خطبه غدیر

از دانشنامه غدیر

آماده ‏سازى فضاى خطبه غدير[۱]

سير آماده ‏سازى مردم توسط پیامبر صلی الله علیه و آله را مى ‏توان به طور سلسله وار اين گونه بيان كرد:

پس از رسيدن به غدير، پيامبر صلى الله عليه و آله چند اقدام مهم انجام داد تا خطبه غدیر در بهترين شرايط ارائه شود: 

۱. جمع‏ آورى مردم

پيامبر صلى الله عليه و آله براى مقابله با هر توطئه ‏اى در آن لحظات حساس، از هر گونه پراكندگى كاروان جلوگيرى كند. براى اين هدف دست به سه اقدام به موقع زد:

يكى آنكه فوراً افرادى را مأمور كرد تا مواظب انسجام كاروان و پراكنده نشدن آن باشند. ديگر آنكه فرمان داد تا منادى ندا كند: همه مردم متوقف شوند، و آنان كه پيشتر رفته‏ اند بازگردند، و آنان كه پشت سر هستند خود را برسانند.

اين گونه بود كه آهسته آهسته همه آن جمعيت صد و بيست هزار نفرى در محل از پيش تعيين شده كنار بركه جمع شدند، بدون اينكه كوچک ‏ترين اخلالى در نظم عمومى كاروان پيش آيد.

سومين اقدام پيامبر صلى الله عليه و آله براى حفظ نظم هنگامى صورت گرفت كه آن حضرت متوجه شد عده‏ اى از فتنه‏ گران به قصد بر هم زدن نظم و ايجاد آشوب از غدير عبور كرده ‏اند.

اين بود كه همزمان با اعلام توقف كاروان، حضرت گروهى را فرستاد تا پيش رفتگان را بازگردانند و به آنان درباره بازگرداندن ابوبكر و عمر به طور خاص سفارش كرد!

مأموران به سرعت تاختند و آن گروه را كه به سركردگى ابوبكر و عمر تا نزديكى ‏هاى جحفه پيش رفته بودند! به سمت غدير بازگرداندند، و پيامبر صلى الله عليه و آله آن دو نفر را به شدت مورد مؤاخذه قرار داد. اين گونه بود كه اين نقشه منافقين نيز -  با آنكه اجرا شد -  ولى با اقدام به موقع پيامبر صلى الله عليه و آله خنثى گرديد.[۲]

۲. خالى نگه داشتن زير درختان

پيش بينى ديگرى كه هنگام اجراى آن رسيده بود خالى ماندن زير درختان غدير براى اجراى مراسم سه روزه بود.

براى اين منظور پيامبر صلى الله عليه و آله دستور داد كسى زير پنج درخت كهنسال كنار برکه نرود، تا آن مكان براى برنامه سه روزه غدير آماده شود.

طبق اين فرمان، با آنكه چشم ‏ها به محض ورود به غدير متوجه سايبان آرام بخش زير درختان مى‏ شد، ولى همه از كنار آن عبور مى‏ كردند و هيچ كس به خود اجازه توقف در زير درختان را نمى ‏داد. 

۳. اسكان منظم جمعيت

اسكان آن جمعیت انبوه مقدمه ديگرى براى سخنرانى بود كه هنگام اجراى آن فرا رسيده بود. پس از آن دستورات، همه مركب‏ ها با رسيدن به فضاى اطراف بركه متوقف شدند و گروه‏ هاى مختلف مردم در گستره بيابان غدير پياده شدند و هر يک براى خود جايى پيدا كردند و شتران خود را خواباندند.

عده ‏اى فرش و زيرانداز براى خود پهن كردند و عده ‏اى ديگر خيمه بر پا نمودند، و كم كم همه جمعيت در گوشه و كنار منطقه مستقر شدند.

روح همكارى مردم و نظارت دقيق مأموران پيامبر صلى الله عليه و آله باعث شد كه پياده شدن و استقرار آن جمع عظيم انسان‏ ها بدون كوچک ‏ترين مشكلى به انجام رسد، و زمينه مناسبى براى مراحل بعدى مراسم باشد.

۴. مقابله با گرما

مسئله گرما در آن هنگام از سال و در آن ساعت از روز -  در نزديكى ظهر -  مشكلى بود كه هيچ چاره ‏اى نداشت جز آنكه هر كس شخصاً به فكر خود باشد.

البته گرماى شديد براى مردم آن مناطق پديده تازه ‏اى نبود و بارها در فصل گرما آن را تجربه كرده بودند.

