راه های مقابله با دشمنان غدیر
اكنون كه در مقابله با دشمنان غدير، انواع برخوردهاى معارضانه آنان را به دست آورديم، نوبت كيفيت خنثى سازى اقدامات آنان براى پيشبرد اهداف غدير و برداشتن آنان از سر راه آن است.
ما بايد در برابر بعضى از آنها پيشگيرانه عمل كنيم، و در مقابل برخى تهاجمى وارد شويم.
در مجموع بايد بدانيم كه براى مقابله با دشمنان راه هاى متعددى به اقتضاى موقعيت هاى مختلف وجود دارد، و بايد با تشخيص صحيح هر كدام را در جاى خود به كار گرفت.
در اين بخش ۵ اقدام اساسى در نابود كردن بافته هاى باطل دشمنان غدير را بررسى مى كنيم.
تربيت نيرو براى پاسخ به دشمن
قبل از آنكه به فكر پاسخ به شبهات درباره غدير باشيم، بايد به پرورش مبلغ براى رو به رو شدن با مخالفين آن بپردازيم.
در اين باره توجه به ۲ نكته درباره شيوه تربيت مبلغ و موضوعات مورد تبليغ لازم است:
الف. اصول تربيت مبلغ غدير
مدافع غدير آن نيست كه پاسخ به چند شبهه را بياموزد و سراغ دشمنان برود، بلكه بايد براى هر شبهه احتمالى آماده باشد، و قبل از آن آگاهى كاملى از آنچه دفاع مى كند - يعنى غدير - كسب نمايد؛ كه ذيلاً به شرح اين ۲ نكته مى پردازيم.
آموزش برخورد با انواع شبهات غدير
بايد تبليغ كننده غدير از نظر قدرت بيان و سرعت انتقال ذهن و داشتن اطلاعات مرتبط با شبهات تقويت شود و تمرين كند، تا در هر موقعيتى طبق ورود دشمن او هم گزينه مناسب از نظر مطلب و گفتار و چينش كلام را انتخاب نمايد.
بنابراين فقط جوابى براى شبهه آماده كردن كافى نيست، بلكه هنر مبلغ لازم است تا مقابله با شبهات را ساماندهى مى كند، و به حد قبول و پذيرش و شفافيت پاسخ براى گرفتاران شبهه برساند، و شبهه افكنان را وادار به اعتراف و عقب نشينى و سكوت نمايد.
آگاهى كامل مبلغ از مبانى غدير
كسى كه خود را براى پاسخ به شبهات غدير آماده مى كند، بايد اعتقادات خود درباره غدير را كامل كند. صاحب هر مرامى - چه حق و چه باطل - قبل از آنكه به فكر تربيت نيرو براى پاسخ به دشمن باشد، بايد درباره همه پيروان خود و نيز كسانى كه مى خواهند براى پاسخ به شبهه تربيت شوند كار مهم ترى انجام دهد؛ و آن اينكه آنان را با معارف مكتب خود - بدون نظر به وجود دشمنان - به خوبى آشنا كند، و رؤوس مطالب و سرفصل هاى اعتقادى و مطالب پايه اى را به آنان بياموزد.
اين يعنى مدافع غدير قبل از شنيدن شبهه بداند كه از چه چيزى دفاع مى كند؛ و با فرض اينكه اصلاً دشمنى نيست آن را خوب درک كرده باشد، و بعد از آن نوبت به مطرح كردن شبهه و پاسخ آن برسد.
اما وقتى قبل از فهم اصل اعتقاد به غدير شبهات مربوط به آن مطرح شود، نتيجه اش آن است كه قبل از محكم شدن اعتقاد شكست بر آن وارد كرده و مشغول ترميم آن شده ايم. طبعاً نيروى تبليغى خود را شكست پذير نموده ايم، تا آنجا كه ممكن است قبل از دشمن خودش آسيب پذير شود و خود او را هم از دست بدهيم!
در جايى كه آموختن مبانى غدير قبل از شبهات بر مدافع غدير لازم است، اهميت و مراعات اين قاعده درباره مخاطب لازم تر است. بنابراين مبلغى كه به جاى آموزش مبانى و جزئيات غدير به مخاطب خود، وارد پاسخ به شبهاتى مى شود كه اكثراً به ذهن او خطور نكرده، در واقع به دست خود ضد غدير را تبليغ كرده است.
ب . تبليغ حقيقت غدير قبل از پاسخِ شبهه
با اينكه جواب شبهه سپرى از حقيقت است كه بايد در برابر دشمن به كار گرفت، اما نبايد گمان كنيم كه هميشه تنها راه حل مسئله پاسخ به شبهات درباره غدير است، بلكه راه اصلى بيان حقايق غدير حتى براى دشمنان است.
