تحلیل کلمه مولی

نسخهٔ تاریخ ‏۲۱ سپتامبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۹:۲۶ توسط Modir (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

تحليل كلمه «مولى»[۱]

  در مورد تحليل كلمه مولى و مفهموم صاحب اختيار دو نكته قابل تأمل است:

پيش زمينه مولى

با يک نگاه -  حتى گذرا -  به ماجراى غدير، مى ‏بينيم كه جرقّه غدير از مسئله «ولايت» و «صاحب اختيارى مردم» آغاز شده و از همان ابتدا كه آيه «النَّبِىُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ...»[۲] پيش از سفر حجةالوداع و در مدينه بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شد، درباره اين ارتباط در ذهن مردم جاى گرفته است. حتى عظمت مسئله به خوبى جلوه كرده است كه فوراً درباره معنى و محدوده آن سؤال كرده‏ اند.

با اين ذهنيت، آيا مضحكه نيست كه بگوييم پيامبر صلى الله عليه و آله آن جمعيت ۱۲۰۰۰۰ نفرى را در غدير جمع كرد تا بگويد: «على را دوست بداريد»؟!! اينجاست كه اگر قضاياى تاريخى را با همه جوانب آن از آغاز تا انجام دنبال كنيم، تأثير عجيبى در درک و تحليل آن خواهد گذاشت و گاهى صورت ماجرا تغيير پيدا مى‏ كند.

ولايت مطلقه

خط ارتباط غدير با قرآن بسيار زيبا به تصوير كشيده شده است، و جا دارد آن را اين گونه به خاطر بسپاريم:

قرآن ولايت نبوى را اثبات مى ‏كند. پيامبر صلى الله عليه و آله همان آيه را در غدير به عنوان شاهد بر ولايت خود ذكر مى‏كند. آنگاه ولايت اميرالمؤمنين و امامان‏ عليهم السلام را به عنوان تفريع و ادامه ولايت خود بيان مى ‏كند. سپس اين ولايت را به معناى تصميم گيرندگان در همه امور مردم توضيح مى‏ دهد. آنگاه با ذكر ولايت سه امام، استمرار آن را از بقيه فرازهاى غدير به ما مى‏ فهماند.

تأكيد اين حديث بر جمله «لَيْسَ لَهُمْ مَعَهُ امْرٌ» است؛ يعنى با وجود آنان براى مردم اختيارى نيست. بايد گفت: قوام ولايت مطلقه امامان‏ عليهم السلام به همين نكته است؛ يعنى اگر آنان صاحب فرمان على الاطلاق باشند، هيچ كس ديگرى و حتى خود كسى كه درباره ‏اش تصميم گيرى مى‏ شود، نبايد حق دخالت و نظر در آن موضوع داشته باشد.

ضمانت چنين فرمان قاطعى عصمت الهى است كه فقط درباره امامان‏ عليهم السلام وجود دارد؛ و هر كسى را متقاعد مى‏ كند كه در برابر دستور و نظر مبارک معصوم‏ عليهم السلام خود را تخطئه نمايد و فرمان او را مقدم بداند، كه در واقع فرمان خدا را مقدم داشته است.

  1. غدير در قرآن: ج ۱ ص ۲۸.
  2. احزاب / ۶.