احتجاج امام باقر علیه السلام با غدیر

از دنشنامه غدیر

متن کامل خطابه غدیر[۱]

امام باقر علیه‌السلام در شرایط خفقان سخت بنی‌امیه، که غدیر می‌رفت تا به صفحات تاریخ سپرده شود و از آن واقعه عظیم فقط گاه گاهی جمله «مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاه‏» سینه به سینه می‌گشت، با پیدا شدن شرایط اجتماعی خاص در انقراض بنی‌امیه، برای اولین بار شرح مفصلی از ماجرای غدیر را با متن خطبه آن بیان فرمودند و این چنین واقعه غدیر را بیان فرمودند:

پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله در موسم حجّ عازم مکّه بود، در حالی که تمام شرایع و قوانین را بجز حجّ و ولایت ابلاغ فرموده بودند، که فرشته وحی جبرئیل نازل شده و از جانب پروردگار متعال ابلاغ سلام نموده و گفت:

«يَا مُحَمَّدُ إِنَّ اللَّهَ جَلَّ اسْمُهُ يُقْرِؤُكَ السَّلَامَ وَ يَقُولُ لَكَ إِنِّي لَمْ أَقْبِضْ نَبِيّاً مِنْ أَنْبِيَائِي وَ لَا رَسُولًا مِنْ رُسُلِي إِلَّا بَعْدَ إِكْمَالِ دِينِي وَ تَأْكِيدِ حُجَّتِي وَ قَدْ بَقِيَ عَلَيْكَ مِنْ ذَاكَ فَرِيضَتَانِ مِمَّا تَحْتَاجُ أَنْ تُبَلِّغَهُمَا قَوْمَكَ فَرِيضَةُ الْحَجِّ وَ فَرِيضَةُ الْوَلَايَةِ وَ الْخِلَافَةِ مِنْ بَعْدِكَ فَإِنِّي لَمْ أُخَلِّ أَرْضِي مِنْ حُجَّةٍ وَ لَنْ أُخَلِّيَهَا أَبَدا» «ای محمّد! خداوند می‌فرماید من هیچ پیامبری از پیامبران گذشته را قبض روح نکردم مگر پس از کمال دین و اتمام حجّتم، و برای تو تنها دو موضوع باقی مانده که باید آن دو را به مردم ابلاغ نمایی، یکی حکم حجّ و دیگری موضوع ولایت و خلافت است؛ زیرا من تا به حال زمین را خالی از حجّت قرار نداده‌ام و هرگز هم خالی نخواهم گذاشت‏.»

و سپس به تفصیل اتفاقات روز عید غدیر و سخنرانی پیامبر را نقل نمودند.

در پاسخ به حسن بصری[۲]

امام باقر علیه‌السلام برای مردم صحبت می‌کردند که مردی از اهل بصره به نام عثمان اعشی بپاخاست و عرض کرد: یابن رسول‌اللَّه، حسن بصری آیه Ra bracket.png يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاس‏ La bracket.png[۳]را می‌خواند و می‌گوید درباره مردی نازل شده و نام او را نمی‌گوید!

حضرت فرمودند: او را چه شده است خدا نمازش را قبول نکند. اگر می‌خواست خبر می‌داد دربارهٔ چه کسی نازل شده است.

جبرئیل بر پیامبر صلی اللَّه علیه و آله نازل شد و عرض کرد: خداوند به شما امر می‌کند امتتان را راهنمایی کنید که ولیّشان کیستند و این آیه را نازل فرمود.

پیامبر صلی اللَّه علیه و آله هم قیام کردند و دست (امیرالمؤمنین) علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام را گرفتند و بلند کردند و فرمودند: «مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ وَ أَحِبَّ مَنْ أَحَبَّهُ وَ أَبْغِضْ مَنْ أَبْغَضَهُ».

در پاسخ به ذکر نام اهل بیت در قرآن[۴]

امام باقر علیه‌السلام به ابوبصیر فرمودند: آیه Ra bracket.png أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُم‏ La bracket.png دربارهٔ حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام نازل شده است.