شدت گرما در اثر حرارت آفتاب و داغى زمين به حدى بود كه مردم - حتى خود حضرت - گوشه ‏اى از لباسشان را بر سر انداخته و گوشه ‏اى از آن را زير پاى خود قرار دادند، و عده ‏اى از شدت گرما عبا را به پايشان پيچيدند![۳]

اكنون صد و بيست هزار حاجى بازگشته از حرم الهى، در كنار بركه آسمانى غدير از حركت چند روزه باز ايستاده بودند. آنان مى‏ دانستند كه تا ساعتى ديگر مراسم آغاز خواهد شد و بايد وضو بگيرند و خود را براى شركت در نماز جماعت و سپس در مراسم آماده كنند. همه در جنب و جوش، براى يک برنامه استثنائى! 

۵. پيش‏بينى آرايش مجلس سخنرانى

آخرين اقدام عملى قبل از مراسم غدير، آراستن مجلس خطابه و آماده‏ سازى جايگاه سخنرانى بود، كه تا آن روز مجلسى در اين وسعت سابقه نداشت.

اين مرحله نيز در گونه ‏اى با شكوه و بى‏ نظير آماده شد، كه مردم هرگز تا آن روز نمونه ‏اش را نديده بودند.

نيمى از آنچه بايد انجام مى‏گرفت مربوط به جايگاه سخنرانى و نيم ديگر مربوط به موقعيت نشستن مردم در برابر منبر بود.

۶. موقعيت استقرار مردم در برابر سخنران

براى استقرار منظم و آرام مردم در مقابل سخنران، زمان آن با توجه به نزديكى ظهر بعد از نماز جماعت در نظر گرفته شد؛ تا با همان نظمى كه براى نماز نشسته ‏اند بدون كوچک ‏ترين حركتى آماده شنيدن سخنرانى باشند.  با توجه به حضور بانوان در كاروان، زاويه خاصى از مجلس به آنان اختصاص يافت كه به راحتى خطيب را بر فراز منبر ببينند و سخنان او را بشنوند.

۷. صدا رسانى به آن جمعيت انبوه

از نظر صدا رسانى اگر چه اجتماع مردم در برابر منبر به گونه ‏اى بسيار منسجم تدارک ديده شده بود، اما براى تكميل موقعيت يك يا چند نفر كه صداى فوق‏ العاده بلندى داشت مأمور شد كلام حضرت را براى افرادى كه دورتر قرار داشتند تكرار كند، تا همه سخنان حضرت را شنيده باشند.[۴]

۸. آماده‏ سازى زير درختان براى منبر

اكنون نوبت آن بود كه موقعيت بديعى براى جايگاه سخنرانى تدارک ببينند، تا هم مناسب صد و بيست هزار مخاطب باشد و هم نمادى به ياد ماندنى در خاطره ‏ها بر جاى گذارد.

براى آماده ‏سازى جايگاه، پيامبر صلى الله عليه و آله چهار نفر از خواص اصحاب خود را انتخاب كرد. آن حضرت مقداد و سلمان و ابوذر و عمار را فرا خواند و به آنان دستور داد تا محل پنج درخت كهنسال را براى اجراى مراسم آماده كنند. 

۹. بناى منبر در موقعيت ويژه

با توجه به اينكه درختان غدير از شرق به غرب روييده بودند و بركه در سمت جنوبى پشت درختان قرار داشت، تصميم بر آن شد كه منبر را به گونه‏ اى بنا كنند كه مردم رو به قبله و رو به بركه قرار بگيرند.

در نتيجه جمعيت پس از نماز جماعت بدون آنكه از جاى خود حركت كنند در مقابل منبر بودند و سخنران پشت به قبله و رو به مردم قرار مى‏ گرفت.

همچنين مى‏ بايست موقعيت منبر نسبت به دو طرف جمعيت در وسط قرار مى ‏گرفت تا پيامبر صلى الله عليه و آله هنگام سخنرانى مشرف بر مردم باشد و همه آن حضرت را ببينند. 

۱۰. سايبان بر فراز منبر

گروه چهار نفرى كار خود را آغاز كردند. آنان ابتدا خارهاى زير درختان را كندند و سنگ‏ هاى ناهموار را جمع كردند و زير درختان را جارو زدند و آب پاشيدند.

سپس شاخه‏ هاى اضافى پايين آمده آن درختان خودرو را -  كه تا نزديكى زمين آمده بود قطع كردند. بعد از آن در فاصله دو درختِ وسط، روى شاخه‏ ها پارچه ‏اى انداختند تا سايبانى از آفتاب باشد.

دو نفر نيز مأموريت يافتند چند شاخه بلند اطراف منبر را -  كه قابل بريدن نبود -  با دست نگه دارند تا جايگاه سخنرانى بهتر ديده شود.

۱۱. كيفيت و بلنداى منبر

سپس در زير سايبان، منبرى از سنگ را تدارک ديدند. ابتدا سنگ ‏هاى بزرگ و كوچک را جمع‏ آورى كرده و روى هم چيدند و منبرى به بلندى قامت حضرت ساختند.

