ارتباط خطبه غدير با امامت و ولايت
مقدمه[۱]
خطبه غدیر ابعاد گسترده و متعددى دارد كه هر كدام در جاى خود مورد بحث و دقت نظر قرار گرفته است. مهم ترين بُعد آن موضوع سرپرستى امور دينى و دنيوى امت اسلامى تا روز قیامت توسط مولا علی بن ابی طالب علیه السلام است، كه رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله از طرف قادر متعال مأمور به ابلاغ و تبلیغ آن بوده است.
موضوع آنقدر مهم بوده كه اگر آن بزرگوار كمتر تعللى در آن مى فرمود، نه تنها هيچ بهره و مزدى از زحمات چندين ساله دوره رسالت خود نداشت، بلكه خداوند تعالى از او راضى و خشنود نبود.
همانطور كه خود حضرت در اين خطبه فرمود: و كلّ ذلك لا يرضى الله منى الا ان ابلغ ما انزل الله الىّ:
كليه اعمال من موجب رضایت خدا از من نمى شود، مگر اينكه آنچه را از طرف او بر من (در خصوص امامت و خلافت و ولایت على عليه السلام) نازل شده به مردم ابلاغ كنم.
به لحاظ اهميت فوق العاده اين مطلب و با رعايت اختصار، مسائلى را كه حضرت رسول صلى الله عليه و آله در ارتباط با اعتقاد به امامت و ولايت مولا على عليه السلام در اين خطبه شريف بيان فرمودند متذكر مى شويم:
۱. رسول خدا صلى الله عليه و آله از طرف خداوند مأمور به ابلاغ و اجراست
«يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ»: اى رسول آنچه از پروردگارت به تو نازل شد به مردم برسان.
۲. بدون انجام اين مأموريت بهره اى از تلاشهاى خود در امر هدايت و ارشاد خلق ندارد
«وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ»: اگر چنين نكنى رسالتش را ابلاغ نكرده اى.
۳. خداوند تعالى با تمام قدرت خود پشتيبان پيامبر صلى الله عليه و آله مى باشد، تا اين فرمان را اجرا كند
«وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ»: و خداوند تو را از شر مردم حفظ خواهد كرد.
۴. على عليه السلام بعد خدا و رسول صلى الله عليه و آله ولى است
و هو وليّكم بعد اللَّه و رسوله: و او بعد از خدا و پيامبرش ولىّ و سرپرست شماست.
آيه ولايت[۲] نيز دلالت بر همين مى كند.
۵ . وجوب اطاعت از على عليه السلام كه از طرف خدا به سمت سرپرستى امت اسلام منصوب است
ان اللَّه قد نصبه لكم ولياً و اماماً مفترضة طاعته: همانا خداوند على عليه السلام را به عنوان سرپرست و امامى كه اطاعت از او واجب است بر شما منصوب نموده است.
۶ . مخالف مولا على عليه السلام ملعون و متابع او مورد رحمت خداست
ملعون من خالفه، مرحوم من تبعه: هر كس با او مخالفت كند ملعون، و هر كس از او پيروى كند مورد رحمت خداست.
۷. آمرزش الهى شامل حال مؤمنى مى شود كه از او حرف شنوى داشته و تصديقش كند
و مؤمن من صدّقه. فقد غفر الله له و لمن سمع منه و اطاع له: و آن كس كه تصديقش نمايد مؤمن است، و كسى كه سخنانش را با گوش جان بشنود و اطاعتش نمايد مورد مغفرت و آمرزش خداوند است.
۸ . تمام علوم در وجود مولا على عليه السلام جمع است و به دانسته هاى پيامبر خدا صلى الله عليه و آله تماماً آگاه است
ما من علم الا و قد احصاه اللَّه فىّ، و كل علم علمت فقد احصيته فى امام المبين. و ما من علم الا و قد علّمته علياً عليه السلام، و هو الامام المبين:
هيچ علمى نيست مگر آنكه خداوند تعالى در وجود من فراهم آورده، و هر دانشى را كه من تعليم داده شدم در پيشواى مبين بر شمردم. علمى نيست كه به على عليه السلام نياموخته باشم، و او امام مبين (يعنى آشكار كننده همه آن علوم) مى باشد.
۹. تنها على عليه السلام است كه هدايت و عمل به حق مى كند و باطل را درهم مى كوبد
فهو الذى يهدى الى الحق و يعمل به و يزهق الباطل و ينهى عنه:
او امامى است كه به سوى حق (مردم را) راهبرى نموده و خود به آن عمل مى نمايد، و باطل را درهم كوبيده و از آن نهى مى كند.
