَذِّبُ بِيَوْمِ الدِّينِ«××× ۳ مدثر /  ۴۶. غدير در قرآن: ج ۳ ص ۳۹۷ ۳۹۶. ×××

   يكى از جلوه‏هاى قرآنى غدير كه مورد غفلت قرار گرفته، فرازهاى دعا و زياراتى است كه در آنها به تبيين و تفسير آيات مربوط به واقعه غدير پرداخته شده است. در بسيارى از دعاها و زيارات -  به خصوص آنچه مربوط به شب و روز غدير است -  ناگفته‏هايى از مسئله غدير به چشم مى‏خورد كه در هيچ روايت ديگرى يافت نمى‏شود. در مواردى شأن نزول آيات و در مواردى استشهاد به آيه‏هاى قرآن و در مواردى مصداق قرار دادن غدير براى آيه مزبور مطرح شده است. از جمله اين موارد است:


»الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى  وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً« : »امروز دين شما را كامل كردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان دين شما راضى شدم« .


»وَ كُنَّا نُكَذِّبُ بِيَوْمِ الدِّينِ«××× ۴ مدثر /  ۴۶. ×××: »و چنين بوديم كه روز قيامت را تكذيب مى‏كرديم« .

اين آيه و دعاى مربوط به آن از دو بُعد قابل بررسى است:


۱-  متن دعا

يكى از فرازهاى دعا بعد از نماز عيد غدير چنين است:


اللّهُمَّ وَ كَما كانَ مِنْ شَأْنِكَ ما انْعَمْتَ عَلَيْنا بِالْهِدايَةِ الى مَعْرِفَتِهِمْ، فَلْيَكُنْ مِنْ شَأْنِكَ انْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ انْ تُبارِكَ لَنا فى يَوْمِنا هذَا الَّذى ذَكَّرْتَنا فيهِ عَهْدَكَ وَ ميثاقَكَ، وَ اكْمَلْتَ لَنا دينَنا، وَ اتْمَمْتَ عَلَيْنا نِعْمَتَكَ، وَ جَعَلْتَنا بِنِعْمَتِكَ مِنْ اهْلِ الاجابَةِ وَ الاخْلاصِ بِوَحْدانِيَّتِكَ، وَ مِنْ اهْلِ الايمانِ وَ التَّصْديقِ بِوِلايَةِ اوْلِيائِكَ، وَ الْبَراءَةِ مِنْ اعْدائِكَ وَ اعْداءِ اوْلِيائِكَ الْجاحِدينَ الْمُكَذِّبينَ بِيَوْمِ الدّينِ××× ۱ عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۲۱۸. الاقبال: ص ۴۷۵. ×××:


خدايا، همان گونه كه شأن تو بوده كه بر ما انعام كنى با هدايت به معرفتشان، بر محمد و آل محمد صلوات فرست، و چنين روزى را بر ما مبارك گردان كه در آن عهد و پيمانت را به ما يادآور شدى و دينمان را برايمان كامل كردى و نعمتت را بر ما تمام نمودى و ما را با نعمتت از اهل اجابت و اخلاص به يگانگى خويش و از اهل ايمان و تصديق به ولايت اوليائت و بيزارى از دشمنانت و دشمنان اوليائت قرار دادى كه منكر و تكذيب كننده روز جزا هستند.


۲-  نتيجه اعتقادى

در اين فراز از دعاى غدير دو آيه قرآن به صورت تضمين در كلام ذكر شده است:


يكى آيه »اكمال« كه با تغيير ضماير آن مطابق با سياق دعا، خطاب خداوند به مردم در آيه را به صورت خطاب مردم به خداوند آورده و مى‏گويد: اكْمَلْتَ لَنا دينَنا، وَ اتْمَمْتَ عَلَيْنا نِعْمَتَكَ. آيه ديگر درباره تكذيب قيامت است كه به عنوان برائتِ خواننده دعا از »مكذبين بيوم الدين« مطرح شده است.

تجديد توحيد و ولايت و برائت

در اين فراز سه نكته جالب درباره غدير به چشم مى‏خورد:


الف. يادآورى عهد و پيمان

غدير در واقع روزى است كه خدا عهد و پيمان ولايت را به ما يادآورى مى‏كند، و از ما مى‏خواهد با تجديد عهد خود را براى وفادارى به اين پيمان آماده‏تر كنيم.


ب. ارتباط ولايت با توحيد

در اين فراز مى‏گويد: نعمتت را بر ما تمام كردى، و سپس مى‏گويد: با همين نعمتت كه ما را از پاسخ مثبت دهندگان به ندايت قرار دادى، در پذيرش يگانگى‏ات خالص نمودى.


ج. ارتباط ولايت با برائت

نعمت خدا در غدير فقط پذيرش ولايت نيست، بلكه برائت و بيزارى از دشمنان خدا و دشمنانِ دوستان خدا لازمه لاينفك نعمتِ غدير است.


   همچنين مراجعه شود به عنوان: دعا /  آيه »وَ اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ مِيثاقَهُ الَّذِى واثَقَكُمْ بِهِ، إِذْ قُلْتُمْ سَمِعْنا وَ أَطَعْنا وَ اتَّقُوا اللَّهَ...« -  آيه »إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ« .


۴۳.  آيه »وَ لَأُضِلَّنَّهُمْ وَ لَأُمَنِّيَنَّهُمْ وَ لَآمُرَنَّهُمْ فليبتكن آذان الانعام فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ...«××× ۱ نساء /  ۱۱۹. ××× =   دعا /  آيه »أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ تَوَلَّوْا قَوْماً غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ ما هُمْ مِنْكُمْ وَ لا مِنْهُمْ...«


۴۴.  آيه »وَ ما كانَ قَوْلَهُمْ إِلاّ أَنْ قالُوا رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَ إِسْرافَنا فِى أَمْرِنا وَ ثَبِّتْ أَقْدامَنا...«××× ۲ آل عمران /  ۱۴۸ ۱۴۷. غدير در قرآن: ج ۳ ص ۳۷۶. ×××

   يكى از جلوه‏هاى قرآنى غدير كه مورد غفلت قرار گرفته، فرازهاى دعا و زياراتى است كه در آنها به تبيين و تفسير آيات مربوط به واقعه غدير پرداخته شده است.

در بسيارى از دعاها و زيارات -  به خصوص آنچه مربوط به شب و روز غدير است -  ناگفته‏هايى از مسئله غدير به چشم مى‏خورد كه در هيچ روايت ديگرى يافت نمى‏شود. در مواردى شأن نزول آيات و در مواردى استشهاد به آيه‏هاى قرآن و در مواردى مصداق قرار دادن غدير براى آيه مزبور مطرح شده است.


از جمله اين موارد است:


»وَ ما كانَ قَوْلَهُمْ إِلاّ أَنْ قالُوا رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَ إِسْرافَنا فِى أَمْرِنا وَ ثَبِّتْ أَقْدامَنا وَ انْصُرْنا عَلَى الْقَوْمِ الْكافِرِينَ . فَآتاهُمُ اللَّهُ ثَوابَ الدُّنْيا وَ حُسْنَ ثَوابِ الْآخِرَةِ وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ« :


»سخن آنان نبود مگر اينكه گفتند: پروردگارا، گناهان ما و زياده‏روى در كارهايمان را ببخش و گام‏هاى ما را ثابت بدار، و ما را در برابر قوم كافر يارى فرما. خدا هم به آنان ثواب دنيا و نيز ثواب نيكوى آخرت را عنايت كرد، و خدا محسنين را دوست دارد« .


اين آيه و دعاى مربوط به آن از دو بُعد قابل بررسى است:


۱-  متن دعا

در فرازى ديگر از دعا بعد از نماز عيد غدير مى‏خوانيم:


رَبَّنا سَمِعْنا وَ اطَعْنا. رَبَّنا ثَبِّتْ اقْدامَنا وَ انْصُرْنا××× ۱ عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۲۱۹. الاقبال: ص ۴۷۵. ×××: پروردگارا، شنيديم و اطاعت كرديم. پروردگارا، گام‏هاى ما را ثابت بدار و ما را يارى فرما.


۲-  نتيجه اعتقادى

يك فقره از وسط آيه در اين دعا آمده كه كلمات آيه عيناً تكرار شده و ارتباط آن را نشان مى‏دهد.

آنچه مى‏توان استفاده كرد اينكه پذيرندگان ولايت برندگان دنيا و آخرتند. اينان از خدا گذشت از كوتاهى‏هايشان و پابرجايى در اعتقادشان، و نصرت در برابر كافرين به ولايت را مى‏خواهند.


۴۵.  آيه »وَ هُوَ الَّذِى أَنْشَأَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ فَمُسْتَقَرٌّ وَ مُسْتَوْدَعٌ . قَدْ فَصَّلْنَا الْآياتِ لِقَوْمٍ يَفْقَهُونَ«××× ۱ انعام /  ۹۸. غدير در قرآن: ج ۳ ص ۳۸۸  - ۳۸۶. ×××

   يكى از جلوه‏هاى قرآنى غدير كه مورد غفلت قرار گرفته، فرازهاى دعا و زياراتى است كه در آنها به تبيين و تفسير آيات مربوط به واقعه غدير پرداخته شده است. در بسيارى از دعاها و زيارات -  به خصوص آنچه مربوط به شب و روز غدير است -  ناگفته‏هايى از مسئله غدير به چشم مى‏خورد كه در هيچ روايت ديگرى يافت نمى‏شود. در مواردى شأن نزول آيات و در مواردى استشهاد به آيه‏هاى قرآن و در مواردى مصداق قرار دادن غدير براى آيه مزبور مطرح شده است. از جمله اين موارد است:


»وَ هُوَ الَّذِى أَنْشَأَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ فَمُسْتَقَرٌّ وَ مُسْتَوْدَعٌ، قَدْ فَصَّلْنَا الْآياتِ لِقَوْمٍ يَفْقَهُونَ« :


»اوست كه شما را از يك نفر به وجود آورده يا مستقر خواهد بود يا به امانت سپرده شده. ما آيات را براى كسانى كه فهم را به كار مى‏بندند تفصيل داديم« .


»وَ اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ مِيثاقَهُ الَّذِى واثَقَكُمْ بِهِ إِذْ قُلْتُمْ سَمِعْنا وَ أَطَعْنا وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ«××× ۲ مائده /  ۷. ×××:


»به ياد آوريد نعمت خدا را بر شما و پيمانى كه از شما گرفته، آنگاه كه گفتيد: شنيديم و اطاعت كرديم، و تقوى را به كار بنديد كه خداوند به راز سينه‏ها آگاه است« .


اين آيه و دعاى مربوط به آن از دو بُعد قابل بررسى است:

۱-  متن دعا

در بخشى ديگر از دعاى روز غدير كه بعد از نماز آن خوانده مى‏شود، چنين آمده است:


اللّهُمَّ انّى اسْأَلُكَ بِالْحَقِّ الَّذى جَعَلْتَهُ عِنَدَهُمْ وَ بِالَّذى فَضَّلْتَهُمْ عَلَى الْعالَمينَ جَميعاً، انْ تُبارِكَ لَنا فى يَوْمِنا هذا الَّذى اكْرَمْتَنا فيهِ بِالْوَفاءِ لِعَهْدِكَ الَّذى عَهِدْتَ الَيْنا وَ الْميثاقِ الَّذى واثَقْتَنا بِهِ مِنْ مُوالاةِ اوْلِيائِكَ وَ الْبرائَةِ مِنْ اعْدائِكَ، وَ تَمُنَّ عَلَيْنا بِنِعْمَتِكَ وَ تَجْعَلَهُ عِنْدَنا مُسْتَقَرّاً ثابِتاً وَ لا تَسْلُبَناهُ ابَداً؛ وَ لا تَجْعَلَهُ عِنْدَنا مُسْتَوْدَعاً فَانَّكَ قُلْتَ: »فَمُسْتَقَرٌّ وَ مُسْتَوْدَعٌ« ، فَاجْعَلْهُ مُسْتَقَرّاً ثابِتاً××× ۱ عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۲۱۹. الاقبال: ص ۴۷۵. ×××:


خدايا، از تو مى‏خواهم به خاطر حقى كه نزد آنان قرار داده‏اى و به فضيلتى كه آنان را بر همه جهانيان داده‏اى، كه چنين روزى را بر ما مبارك گردانى. اين روزى كه در آن بر ما اكرام نمودى با وفا به عهدت كه با ما پيمان بسته بودى و ميثاقى كه از ما درباره ولايت اوليائت و بيزارى از دشمنانت گرفته بودى. از تو مى‏خواهيم كه با نعمتت بر ما منت گذارى و آن را نزد ما مستقر ثابت قرار دهى و هرگز آن را از ما نگيرى، و آن را به صورت امانتى موقت نزد ما قرار ندهى، چرا كه خود فرموده‏اى: »ايمان مستقر و وديعه‏اى است« . پس خدايا آن را مستقر و پابرجا قرار ده.


۲-  نتيجه اعتقادى

در اين فراز از دعاى غدير، دو آيه مطرح شده كه آيه اول عيناً و با استناد صريح به قرآن آورده شده است، كه مى‏فرمايد: »فَانَّكَ قُلْتَ« يعنى خدايا تو در قرآن فرموده‏اى، و بعد جمله »فَمُسْتَقَرٌّ وَ مُسْتَوْدَعٌ« را عيناً از قرآن آورده است.


آيه دوم با استفاده از دو كلمه »نعمت« و »ميثاق« در اين دعا تضمين شده است. »نعمت« را به صورت استنتاج و درخواستى درباره‏اش مطرح فرموده و با عبارت »تَمُنَّ عَلَيْنا بِنِعْمَتِكَ وَ تَجْعَلَهُ عِنْدَنا مُسْتَقَرّاً ثابِتاً« به جمله »وَ اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ« اشاره مى‏كند و درخواست پابرجايى آن را مى‏نمايد. »ميثاق« را هم با برداشتن ضمير از »ميثاقَهُ« و آوردن الف و لام بر آن به صورت »الْميثاقِ« ذكر كرده، و چون صورت دعا دارد فعل آن از غايب )واثَقَكُمْ( به خطاب )واثَقْتَنا( برگردانده شده است.


در اين فراز از دعاى غدير -  ضمن تفسير دو آيه قرآن -  دو جهت مهم درباره آغاز و انجام اعتقاد به ولايت مى‏آموزيم، بدين معنى كه مسئله پذيرفتن ولايت درباره همه مردم از روز اول خلقت آغاز مى‏شود و تا آخرين روز زندگى هر كس ادامه مى‏يابد، و روز غدير به عنوان پُلى بين اين دو مرحله است و آنها را به يكديگر وصل مى‏نمايد.


در اينجا به بيان اين دو جهت مى‏پردازيم:


الف. پيمان غدير

ميثاقى كه روز الَست با خدا بسته‏ايم و در روز غدير با آن تجديد عهد كرده‏ايم چيست؟

اين پيمانى كه خدا در قرآن ياد كرده كدام است؟


اين دعا به صراحت اعلام مى‏كند كه عصاره آن ميثاق »مُوالاةِ اوْلِيائِكَ وَ الْبَرائَةِ مِنْ اعْدائِكَ« است. اين همان تولى و تبرى است كه به دوستى با دوستان خدا و دشمنى با دشمنان خدا باز مى‏گردد.


ب. ثابت قدم بر غدير

آيا ممكن است دست از پيمان خويش برداريم؟

آيا ممكن است ايمان خود را به ولايت از دست دهيم؟

آيا واقعاً در معرض خطر هستيم؟


اين دعا با درخواستى كه از خدا مى‏نمايد به صراحت پذيرندگان ولايت را در معرض خطر مى‏بيند، و اين احساس خطر را مستند به قرآن مى‏نمايد و به اين صورت آيه قرآن هم تفسير مى‏شود.

خدا كه در قرآن ايمان را به دو صورت »مستقر وَ مُسْتَوْدَعٌ« مطرح فرموده طبق اين دعا منظورش ولايت اهل‏بيت‏عليهم السلام و برائت از دشمنان ايشان است كه ممكن است پذيرنده آن روزى از اعتقادش دست بردارد.


در اين باره به كلام اميرالمؤمنين‏عليه السلام گوش مى‏سپاريم كه مى‏فرمايد: ايمان دو گونه است: يكى مستقر ثابت در قلوب و ديگرى عاريه بين قلب و سينه. مستقر آن است كه از بين نمى‏رود، ولى مستودع حتماً مورد بازگشت قرار مى‏گيرد، اگر چه يك لحظه قبل از خروج روح باشد.××× ۱ المحتضر: ص ۲۴. ×××


همچنين امام جعفر صادق‏عليه السلام درباره سلب ايمان از عده‏اى چنين مى‏فرمايد: ايمان مستقر آن است كه در قلب كسى پابرجا گشته و هرگز از آن جدا نمى‏شود، و مستودع آن است كه تا زمانى ايمان را به امانت در خود نگاه مى‏دارد، ولى بعداً از او سلب مى‏شود.××× ۲ بحار الانوار: ج ۶۶ ص ۲۲۲. ×××


۴۶.  آيه »وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ«××× ۳ مطففين /  ۱۰. ××× =   دعا /  آيه »أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ تَوَلَّوْا قَوْماً غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ ما هُمْ مِنْكُمْ وَ لا مِنْهُمْ...«


۴۷.  آيه »يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ كُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ«××× ۴ توبه /  ۱۱۹. ××× =   دعا /  آيه »أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِى الْأَمْرِ مِنْكُمْ«


۴۸.  آيه »يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ للَّهِ شُهَداءَ بِالْقِسْطِ وَ لا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ...«××× ۵ مائده /  ۸ . ××× =   دعا / آيه »وَ اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ مِيثاقَهُ الَّذِى واثَقَكُمْ بِهِ . إِذْ قُلْتُمْ سَمِعْنا وَ أَطَعْنا وَ اتَّقُوا اللَّهَ...«

۴۹.  آيه »يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ...«××× ۱ مائده /  ۶۷ . ××× =   دعا /  آيه »رَبَّنا إِنَّنا سَمِعْنا مُنادِياً يُنادِى لِلْإِيمانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّكُمْ فَآمَنَّا رَبَّنا فَاغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا...«


۵۰.  آيه »يَعِدُهُمْ وَ يُمَنِّيهِمْ وَ ما يَعِدُهُمُ الشَّيْطانُ إِلاّ غُرُوراً«××× ۲ نساء /  ۱۲۰. ××× =   دعا /  آيه »أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ تَوَلَّوْا قَوْماً غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ ما هُمْ مِنْكُمْ وَ لا مِنْهُمْ...«


۵۱.  آيه »الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً«××× ۳ مائده /  ۳. غدير در قرآن: ج ۳ ص ۳۸۰. ×××

   يكى از جلوه‏هاى قرآنى غدير كه مورد غفلت قرار گرفته، فرازهاى دعا و زياراتى است كه در آنها به تبيين و تفسير آيات مربوط به واقعه غدير پرداخته شده است. در بسيارى از دعاها و زيارات -  به خصوص آنچه مربوط به شب و روز غدير است -  ناگفته‏هايى از مسئله غدير به چشم مى‏خورد كه در هيچ روايت ديگرى يافت نمى‏شود. در مواردى شأن نزول آيات و در مواردى استشهاد به آيه‏هاى قرآن و در مواردى مصداق قرار دادن غدير براى آيه مزبور آمده است. از جمله اين موارد است:


»الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً« : »امروز دين شما را كامل كردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان دين شما راضى شدم« .


اين آيه و زيارت مربوط به آن از چند بُعد قابل بررسى است:


۱-  متن روايت

در فرازى از زيارت اميرالمؤمنين‏عليه السلام در روز غدير، شك كننده در ولايت به عنوان معاند با خداوند در دين كاملى كه روز غدير اعلام شد، معرفى شده است:

اشْهَدُ يا اميرَالمُؤْمِنينَ انَّ الشّاكَّ فيكَ ما آمَنَ بِالرَّسُولِ الْأَمينِ وَ انَّ العادِلَ بِكَ غَيْرَكَ عانَدَ عَنِ الدِّينِ الْقَويمِ الّذِى ارْتَضاهُ لَنا رَبُّ الْعالَمينَ وَ اكْمَلَهُ بِوِلايَتِكَ يَوْمَ الْغَديرِ××× ۱ بحار الانوار: ج ۹۷ ص ۳۶۸  - ۳۶۰. ×××:


يا اميرالمؤمنين، شهادت مى‏دهم كه شك كننده درباره تو به پيامبر امين‏صلى الله عليه وآله ايمان نياورده، و كسى كه تو را با غير تو برابر قرار دهد از دين محكمى كه رب العالمين براى ما پسنديده و با ولايت تو در روز غدير آن را كامل كرده، ضديت و دشمنى كرده است.


۲-  نتيجه اعتقادى

امام هادى‏عليه السلام در اين عبارت آيه اكمال را به صورت اشاره با درج آن در كلام خود آورده و به دو قسمت آن اشاره فرموده است: ابتدا »رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ« و بعد »الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ« .


الف. راضى نبودن به دين خدا كفر است

در يك نگاه ارتباطى دو سويه بين كمال دين و رضايت رب در يك سو، و كفر و عناد در سوى ديگر برقرار شده است. به اين بيان كه اگر خدا دينى را راضى شده و كسى به غير آن راضى است، يا اگر خدا دينى را كامل كرده و كسى هنوز در آن شك دارد، اين ضديت با خدا و كفر است.


مظهر اين شك و گزينش غير رضاى خدا در شك و ضديت با اميرالمؤمنين‏عليه السلام جلوه‏گر است. وقتى كسى درباره على‏عليه السلام شك دارد در واقع به پيامبرصلى الله عليه وآله و فرموده‏هاى آن حضرت شك دارد و ايمان نياورده است. كسى كه به جاى على‏عليه السلام غير او را مى‏پذيرد در واقع رو در روى خدا ايستاده و ضديت با آن دينى مى‏كند كه خداوند با صداى بلند كمال آن و رضايت خود از آن را به آن اعلام كرده است.


در يك جمله مى‏توان از اين فراز نتيجه گرفت كه چنين كسى نه اينكه از رسيدن به اهداف دين الهى عقب مانده، و نه اينكه از راه راست منحرف شده، و نه اينكه كفر ورزيده، بلكه بالاتر از همه اينها در برابر ذات الهى قد عَلَم كرده و استكبار و معاندت نشان داده است.


۵۲.  آيه »يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ«××× ۱ اسراء /  ۷۱. غدير در قرآن: ج ۳ ص ۳۸۵  - ۳۸۳. ×××

   يكى از جلوه‏هاى قرآنى غدير كه مورد غفلت قرار گرفته، فرازهاى دعا و زياراتى است كه در آنها به تبيين و تفسير آيات مربوط به واقعه غدير پرداخته شده است. در بسيارى از دعاها و زيارات -  به خصوص آنچه مربوط به شب و روز غدير است -  ناگفته‏هايى از مسئله غدير به چشم مى‏خورد كه در هيچ روايت ديگرى يافت نمى‏شود. در مواردى شأن نزول آيات و در مواردى استشهاد به آيه‏هاى قرآن و در مواردى مصداق قرار دادن غدير براى آيه مزبور آمده است. از جمله اين موارد است:


»يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ« :


»روزى كه هر گروه از مردم را با امامشان صدا مى‏زنيم« .


»وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقِينَ إِماماً«××× ۲ فرقان /  ۷۴. ×××:


»و ما را براى متقين امام و پيشوا قرار ده« .


اين آيه و دعاى مربوط به آن از دو بُعد قابل بررسى است:


۱-  متن دعا

فرازى ديگر از دعا بعد از نماز روز عيد غدير چنين است:


فَاسْأَلُكَ يا رَبِّ تَمامَ ما انْعَمْتَ عَلَيْنا ... ، وَ اجْعَلْ لَنا مِنَ الْمُتَّقينَ اماماً الى يَوْمِ الّدينِ، يَوْمَ يُدْعى كُلَّ اناسٍ بِامامِهِمْ××× ۳ عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۲۱۸. الاقبال: ص ۴۷۵. ×××:

پروردگارا، از تو مى‏خواهم نعمتت را بر ما كامل كنى ...، و براى ما از متقين امامى تا روز قيامت قرار دهى، همان روزى كه هر گروه از مردم با امامشان صدا زده مى‏شوند.