آنگاه از رواندازهاى شتران و ساير مركب ‏ها كه عبارت بود از تشک ها و قاليچه ‏ها كمک گرفتند، و آنها راروى سنگ ‏ها قرار دادند تا سختى سنگ‏ ها را با نرمى رواندازها جبران كرده باشند.

در مرحله بعد پارچه ‏اى براى زيبايى از بالا تا پايين منبر پهن كردند.  اين كامل‏ ترين گونه از تدارک يک مجلس عظيم براى يک خطابه استثنائى بود، كه از نظر جايگاه خطيب و مخاطبين و ايجاد بالاترين كيفيت ممكن براى مجلس سخنرانى، در گونه ‏اى بى‏ نظير آماده شد. 

آماده ‏سازى مردم براى خطبه غدير[۵]

پیامبر صلی الله علیه و آله در خطابه غدير هيجده اقدام فوق ‏العاده انجام دادند، كه بعضى از آن ها در روند عادى سخنرانى ‏هاى حضرت سابقه نداشت، و چند اقدام هم در تمامى سخنرانى ‏هاى مردم دنيا از روز اول خلق آدم تا امروز سابقه نداشته است!

يكى از آن اقدامات اين بود:  همچنان كه پيامبر صلى الله عليه و آله وارد قسمت اصلى سخن -  يعنى معرفى دوازده امام معصوم‏ عليهم السلام -  شده بود و مقام با عظمت على‏ عليه السلام و جانشينان او را بيان مى ‏كرد، بدون مقدمه مردم شنيدند كه حضرت خبر از كار فوق العاده‏ اى مى‏ دهد كه مى ‏خواهد بر فراز منبر انجام دهد.

در واقع براى آنكه مخاطبين از ديدن آن منظره يكّه نخورند پيامبر صلى الله عليه و آله اذهان را آماده ديدن آن مى ‏نمود.

براى اين منظور حضرت با مطرح كردن تفسير قرآن فرمود:

«قرآن را تفسير و تبيين نخواهد كرد جز اين كسى كه دست او را مى‏ گيرم و او را به سمت خود بالا مى ‏برم، و بازوانش را بلند مى ‏كنم و با دو دست آنها را بالا مى‏ برم، و به شما اعلام مى‏ كنم كه:

«مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ». با اين اعلان مردم متوجه شدند كه لحظاتى ديگر كارى فوق‏ العاده بر فراز منبر انجام خواهد گرفت و همچنان چشم انتظار چگونگى اجراى آن بودند.

آمار موضوعات و كلمات خطبه غدير[۶]

با نگرشى در سرتاسر خطبه غدير، سه جهت مهم آمارى را مورد توجه قرار مى‏ دهيم: 

اول: آمارى از موضوعات مورد نظر حضرت و تعداد جملاتى كه درباره هر يک آمده، و شرح آن چنين است:

 ۱. صفات خداوند تعالى: ۱۱۰ جمله.

۲. مقام پيامبر صلى الله عليه و آله: ۱۰ جمله.

۳. ولايت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام: ۵۰ جمله.

۴. ولايت ائمه ‏عليهم السلام: ۱۰ جمله.

۵ . فضائل اميرالمؤمنين ‏عليه السلام: ۲۰ جمله.

۶ . حكومت حضرت مهدى‏ عليه السلام: ۲۰ جمله.

۷. شيعيان اهل ‏بیت و دشمنان ايشان: ۲۵ جمله.

۸ . بيعت با معصومين‏ عليهم السلام: ۱۰ جمله.

۹. قرآن و تفسيرِ آن: ۱۲ جمله.

۱۰. حلال و حرام، و واجبات و محرمات: ۲۰ جمله.

دوم: آمارى از كلمات و اسماء به كار رفته در خطبه كه اهميت آنها را جلوه مى‏ دهد:

۱. نام اميرالمؤمنين‏ عليه السلام چهل بار به عنوان «على ‏عليه السلام» تصريح شده است.

۲. كلمه «ائمه ‏عليهم السلام» ده بار صريحاً آمده است.

۳. نام امام ‏زمان‏ عليه السلام چهار بار به عنوان «مهدى ‏عليه السلام» ذكر شده است.

البته اكثر خطبه درباره ائمه‏ عليهم السلام است كه به صورت ضمير يا اشاره يا عطف آمده است، و نيز درباره ائمه ‏عليهم السلام مطالب بسيارى به صورت ضمير و عطف به مطالب قبل ذكر شده است.

همچنين مطالب بسيارى درباره حضرت بقيةاللَّه‏ عليه السلام آمده است. منظور از ذكر موارد فوق، تصريح‏ هاى پيامبر صلى الله عليه وآله به اين اسماء مبارک است كه اهميت فوق العاده آن را مى ‏رساند.