مبلغ غدير وقتى در برابر مخالفين يا دشمنان آن قرار مى گيرد با يقينى كه به حقانيت و اصالت غدير دارد و اعتمادى كه به خدا و رسول در فرستادن بهترين دستور العمل براى بشريت دارد، بايد تلاش كند تا مخالف را دقيقاً از آنچه خدا و رسول فرموده آگاه كند و جوانب آن را برايش روشن نمايد، نه آنكه فوراً سراغ بحث و جدل درباره اشكال يا شبهه اى برود.
در اين باره توجه به ۴ نكته اساسى لازم به نظر مى آيد:
تأثير حقيقت غدير در دشمن
پيامبران براى رساندن و اعلان خبر از سوى خدا آمده اند، و هرگز رسالتشان جدل بر سر شبهه نبوده است. به عبارت ديگر سخن خداوند كه جاى اشكال ندارد تا بخواهيم بر سر آن گفتگو كنيم و به فكر حل اشكال باشيم! اين شبهات را مخالفين خدا به عنوان سد راه بهشت تراشيده و بر سر راه فكر بشر گذاشته اند.
پس همان گونه كه پيامبران در راه تبليغ دين خدا به كفار و گمراهان زمان خود، در مرحله اول به بيان اصل مطلب مى پرداختند و سعى مىكردند حقيقت را به آنان بفهمانند و در مراحل بعدى سراغ رفع اشكالات مى رفتند، مبلغ غدير هم نسبت به دشمنان و مخالفان و شبهه اندازان و حتى گرفتاران شبهه بايد وظيفه اول خود را درست فهماندن غدير و ابعاد ظريف اعتقادى آن بداند.
نتايج روشنگرى غدير به جاى پاسخِ شبهه
وقتى قبل از هر گونه پاسخى به شبهات دشمن، روشنگرى كامل درباره غدير را شيوه خود قرار دهيم ۴ نتيجه سازنده و مؤثر به دست مى آيد:
الف . بيان حقيقت بسيارى از شبهات را حل مى كند، و اگر شبهه اندازان را قانع نكند بسيارى از شنوندگان اشكالات را بدون نياز به پاسخ شبهه متقاعد مى نمايد.
ب . وقتى پايه فكرى غديريان تبيين شود دشمن نقطه ضعفى در آنان نمى بيند، تا از آن دريچه شبهاتى بسازد و روانه بازار فكر مردم مى نمايد.
ج . بيان حقايق غدير دشمنان را فرارى مى دهد، و در واقع قوت ايمان را در غديريان جلوه گر مى كند، كه از گفتن حقيقتى كه معتقدند خجالت نمى كشند و با سينه سپر كرده آن را ابراز مى كنند.
د . بيان كامل غدير مردم را آماده مىكند تا نگذارند شبهه افكنان ميدان پيدا كنند، و باعث مى شود خود مردم پاسخ شبهات را بدهند، و نيازى به حضور مبلغ متخصص براى پاسخ به شبهه نباشد.
مراعات مخاطب براى درك غدير
براى انتقال حقايق غدير به مخاطبى كه دشمن است يا مورد حمله دشمن قرار گرفته، بايد مقدار مطلب و طرز بيان و مرحله بندى آن را با حال مخاطب تطبيق دهيم. در واقع ما براى نجات غرق شدگان سقيفه آمدهايم و براى نجات آنان از غرقاب سقيفه دست محبت پيش آورده ايم.
بنابراين بايد گذشته تبليغ ضد غدير توسط سقيفه و تابعينش در طول چهارده قرن را مطالعه كنيم، تا بدانيم آسيب ديدگان سقيفه چه اندازه مستضعف هستند و در چه طوفانى دست و پا مى زنند. آنگاه به طور جدى و اساسى براى نجات آنان راهكار پيدا كنيم.
ما بايد متوجه باشيم كه غدير اگرچه متواتر و بسيار واضح است، اما با چند كلمه نمى توان پيروان سقيفه را به آن بازگرداند! چرا كه سردمداران و علماى سقيفه در هر عصر، براى راه باطل خود بر ضد غدير آن قدر پايه و پشتوانه ساختگى به وجود آورده اند، كه لايه اى از باطل را بر قلب مردم كشيده اند. براى كنار زدن اين پرده ظلمت، تلاشى همه جانبه با فكر اساسى لازم است تا بتوان باورهاى پيروانشان را از قلوب آنان پاک كرد.
4 . از نجات غدير تا نجات مخاطب غدير
در فضاهايى كه مقابله با شبهات مربوط به غدير مطرح مى شود، مدافع غدير بايد ۲ گونه از حركت و برخورد را طراحى كند:
الف . وقتى نجات غدير از گزند شبهه ها و شفاف سازى آن مطرح است، بايد برخوردها و ابزارها و شكل گفتگوها به گونه اى باشد كه بدون در نظر گرفتن هيچ مخاطبى استحكام و زيبايى غدير بر كرسى عظمت علمى نشان داده شود.
ب . وقتى نجات مخاطب غدير از ضلالت شبهه افكنان مطرح است، بايد مراعات ها و مدارا هايى درباره او در نظر گرفته شود، تا مهلتى براى خروج از افكار سقيفه و هضم مطالب غدير پيدا كند.