ابوبصیر عرض کرد: مردم به ما می‌گویند: چرا خداوند نام امیرالمؤمنین علیه السلام و اهل‌بیتشان علیهم السلام را در کتابش ذکر نکرده است؟

حضرت فرمودند: به مردم بگویید: خداوند نماز را بر پیامبرش نازل کرده و سه و چهار رکعت بودن آن را ذکر نکرده تا آنکه پیامبر صلی اللَّه علیه و آله آن را برای مردم تفسیر نموده‌اند. (و همچنین زکات و حج را)، و نیز نازل کرده Ra bracket.png أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُم‏ La bracket.png[۵]که دربارهٔ حضرت امیرالمؤمنین و امام حسن و امام حسین علیهم‌السلام است. (دربیان کلمه «اولی الامر») پیامبر صلی اللَّه علیه و آله دربارهٔ امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرموده‌اند: «مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاه‏»، و نیز فرموده‌اند: «شمارا به کتاب خدا و اهل بیتم وصیت می‌کنم …».

اگر پیامبر صلی اللَّه علیه و آله سکوت می‌کردند و اهل آیهٔ «اولی الامر» را معرفی نمی‌کردند آل‌عباس و آل‌عقیل و دیگران آن را ادعا می‌کردند!! …

وقتی پیامبر صلی اللَّه علیه و آله از دنیا رفت امیرالمؤمنین علیه‌السلام صاحب اختیار مردم بودند … چون پیامبر صلی اللَّه علیه و آله ولایت ایشان را به مردم ابلاغ فرموده و ایشان را منصوب نموده بود.

بی انصافی مردم با غدیر[۶]

امام باقر علیه‌السلام به عنوان بیان مفهوم و حدود ولایت و برائت با استناد به حدیث غدیر فرمودند:

چقدر این امت نسبت به حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام ظلم و بی‌انصافی کرده‌اند! چیزی که به سایر صحابه دادند از علیّ منع می‌کنند با اینکه علیّ افضل ایشان است، چگونه منزلتی که برای دیگران قائل شده‌اند برای او ردّ می‌کنند؟

یکی پرسید: این چگونه است ای فرزند رسول خدا؟

حضرت فرمود: زیرا شما مخالفین، دوستانِ ابوبکر را دوست دارید و از دشمنان او- هرکس که باشد- بیزاری می‌جویید، و دوستان عمر را دوست دارید و از دشمنان او- هرکس که باشد- بیزاری می‌جویید، و دوستان عثمان را دوست دارید و از دشمنان او- هر کس که باشد- بیزاری می‌جویید. ولی وقتی نوبت به حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌رسد می‌گویید:

دوستانش را دوست داریم ولی از دشمنانش بیزاری نمی‌جوییم بلکه آنان را هم دوست داریم! چگونه چنین ادعایی برایشان صحیح است در حالی که پیامبر صلی اللَّه علیه و آله می‌فرمایند: «اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَه‏»، ولی می‌بینی که با دشمنان ایشان دشمنی نمی‌کنند و خوارکنندگان ایشان را خوار نمی‌کنند. این انصاف نیست.

مطلب دیگر اینکه: ایشان به محض برخورد با مطلبی که به دعای رسول خدا مختصّ علیّ شده و کرامتی که نزد خدا بدست آورده همه را انکار می‌کنند ولی همان مطالب را درباره دیگر صحابه می‌پذیرند، چه چیزی علیّ را از دیگر صحابه ممنوع ساخته؟!

مثلًا عمر بن خطّاب، اگر نقل شود: عمر در مدینه به منبر خطبه می‌خواند که ناگاه در خلال سخنرانی فریاد زد: ای ساریه؛ کوه!. اطرافیان به شگفت آمده و گفتند: این چه مطلبی در خطبه بود؟ پس در اتمام خطبه و نماز گفتند: منظورت از مطلب «ای ساریه، کوه!» چه بود؟ !.