سوم: آمارى از آيات قرآنى كه به عنوان شاهد و يا براى تفسير در خطبه آمده است.

استشهاد به آيات قرآن در بسيارى از مواضع خطبه از نكات شاخص آن است. آياتى كه در خطبه غدير به عنوان شاهد يا تفسیر آمده ۵۰ مورد است كه اهمیت اين سند بزرگ اسلام را جلوه‏ گر مى‏ كند.

تفسير ۲۵ آيه قرآن به اهل ‏بيت‏ عليهم السلام و ۱۵ آيه به دشمنان اهل ‏بيت‏ عليهم السلام در متن خطبه نيز از نكات بسيار مهم آن است.

بيش از ۱۰ آيه از قرآن نيز در ايام واقعه غدير نازل شده كه آيات «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ...» و «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتى وَرَضيتُ لَكُمُ الإِسْلامَ ديناً» و «سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ» نمونه‏ هاى بارز آن است.

اينها آمارى مختصر از مواضع مهم خطبه بود. با مطالعه دقيق‏ تر خطبه مى ‏توان آمارهاى جالب‏ ترى تهيه كرد و به نكات دقيق ‏ترى پى برد.

آيات قرآن در خطبه غدير[۷]

تفسير قرآن در غدير تماماً در فرازهاى خطبه آن جلوه‏ گر است. نگاهى دقيق به آيات تفسير شده در خطابه غدير پرده از نكته بسيار مهمى در برنامه قرآنى پيامبر صلى الله عليه و آله بر مى‏ دارد:

در طول ۲۳ سال نزول قرآن، حضرتش در فرصت‏ هاى مناسب به تفسير و تبيين آياتى از قرآن مى ‏پرداختند، ولى از آنجا كه تأكيد اصلى بر نزول كامل قرآن و تفهيم اصل آن بر مردم بود و جنگ‏ ها و مشكلات مسلمانان نيز فرصت پرداختن بيش از آن به حضرت نمى ‏داد.

لذا احاديث مفصلى در تفسير از رسول گرامى‏ صلى الله عليه و آله نمى‏ بينيم و يا اگر هست به صورت تعيين مصداق و به طور مختصر است.

به نظر مى‏ رسد خطابه غدير فرصتى بسيار مغتنم براى آن حضرت بوده كه در اين سخنرانى يک ساعته به طور جدى به تفسير قرآن بپردازد.

پيامبر صلى الله عليه و آله در حالى كه دست بر شانه على‏ عليه السلام گذاشته بود سخنرانى تاريخى خود را كه آميخته با بيش از ۱۰۰ آيه قرآن بود و بيش از يک ساعت به طول انجاميد، آغاز كرد.

آنچه جلب توجه مى‏ كند جهات خاصى از تفسير است كه آن حضرت مد نظر داشته و در اين خطابه بيان فرموده، كه در همه سخنرانى ‏ها و گفتارهاى پيامبر صلى الله عليه و آله بى ‏سابقه است.

اين جهت باز مى‏ گردد به بيان حضور اهل ‏بيت‏ عليهم السلام در همه شئون دنيا و آخرت مردم، در حدى كه بدون آن هر حركتى پوچ و بى ‏نتيجه خواهد بود. اميرالمؤمنين ‏عليه السلام مى‏ فرمايد: خداوند ولايت ما اهل ‏بيت را قطب قرآن قرار داده كه محكماتش بر گرد آن مى ‏گردد.[۸]

مسلمانان در اين بياناتِ قرآنىِ پيامبر صلى الله عليه و آله به دو دسته دوستان و دشمنان اهل ‏بيت ‏عليهم السلام تقسيم شده ‏اند، و بسيارى از آيات قرآن كه درباره خوبان و بَدان عالم مطرح است به اين دو گروه تفسير شده است.

اميرالمؤمنين‏ عليه السلام مى ‏فرمايد: دو سوم قرآن درباره ما و شيعيان ماست، و هر چه خير است براى ما و شيعيانمان است، و در يک سوم باقيمانده نيز ما با مردم شريک هستيم، و آنچه شر است درباره دشمنان ماست.[۹]

نكاتى درباره تفسير در غدير قبل از ذكر موارد تفسير قرآن در غدير تذكر چند نكته ضرورى به نظر مى‏ رسد:

نكته اول

مصاديق آيات در غديرطبق روايات متعدد براى حفظ قرآن از تحريف، ظاهر بسيارى از آيات صورت كلى دارد و تعيين مصداق آن در متن قرآن نيامده است. تفسير و تبيين آنها به مقام عصمت واگذار شده تا در موقعيت‏ هاى مناسب به آن بپردازند.

اين مطلب همان گونه كه در آيات مربوط به اهل‏ بیت‏ علیهم السلام صادق است، درباره آيات مربوط به دشمنان اهل‏ بيت‏ عليهم السلام نيز صدق مى‏ كند.

