قَسَم
منافقين و قَسَم هاى دروغ در غدير[۱]
از جمله آياتى كه در ماجراى غدير و در ارتباط با منافقين بر پيامبرصلى الله عليه وآله نازل شد اين آيه بود:
»يَحْلِفُونَ بِاللَّه ما قالُوا وَ لَقَدْ قالُوا كَلِمَةَ الْكُفْرِ بَعْدَ إِسْلامِهِمْ وَ هَمُّوا بِما لَمْ يَنالُوا وَ ما نَقَمُوا إِلاَّ أَنْ أَغْناهُمُ اللَّه وَ رَسُولُهُ مِنْ فَضْلِهِ فَإِنْ يَتُوبُوا يَكُ خَيْراً لَهُمْ وَ إِنْ يَتَوَلَّوْا يُعَذِّبْهُمُ اللَّه عَذاباً أَلِيماً فِى الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ ما لَهُمْ فِى الْأَرْضِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا نَصِيرٍ«××× 2 توبه / 74. ×××:
»به خدا قسم ياد مىكنند كه چنين سخنى نگفتهاند، در حالى كه كلمه كفر را بعد از اسلامشان گفتهاند و هدفى را قصد كردهاند كه بدان دست نيافتهاند و از چيزى ناراحت نشدند مگر براى اينكه خدا و رسولش آنان را از فضل خويش مستغنى ساختند. اگر توبه كنند براى آنان بهتر خواهد بود و اگر روى گردانند خداوند آنان را به عذاب دردناك در دنيا و آخرت معذب مىنمايد، و در آخرت هم سرپرست و ياورى نخواهند داشت« .
اين آيه از دو بُعد قابل بررسى است:
1- موقعيت تاريخى
در طول سفر يك ماهه غدير، منافقين با يقين به نزديكى رحلت پيامبرصلى الله عليه وآله و تصميم حضرت درباره اعلان رسمى ولايت، با شدت تمام و به صورت همه جانبهاى دست به كار توطئهها و نقشههاى گوناگون براى مقابله با اقدامات آن حضرت بودند.
آنان سعى در كتمان برنامههاى خود داشتند، ولى از يك سو خداوند از غيب پيامبرش را آگاه مىساخت و از سوى ديگر اصحاب باوفاى آن حضرت همچون سلمان و ابوذر و مقداد و حذيفه و عمار با مجالس مخفى آنان برخورد مىكردند و به حضرتش گزارش مىدادند.
تنها حربهاى كه دشمنان درونى و منافقين در برابر اين افشاگرىها داشتند قسم دروغ بود، به اين صورت كه وقتى پيامبرصلى الله عليه وآله آنان را احضار مىكرد و گفتار يا كردار يا نقشه آنان را بر ملا مىساخت قسم ياد مىكردند كه چنين سخنى را نگفته و چنان كارى را انجام ندادهاند.
قسم دروغ از كسانى كه در باطن كافرند فقط با پرده بردارى خداى كاشف الاسرار و علام الغيوب مىشكند و باطن كثيف قسم ياد كنندگان را نشان مىدهد كه هم بر ضد خدا توطئه مىكنند و هم به خدا قسم دروغ ياد مىكنند. اين افشاگرى خداوند با آيه »يَحْلِفُونَ بِاللَّه ما قالُوا وَ لَقَدْ قالُوا كَلِمَةَ الْكُفْرِ ...« : »به خدا قسم ياد مىكنند كه چنين نگفتهاند، در حالى كه سخن كفر را بر زبان آوردهاند ...« صورت گرفت و آنان را رسوا كرد.
تحليل تاريخى اول
قبل از ذكر تفصيل مواردى كه به اين آيه مربوط مىشود يادآورى سه نكته ضرورى به نظر مىرسد:
نكته اول: آيه در هفت مورد
در غدير هفت مورد اتفاق افتاد كه اسرار و نقشهها و گفتههاى جسورانه منافقين فاش شد و پيامبرصلى الله عليه وآله آنان را احضار كرد و با افشاى توطئه آنان را بازخواست نمود. اين هفت مورد عبارتند از:
1. در برابر منبر غدير
گفتارهاى ناهنجار منافقين در مقابل منبر غدير هنگامى بود كه با معرفى اميرالمؤمنينعليه السلام و اعلان جمله معروف »مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ« ، آتش غيظ و كينه منافقين به قدرى جوش گرفت كه طاقت نياوردند تا سخنرانى حضرت به پايان برسد، و در همان لحظه در گوش يكديگر و يا به گونهاى كه اطرافيانشان مىشنيدند و حتى گاهى با صداى بلند مخالفت خود را ابراز كردند و در مواردى مسخره هم كردند؛ و اين حركات آنان پس از سخنرانى به پيامبرصلى الله عليه وآله گزارش شد.
2. پس از خطابه در خيمه
پس از اتمام خطابه كه همه به خيمههاى خود بازگشتند، گروهى از آنان مخفيانه گرد هم آمده بودند و مطالبى را بر ضد ولايت علىعليه السلام نجوا مىكردند. بعضى از اصحاب با وفاى پيامبرصلى الله عليه وآله از بيرون خيمه سخنان آنان را شنيدند و آنان را فراخوانده بازخواست كردند و گفتند كه اين اقدام مخفيانه شما را به حضرت خبر خواهيم داد.
آنان التماس كردند كه كتمان نمايند، و وقتى ديدند نمىپذيرند به صراحت گفتند: »ما هم به دروغ قسم ياد خواهيم كرد كه چنين سخنى نگفتهايم« !!!
3. هنگام بيعت
هنگام بيعت در غدير نيز حركات و گفتارهاى ناهنجارى از منافقين سر زد كه خدا به پيامبرش خبر داد و حضرت آنان را مؤاخذه فرمود، ولى آنان قسم ياد كردند كه آن كارها را انجام ندادهاند.
4. در جمع خصوصى منافقين
در ماجراى سوسمار كه بعد از بيعت منافقين در جمع خود به عنوان استهزاء مطرح كردند، پس از آنكه پيامبرصلى الله عليه وآله آنان را مؤاخذه نمود آنان با قسم دروغ انكار كردند.
5 . در مكه پس از امضاى صحيفه
مسئله صحيفه ملعونه كه قبل از خروج از مكه در كعبه بر ضد ولايت امضا شد، اساسىترين موردى بود كه خدا و پيامبرصلى الله عليه وآله به افشاگرى آن پرداختند و باز هم منافقين با حربه قسم به مقابله آمدند.
6 . پس از خنثى شدن توطئه قتل پيامبرصلى الله عليه وآله
توطئه قتل پيامبرصلى الله عليه وآله در كوه »هَرْشى« بزرگترين توطئهاى بود كه تا مرحله اجرا پيش رفت، ولى خداوند آن را خنثى كرد. حتى در اين مورد كه مانند روز روشن معلوم شد چه كسانى بر فراز كوه نقشه را اجرا كردند، باز هم رو در روى پيامبرصلى الله عليه وآله قسم دروغ ياد كردند و انكار نمودند.
7. پس از خنثى شدن توطئه قتل اميرالمؤمنينعليه السلام
آخرين مورد توطئه قتل اميرالمؤمنينعليه السلام بود كه آن هم به صورت قرار دادى امضا شد. وقتى خبر آن به پيامبرصلى الله عليه وآله رسيد و آنان را احضار فرمود، بار ديگر قسم ياد كردند كه هرگز چنين قصدى نداشتهاند.
- ↑ غدير در قرآن: ج ۱ ص ۲۱۵-۲۳۷ و ج ۲ ص ۱۰۱.