مقابله اعترافى با دشمن غدير
ما مى دانيم و دشمن غدير هم منكر نيست و غريبه ها هم فهميده اند، كه دشمنان غدير از يک سو درباره حقانيت غدير اعترافات بسيارى دارند، و از سوى ديگر خود آنان نقطه ضعف هاى فاحش و غير قابل كتمانى به وجود آورده اند.
اين حقيقت را منابع و كتاب هاى پيروان سقيفه اقرار مى كند؛ و گذشته از علماى غدير كه اعترافات آنان را جمع آورى كرده اند، برخى از علماى آنان هم در اين دو موضوع كتاب هايى نوشته اند!! حتى بعضى از آنان از اين جهت اظهار شرمسارى كرده اند و به جاى بزرگان خود عذرخواهى نموده اند!! اين مقابله اعترافى با آنان را در ۲ جهت بيان مى كنيم.
الف . ارائه اقرارها و اعترافات دشمن غدير
از راهكارهاى اساسى در مقابله با دشمنان غدير استناد به اقرارهاى آنان درباره غدير است.
اين ويژگى غدير به خاطر اوج شفافيت آن است، در حدى كه بارها دشمنان سرسخت و سردمداران مخالفت با غدير بر ضد مسير خود و به نفع غدير اقرار كرده اند. جالب تر آن است كه اين اقرارها از سوى دشمنان رنگارنگ غدير در زمان هاى مختلف و در موقعيت هاى متفاوت صادر شده، كه در ۵ گروه قابل تقسيم است:
۱ . اقرارها و اعترافات دشمنانى كه در غدير حاضر بوده اند.
۲ . اقرارها و اعترافات دشمنانى كه در غدير حاضر نبوده اند.
۳ . فهم دشمنانى كه در غدير حاضر بوده اند.
۴ . محكوميت دشمنان در برابر استدلال هاى غديريان.
۵ . اعترافات غير مسلمانان درباره غدير.
جا دارد بدانيم: آغاز اين اعترافات از بنيانگذار غصب حق غدير صادر شده آنجا كه پس بيعت غدير به فهم كامل معناى آن اقرار كرد و گفت:
«بَخٍ بَخٍ لَكَ يا عَلىُّ! اَصبَحتَ مَولاىَ وَ مَولى كُلِّ مُؤمِنٍ وَ مُؤمِنَةٍ»[۱]: «گوارايت باد اى على! اكنون صاحب اختيار من و هر مرد و زن مؤمنى شدى».
ب . ذكر نقطه ضعفهاى دشمن غدير
از شيوه هاى مقابله با دشمنان غدير، بيان فراز و نشيب هاى زندگى ظالمانه آنان است. نگاه ما به مخالفان و دشمنان، بايد به عنوان ظالمانى باشد كه پس از بناى پايه ظلم يعنى غصب حق غدير، پله هاى بعدى آن را در طول عمر خود در همه ابعاد شخصى و اجتماعى مردم عملى كردند.
روزى بر آنها نمى گذشت كه ظلمى جديد و بدعتى ديگر در آن نباشد، و يا جهل خود را در احكام الهى يا قضاوت بين مردم نشان ندهند.
بر اين اساس وقتى از دنيا رفتند كوله بارى از ظلم و بدعت و جهل را به عنوان نقاط ضعف خود باقى گذاشتند، كه اكثر آنها زاييده غصب خلافت بود؛ يعنى اگر امور مردم را در دست نمى گرفتند آن مسائل برايشان پيش نمى آمد يا قدرت بر آن بدعت گذارى ها را نداشتند.
با اين پيشينه، بايد بدانيم يكى از راه هاى مؤثر براى مقابله با دشمنان غدير بيان مطاعن و نقطه ضعف هاى آنان است، كه همه آنها به خاطر كنار گذاشتن غدير و ضديت با آن اتفاق افتاده است. بنابراين وقتى نشان داديم كه دشمن غدير به خاطرِ حذف آن، چه جناياتى را مرتكب شده و در اثرِ كنار گذاشتن آن دست به چه اقدامات جاهلانه و ظالمانه اى زده، طبعاً بطلان مخالفين غدير و حقانيت غديريان را نشان داده ايم.
اين شيوه جزء برنامه هاى اميرالمؤمنين عليه السلام و امامان غدير در دوران غاصبين خلافت - چه با حضور آنان و چه بعد مرگشان - بوده، كه به صورت خصوصى و در جلسات عمومى به بيان و تشريح جنايات و بدعت ها و نقاط ضعف فكرى و اعتقادى و اخلاقى و عملى و حتى نَسَبى غاصبين پرداخته اند.[۲]
در واقع با شمردن سوابق آنان به همه نشان داده اند كه دشمنان غدير چه كسانى و با چه سابقه اى بوده اند، و پيروان آنان دنباله رو چه كسانى هستند.