اميرالمؤمنين‏ عليه السلام مى ‏فرمايد: هيچ كس از قريش نيست كه به حد بلوغ رسيده باشد مگر آنكه درباره او يک يا دو آيه نازل شده كه او را به بهشت يا جهنم مى ‏كشاند.[۱۰]

با تذكر اين نكته متوجه خواهيم شد كه در خطبه غدير و در ساير احاديث چگونه آيات قرآن عظمت اهل‏ بيت‏ عليهم السلام يا ذلت دشمنانشان را در دنيا و آخرت به تصوير كشيده و پيام ‏هاى اعتقاد سازى براى مسلمانان بر جاى گذاشته ‏اند.

نكته دوم

انواع تفسير در خطابه غديرتفسير قرآن انواع گونه گون به اقتضاءات متفاوت دارد، و در خطابه غدير تقريباً همه انواع تفسير به كار گرفته شده است:در مواردى به صورت توضيح و معنى كردن است.

در مواردى با تركيب آيه در تاريخچه نزول آن تفسير شده است.در مواردى ارتباط آيه با تفسير مورد نظر معروف است و در اين مورد به تبيين بيشتر پرداخته شده است، در حالى كه مواردى براى نخستين بار اين تفسير را به ميان مى‏ آورد. در مواردى به صورت تعيين مصداق است و در مواردى بيان مصداق اتم در نظر است.

نكته سوم

تفسير از لسان معصوم‏ عليه السلام آنچه در غدير به عنوان تفسير قرآن مطرح است از دو لب مبارک پيامبر عظيم الشأن‏ صلى الله عليه و آله است كه خود آوردنده قرآن است.

بنابراين اگر در تفاسير مفسرين غير معصوم همان آيه به گونه‏ اى ديگر تفسير شده باشد، اعتبارى در برابر كلام مقام عصمت ندارد.بر اين اساس، گونه‏ هاى تفسير قرآن در غدير و خطبه مفصل غدير در چهار فصل قابل بيان است:

۱. مواردى كه در غدير يک موضوع قرآنى به صورت كلى در سراسر قرآن تفسير شده است.

۲. مواردى كه یک سوره به طور كامل در غدير تفسير شده است.

۳. مواردى كه يكک آيه به صراحت در غدير تفسير شده است.

۴. مواردى كه يک آيه به صورت اقتباس يا استشهاد تفسير شده است. آنچه به عنوان خطبه غدير ذكر مى ‏شود يا از متن خطابه بلند غدير است و يا مواردى است كه در روايات ديگر خطبه نقل شده، كه همه موارد با آدرس ذكر مى‏ شود.

نكته چهارم

تفسير آيات غدير آيات غدير دو بخش است:

آيات قرآن در مورد خود غدير.

آياتى كه به ماجراى غدير تفسير شده و درباره متن واقعه نازل شده است.

البته در مورد تفسير قرآن در غدير تقسيم‏ بندى ديگرى هم مى ‏توان بيان كرد:

الف) تفسير كلى موضوعى در سراسر قرآن آياتى كه لفظاً و معنىً به يكديگر شباهت دارند، و نيز آياتى كه به يک مضمون در مواضع مختلف قرآن نازل شده، قابل يک عنوان كلى و موضوع معين مى‏ تواند باشد. در پنج مورد از خطابه غدير تفسير قرآن به اين صورت ديده مى ‏شود كه يک بيان براى همه آن موارد در سراسر قرآن ذكر شده است.

ب) تفسير يک سوره كامل در غديريک سوره به طور كامل. در آن زمانِ محدود در خطبه بلندِ غدير، سه سوره قرآن به طور كامل مورد تفسير قرار گرفته است.

اين نشانه اهميت سوره ‏هاى مزبور در ارتباط با ولايت است، و از سوى ديگر گوياى حضور گسترده قرآن در غدير است.

ابدى بودن خطبه غدير[۱۱]

پيامبر صلى الله عليه و آله در خطابه غدير هيجده اقدام فوق‏ العاده انجام دادند، كه بعضى از آنها در روند عادى سخنرانى ‏هاى حضرت سابقه نداشت، و چند اقدام هم در تمامى سخنرانى‏ هاى مردم دنيا از روز اول خلق آدم تا امروز سابقه نداشته است! يكى از آن اقدامات اين بود:

تفاوت ميان سخن و نوشته در آن است كه «ما كُتِبَ قَرَّ وَ ما حُفِظَ فَرَّ»، و منظور آن است كه آنچه نوشته شود ماندگار مى‏ گردد و آنچه فقط در حافظه قرار بگيرد از ذهن پاک مى‏ شود.

