آل بویه

از دانشنامه غدیر

جشن های غدیر در زمان آل بویه[۱]

جشن‏ هاى سراسرى غدير كه هر ساله در سالروز عيد غدير خم در هيجدهم ذى حجه برگزار مى‏ شود از شاخص ‏ترين آئين ه‏اى يادبود غدير است و تأثير اجتماعى آن در حفظ محتواى غدير در اذهان عموم مردم فوق ‏العاده است.

در زمان آل بويه در ایران و عراق و در حكومت فاطمیان در شام و مصر و یمن جشن‏ هاى غدير به طور مفصل گرفته مى ‏شد و اهميت خاصى براى آن قائل بودند.[۲]

از زمان صفویه تا زمان ما همه ساله مراسم غدیر با شور خاصى برگزار مى ‏شود و در ایران، عراق، لبنان، پاکستان و هند جشن‏ هاى مفصلى به اين مناسبت برگزار مى ‏گردد.

جایگاه[۳]

آل بویه، سلسله‌ای شیعی است که بیش از ۱۲۰ سال (۳۲۲-۴۴۸ق) بر بخش‌هایی از ایران و عراق حکومت راندند.[۴] حکومت آل بویه توسط علی پسر ابوشجاع بویه با حمایت برادرانش احمد و حسن بنیان نهاده شد و به همین خاطر به آل بویه یا بوئیان نامیده شده است. به آنان دیالمه[۵] و دیلمیان نیز گفته می‌شود.[۶]

مذهب آل بویه[۷]

بیشتر مورّخان آل بویه را پیرو مذهب تشیّع امامیه و دوستدار اهل بیت علیهم السلام می دانند، اما چون محیط رشد و قدرت یابی آل بویه قلمرو قدرت مذهب زیدیه بوده، برخی آنان را شیعه زیدی دانسته اند.

ابن خلدون درباره مذهب آل بویه چنین می گوید: «دیلمیان بر مذهب شیعه علوی بودند. ایشان از آغاز اسلامشان بر این مذهب گرویدند؛ زیرا به دست اطروش اسلام آوردند.»[۸]

باید توجه داشت که ورود اسلام و تشیّع به کرانه های خزر، با یکدیگر هم زمان بودند. مردم آن سرزمین توسط علویان به اسلام و تشیّع گرویدند، اما بیشتر فرزندزادگان پیامبر صلی الله علیه و آله ، که وارد این سرزمین شدند، به تبلیغ مذهب زیدی پرداختند.[۹]

حاکمان علوی طبرستان بیشتر مروّج مذهب زیدی بودند، هرچند همکاری هایی بین علویان طبرستان و ایران با بزرگان شیعه امامیه در بغداد وجود داشته است، اما در قرن چهارم در طبرستان اکثریت با شیعه زیدی بود و از این رو، خاندان بویه که در چنین محلی پرورش یافتند، از آثار فرهنگی و تربیتی آن متأثر بودند.[۱۰]

معدود نویسندگانی همچون «پطروشفسکی» حاکمان آل بویه در عراق را بر مذهب سنّی می دانند. وی معتقد است که هرچند مؤسسان دودمان آل بویه از شیعیان میانه رو (زیدی) و افراد بعدی آن خاندان، در باطن متمایل به شیعیان بودند، اما آن ها در ظاهر و به صورت رسمی سنّی مذهب بودند.[۱۱]

احتمال دارد که پذیرش ظاهری خلیفه عبّاسی توسط آل بویه موجب این اشتباه شده باشد. اما با توجه به اوضاع حاکم بر جامعه اسلامی، که بیشتر جمعیت آن را اهل سنّت تشکیل می داد، به نظر می رسد امیران آل بویه برای جلب نظر و ادامه حکومت بر اکثریت جامعه اسلامی، ناچار به قبول ظاهری خلافت عبّاسی بودند.

عموم مورّخان قدیم و جدید بر شیعه امامی بودن آل بویه تأکید دارند و اعمالی همچون رفتار محترمانه و جانب دارانه فرمانروایان آل بویه نسبت به شیعیان و بزرگان آن مذهب، برپایی مراسم سوگواری عاشورا و عید غدیر، ساخت مقابر شیعه، به ویژه حرم امام علی علیه السلام و امام حسین علیه السلام و تقویت و ترویج مذهب شیعه امامی در عراق را مؤیّد این عقیده می دانند.[۱۲]

به نظر می رسد این مسئله ناشی از نفوذ گسترده شیعیان امامیه در عراق قرن چهاردهم هجری بوده است و حکمرانان آل بویه علاوه بر میل باطنی و گرایش های شیعی، برای حفظ موجودیت و ادامه حاکمیت خود، به جلب نظر شیعیان و بزرگان آنان نیاز داشته اند.