شيوه پاسخ به شبهات درباره غدير
وقتى يكى از پيروان غدير در برابر شبهات قرار مى گيرد، با به كار گرفتن سه راهكارى كه ذكر شد، يعنى تبليغ حقيقت غدير قبل از پاسخِ شبهه و ارائه اقرارها و اعترافات دشمن و ذكر نقطه ضعف هاى او، بسيارى از تشكيكات و ابهامات ايجاد شده توسط شبهه را بر طرف مى كند.
در آخرين مرحله نوبت پاسخ به شبهات است، كه از جهات اهداف پاسخ به شبهه، ميزان ارزش شبهات در مقايسه با يكديگر، انواع القاء شبهه دشمن، و انواع پاسخ به شبهات طى ۴ قسمت به كارشناسى كلى درباره آنها مى پردازيم.
الف . هدف از پاسخ به شبهه
بايد متوجه باشيم كه پاسخ به شبهه در هر زمانى و در هر مكانى و در هر شرايطى و توسط هر كسى كه باشد، در حد اتمام حجت است و ساختارى نيست. يعنى ما با رفع شبهات مطلب جديدى به بناى اعتقادى و فكرى غدير اضافه نمى كنيم، بلكه فقط نمى گذاريم بناى مستحكم آن از سوى كسى مورد آسيب قرار بگيرد.
بر اين اساس هيچ شكى در استحكام اصل بناى غدير وجود ندارد و هر شبه هاى هر قدر قوى يا ضعيف باشد و هر قدر با قوت پاسخ داده شود، هيچگاه قدرت تخريب اصل بناى غدير را ندارد. در واقع به خاطر استحكام سازه غدير است كه با پايان دادن به هر شبه هاى شبهه ديگرى از همان جنس يا از نوع ديگر از راه مى رسد، و ما با اطمينان از اساس محكم غدير همچنان آماده رفع شبهات بعدى هستيم.
دقيقاً مانند ساختمانى كه هر قدر محكم باشد هيچگاه نمى توان گفت از انواع خطرات مصون و ضمانت شده است، اما به همين دليل هر ساله امكانات مختلف آن را براى مشكلات احتمالى بررسى مى كنند.
همچنين هر از چند گاه مشكلى در يكى از امكانات آن پيش مى آيد، مانند حريق و خرابى لوله هاى آب و يا اتصالى سيستم برق و خرابى آسانسور، دستبرد دزد، زلزله، و ده ها خطر ديگر، كه همه اينها مى تواند عمدى و غير عمدى باشد.
دقيقاً به همين دليل آن را بيمه مى كنند چون همه مى دانند آسيب هاى احتمالى ناگزير است و بايد جبران شود. جالبتر اينكه بعد از ترميم هر خسارتى باز هم - حتى درباره همان آسيب - كسى نمى تواند بگويد ديگر تكرار نخواهد شد! اما با اين همه هيچ شكى در استحكام اصل بنا وجود ندارد!
ما آن قدر از استحكام بناى غدير مطمئن هستيم كه هر ضربه و شبهه اى عمداً به قصد تخريب يا غيرعمدى به عنوان اشكال و سؤال درباره آن مطرح شود قادر به پاسخگويى و ترميم آن هستيم، به گونه اى كه زنگارها و مشكلات را از بناى مستحكم آن بزداييم. با اتمام باز سازى اول باز هم آمادگى اين ترميم و جبران را تا ابد داريم.
جا دارد نگاهى به كيفيت مقابله پيامبرصلى الله عليه وآله در خطبه غدير با شبهه اندازان و منكران ولايت داشته باشيم، تا معلوم شود در مقابل فرمان خدا جايگاهى براى شبهه وجود ندارد.
در اين باره ۶ فراز از خطبه را در ۳ موضوع مى آوريم:
اول: شبهه در مقابل امر الهى معنا ندارد
۱ . در يک فراز خطبه به مردم مى آموزد كه غدير را آن امر الهى بدانند كه هيچ شبهه اى تاب مقاومت در برابر آن را ندارد.
بر اين اساس از آنان چنين پيمان مى گيرد:
«لانُغَيِّرُ وَ لانُبَدِّلُ ، وَ لانَشُكُّ وَ لانَجحَدُ وَ لانَرتابُ»:«تغيير نخواهيم داد و تبديل نمى كنيم و شك و انكار نمى نماييم و ترديد به دل راه نمى دهيم».
۲ . در فراز ديگر غدير را به عنوان ضابطه اى الهى در نظر مى آورد كه هر شبهه اى درباره آن به معناى تخريب امر خداست.
در اين باره مى فرمايد:از على به سوى ديگرى گمراه نشويد، و از او روى برمگردانيد و از ولايت او سرباز نزنيد.
دوم: شبهه در مقابل غدير يعنى جنگ با خدا
۱ . در خطبه اعلان مى كند كه شک در غدير يک شک عادى نيست، بلكه در حد بازگشت به كفر جاهلى است.
در اين باره مى فرمايد:هر كس در اين مطالب شک كند مانند كفر جاهليت اول كافر شده است؛ و هر كس در چيزى از اين گفتار من شک كند در همه آنچه بر من نازل شده شک كرده است.