اين بدان معناست كه اسناد مكتوب پشتوانه‏ هايى پابرجا هستند كه جزئيات موضوع مورد نظر در آن تبيين مى ‏شود و قابل تغيير و تحريف نيست، اما سخنرانى مجموعه ‏اى از گفتار است كه معمولاً اجمالى از آن در خاطره‏ ها مى‏ ماند و بسيارى از جزئيات آن فراموش مى‏ شود.

هنگام استناد نيز همين تفاوت بين سند مكتوب و اسناد منقول وجود دارد. اكنون اگر خطيب خصوصيتِ يک سخنرانى را به عنوان يک سند رسمى و دائمى اعلام كرد، همه موظف مى ‏شوند كه متن آن را با تمام جزئياتش به خاطر بسپارند و حفظ كنند، و در واقع آن را تبديل به يک سند مكتوب نمايند.

اين بدان معناست كه كلمه به كلمه و جمله جمله گفتار را از دست ندهند و عيناً آن را در صفحه كاغذ منعكس كنند تا سندى باشد براى همه كسانى كه مى‏ خواهند به فرازهاى آن در مسائل مختلف استناد نمايند.

اين همان نكته بى‏ سابقه ‏اى بود كه مردم براى اولين بار در يك سخنرانى پيامبر صلى الله عليه و آله از آن حضرت مى‏ شنيدند كه خطبه غدير را اتمام حجتى قرار داد بر آنان كه مقابل منبر غدير حاضرند و بر كسانى كه در آنجا حضور ندارند، و حتى بر آنان كه به دنيا نيامده ‏اند.

آن حضرت در اين باره فرمود: من رسانيدم آنچه مأمور به ابلاغش بودم، تا حجت باشد بر حاضر و غايب و بر همه كسانى كه حضور دارند يا ندارند، و به دنيا آمده‏اند يا نيامده ‏اند.

ارتباط خطبه غدير با امامت و ولايت[۱۲]

خطبه غدير ابعاد گسترده و متعددى دارد كه هر كدام در جاى خود مورد بحث و دقت نظر قرار گرفته است.

مهم ‏ترين بُعد آن موضوع سرپرستى امور دينى و دنيوى امت اسلامى تا روز قیامت توسط مولا على بن ابی طالب‏ عليه السلام است، كه رسول گرامى اسلام ‏صلى الله عليه و آله از طرف قادر متعال مأمور به ابلاغ و تبليغ آن بوده است.

موضوع آنقدر مهم بوده كه اگر آن بزرگوار كمتر تعللى در آن مى ‏فرمود، نه تنها هيچ بهره و مزدى از زحمات چندين ساله دوره رسالت خود نداشت، بلكه خداوند تعالى از او راضى و خشنود نبود.

همانطور كه خود حضرت در اين خطبه فرمود: و كلّ ذلك لا يرضى الله منى الا ان ابلغ ما انزل الله الىّ: كليه اعمال من موجب رضايت خدا از من نمى‏ شود، مگر اينكه آنچه را از طرف او بر من (در خصوص امامت و خلافت و ولايت على‏ عليه السلام) نازل شده به مردم ابلاغ كنم.

اشتهار غدير به خاطر خطبه يک ساعته[۱۳]

سخنرانى تاريخى پيامبر صلى الله عليه و آله در غدير كه حدود يک ساعت طول كشيده از استثنائى‏ ترين خطبه ‏هاى جهان به شمار مى‏ آيد؛ و همين خطبه باعث اشتهار غدير شده است.

در اين خطابه كه با مخاطبانى به وسعت كره زمين تا روز قيامت ايراد شده، مراحل سخن به قدرى حساب شده و دقيق پيش مى ‏رود و به هدف اصلى مى ‏رسد و سپس به تشريح آن مى ‏پردازد، كه تاكنون شرح‏ هايى بر اين خطبه نوشته شده و فصاحت و بلاغت آن سخن گفته شده است.

دو اقدام عملى پيامبر صلى الله عليه و آله در اثناء خطبه، كه بر فراز منبر انجام دادند و تا آن روز سابقه نداشت اشتهار غدير را دو چندان كرد:

يكى بر سر دست بلند كردن على‏ عليه السلام و در آن حال گفتنِ «مَن كُنتُ مَولاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَولاهُ»، و ديگرى بيعت لسانى كه با گفتن اقرار نامه غدير توسط آن حضرت و تكرار آن توسط مردم عملى شد.[۱۴]

اقرار مخاطبينِ خطبه غدير[۱۵]

در آخرين فراز از مرحله سوم خطبه غدير كه فرازهاى بسيار مهمى از آن به مخاطبين انتقال يافته بود، جا داشت احساس مقام نبوت از مراحل گذشته بر لسان مباركش جارى شود. اين بود كه حضرت فرمود:

«اَلا وَ قَدْ اَدَّيْتُ، اَلا وَ قَدْ بَلَّغْتُ، اَلا وَ قَدْ اَسْمَعْتُ، اَلا وَ قَدْ اَوْضَحْتُ»:

«الا كه من وظيفه خويش را به انجام رساندم. الا كه من ابلاغ نمودم. الا كه من شنوانيدم. الا كه من بيان نمودم».