سیاست مذهبی آل بویه[۱۳]

پس از بررسی مذهب آل بویه، اینک به تشریح چگونگی برپایی مراسم و مواسم شیعه امامیه در عهد این خاندان و نقش این حکومت در این مورد می پردازیم.

الف. عاشورا

هرچند بزرگداشت روز عاشورا و سوگواری برای حسین بن علی علیه السلام و خاندان و یاران او مربوط به دوران قبل از حکومت آل بویه است، اما می توان چنین ادعا کرد که این مراسم، آن هم در حدّی گسترده و با دستور و حمایت حکومت، از زمان آل بویه در بغداد آغاز گردید. بنا به نوشته «کامل شیبی» دسته های عزاداری در شکل جدید (که بعدها در زمان صفویه شکل نمایشی به خود گرفتند) نخستین بار در سال ۳۵۲ به وجود آمدند.[۱۴]

به دستور معزّالدوله، در عاشورای سال ۳۵۳ عزای عمومی اعلام شد و از مردم خواسته شد که با پوشیدن جامه سیاه، اندوه خود را نشان دهند. بنا به نوشته مورّخانی همچون ابن کثیر، زنان با موی پریشان و چهره سیاه کرده از خانه هایشان خارج می شدند و بر سر و صورت می کوفتند و جامه بر تن می دریدند و در عزای امام حسین علیه السلام می گریستند.[۱۵]

به احترام این روز، خرید و فروش ممنوع شد، قصّابان ذبح نکردند و صنف آشپز غذا نپختند و سقّاها از کار بازداشته شدند، قبه هایی در بازارها برپا گشتند و پرده ها بیاویختند.[۱۶] تا اواخر حکومت آل بویه در بیشتر سال ها مراسم عاشورا کم و بیش برپا می شد.

ب. جشن غدیر خم

برگزاری جشن غدیر خم به عنوان مقطعی مهم در تاریخ شیعه محسوب می شود؛ زیرا بنا بر اعتقاد شیعه، در روز ۱۸ ذی حجّه سال دهم هجری قمری پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله هنگام بازگشت از حجّة الوداع، در محلی به نام «غدیر خم» با فرمان الهی، حضرت علی علیه السلام را به جانشینی خود منصوب فرمودند. برپایی جشن این حادثه از مراسم مهم شیعه امامیه در طول تاریخ به شمار می آید.

در دوران آل بویه، با توجه به اینکه فرمانروایان این خاندان حامی مذهب شیعه بودند، بزرگداشت واقعه غدیر خم را به منزله عید بزرگ شیعیان، در دستور کار خود قرار دادند. برپایی جشن این روز از سال ۳۵۲ یعنی همان سالی که عزاداری عاشورا مرسوم شد به دستور معزّالدوله در بغداد آغاز گردید.[۱۷]

معزّالدوله به مردم فرمان داد که در این روز شهر را آذین بندی کنند و به جشن و شادمانی بپردازند. آزین بندی شهر با پارچه های نفیس و رنگ های شاد انجام می شد؛ همان گونه که در روز عاشورا با آویختن پلاس (پارچه های کهنه و سیاه)، عزا و ماتم را به نمایش می گذاشتند.

مغازه ها بر خلاف روز عاشورا تا صبح باز بودند و طبل و شیپور به نشانه شادی نواخته می شد. اجرای مراسم آتش بازی و برپا کردن آتش های عظیم از دیگر سنّت هایی بود که در روز عید غدیر خم انجام می شد. این مسئله بیانگر نفوذ آداب و رسوم کهن ایرانی در مراسم و مواسم شیعه امامیّه در عهد آل بویه است.

بامداد این روز شیعیان شتر قربانی می کردند و به زیارت مقابر قریش[۱۸] می رفتند و در آنجا نماز عید بجا می آوردند.[۱۹] در سال های بعد نیز حکمرانان آل بویه نسبت به برگزاری جشن غدیر خم اهتمام داشتند.

