ابوایوب انصاری

نسخهٔ تاریخ ‏۱۹ سپتامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۴:۳۴ توسط Modir (بحث | مشارکت‌ها)

اقرار به غدير در صفين[۱]

در صفين كه حضرت فضايل خود من جمله حديث و ماجراى غدير را فرمود، دوازده نفر از اهل بدر برخاستند و گفتند: ما شهادت مى‏دهيم كه اين مطالب را همانطور كه گفتى از پيامبرصلى الله عليه وآله شنيديم، نه يک حرف زياد نمودى و نه كم كردى، و پيامبرصلى الله عليه وآله ما را بر اين مطلب شاهد گرفت.

بقيه هفتاد نفر هم گفتند: «اين مطالب را شنيديم ولى همه آن را حفظ نكرديم، ولى اين دوازده نفر برگزيدگان و بهتران ما هستند».

از بين آن دوازده نفر چهار نفر برخاستند: ابوالهيثم بن تيهان، ابوايوب انصارى، عمار بن ياسر و خزيمة بن ثابت ذوالشهادتين، كه خداوند آنان را رحمت كند. اينان گفتند: شهادت مى‏دهيم كه سخن پيامبرصلى الله عليه وآله را شنيديم و آن را حفظ كرديم كه در آن روز فرمود در حالى كه ايستاده بود و على هم در كنار او ايستاده بود.

سپس پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: اى مردم، خداوند به من دستور داده كه براى شما امام و وصىّ و جانشينى منصوب كنم كه وصى پيامبرتان در ميان شما و جانشين من در امتم و بين اهل ‏بيتم بعد از من باشد. كسى كه خداوند در كتابش اطاعت او را بر مؤمنين واجب كرده و به شما دستور ولايت او را داده است. من از ترس اهل نفاق و تكذيب آنان از پروردگارم خواستم كه اين دستور را از عهده من بردارد، ولى خداوند مرا ترسانيد كه بايد ابلاغ كنم و گرنه مرا عذاب خواهد كرد.[۲]

روايت حديث غدير[۳]

يكى از صحابه كه حديث غدير را نقل كرده خالد بن زيد انصارى، ابوايوب (م ۵۰ يا ۵۱ يا ۵۲ ق) است.

ابن‏ عقده در «حديث الولاية» حديث غدير را از ابوايوب انصارى نقل كرده است. همچنين در مدارک زير حديث غدير از او نقل شده است: جعابى در «نخب المناقب»، محب‏ الدين طبرى در «الرياض النضرة»، ابن‏ اثير «اسد الغابة»، ابن‏ كثير در «البداية و النهاية»، سيوطى در «جمع الجوامع» و در «تاريخ الخلفاء»، متقى هندى در «كنز العمال»، طبرانى در «المعجم الكبير»، ضياء مقدسى، ابن‏ حجر عسقلانى در «الاصابة»، سمهودى در «جواهر العقدين»، بدخشى در «نزل الابرار»، جزرى در «اسنى المطالب».[۴]

پانویس

  1. اولين ميراث مكتوب درباره غدير: ص ۳۷.
  2. كتاب سليم: حديث ۲۵.
  3. چكيده عبقات الانوار (حديث غدير): ص ۱۴۴.
  4. الرياض النضرة (محب‏الدين طبرى): ج ۲ ص ۱۶۹. اسد الغابة (ابن ‏اثير): ج ۵ ص ۶ و ج ۳ ص ۳۰۷ و ج ۵ ص ۲۰۵. البداية و النهاية (ابن‏ كثير): ج ۵ ص ۲۰۹. تاريخ الخلفاء (سيوطى): ص ۱۱۴. كنز العمال: ج ۲ ص ۱۵۴. الاصابة (ابن‏ حجر): ج ۷ ص ۷۸۰ و ج ۶ ص ۲۲۳، و در چاپ اول: ج ۲ ص ۴۰۸. نزل الابرار (بدخشى): ص ۲۰. اسنى المطالب (جزرى): ص ۴.