و سپس فرمود: «بدانيد كه اين مطالب را خداوند عز و جل فرموده و من از طرف خداوند به شما ابلاغ كردم».

امتثال آيه «بَلِّغْ» با خطبه غدير[۱۶]

پيامبر صلى الله عليه و آله در خطابه غدير هيجده اقدام فوق ‏العاده انجام دادند، كه بعضى از آنها در روند عادى سخنرانى ‏هاى حضرت سابقه نداشت، و چند اقدام هم در تمامى سخنرانى ‏هاى مردم دنيا از روز اول خلق آدم تا امروز سابقه نداشته است! يكى از آن اقدامات اين بود:

همه سخنرانى ‏هاى پيامبر صلى الله عليه و آله براى ابلاغ دستورات پروردگار بود، اما در هيچ كدام خداوند دستور خاصى براى ابلاغ نداده بود. وقتى حكمى مانند نماز و امثال آن بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل مى ‏شد به معناى آن بود كه آن را به مردم برساند، و نياز نبود كه امر خاصى هم بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شود كه امر نماز را به مردم ابلاغ كن.

اما در مسئله ولايت، گذشته از اصل مسئله كه بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شده بود، براى ابلاغ آن امر خاص ديگرى نازل شد و آن آيه ۶۷ سوره مائده بود: «يا اَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما اُنْزِلَ اِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ واِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ»: «اى پيامبر، برسان آنچه در حق على از پروردگارت بر تو نازل شده و اگر انجام ندهى رسالت او را نرسانده ‏اى، و خداوند تو را از مردم حفظ مى‏ كند».

پيامبر صلى الله عليه و آله با توجه به همين امر خاص، مراسم غدير را ترتيب داد تا ابلاغ اين حكم به شكل خاصى انجام پذيرد. اقدام بديعى كه در سخنرانى غدير انجام گرفت آن بود كه در همان آغاز سخن -  پس از حمد و ثنا -  پيامبر صلى الله عليه و آله به صراحت اعلام كرد كه اين سخنرانى به خاطر نزول آن دستور است، آنجا كه فرمود: اُؤَدّى ما اَوْحى بِهِ اِلَىَّ: من اكنون در حال اداى وظيفه نسبت به مطلبى هستم كه خدا بر من وحى فرموده است.

آنگاه به توضيح آن تبليغ پرداخت و در پايان فرمود: «فَاَوْحى اِلَىَّ: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ، يا اَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ...»: «خدا بر من وحى كرده كه اى رسول ابلاغ كن آنچه از پروردگار بر تو نازل شده ...».

و تصريح كرد كه موضوع اين ابلاغ ولايت على ‏عليه السلام است.

به همين خاطر در همان آغاز خطبه غدير -  در حالى كه پس از اعلان نزول آيه‏ مردم منتظر ورود به اصل مطلب بودند، با كمال تعجب متوجه شدند كه پيامبر صلى الله عليه و آله مسئله تعطيل اين سخنرانى را مطرح مى ‏كند!!

حضرت به صراحت فرمود: «از جبرئيل خواستم كه از خدا بخواهد كه مرا از ابلاغ اين پيام معاف بدارد»!

اين مطلب در ذهن مخاطبان دو سؤال به ميان آورد: يكى آنكه بدانند چرا حضرت چنين درخواستى را نموده است، و ديگر اينكه اگر چنين خواسته‏ اى در ميان بوده پس چگونه اكنون سخنرانى در حال انجام است؟

در دنباله سخن، پيامبر صلى الله عليه و آله پاسخ هر دو سؤال را داد. علت درخواست معاف شدن از ابلاغ پيام را حضور منافقين و فتنه‏ گران، و علت تعطيل نشدن سخنرانى را حكم قاطع الهى در ابلاغ پيام اعلام كرد، و اينكه خداوند بدون اين ابلاغ از من راضى نمى ‏شود. 

امضاى الهى پس از خطبه غدير[۱۷]

به عنوان حساس‏ ترين فراز نبوت و پيام‏ آورى پيامبر صلى الله عليه و آله، يک برنامه ‏ريزى چند جانبه پس از خطبه غدير مطرح شد، تا امضاى الهى بر سر تا سر آن پيام بلند بر همه روشن و واضح گردد.

چهار برنامه -  كه مستقيماً از طرف خداوند متعال هدايت مى ‏شد -  اين هدف غدير را به ثمر رساند، و بر حاضرين غدير و همه نسل‏ هاى غايب از غدير اراده مستقيم الهى را بر جزء جزء مراسم غدير ثابت كرد: سپاس خداوند از مبلغ اعظم غدير، پيام خاص الهى پس از خطابه غدير، ظهور جبرئيل در غدير، سنگ آسمانى بر دشمن غدير.