همدانی در ضمن وقایع سال ۳۵۲ گفته است که در شب پنجشنبه هیجدهم ذیحجه که شیعه آن را غدیر خم می‌نامند در بازارها آتش افروختند، در آن شب به همانگونه که در شبهای عید مرسوم است، دکانها تا صبح باز بود و افرادی طبل و شیپور می‌زدند و به زیارت کاظمین (مرقد امام کاظم و امام محمد تقی‌علیهما السلام) رفتند و نماز عید بجا آوردند.[۲۰]

ابن جوزی در ضمن وقایع سال ۳۸۹ گفته است که شیعه در کرخ و باب‌الطاق بنابر عادت جاری خود در روز عید غدیر خیمه‌های بزرگ برپا داشتند و جامه‌های زیبا بر آنها آویختند و اظهار سرور کردند، در شب عید، آتش افروختند و بامداد، شتری نحر کردند.[۲۱]

ج. سنّت زیارت

یکی دیگر از سنّت های شیعه، که در زمان آل بویه مورد توجه فراوان قرار گرفت، زیارت قبور ائمّه شیعه علیهم السلام بود. با توجه به اینکه شش تن از امامان شیعه علیهم السلام در عراق مدفون هستند[۲۲] و شیعیان همواره علاقه مند زیارت قبور آن ها هستند، حکمرانان آل بویه برای نشان دادن حمایت خود از شیعه و اظهار ارادت نسبت به امامان شیعه، اقدام به مرمّت و بازسازی قبور آن ها و ترویج سنّت زیارت کردند.

این موضوع تا آنجا اهمیت دارد که برخی از محققان ساخت مقابر شیعه، به ویژه حرم حضرت علی علیه السلام و امام حسین علیه السلام و امام رضا علیه السلام ، و زیارت این مشاهد توسط آل بویه را از عوامل مهم شیعه امامی بودن این سلسله برشمرده اند.[۲۳]

حکومت آل بویه برای رونق زیارت، اقداماتی انجام داد. مرمّت و بازسازی قبور ائمّه علیهم السلام ، برپا کردن گنبد و بارگاه باشکوه بر مزار ایشان، اهدای نذورات و اختصاص دادن موقوفات به این زیارتگاه ها، ایجاد تسهیلات برای زائران و تشویق مردم به سکونت در جوار این مکان های مقدّس و اعطای مستمری و صله به مجاوران این بارگاه ها از جمله این اقدامات به حساب می آیند. همچنین بنا کردن کاخ ها و دفن برخی از امرا در جوار مرقد ائمّه شیعه علیهم السلام از دیگر اقدامات آنان بود.

د. نحوه اذان گفتن

گفتن جمله «حَيّ عَلي خَيرِ الْعَمَلْ» در اذان از شعارهای بارز شیعه در طول تاریخ بوده است. در اذان هر شهری، که شیعه نشین بود، این جمله بیان می شد و از نخستین کار هر حکومت شیعی این بود که به مؤذّن ها دستور می داد در مناره های مساجد و هنگام اذان این جمله را بیان کنند.

با روی کار آمدن آل بویه در بغداد نیز این کار صورت گرفت. تنوخی می نویسد: در محلّه «قطیعه» بغداد (کرخ کاظمین) این جمله در اذان گفته می شد.[۲۴] شیعیان از سال ۳۵۶ یعنی اوایل روی کار آمدن آل بویه اجازه گفتن «حَيَّ عَلي خَيرِ الْعَمَل»را در اذان یافتند.[۲۵]

ه. دیگر شعائر

استفاده از مهر نماز، بخصوص مهری که از تربت امام حسین علیه السلام ساخته شده باشد، از نشانه های دیگر شیعیان امامیه محسوب می شود. در دوران آل بویه، افرادی بودند که از تربت امام حسین علیه السلام تسبیح و مهر تهیه می کردند و به مردم هدیه می دادند.[۲۶] پیش از آن، این کار جرم به حساب می آمد و خلیفه بغداد به شدت با آن مقابله می کرد.

از دیگر شعائر شیعیان امامیه بغداد در عهد آل بویه، استفاده از رنگ سفید در پوشش و علایم بود. ثعالبی در یک بیان خصمانه نسبت به شیعه می نویسد: «مردم (شیعه) قم، کاشان و کرخ را در جشن ها و اجتماعات با جامه سپید بینی و دل های سیاه.»[۲۷]