۲-  نتيجه اعتقادى

در اين فراز دو آيه مزبور به صورت تضمين در كلام گنجانده شده است. آيه اول با تغيير »نَدْعُوا« به »يُدْعى« ، و آيه دوم به صورت نتيجه‏گيرى با افزودن »مِن« آمده است و فرموده: »مِنَ الْمُتَّقينَ« . يعنى آنچه در قرآن است كلام امامان به خداست كه ما را براى متقين امام قرار ده، و در اين دعا با اشاره به همان آيه مى‏گوييم: خدايا، براى ما از متقين امامى قرار ده، كه رواياتى نيز در اين باره وارد شده است.××× ۱ تأويل الآيات: ج ۱ ص ۳۸۵. تفسير القمى: ج ۱ ص ۱۰ و ج ۲ ص ۱۱۷. نور الثقلين: ج ۴ ص ۴۳. بحار الانوار: ج ۲۴ ص ۱۳۵  - ۱۳۲ و ج ۶۷ ص ۲۷۶ و ج ۸۹ ص ۶۲ و ج ۹۵ ص ۳۰۶. ×××


از اين فرازِ دعاى غدير سه نكته درباره اين آيات به دست مى‏آيد:


الف. امام غدير مظهر تقوا و موضع اعتماد

امام غدير موضع اعتماد و مظهر تقواست. در واقع ما كه از خدا امامى از متقين مى‏خواهيم، براى آن است كه راهبر ما به سوى خداست و اگر مانند پيشوايان سقيفه فاسقى بعد از فاسقى باشد چگونه مى‏توان در راه خدا پيرو آنان شد؟!


امام باقرعليه السلام در بيان اين آيه مى‏فرمايد: »وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقِينَ إِماماً« يعنى امامان هدايت كننده هدايت شده؛ كه مردم توسط ما هدايت مى‏شوند، و اين مخصوص آل محمدعليهم السلام است.××× ۲ بحار الانوار: ج ۲۴ ص ۱۳۵. ×××


ب. امامت متقين تا قيامت

رشته اين امامت متقين بايد تا دامنه قيامت ادامه يابد، چرا كه خداوند فرموده: »هر گروهى از مردم را با امامشان صدا مى‏زنيم« . بنا بر اين همه نسل‏ها بايد از متقين امامى داشته باشند تا در روز قيامت پاسخگوى نداى الهى باشند.

ج. سرفرازى پيروان غدير در قيامت

آثار اصلى غدير در روز قيامت ظاهر مى‏شود. در آن روز كه غديريان را با امامانشان فرا مى‏خوانند، امام آنان با ديگران قابل مقايسه نخواهند بود، و آن روز است كه از انتخاب الهى خرسند و سرفراز خواهند شد.


در حديث آمده است:


روز قيامت كه مى‏شود خداوند عز و جل امامان هدايت و چراغ‏هاى تاريكى و عَلَم‏هاى تقوى، يعنى اميرالمؤمنين و امام حسن و امام حسين‏عليهم السلام را صدا مى‏زند. سپس به آنان گفته مى‏شود: شما و شيعيانتان از صراط عبور كنيد و بدون حساب وارد بهشت شويد. پس از آن امامان فسق فرا خوانده مى‏شوند ... .××× ۱ مناقب ابن شهرآشوب: ج ۲ ص ۲۶۳. ×××


۵۳.  آيه »يَوْمَ يَبْعَثُهُمُ اللَّهُ جَمِيعاً فَيَحْلِفُونَ لَهُ كَما يَحْلِفُونَ لَكُمْ وَ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ عَلى شَىْ‏ءٍ...«××× ۲ مجادله /  ۱۸. ××× = دعا /  آيه »أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ تَوَلَّوْا قَوْماً غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ ما هُمْ مِنْكُمْ وَ لا مِنْهُمْ...«


۵۴.  اعمال عيد غدير××× ۳ آداب عيد غدير )خانه كودك( : ص ۱۴۵  - ۵۶.  غدير دعا و محبت )نيشابورى( : ص ۶۲  - ۳۷ . همراه با ذى‏الحجه )اوحدى( : ج ۲ ص ۱۸۱  - ۱۰۵. ترجمه الغدير )امينى -  واحدى( : ص ۶۵۹ . اسرار غدير: ص ۲۵۶  - ۲۵۴ ۲۴۶. چهارده قرن با غدير: ص ۲۳۴ ۲۳۳. قنوت خورشيد: ص ۲۹، به نقل از كتاب: غدير عيد برتر )صدرى( . چهارده قرن با غدير: ص ۲۳۴ ۲۳۳ ۲۰۹  - ۲۰۱ ۱۵۷  - ۱۵۳ ۷۷. غدير در قرآن: ج ۳ ص ۳۴۰  - ۳۳۸. اسرار غدير: ص ۳۶۳  - ۳۵۳ ۲۸۱ ۲۵۶  - ۲۵۴ ۲۵۳ ۲۵۲۲۴۶. ×××

   از موارد بسيار مهم در مورد روز و عيد غدير، اعمال و آداب عيد غدير است. به علت اهميت اين روز، اعمال و آدابى ذكر شده كه با هيچ روزى برابرى نمى‏كند و مختص به قشر خاص و سن معينى نيست، و داراى ابعاد اعتقادى و عبادى مختلفى است. از جمله اعمال عيد غدير دعا در شب و روز غدير است××× ۴ الاقبال: اعمال عيد غدير. ×××:

۱-  دعاى شب عيد غدير××× ۱ الاقبال: ص ۴۵۲. ×××

براى شب عيد غدير اين دعا وارده شده است:


اللّهُمَّ إنَّكَ دَعَوتَنا إلى سَبيلِ طاعَتِكَ، و طاعَةِ نَبيِّكَ و وَصيِّهِ و عِترَتِهِ دُعاءاً لَهُ نُورٌ و ضياءٌ و بَهجَةٌ و استِنارٌ فَدَعانا نَبيُّكَ لِوَصيِّه يَومَ غَديرِ خُمٍّ فَوَفَّقتَنا لِلإصابَةِ و سَدَّدتَنا لِلإجابَةِ لِدُعائِهِ. فَأنَبنا الَيكَ بِالإنابَةِ و أسلَمنا لِنَبيِّكَ قُلُوبَنا، و لِوَصيِّهِ نُفُوسَنا و لِما دَعَوتَنا إلَيهِ عُقُولَنا. فَتَمَّ لَنا نُورُكَ يا هادِىَ المُضِلّينَ. أخرِج البُغضَ و المُنكَرَ و الغُلُوَّ لأمينِكَ أميرِالمُؤمِنينَ، و الأئِمَّةِ مِن وُلدِهِ مِن قُلُوبِنا و نُفُوسِنا و ألسِنَتِنا و هُمُومِنا، و زِدنا مِن مُوالاتِهِ و مَحَبَّتِهِ و مَوَدَّتِهِ لَهُ و الأئِمَّةِ مِن بَعدِهِ. زياداتٍ لا انقِطاعَ لَها، و مُدَّةً لا تَناهِىَ لَها و اجعَلنا نُعادى لِوَليِّكَ مَن ناصَبَهُ، و نُوالى مَن أحَبَّهُ، و نَأمُلُ بِذلِكَ طاعَتَكَ. يا أرحَمَ الراحِمينَ.


اللَّهُمَّ اجعَل عَذابَكَ و سَخَطَكَ عَلى مَن ناصَبَ وَليَّكَ، و جاحَدَ ]و جَحَدَ [إمامَتَهُ، وَ أنكَرَ وَلايَتَهُ، و قَدَّمتَهُ أيّامَ فِتنَتِكَ فى كُلِّ عَصرٍ و زَمانٍ و أوانٍ. إنَّكَ عَلى كُلِّ شَى‏ءٍ قَديرٌ.


اللَّهُمَّ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ رَسُولِكَ و عَلىٍّ وَليِّكَ و الائِمَّةِ مِن بَعدِهِ حُجَجِكَ. فَأثبِت قَلبى عَلى دينِكَ و مُوالاةِ أوليائِكَ، و مُعاداةِ أعدائِكَ، مَعَ خَيرِ الدُنيا وَ الآخِرَةِ؛ تَجمَعُهُما لى و لاِهلى و وُلدى و إخوانىَ المُؤمِنينَ. إنَّكَ عَلى كُلِّ شَى‏ءٍ قَديرٌ.××× ۲ اقبال الاعمال: ج ۲ ص ۲۳۸. ×××


در اعمال شب عيد غدير، آنچه در »اقبال الاعمال« و كتاب‏هاى دعا آمده است همين نماز و دعايى بود كه ذكر كرديم.


۲-  دعاهاى روز عيد غدير

براى روز غدير دعاهايى وارد شده كه در اينجا مى‏آوريم. پيش از شروع دعاها يادآور مى‏شويم، مؤمنى كه قصد خواندن دعايى را دارد لازم است به چند نكته توجه داشته باشد:


نخست خود را از آلودگى پاك كند، و پس از آن لباس پاك و تميز پوشيده و وضو بگيرد.

سپس خود را مرتب كرده و در جاى پاكيزه و شريف -  تا جايى كه مى‏تواند -  رو به قبله با حالتى مؤدبانه بنشيند.

در پيشگاه قادر متعال همواره خود را گناهكار دانسته و با حالت خضوع و خشوع و اظهار فقر و بيچارگى، در حالى كه عظمت و لطف و بخشش خدا را در نظر دارد آماده دعا شود.

دعاها را همانگونه كه وارد شده تلاوت نمايد، و به ابتداى آن هيچ عبارتى از سوى خود اضافه نكند. حتى اگر بسم اللَّه الرحمن الرحيم در آغاز دعا نيست او هم نگويد، مگر به قصد شروع در عبادت.

فرازهايى از متن دعا را به دلخواه خود تكرار نكند.

سعى كند الفاظ و عبارت متن دعا را از نظر حركت و تلفظ حروف به صورت صحيح بخواند.

بهتر است هنگام خواندن دعا سر را پايين بگيرد و به اطراف خود توجهى نداشته و با كسى صحبت نكند.

دعا را با صداى آرام -  به طورى كه مزاحمتى براى ديگران فراهم نشود -  بخواند.

دعا را بيش از حد معمول تند نخواند.

دعاهايى كه خواندن آنها در روز غدير مستحب است:


و اما ادعيه روز غدير:


الف. دعاى صبح روز غدير××× ۱ اقبال الاعمال: ج ۲ ص ۲۷۶. ×××

بامداد روز عيد غدير، پيش از انجام اعمال اين روز، دعايى را بخوانيم كه پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله آن را در روز غدير خوانده، و به وسيله آن از هر شرى به خدا پناه برده است. آن دعا اين است:


بسم اللَّه الرحمن الرحيم. بسم اللَّه خير الاسماء. بسم اللَّه رب الآخرة و الاولى، و رب الارض و السماء. الذى لا يضرّ مع اسمه كيد الاعداء، و بها تدفع كل الاسواء، و بالقسم بها يكفى من استكفى.


اللهم انت رب كل شى‏ء و خالقه، و بارئ كل مخلوق و رازقه، و محصى كل شى‏ء و عالمه، و كافى كل جبار و قاصمه، و معين كل متوكل عليه و عاصمه، و بَرُّ كل مخلوق و راحمه. ليس لك ضد فيعاندك، و لا ندٌّ فيقاومك، و لا شبيه فيعادلك. تعاليت عن ذلك علوّاً كبيراً.


اللهم بك اعتصمت و استقمت، و اليك توجّهت و عليك اعتمدت، يا خير عاصم و اكرم راحم و احكم حاكم و اعلم عالم. من اعتصم بك عتصمه، و من استرحمك رحمته، و من استكاف كفيته، و من توكّل عليك امنته و هديته. سمعاً لقولك -  يا رب -  و طاعة لامرك.


اللهم اقول و بتوفيقك اقول، و على كفايتك اعول، و بقدرتك اطول، و بك استكفى و اصول. فاكفنى اللهم و انقذنى و تولّنى و اعتصمنى و عافنى، و امنع منى و خذ و كن لى بعينك و لا تكن علىّ.


اللهم انت ربى، عليك توكّلت و اليك انبت و اليك المصير، و انت على كل شى‏ء قدير.


ب. دعاى ديگر براى صبح روز غدير××× ۱ الاقبال: ص ۴۷۴. بحار الانوار: ج ۹۸ ص ۳۰۱. ×××

اللهم ان هذا اليوم شرّفتنا فيه بولاية وليك على صلوات اللَّه عليه، و جعلته اميرالمؤمنين، و امرتنا بموالاته و طاعته، و ان نتمسّك بما يقرّبنا اليك، و يزلفنا لديك امره و نهيه.

اللهم قد قبلنا امرك و نهيك، و سمعنا و اطعنا لنبيك، و سلّمنا و رضينا، فنحن موالى على -  صلوات اللَّه عليه و اوليائه -  كما امرت نواليه، و نعادى من يعاديه، و نبرء ممّن تبرّأ منه و نبعض من ابغضه، و نحبّ من احبّه، و علىّ -  صلى اللَّه عليه -  مولانا كما قلت، و امامنا بعد نبيناصلى الله عليه وآله كما امرت.


ج. دعاى ديگر××× ۱ اقبال الاعمال: ج ۲ ص ۳۰۳  - ۲۸۹. بحار الانوار: ج ۹۸ ص ۳۰۸. ×××

اللهم رب السماوات و الارض، و رب النور العظيم، و رب البحر المسجور، و رب الشفع الكبير، و رب الوتر الرفيع. سبحانك منزل التوراة و الانجيل و الزبور و القرآن العظيم. اله من فى السماوات و الارض، لا جبار فيهما غيرك، ملك من فى السماوات××× ۲ و ملك من فى الارض. ××× و الارض، لا ملك فيهما غيرك.


اسألك باسمك العظيم، و بنور وجهك الكريم، و بملكك القديم. و باسمك الذى اشرقت له السماوات و الارضون، و باسمك الذى اصلحت به امور الاولين و الآخرين. يا حيّاً قبل كل حى، و يا حيّاً بعد كل حى، يا حيّاً حين لا حىّ الا انت. يا حىّ يا قيوم، يا احد يا صمد، يا فرد يا وتر يا وتر، يا رحمن يا رحيم. اغفر لنا ذنوبنا، و اجعل لنا من امورنا فرجاً و مخرجاً، و استقبلنا على هدى نبيك محمدصلى الله عليه وآله، و اجعل عملنا فى المرفوع المتقبل، و هب لنا ما وهبت لاوليائك و اهل طاعتك و عبادك الصالحين من خلقك. فانّا بك مؤمنون، و عليك متوكّلون و مصيرنا اليك، و اجتمع لنا الخير كله بحولك و قوّتك، و اصرف عنّا الشرَّ كلّه بمنّك و رحمتك.


يا حنّان يا منّان، يا بديع السماوات و الارض، يا ذاالجلال و الاكرام، تُعطى الخير من تشاء و تصرف الشرّ عمن تشاء، اعطنا جميع ما سألناك من الخير، و امنن به علينا برحمتك يا ارحم الراحمين. انّا اليك راغبون، و لا حول و لا قوة الا باللَّه العلىّ العظيم.


اللهم اشرح بالقرآن صدرى، و انطق بالقرآن لسانى، و نوّر بالقرآن بصرى، و استمع بالقرآن بدنى، و اعنّى عليه ابداً ما ابقيتنى، فانه لا حول و لا قوة الا بك.

اللهم يا داحى المدحوّات، و يا بانى المبنيّات، و يا مُرسى المَرسيّات، و يا جبّار القلوب على فطرتها؛ شقيقها و سعيدها، و يا باسط الرحمة للمتقين، اجعل شرائف صلواتك و نوامى بركاتك و رأفتك و تحيّتك و رحمتك على محمد عبدك و رسولك، الفاتح لما انغلق، و الخاتم لما سبق، و فاتح الحق، و دافع جيشات الاباطيل، كما حملته فاضطلع بامرك مستبصراً فى رضوانك، غير ناكل عن قدم، و لا منثن عن كرم. حافظاً لعهدك، قاضياً لنفاذ امرك. فهو امينك المأمون، و شهيدك يوم الدين، و بعيثك رحمة للعالمين.


اللهم فافسح له مفسحاً عندك، و اعطه من بعد رضاه الرضا، من نور ثوابك المحلول، و عطاء جزئك المعلول.


اللهم اتمم له وعده بانبعاثك ايّاه مقبول الشفاعة عندك، مرضىّ المقالة، ذا منطق عدل، و خطبة فصل، و حجة و برهان عظيم.


اللهم اجعلنا سامعين مطيعين، و اولياء مخلصين، و رفقاء مصاحبين.


اللهم ابلغه منّا السلام، و اردُد علينا منه السلام.


اللهم انّى ضعيف فقوژ فى رضاك ضعفى، و خذ الى الخير بناصيتى، و اجعل الاسلام منتهى رضاك.


اللهم انى ضعيف فقوّنى، و انى ذليل فأعزّنى، و انى فقير فارزقنى.


پس از آن صد مرتبه مى‏گويى: اللهم انى اسألك الجنة. اللهم انى اعوذ بك من النار.


سپس مى‏گويى: اللهم انى اسألك بأنّك ات اللَّه، لا اله الا انت، وحدك لا شريك لك، و بانّك ارحم الراحمين، و اسألك بانّك احد صمد لم تلد و لم تولد، و لم يكن لك كفواً احد، ان تغفر لى ذنوبى كلها؛ صغيرها و كبيرها، مغفرة تامّة يا ارحم الراحمين.


و آن گاه چهارمرتبه مى‏گويى: اللهم انى اشهدك و اشهد حملة عرشك و ملائكتك و جميع خلقك، انى اشهد انك انت اللَّه لا اله الا انت وحدك لا شريك لك، و اؤمن بك و اتوكّل عليك و استفرك و اتوب اليك.

سپس مى‏گويى: اللهم انى اصبحت فى دينى و امانتى و نفسى و ولدى و مالى، و جميع اهل عنايتى، فى حماك الذى لا يستباح، و فى عزّك الذى لا يرام، و فى سلطانك الذى لا يستضام، و فى ملكك الذى لا يبلى، و فى نعمتك التى لا تحصى، و فى ذمتك التى لا تُخفر، و فى رحمتك التى وسعت كل شى‏ء، و جار اللَّه آمن محفوظ، و لا حول و لا قوة الا باللَّه، لا اله الا اللَّه و اللَّه اكبر و سبحان اللَّه. ربّ صلّ على محمد و آل محمد، و اغفر لى ذنوبى كلها، برحمتك يا ارحم الراحمين.


اللهم افتح لنا بطاعتك، و اختم لنا برضوانك، و اعِذنا من الشيطان الرجيم. السلام على الحافظين الكرام الكاتبين. اشهد ان لا اله الا اللَّه وحده لا شريك له، و انه محمداً عبده و رسوله، صلّى اللَّه عليه و آله و سلم. انّ صلاتى و نسكى و محياى و مماتى للَّه رب العالمين. لا شريك له، و بذلك امرت و انا من المسلمين.


اللهم انى اسألك خير يومى هذا، و خير ما فيه، و خير ما امرت به، و خير ما قبله، و خير ما بعده. و اعوذ بك من شرّ يومى هذا، و شرّ ما فيه، و شرژ ما قبله، و شرّ ما بعده. اللهم انى اسألك فتحه و نصره و نوره و هداه. اللهم افتح لى بخير، و اختم لى بخير، و اختمه علىّ بخير. اللهم افتحه علىّ برحمتك، و اختمه علىّ برضوانك. اللهم من كادنى فى هذا بسوء فاكفنيه، و قنى شرّه، واردد كيده فى نحره.


اللهم ما انزلت فى يومى هذا من خير او رحمة او شفاء او فرج او عافيه او رزق، فاجعل لى فيه نصيباً وافراً حسناً، و ما انزلت فيه من محذور او مكروه او بليّة او شقاء، فاصرفه عنّى.


اللهم انى اسألك ان تجعل بدو يومى هذا فلاحاً و اوسطه صلاحاً و آخره نجاحاً، و اعوذ بك من يوم شرّ يوم اوله فزع و اوسطه جزع و آخره وجع.


اللهم برأفتك ارجو رحمتك، و برحمتك ارجو رضوانك، و برضوانك ارجو الجنة، فلا تؤاخذنى بذنبى، و لا تعاقبنى بسوء عملى.


اللهم اجعل حياتى ما احييتنى زيادة لى فى كل خير، و اجعل وفاتى اذا توفّيتنى راحة من كل شرّ، و نجاة لى من كل سوء.

اللهم اجعلنى اخشاك كأنّى اراك، و ارجوك و لا ارجو غيرك، و اذكرك و لا انساك.


اللهم اغفر لى كل ذنب سلف منّى فى الليل و النهار منذ خلقنى، و كفّره عنّى، و ابدلنى به حسنات، و تقبّل منّى كل خير عملته لك فى الليل و النهار منذ خلقتنى، و ارفعه لى عندك فى الرفيع الاعلى، و اعطنى عليه الثواب الكثير. برحمتك انك جواد لا يبخل.


اللهم انّى اصبحت متوكّلاً عليك فاكفنى، و اصبحت فقيراً اليك فأغننى، و اصبحت لا اعرف ربّاً غيرك فاغفر لى، و اصبحت مقرّاً لك بالربوبية، معترفاً لك بالعبودية. و اشهد ان لا اله الا اللَّه وحده لا شريك له. الهاً واحداً احداً صمداً لم يتخذ صاحبة و لا ولداً. و انّ محمداً عبده و رسوله، ارسله بالهدى و دين الحق ليظهره على الدين كله و لوكره المشركون. فبلّغ رسالاته، و نصح لامته، و جاهد فى اللَّه حق جهاده، و عبده حتى اتاه اليقين. و اشهد انّ الساعة آتية لا ريب فيها، و انّ اللَّه يبعث من فى القبور، و انّ الجنة حق، و النار حق، و البعث حق، و انّى اؤمن باللَّه و برسوله صلى اللَّه عليه و آله و سلم، و بملائكته و كتبه و رسله، لا نفرّق بين احد من رسله.


اللهم فاكتب لى الشهادة عندك، و لقِّنها عند حاجتى اليها، و احيِنى عليها، و ابعثنى عليها، و احشرنى عليها، و اجزنى جزاء من لقيك بها مخلصاً، غير شاك فيها، و لا مرتدّ عنها، و لا مبدّل لها، آمين رب العالمين. و صلى اللَّه على محمد و على آله الطيبين الطاهرين الاخيار، و سلّم كثيراً.


سبحان اللَّه و الحمد للَّه و لا اله الا اللَّه و اللَّه اكبر، و استغفر اللَّه الذى لا اله الا هو، غفار الذنوب و اتوب اليه. و اسأله ان يتوب علىّ، و لا حول و لا قوة الا باللَّه العلىّ العظيم. الاول فليس قبله شى‏ء، و الآخر فليس بعده شى‏ء، و الظاهر فليس فوقه شى‏ء، و الباطن فليس دونه شى‏ء، يحيى و يميت، و هو حى لا يموت، بيده الخير، و هو على كل شى‏ء قدير.


الحمد للَّه الذى لا تبديل لقوله، و لا معادل لحكمه، و لا رادّ لقضائه.

الحمد للَّه الاول قبل كل شى‏ء، و الخالق له، و الآخر بعد كل شى‏ء، و الوارث له، و الظاهر على كل شى‏ء و الوكيل عليه، و الباطن دون كل شى‏ء و المحيط به. الذى علا فقهر، و ملك فقدر، و بطن فخبر. ديّان الدين، ربّ العالمين. الحمد للَّه على حلمه بعد علمه، و الحمد للَّه على عفوه بعد قدرته.


اللهم لك الحمد فى الليل اذا يغشى، و فى النهار اذا تجلّى. و لك الحمد فى الآخرة و الاولى، و لك الحمد كما حمدت نفسك، و كما انت اهله، و كما حمدك الحامدون. و لك الحمد عدد ما احصى كتابك و احاط به علمك. و لك الحمد زنة عرشك و مداد كلماتك، و لك الحمد كما ينبغى لكرم وجهك، و عظم سلطانك.


اللهم لك الحمد حمداً خالداً بخلودك، و لك الحمد حمداً دائماً بدوامك، و لك الحمد حمداً لا امد له دون بلوغ مشيّتك، و لك الحمد حمداً لا يتناهى دون منتهى علمك، و لك الحمد حمداً يبلغ رضاك و يوجب مزيدك و يؤمن من غيرك. فسبحان اللَّه حين تمسون و حين تصبحون، و له الحمد فى السماوات و الارض و عشيّاً و حين تظهرون.


يولج الليل فى النهار، و يولج النهار فى اليل، و يخرج الحىّ من الميت، و يخرج الميت من الحىّ، و يحى الارض بعد موتها و كذلك تخرجون. سبحان ربّك ربّ العزّة عما يصفون، و سلام على المرسلين، و الحمدللَّه رب العالمين.