۲ . در قسمتى از خطابه به مسلمانان مى آموزد كه غدير را خدا فرستاده و جاى تغيير و تبديلى و تخفيفى در آن نيست. بنابراين هر شبهه اى كه به قصد پاک كردن فرازى از غدير به ميدان مى آيد در واقع به جنگ خدا آمده است.
در اين باره مى فرمايد:
«لانَبتَغى بِذلِكَ بَدَلاً وَ لا يَرَى اللَّهُ مِن اَنفُسِنا حِوَلاً»:«هرگز در پى تغيير اين عهد نيستيم، و خداوند در اين باره از نفس هايمان دگرگونى نبيند».
۳ . در خطبه به همه مردم اعلام مى كند كه به خاطر هر شبهه اى كه از غدير فاصله بگيرند در واقع به آن كافر شده اند و در واقع مصلحت الهى را زير پا گذاشته اند، و بايد بدانند كه به خدا ضرر نزده اند بلكه به خود ضرر زده اند.
در اين باره مى فرمايد:
اگر شما و همه كسانى كه در زمين هستند كافر شوند به خدا ضررى نمى رسانند.
سوم: مخالفت با هر جزء غدير مساوى با انكار همه آن
1 . در خطبه غدير قاعده اى را مى آموزد كه بر اساس آن چهار امامى و شش امامى و هفت امامى و يازده امامى منكر غدير حساب مى شوند. اين يعنى ناقص پذيرفتن غدير به هر شبهه اى كه باشد مساوى با انكار مجموع آن است. در اين باره فرمود:
هر كس در يكى از امامان شک كند در همه آنان شک كرده است، و شک كننده درباره ما در آتش است.
ب . ارزش گذارى شبهات
يكى از اركان پاسخ به شبهه آن است كه براى هر شبهه اى به اندازه ارزش آن وقت بگذاريم. بنابراين قبل از جواب اشكال بايد نوع و قيمت آن را سنجيد، و مطابق آن تصميمگيرى براى نوع و مقدار پاسخ نمود. ذيلاً به ۸ نوع از شبهات اشاره مى كنيم:
۱ . شبهاتى كه لياقت جواب ندارد و مردم خودشان جواب را بلدند.
۲ . شبهاتى كه تكرار شده و اكثر مردم جواب آن را آموخته اند.۳ . شبهاتى كه صلاح در جواب ندادن است، و با مسكوت گذاشتن از بين مى رود.
۴ . شبهاتى كه پرداختن به آنها باعث بزرگ كردن آن مى شود، و بايد آن را كوچک و بى اهميت جلوه داد.
۵ . شبهاتى كه محض انكار حقيقت است؛ و پاسخ آن هم با اثبات وجود آن حقيقت است نه جواب دادن شبهه.
۶ . شبهاتى كه نقطه ابهامى براى مخاطب است و مى خواهد با حل آن مطلب را دقيق تر بفهمد. پاسخ آن يافتن دقيق علت ابهام و حل آن نقطه با بيان كافى و شافى است.
۷ . شبهاتى كه تحريف يا كم يا زياد كردن قطعه اى از غدير باعث آن شده است. پاسخ آن هم فقط با اثبات تحريف و نشان دادن قسمت تحريف شده است.
۸ . شبهاتى كه با هنر بازى با كلمات شبهه ديده مى شوند و در واقع شبهه به حساب نمى آيند. در پاسخ چنين مواردى بايد سعى در ساده سازى مطلب به دور از كلمات پيچيده نمود، و نقاط انحراف لفظى را پيدا كرد و با نشان دادن آنها نقطه تزوير و حيله را بر ملا كرد.
ج . انواع القاء شبهه دشمن
براى مقابله با شبهات دشمن غدير بايد بدانيم كه اكثر آنان براى القاء شبهاتشان اتاق فكرى دارند، كه در آنجا اهداف و شيوه ها و تأثير شبهه ها را بررسى مى كنند، و بر اساس آنها شبهات را منتشر مى نمايند.
بنابراين بر ماست كه در صورت امكان به جاى احتمالات و يا پاسخ هايى كه انگيزه شبهه اش را نمى دانيم، از محتواى آنچه در اتاق هاى فكر آنان مى گذرد آگاه شويم، تا بتوانيم جواب هاى مناسبتر و قانع كننده ترى براى شبهات آماده كنيم.
گاهى ممكن است شبهه اى به گونه اى طراحى شده باشد كه با ورود ما براى پاسخ، مطالبى پيش آيد كه آنان پيش بينى كرده و منتظر آنها باشند تا بر عليه غدير سوء استفاده نمايند.
همچنين دقت در طرز تبليغ دشمن غدير، و وارد شدن به پاسخ از همان دريچه بدون تصريح به مقابله، يكى از راهكارهاى مؤثر در جواب شبهات است.