۱۰. محال است توبه كسى كه ولايت او را ندارد پذيرفته شود
لن يتوب الله على احد انكر ولايته و لن يغفر الله له:
خداوند تعالى هرگز توبه كسى را كه منكر ولايت او است را نمى پذيرد و او را نمى آمرزد.
۱۱. مخالف على عليه السلام كه حكم كفر بر او جارى است به آتشى دچار خواهد شد كه آتش گيره آن مردم(يعنى خود او) و سنگ هاى آتش افزاست
فاحذروا ان تخالفوا، فتصلوا ناراً وقودها الناس و الحجارة، اُعدّت للكافرين:
بترسيد از مخالفت پروردگار كه (اگر با خواسته و فرمان او مخالفت نماييد) به آتشى دچار خواهيد شد كه مايه سوختش مردم و سنگ آتش افروز است، كه براى كفر پيشگان مهيا شده است.
۱۲. على عليه السلام را بايد بر جميع خلايق بعد از پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله برترى داد
فضّلوا علياًعليه السلام، فانه افضل الناس بعدى من ذكر و انثى:
على عليه السلام را (از خود و ديگران) برتر بدانيد. همانا او بعد از من از هر مرد و زنى شايسته تر است.
۱۳. تنها على عليه السلام است كه بيانگر محرمات و مفسر حقايق قرآن است
فوالله لن يبيّن لكم زواجره و لا يوضح لكم تفسيره الا الذى انا آخذ بيده:
به خدا سوگند، هرگز كسى براى شما نواهى قرآن را روشن نسازد و تفسير آياتش را آشكار نكند مگر اين آقايى كه من دستش را گرفته ام.
۱۴. هر كس مولايش پيامبر صلى الله عليه و آله است بايد على عليه السلام را به مولايى خود با جان و دل بپذيرد
من كنت مولاه فهذا على عليه السلام مولاه: هر كس من مولا و صاحب اختيار او هستم اين على عليه السلام صاحب اختيار و مولاى او است.
۱۵. على و ائمه بعد او عليهم السلام ثقل اصغر، و قرآن ثقل اكبر است
ان علياً و الطيبين من ولدى عليهم السلام هم الثقل الاصغر، و القرآن الثقل الاكبر:
على و پاكان از فرزندانم عليهم السلام ثقل اصغر، و قرآن ثقل اكبر است.
البته ثقل اکبر بودن قرآن نسبت به اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام از حيث استمساک است، چرا كه خود آن حضرات هم براى اثبات حقانيتشان به آيات قرآن متمسک می شدند.
۱۶. خدا على عليه السلام را «اميرالمؤمنين» خوانده، و حرام است كسى جز او اين نام را بر خود بگذارد
و انا قلت عن اللَّه عزوجل: الا انه ليس اميرالمؤمنين غير اخى هذا، و لا يحلّ امرة المؤمنين بعدى لاحد غيره:
و من از جانب خداى عزوجل مى گويم: آگاه باشيد غير از اين برادرم (على عليه السلام) هيچ كس امير مؤمنان نيست، و زمامدارى و امارت بر مؤمنين بعد از من بر احدى جز او روا نيست.
۱۷. خداوند دين را به امامت على عليه السلام كامل كرد
انما اكمل اللَّه عزوجل دينكم بامامته:
همانا خداى عزوجل دين شما را به امامت او (على بن ابی طالب عليه السلام) كامل كرد.
۱۸. هيچ آيه مدحى در قرآن نيست مگر آنكه على عليه السلام مصداق آن است
و لا نزلت آية مدح فى القرآن الا فيه:
و هيچ آيه مدحى در قرآن نازل نشده مگر اينكه درباره او است.
۱۹. على عليه السلام ناصر دين خدا و مدافع حريم رسول خدا صلى الله عليه و آله است
هو ناصر دين الله و المجادل عن رسول الله صلى الله عليه و آله:
او (على عليه السلام) ياور دين خدا و مدافع حريم رسول خدا صلی الله علیه و آله است.
۲۰. ذريه تمام انبيا عليهم السلام از صلب خودشان است، اما ذريه رسول خداصلى الله عليه وآله از صلب على عليه السلام است
ذرية كل نبى من صلبه، و ذريتى من صلب على عليه السلام:
فرزندان هر پيامبرى از صلب خود او است به جز ذريه من كه از صلب على عليه السلام است.