واکنش خشونت‌آمیز سنیان

سنیان با پی بردن به تأثیر اجتماعی و روانی مراسم شیعیان و بالاخره در واکنش نسبت‌به اقدام آنان، دو مراسم یادبود بدعت نهادند. آنها در مقابل مراسم عاشورا، هیجدهم محرم روز قتل مصعب بن زبیر را عزا گرفتند و به زیارت قبرش در «مسکن‏» رفتند[۲۸] و در مقابل عید غدیر (هیجدهم ذیحجه) نیز روز بیست و هشتم ذیحجه را که سالگرد روز ورود پیغمبر اکرم‌صلی الله علیه وآله و ابوبکر در غار بود، به عنوان «يوم‌الغار»عید گرفتند و این نخستین بار در روز جمعه چهار روز به آخر ذیحجه ۳۸۹ بود .[۲۹]

این مراسم (عید یا عزا) خالی از برخوردی بین شیعه و سنی برگزار نمی‌شد، تا آنجا که حکام قدرتمند گاهی از برپایی آن جلوگیری می‌کردند .[۳۰]

ابن کثیر حنبلی در این باره گفته است:

در سال ۳۸۹ شیعه در نظر گرفتند مراسم آذین‌بندی را که در عید غدیر که روز هیجدهم ذیحجه است، بپا دارند جمعی از نادانان منسوب به تسنن به مقابله و معارضه با شیعه برخاستند و ادعا کردند که در چنین روزی پیغمبرصلی الله علیه وآله و ابوبکر در غار ثور محاصره شدند. این نیز نادانی دیگری از این گروه است زیرا رفتن پیامبرصلی الله علیه وآله و ابوبکر در غار ثور در اوایل ماه ربیع‌الاول سال اول هجری بود. همچنین به مناسبت این که شیعه در روز عاشورا، ماتم بپا می‌دارند و بر حسین‌علیه السلام محزون می‌شوند، جمعی دیگر از اهل سنت‌ با ایشان معارضه کردند و گفتند روز دوازدهم محرم روز قتل مصعب بن زبیر است و همانگونه که شیعه بر حسین‌علیه السلام عزاداری می‌کنند و به زیارت قبر او می‌روند، آنها نیز برای مصعب ماتم بپا داشتند و به زیارت قبر او می‌رفتند.[۳۱]

این مراسم تحریک‌آمیز، نشانه قدرت نمائی و کشمکشهای رقابت‌آمیز آنان بود.

ابن جوزی در ضمن وقایع سال ۴۴۹ گفته است: در این سال اهل سنت‌به خانه ابوجعفر طوسی (شیخ طوسی از بزرگترین علمای شیعه در قرن پنجم) در کرخ حمله بردند و کتابها و یادداشتهای او و منبری که هنگام تدریس بر روی آن می‌نشست، همه را سوزانیدند.[۳۲]

ابن اثیر در ضمن وقایع سال ۳۶۳ گوید:

فتنه بزرگی میان سنی و شیعه برخاست اهل محله سوق‌الطعام که سنی مذهب بودند، زنی را سوار شتری کردند و او را عایشه نامیدند، یکی از آنان خود را طلحه و دیگری خود را زبیر نامید، این گروه با گروه دیگر به جنگ پرداختند و می‌گفتند: با اصحاب علی بن ابیطالب جنگ می‌کنیم.[۳۳]

معلوم است که آنها جنگ جمل را نمایش می‌دادند و بدین وسیله با شیعه معارضه می‌کردند شاید، شیعیان کرخ شبیه واقعه کربلا را ساخته بودند و اهل سوق‌الطعام در مقام معارضه جنگ جمل را به نمایش گذاشته بودند.

از سال ۳۵۲ مراسم سوگواری بر امام حسین‌علیه السلام در روز عاشورا آشکارا انجام می‌یافت و این مراسم تا انقراض آل بویه مخصوصا در محله کرخ بغداد در اغلب سالها برقرار می‌شد و نوعاً واکنش خشونت‌آمیز سنیان به ویژه حنابله را برمی‌انگیخت‌. بدین ترتیب که شیعیان، دسته‌جمعی بیرون می‌آمدند و مشغول عزاداری می‌شدند، اهل سنت هم برای معارضه با شیعه، در کوچه و بازار به راه می‌افتادند؛ دو دسته به یکدیگر می‌رسیدند و به زد و خود می‌پرداختند و جمعی از طرفین کشته و زخمی می‌شدند.