سبحان الدائم القائم. سبحان اللَّه الملك الحق. سبحان العلىّ الاعلى. سبحانه و تعالى. سبحان اللَّه و بحمده. سبحان اللَّه الحىّ القيوم. سبحان اللَّه الذى لا تأخذه سنة من و لا نوم. سبحان من تواضع كل شى‏ء لعظمته. سبحان من ذلّ كل شى‏ء لعزّته. سبحانه من خضع كل شى‏ء لمُلكته. سبحان من استسلم كل شى‏ء لقدرته. سبحان من انقادت له الامور بازمّتها. سبحانه و بحمده.


لا اله الا اللَّه وحده لا شريك له. له الملك و له الحمد، يحيى و يميت، و هو حىّ لا يموت، بيده الخير، و هو على كل شى‏ء قدير.

لا اله الا اللَّه الحليم الكريم. لا اله الا اللَّه العلىّ العظيم. لا اله الا اللَّه السميع العليم. لا اله الا اللَّه رب السماوات السبع و ربّ العرش العظيم. لا اله الا اللَّه؛ الهاً واحداً احداً فرداً صمداً، لم يلد و لم يولد و لم يتخذ صاحبة و لا ولداً، و لم يكن له كفواً احد. لا اله الا اللَّه الاول قبل كل شى‏ء، و الباقى بعد كل شى‏ء، و القادر عليه و المحيط بكل شى‏ء. لا تدركه الابصار و هو يدرك الابصار، و هو اللطيف الخبير. يعلم ما يلج فى الارض و ما يخرج منها، و ما ينزل من السماء و ما يعرج فيها، و هو الرحيم الغفور.


اللهم انى اسألك و ادعوك و انت قلت: قل ادعوا اللَّه او ادعوا الرحمن ايّاماً تدعوا فله الاسماء الحسنى. انك امرتنى بدعائك و وعدت اجابتك و لا خلف لوعدك. فانّى ادعوك كما امرتنى، فاستجب لى كما وعدتنى.


اللهم انى اسألك بكل اسم هو لك، كما سمّيت به نفسك، او ذكرته فى كتابك او علمته احداً من خلقك، او استأثرت به فى علم الغيب عندك. يا اللَّه يا اللَّه يا اللَّه. يا رحمن يا رحيم. يا بدى‏ء لا بدء لك. يا دائم لا نفاد لك. يا حى يا قديم يا قيوم. يا محيى يا مميت. يا قائماً على كل نفس بما كسبت.


يا احد يا وتر يا فرد يا صمد، يا من لم يلد و لم يولد و لم يكن له كفواً احد. يا مالك الملك، تؤتى الملك من تشاء، و تنزع الملك ممّن تشاء و تعزّ من تشاء و تذلّ من تشاء، بيدك الخير، انّك على كل شى‏ء قدير.


يا حنّان يا منّان، يا ذا الجلال و الاكرام. يا رب الارضين و ما أقلّت، و السماوات و ما اظلّت، و الرياح و ما ذرت. يا خالق كل شى‏ء، يا زين السماوات و الارضين، يا عماد السماوات و الارضين، يا قيوم الدنيا و الآخرة، و يا غياث المستغيثين، و يا صريخ المستصرخين، و يا معاذ العائذين، و يا مجيب دعوة المضطرين، و يا منفّساً عن المكروبين، و مفرّجاً عن المغمومين، و يا مجيب دعوة الداعين، و يا ارحم الراحمين، و يا اول الاولين و يا آخر الآخرين.


اسألك باسمك الاجلّ الاعزّ الاكرم. الظاهر الباطن الطاهر المطهّر المقدس الاحد الصمد الفرد، الذى ملأ الاركان كلّها. الذى اذا دعيت به اجبت، و اذا سُئلت به اعطيت، ان تصلّى على محمد و آل محمد، كافضل و اكرم و اعلى و اكمل و اعزّ و اعظم و اشرف و ازكى و انمى و اطيب ما صلّيت على احد من انبيائك المصطفين، و ملائكتك المقرّبين، و عبادك الصالحين.


اللهم شرّف بنيانه، و عظّم برهانه، و ثقّل ميزانه، و ابعثه المقام المحمود الذى وعدته، و تقبّل شفاعته، و اجزه عنّا افضل ما جزيت نبيّاً عن امته.


اللهم صلّ على محمد و آل محمد، و بارك على محمد و على آل محمد، كما صلّيت و باركت على ابراهيم و على آل ابراهيم، انك حميد مجيد. اللهم صلّ على انبيائك المرسلين، و ملائكتك المقربين، و عبادك الصالحين، و صلّ علينا معهم. انك ارحم الراحمين.


اللهم اغفر لى و لوالدىّ و ما ولدا، و للمؤمنين و المؤمنات و المسلمين و المسلمات، حيّهم و ميّتهم، شاهدهم و غائبهم، انك تعلم منقلبهم و مثواهم. اللهم اغفر لنا، و لاخواننا الذين سبقونا بالايمان، و لا تجعل فى قلوبنا غلاًّ للذين آمنوا، ربنا انك رؤوف رحيم.


اللهم اصلح لنا ائمّتنا، و قضاتنا و ولاة امورنا، و جماعتنا و ديننا الذى ارتضيت لنا. اللهم اعزّ الاسلام و اهله، و اذلّ الشرك و اهله.


اللهم انى من عبادك الذين ظلموا انفسهم، و اسرفوا عليها، و استوجبوا العذاب بالحجج اللازمة، و الذنوب الموبقة، و الخطايا المحيطة بهم، و قد قلت: »يا عبادى الذين اسرفوا على انفسهم لا تقنطوا من رحمة اللَّه ان اللَّه يغفر الذنوب جميعاً انه هو الغفور الرحيم« .××× ۱ زمر /  ۵۳ . ××× لا خلف لوعدك، و لا مبدّل لقولك.


اللهم لا تقنطنى من رحمتك، و لا تؤيسنى من عفوك و مغفرتك، و اجعلنى من عبادك الذين تغفر لهم ذنوبهم، و تكفّر عنهم سيئاتهم، و تب علىّ، انك انت التواب الرحيم.

و خذ بسمعى و بصرى و قلبى و جوارحى كلها الى طاعتك و طاعة رسولك صلى اللَّه عليه و آله و سلم، و الى أحبّ الاعمال اليك، و ارزقنى توبة نصوحاً استوجب بها محبتك، و استحقّ معها جنّتك، و توقنى من عذابك، فانه لا حول و لا قوة الا بك. و اجعلنى من اوليائك و انصارك، الذين تعزّ بهم دينك، و تنتقم بهم من عدوّك، و تختم لهم بالسعادة و الشهادة. تحييهم حياة طيبة، و تقلّبهم منقلباً كريماً، و تؤتيهم فى الدنيا حسنة و فى الآخرة حسنة، و تقيهم عذاب النار.


اللهم ان ذنوبى عظيمة كثيرة، و رحمتك و عفوك و فضلك اعظم منها، و اكثر و اسمع، فانشر علىّ من سعة رحمتك، و عِظَم عفوك و مغفرتك، ما تنجينى به من النار، و تدخلنى به الجنة.


اللهم برحمتك استغثت من ذنوبى، و استجرت فأغثنى، و اجرنى من ذنوبى، و امنن علىّ بمغفرتك و عفوك، عمّا ظلمت به نفسى خاصة. يا الهى، و خلّصنى ممن له حق قِبَلى و استوهبنى منه، و اغفر لى و عوّضه من فضلك و طولك و جزيل ثوابك علىّ و عليه بذلك. يا ارحم الراحمين.


اللهم اجعل ما مضى من حسن عملى مقبولاً، و ما فرط منّى من سيئة مغفوراً، و ما استأنف من عمرى اوله صلاحاً، و اوسطه فلاحاً، و آخره نجاحاً. اللهم انى اعوذ بك من جهد البلاء، و سوء القضاء، و شرّ العمل، و درك الشقاء، و شماتة الاعداء، و سوء المنتظر فى الاهل و المال و الولد.


اللهم انى اعوذ بك من قلب لا يخشع، و من نفس لا تشبع، و عمل لا ينفع، و دعاء لا يسمع. اللهم سلّمنى و سلّم منّى، و عافنى و اعف عنى، و لا تؤاخذنى بذنوبى، و لا تقايسنى بعملى، و لا تفضحنى بسريرتى، و ادخلنى الجنة برحمتك، و عافنى من النار بقدرتك.


اللهم اقِلنى عثرتى، و استُر عورتى، و آمن روعتى. اللهم انى أسألك الهدى و التقى، و العفاف و الكفاف و الغنى، و العمل بما تحب و ترضى. اللهم انى اعوذ بك ان اشرك بك، و انا اعلم او لا اعلم، و استغفرك لما اعلم و لما لا اعلم. اللهم لا تجعل الدنيا اكبر همّى، و لا تجعل مصيبتى فى حدّ، و لا تسلّط علىّ من لا يرحمنى، و لا تسلّطنى على احد بظلم فتهلكنى.


اللهم اجعل حياتى زيادة لى فى كل خير، و اجعل وفاتى راحة لى من كل سوء. اللهم ان ذلّى اصبح و امسى مستجيراً بعزّتك، و فقرى مستجيراً بغناك، و ذنوبى مستجيرة برحمتك، و وجهى البالى الفانى مستجيرة بوجهك الباقى الدائم الكريم. فكن لى جاراً من كل سوء برحمتك. اللهم ما اعطيتنى من عطاء او قضيت على من قضاء، فاجعل الخيرات لى فى بدئه و عاقبته، و ارزقنى العافية و السلامة. برحمتك يا ارحم الراحمين.


اللهم لك الحمد و اليك المشتكى، و انت المستعان، و لا حول و لا قوة الا باللَّه العلى العظيم. و صلّى اللَّه على ملائكته المقربين، و انبيائه المرسلين، و على محمد خاتم النبين و رسول رب العالمين و امام المتقين و سيد المرسلين، و على آله الطيبين الطاهرين، و سلّم تسليماً.


اللهم انى اسألك يا رب حسن الظنّ بك، و الصدق فى التوكل عليك. و اعوذ بك ان تدخلنى النار. و اعوذ بك يا رب ان تبتلينى ببلية، تحملنى ضرورتها على التعرّض بشى‏ء من معاصيك. و اعوذ بك ان تدخلنى فى حال كنت او اكون فيها، فى يسر او عسر، اظنّ ان معاصيك انجح لى من طاعتك. و اعوذ بك ان اقول قولاً من طاعتك، التمس به رضا سواك. و اعوذ بك ان يكون احد اسعد بما آتيتنى منّى. و اعوذ بك ان اتكلّف طلب ما ليس لى، و ما لم تقسمه لى، و ما قسمت لى من قسم، او رزقتنى من رزق. فأتنى به فى يسر منك و عافية، حلالاً طيباً. و اعوذ بك من كل شى‏ء زخزح بينى و بينك، او تصرف به حظّى، او صرف وجهك الكريم عنّى. و اعوذ بك ان تحول خطيئتى او ظلمى او جرمى او اسرافى على نفسى او اتباعى هواى او استعمالى شهوتى، دون مغفرتك و ثوابك و رضوانك و نائلك و بركاتك و موعدك الحسن الجميل.

اللهم انى اعوذ بك من الضرر فى المعيشة، و اعوذ بك ان تبتلينى ببلاء لا طاقة لى به، او تسلّط علىّ طاغياً، او تهتك لى ستراً، او تبدى لى عورة، او تحاسبنى يوم القيامة مناقشة احوج ما اكون الى تجاوزك و عفوك عنّى. و اسألك بوجهك الكريم، و كلماتك التامّات، ان تصلّى على محمد و على آل محمد، و تعطى محمداً و آل محمد افضل ما سألك، و افضل ما سئلت له و افضل ما انت مسؤول له. و اسألك ان تجعلنى من عتقائك و طلقائك من النار.


يا ارحم الراحمين، و يا اجود الاجودين، و يا اله العالمين، و يا سيد السادات، و يا جبّار الجبابرة، و يا افضل من سئل، و يا اكرم من اعطى، و احق من تجاوز و عفى و رحم و تفضّل باحسانه القديم. و لا حول و لا قوة الا باللَّه العلىّ العظيم.


لا اله الا اللَّه الحليم الكريم. سبحانه تبارك اللَّه رب العرش العظيم. الحمد للَّه رب العالمين. لا اله الا انت. افلح سائلك، و تعالى جدّك، و امتنع عائذك. اعذنى برحمتك من شرّ ما خلقت و ذرأت و برأت. حسبى اللَّه و كفى. سمع اللَّه لمن دعا. ليس وراء اللَّه منتهى.


اللهم انت ربّى و ربّ من كادنى و بغى علىّ من الجنّ و الانس. ناصيتى و ناصيته بيدك. فادفع فى نحره و اعذنى من شرّه، بعزّتك التى لا ترام، و بقدرتك التى لا يمتنع منها برّ و لا فاجر، و بكلماتك الحسنى.


الحمدللَّه الذى خلقنى و لم اك شيئاً. اللهم اعنّى على هول الدنيا و بوائق الآخرة، و مصيبات الليالى و الايام.


اللهم اصحبنى فى سفرى، و اخلفنى فى اهلى و مالى، و بارك لى فيما رزقتنى. و لك فذلّلنى، و على خُلق حسن صالح فقوّمنى، و اليك فحبّبنى، و الى الناس فلا تكلنى. رب المستضعفين و انت ربى. اعوذ بوجهك الكريم، الذى اشرقت له السماوات و الارض و كشفت به الظلمات و صلح عليه امر الاولين و الآخرين، ان ينزّل بى سخطك، او يحلّ علىّ غضبك، و من زوال نعمتك، و من جميع سخطك. لك العُتبى عندى فيما استطعت، و لا حول و لا قوة الا بك.

اللهم انك لست بربّ استحدثناك، و لا كان معك اله اعانك، ]تعالى اللَّه ع [ -مّا يقول القائلون. صلّ على محمد و على آل محمد، و بارك لى فى الموت اذا نزل بى، و اجعل لى فيه راحة و فرجاً. اللهم فكما حسّنت خَلقى فحسّن خُلقى. اللهم انى ضعيف فقوّ فى رضاك ضعفى، و خذ الى الخير بناصيتى، و اجعل الاسلام منتهى رضاى.


اللهم انى اشهدك و اشهد ملائكتك -  و كفى بك شهيداً -  انك انت اللَّه لا اله الا انت وحدك لا شريك لك. و اشهد ان محمداً عبدك و رسولك و خيرتك من خلقك، و ان كل معبود من دون عرشك الى قرار ارضك السابعة باطل، ما خلا وجهك الكريم الدائم الذى لا يزول. فصلّ على محمد و على آل محمد، و اكشف ما بى من ضرّ، و حوّله عنّى يا ارحم الراحمين. انك سميع الدعاء، و انك تفعل ما تشاء، و انّ ميسور العسير عليك يسير.


اللهم يسّر من امرى ما عسر، و سهّل ما صعب، و ليّن ما غلظ، و فرّج ما لا يفرّجه احد غيرك، بنور وجهك الكريم الدائم التامّ، و بحقّ محمد عبدك و رسولك، و بحقّ الروحانيين الذين لا يفترم الا بتعظيم عزّ جلالك، و بالثناء عليك، و لا يبلغون ما انت مستحقّه من عظم عزّك و علوّ شأنك.


اللهم انى اسألك باسمك الذى تجلّيت به للجبل، فجعله دكّاً و خرّ موسى صعقاً، و بالاسم المخزون المكنون، و باسمك الذى فلقت به البحر لموسى بن عمران؛ فصار كل فرق كالطود العظيم، و باسمك الذى ذلّ له كلّ جبّار عنيد، و باسمك الذى وضعته على النهار فأضاء، و على الليل فاظلم، ان تصلّى على محمد و على آل محمد، و ان تجعلنى من التوّابين المتطهرين، و تغفر لى خطيئتى يوم الدين.


و تغفر لوالدىّ كما ربّيانى صغيراً و علّمانى كتابك و سنّة نبيّك. و تدخل عليهما رأفة منك و رحمة، و بدّل سيئاتهما حسنات، و تقبّل منهما ما احسنا، و تجاوز عنها ما اساءا، فانك اولى بالجود. و اجعلهما من الذين رضيت عنهم، و اسكنتهم جنّاتك النعيم، برحمتك لا بأعمالهم، تفضلاً منك عليهم بجودك و كرمك و عزتك و سلطانك.

يا من له الحمد و لا ينبغى الحمد الا له. يا كريم الاحسان. يا من يبقى و يفنى كل شى‏ء. يا من يرى و لا يرى، و هو بالمنظر الاعلى، و من هو على كلّ شى‏ء رقيب، و بكلّ شى‏ء رؤوف، و على كلّ شى‏ء قابل شهيد. يعلم خائنة الاعين و ما تخفى الصدور، تعلم ما فى نفسى و لا اعلم ما فى نفسك.


و اسألك بالاسم الذى وضعت به الجبال على الارض فاستقرّت، و بالاسم الذى وضعته على السماوات فاستقلّت، ان تنجينى من النار، و تجيزنى الصراط بقدرتك، و والدىّ و حامّتى و قرابتى ]قراباتى[ و جيرانى و من احبّنى، و كل ذى رحم فى الاسلام دخل الىّ. بنورك الذى لا يطفأ، و بعزّتك التى لا ترام. و اكفنى ما لا يكفنيه احد سواك، و ما انت اعلم به منّى، و استرنى بسترك الجميل، و عافنى بقدرتك من عذابك و عقابك.


اللهم انك عالم غير متعلّم، و انت عالم بحالى و امرى. فاجعل لى فى كلّ خير نصيباً، و الى كلّ خير سبيلاً. اللهم و اجعل لى سهماً فى دعاء من دعاك، رجاء الثواب منك فى مشارق الارض و مغاربها، من المسلمين و المسلمات و المؤمنين و المؤمنات، و تقبّل دعاءهم، و اعنهم على عدوك و عدوهم. فانك تقدر و لا يقدر عليك، و لا يدفع البلاء غيرك.


يا معروفاً بالاحسان و الرأفة و الرحمة. انت مقلّب القلوب، ثبّت قلبى على دينك. و انت مدبّر الامور، و انت تختار لعبادك. فاجعلنى ممن اخترته لطاعتك، و امنته من عذابك يوم يخسر المبطلون. و تب علىّ، انك انت التواب الرحيم. و اخترنى، و اختر ولدى. فقد خلقتهم فأحسنت، و رزقت فأفضلت. فتمّم نعمتك علىّ و على والدىّ و اهل عنايتى، و اوسع علينا فى رزقك، و لا تشمت بنا عدواً و لا حاسداً و لا باغياً و لا طاغياً، و احرسنا بعينك التى لا تنام.


اللهم هذا الدعاء و عليك الاجابة، و انت المستعان و عليك التكلان. و لا حول و لا قوة الا بك. و صلى اللَّه على محمد خاتم النبيين، و على آله الطيبين الطاهرين، و سلّم تسليماً كثيراً. و حسبنا اللَّه و نعم الوكيل.

د. دعاى ديگر××× ۱ اقبال الاعمال: ص ۴۹۱ و در چاپ ديگر: ج ۲ ص ۳۰۳. بحار الانوار: ج ۹۸ ص ۳۱۸. ×××

اللهم بنورك اهتديت، و بفضلك استغنيت، و قلت و قولك الحق: »و لو انهم اذ ظلموا انفسهم جاؤوك فاستغفروا اللَّه و استغفر لهم الرسول لوجدوا اللَّه توّاباً رحيماً« .××× ۲ نساء /  ۶۴ . ××× و قلت: »ما يعبؤ بكم ربى لولا دعاؤكم« .××× ۳ فرقان /  ۷۷. ××× و قلت: »و اذا سألك عبادى عنّى فانى قريب اجيب دعوة الداع اذا دعان« .××× ۴ بقره /  ۱۸۶. ×××


اللهم فانى اسألك و اشهدك و اشهد ملائكتك انك ربّى، لا اله الا انت، عليك توكّلت. و ان محمداً عبدك و رسولك نبيى صلى اللَّه عليه و آله و سلم. و ان علياً اميرالمؤمنين مولاى و وليّى عليه و آله السلام. اسألك ان تغفر لى فى هذا اليوم و فى هذا الوقت ما سلف من ذنوبى، و تصلحنى فيما بقى من عمرى.


اللهم ايماناً بك و تصديقاً بوعدك، حتى اكون على النهج الذى ترضاه و الطريق الذى تحبّه. فانك عدّتى عند شدّتى، و ولىّ نعمتى. اللهم انى اسألك نفحة من نفحاتك كريمة، تلمّ بها شعثى، و تصلح بها شأنى، و توسّع بها رزقى، و تقضى بها دينى، و تعيننى بها على جميع امورى، فانك عند شدّتى. فاسألك بحق محمد و آل محمد، ان تصلّى على محمد و آل محمد، و ان تصلح لى احوال الدنيا و الآخرة.


اللهم انى اسألك و لم يسأل السائلون اكرم منك، و اطلب اليك و لم يطلب الطالبون الى احد اجود منك، ان تصلّى على محمد و آل محمد، و ان تبلّغنى فى هذا اليوم امنيّة الدنيا و الآخرة.


اللهم فارج الغمّ، و مجيب دعوة المضطرّين. اللهم فارج الغمّ، انى مغموم ففّرج عنّى. اللهم انى مهموم فاكشف همّى. اللهم انى مضطرّ فسهّل لى. اللهم انى مديون فاقض دينى. اللهم انى ضعيف فقوّ ضعفى.

اللهم انى اسألك من رزقك رزقاً واسعاً حلالاً طيباً، استعين به و اعيش به بين خلقك؛ رزقاً من عندك، لا ابذل فيه وجهى لاحد من عبادك. انت حسبى و نعم الوكيل.


اللهم اغفر لى، و لوالدىّ و ما ولدا، و اهل قرابتى و اخوانى؛ من عرفت و من لم اعرف. اللهم اجزهم باخسن اعمالهم، و اوصل اليهم الرحمة و السرور، و احشرهم مع رسولك و امير المؤمنين و اوليائهم. انك على كل شى‏ء قدير.


اللهم مالك الملك، تؤتى الملك من تشاء، و تنزع الملك ممّن تشاء و تعزّ من تشاء و تذلّ من تشاء. بيدك الخير، انك على كل شى‏ء قدير، و صلى اللَّه على محمد و اهل‏بيته و سلّم.


ه  . دعاى ديگر××× ۱ الإشراف: ص ۲۸. المقنعة: ص ۲۰۴. اقبال الاعمال: ج ۲ ص ۳۰۴. بحار الانوار: ج ۹۸ ص ۳۱۹. ×××

سيد بن طاووس دعاى ديگرى را در »اقبال الاعمال« به نقل از شيخ مفيد آورده است:


اللّهُمَّ إنّى أسألُكَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ نَبيِّكَ وَ عَلىٍّ وَليِّكَ وَ الشّأنِ ]بالشأن[ وَ القَدرِ الَذى خَصَصتَهُما بِهِ دُونَ خَلقِكَ، أن تُصَلّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ عَلىٍّ، وَ أن تَبدَأ بِهِما فى كُلِّ خَيرٍ عَاجِلٍ.


اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ‏مُحَمَّدٍ، الأئِمَّةِ القادَةِ، وَ الدُّعاةِ السّادَةِ، وَ النُّجُومِ الزّاهِرَةِ، وَ الأعلامِ الباهِرَةِ، وَ ساسَةِ العِبادِ، وَ أركانِ البِلادِ، وَ النّاقَةِ المُرسَلَةِ، وَ السَفينَةِ الناجيَةِ الجاريَةِ فى اللُّجَجِ الغامِرَةِ.


اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ‏مُحَمَّدٍ، خُزّانِ عِلمِكَ، وَ أركانِ تَوحيدِكَ، وَ دَعائِمِ دينِكَ، وَ مَعادِنِ كَرامَتِكَ، وَ صِفوَتِكَ مِن بَريَّتِكَ وَ خِيَرَتِكَ مِن خَلقِكَ. الأتقياءِ النُّجَبَاءِ الأبرارِ، وَ البابِ المُبتَلى بِهِ الناسُ. مَن أتاهُ نَجا وَ مَن أباهُ هَوى.

اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ‏مُحَمَّدٍ. أهلِ الذِكرِ الَذينَ أمَرتَ بِمَسألَتِهِم، وَ ذَوى القُربى الَذينَ أمَرتَ بِمَوَدَّتِهِم، وَ فَرَضتَ حَقَّهُم، وَ جَعَلتَ الجَنَّةَ مَعادَ مَنِ اقتَصَّ آثارَهُم.


اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ‏مُحَمَّدٍ، كَما أمَرُوا بِطاعَتِكَ، وَ نَهَوا عَن مَعصِيَتِكَ، وَ دَلُّوا عِبَادَكَ عَلى وَحدانِيَّتِكَ.