د . انواع پاسخ به شبهات دشمن
با مراحلى كه تا اينجا براى سنجش عيار شبهات غدير ذكر شد، نوبت به انواع پاسخگويى به شبهات مى رسد، كه آن را در ۳ دسته سندى و متنى و عقلى تقسيم كرده ايم.
۱ . شبهات سَنَدى در مقابل غدير
درباره سند حديث غدير هيچگونه انكارى بر تواتر و اشتهار آن وجود ندارد. آنچه به عنوان شبهه درباره سند غدير مطرح شده ادعاهاى محض و ساده و انكارهاى بدون پشتوانه است، كه به ذكر انواع آنها و انواع جواب آنها در ۲ قسمت مى پردازيم.
انواع شبهات سندى غدير
شبهاتى كه مخالفين غدير درباره سند آن مطرح كرده اند به ۳ صورت ديده مى شود:
الف . بعضى از مخالفين با نقل چند حديث كوتاه درباره غدير - بدون اشاره به وجود احاديث ديگر - ادعا كرده اند كه احاديث غدير منحصر در همين تعداد است، و سپس سند آنها تضعيف كرده اند.
ب . عده اى با انتخاب چند حديث كه مضمون و سند ضعيف ترى دارد، احاديث غدير را منحصر به آن دانسته اند و به احاديث فراوان غدير با اسناد موثق و مضامين مختلف هيچ اشاره اى نكرده اند.
ج . بعضى فقط به نقل نشدن حديث غدير در صحيح بخارى و صحيح مسلم متمسک شده اند، و از اين راه خواسته اند اثبات كنند كه اگر حديث غدير مقبول بود بايد بخارى يا مسلم آن را نقل مى كرد! اين در حالى است بسيارى از كتب صحاح اهل سنت آن را نقل كرده اند، و نقل نشدن در اين دو كتاب تأثيرى در صحت آن ندارد.
انواع پاسخ به شبهات سندى غدير
در پاسخ به ادعاهايى كه در شبهات سندى غدير ذكر شد، علماى شيعه مطالبى متقن مطرح كرده اند كه هر يک به تنهايى براى استدلال كافى است.
در اينجا به فهرستى از آنها اكتفا مى كنيم:
براى آنكه ثابت شود احاديث غدير از نظر لفظ و معنى متواتر است و تعداد روايات آن فوق تصورى است كه مخالفين دارند، و اين ظلم بزرگى از آنان نسبت به غدير بوده كه ادعاى ضعف سند درباره آن كرده اند، در پاسخ به آنان مطالب بسيارى ذكر شده كه گاهى مانند «عبقات الانوار» ميرحامد حسين در چند جلد تدوين شده است؛ و ما خلاصه اى از آنها را در ۶ عنوان زير مى آوريم:
۱ . اثبات تأليفات درباره اسناد غدير از اهل سنت و غير آنان.
۲ . اثبات تواتر حديث غدير كه در استناد به هر حديثى دليل قاطع است.
۳ . اثبات اسناد بسيار براى حديث غدير در منابع اهل سنت.
۴ . اثبات اتصال اسناد حديث غدير در پانزده قرن.
۵ . اثبات صحت اسناد و وثاقت راويان حديث غدير از منابع اهل سنت.
۶ . پاسخ به نقل نشدن حديث غدير توسط امثال مسلم و بخارى.
2 . شبهات دلالتى در مقابل حديث غدير
منظور از شبهات دلالتى حديث غدير اشكالاتى است كه درباره متن منقول آن مطرح شده و معنايى كه از آن استفاده مى شود. به عبارت ديگر پس از قبول اسناد غدير و رفع شبهات آن، نوبت به اين رسيده كه در دلالت متن حديث غدير بر خلافت و امامت شبهه وارد كنند.
با ذكر انواع اين شبهات و انواع پاسخ به آنها طى ۲ قسمت كيفيت برخورد با آنها را مشخص مى كنيم.
انواع شبهات دلالتى حديث غدير
درباره دلالت حديث غدير ۳ گونه شبهه آفرينى ديده مى شود:
۱ . مواردى كه با ذكر يک يا چند جمله به عنوان حديث غدير و حذف همه شرايط زمانى و مكانىِ آن، معناى حديث را تضعيف كرده اند.
۲ . مواردى كه تحريف در تاريخ غدير ديده مى شود. مثلاً جمله «مَن كُنتُ مَولاهُ ...» را آورده اند و بقيه ماجرا را به صورت ديگرى نقل كرده اند.
در بعضى موارد ادعا كرده اند كه اميرالمؤمنين عليه السلام اصلاً در غدير حضور نداشته است!! در برخى موارد جمله «مَن كُنتُ مَولاهُ ...» را براى غير غدير آورده اند.
۳ . درباره معناى «مولى» شبهه وارد مى كنند، كه اين شبهات را در ۳ مرحله مطرح كرده اند:
مرحله اول: صيغه «مَفعَل» به معناى «اَفعَل» نمى آيد، يعنى «مَولى» به معناى «اَولى» نمى آيد.