این اختلاف و نزاع اختصاص به عاشورا نداشت، بلکه گاهی به هنگام بپا شدن مراسم عید غدیر از طرف شیعه، نیز زد و خورد میان دو طرف رخ می‌داد از جمله در سال ۳۷۱ در نزاعی که در عید غدیر میان سنی و شیعه رخ داد، گروه کثیری از طرفین کشته شدند.[۳۴]

اختلاف و نزاع میان سنی و شیعه در مواقع دیگر نیز بروز می‌کرد در سال ۴۴۳ اختلاف شدیدی در میان فریقین پیدا شد. در آن سال، شیعه عقاید خود را آشکارا ابراز داشتند و قسمتی از عقاید خود را بر در و دیوار نوشتند. اهل سنت‌ساکت ننشسته به مبارزه برخاستند، «خلیفه القائم» نقیب آل عباس و آل علی را برای کشف حقیقت فرستاد؛ آن دو پس از بررسی به سود شیعه رای دادند، لیکن زد و خورد، ادامه یافت. اهل سنت‌به حرم کاظمین و همچنین به قبور آل بویه که در آنجا بود، حمله بردند و خانه‌های فقهای شیعه را آتش زدند و جنایاتی کردند که چون به گوش امیر موصل، که خود و یارانش شیعه بودند، رسید، نام خلیفه را از خطبه انداخت. در سال ۴۴۵ نیز دوباره اختلاف شدت پیدا کرد و زد و خورد شدید میان طرفین اتفاق افتاد.[۳۵]

البته ناگفته نماند که اختلافات مذهبی به سنی و شیعه اختصاص نداشت، بلکه در میان فرق اهل تسنن نیز زد و خوردهای خونینی، جریان می‌یافت در بغداد میان شافعیان و حنبلیان و اشاعره زد و خورد برپا می‌شده است .[۳۶]

غرض، مهمترین توفیق شیعیان در عهد آل بویه اجازه تظاهر علنی به عقایدشان، بدون نیاز به «تقیه‏» بود در این دوره تشیع امامی، بی‌آنکه مذهب رسمی حکومت اسلامی شود، مرسوم شد و اشخاص با فرهنگی از جمله بازرگانان و دولتمندان ساکن در محله کرخ و دارالحکومه و حتی در داخل محدوده دارالخلافة را به خود جذب کرد، تشیع امامی، یاور سایر مذاهب شیعی نیز بود، از جمله فرقه اسماعیلیه که در این دوران شخصیتهای ممتازی را شیفته خود کرده بود» .[۳۷]

آل بویه و سیاست آشتی اعتقادی

آل بویه با این که خود شیعه بودند، و ترویج رسوم شیعه را وظیفه خود می‌دانستند، ولی طرفدار وحدت و اتحاد مسلمین بودند و از خصومتهای مذهبی به شدت جلوگیری می‌کردند. به خصوص عضدالدوله که با اقتدار بیشتری حکومت می‌کرد، بغداد کمتر دچار آشوب بود. وی مانع وعظ و خطابه واعظان (قصاص) هر دو فرقه شد و حتی علویان صاحب نفوذ را که اختلافات مذهبی را تشدید می‌کردند، به فارس تبعید کرد. کوششهای عضدالدوله برای آشتی مذهبی در کوششی شکل گرفت که او برای یکی کردن خاندان هاشمی و آل بویه از راه مزاوجت اختیار کرد.[۳۸]

وی برای جلب توجه اهل سنت، ابوبکر باقلانی متکلم سنی و اشعری مذهب معروف را برای تعلیم دادن به پسرش به شیراز دعوت نمود[۳۹].

بعضی خبرها حاکی از این است که عضدالدوله برای جلب توجه سنیها، بعضی از اعمال و عقاید اهل سنت را به شیعه تحمیل می‌کرد و به همین لحاظ، شیعیان قم و کوفه را تهدید کرد اگر «صلاةالتراويح‏»[۴۰] را بجا نیاورند با آنان چون کفار رفتار خواهد شد.

و از طرف دیگر عضدالدوله با مرمت و نوسازی مرقد مطهر امیرالمؤمنین علی‌علیه السلام در نجف و امام حسین‌علیه السلام در کربلا تمایلات شیعی خود را ابراز کرد.

سلاطین آل بویه، اهل سنت را به هیچ‌گونه از اعمال مذهبی جلوگیری نمی‌کرد و بلکه در پاره‌ای از موارد، در انجام آن اعمال، آنها را یاری می‌کردند.[۴۱]

بنا به نوشته ابن جوزی چون معزالدوله وارد بغداد شد سه تن از قاریان قرآن را که در آن زمان از لحاظ حسن قرائت‌ بی‌نظیر بودند، به نامهای: ابوالحسن بن الرفاء و ابو عبدالله بن الدجاجی و ابو عبدالله بن البهلول معین نمود تا برای اهل سنت‌ به نوبت نماز تراویح بخوانند.[۴۲] درحالی که نماز تراویح از آداب اهل سنت و در شبهای ماه مبارک رمضان و احیاناً شبهای دیگر است.