اللّهُمَّ إنّى أسألُكَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ نَبيِّكَ وَ نَجِيبِكَ وَ صِفوَتِكَ وَ أمينكَ وَ رَسُولِكَ إلى خَلقِكَ، وَ بِحَقِّ أميرِالمُؤمِنينَ وَ يَعسُوبِ الدينِ وَ قَائِدِ الغُرِّ المُحَجَّلينَ. الوَصىِّ الوَفىِّ، وَ الصدّيقِ الأكبَرِ، وَ الفاروقِ بَينَ الحَقِّ وَ الباطِلِ، وَ الشاهِدِ لَكَ، وَ الدالِّ عَلَيكَ، وَ الصادِعِ بِأمرِكَ، وَ المُجاهِدِ فى سَبيلِكَ. لَم تَأخُذهُ فيكَ لَومَةُ لائِمٍ، أن تُصَلّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ‏مُحَمَّدٍ، وَ أن تَجعَلَنى فى هَذا اليَومِ الَذى عَقَدتَ فيهِ لِوَلِيِّكَ العَهدَ فى أعناقِ خَلقِكَ، وَ أكمَلتَ لَهُمُ الدينَ مِنَ العارِفينَ بِحُرمَتِهِ، وَ المُقِرِّينَ بِفَضلِهِ مِن عُتَقائِكَ وَ طُلَقائِكَ مِنَ النارِ، وَ لا تُشمِت بى حاسِدى النِعَمِ.


اللّهُمَّ فَكَما جَعَلتَهُ عِيدَكَ الأكبَرَ، وَ سَمَّيتَهُ فى السَماءِ يَومَ العَهدِ المَعهُودِ وَ فى الأرضِ يَومَ الميثاقِ المَأخُوذِ وَ الجَمعِ المَسؤولِ. صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ‏مُحَمَّدٍ، وَ أقرِر بِهِ عُيُونَنا، وَ اجمَع بِهِ شَملَنا، وَ لاَ تُضِلَّنا بَعدَ، إِذ هَدَيتَنا، وَ اجعَلنا لأنعُمِكَ مِنَ الشاكِرينَ. يا أرحَمَ الراحِمينَ.


الحَمدُ للَّهِ الَذى  عَرَّفَنا فَضلَ هَذا اليَومِ، وَ بَصَّرَنا حُرمَتَهُ، وَ كَرَّمَنا بِهِ، وَ شَرَّفَنا بِمَعرِفَتِهِ، وَ هَدانا بِنُورِه.


يا رَسُولَ‏اللَّهِ، يا أميرَالمُؤمِنينَ. عَلَيكُما وَ عَلى عِترَتِكُما وَ عَلى مُحِبّيكُما مِنّى أفضَلُ السَلامُ، ما بَقِىَ اللَيلُ وَ النَهارُ. وَ بِكُما أتَوَجَّهُ إلى اللَّهِ رَبّى وَ رَبَّكُما فى نَجَاحِ طَلِبَتى وَ قَضاءِ حَوائِجى وَ تَيسِيرِ أمُورى.

اللّهُمَّ إنّى أسألُكَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ‏مُحَمَّدٍ، أن تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ‏مُحَمَّدٍ، وَ أن تَلعَنَ مَن جَحَدَ حَقَّ هَذا اليَومِ، وَ أنكَرَ حُرمَتَهُ، فَصَدَّ عَن سَبيلِكَ لإطفاءِ نُورِكَ. فَأبى اللَّهُ إلا أن يُتِمَّ نُورَهُ.


اللّهُمَّ فَرِّج عَن أهلِ‏بَيتِ مُحَمَّدٍ نَبِيِّكَ، وَ اكشِف عَنهُم وَ بِهِم عَنِ المُؤمِنينَ الكُرُباتِ.


اللّهُمَّ املَأ الأرضَ بِهِم عَدلاً، كَما مُلِئَت ظُلماً وَ جَوراً، وَ أنجِز لَهُم ما وَعَدتَهُم. إنَّكَ لا تُخلِفُ الميعادَ.


ترجمه دعا:

خدايا از تو درخواست مى‏كنم به حق محمد پيامبرت و به حق على ولى تو و بدان منزلت و مرتبه اى كه بدان وسيله آن دو را از ساير مخلوق خود اختصاص دادى، كه درود فرستى بر محمد و على، و از آنان شروع كنى در دادن هر خيرى كه فورى است.


خدايا درود فرست بر محمد و آل‏محمد، پيشوايان رهبر، و خوانندگان بزرگ و سرور، و ستارگان درخشان، و نشانه‏هاى فروزان، و تدبيركنندگان كار بندگان، و پايه‏هاى جاهاى آباد، و ناقه فرستاده شده، و كشتى نجات كه روان است در درياهاى ژرف پر آب.


خدايا درود فرست بر محمد و آل‏محمد، گنجينه‏هاى دانشت و پايه‏هاى محكم توحيد تو، و ستون‏هاى دين تو و معدن‏هاى كرامتت و برگزيدگان از خلقت و بهترين آفريدگانت. آن پرهيزكاران و برگزيدگان نيكوكار و درگاهى كه مورد ابتلاى مردم است؛ هر كس بدان درگاه آمد نجات يافت و هر كس سرباز زد سقوط كرد.


خدايا درود فرست بر محمد و آل‏محمد، اهل ذكرى كه دستور فرمودى مسائل را از آنها بپرس ،و خويشاوندانى كه دستور فرمودى به دوست داشتنشان، و حقشان را واجب كردى و بهشت را بازگشتگاه )و سرمنزل( كسى قرار دادى كه آثارشان را پيروى كند.

خدايا درود فرست بر محمد و آل‏محمد، چنانچه دستور پيروى تو را دادند، و از نافرمانيت نهى كردند و بندگانت را به يگانگيت راهنمايى كردند.


خدايا من از تو مى‏خواهم به حق محمد پيامبرت و گرامى و برگزيده و امين تو و فرستاده‏ات به سوى خلق و به حق، اميرمؤمنان و پيشواى دين و رهبر سفيدرويان، آن وصى با وفا و صديق اكبر و جداكننده بين حق و باطل و گواه تو و راهنمايى كننده بر تو و آشكار كننده دستورت و جهادكننده در راهت آن كه نگيردش )و ناراحتش نكند( درباره تو ملامت ملامت كننده‏اى كه درود فرستى بر محمد و آل‏محمد، و مرا قرار دهى در اين روزى كه براى ولى خود پيمان )امامت( را در گردن خلق خود بستى و كامل گرداندى براى آنها دين را، از عارفان به حرمتش و اقراركنندگان به فضل او از آزادشدگان و رهاشدگانت از آتش، و شاد مكن نسبت به من حسودانم را در نعمت‏هايت.


خدايا، چنانچه آن را عيد بزرگ خود قرار داده‏اى و ناميدى آن را در آسمان روز عهد معهود و در زمين روز پيمان گرفتن و انجمن بازخواست شده، درود فرست بر محمد و آل‏محمد، و روشن كن به وسيله‏اش ديدگان ما را، و گردآور به دستش پراكندگى ما را، و گمراهمان مكن پس از آن كه هدايتمان كردى، و قرارمان ده از سپاسگزاران نعمت‏هايت، اى مهربان‏ترين مهربانان.


ستايش خاص خدايى است كه شناساند به ما فضيلت اين روز را، و بينامان كرد به حرمت اين روز، و گراميمان داشت بدان، و شرافتمان داد به معرفتش، و هدايتمان كرد به نورش.


اى رسول‏خدا، اى اميرمؤمنان، بر شما و بر عترت شما و بر دوستان شما بهترين سلام و درود من باد تا برپاست شب و روز، و به وسيله او رو كنم به سوى خدا. پروردگار من و پروردگارتان در موفق شدن به مقصودم و برآورده شدن حاجاتم و آسان شدن كارهايم.

خدايا از تو خواهم به حق محمد و آل‏محمد كه درود فرستى بر محمد و آل‏محمد، و لعنت كنى كسى را كه انكار كند حق اين روز را و انكار كند حرمتش را و جلوگيرى كرد از راه تو براى خاموش كردن نورت، ولى خدا هم نمى‏خواهد جز آن كه نورش را آشكار كند.


خدايا گشايش ده به كار خاندان محمد پيامبرت، و بر طرف كن از ايشان و به وسيله ايشان از اهل ايمان گرفتارى‏ها و محنت‏ها را. خدايا پر كن زمين را به وسيله ايشان از عدل و داد چنانچه پر شده از ستم و بيداد، و وفا كن براى آنها آنچه را وعده دادى به آنها كه به راستى تو خلف وعده نمى كنى.


و. دعاى ندبه

مرحوم سيد بن طاووس در »اقبال الاعمال« با اسنادش، دعاى ندبه را از نوشته‏هاى جناب محمد بن حسين بزوفرى نقل مى‏كند، كه او مى‏گويد: دعاى ندبه، دعاى صاحب‏الزمان‏عليه السلام است، و مستحب است كه در چهار عيد؛ يعنى جمعه، عيد غدير، عيد فطر و عيد قربان خوانده شود××× ۱ بحار الانوار: ج ۱۰۲ ص ۱۰۴. ×××:


الحَمدُ للَّه رَبِّ العالَمينَ، وَ صَلَّى اللَّهُ عَلى سَيِّدِنا مُحَمَّدٍ نَبيِّهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ تَسليماً.××× ۲ اين فقره در »اقبال الاعمال« به اين گونه نقل شده است: الحمد للَّه الذى لا اله الا هو، و له الحمد رب العالمين، و صلى اللَّه على محمد نبيه و آله و سلم تسليماً. اقبال الاعمال: ص ۶۰۴ . ×××


اللهُمَّ لَكَ الحَمدُ عَلى ما جَرى بِهِ قَضاؤُكَ فى اوليائِكَ الَذينَ استَخلَصتَهُم لِنَفسِكَ وَ دينِكَ، إذِ اختَرتَ لَهُم جَزيلَ ما عِندَكَ، مِنَ النَعيمِ المُقيمِ الَذى لا زَوالَ لَهُ، وَ لا اضمِحلالَ بَعدَ أن شَرَطتَ عَلَيهِمُ الزُهدَ فى دَرَجاتِ هَذِهِ الدُنيا الدَنيَّةِ وَ زُخرُفِهَا وَ زِبرِجِها. فَشَرَطُوا لَكَ ذلِكَ، وَ عَلِمتَ مِنهُمُ الوَفاءَ بِهِ. فَقَبِلتَهُم وَ قَرَّبتَهُم وَ قَدَّمتَ لَهُمُ الذِكرَ العَلىَّ، وَ الثَناءَ الجَلىّ، وَ اهبَطتَ عَلَيهِم مَلائِكَتَكَ وَ كَرَّمتَهُم بِوَحيِكَ، وَ رَفَدتَهُم بِعِلمِكَ وَ جَعَلتَهُمُ الذَرائِعَ ] الذَريعَةَ[ الَيكَ، و الوسيلة إلى رضوانك.

فَبَعضٌ اسكَنتَهُ جَنَّتَكَ، الى اَن اخرَجتَهُ مِنها، وَ بَعضٌ حَمَلتَهُ فى فُلكِكَ وَ نَجَّيتَهُ وَ مَعَ مَن آمَنَ مَعَهُ مِنَ الهَلَكَةِ بِرَحمَتِكَ، وَ بَعضٌ اتَّخَذتَهُ لِنَفسِكَ خَلِيلاً، وَ سَألَكَ لِسانَ صِدقٍ فى الآخِرينَ. فَأجَبتَهُ وَ جَعَلتَ ذلِكَ عَلياً. وَ بَعضٌ كَلَّمتَهُ مِن شَجَرَةٍ تَكليماً، وَ جَعَلتَ لَهُ مِن أخيهِ رِدءاً وَ وَزيراً. وَ بَعضٌ أولَدتَهُ مِن غَيرِ أبٍ، وَ آتَيتَهُ البَيِّناتِ، وَ أيَّدتَهُ بِرُوحِ القُدُسِ.


وَ كُلٌّ شَرَعتَ لَهُ شَريعَةً وَ نَهَجتَ لَهُ مِنهاجاً، وَ تَخَيَّرتَ لَهُ أوصيَاءَ  أوصياءَهُ مُستَحفِظاً بَعدَ مُستَحفِظٍ، مِن مُدَّةٍ إلى مُدَّةٍ، إقامَةً لِدينِكَ وَ حُجَّةً عَلى عِبادِكَ، وَ لِئَلاّ يَزُولَ الحَقُّ عَن مَقَرِّهِ، وَ يَغلِبَ الباطِلُ عَلى أهلِهِ. وَ لِئلاّ  يَقُولَ أحَدٌ لَو لا أرسَلتَ إلَينا رَسُولاً مُنْذِراً، وَ أَقَمتَ لَنَا عَلَماً هادِياً، فَنَتَّبِعَ آياتِكَ مِن قَبلِ أن نَذِلَّ وَ نَخزى.


إلى أنِ انتَهَيتَ بِالأمرِ إلى حَبيبِكَ وَ نَجيبِكَ مُحَمَّدٍ، صَلَّى اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ. فَكانَ كَما انتَجَبتَهُ، سَيِّدَ مَنْ خَلَقتَهُ، وَ صَفوَةَ مَنِ اصطَفَيتَهُ، وَ أفضَلَ مَنِ اجتَبَيتَهُ، وَ أَكرَمَ مَنِ اعتَمَدتَهُ. قَدَّمتَهُ عَلى أنبيائِكَ، وَ بَعَثتَهُ إلى الثَقَلَينِ مِن عِبادِكَ، وَ أوطَأتَهُ مَشارِقَكَ وَ مَغارِبَكَ، وَ سَخَّرتَ لَهُ البُراقَ وَ عَرَجتَ بِهِ إلى سَمائِكَ وَ أودَعتَهُ عِلمَ ما كانَ وَ ما يَكُونُ، إلى انقِضاءِ خَلقِكَ. ثُمَّ نَصَرتَهُ بِالرُعبِ، وَ حَفَفتَهُ بِجَبرَئيلَ وَ ميكائيلَ وَ المُسَوِّمينَ مِن مَلائِكَتِكَ، وَ وَعَدتَهُ أن تُظهِرَ دينَهُ عَلى الدينِ كُلِّهِ وَ لَو كَرِهَ المُشرِكُونَ. وَ ذلِكَ بَعدَ أن بَوَّأتَهُ مُبَوَّأ صِدقٍ مِن أهلِهِ. وَ جَعَلتَ لَهُ وَ لَهُم »أوَّلَ بَيتٍ وُضِعَ لِلناسِ. لَلَّذى بِبَكَّةَ مُبارَكاً وَ هُدًى لِلعالَمينَ فِيهِ آياتٌ بَيِّناتٌ مَقامُ إبراهيمَ وَ مَن دَخَلَهُ كانَ آمِناً« . وَ قُلتَ: »إنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذهِبَ عَنكُمُ الرِجسَ أهلَ‏البَيتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطهِيراً« .


ثُمَّ جَعَلتَ أجرَ مُحَمَّدٍ صَلَواتُكَ عَلَيهِ وَ آلِهِ مَوَدَّتَهُم فى كِتابِكَ. فَقُلْتَ: »قُل لا أسئَلُكُم عَلَيهِ أجراً إلاّ المَوَدَّةَ فى القُربى« ، وَ قُلتَ: »ما سَألتُكُم مِن أجرٍ فَهُوَ لَكُم« ، وَ قُلتَ: »ما أسألُكُم عَلَيهِ مِن أجرٍ إلاّ مَن شاءَ أن يَتَّخِذَ إلى رَبِّهِ سَبيلاً« . فَكانُوا هُمُ السَبيلَ إلَيكَ و المسلك إلى رضوانك.

فَلَمّا انقَضَت أيّامُهُ أقامَ وَليَّهُ عَلىَّ بنَ أبى‏طالِبٍ -  صَلَواتُكَ عَلَيهِما وَ آلِهِما -  هَادِياً. إذ كانَ هُوَ المُنذِرَ وَ لِكُلِّ قَومٍ هادٍ. فَقالَ وَ المَلأُ أَمامَهُ: مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلىٌّ مَولاهُ. اللهُمَّ والِ مَن والاهُ، وَ عادِ مَن عاداهُ، وَ انصُرْ مَن نَصَرَهُ، وَ اخذُل مَن خَذَلَهُ. وَ قالَ: مَن كُنتُ أنا نَبيَّهُ، فَعَلىٌّ أميرُه. وَ قالَ أنا وَ عَلىٌّ مِن شَجَرَةٍ واحِدَةٍ، وَ سائِرُ الناسِ مِن شَجَرٍ شَتَّى. وَ أَحَلَّهُ مَحَلَّ هارُونَ مِن مُوسى؛ فَقَالَ لَهُ: أنتَ مِنّى بِمَنزِلَةِ هارُونَ مِن مُوسى، إلاّ أنَّهُ لا نَبىَّ بَعدى.


وَ زَوَّجَهُ ابنَتَهُ سَيِّدَةَ نِساءِ العالَمينَ. وَ أحَلَّ لَهُ مِن مَسجِدِهِ مَا حَلَّ لَهُ، وَ سَدَّ الأبوابَ إلاّ بَابَهُ. ثُمَّ أَودَعَهُ عِلمَهُ وَ حِكمَتَهُ. فَقالَ: أنا مَدينَةُ العِلمِ وَ عَلِىٌّ بَابُها، فَمَن أرادَ المَدينَةَ وَ الحِكمَةَ فَليَأتِها مِن بَابِها.


ثُمَّ قالَ: أنتَ أخى وَ وَصيّى وَ وارثى. لَحمُكَ مِن لَحمِى، وَ دَمُكَ مِن دَمى، وَ سِلمُكَ سِلمى، وَ حَربُكَ حَربى. وَ الإيمانُ مُخالِطٌ لَحمَكَ وَ دَمَكَ، كَما خالَطَ لَحمى وَ دَمى. وَ أنتَ غداً عَلى الحَوضِ خَليفَتى، وَ أنتَ تَقضى دَينى وَ تُنجِزُ عِداتى. وَ شيعَتُكَ عَلى مَنابِرَ مِن نُورٍ، مُبيَضَّةً وُجُوهُهُم حَولى فى الجَنَّةِ، وَ هُم جيرانى. وَ لَو لا أنتَ يا عَلى، لَم يُعرَف المُؤمِنونَ بَعدِى؛ وَ كَانَ بَعدَهُ هُدىً مِنَ الضَلالِ وَ نُوراً مِنَ العَمَى وَ حَبلَ اللَّهِ المَتينَ وَ صِراطَهُ المُستَقيمَ، لا يُسبَقُ بِقَرابَةٍ فى رَحِمٍ، وَ لا بِسابِقَةٍ فى دينٍ، وَ لا يُلحَقُ فى مَنقَبَةٍ مِن مَناقِبِهِ، يَحذُو حَذوَ الرَسُولِ، صَلَّى اللَّهُ عَلَيهِما وَ آلِهِما، وَ يُقاتِلُ عَلَى التَأويلِ، وَ لا تَأخُذُهُ فِى اللَّهِ لَومَةُ لائِمٍ. قَد وَتَرَ فيهِ صَناديدَ العَرَبِ، وَ قَتَلَ أبطالَهُم وَ ناوَشَ ]نَاهَشَ [ذُؤبانَهُم. فَأودَعَ قُلُوبَهُم أحقاداً؛ بَدريَّةً وَ خَيبَريَّةً وَ حُنَينيَّةً وَ غَيرَهُنَّ. فَأضَبَّت عَلى عَداوَتِهِ، وَ أكَبَّت عَلى مُنابَذَتِهِ. حَتّى قَتَلَ الناكِثينَ وَ القاسِطينَ وَ المارِقينَ.


وَ لَمّا قَضى نَحبَهُ وَ قَتَلَهُ أشقَى الْآخِرينَ ]وَ قَتَلَهُ أشقَى الأشقياءِ مِنَ الأوَّلينَ وَ الآخِرينَ[  ، يَتبَعُ أشقَى الأوَّلينَ. لَم يُمتَثَل أمرُ رَسُولِ‏اللَّهِ، صَلَّى اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ فِى الهادينَ بَعدَ الهادينَ. وَ الأُمَّةُ مُصِرَّةٌ عَلى مَقتِهِ، مُجتَمِعَةٌ عَلى قَطيعَةِ رَحِمِهِ وَ إقصاءِ وَلَدِهِ، إلاّ القَليلَ مِمَّن وَفى لِرِعايَةِ الحَقِّ فيهِم. فَقُتِلَ مَن قُتِلَ، وَ سُبِىَ مَن سُبِىَ وَ أُقصِىَ مَن أُقصِىَ.

وَ جَرَى القَضاءُ لَهُم بِما يُرجى لَهُ حُسنُ المَثُوبَةِ، إِذ كانَتِ الأرضُ للَّهِ يُورِثُها مَن يَشاءُ مِن عِبادِهِ، وَ العاقِبَةُ لِلمُتَّقينَ، وَ سُبحانَ رَبِّنا إن كانَ وَعدُ رَبِّنا لَمَفعُولاً، وَ لَن يُخلِفَ اللَّهُ وَعدَهُ وَ هُوَ العَزيزُ الحَكيمُ.


فَعَلَى الأطائِبِ مِن أهلِ‏بَيتِ مُحَمَّدٍ وَ عَلىٍّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيهِما وَ آلِهِما فَليَبكِ الباكُونَ، وَ إيّاهُم فَليَندُبِ النادِبُونَ، وَ لِمِثلِهِم فَلتُذرَفِ ]فَلتَدُرَّ[ الدُمُوعُ، وَ ليَصرُخِ الصارِخُونَ، وَ يَضِجُّ ]يَضِجَ[ الضاجُّونَ وَ يَعِجُّ ]يَعِجَ[ العاجُّونَ.


أينَ الحَسَنُ أينَ الحُسَينُ؟ أينَ أبناءُ الحُسَينِ؟ صالِحٌ بَعدَ صالِحٍ وَ صادِقٌ بَعدَ صادِقٍ. أينَ السَبيلُ بَعدَ السَبيلِ؟ أينَ الخيَرَةُ بَعدَ الخيَرَةِ؟ أينَ الشُمُوسُ الطالِعَةُ؟ أينَ الأقمَارُ المُنيرَةُ؟ أينَ الأنجُمُ الزاهِرَةُ؟ أينَ أعلامُ الدينِ وَ قَواعِدُ العِلمِ؟ أينَ بَقيَّةُ اللَّهِ الَتِى لا تَخلُو مِنَ العِترَةِ الهاديَةِ؟ أينَ المُعَدُّ لِقَطعِ دابِرِ الظَلَمَةِ؟ أينَ المُنتَظَرُ لإقامَةِ الأمتِ وَ العِوَجِ؟ أينَ المُرتَجى لإزالَةِ الجَورِ وَ العُدوانِ؟ أينَ المُدَّخَرُ لِتَجديدِ الفَرائِضِ وَ السُنَنِ؟ أينَ المُتَخَيَّرُ ]المُتَّخَذُ[ لإعادَةِ المِلَّةِ وَ الشَريعَةِ؟ أينَ المُؤَمَّلُ لإحياءِ الكِتابِ وَ حُدُودِهِ؟ أينَ مُحيى مَعالِمِ الدينِ وَ أهلِهِ؟


أينَ قاصِمُ شَوكَةِ المُعتَدينَ؟ أينَ هادِمُ أبنيَةِ الشِركِ وَ النِفاقِ؟ أينَ مُبيدُ أهلِ الفُسُوقِ وَ العِصيانِ وَ الطُغيانِ؟ أينَ حاصِدُ فُرُوعِ الغَىِّ وَ الشِقاقِ ]النِفاقِ[؟ أينَ طامِسُ آثارِ الزَيغِ وَ الأهواءِ؟ أينَ قاطِعُ حَبائِلِ الكِذبِ ]الكَذِبِ[ وَ الافتِراءِ؟ أينَ مُبيدُ العُتاةِ وَ المَرَدَةِ؟ أينَ مُستَأصِلُ أهلِ العِنادِ وَ التَضليلِ وَ الإلحادِ؟ أينَ مُعِزُّ الأولياءِ وَ مُذِلُّ الأعداءِ؟ أينَ جامِعُ الكَلِمَةِ ]الكَلِمِ[ عَلَى التَقوى؟


أينَ بابُ اللَّهِ الَذى مِنهُ يُؤتى؟ أينَ وَجهُ اللَّهِ الذِى إلَيهِ يَتَوَجَّهُ الأولياءُ؟ أينَ السَبَبُ المُتَّصِلُ بَينَ الأرضِ وَ السَماءِ؟ أينَ صاحِبُ يَومِ الفَتحِ وَ ناشِرُ رايَةِ الهُدَى؟ أينَ مُؤَلِّفُ شَملِ الصَلاحِ وَ الرِضا؟ أينَ الطالِبُ بِذُحُولِ الأنبياءِ وَ أبناءِ الأنبياءِ؟ أينَ الطالِبُ ]المُطالِبُ[ بِدَمِ المَقتُولِ بِكَربَلاءَ؟ أينَ المَنصُورُ عَلى مَنِ اعتَدى عَلَيهِ وَ افتَرى؟ أينَ المُضطَرُّ الَذى يُجابُ إذا دَعا؟ أينَ صَدرُ الخَلائِقِ ]الخَلائِفِ[ ذُو البِرِّ وَ التَقوى؟ أينَ ابنُ النَبىِّ المُصطَفَى، وَ ابنُ عَلىٍّ المُرتَضَى، وَ ابنُ خَديجَةَ الغَرّاءِ، وَ ابنُ فاطِمَةَ الكُبرى؟


بِأبى أنتَ وَ أُمّى وَ نَفسى لَكَ الوِقاءُ وَ الحِمى.