گفت: بدانید که من در حال ایراد خطبه بودم ناگاه دیده‌ام به جایی افتاد که برادران شما در نهاوند در حال نبرد با کافرانند، و امیرشان سعد بن ابی وقّاص است، پس خداوند برای من تمام حجاب و پرده‌ها را گشوده و دیده‌ام را نیرو داده تا اینکه ایشان را مشاهده نمودم که همگی در مقابل کوهی در آنجا به صف شده‌اند، ناگاه گروهی از کافران آمدند تا ساریه و دیگران را از پشت محاصره کرده و همه را بکشند، پس فریاد کنان گفتم: ای ساریه، کوه! تا در پشت آن پناه گرفته و مانع محاصره آنان شود، سپس به جنگ پرداخته و در آخر خداوند أهل ایمان را بر کافران چیره ساخت و سرزمینهایشان را برای آنان فتح فرمود. این ساعت را بخاطر بسپارید، که همین مطالب که گفتم به شما خواهد رسید. و میان مدینه و نهاوند بیش از پنجاه روز راه بود.

امام باقر علیه السّلام فرمود:

«فَإِذَا كَانَ مِثْلُ هَذَا لِعُمَرَ فَكَيْفَ لَا يَكُونُ مِثْلُ هَذَا لِعَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ؟ وَ لَكِنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يُنْصِفُونَ بَلْ يُكَابِرُون‏» ؛«اگر چنین داستانی برای عمر باشد، چرا نمی‌شود برای علیّ نیز رخ داده باشد، ولی چه حاصل که اینان جماعتی بی انصاف بلکه أهل ستیزه اند!»

تعجب از سؤال درباره معنای غدیر[۷]

ابان بن تغلب از امام باقر علیه‌السلام پرسید: معنای کلام پیامبر صلی اللَّه علیه و آله چیست که فرمودند: «مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاه‏»؟

حضرت فرمودند:

«يَا أَبَا سَعِيدٍ تَسْأَلُ عَنْ مِثْلِ هَذَا عَلَّمَهُمْ أَنَّهُ يَقُومُ فِيهِمْ مَقَام»؛ «آیا مثل این مطلب جای سؤال دارد؟! به آنان فهمانیدند که جانشین ایشان خواهد بود.»

انکار حقیقت بزرگ غدیر[۸]

امام باقر علیه‌السلام دربارهٔ انکار عمومی امت نسبت به حقیقت بزرگ ولایت در غدیر می‌فرمایند:

«لَقَدْ جَحَدَتْ هَذِهِ الْأُمَّةُ بِمَا أَخَذَ عَلَيْهَا رَسُولُ اللَّهِ مِنَ الْمِيثَاقِ لِعَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ يَوْمَ أَقَامَهُ لِلنَّاسِ وَ نَصَبَهُ لَهُمْ وَ دَعَاهُمْ إِلَى وَلَايَتِهِ وَ طَاعَتِهِ فِي حَيَاتِهِ وَ أَشْهَدَهُمْ بِذَلِكَ عَلَى أَنْفُسِهِم‏»؛ «این امت انکار کردند پیمانی را که پیامبر صلی اللَّه علیه و آله از ایشان برای امیرالمؤمنین علیه‌السلام گرفتند در روزی که ایشان را برای مردم منصوب فرمودند و آنان را در زمان حیاتشان به ولایت و اطاعت ایشان فراخواند و خود آنان را بر این مطلب شاهد گرفتند.»