به‌طور کلی روابط آل بویه با اهل سنت‌خوب بود و در نزاعها و زد و خوردهایی که در روزهای عاشورا و عید غدیر و یا مواقع دیگر میان سنی و شیعه رخ می‌داد، مداخله‌ای نداشتند و خود را بی‌طرف نشان می‌دادند و پیوسته برای برطرف شدن اختلافات کوشش می‌کردند. با همت عضدالدوله، دشمنی ها از میان رفت و دو فرقه به اتفاق یکدیگر در زیارتگاه‌ها و مساجد حاضر می‌شدند.

از جمله در سال ۴۴۲ در اول ماه ذیحجه مردم در نظر گرفتند به زیارت قبر امام حسین‌علیه السلام در کربلا و مرقد امیرالمؤمنین‌علیه السلام در نجف بروند. مردم محله «نهر الدجاج‏» در بغداد و محله کرخ، با پرچمهای رنگارنگ بیرون آمدند، سنی و شیعه در کنار یکدیگر به طرف مسجد جامع حرکت کردند در آنجا اهالی محله باب‌الشام و کوچه دارالرقیق با پرچمهای خود به ایشان رسیدند، آنگاه همه باهم درحالی که علم‌ها در جلو ایشان حرکت داده می‌شد، برگشتند. عبور همه از محله کرخ بود، مردم آن ناحیه در جلو ایشان، پول نثار کردند. اهل سنت و ترکان باهم به زیارت رفتند و چنین امری تا آن زمان سابقه نداشت.

در همین سال سنی و شیعه باهم آشتی و توافق کرده بودند در نتیجه این توافق، شیعه در حرم کاظمین در اذان، «حی علی خیرالعمل‏» و مؤذنان اهل تسنن در مسجد عتیق و مسجد بزازان (در اذان صبح) جمله «الصلاة خیر من النوم‏» گفتند. هر دو فرقه با یکدیگر آمیزش و رفت و آمد کردند و به اتفاق به زیارت قبر امام حسین و حضرت علی‌علیهما السلام رفتند.[۴۳]

اما متأسفانه عمر این وحدت و آشتی بسیار کوتاه بود، زیرا کینه‌هایی که طرفین از یکدیگر به دل داشتند، از بین نرفته بود و مثل آتشی که زیر خاکستر پنهان شده باشد، و با وزیدن باد مختصر می‌توانست آتش را شعله‌ور سازد در اول صفر سال ۴۴۳ درست دو ماه بعد از آشتی، دوباره اختلاف و نزاع شروع شد.

از سیاق سخن ابن جوزی معلوم می‌شود این بار اختلاف از آنجا ناشی شد که شیعیان کرخ به دیوارها نوشتند: «علي خير البشر» اهل تسنن این جمله را انکار کردند و مدعی شدند که آنچه شیعه‌ها به دیوارها نوشته‌اند، چنین بوده است: «محمد و علي خيرالبشر فمن رضي فقد شكر و من ابي فقد كفر». شیعه‌ها سخن آنان را نپذیرفتند و بدین جهت فتنه و زد و خورد آغاز گشت و اهل محله باب‌الشعیر از بردن آب به محله کرخ مانع شدند و نهر عیسی را به روی آنها بستند.

مردم کرخ به شدت به مضیقه افتادند دکانها بسته شد و زندگی مردم متوقف گردید، جمعی از جوانان کرخ شبانه به دجله رفتند و تعدادی مشک از آب پر کردند و به محله خود آوردند و در ظرفهای بزرگ ریختند و آن ظرفها را در بازارها نصب کردند و آب را با کلاب آمیختند، سپس فریاد برآوردند که آب سبیل یعنی در راه خدا مجانی.

سرانجام در اثر فشار اهل سنت، شیعه‌ها مجبور شدند آن نوشته را پاک کنند و اهل تسنن به آن هم قانع نشدند گفتند آجر و سنگی که آن جمله بر آن نوشته شده باید کنده شود و شیعه از گفتن جمله «حي علي خيرالعمل»خودداری نمایند.