يَابنَ السادَةِ المُقَرَّبينَ. يَابنَ النُجَباءِ الأكرَمينَ. يَابنَ الهُداةِ المَهديّينَ ]المُهتَدينَ[  . يابنَ الخيَرَةِ المُهَذَّبينَ. يابنَ الغَطارِفَةِ الأنجَبينَ. يابنَ الأطائبِ المُطَهَّرينَ ]المُستَظهَرينَ[  . يابنَ الخَضارِمَةِ المُنتَجَبينَ. يابنَ القَماقِمَةِ الأكرَمينَ ]الأكبَرينَ[  . يابنَ البُدُورِ المُنيرَةِ. يابنَ السُرُجِ المُضيئَةِ. يابنَ الشُهُبِ الثاقِبَةِ. يابنَ الأنجُمِ الزاهِرَةِ. يابنَ السُبُلِ الواضِحَةِ. يابنَ الأعلامِ اللائِحَةِ. يابنَ العُلُومِ الكامِلَةِ. يابنَ السُنَنِ المَشهُورَةِ. يابنَ المَعالِمِ المَأثُورَةِ. يابنَ المُعجِزَاتِ المَوجُودَةِ. يابنَ الدَلائِلِ المَشهُودَةِ ]المَشهُورَةِ[  . يابنَ الصِراطِ المُستَقيمِ. يابنَ النَبَإ العَظيمِ. يابنَ مَن هُوَ فى أُمِّ الكِتابِ لَدَى اللَّهِ عَلىٌّ حَكيمٌ.


يَابنَ الآياتِ وَ البَيِّناتِ. يابنَ الدَلائِلِ الظاهِرَاتِ. يابنَ البَراهينِ الواضِحاتِ الباهِراتِ ]الواضِحاتِ الباهِراتِ .[يابنَ الحُجَجِ البالِغاتِ. يابنَ النِعَمِ السابِغاتِ. يابنَ طه وَ المُحكَماتِ. يابنَ يس وَ الذارياتِ. يابنَ الطورِ وَ العادياتِ. يابنَ مَن دَنا فَتَدَلّى فَكانَ قابَ قَوسَينِ أو أدنى؛ دُنُوّاً وَ اقتِراباً مِنَ العَلىِّ الأعلى.


لَيتَ شِعرى أينَ استَقَرَّت بِكَ النَوى، بَل أىُّ أرضٍ تُقِلُّكَ أو ثَرى. أ بِرَضوى أو غَيرِها أم ذِى طُوىً؟


عَزيزٌ عَلَىَّ أن أرَى الخَلقَ وَ لا تُرى، وَ لا أسمَعَ ]أسمَعُ[ لَكَ حَسيساً وَ لا نَجوى. عَزيزٌ عَلَىَّ أن تُحيطَ بِكَ دُونِىَ  ]لا تُحيطَ بى دُونَكَ[ البَلوى، وَ لا يَنالَكَ مِنّى ضَجيجٌ وَ لا شَكوى.

بِنَفسى أنتَ مِن مُغَيَّبٍ لَم يَخلُ مِنّا. بِنَفسى أنتَ مِن نَازِحٍ ما نَزَحَ  يَنْزَحُ عَنّا. بِنَفسى أنتَ أُمنيَّةُ شائِقٍ يَتَمَنّى، مِن مُؤمِنٍ وَ مُؤمِنَةٍ ذَكَرا فَحَنّا. بِنَفسى أنتَ مِن عَقيدِ عِزٍّ لا يُسامى. بِنَفسى أنتَ مِن أثيلِ مَجدٍ لا يُجارى ]يُحاذى[  . بِنَفسى أنتَ مِن تِلادِ نِعَمٍ لا تُضاهى. بِنَفسى أنتَ مِن نَصيفِ شَرَفٍ لا يُساوى. إلى مَتى أحارُ ]أجأرُ[ فيكَ يا مَولاىَ، وَ إلى مَتى وَ أىَّ خِطابٍ أصِفُ فيكَ وَ أىَّ نَجوَى؟


عَزيزٌ عَلَىَّ أن أُجابَ دُونَكَ وَ ]أو[ أُناغى. عَزيزٌ عَلَىَّ أن أَبكيَكَ وَ يَخذُلَكَ الوَرى. عَزيزٌ عَلَىَّ أن يَجرِىَ عَلَيكَ دُونَهُم ما جَرى.


هَل مِن مُعينٍ فَأُطيلَ مَعَهُ العَويلَ وَ البُكاءَ؟ هَل مِن جَزُوعٍ فَأُساعِدَ جَزَعَهُ إذا خَلا؟ هَل قَذِيَت عَينٌ فَساعَدَتها عَينى عَلَى القَذى؟ هَل إلَيكَ يابنَ أحمَدَ سَبيلٌ فَتُلقى؟ هَل يَتَّصِلُ يَومُنا مِنكَ بِعِدَةٍ ]بِغَدِهِ[ فَنَحظى.


مَتى نَرِدُ مَناهِلَكَ الرَويَّةَ فَنَروى؟ مَتى نَنتَقِعُ مِن عَذبِ مائِكَ فَقَد طالَ الصَدى؟ مَتى نُغاديكَ وَ نُراوِحُكَ فَنَقِرَّ عَيناً ]فَتَقَرَّ عُيُونُنا[  . مَتى تَرانا وَ نَراكَ وَ قَد نَشَرتَ لِواءَ النَصرِ تُرى؟ أ تَرانا نَحُفُّ بِكَ؟ وَ أنتَ تَؤُمُّ المَلَأَ، وَ قَد مَلَأتَ الأرضَ عَدلاً، وَ أذَقتَ أعداءَكَ هَواناً وَ عِقاباً، وَ أبَرتَ العُتاةَ وَ جَحَدَةَ الحَقّ، وَ قَطَعتَ دابِرَ المُتَكَبِّرينَ، وَ اجتَثَثتَ أُصُولَ الظالِمينَ، و نحن نقول الحمد للَّه ربّ العالمين.


اللهُمَّ أنتَ كَشّافُ الكُرَبِ وَ البَلوى، وَ إلَيكَ أستَعدى فَعِندَكَ العَدوى، وَ أنتَ رَبُّ الآخِرَةِ وَ الدُنيا ]الأُولى[  . فَأغِث يا غياثَ المُستَغيثينَ. عُبَيدَكَ المُبتَلى، وَ أرِهِ سَيِّدَهُ يا شَديدَ القُوى، وَ أزِلْ عَنهُ بِهِ الأسى وَ الجَوى، وَ بَرِّد غَليلَهُ يا مَن عَلَى العَرْشِ استَوى وَ مَن إلَيهِ الرُجعى وَ المُنتَهى.


اللهُمَّ وَ نَحنُ عَبيدُكَ التائِقُونَ ]الشائِقُونَ[ إلى وَليِّكَ المُذَكِّرِ بِكَ وَ بِنَبيِّكَ. خَلَقتَهُ لَنا عِصمَةً وَ مَلاذاً، وَ أقَمتَهُ لَنا قِواماً وَ مَعاذاً، وَ جَعَلتَهُ لِلمُؤمِنينَ مِنَّا إِمَاما فَبَلِّغْهُ مِنّا تَحِيَّةً وَ سَلاماً، وَ زِدنا بِذلِكَ يا رَبِّ إكراماً، وَ اجعَل مُستَقَرَّهُ لَنا مُستَقَرّاً وَ مُقاماً، وَ أتمِم نِعمَتَكَ بِتَقديمِكَ إيّاهُ أمامَنا حَتّى تُورِدَنا جِنانَكَ ]جَنّاتِكَ[ وَ مُرافَقَةَ الشُهَداءِ مِن خُلَصائِكَ.


اللهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ‏مُحَمَّدٍ، وَ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ جَدِّهِ وَ رَسُولِكَ السَيِّدِ الأكبَرِ، وَ عَلى عَلىٍّ أبيهِ السَيِّدِ الأصغَرِ، وَ جَدَّتِهِ الصدّيقَةِ الكُبرى فاطِمَةَ بِنتِ مُحَمَّدٍ، وَ عَلى مَنِ اصطَفَيتَ مِن آبائِهِ البَرَرَةِ، وَ عَلَيهِ أفضَلَ وَ أكمَلَ وَ أتَمَّ وَ أدوَمَ وَ أكثَرَ وَ أوفَرَ ما صَلَّيتَ عَلى أحَدٍ مِن أصفيائِكَ وَ خيَرَتِكَ مِن خَلقِكَ. وَ صَلِّ عَلَيهِ صَلاةً لا غايَةَ لِعَدَدِها، وَ لا نِهايَةَ لِمَدَدِها وَ لا نَفادَ لأمَدِها.××× ۱ اين فقره از دعا در »اقبال الاعمال« اين گونه نقل شده است: اللهم صلّ على حجتك و ولىّ امرك، و صلّ على جده محمد رسولك السيد الاكبر، و صلّ على على  ابيه السيد القسور، و حامل اللواء فى المحشر، و ساقى اوليائه من نهر الكوثر، و الأمير على سائر البشر. الذى من آمن به فقد ظفر، و من لم يؤمن به فقد خطر و كفر. صلّى اللَّه عليه، و على اخيه، و على نجلهما الميامين الغرر، ما طلعت شمس و ما اضاء قمر، و على جدته الصديقة الكبرى فاطمة الزهراء بنت محمد المصطفى، و على من اصطفيت من آبائه البررة، و عليه افضل و اكمل و اتمّ و ادوم و اكبر و اوفر ما صلّيت على احد من اصفيائك و خيرتك من خلقك، و صلّ عليه صلاة لا غاية لعددها، و لا نهاية لمددها، و لا نفاد لامدها. اقبال الاعمال: ص ۶۰۸ . ×××


اللهُمَّ وَ أقِم بِهِ الحَقَّ، وَ أدحِض بِهِ الباطِلَ، وَ أدِل بِهِ أولياءَكَ، وَ أذلِل بِهِ أعداءَكَ. وَ صِلِ اللهُمَّ بَينَنا وَ بَينَهُ وُصلَةً تُؤَدّى إلى مُرافَقَةِ سَلَفِهِ. وَ اجعَلنا مِمَّن يَأخُذُ بِحُجزَتِهِمْ وَ يَمكُثُ فى ظِلِّهِم. وَ أعِنّا عَلى تَأديَةِ حُقُوقِهِ إلَيهِ وَ الاجتِهادِ فى طاعَتِهِ وَ اجتِنابِ مَعصيَتِهِ. وَ امنُن عَلَينا بِرِضاهُ، وَ هَب لَنا رَأفَتَهُ وَ رَحمَتَهُ وَ دُعاءَهُ وَ خَيرَهُ، مَا نَنالُ بِهِ سَعَةً مِن رَحمَتِكَ وَ فَوزاً عِندَكَ. وَ اجعَل صَلاتَنَا بِهِ مَقبُولَةً، وَ ذُنُوبَنا بِهِ مَغفُورَةً، وَ دُعاءَنا بِهِ مُسْتَجاباً، وَ اجعَل أرزاقَنا بِهِ مَبسُوطَةً، وَ هُمُومَنا بِهِ مَكفيَّةً، وَ حَوائِجَنا بِهِ مَقضيَّةً. وَ أقبِل إلَينا بِوَجهِكَ الكَريمِ. وَ اقبَل تَقَرُّبَنا إلَيكَ. وَ انظُر إلَينا نَظرَةً رَحيمَةً، نَستَكمِل بِها الكَرامَةَ عِندَكَ. ثُمَّ لا تَصرِفها عَنّا بِجودِكَ، وَ اسقِنا مِن حَوضِ جَدِّهِ صَلّى اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ؛ بِكَأسِهِ وَ بِيَدِهِ، رَيّاً رَويّاً هَنِيئاً سَائِغاً، لا ظَمَأ بَعدَهُ يا أرحَمَ الراحمين.××× ۲ بحار الانوار: ج ۱۰۲ ص ۱۱۰  - ۱۰۴. مصباح الزائر: ص ۴۵۳  - ۴۴۶. اقبال الاعمال: ص ۶۰۹  - ۶۰۴ ، و چاپ ديگر: ج ۱ ص ۵۰۴ . ×××

ز. دعاى نماز عيد غدير

يكى ديگر از ادعيه روز غدير دعاى بعد بعد از دو ركعت نماز است××× ۱ الاقبال: ص ۴۷۶. بحار الانوار: ج ۹۸ ص ۳۰۳. ×××: ربنا اننا سمعنا مناديا ينادى للايمان ان آمنوا بربكم... ، كه در نمازهاى روز غدير آمده است.


ح. دعاى نماز ديگر عيد غدير

همچنين ديگر از ادعيه روز غدير دعاى بعد از دو ركعت نماز است××× ۲ الاقبال: ص ۴۷۲. ×××: اللهم انى اسألك بأن لك الحمد وحدك لا شريك لك ... ، كه در نمازهاى روز عيد غدير آمده است.


ى. دعا براى تعجيل در فرج

دعاى ديگرى كه در روز غدير مستحب است بر آن اصرار داشته باشيم و با تضرّع و زارى از خداوند بخواهيم، دعا براى تعجيل در فرج حضرت بقيةاللَّه الاعظم حجة بن الحسن العسكرى‏عليه السلام است، زيرا فرج آن بزرگوار فرج محمدصلى الله عليه وآله و آل محمدعليهم السلام است، و گشايشى براى تمامى پيامبران و جانشينان الهى آنان از آدم تا خاتم‏عليهم السلام، و فرج همه خلايق از جن و انس است.


اين خواست اساسى و دعاى بزرگى است كه با استجابت آن در درگاه حضرت احديت و صدور امر فرج، فلب مقدس امام زمان‏عليه السلام شاد، و خوشبختى و سعادت و كمال بشر را در پى دارد. پس نبايد در اين روز از آن غافل بود. چنانچه پيامبران و جانشينان آنان‏عليهم السلام پيش از تولد آن وجود مقدس، براى تعجيل در فرجش دعاى بسيار نموده‏اند.


انتظار فرج -  چنانچه در برخى روايات به آن اشاره شده -  از برترين اعمال است. پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله فرموده است: برترين اعمال امت من انتظار فرج است.××× ۳ بحار الانوار: ج ۵۲ ص ۱۲۸ ح ۲۱: قال رسول‏اللَّه‏صلى الله عليه وآله: افضل اعمال امتى انتظار الفرج من اللَّه عزوجل. ××× حضرت بقيةاللَّه الاعظم‏عليه السلام نيز ما را به دعا در تعجيل فرج امر فرموده است: اكثروا الدعاء بتعجيل الفرج، فان ذلك فرجكم××× ۱ كمال الدين: ص ۴۸۵ ح ۴. ×××: براى تعجيل در فرج بسيار دعا كنيد، كه آن فرج شماست.


در روز غدير كه درهاى آسمان و ابواب رحمت الهى گشوده مى‏شود و روز استجابت دعاست، بهترين فرصت براى دعا در تعجيل فرج مى باشد. درخواست چنين حاجتى را مى‏توان با عبارت مختلفى از خدا خواست، مانند:


اللهم صلّ على محمد و آل محمد و عجّل فرجهم: پروردگارا، بر محمد و آل محمد صلوات بفرست، و در فرج آنان شتاب كن.


اللهم عجّل فى فرج مولانا صاحب الزمان: پروردگارا ! در فرج مولاى ما صاحب‏الزمان شتاب كن.


البته دعا براى تعجيل فرج منحصر به ذكر الفاظ عربى نيست، بلكه هر كس به هر زبان و گويشى كه دارد مى‏تواند براى تعجيل در فرج آخرين برگزيده الهى امام زمان‏عليه السلام دعا كند.


روز غدير، روز استجابت دعاست، و بنا به فرموده حجت خدا روزى است كه بايد در آن روز بيش از پيش دعا كنيم.


نخست براى امام زمان‏عليه السلام دعا كنيم؛ براى سلامتى حضرت، و اينكه و از خدا بخواهيم تا حوائج آن بزرگوار را فوق رغبت و ميلش بر آورد، و از فضل و نعمت‏هاى بيكران خود بى‏حد و حساب نصيب آن يگانه دوران بگرداند، و در هر لحظه بر علوّ مقام آن قطب عالم هستى بيفزايد.


ك. دعاهاى كلى

در روايت روز عيد غدير را روز بسيار طلب كردن ناميده‏اند.××× ۲ اقبال الاعمال: ج ۲ ص ۲۶۰: يوم طلب الزيادة. ××× فزون طلبى از خداوند و پافشارى در دعا از خصوصيات كسانى است كه از روحى سالم برخوردار هستند، و چون رحمت واسعه و كرم بى‏حد و حساب پروردگار را باور دارند، به خواهش‏هاى اندك و حقير قانع نشده و با توجه به فقر و نادانى خويش در پيشگاه خداوند بزرگ به افق‏هاى وسيع‏ترى از نيازمندى‏هاى خود مى‏نگرند. گر چه اين نگاه موجب آن نمى‏شود كه از كم‏ترين حوائج خود غافل شوند و به عنايت و فضل و كرم حضرت حق در همه زمينه‏ها سخت محتاج هستند.


دعاهايى كه از پيشوايان معصوم‏عليهم السلام نقل شده به ما مى‏آموزند كه چگونه بايد دعا كرد. اميرالمؤمنين على‏عليه السلام در دعاى كميل اين گونه از خداوند طلب مى‏كند:


... و اجعلنى من احسن عبيدك نصيباً عندك، و اقربهم منزلة منك، و اخصّهم زلفة لديك: خداوندا، بندگانى كه در نزد تو بهره‏اى دارند مرا از بهترينشان، و آنان كه جايگاهى در پيش تو دارند مرا از نزديك‏ترينشان، و آنان كه تقرّبى دارند مرا از خالصان ايشان قرار ده.


عاجزانه از خدا بخواهيم تا ما را داخل كند در هر نيكى و خيرى كه محمد و آل محمدعليهم السلام را داخل كرده است، و ما را بيرون كند از هر شرّى كه محمد و آل محمدعليهم السلام را خارج نموده است.


از خدا بخواهيم بهترين‏ها را به ما عطا كند، و در كثرت دعا و زياده‏خواهى براى خود و براى همه مؤمنان از مرد و زن كوتاهى نكنيم. گمان نكنيم كه خيلى زياد و بيش از حد خواسته‏ايم، و هماره به خاطر داشته باشيم كه نيازمندى‏هاى آفريدگان از جن و انس و از نخستين تا آخرينشان در پيشگاه خداوند متعال بسيار حقير و ناچيز است.


۵۵.  تحقيق در ادعيه روز غدير××× ۱ چهارده قرن با غدير: ص ۱۵۷  - ۱۵۳. ×××

   از جمله موضوعاتى كه درباره غدير بايد مورد تحقيق و تأليف قرارگيرد و هنوز جاى آنها خالى است تحقيق در مورد امور عبادى غدير از قبيل اهميت روز غدير، دعاهاى روز غدير، زيارات روز غدير است.


۵۶.  دشمنان اهل‏بيت‏عليهم السلام در ادعيه و زيارات××× ۱ غدير در قرآن: ج ۱ ص ۲۴۹  - ۲۴۵. ×××

   درباره مشاركت در ظلم سقيفه رواياتى وارد شده كه محدوده‏هاى آن را نشان مى‏دهد، و بايد هر مسلمانى مواظب باشد كه مبادا حركتى از او سر زند كه معنايش امضا بر صحيفه ملعونه باشد. در دعاها و زيارات ائمه‏عليهم السلام نيز با دقت تمام اين مسئله مورد توجه قرار گرفته، كه نمونه‏هايى از آن را ذكر مى‏كنيم××× ۲ به زيارت‏هاى اميرالمؤمنين و امام حسين و امام زمان‏عليهم السلام و دعاى صنمى قريش مراجعه شود. ×××:


۱-  بنيان گذاران ظلم سقيفه

درباره افراد اصلىِ ظلم كه مورد تبعيت و پيروى مردم واقع شدند -  با اشاره به ظلم و غصب آنان و بنيانگذار بودنشان -  به عباراتى از اين قبيل بر مى‏خوريم:


اللهمَّ الْعَنْ اوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ ... .

اللهمَّ خُصَّ انْتَ اوَّلَ ظالِمٍ وَ غاصِبٍ لِآلِ مُحَمَّدٍ بِاللَّعْنِ ... .

لَعَنَ اللَّه امَّةً اسَّسَتْ اساسَ الظُّلْمِ وَ الْجَوْرِ عَلَيْكُمْ اهْلَ الْبَيْتِ ... .

اتَقَرَّبُ الَى اللَّه ... بِالْبَرائَةِ مِمَّنْ اسَّسَ اساسَ ذلِكَ وَ بَنى عَلَيْهِ بُنْيانَهُ وَ جَرى فى ظُلْمِهِ وَ جَوْرِهِ عَلَيْكُمْ ... .


۲-  انواع پيروان ظلم سقيفه

درباره فروع ظلم وانواع پيروان و ياران دور و نزديك ظالمين، با توجه به جهت مساعدت آنان به ظلم، و شدت و ضعف عملكردشان، به عبارت‏هاى متفاوتى بر مى‏خوريم، كه در شش عنوان قابل جمع است:

الف. اصل يارى و پيروى

در مواردى با در نظر گرفتن يارى و پيروى ياران صحيفه، استفاده از كلماتى از اين قبيل به چشم مى‏خورد: »اعْوانهم« ، »انْصارهم« ، »اشْياعهم« ، »اتْباعهم« ، »مُساعديهم« ، »اوْلِيائهم« ، »تابِعيهم« .


ب. جهات كلى پيروى

در مواردى جهت گيرى‏هاى كلى از صحيفه ملعونه، مانند اظهار محبت به آنان و تسليم در برابر امرشان و تمايل به آنان و پذيرش دين و مذهبشان به ميان آمده است؛ و كلماتى حاكى از اين مفاهيم به كار گرفته شده است: »مُحِبّيهم« : دوستانشان، »مَواليهم« : ولايتمدارانشان، »الْمُسَلِّمين لاَمْرِهم« : تسليم شوندگان در برابر اوامرشان، »الْمائِلين الَيْهم« : متمايلين به سوى آنان، »الْمُبايِعين لَهُم« : بيعت كنندگان با آنان، »مَنْ والاهم« : كسانى كه ولايت آنان را پذيرفته‏اند، »مَنْ مالَ الَيْهم« : كسانى كه به آنان توجه دارند، »مَنْ حَذا حَذْوَهم« : كسانى كه پا جاى پاى آنان مى‏گذارند، »مَنْ سَلَكَ طَريقهم« : كسانى كه راه آنان را مى‏پيمايند، »مَنِ اتَّبَعَ امْرَهم« : كسانى كه اوامر آنان را پيروى مى‏كنند، »اهْل مَذْهَبِهم« : اهل مذهب آنان.