مرحله دوم: اگر بپذيريم «مَولى» به معناى «اَولى» است، ولى منظور «اَولى به محبت» است نه «اَولى به تصرف».
مرحله سوم: اگر بپذيريم كه «مَولى» به معناى «اَولى به تصرف» است و معناى امامت هم از آن استفاده مى شود، ولى اين مقام واقعى اميرالمؤمنين عليه السلام است اگر چه در ظاهر به اين مقام دست نيابد و ديگران خلافت را به دست بگيرند، و نتيجه مى گيرند كه هم خلافت ظاهرى غاصبين و هم خلاف واقعى حضرت حق است!؟
انواع پاسخ به شبهات در دلالت حديث غدير
در پاسخ به شبهات مطرح شده درباره دلالت حديث غدير، مباحث بسيار مفصلى در كتب كلامى و حديثى به چشم مى خورد، و علماى بزرگ جوانب آن را از هر جهت مورد تحقيق علمى قرار داده اند و راه همه شبهات را بسته اند.
آنان با استناد به ادله لغوى و ادبى و قرائن حاليه و مقاليه و شواهد تاريخى، دلالت حديث غدير بر ولايت مطلقه اميرالمؤمنين عليه السلام را در حد قطعى و قابل قبول در محافل علمى ثابت كرده اند، كه در اينجا فقط به ۳ پنجره اصلى اين استدلال ها اشاره مى كنيم:
۱ . مواردى كه با ذكر يک يا چند جمله به عنوان حديث غدير و حذف همه شرايط زمانى و مكانىِ آن، معناى حديث را تضعيف كرده اند.
۲ . مواردى كه تحريف در تاريخ غدير ديده مى شود. مثلاً جمله «مَن كُنتُ مَولاهُ ...» را آورده اند و بقيه ماجرا را به صورت ديگرى نقل كرده اند.
در بعضى موارد ادعا كرده اند كه اميرالمؤمنين عليه السلام اصلاً در غدير حضور نداشته است!!
در برخى موارد جمله «مَن كُنتُ مَولاهُ ...» را براى غير غدير آورده اند.
۳ . درباره معناى «مولى» شبهه وارد مى كنند، كه اين شبهات را در ۳ مرحله مطرح كرده اند:
مرحله اول: صيغه «مَفعَل» به معناى «اَفعَل» نمى آيد، يعنى «مَولى» به معناى «اَولى» نمى آيد.
مرحله دوم: اگر بپذيريم «مَولى» به معناى «اَولى» است، ولى منظور «اَولى به محبت» است نه «اَولى به تصرف».
۱ . استدلال به ظاهر لفظ «مَولى» با در نظر گرفتن قواعد ادبيات عرب، شامل لغت و صرف و نحو و معانى و بيان.
۲ . استنباط مفهومى و فحوايى و قرينه اى از الفاظ و جملات، بر اساس عُرفيّات زبان عربى و عرفيات همه زبانها و استفاده هاى عقلايى و مقبول نزد همه انسان ها در گفتگوهاى متداول.
۳ . استدلال به فهم دشمن و اقرار او، كه نوعى اعتراف گرفتن از شبهه انداز است كه مى خواهد با شبهه اش به نفع غاصبين غدير نتيجه بگيرد. در واقع به او گفته مى شود:
كاسه داغ تر از آش مباش، كه خود غاصب و يا بزرگان مخالف غدير درباره معناى آن اعتراف كرده اند و هيچ شكى درباره معناى مولى نداشته اند.
از معروف ترين نمونه هاى اقرار دشمن سخن عمر است كه خود اهل سنت نقل كرده اند كه او پس از بيعت غدير گفت:
«بَخٍ بَخٍ لَكَ يَابنَ اَبىطالِبٍ! اَصبَحتَ مَولاىَ وَ مَولى كُلِّ مُؤمِنٍ وَ مُؤمِنَةٍ»:[۳]«گوارايت باد اى پسر ابوطالب! اكنون صاحب اختيار من و هر مرد و زن مؤمنى شدى».
با استناد به اين اقرار دشمن ۳ گونه از آنان اعتراف مى گيريم:
اولاً: غاصب حق غدير به صاحب آن تبريک مى گويد:
«بَخٍ بَخٍ لَكَ يَابنَ اَبى طالِبٍ»! پس مقامى جديدى و انتصاب خاصى را فهميده است.
ثانياً: او مولى بودن على عليه السلام بر خود را پذيرفته و بدان اعتراف كرده و گفته است: «اَصبَحتَ مَولاىَ».
ثالثاً: مولى بودن صاحب غدير بر همه مؤمنين را فهميده، كه به خلافت و امامت و حكومت و صاحب اختيارى او بر مردم باز مى گردد.
جالب اين است كه هم از كلمه «كُلّ» براى تأكيد استفاده كرده، و هم مذكر و مؤنث را به صراحت با دو كلمه «مُؤمِنٍ وَ مُؤمِنَةٍ» آورده است.