ابن جوزی پس از شرح سختگیریها و کشتارهایی که در این جریان نسبت‌به شیعه اعمال و حملات وحشیانه‌ای که به ضریح کاظمین شد، می‌گوید: در روز جمعه ده روز از ماه ربیع‌الآخر مانده در مسجد جامع براثا، خطبه خوانده شد و جمله «حي علي خيرالعمل» از اذان حذف گردید و خطیب موقع خطبه خواندن، مانند اهل سنت (با شمشیر) به منبر کوبید و نام عباس را در خطبه ذکر کرد.[۴۴]

در سال ۴۴۴ باز زد و خورد میان اهل محله کرخ و محله قلایین (قلبه فروشان) شروع گردید و مغازه‌ها به آتش کشیده شد و شیعه‌ها در مساجد خود جمله «محمد و علي خيرالبشر» رانوشتند و در اذان، «حي علي خيرالعمل» گفتند.[۴۵]

این حوادث و جریانات، سالها تکرار شد و بارها محله کرخ بغداد غارت و طعمه حریق گردیدز ظاهراً فقط عضدالدوله بود که با دست زدن به اقداماتی جدی موقتاً از این سیر نزولی جلوگیری کردز او فتنه‌گران را تبعید و مجرمان را تنبیه کرد، حکومتی مقتدر برقرار ساخت.

خلاصه این که آل بویه، هرگز در پی آن نبودند که شیعیان را به جان سنی ها بیندازند؛ زیرا از هر دو فرقه کسانی در لشکریان خود داشتند، بلکه قصد آنان بیشتر این بود که نوعی حکومت مشترک شیعی و عباسی برپا کنند که شیعیان را از الزام «تقیه‏» برهانند و برای آنان نیز مانند سنیها سازمانی رسمی فراهم کنند. اساسا آل بویه دنباله همان امری را گرفتند که از زمان مأمون آرزوی بسیاری از خلفای عباسی بود.

آل بویه گمان می‌کردند که بدینسان پشتیبانی استوار برای خود فراهم می‌کنند بی‌آنکه باقی مردم را از خود برنجانند.[۴۶]

منبع

دانشنامه غدیر ،جلد 2، صفحه ۲۳ و «آل بویه و نقش آنان در برپایی مراسم و مواسم شیعه امامیه در عراق»، فصلنامه شیعه شناسی پاییز و زمستان ۱۳۸۲ - شماره ۳ و ۴. با تلخیص و اندکی تصرف.