ج. صف‏آرايىِ اتباع

در مواردى صف‏آرايىِ اتباع صحيفه در برابر اهل‏بيت‏عليهم السلام و مخالفت آنان با ايشان و خوار كردن و ظلم به آنان و غصب حقوقشان و انكار ولايتشان، و حتى قتل آنان و جنگيدن با ايشان و مباح شمردن خون و حرمتشان، و نيز دور كردن ايشان از مقامشان و زمينه‏سازى براى دشمنانشان مطرح شده است. در اين موارد با ارجاع ضمير به اهل‏بيت‏عليهم السلام عباراتى از اين قبيل به كار رفته است:


»مُخالِفيهِمْ« : مخالفين آنان، »خاذِليهِمْ« : خوار كنندگانشان، »ظالِميهِمْ« : ظلم كنندگان به ايشان، »قاتِليهِمْ« : قاتلينشان، »المُتابِعينَ عَدُوَّهَمْ« : پيروان دشمنانشان، »ناصِرى عَدُوِّهِمْ« : يارى كنندگان دشمنانشان، »غاصِبيهِمْ« : غصب كنندگان مقام آنان، »جاحِدى وِلايَتِهِمْ« : منكرين ولايت آنان، »المُظاهِرينَ عَلَيْهِمْ« : همدست شوندگان بر ضد آنان، »مَنْ نَصَبَ لَهُمْ حَرْباً« : كسانى كه رايت جنگ در برابر ايشان برافراشتند، »الْحادينَ عَنْهُمْ« : اعراض كنندگان از اهل‏بيت‏عليهم السلام، »مُنازِليهِمْ« : درگير شوندگان با آنان، »دافِعيهِمْ عَنْ مَقامِهِمْ« : كسانى كه آنان را از مقامشان دور كردند، »مُزيليهِمْ عَنْ مَراتِبِهِمْ« : كسانى كه آنان را از رتبه بلندشان كنار زدند، »الْمُمَهِّدينَ لِاعْدائِهِمْ بِالتَّمْكينِ مِنْ قِتالِهِمْ« : كسانى كه با آماده سازى شرايطِ جنگ با ايشان زمينه را براى دشمنانشان مهيا كردند، »الْقاعِدينَ مَقْعَدَهُمْ« : كسانى كه در جايگاه آنان نشستند، »مَنِ اسْتَحَلَّتْ دِمائَهُمْ« : كسانى كه خون آنان را حلال شمردند، »مَنِ اسْتَباحَ حَريمَهُمْ« : كسانى كه حريم آنان را مورد هجوم و تاراج قرار دادند.


د. اصول اعتقادى منحرف

در موارد ديگرى سخن از پايه‏هاى اعتقادى اصحاب صحيفه به ميان آمده، كه مطالبى از قبيل پذيرفتن دين صحيفه و دعوت به آن و پذيرش منصب‏هاى دنيوى كه در سايه صحيفه به دست مى‏آيد، و ايجاد شك و شبهه درباره كفر اصحاب صحيفه از جمله آنهاست.


در اين باره كلمات زير جلب توجه مى‏كند، كه ضمير در آنها به دشمنان اهل‏بيت‏عليهم السلام باز مى‏گردد: »مَنْ دانَ بِقَوْلِهِمْ« : كسانى كه به سخن آنان اعتقاد داشته باشند، »مَنْ دَعا الى وِلايَتِهِمْ« : كسانى كه مردم را به ولايت آنان دعوت كنند، »مَنْ تَصَدَّرَ بِبِدْعَتِهِمْ« : كسانى كه طبق بدعت‏هاى آنان به رياست دست يابند، »مَن شَكَّ فى كُفْرِهِمْ« : كسانى كه در كفر آنان شك كنند.


ه  . رضايت قلبى به ضلالت

در مواردى حتى رضايت به گفتار و كردار اصحاب صحيفه الحاق به آنان حساب شده است، و عبارات دقيقى در بيان انواع رضايت قلبى نسبت به اعمال آنان ذكر شده، كه از نمونه‏هاى آن عمل به روش‏هاى اصحاب صحيفه و اظهار رضايت به گفتار و كردار آنان و رضايت به قتل اهل‏بيت‏عليهم السلام و تصديق حكم‏هاى صادره از سوى پيروان صحيفه است؛ و در قالب عبارات زير ذكر شده كه ضماير به اهل‏بيت‏عليهم السلام باز مى‏گردد:

»كُلُّ مُسْتَنٍّ بِما سَنَّ اعْدائَهُمْ الى يَوْمِ الْقِيامَةِ« : همه كسانى كه تا روز قيامت به سنت‏هايى كه دشمنان اهل‏بيت‏عليهم السلام پايه گذارى كرده‏اند عمل نمايند، »مَنْ سَمِعَ بِظُلْمِ اعْدائِهِمْ فَرَضِىَ بِهِ« : هركس كه ظلم دشمنان ايشان را بشنود و به آن راضى شود، »مَنْ رَضِىَ بِقَوْلِ اعْدائِهِمْ وَ فِعْلِهِمْ« : هركس كه به گفتار و رفتار دشمنانشان راضى باشد، »مَنْ بَلَغَهُ افْعالُ اعْدائِهِمْ فَرَضِىَ بِهِ« : هركس كه خبر كارهاى دشمنان اهل‏بيت‏عليهم السلام به او برسد و بدان‏ها رضايت دهد، »الرّاضينَ بِقَتْلِ الاعْداءِ ايّاهُمْ« : كسانى كه از قتل ايشان به دست دشمنانشان راضى باشند، »الْمُصَدِّقينَ بِاحْكامِ اعْدائِهِمْ« : كسانى كه حكم‏هاى دشمنان اهل‏بيت‏عليهم السلام را تصديق نمايند و آنها را درست بدانند.


و. عموميت پيروان در زمان و مكان

در بيان عموميت پيروان صحيفه ملعونه نسبت به زمان‏ها و مكان‏ها، و حتى موجودات از جن و انس، عبارات قابل توجهى ديده مى‏شود كه همه طرفداران و ياوران صحيفه و سقيفه تا روز قيامت از اولين و آخرين، بلكه از همه خلايق را در بر مى‏گيرد:


»اللهمَّ الْعَنْ اوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلِكَ« ، »مِنَ الْجِنِّ وَ الانْسِ مِنَ الاوَّلينَ وَ الاخِرينَ« ، »مِنَ الْخَلائِقِ اجْمَعينَ الى يَوْمِ الدّينِ« ، كه معناى مجموع اين سه عبارت چنين مى‏شود: خدايا، اولين ظالم حق آل محمد تا آخرين تابعين او بر اين ظلم را از جن و انس، از همه خلايق اولين و آخرين تا روز قيامت را لعنت كن.


۵۷.  دعا براى امام‏زمان‏عليه السلام در روز غدير =   دعا /  مهدى‏عليه السلام در دعاهاى روز غدير


۵۸.  دعا در مسير غدير××× ۱ واقعه قرآنى غدير: ص ۶۳  - ۶۱ . ×××

   پس از مراسم حجةالوداع و در روز هفدهم ذى‏الحجة، كاروان پيامبرصلى الله عليه وآله به وادى »قُدَيد« رسيد كه تا غدير كمتر از يك روز ديگر فاصله داشت. آبادى »قديد« در آغاز وادى قرار داشت و »غدير خم« در انتهاى همين وادى بود. با ورود به آبادى كاروان توقف كرد و مردم براى استراحت از راهى كه شبانه طى شده بود پياده شدند.


با نزول كاروان در قديد و فرا رسيدن هنگام نماز، صف‏ها آماده شد. پيامبر بعد از نماز صداى خود را بلند كرد به گونه‏اى كه همه بشنوند: »اللّهُمَّ هَبْ لِعَلِىٍّ الْمَوَدَّةَ فِى صُدُورِ الْمُؤْمِنينَ وَ الْهَيْبَةَ وَ الْعَظَمَةَ فى صُدُورِ الْمُنافِقينَ« : »خدايا، به على محبت در سينه مؤمنين و هيبت و عظمت در سينه منافقين عنايت فرما« .


آنگاه براى زمينه‏سازى جدى براى غدير على‏عليه السلام را فرا خواند و در حضور مردم فرمود: »يا على، دستان خويش را به سوى آسمان بلند كن و دعا كن تا من آمين بگويم« . يا على، بگو: »اللّهُمَّ اجْعَلْ لى عِنْدَكَ عَهْداً وَ اجْعَلْ لى عِنْدَكَ وُدّاً وَ اجْعَلْ لى فى قُلُوبِ الْمُؤْمِنينَ مَوَدَّةً« : »خدايا، براى من نزد خود عهد و پيمانى قرار ده، و براى من در پيشگاه خود مودّت قرار ده، و براى من در قلب مؤمنين محبتى قرار ده« .


اميرالمؤمنين‏عليه السلام هم اين دعا را تكرار كرد و پيامبرصلى الله عليه وآله آمين گفت. همچنين پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: يا على، هر دعايى براى خود دوست دارى بنما تا آمين بگويم.


اميرالمؤمنين‏عليه السلام هم سه بار اين دعا را تكرار كرد: »اللّهُمَّ ثَبِّتْ مَوَدَّتى فى قُلُوبِ الْمُؤْمِنينَ وَ الْمُؤْمِناتِ اِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ« : »خدايا، مودت و محبت مرا تا روز قيامت در قلوب مردان و زنان مؤمن ثابت و پايدار فرما« ، و پيامبرصلى الله عليه وآله آمين گفت.


پس از دعاى اميرالمؤمنين‏عليه السلام و آمين پيامبرصلى الله عليه وآله در حضور مردم، آيات ۹۶ و ۹۷ سوره مريم در همين راستا نازل شد:»اِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدّاً. فَاِنَّما يَسَّرْناهُ بِلِسانِكَ لِتُبَشِّرَ بِهِ الْمُتَّقينَ وَ تُنْذِرَ بِهِ قَوْماً لُدّاً« .


»كسانى كه ايمان آورده عمل صالح انجام مى‏دهند به زودى خداوند براى آنان مودّت قرار مى‏دهد. ما آن را بر زبان تو آسان نموديم تا متقين را بشارت دهى و قومى را كه در خصومت شديد هستند بترسانى« .

نزول اين آيات به معناى استجابت دعاى پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله و اميرالمؤمنين‏عليه السلام بود، كه مردم از سرعت استجابت اين دعا تعجب كردند.


پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: »يا على، خداوند آيه‏اى از كتابش درباره تو نازل كرده و براى تو در قلب هر مؤمنى محبت قرار داده است« .


سپس فرمود: »الْحَمْدُ للَّهِ الَّذى جَعَلَ قُلُوبَ الْمُؤْمِنينَ تَتُوقُ اِلَيْكَ بِالْمَوَدَّةِ« : »شكر خدايى را كه قلوب مؤمنين را با محبت مشتاق تو قرار داد« . آنگاه فرمود: »هيچ مؤمنى را نمى‏بينى مگر آنكه در قلب او محبت على‏عليه السلام است« .


در همين موقعيت پيامبرصلى الله عليه وآله خبر از خواسته قلبى خود داد و به اميرالمؤمنين‏عليه السلام فرمود: اِنّى سَأَلْتُ رَبّى اَنْ يُوالِىَ بَيْنى وَ بَيْنَكَ فَفَعَلَ، وَ سَأَلْتُ رَبّى اَنْ يُواخِىَ بَيْنى وَ بَيْنَكَ فَفَعَلَ، وَ سَأَلْتُ رَبّى أَنْ يَجْعَلَكَ وَصِيّى فَفَعَلَ:


من از پروردگارم خواستم كه بين من و تو ولايت قرار دهد، و خدا پذيرفت؛ و از او خواستم بين من و تو برادرى قرار دهد، او پذيرفت؛ و از او خواستم تو را جانشين من قرار دهد، و او پذيرفت.


اين مراسمِ دعا و آمين و استجابت فورى الهى با نزول آيه در حضور مردم و تفاصيلى كه ذكر شد، يك مقطع استثنايى در زندگانى پيامبرصلى الله عليه وآله به شمار مى‏آمد كه همه را مبهوت و متعجب كرد و در آستانه غدير مقام عظيم على بن ابى‏طالب‏عليه السلام را در پيشگاه خداوند روشن ساخت.


۵۹.  دعا در نماز روز غدير

   در نمازهايى كه براى روز غدير وارد شده، دعاهايى پس از نماز خوانده مى‏شود كه در عنوان نماز آمده است.


   براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: نماز.

۶۰.  دعاهاى روز غدير××× ۱ اسرار غدير: ص ۳۶۳ ۳۶۲ ۲۵۶  - ۲۴۶. چهارده قرن با غدير: ص ۲۳۶ ۲۳۴ ۲۳۳ ۲۱۰ ۲۰۹ ۲۰۳ ۲۰۲. ×××

   آرزوى هر شيعه است كه اى كاش زمان به عقب برمى‏گشت و در غدير حاضر بود و با مولايش دست بيعت مى‏داد و به آن حضرت تبريك مى‏گفت. اى كاش اميرالمؤمنين‏عليه السلام اكنون زنده بود، و هر ساله در روز غدير به حضورش شرفياب مى‏شديم و با او تجديد بيعت مى‏كرديم و بار ديگر به او تهنيت مى‏گفتيم.


تحقق اين آرزو چندان مشكل نيست. زيارت اميرالمؤمنين‏عليه السلام در غدير و جملاتى كه در ادعيه آمده مى‏توان اين آرزو را جستجو كرد.


دعاهاى مختصر و مفصلى براى روز غدير وارد شده است كه خواندن آنها نوعى تجديد عهد و پيمان با خدا و رسول و ائمه‏عليهم السلام به شمار مى‏آيد و مى‏توان به عنوان »تجديد بيعت« از آن ياد كرد.


مضامين والاى اين دعاها، در قالب شكرگزارى و اظهار عقايد يك شيعه در ولايت و برائت و دعا براى آينده عقايد اوست كه مى‏توان آنها را تحت سه عنوان »ولايت« ، »برائت« و »مباركى روز غدير« خلاصه كرد. در اينجا جملات غديرى كه در ادعيه آمده و در هر كدام به نوعى مسئله غدير مطرح شده را مى‏آوريم. ذيلاً به مضامين بعضى از دعاهاى روز غدير اشاره مى‏شود××× ۲ اين مضامين از دعاهايى كه در كتاب »الاقبال« سيد ابن طاووس: ص ۴۶۰ به بعد مذكور است انتخاب شده است. در عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۲۲۰  - ۲۱۵ نيز ذكر شده است. ×××:


الف. غدير را پذيرفتيم

اللَّهُمَّ صَدَّقْنا وَ أَجَبْنا داعِىَ اللَّهِ وَاتَّبَعْنَا الرَّسُولَ فى مُوالاةِ مَوْلانا وَ مَوْلَى الْمُؤْمِنينَ أَميْرِالْمُؤمِنينَ عَلِىِّ بْنِ أَبى‏طالِبٍ ... . أَللَّهُمَّ رَبَّنا إِنَّنا سَمِعْنا مُنادِياً يُنادى لِلايمانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّكُمْ فَآمَنَّا ... . فَإِنَّا يا رَبَّنا بِمَنِّكَ وَ لُطْفِكَ أَجَبْنا داعيكَ وَ اتَّبَعْنَا الرَّسُولَ وَ صَدَّقْناهُ وَ صَدَّقْنا مَوْلَى الْمُؤْمِنينَ وَ كَفَرْنا بِالْجِبْتِ وَ الطَّاغُوتِ، فَوَلِّنا ما تَوَلَّيْنا ... :

خدايا ما تصديق كرديم و اجابت نموديم دعوت كننده تو را و پيرو پيامبرصلى الله عليه وآله شديم درباره ولايت مولايمان و مولاى مؤمنان اميرالمؤمنين على بن ابى‏طالب ... . خدايا، پروردگارا، ما شنيديم مناديى براى ايمان ندا مى‏كند كه به پروردگارتان ايمان بياوريد. ما نيز ايمان آورديم ... . پروردگارا، ما -  به منت و لطف تو -  دعوت كننده‏ات را پاسخ مثبت داديم و پيرو پيامبرصلى الله عليه وآله شديم و او را تصديق كرديم و همچنين مولاى مؤمنان را تصديق كرديم، و به جبت و طاغوت كافر شديم. خدايا ولايتى را كه پذيرفته‏ايم همراهمان قرار ده... .


ب. معرفت غديرم ده

اللَّهُمَّ إِنّى أَسْأَلُكَ ... . أَنْ تَجْعَلَنى فى هذَا الْيَوْمِ الَّذى عَقَدْتَ فيهِ لِوَلِيَّكَ الْعَهْدَ فى أَعْناقِ خَلْقِكَ وَ أَكْمَلْتَ لَهُمُ الدّينَ، مِنَ الْعارِفينَ بِحُرْمَتِهِ وَ الْمُقِرّينَ بِفَضْلِهِ ... . اللَّهُمَّ فَكَما جَعَلْتَهُ عيدَكَ الْأَكْبَرَ وَ سَمَّيْتَهُ فِى السَّماءِ يَوْمَ الْعَهْدِ الْمَعْهُودِ وَ فِى الْأَرْضِ يَوْمَ الْميثاقِ الْمَأْخُوذِ وَ الْجَمْعِ المَسْؤُولِ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أقْرِرْ بِهِ عُيُونَنا وَ أَجْمِعْ بِهِ شَمْلَنا وَ لا تُضِلَّنا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنا وَ اجْعَلْنا لِأَنْعُمِكَ مِنَ الشَّاكِرينَ يا أَرْحَمَ الرَّاحِمينَ:


خدايا از تو مى‏خواهم مرا در اين روزى كه براى وليت عهدى برگردن خلقت بسته‏اى و دين را برايشان كامل كرده‏اى، مرا از عارفان به حرمت آن و اقرار كنندگان به فضيلت آن قرار دهى ... . خدايا همانگونه كه آن را عيد بزرگ خود قرار داده‏اى و در آسمان روز عهد معهود ناميده‏اى و در زمين روز پيمان گرفته شده و اجتماع سؤال شونده نامگذارى كرده‏اى ، بر محمد و آل محمد درود فرست و چشم ما را بدان روشن فرما و كارهاى ما را به بركت آن منظم فرما و بعد از هدايت ما را گمراه مفرما و ما را نسبت به نعمت‏هايت از شاكران قرار ده، اى رحم كننده‏ترين رحم كنندگان.


ج. لعنت بر منكر حق غدير

الْحَمْدُ للَّهِ الَّذى عَرَّفَنا فَضْلَ هذَا اليَوْمِ وَ بَصَّرَنا حُرْمَتَهُ وَ كَرَّمَنا بِهِ وَ شَرَّفَنا بِمَعْرِفَتِهِ وَ هَدانا بِنُورِهِ ... . اللَّهُمَّ إِنّى أَسْأَلُكَ ... . أَنْ تَلْعَنَ مَنْ جَحَدَ حَقَّ هذَا الْيَوْمِ وَ أنْكَرَ حُرْمَتَهُ فَصَدَّ عَنْ سَبيلِكَ لِإِطْفاءِ نُورِكَ:


حمد خدايى را كه فضيلت اين روز را به ما شناسانيد و ما را نسبت به حرمت آن بصيرت داد و به وسيله آن به ما كرامت بخشيد و با معرفت آن به ما شرف داد و به نور آن ما را هدايت كرد. خدايا، از تو مى‏خواهم لعنت كنى كسانى را كه حق اين روز را انكار كردند و حرمت آن را نپذيرفتند و براى خاموش كردن نور تو راه تو را بستند.


د. خدا را بر غدير سپاسگزارم

الْحَمْدُ للَّهِ الَّذى جَعَلَ كَمالَ دينِهِ وَ تَمامَ نِعْمَتِهِ بِوِلايَةِ أَميرِالْمُؤْمِنينَ عَلِىِّ بْنِ أَبى‏طالِبٍ‏عليه السلام:


شكر خدايى را كه كمال دينش و تمام نعمتش را با ولايت اميرالمؤمنين على بن ابى‏طالب عليه السلام قرار داد.


ه  . فرازهايى ديگر از دعاهاى غدير

خدايا همانگونه كه در ابتداى خلقت من )در عالم ذرّ( مرا از اجابت كنندگان »بلى« گويان قرار دادى، و پس از آن كرم ديگرى نمودى كه همان عهد را در غدير تجديد نمودى و مرا به امامان هدايت فرمودى، خدايا اين نعمت را كامل فرما و تا هنگام مرگ آن را از من مگير، و مرا طورى بميران كه از من راضى باشى.


خداوندا، ما نداى منادى ايمان را اجابت كرديم، كه آن منادى پيامبرصلى الله عليه وآله بود و نداى او ولايت بود.


خدايا، تو را شكر كه بعد از پيامبرصلى الله عليه وآله ما را به امامان‏عليهم السلام هدايت كردى كه آنان كمال دين و تمام نعمت بودند، و با اين هدايت بود كه اسلام را به عنوان دين ما پسنديدى.


خدايا ما تابع پيامبر و اميرالمؤمنين صلوات اللَّه عليهما و آلهما هستيم، و به جبت و طاغوت و بت‏هاى چهارگانه و تابعين آنها كفر مى‏ورزيم، و از هر كس كه آنان را دوست بدارد از اول تا آخر روزگار بيزاريم. خدايا، ما را با امامانمان محشور فرما.

خدايا، ما برى و بيزار هستيم از هر كس كه با امامان روى جنگ داشته باشد، از جن و انس از اولين و آخرين.


خدايا تو را شكر مى‏كنيم بر ولايت اميرالمؤمنين‏عليه السلام و بر اتمام نعمت و تجديد عهد و پيمان بر ولايت او، و اينكه ما را از اتباع تغيير دهندگان دين و تحريف كنندگان قرار ندادى.


خدايا در اين روز )غدير( چشم ما را روشن گردان، و پراكندگى ما را جمع گردان، و ما را بعد از هدايت گمراه مگردان، و ما را از شكر گزاران نعمتت قرار ده.


شكر خدا را كه ما را به اين روز گرامى داشته و ما را از وفاداران به عهد و پيمانش درباره واليان امرمان قرار داده است.


خدايا، اين روزى كه ما را به آن گرامى داشته‏اى مبارك فرما، و ما را در ولايت ثابت قدم فرما، و ايمان ما را مستودع و عاريه قرار مده، و ما را از برائت جويندگان از دعوت كنندگان به دوزخ قرار بده.


خدايا، ما را توفيق همراهى با حضرت مهدى‏عليه السلام و حضور در تحت لوايش عنايت فرما.


۶۱.  دعاهاى قرآنى غدير××× ۱ غدير در قرآن: ج ۳ ص ۴۴۶  - ۳۵۵. ×××

   يكى از جلوه‏هاى قرآنى غدير كه مورد غفلت قرار گرفته، فرازهاى دعا و زياراتى است كه در آنها به تبيين و تفسير آيات مربوط به واقعه غدير پرداخته شده است. در بسيارى از دعاها و زيارات -  به خصوص آنچه مربوط به شب و روز غدير است -  ناگفته‏هايى از مسئله غدير به چشم مى‏خورد كه در هيچ روايت ديگرى يافت نمى‏شود. در مواردى شأن نزول آيات و در مواردى استشهاد به آيه‏هاى قرآن و در مواردى مصداق قرار دادن غدير براى آيه مزبور مطرح شده است.

جمع‏آورى و چينش اين ادعيه و زيارات به عنوان بخشى بسيار مهم از مباحث غديرى و مجموعه قرآنى غدير است، و ناگفته‏هايى از غدير از اين جلوه استفاده شود.


لازم به يادآورى است كه رمز اصلى در ارزش علمى اين بخش آن است كه ادعيه و زيارات از امام معصوم‏عليه السلام صادر شده، و آنچه ايشان در ارتباط با غدير فرموده باشند -  اگر چه به صورت دعا و زيارت باشد -  حجت و مورد استناد است. با در نظر گرفتن اين نكته است كه از ادعيه و زيارات مربوط به غدير سه جهت قابل استفاده است:


تفسير آيات قرآنى غدير

به دست آوردن شأن نزول آيات قرآنى غدير

تبيين پيام غدير در بُعد قرآنى آن


از سوى ديگر از مجموع دعاها و زيارات مربوط به غدير جهت گيرى‏هاى جالبى درباره ارتباط قرآنى غدير به دست مى‏آيد. گاهى يك موضوع -  مانند نعمت -  از چند ديدگاه قرآنى مورد توجه واقع شده است. گاهى يك آيه -  مانند آيه اكمال -  از چند جهت مورد تبيين قرار گرفته است. گاهى يك فراز از زيارت بيانگر تفسير چند آيه است.


شكى نيست كه اكثر مطالب اين بخش استخراج شده از ادعيه و زيارات مربوط به ايام غدير است، به خصوص زيارت مفصل اميرالمؤمنين‏عليه السلام در روز غدير كه شامل مطالب بسيار مهم و متعددى در اين زمينه است. در نظر گرفتن اين نكته درباره زيارت غديريه ضرورى است كه اين زيارت را امام هادى‏عليه السلام در روز غدير شخصاً در نجف در حرم اميرالمؤمنين‏عليه السلام خطاب به جد بزرگوارشان انشا فرموده است و آنچه از آيات غدير ضمن كلام خود آورده در چنين شرايط ممزوج با غدير صادر شده است.