پانویس

  1. الیقین، ص ۳۴۳؛ تفسیر الصافی، ج‏۲، ص ۵۳؛ البرهان، ج ۲، ص ۲۴۰؛ الاحتجاج: ج ۱ ص ۶۶؛ بحارالانوار، ج ۳۷، ص ۲۰۱.
  2. تفسیر العیاشی، ج ۱، ص ۳۳۳؛ شواهد التنزیل، ج‏۱، ص ۲۵۴؛ البرهان، حج ۲، ص ۳۳۸؛ بحارالانوار، ج ۳۷ ص ۱۴۰ ح ۳۴.
  3. مائده/ ۶۷.
  4. تفسیر فرات، ص ۱۱۰؛ تفسیر العیاشی، ج ۱، ص ۲۵۰؛ شواهد التنزیل، ج ۱، ص ۱۹۱؛ بحارالانوار، ج ۳۵، ص ۲۱۱.
  5. نساء/ ۵۹.
  6. التفسیر العسکری علیه السلام، ص ۵۶۲؛ الاحتجاج، ج ۲، ص ۳۳۰؛ بحارالانوار، ج ۲۱، ص ۲۳۹.
  7. معانی الاخبار، ص ۶۶؛ اثبات الهداة، ج ۳، ص ۳۷، ح ۱۴۰؛ بحار الانوار، ج ۳۷، ص ۲۲۳.
  8. اثبات الهداة: ج ۳، ص ۱۴۰، ح ۵۸۴.

منابع

إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات‏؛ محمد بن حسن‏ حر عاملى، م۱۱۰۴ ق‏، بيروت: ‏ اعلمى‏، اول‏، ۱۴۲۵ ق‏.

الإحتجاج على أهل اللجاج؛ احمد بن على‏ طبرسى، م ۵۸۸ ق‏، تحقیق: محمد باقر خرسان، مشهد: نشر مرتضی، اول، ۱۴۰۳ ق.

بحارالانوار؛  محمدباقر مجلسی، م ۱۱۱۰ ق، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، دوم، ۱۴۰۳ق.  

البرهان في تفسير القرآن‏؛ سيد هاشم بن سليمان بحرانى، ‏م ۱۱۰۷ ق‏، قم:  مؤسسة البعثة، اول، ۱۳۷۴ ش.‏

اليقين باختصاص مولانا عليّ عليه السلام بإمرة المؤمنين‏؛ سید ابن طاووس على بن موسى‏، م ۶۶۴ ق، محقق و مصحح: اسماعيل انصارى زنجانى خوئينى، ‏قم‏: دار الكتاب‏، نوبت چاپ اول،‏ ۱۴۱۳ ق‏.

التفسیر، الامام الحسن العسکری علیه السلام، قم: تحقیق مؤسّسة الامام المهدی ارواحنا فداه، چاپ دوم، ۱۴۳۳ق.

تفسیر الصافی؛ محمد بن شاه مرتضى‏ فيض كاشانى، م ۱۰۹۱ ق‏، محقق ومصحح: حسين‏ اعلمى، تهران: مكتبه الصدر، ‏چاپ دوم، ‏۱۴۱۵ ق.

تفسیر العیّاشی؛ محمد بن مسعود عياشى، م۳۲۰ ق‏، تحقیق: هاشم‏رسولى محلاتى، تهران: ‏المطبعة العلمية، اول، ۱۳۸۰ ق‏.

تفسير فرات الكوفي‏؛ فرات بن ابراهيم‏ كوفى، م ۳۰۷ ق‏، تحقیق: محمد كاظم، تهران: مؤسسة الطبع و النشر في وزارة الإرشاد الإسلامي‏، اول، ۱۴۱۰ ق.

شواهد التنزيل لقواعد التفضيل‏؛ عبيد الله بن عبدالله حسكاني،‏ م ۴۹۰ ق‏، محقق و مصحح: محمدباقر محمودى، تهران: ‏التابعة لوزارة الثقافة و الإرشاد الإسلامي، مجمع إحياء الثقافة الإسلامية، چاپ اول، ‏۱۴۱۱ ق‏.

معاني الأخبار؛ محمد بن على ابن بابويه، ‏م ۳۸۱ ق‏، محقق و مصحح: على اكبر غفارى، قم: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه، چاپ اول، ۱۴۰۳ ق‏.