پانویس

  1. اسرار غدیر: ص۳۶۳-۳۶۵. چهارده قرن با غدیر: ص۲۲۵-۲۳۱.
  2. مراجعه شود به کتاب «عید الغدیر فی عهد الفاطمیین».
  3. ویکی شیعه
  4. آل بویه، ج۱، ص۶۲۹
  5. نگاه کنید به نزهة القلوب، ص۹۸، ۹۹ و ۱۷۴.
  6. بررسی نقش دولت آل بویه در گسترش تشیع و عمران عتبات عراق، ص۱۲۲.
  7. آل بویه و نقش آنان در برپایی مراسم و مواسم شیعه امامیه در عراق،ص۱۱۱-۱۱۲.
  8. تاریخ ابن خلدون، ج۳، ص۳۹۵.
  9. تاریخ طبرستان و رویان و مازندران،ص ۱۲۷ به بعد.
  10. تاریخ تشیّع، ص۱۳۴.
  11. اسلام در ایران، ترجمه کریم کشاورز، ۱۳۶۲، ص ۲۷۶.
  12. البدایة و النهایة، ج ۱۱، ص ۳۰۷؛ تاریخ طبرستان، ص ۶۷ ؛ حبیب السیر، ج ۲، ص ۳۰۳.
  13. آل بویه و نقش آنان در برپایی مراسم و مواسم شیعه امامیه در عراق، ص۱۱۲-۱۱۷.
  14. تشیّع و تصوف، ترجمه قراگزلو، ص ۴۳
  15. البدایة و النهایة،ج۱۱، ص۲۵۹؛ تاریخ ابن خلدون، ج۳، ص۴۲۵؛ تَکْمِلة تاریخ الطبری، ج ۱، ص۱۸۳.
  16. المنتظم فی تاریخ الملوک و الأمم، ج۷، ص۱۵؛ النجوم الزاهرة، ج۲، ص۴۲۷.
  17. بنا به نوشته ابن خلدون برپایی جشن غدیر خم از سال ۳۵۱ شروع شد. ر. ک: تاریخ ابن خلدون، ج۳، ص ۴۲۵.
  18. منصور دوانیقی در سال ۱۴۹ بغداد را بنا کرد و مقابر قریش را قبرستان آن شهر قرار داد. نخستین کسی که در آن به خاک سپرده شد جعفر پسر منصور بود. (شاید منظور نخستین فرد مشهور باشد.) به تدریج، اطراف مقابر قریش محل سکونت و تبدیل به محله بزرگ و پرجمعیتی شد. بعدها پیکرهای امام موسی کاظم علیه السلام و امام جواد علیه السلام در آن قبرستان مدفون شدند و به همین دلیل، این مکان به «کاظمین» یا «کاظمیه» مشهور شد. امروزه این مکان از محله های بغداد محسوب می شود. ( المعجم البلدان، ج ۵، ص ۱۶۳ ؛ تاریخ بغداد، او مدینة السلام منذ تأسیسها حتی سنة ۴۶۳ ق،ج ۱، ص ۱۲۰.) معزّالدوله در سال ۳۳۶ فرمان داد تمام ساختمان آستانه کاظمین را خراب و به جای آن ساختمان عظیم و باشکوهی بنا کنند. وی بر فراز هر کدام از مقبره های امامان شیعه ضریح جداگانه ای بنا کرد و کنار ضریح، کاخ باشکوهی برای خود بنا نمود. وی روزهای پنج شنبه با وزرا و اعیان و اشراف و فرماندهان به زیارت کاظمین می رفت و صبح شنبه به مقرّ حکومت خویش در بغداد بازمی گشت. ( العبر من خبر من غبر، ص ۲۳۲.
  19. تکمِلة تاریخ الطبری، ج۱، ص۱۸۴؛ المنتظم فی تاریخ الملوک و الأمم، ج۷، ص۱۶؛ البدایة و النهایة، ج۱۱، ص۲۵۹.
  20. تکمله همدانى، ص ۱۸۷- ۱۸۳.
  21. المنتظم، ج‏۷، ص ۲۰۶.
  22. حضرت علی علیه السلام در نجف، امام حسین علیه السلام در کربلا، امام کاظم علیه السلام و امام جواد علیه السلام در کاظمین، امام هادی علیه السلام و امام حسن عسکری علیه السلام در سامرّا.
  23. ر. ک: تاریخ طبرستان، ص۶۷؛ تاریخ تشیع، ص۱۳۵؛ آل بویه و اوضاع زمان ایشان، ص۴۸۱.
  24. نِشْوار المُحاضِرَة وَ اَخْبار الْمُذاکِرَة، ج۲، ص۱۳۳؛ تاریخ الامم و الملوک، ج۸، ص۱۵۴.
  25. السلوک، ج۴، ص۱۸۴.
  26. تفسیر الثعلبی، ج ۳، ص ۱۸۳.
  27. ثعالبی، پیشین، ج۲، ص۲۰۶.
  28. کتاب الوزراء، ص ۳۷۱.
  29. المنتظم، ج‏۷، ص ۲۰۶
  30. کتاب الوزراء، ص ۴۸۲؛  الکامل فی التاریخ، ج‏۹، ص ۱۸۴.
  31. البدایة والنهایة، ج‏۱۱، ص ۳۲۶- ۳۲۵.
  32. المنتظم، ج‏۸، ص ۱۷۹.
  33. الکامل، ج‏۷، ص ۵۱.
  34. البدایة والنهایه، ج‏۱۱، ص ۳۰۹.
  35. مقدمه ابن خلدون، ج‏۴، ص ۴۹۰.
  36. المنتظم، ج‏۸، ص ۱۶۳.
  37. احیاى فرهنگى در عهد آل بویه، ص ۸۲.
  38. احیاى فرهنگى در عهد آل بویه، ص ۸۱.
  39. احیاى فرهنگى در عهد آل بویه، ص ۸۲.
  40. نمازى که سنیها در شبهاى ماه رمضان مى‏خوانند و این نماز در نظر شیعه بدعت است. وسائل، ج‏۵، ص ۱۹۱.
  41. وسائل، ج‏۵، ص ۱۹۱.
  42. المنتظم، ج‏۷، ص ۲۲۸.
  43. المنتظم،  ج‏۸، ص ۱۴۶- ۱۴۵.
  44. المنتظم، ج‏۸، ص ۱۵۰- ۱۴۹.
  45. المنتظم، ج‏۸، ص ۱۵۰- ۱۴۹.
  46. دانشنامه ایران و اسلام، ج‏۱، ص ۱۵۶.