كيفيت بيان آيات در فرازهاى ادعيه و زياراتِ غديرى دو گونه است: در برخى فرازها فقط يك آيه مورد استشهاد قرار گرفته و در برخى ديگر چند آيه به صورت تصريح يا اشاره ذكر شده است.

همچنين به خاطر آنكه در مواردى آيات به صراحت در متن دعا يا زيارت نيامده و به صورت اشاره و كنايه است، ذكر اصل آيه قبل از متن ضرورى مى‏نمايد تا خواننده متوجه مورد اشاره باشد. بر اين اساس ترتيب بيان مطالب در هر فراز چنين است:


اول: آيات مربوطه با ترجمه

دوم: متن دعا يا زيارت با ترجمه

سوم: تبيين ارتباط دعا يا زيارت با قرآن و ارتباط آن به غدير

چهارم: آوردن مؤيدات از روايات ديگر درباره مورد استشهاد

پنجم: نتيجه‏گيرى‏هاى خاص از هر فراز ادعيه و زيارات


با توجه به اينكه برخى از آيات و روايات مورد استشهاد در اين روايات در فصل‏هاى ديگرِ كتاب »غدير در قرآن« مفصلاً مورد بحث قرار گرفته، در پاورقى‏ها آدرس بحث مفصل در آن كتاب ارائه خواهد شد.


اين نكته نيز فراموش نشود كه آوردن مؤيدات از روايات ديگر بدان جهت است كه آنچه در متن زيارات آمده اكثراً به صورت اشاره است و براى تبيين آن آوردن احاديثى كه همان معنى در آنها به صراحت و با تفصيل بيشتر بيان شده ضرورى به نظر مى‏رسد، تا بحث ارتباط قرآنى غدير كامل شود.


با ذكر يك فراز زيارت اميرالمؤمنين‏عليه السلام در روز غدير كه اشاره كلى به قرآنى بودن غدير دارد به استقبال مطالب اين بخش مى‏رويم. امام هادى‏عليه السلام در روز عيد غدير در برابر ضريح مطهر اميرالمؤمنين‏عليه السلام در نجف ايستاد و خطاب به جد بزرگوارش عرضه داشت:


اشْهَدُ انَّكَ يا اميرَالْمُؤْمِنينَ الْحَقُّ الَّذى نَطَقَ بِوِلايَتِكَ التَّنْزيلُ وَ اخَذَ لَكَ الْعَهْدَ عَلَى الامَّةِ بِذلِكَ الرَّسُولُ: يا اميرالمؤمنين، شهادت مى‏دهم كه تو آن حقى هستى كه قرآن به ولايت تو گوياست، و پيامبرصلى الله عليه وآله بر ولايت تو از امت خود پيمان گرفته است.××× ۱ بحار الانوار: ج ۹۷ ص ۳۶۸  - ۳۶۰. ×××

مجموع كتاب حاضر و همين بخش، بر اساس همين كلام بلند امام هادى‏عليه السلام است كه قرآن را بر ولايت على‏عليه السلام گويا مى‏داند، و كلمه »نَطَقَ« فراتر از نزول يك يا دو آيه است و بدان معناست كه قرآن به صور مختلف در صدد بيان جوانب مختلفى از ولايتِ اعلام شده در غدير است كه پيمان عظيمى در آن روز درباره‏اش از مردم گرفته شد.


اشاره به يك فراز جالب تاريخى در اين قسمت، توجه شما را به ارتباط ادعيه و زيارات عيد غدير با ابعاد قرآنى آن جلب خواهد كرد.


روزى يك نفر يهودى كه در مجلس عمر حاضر بود، گفت: اگر آيه »الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً« )كه در روز غدير نازل شده( در امت ما نازل شده بود، روز نزول آن را عيد مى‏گرفتيم.××× ۱ الغدير: ج ۱ ص ۲۸۳. عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۳۰۳ ۱۱۵. ×××


بنابراين آنچه از ادعيه و زيارات عيد غدير كه به تبيين جهات قرآنى آن پرداخته در راستاى جلوه‏گر ساختن اين عظمت است كه اهميت غدير تا آن بلنداست كه خداى جهان آن را در متن آخرين كتاب آسمانى خويش يعنى قرآن كريم جاى داده، و در جاى جاى آن يادِ ولايت غدير را به ميان آورده است.


فهرست اين آيات همراه با اشاره به مورد آن در ادعيه به شكل آمارى از اين قرار است:


۱. سوره رعد، آيه ۷: »إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ« ، در دعاى ندبه.


۲. سوره فاطر، آيه ۳۵  - ۳۲: »ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنا مِنْ عِبادِنا، فَمِنْهُمْ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سابِقٌ بِالْخَيْراتِ بِإِذْنِ اللَّهِ ذلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبِيرُ. جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَها يُحَلَّوْنَ فِيها مِنْ أَساوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَ لُؤْلُؤاً وَ لِباسُهُمْ فِيها حَرِيرٌ. وَ قالُوا الْحَمْدُ للَّهِ الَّذِى أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ إِنَّ رَبَّنا غفور شَكُورٌ. الَّذِى  أَحَلَّنا دارَ الْمُقامَةِ مِنْ فَضْلِهِ لا يَمَسُّنا فِيها نَصَبٌ وَ لا يَمَسُّنا فِيها لُغُوبٌ« ، در دعاى نمازى كه از امام صادق‏عليه السلام در اعمال روز غدير وارد شده است.


۳. سوره آل عمران، آيه ۱۹۳: »رَبَّنا إِنَّنا سَمِعْنا مُنادِياً يُنادِى لِلْإِيمانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّكُمْ فَآمَنَّا رَبَّنا فَاغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَ كَفِّرْ عَنَّا سَيِّئاتِنا وَ تَوَفَّنا مَعَ الْأَبْرارِ« ، در دعايى كه بعد از نماز روز عيد غدير مى‏خوانيم آمده است.


۴. سوره آل عمران، آيه ۵۳ : »رَبَّنا آمَنَّا بِما أَنْزَلْتَ وَ اتَّبَعْنَا الرَّسُولَ فَاكْتُبْنا مَعَ الشَّاهِدِينَ« ، در يكى ديگر از فرازهايى كه بعد از نماز روز عيد غدير خوانده مى‏شود.


۵ . سوره قصص، آيه ۴۲ ۴۱: »وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ لا يُنْصَرُونَ. وَ أَتْبَعْناهُمْ فِى هذِهِ الدُّنْيا لَعْنَةً وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ هُمْ مِنَ الْمَقْبُوحِينَ« ، در يكى از فرازهاى دعاى بعد از نماز عيد غدير آمده است.


۶ . سوره يونس، آيه ۲: »وَ بَشِّرِ الَّذِينَ آمَنُوا أَنَّ لَهُمْ قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَ رَبِّهِمْ« ، در فراز ديگرى از دعا بعد از نماز عيد غدير كه امام صادق‏عليه السلام تعليم دادند.


۷. سوره آل عمران، آيه ۱۴۸ ۱۴۷: »وَ ما كانَ قَوْلَهُمْ إِلَّا أَنْ قالُوا: رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَ إِسْرافَنا فِى أَمْرِنا وَ ثَبِّتْ أَقْدامَنا وَ انْصُرْنا عَلَى الْقَوْمِ الْكافِرِينَ. فَآتاهُمُ اللَّهُ ثَوابَ الدُّنْيا وَ حُسْنَ ثَوابِ الْآخِرَةِ وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ« ، در فرازى ديگر از دعا بعد از نماز عيد غدير آمده است.


۸ . سوره آل عمران، آيه ۸ : »رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنا وَ هَبْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ« ، در فرازى ديگر از دعاى بعد از نماز عيد غدير آمده است.


۹. سوره كهف، آيه ۱۰: »رَبَّنا آتِنا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً وَ هَيِّئْ لَنا مِنْ أَمْرِنا رَشَداً« ، در قسمت ديگرى از دعاى نماز در روز عيد غدير آمده است.


۱۰. سوره آل عمران، آيه ۱۹۴: »رَبَّنا وَ آتِنا ما وَعَدْتَنا عَلى رُسُلِكَ وَ لا تُخْزِنا يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّكَ لا تُخْلِفُ الْمِيعادَ« ، در قسمتى از دعاى بعد از نماز عيد غدير آمده است.

۱۱. سوره مائده، آيه ۳: »الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً« ، در ذكر روز غدير به روايت پيامبرصلى الله عليه وآله آمده است.


۱۲. سوره نساء، آيه ۵۹ : »أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِى الْأَمْرِ مِنْكُمْ« ، در دعاى بعد از نماز روز عيد غدير آمده است.


۱۳. سوره توبه، آيه ۱۱۹: »يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ كُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ« ، در دعاى بعد از نماز روز عيد غدير آمده است.


۱۴. سوره اسراء، آيه ۷۱: »يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ« ، در دعاى بعد از نماز روز عيد غدير آمده است.


۱۵. سوره فرقان، آيه ۷۴: »وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقِينَ إِماماً« ، در دعاى بعد از نماز روز عيد غدير آمده است.


۱۶. سوره انعام، آيه ۹۸: »وَ هُوَ الَّذِى أَنْشَأَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ فَمُسْتَقَرٌّ وَ مُسْتَوْدَعٌ، قَدْ فَصَّلْنَا الْآياتِ لِقَوْمٍ يَفْقَهُونَ« ، در دعاى بعد از نماز روز عيد غدير آمده است.


۱۷. سوره مائده، آيه ۷: »وَ اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ مِيثاقَهُ الَّذِى واثَقَكُمْ بِهِ إِذْ قُلْتُمْ سَمِعْنا وَ أَطَعْنا وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ« ، در دعاى بعد از نماز روز عيد غدير آمده است.


۱۸. سوره مائده، آيه ۸ ۷ : »وَ اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ مِيثاقَهُ الَّذِى واثَقَكُمْ بِهِ، إِذْ قُلْتُمْ سَمِعْنا وَ أَطَعْنا وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ. يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ للَّهِ شُهَداءَ بِالْقِسْطِ وَ لا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلى أَلَّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوى وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِما تَعْمَلُونَ« ، در ذكر ملاقات دو مؤمن در غدير آمده است.


۱۹. سوره مدّثر، آيه ۴۶: »وَ كُنَّا نُكَذِّبُ بِيَوْمِ الدِّينِ« ، در ذكر ملاقات دو مؤمن در غدير آمده است.

۲۰. سوره مائده: آيه ۳: »الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى  وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً« ، در دعاى بعد از نماز عيد غدير آمده است.


۲۱. سوره مدثر، آيه ۴۶: »وَ كُنَّا نُكَذِّبُ بِيَوْمِ الدِّينِ« ، در دعاى بعد از نماز عيد غدير آمده است.


۲۲. سوره مائده، آيه ۳: »الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً« ، در دعاى بعد از نماز روز عيد غدير آمده است.


۲۳. سوره رعد، آيه ۷: »إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ« ، در دعاى بعد از نماز روز عيد غدير آمده است.


۲۴. سوره مدثر، آيه ۴۶: »وَ كُنَّا نُكَذِّبُ بِيَوْمِ الدِّينِ« ، در دعاى بعد از نماز روز عيد غدير آمده است.


۲۵. سوره مجادله، آيه ۲۰  - ۱۵: »أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ تَوَلَّوْا قَوْماً غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ ما هُمْ مِنْكُمْ وَ لا مِنْهُمْ وَ يَحْلِفُونَ عَلَى اللَّه الْكَذِبِ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ اتَّخَذُوا أَيْمانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ فَلَهُمْ عَذابٌ مُهِينٌ. لَنْ تُغْنِىَ عَنْهُمْ أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئاً أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ. يَوْمَ يَبْعَثُهُمُ اللَّهُ جَمِيعاً فَيَحْلِفُونَ لَهُ كَما يَحْلِفُونَ لَكُمْ وَ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ عَلى شَىْ‏ءٍ أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْكاذِبُونَ. اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ الشَّيْطانُ فَأَنْساهُمْ ذِكْرَ اللَّهِ أُولئِكَ حِزْبُ الشَّيْطانِ أَلا إِنَّ حِزْبَ الشَّيْطانِ هُمُ الْخاسِرُونَ« ، در فرازى از دعاى بعد از نماز روز غدير آمده است.


۲۶. سوره مائده، آيه ۳: »الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً« ، در فرازى از دعاى بعد از نماز روز غدير آمده است.


۲۷. سوره رعد، آيه ۷: »إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ« ، در فرازى از دعاى بعد از نماز روز غدير آمده است.

۲۸. سوره نساء: آيه ۱۲۰  - ۱۱۷: »إِنْ يَدْعُونَ إِلاّ شَيْطاناً مَرِيداً لَعَنَهُ اللَّهُ وَ قالَ لَأَتَّخِذَنَّ مِنْ عِبادِكَ نَصِيباً مَفْرُوضاً وَ لَأُضِلَّنَّهُمْ وَ لَأُمَنِّيَنَّهُمْ وَ لَآمُرَنَّهُمْ فليبتكن آذان الانعام فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ وَ مَنْ يَتَّخِذِ الشَّيْطانَ وَلِيًّا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْراناً مُبِيناً يَعِدُهُمْ وَ يُمَنِّيهِمْ وَ ما يَعِدُهُمُ الشَّيْطانُ إِلاّ غُرُوراً« ، در فرازى از دعاى بعد از نماز روز غدير آمده است.


۲۹. سوره مطففين، آيه ۱۱ ۱۰: »وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ. الَّذِينَ يُكَذِّبُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ« ، در فرازى از دعاى بعد از نماز روز غدير آمده است.


۳۰. سوره آل عمران، آيه ۱۹۴ ۱۹۳: »رَبَّنا إِنَّنا سَمِعْنا مُنادِياً يُنادِى لِلْإِيمانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّكُمْ فَآمَنَّا رَبَّنا فَاغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَ كَفِّرْ عَنَّا سَيِّئاتِنا وَ تَوَفَّنا مَعَ الْأَبْرارِ. رَبَّنا وَ آتِنا ما وَعَدْتَنا عَلى رُسُلِكَ وَ لا تُخْزِنا يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّكَ لا تُخْلِفُ الْمِيعادَ« ، در دعاى بعد از نماز روز عيد غدير آمده است.


۳۱. سوره مائده، آيه ۶۷ : »يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ« ، در دعاى بعد از نماز روز عيد غدير آمده است.


۳۲. سوره زخرف، آيه ۵۶ : »إِنْ هُوَ إِلَّا عَبْدٌ أَنْعَمْنا عَلَيْهِ وَ جَعَلْناهُ مَثَلًا لِبَنِى إِسْرائِيلَ« ، در دعاى بعد از نماز روز عيد غدير آمده است.


۳۳. سوره توبه، آيه ۱۶: »وَ لَمْ يَتَّخِذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ لا رَسُولِهِ وَ لا الْمُؤْمِنِينَ وَلِيجَةً« ، در دعاى بعد از نماز روز عيد غدير آمده است.


۳۴. سوره يوسف، آيه ۱۰۸: »قُلْ هذِهِ سَبِيلِى أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى بَصِيرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِى وَ سُبْحانَ اللَّهِ وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ« ، در دعاى بعد از نماز روز عيد غدير آمده است.

۳۵. سوره طه، آيه ۱۳۵: »فَسَتَعْلَمُونَ مَنْ أَصْحابُ الصِّراطِ السَّوِىِّ وَ مَنِ اهْتَدى« ، در دعاى بعد از نماز روز عيد غدير آمده است.


۳۶. سوره اعراف، آيه ۱۷۲: »وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِى آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالُوا بَلى شَهِدْنا« ، در دعاى بعد از نماز روز عيد غدير از امام صادق‏عليه السلام آمده است.


۳۷. سوره تكاثر، آيه ۸ : »ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ« ، در دعاى بعد از نماز روز عيد غدير از امام صادق‏عليه السلام آمده است.


۳۸. سوره مائده، آيه ۳: »الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً« ، در دعاى بعد از نماز روز عيد غدير از امام صادق‏عليه السلام آمده است.


۳۹. سوره صافات، آيه ۲۴: »وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُلُونَ« ، در دعاى بعد از نماز روز عيد غدير از امام صادق‏عليه السلام آمده است.


۴۰. سوره زخرف، آيه ۴: »وَ إِنَّهُ فِى أُمِّ الْكِتابِ لَدَيْنا لَعَلِىٌّ حَكِيمٌ« ، در دعاى بعد از نماز روز عيد غدير از امام صادق‏عليه السلام آمده است.


۴۱. سوره رعد، آيه ۷: »إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ« ، در دعاى بعد از نماز روز عيد غدير از امام صادق‏عليه السلام آمده است.


۴۲. سوره نجم، آيه ۱۸: »لَقَدْ رَأى مِنْ آياتِ رَبِّهِ الْكُبْرى« ، در دعاى بعد از نماز روز عيد غدير از امام صادق‏عليه السلام آمده است.


۴۳. سوره نبأ: آيه ۳  - ۱: »عَمَّ يَتَساءَلُونَ. عَنِ النَّبَإِ الْعَظِيمِ. الَّذِى هُمْ فِيهِ مُخْتَلِفُونَ« ، در دعاى بعد از نماز روز عيد غدير از امام صادق‏عليه السلام آمده است.


۴۴. سوره ص، آيه ۶۷ : »قُلْ هُوَ نَبَأٌ عَظِيمٌ أَنْتُمْ عَنْهُ مُعْرِضُونَ« ، در دعاى بعد از نماز روز عيد غدير از امام صادق‏عليه السلام آمده است.

توضيح تمام اين موارد و دعاهاى قرآنى غدير همراه با آيات آن در محل خود در همين عنوان »دعا« و نيز عنوان: قرآن -  هر آيه‏اى در محل خودش -  آمده است.


۶۲.  دعاى عديله و غدير××× ۱ اسرار غدير: ص ۳۵۵. ×××

   يكى از دعاهايى كه در آن به غدير اشاره شده دعاى »عديله« است××× ۲ مفاتيح الجنان: ابتداى مفاتيح، بخش ادعيه. ×××:


آمَنَّا بِوَصِيِّهِ الَّذى نَصَبَهُ يَوْمَ الْغَديرِ وَ أَشارَ بِقَوْلِهِ »هذا عَلِىٌّ« إِلَيْهِ:


ما ايمان مى‏آوريم به جانشين پيامبرصلى الله عليه وآله كه او را در روز غدير منصوب كرد و با كلمه »اين على« به او اشاره كرد.


   براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: دعا /  دعاهاى روز غدير.


۶۳.  دعاى ندبه و غدير××× ۳ اسرار غدير: ص ۳۵۵ ۳۵۴. ×××

   يكى از دعاهايى كه در آن به غدير اشاره شده دعاى »ندبه« است××× ۴ مفاتيح الجنان: ابتداى مفاتيح، بخش ادعيه. ×××:


فَلَمَّا انْقَضَتْ أَيَّامُهُ أَقامَ وَلِيَّهُ عَلِىَّ بْنَ أَبى‏طالِبٍ صَلَواتُكَ عَلَيْهِما وَ آلِهِما هادِياً إِذْ كانَ هُوَ الْمُنْذِرُ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ، فَقالَ وَ الْمَلَأُ أَمامَهُ: مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ، أَللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ:


آنگاه كه دوران رسالت پيامبرصلى الله عليه وآله سرآمد ولىّ خود على بن ابى‏طالب‏عليه السلام را به عنوان هدايتگر مردم منصوب نمود، چرا كه او ترساننده مردم بود و هر قومى هدايتگرى مى‏خواهد. لذا در حالى كه مردم در برابر او بودند فرمود: هر كس من صاحب اختيار او هستم على صاحب اختيار اوست. خدايا دوست بدار هر كس او را دوست بدارد و دشمن بدار هر كس او را دشمن بدارد و يارى كن هر كس او را يارى كند و خوار كن هر كس او را خوار كند.


   براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: دعا /  دعاهاى روز غدير.


۶۴.  فرهنگ‏سازى غدير در ادعيه××× ۱ تبليغ غدير در سيره معصومين‏عليهم السلام: ص ۱۳۷  - ۱۳۲. ×××

   دعاها از بهترين موقعيت‏هاى فرهنگ‏سازى هستند. حضور قلب در دعا از يك سو و رواج آن بين قشار مختلف مردم از سوى ديگر، و استفاده از دعاهاى مختلف در زمان‏ها و مكان‏هاى مختلف از جهتى ديگر، شرايط ويژه‏اى را براى همگانى كردن مفاهيمى ايجاد مى‏كند كه در دعاها گنجانده مى‏شود.


از همين جاست كه مى‏بينيم در دعاهاى روز غدير و دعاى انتظار و دعاى تلقين هنگام مرگ، مسئله غدير از زاويه‏هاى گوناگون مطرح شده و در اين قالب فرهنگى به ترويج آن اقدام شده است. ذيلاً به شش مورد از ادعيه مربوط به غدير اشاره مى‏كنيم:


۱-  فرهنگ‏سازى غدير در دعاى ندبه و انتظار

دعاى ندبه كه يك دوره اعتقادى از آغاز بعثت انبيا تا عصر ظهور را در قالب انتظار آخرين حجت الهى آموزش مى‏دهد، مراحل بعثت پيامبران را تا غدير بيان مى‏كند و متن واقعه را بسيار ساده و بدون توضيح مى‏آورد و مى‏گويد:


فَلَمَّا انقَضَت اَيّامُهُ اَقامَ وَلِيَّهُ عَلِىَّ بنَ اَبى‏طالِبٍ صَلَواتُكَ عَلَيهِما وَ آلِهِما هادِياً اِذ كانَ هُوَ المُنذِرُ وَ لِكُلِّ قَومٍ هادٍ، فَقالَ وَ المَلَأُ اَمامَهُ: مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ، اَللَّهُمَّ والِ مَن والاهُ وَ عادِ مَن عاداهُ وَ انصُر مَن نَصَرَهُ وَ اخذُل مَن خَذَلَهُ:


آنگاه كه دوران رسالت پيامبرصلى الله عليه وآله سرآمد ولىّ خود على بن ابى‏طالب‏عليه السلام را به عنوان هدايتگر مردم منصوب نمود، چرا كه او ترساننده مردم بود و هر قومى هدايتگرى مى‏خواهد. لذا در حالى كه مردم در برابر او بودند فرمود: هر كس  من صاحب اختيار او هستم على صاحب اختيار اوست. خدايا دوست بدار هر كس او را دوست بدارد و دشمن بدار هر كس او را دشمن بدارد و يارى كن هر كس او را يارى كند و خوار كن هر كس او را خوار كند.××× ۱ بحار الانوار: ج ۹۹ ص ۱۰۶. ×××


۲-  فرهنگ‏سازى براى غدير در دعاى هنگام مرگ

دعايى كه براى حفظ عقيده در هنگام مرگ و عدول نكردن از آن تا آخرين لحظه وارد شده و دعاى »عديله« نام دارد، براى حساس‏ترين موقعيتِ انسان است و يك دوره اعتقادى را تدارك ديده و در ضمن آن مسئله غدير را مطرح كرده است.


جايگاه اين دعا هم يكى از موقعيت‏هاى فرهنگ‏ساز غدير است، كه با ياد سفر آخرت انسان را متوجه يكى از ابعاد مهمى مى‏نمايد كه بايد در روز حساب پاسخگو باشد. عبارت دعا چنين است:


آمَنّا بِوَصِيِّهِ الَّذى نَصَبَهُ يَومَ الغَديرِ وَ اَشارَ بِقَولِهِ »هذا عَلِىٌّ« إِلَيهِ××× ۲ مفاتيح الجنان: ص ۸۵ . ×××: ما ايمان مى‏آوريم به جانشين پيامبرصلى الله عليه وآله كه او را در روز غدير منصوب كرد و با كلمه »اين على« به او اشاره كرد.


۳-  فرهنگ‏سازىِ »غدير دعوتِ خدا«××× ۳ الاقبال )سيد ابن طاووس( : ص ۴۶۰. عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۲۲۰  - ۲۱۵. ×××

روز عيد غدير دقيق‏ترين وقتى است كه مردم در طول سال آن را به غدير اختصاص مى‏دهند. در چنين روزى ائمه‏عليهم السلام با دعاهايى كه به ما آموخته‏اند به صورت همه جانبه از وقت استفاده كرده و فرهنگ غدير را با جزئياتش بين مردم رواج داده‏اند.