شبهات عقلى در مقابل حديث غدير
در كنار شبهات سندى درباره حديث غدير كه به تشكيک در اصل صدور آن از پيامبرصلى الله عليه وآله باز مى گردد، و در كنار شبهات دلالتى بر آن كه به تشكيک در درست فهميدن منظور پيامبرصلى الله عليه وآله برمى گردد، شبهاتى هم به صورت عقلىِ محض نسبت به غدير از سوى مخالفانش مطرح شده است.
آنان در اين شبهات با مطرح كردن متون نقلى مربوط به غدير، استبعاد هاى عرفى و استمحالات عقلى را در مقابل آن قرار داده اند. به عنوان مثال مى گويند: در صورت انتصاب امام حق رأى مردم از بين مى رود يا آزادى انتخاب نيست.
ما در اينجا در صدد پاسخ به آن شبهات نيستيم، اما براى حضور ذهن نكته اى اساسى را به عنوان جواب اصلى از چنين شبهات عقلى يادآور مى شويم.
وقتى حديث غدير كه «مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلىٌّ مَولاه» است، توسط پيامبرصلى الله عليه وآله به عنوان مقام عصمت و بازگو كننده سخن خدا براى ما نقل شد و در سند و دلالت آن مشكلى نبود، آن كلام بر ما حجت مى شود و بايد طبق آن عمل كنيم.
بنابراين تضاد هايى كه ما با عقل و فكر خودمان درباره آن مى تراشيم نمى تواند آن را از ارزش بيندازد و حجيت آن را باطل نمايد، چنان كه درباره بسيارى از احكام الهى اين اشكال تراشى ها وجود دارد كه عده اى جهاتى از احكام الهى را با عقل بشر منطبق نمى دانند.
در پاسخ به چنين مواردى بايد گفت: اگر بنا بود بشر با عقل خود راه را تعيين كند نيازى به اوامر الهى نبود، و دقيقاً چون قدرت تشخيص انسانها ضعيف است خداوند امور را به آنان نسپرده و اين مهم را خود بر عهده گرفته و بشر را بر عمل طبق اوامر خود ملزم نموده است.
چنانكه در قرآن و كلام معصومين عليهم السلام تأكيد بر تَعَبُّد و پذيرش بىچون و چراى كلام خدا و مقام معصوم تصريح شده است.
امام زين العابدين عليه السلام در اين باره مى فرمايد:
اِنَّ دينَ اللَّهِ لا يُصابُ بِالعُقولِ النّاقِصَةِ وَ الآراءِ الباطِلَةِ وَ المَقاييسِ الفاسِدَةِ، وَ لايُصابُ اِلاّ بِالتَّسليمِ. فَمَن سَلِمَ لَنا سَلِمَ، وَ مَنِ اهتَدى بِنا هُدِىَ، وَ مَن دانَ بِالقياسِ وَ الرَّأىِ هَلَكَ، وَ مَن وَجَدَ فى نَفسِهِ شَيئاً مِمّا نَقولُهُ اَو نَقضى بِهِ حَرَجاً كَفَرَ بِالَّذى اَنزَلَ السَّبعَ المَثانِىَ وَ القُرآنَ العَظيمَ وَ هُوَ لا يَعلَمُ![۴]
با عقل هاى ناقص و نظريات باطل و قياس هاى فاسد نمى توان به دين خدا دست يافت، بلكه با تسليم به دين خدا مى رسيم. هر كس تسليم ما شد سلامت مى ماند، و هر كس به وسيله ما هدايت پيدا كرد هدايت يافته است، و هر كس به رأى و قياس معتقد باشد هلاک مى شود، و هر كس درباره آنچه ما مى گوييم يا به آن حكم مى كنيم، پيش خود مشكلى احساس كند كافر شده به خدايى كه سبع المثانى و قرآن عظيم را فرستاده است، در حالى كه خودش هم نمى داند!
نتيجه مى گيريم كه هر عاقلى اگر عقل ما فوق خود را شناسايى كند، اعتماد بر او را مقدم بر عقل خود خواهد دانست، و اين عين عقل است كه انسان بهترين راه اطمينان براى زندگى دنيا و آخرتش را بر اساس عقل فراتر از خودش انتخاب كند.
اكنون كه خداى خالق بشر غدير و ولايت معصومين عليهم السلام را راهكار موفقيت انسان در امور مادى و معنوى معرفى كرده، آيا اعتماد به خالقِ عقل مقدّم بر اعتماد به عقلِ مخلوق نيست؟!
آيا كلام عقلِ كُلّ حضرت محمد مصطفى صلى الله عليه وآله مقدم بر عقل هاى جزئى و ناقص ما نبايد باشد؟ چرا بايد بشر در واضحات به فكر فرو رود، و حقايق نجات بخش را زير خاكستر جهل دفن كند، و نه تنها آخرت كه دنياى خويش را نيز تباه سازد؟!
منبع
غدير و دشمنان؛ مرور فوری، تألیف: محمد باقر انصاری.