۲۱. ولايت مولا على عليه السلام معيار ايمان و تقوى، و بغض او علامت شقاوت است
الا انه لا يبغض علياً عليه السلام الا شقىّ، و لا يتوالى علياً الا تقىّ، و لا يؤمن به الا مؤمن مخلص:
آگاه باشيد! دشمن على عليه السلام نيست مگر شخص شقى و بدبخت، و به على عليه السلام مهر نورزد مگر انسان با تقوا، و ايمان به او نمى آورد مگر مؤمن مخلص.
۲۲. نور هدايت در رسول خدا صلى الله عليه و آله و سپس در مولا على عليه السلام و همچنين در نسل او مى ماند، تا به حضرت مهدى عليه السلام برسد
النور من اللَّه عزوجل مسلوك فىّ، ثم فى علىعليه السلام، ثم فى النسل منه الى القائم المهدى عليهم السلام:
آن نور (هدايتى را) كه خداوند تعالى فرو فرستاده در من، و سپس در على عليه السلام، و سپس در نسل او تا قائم ما حضرت مهدى عليهم السلام قرار دارد.
۲۳. لعنت خدا بر غاصبين حقوق او، و بر كسانى است كه به حكومت غاصب تن در دهند
الا لعن اللَّه الغاصبين و المغتصبين:
آگاه باشيد! خداوند تعالى غاصبين (حقوق او) و همه كسانى را كه تن به حكومت غاصب دهند لعنت نموده است.
۲۴. حقيقت صراط مستقيم خدا بعد از رسول مكرم او صلى الله عليه و آله، على بن ابى طالب عليه السلام و فرزندان گرامى او - كه كارشان هدايت به حق است - مى باشند
انا صراط اللَّه المستقيم الذى امركم باتباعه، ثم على عليه السلام من بعدى، ثم ولدى من صلبه؛ ائمة يهدون الى الحق و به يعدلون:
من صراط مستقيم خدايم كه مأموريد آن را بپيماييد، و بعد از من على عليه السلام، و سپس فرزندان من از صلب او؛ همان پيشوايانى كه به حق هدايت مى كنند و (گمراهان را) به سوى حق باز مى گردانند.
۲۵. دشمنان مولا على عليه السلام اهل شقاق، نفاق و ستيزه هستند. آنان دشمنان حق و برادران شياطين هستند
الا ان اعداء على عليه السلام هم اهل الشقاق و النفاق و الحادّون و هم العادّون و اخوان الشياطين:
آگاه باشيد! همانا دشمنان على عليه السلام همان تفرقه افكنان و منافقان و ستيزه جويان هستند، و هم ايشان دشمنان حق و برادران شيطان هستند.
۲۶. على عليه السلام هدايتگر اين امت و رسول اللَّه صلى الله عليه وآله بيم رساننده به مخالفان او است
قال اللَّه تعالى: «انما انت منذر و لكل قوم هاد» .[۳] خداوند تعالى مى فرمايد: «همانا تو بيم دهنده هستى و براى هر امتى هادى و راهنماست» .
الا و انى منذر و على عليه السلام هاد: بدانيد من بيم دهنده ام و علىعليه السلام هادى و راهنما (ى اين امت) است.
۲۷. امر به معروف و نهى از منكر جز به اعتقاد به امامت امام معصوم معنى و مفهوم ندارد
و لا امر بمعروف و لا نهى عن منكر الا مع امام معصوم: (وظيفه خطير) امر به معروف و نهى از منكر جز با (اطاعت) امام معصوم تحقق نمى يابد.
۲۸. اعتراف به بيعت با على عليه السلام بايد با دل و جان و زبان و دست (يعنى عمل) باشد
فقولوا: ... نبايعك على ذلك بقلوبنا و انفسنا والسنتنا و ايدينا:
پس (همگى يک صدا شده) بگوئيد: ... با دل ها و جان ها و زبان هايمان با تو بر اين امر مهم بيعت مى كنيم.
۲۹. رستگارى بزرگ فقط در اطاعت نمودن از خدا و رسول صلى الله عليه و آله و على و پيشوايان راستين عليهم السلام مى باشد
من يطع الله و رسوله و علياً و الائمة الذين ذكرتهم عليهم السلام فقد فاز فوزاً عظيماً:
كسى كه خدا و رسولش و على و امامانى را كه ذكر نمودم عليهم السلام اطاعت نمايد يقيناً به رستگارى بزرگى نائل شده است.
اين بود نمونه اى فرازهاى از خطبه غدیر در مورد امامت، كه جا دارد موشكافى و شرح و بسط داده شود.