در فرازى از دعاهاى روز غدير سه مفهوم فرهنگى گنجانده شده است: يكى اينكه غدير پاسخ مثبت به دعوت خداست و در نتيجه انكار غدير رويگردانى از خالق جهان به حساب مى‏آيد. دوم اينكه تصديق غدير معادل با تكفير سقيفه است و اين معادله هرگز بر هم زدنى نيست. سوم اينكه ما بر سر اين اعتقاد هيچ شكى نداريم و با كمال شجاعت در روز قيامت پاسخگو خواهيم بود. در اين قسمت از دعاى غدير مى‏خوانيم:


اللَّهُمَّ صَدَّقنا وَ اَجَبنا داعِىَ اللَّهِ وَ اتَّبَعنَا الرَّسولَ فى مُوالاةِ مَولانا وَ مَولَى المُؤمِنينَ اَميرِالمُؤمِنينَ عَلِىِّ بنِ اَبى‏طالِبٍ ... . اَللَّهُمَّ رَبَّنا اِنَّنا سَمِعنا مُنادِياً يُنادى لِلايمانِ اَن آمِنوا بِرَبِّكُم، فَآمَنّا ... . فَاِنّا يا رَبَّنا بِمَنِّكَ وَ لُطفِكَ اَجَبنا داعيكَ وَ اتَّبَعنَا الرَّسولَ وَ صَدَّقناهُ وَ صَدَّقنا مَولَى المُؤمِنينَ وَ كَفَرنا بِالجِبتِ وَ الطّاغوتِ، فَوَلِّنا ما تَوَلَّينا ...××× ۱ بحار الانوار: ج ۹۵ ص ۲۹۹. ×××:


خدايا ما تصديق كرديم و اجابت نموديم دعوت كننده تو را و پيرو پيامبرصلى الله عليه وآله شديم درباره ولايت مولايمان و مولاى مؤمنان اميرالمؤمنين على بن ابى‏طالب ... . خدايا، پروردگارا، ما شنيديم مناديى براى ايمان ندا مى‏كند كه به پروردگارتان ايمان بياوريد. ما نيز ايمان آورديم ... . پروردگارا، ما -  به منت و لطف تو -  دعوت كننده‏ات را پاسخ مثبت داديم و پيرو پيامبرصلى الله عليه وآله شديم و او را تصديق كرديم و همچنين مولاى مؤمنين را تصديق كرديم، و به جبت و طاغوت كافر شديم. خدايا ولايتى را كه پذيرفته‏ايم همراهمان قرار ده.


۴-  فرهنگ‏سازى »غدير ميثاق آسمانى«

قسمتى از دعاى روز غدير توانسته چهار مفهوم فرهنگى را به صورت قطعه‏هاى اعتقادى در قلب ما جاى دهد:


اول اينكه ولايتِ غدير عهدى بر همه خلق است.

دوم اينكه معرفت به غدير و اقرار بر اساس اين معرفت لازم است.

سوم اينكه تابلوى بلندِ »عيد بزرگ« فقط بر سر درِ غدير نصب شده كه روزى است پر از پيمان‏هاى الهى.

چهارم اينكه بايد با غدير چشم ما روشن و قلب ما نورانى شود و بركت آن بر سر ما ببارد و نظام امورمان بر اساس غدير چيده شود. متن دعاى غدير چنين است:


اللَّهُمَّ اِنّى اَسأَلُكَ ... ، اَن تَجعَلَنى فى هذَا اليَومِ الَّذى عَقَدتَ فيهِ لِوَلِيِّكَ العَهدَ فى اَعناقِ خَلقِكَ وَ اَكمَلتَ لَهُمُ الدّينَ، مِنَ العارِفينَ بِحُرمَتِهِ وَ المُقِرّينَ بِفَضلِهِ ... . اللَّهُمَّ فَكَما جَعَلتَهُ عيدَكَ الاَكبَرَ وَ سَمَّيتَهُ فِى السَّماءِ يَومَ العَهدِ المَعهُودِ وَ فِى الاَرضِ يَومَ الميثاقِ المَأخُوذِ وَ الجَمعِ المَسؤُولِ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اقرِر بِهِ عُيُونَنا وَ اَجمِع بِهِ شَملَنا وَ لا تُضِلَّنا بَعدَ اِذ هَدَيتَنا وَ اجعَلنا ِلاَنعُمِكَ مِنَ الشّاكِرينَ يا اَرحَمَ الرّاحِمينَ××× ۱ بحار الانوار: ج ۹۵ ص ۳۲۰. ×××:


خدايا از تو مى‏خواهم مرا در اين روزى كه براى وليت عهدى بر گردن خلقت بسته‏اى و دين را برايشان كامل كرده‏اى، مرا از عارفين به حرمت آن و اقرار كنندگان به فضيلت آن قرار دهى ... .


خدايا همان گونه كه آن را عيد بزرگ خود قرار داده‏اى و در آسمان روز عهد معهود ناميده‏اى و در زمين روز پيمان گرفته شده و اجتماع سؤال شونده نامگذارى كرده‏اى، بر محمد و آل محمد درود فرست و چشم ما را بدان روشن فرما و كارهاى ما را به بركت آن منظم فرما، و  بعد از هدايت ما را گمراه مفرما و ما را نسبت به نعمت‏هايت از شاكران قرار ده، اى رحم كننده‏ترين رحم كنندگان.


۵ -  فرهنگ‏سازى »برائت از دشمن غدير«

قسمتى از دعاهاى غدير، فرهنگ سپاسگزارى همراه برائت از دشمنان غدير را بستر سازى مى‏كند. تشكر به خاطر كدام جهت غدير؟ نفرين به كدام دشمن غدير؟ شكرانه معرفت به حرمت غدير و هدايت با نور غدير. لعنت بر منكر حق اين روز و زير پا گذارنده حرمت آن و مقابله كننده با عظمت آن. فرازى از دعاى روز غدير را كه آموزش دهنده چنين فرهنگى است مرور مى‏كنيم:


الحَمدُ للَّهِ الَّذى عَرَّفَنا فَضلَ هذَا اليَومِ وَ بَصَّرَنا حُرمَتَهُ وَ كَرَّمَنا بِهِ وَ شَرَّفَنا بِمَعرِفَتِهِ وَ هَدانا بِنُورِهِ ... . اللَّهُمَّ اِنّى اَسأَلُكَ ... ، اَن تَلعَنَ مَن جَحَدَ حَقَّ هذَا اليَومِ وَ اَنكَرَ حُرمَتَهُ فَصَدَّ عَن سَبيلِكَ ِلاِطفاءِ نُورِكَ××× ۱ بحار الانوار: ج ۹۵ ص ۳۲۰. ×××:


حمد خدايى را كه فضيلت اين روز )غدير( را به ما شناسانيد و ما را نسبت به حرمت آن بصيرت داد و به وسيله آن به ما كرامت بخشيد و با معرفت آن به ما شرف داد و به نور آن ما را هدايت كرد. خدايا، از تو مى‏خواهم لعنت كنى كسانى را كه حق اين روز را انكار كردند و حرمت آن را نپذيرفتند و براى خاموش كردن نور تو راه تو را بستند.


۶ -  فرهنگ‏سازى »سپاس بر كمال دين«

اراده خدا تعلق گرفته كه كمال دين خود را با غدير اعلام كند. اينكه قله دين و كمال نعمت‏هايش را ولايت على‏عليه السلام قرار داده شكرى عظيم لازم دارد، كه به وسيله آن از خدا قدردانى مى‏كنيم. در دعاى غدير اين بُعد فكرى ساخته مى‏شود آنجا كه مى‏گوييم:


الحَمدُ للَّهِ الَّذى جَعَلَ كَمالَ دينِهِ وَ تَمامَ نِعمَتِهِ بِوِلايَةِ اَميرِالمُؤمِنينَ عَلِىِّ بنِ اَبى‏طالِبٍ عَلَيهِ السَّلامُ××× ۲ بحار الانوار: ج ۹۵ ص ۳۲۱. ×××:


شكر خدايى را كه كمال دينش و تمام نعمتش را با ولايت اميرالمؤمنين على بن ابى‏طالب‏عليه السلام قرار داد.

۶۵.  مهدى‏عليه السلام در دعاهاى روز غدير××× ۱ پرتوى از غدير در كلام اميرالمؤمنين‏عليه السلام: ص ۲۵  - ۲۳. خطبه پيامبرصلى الله عليه وآله در غدير خم )بهارانچى( : ص ۳۷  - ۲۱. ×××

   توجه و عنايت خاص به حضرت مهدى‏عليه السلام و ظهور حضرت در دعاهاى مخصوص روز غدير خم، نشان دهنده اين ارتباط عميق است. به عنوان نمونه به متون بعضى از دعاها اشاره و به بيان آن خواهيم پرداخت:


در اعمال روز غدير، دعايى را سيد بن طاووس از شيخ مفيد نقل مى‏كند كه در بخشى از آن مى‏خوانيم: اللهُمَّ انّى أسألُكَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، أن تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أن تَلعَنَ مَن جَحَدَ حَقَّ هذَا اليَومِ وَ أنكَرَ حُرمَتَهُ. فَصَدَّ عَن سَبيلِكَ لإطفاءِ نُورِكَ. فَأبَى اللَّهُ إلا أن يُتِمَّ نُورَهُ. اللهُمَّ فَرِّج عَن أهلِ‏بَيتِ مُحَمَّدٍصلى الله عليه وآله نَبيِّكَ، وَ اكشِف عَنهُم وَ بِهِم عَنِ المُؤمِنينَ الكُرُباتِ. اللهُمَّ املأ الأرضَ بِهِم عَدلاً، كَما مُلِئَت ظُلماً وَ جَوراً، وَ أنجِز لَهُم ما وَعَدتَهُم، إنَّكَ لا تُخلِفُ الميعاد:


اى خدا ! من از تو درخواست مى‏كنم به حق محمد و آل‏محمد كه درود فرستى بر محمد و آلش، و لعنت فرستى بر منكران حق اين روز غدير و مخالفان احترام آن، كه راه دين تو را به روى مردم بستند، تا نور تو را خاموش كنند. اما خداى متعال، جز آنكه نور وحى و چراغ حجت خود را بر خلق روشن بدارد نخواهد كرد. اى خدا ! تو بر اهل‏بيت رسولت محمدصلى الله عليه وآله فرج و گشايش عطا فرما، و غم و آلام آنها را برطرف گردان، و به بركت آنان از دل مؤمنان هر هم و غم و اندوهى را برطرف ساز. اى خدا ! به وجود آنها زمين را از عدل و داد پر گردان، چنانكه پر از ظلم و عدوان گرديده است، و وعده فرج و سلطنت الهيه را كه به ايشان داده‏اى منجّز گردان، كه تو هرگز خلاف وعده نخواهى كرد.


همچنين در دعاى ديگرى در روز غدير خم آمده است: ارزقنا نصر دينك مع ولىّ هاد من اهل‏بيت نبيك، و اجعلنا تحت رايته، و فى زمرة شهداء صادقين مقتولين فى سبيلك و على نصرة دينك:

)خدايا( به ما توفيق ده كه دين تو را يارى كنيم، در حالى كه با ولى و امامى از اهل‏بيت پيامبرت باشيم، و ما را تحت فرمان و زير پرچم حضرت مهدى‏عليه السلام قرار ده، و ما را از جمله شهدا قرار بده، كه به صدق و راستى در راه تو و در مبارزه با دشمنان تو قيام كرده و به شهادت رسيده‏اند.


از اين دو عبارت و عبارات مشابه ديگرى كه در بعضى دعاها آمده، به چند نكته مى‏توان اشاره كرد:


الف. اين دعاها مربوط به غدير است، اما همان طور كه از اين عبارات بر مى‏آيد در روز غدير حال و هواى انتظار، آروزى قيام، يارى و نصرت حضرت حجة بن الحسن العسكرى‏عليه السلام مطرح مى‏شود. اين نشان مى‏دهد كه ظهور حضرت مهدى‏عليه السلام ادامه حركت غدير، و غدير مقدمه آمادگى كامل براى اجراى عدالت و جهانى شدن اسلام در عصر حكومت حضرت مهدى‏عليه السلام است.


ب. تعبيراتى كه در اين دعاها به كار رفته با آنچه كه در خطبه معروف پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله در غدير خم مطرح شده بسيار نزديك اند. اين نيز نشان دهنده آن است كه در غدير و قيام حضرت مهدى‏عليه السلام يك هدف تعقيب مى‏شود، و آن هم حاكميت ولايت الهيه در جهان است.


   چنانچه در روايات آمده، روشن مى‏شود كه زياد دعا كردن براى تعجيل در فرج امام‏عصرعليه السلام نقش عمده‏اى در تسريع و تعجيل امر فرج دارد، و اگر اين امر به صورت عمومى تحقق پذيرد، تأثير فراوانى در اجابت دعا خواهد داشت. شيعيان و محبين اميرالمؤمنين‏عليه السلام موظف اند در تمام اوقات به اين امر مهم و خطير بپردازند.


ولى مسلّم است كه در بعضى از حالات و اوقات، به دعا نمودن براى تعجيل فرج تأكيد فراوان شده است. يكى از آن اوقات روز مبارك عيد غدير است، چرا كه در روز عيد غدير، خداوند متعال به خاطر عظمت اين روز عزيز حاجات شيعيان و دوستداران حضرت اميرالمؤمنين‏عليه السلام را به هدف اجابت مى‏رساند. پس سزاوار است كه دوستان و ارادتمندان حضرتش به خاطر سپاسگزارى و تشكر از نعمت عظماى ولايت، دعاى خود را براى تعجيل فرج آخرين وارث غدير قرار داده، و در اين روز شريف بر اين امر خطير و مهم زياد دعا نمايند.


صاحب كتاب »مكيال المكارم« روز عيد غدير را يكى از اوقات مهمى برشمرده است كه سزاوارتر است شيعيان بيشتر به ياد امام‏زمان‏عليه السلام باشند و بيشتر براى فرج او دعا كنند. ايشان در كتاب ارزشمند خود »مكيال المكارم« مى‏نويسد:


تأكيد بسيارى كه در روز عيد غدير براى دعا كردن شده، به خاطر اين است كه روز غدير روزى است كه خداوند در آن با اعلام ولايت اميرالمؤمنين و ائمه طاهرين‏عليهم السلام جانشينى رسول‏خداصلى الله عليه وآله را به آن اختصاص داده است. و امروزه و در زمان ما آن ولايت از آن مولاى ما حضرت صاحب‏الزمان‏عليه السلام است، كه از پدران بزرگوارش به ارث برده است.


چون مؤمن در اين روز تسلط غاصبين و غلبه ظالمين و مخفى بودن آن ولى‏خدا را مى‏بيند، لذا محبتش نسبت به امام‏عصرعليه السلام او را وا مى‏دارد كه براى تعجيل امر ظهور آن حضرت دعا كند.


ديگر آنكه روز غدير، روز تجديد عهد و پيمان و بيعت با وارثان غدير است. پس دعا كردن براى تعجيل فرج، يكى از مصاديق تجديد عهد و پيمان است. شاهد اين مطلب دعائى است كه مرحوم سيد بن طاووس در كتاب شريف »اقبال الاعمال« در اعمال روز غدير آورده است:


اللهم فرّج عن اهل‏بيت محمدصلى الله عليه وآله نبيك، و اكشف عنهم و بهم عن المؤمنين الكربات. اللهم املأ الارض بهم عدلاً كما ملئت ظلماً و جوراً، و انجِز لهم ما و عدتهم. انك لا تخلف الميعاد: خداوندا، بر اهل‏بيت پيامبرت حضرت محمدصلى الله عليه وآله فرج و گشايش مرحمت فرما، و از ايشان و از مؤمنان به خاطر آنها غصه‏ها و بلاها را بر طرف كن. خداوندا، زمين را به وسيله آنان از عدل و داد پر كن، همان گونه كه از جور و ستم پر شده باشد، و به آنچه به ايشان وعده داده‏اى وفا كن، همانا كه تو خلف وعده نمى‏كنى.××× ۱ مكيال المكارم: ج ۲ ص ۴۹ ۴۸. اقبال الاعمال: ص ۴۸۰. بحار الانوار: ج ۹۸ ص ۳۰۷. ×××


همچنين در دعاى ديگرى كه مرحوم علامه مجلسى از ادعيه روز غدير شمرده چنين مى‏خوانيم:


... و اجعلنى من اوليائك و انصارك الذين تعزّ بهم دينك، و تنتقم بهم من عدوك، و تختم لهم بالسعادة و الشهادة. تحييهم حياة طيبة، و تقلّبهم منقلباً كريماً××× ۲ بحار الانوار: ج ۹۸ ص ۳۱۴. ×××: ... و مرا از اولياء و يارانت قرار ده؛ كسانى كه دينت را به وسيله آنها عزت مى‏بخشى، و به سبب آنها از دشمن انتقام مى‏گيرى، و عاقبت آنها را به سعادت و خوشبختى و شهادت ختم مى‏كنى. زنده مى‏كنى آنها را با حيات و زندگى طيبه، و بر مى‏گردانى برگرداندنى بزرگوارانه.


بنابراين، با توجه به اين ادعيه وارد شده از امام معصوم‏عليه السلام در مى‏يابيم كه بايد در روز عيد غدير بيشتر از روزهاى ديگر به ياد آخرين وارث غدير يعنى امام‏عصر و زمان حضرت مهدى‏عليه السلام بوده، و نسبت به آن بزرگوار اداى احترام نماييم، و با دعا نمودن نسبت به تعجيل ظهورش، خود را مشمول دعاهاى آن حضرت نموده، و باعث رضايت خاطر آن عزيز باشيم.


۶۶.  نكاتى در مورد دعا در روز غدير××× ۳ غدير از ديدگاه اهل‏سنت )جبّاران( : ص ۱۵۰  - ۱۴۸. ×××

   در مورد دعا در روز غدير و ادعيه روز غدير، از اين منظر مى‏توان سخن گفت:


خداوند در قرآن كريم مى‏فرمايد: »قل ما يعبؤ بكم ربى لولا دعائكم«××× ۴ فرقان /  ۷۷. ×××: بگو اگر دعايتان نباشد پروردگارم به شما توجه نخواهد كرد.

دعا ضرورت زندگى انسان است. زندگى بدون دعا موجى است سردرگم كه در نهايت سر به مرداب ماديت دنيا خواهد كوبيد. دعا آهنگ زندگى و بانگ جرس كاروانى است كه رو به مقصود دارد. زندگى در دعا جوانه مى‏زند، با دعا رشد مى‏كند و ثمر مى‏دهد.


بنابراين، با صرف نظر از اينكه انسان حاجتى داشته باشد يا دربند استجابت و برآورده شدن حاجتش باشد، دعا برنامه هميشگى و نياز دائمى زندگى انسان مؤمن است. ولى گاهى موقعيتى خاص و فرصتى ويژه پيدا مى‏شود كه دعا در آن مى‏شكفد به بار مى‏نشيند و وجود انسان را حلاوت مى‏بخشد.


روز غدير يكى از بهترين فرصت‏ها و موقعيت‏هاى ويژه دعاست. امام رضاعليه السلام مى‏فرمايد: روز غدير روزى است كه دعا در آن مستجاب مى‏شود.××× ۱ اقبال الاعمال: ص ۴۶۴. ×××


به همين جهت، براى اين روز علاوه بر دعاهايى كه در تعقيب نمازهاى مستحبى و به مناسبت‏هاى مختلف در اين روز وارد شده، چند دعاى مستقل نيز وارد شده است.


محور دعاهاى غدير

محور اصلى در دعاهاى روز غدير نعمت ولايت است. دعا كننده در اين روز به بيان‏هاى مختلف درباره اين نعمت بزرگ با خداى خويش سخن مى‏گويد:


گاهى اين نعت عظمى را ياد كرده و خدا را براى آن شكر و سپاس مى‏گزارد.

گاهى از خدا مى‏خواهد كه اين نعمت را از او سلب نكند و در تمام عمر بر آن پايدار و استوار بماند.

گاهى از خدا مى‏خواهد همان طور كه اين كرامت را به او داده و او را شايسته پذيرش ولايت كرده، از گناهانش چشم پوشيده لغزش‏هايش را ببخشد.

گاهى مى‏خواهد كه توفيقش دهد، تا به لوازم ولايت ملتزم باشد؛ اطاعت محض از ولىّ را -  كه شرط اساسى ولايت است -  براى او ميسّر نمايد و او را توفيق دهد با دشمنان ائمه‏عليهم السلام دشمنى ورزد و با دوستانشان دوستى كند.

در فرازى از دعاى صبح روز غدير كه به نام دعاى وقت زينت مشهور است، چنين مى خوانيم: ما دوستدار على‏عليه السلام و دوستدار دوستان اوييم. همان طور كه امر كردى با او دوستى مى‏كنيم و با دشمنانش دشمنى مى‏كنيم. از هر كس از او بيزارى جويد بيزارى مى‏جوييم، و بغض آنان را كه بغض او در دل دارند در دل مى‏پروريم، و به آنان كه محبت او دارند محبت مى‏ورزيم.××× ۱ اقبال الاعمال: ص ۴۷۴. ×××


گاهى شئوون مختلف و مقامات متعدد ائمه‏عليهم السلام را ياد مى‏كند و با ذكر آنها قلب خود را جلا مى‏دهد، و اوج عظمت اولياى دين را به تماشا مى‏نشيند، و با درودهاى پى‏درپى روح خود را به آن ارواح پاك متصل مى‏كند و در اقيانوس بيكران فضائل انسانى شناور مى‏شود. در يكى از دعاهاى روز غدير مى‏خوانيم:


اللهم صل على محمد و آل‏محمد. الائمة القادة، و الدعاة السادة، و النجوم الزاهرة، و الاعلام الباهرة، و ساسة العباد، و اركان البلاد، و الناقة المرسلة، و السفينة الناجية الجارية فى اللجج الغامرة××× ۲ اقبال الاعمال: ص ۴۹۲. ×××:


خدايا درود فرست بر محمد و آل‏محمد. آن پيشوايان رهبر، دعوت كنندگان سَرور، ستارگان درخشان و نشانه‏هاى واضح. آنان كه امر بندگان تو را تدبير مى‏كنند، و اركان آبادى زمينند، و معجزه‏اى كه مردم را به آن آزموده‏اى، و كشتى نجاتى كه درگرداب‏هاى ژرف روان است.


الهى! درود فرست بر محمد و آل‏محمد، خزانه‏داران علمت، پايه‏هاى مستحكم توحيد و يگانه‏پرستى، ستون‏هاى دين و معادن بزرگوارى. آنان كه از ميان آفريدگانت برگزيدى، و از بين بندگانت اختيار كردى. آن متقيان پاكيزگان، نجيبيان و نيكان. بابى كه مردم به آن آزمايش مى‏شوند: هر كس در آن در آمد نجات يافت، و هر كس سر باز زد سقوط كرد.

خديا ! درود فرست بر محمد و آل‏محمد. اهل ذكر كه فرمودى از ايشان بپرسيم. خويشاوندان كه امر به محبتشان كردى و حقشان را واجب نمودى، و بهشت را سرمنزل كسانى قرار دادى كه از ايشان پيروى كنند.


الهى درود فرست بر محمد و آل‏محمد. چنانكه آنان به طاعت تو امر كردند و از معصيت تو بازداشتند، و بندگانت را به يگانگى تو راهنمايى كردند.

  1. سخنرانى استثنائى غدير: ص ۲۴۲  - ۲۳۳. اسرار غدير: ص ۵۰ .
  2. نساء /  ۵۹ . غدير در قرآن: ج ۳ ص ۳۸۲ ۳۸۱.
  3. توبه /  ۱۱۹.
  4. عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۲۱۹. الاقبال: ص ۴۷۵.
  5. الغيبة (نعمانى) : ص ۸۱
  6. مجادله /  ۱۹  - ۱۴. غدير در قرآن: ج ۳ ص ۴۲۴  - ۴۱۴.
  7. مائده /  ۳.
  8. رعد /  ۷.
  9. نساء /  ۱۲۰  - ۱۱۷.
  10. مطففين /  ۱۱ ، ۱۰.
  11. عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۲۱۷ ۲۱۶. الاقبال: ص ۴۷۵.
  12. در اين باره مراجعه شود به كتاب: غدير در قرآن: ج ۲ ص ۱۷۴  - ۱۶۹ و ج ۳ ص ۳۶۱  - ۳۵۹.
  13. در اين باره مراجعه شود به كتاب: غدير در قرآن: ج ۳ ص ۳۹۶.
  14. بحار الانوار: ج ۲۴ ص ۱۰۵ و ج ۳۵ ص ۳۴۱.
  15. بحار الانوار: ج ۲۴ ص ۱۰۵ و ج ۳۵ ص ۳۴۱ و ج ۴۳ ص ۲۹۱.
  16. بحار الانوار: ج ۲۳ ص ۳۶۷.
  17. الكافى: ج ۱ ص ۵۴ . كتاب سليم: ص ۲۶۲.