اولين برنامه سپاس خداوند از مبلغ اعظم ولايت و غدير بود. به راستى چه زيباست كه يک سخنرانى آن قدر حساب شده باشد كه خداى غدير از مبلِّغ آن تشكر كند.

در هيچ يک از پيام رسانى‏ هاى پيامبر صلى الله عليه و آله سابقه ندارد كه خداوند سپاس نامه اى براى پيامبرش فرستاده باشد؛ اگر چه در واقع خداوند هميشه سپاسگزار پيامبر معظم‏ صلى الله عليه و آله بوده كه بار سنگين ختم رسالت را بر دوش كشيده است.

از آنجا كه دستور ابلاغ غدير در گونه ‏اى خاص و سنگين با خطاب «يا اَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما اُنْزِلَ اِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ»، و با تأكيد «واِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ»، و با خوف و رجاء «وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النّاسِ» نازل شده بود، تشكرنامه پرمعنايى از سوى پروردگار غدير براى مبلغ اعظم آن فرستاده شد، و از آن همه تلاش و فداكارى و تسليم محض در برابر فرمان الهى تقدير شد.

جبرئيل نازل شد و آيه سوم سوره قلم را آورد: «وَ اِنَّ لَكَ لأََجْراً غَيْرَ مَمْنُونٍ»: «براى تو اجرى بى ‏منت خواهد بود»، و اين به معناى عظمت كارى بود كه جز پيامبر صلى الله عليه و آله كسى را ياراى بر دوش كشيدن آن نبود، و در دلسوزانه ‏ترين شكل به اجرا در آمده بود.

در نگاهى ديگر اين سپاس اعلام رضايت خداوند از كيفيت عمل به آيه «يا اَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ...» بود، و امضاى برنامه‏ اى بود كه مجرى فرامين الهى در غدير به اجرا درآورد.[۱۸]

و اما برنامه دوم پيام خاص الهى پس از خطابه غدير بود. اكنون نوبت آن بود كه مُهر قبولى پروردگار درباره غدير، جلوه خود را در ارتباط مردم با خداوند نشان دهد، بدين معنى كه اگر خداى غدير خطابه پيامبر صلى الله عليه و آله در غدير را امضا كرده، روزى هم براى بازخواست اين تأييد الهى وجود خواهد داشت.

اين پيام يكى از پيش بينى ‏هاى جالب غدير بود كه هدف از برنامه عظيم غدير را به مردم فهمانيد و مردم را با مجرد شنيدن خطابه رها نكرد.پس از خطابه، پيامبر صلى الله عليه و آله پيام خاص الهى را -  كه جبرئيل آورده بود -  به مردم ابلاغ كرد و چنين فرمود: اى مردم، خدا به من سلام رسانده مى‏ فرمايد: «امروز دين شما را كامل كردم ... و بعد از اين حكمى به شما نازل نمى‏ كنم. نماز و زكات و روزه و حج را بر شما نازل كردم و اين ولايت پنجمى است، و آن چهار حكم را بدون ولايت قبول نمى ‏نمايم».

پيش ‏بينى چنين بود كه اين پيام در متن خطبه نباشد و به طور جداگانه و به عنوان تفسير «الْيَوْمَ اَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ ...» پس از ختم كلام در خطابه ارائه گردد، تا به طور جداگانه در خاطره ‏ها بماند.[۱۹] برنامه سوم و چهارم، ظهور جبرئیل در غدير و ماجراى سنگ آسمانى بر دشمن غدير حارث فهرى بود.

اولين كتاب در ثبت خطبه غدير[۲۰]

 چهار كتاب را بايد به عنوان اولين كتاب ‏هايى نام برد كه غدير را ثبت كرده ‏اند. اما اولين كتابى كه در مورد خطبه غدير تألیف شده كتابى به نام «خطبة النبى ‏صلى الله عليه و آله يوم الغدير»، از عالم بزرگ ادبيات عرب خليل بن احمد فراهيدى (م ۱۷۵ ق) است؛ كه خطبه مفصل پيامبر صلى الله عليه و آله در غدير را در آن آورده است. گر چه اين كتاب امروزه مفقود است، ولى نام و خصوصيات آن ثبت شده است.[۲۱]

برنامه ‏ريزى براى خطبه غدير[۲۲]

مقارن ظهر، انتظار مردم به پايان رسيد و منادىِ حضرت نداى نماز جماعت داد. پس از بيرون آمدن مردم از خيمه ‏ها و آمادگى صف‏ ها براى نماز، پيامبر صلى الله عليه و آله از خيمه خود بيرون آمدند و نماز را به جماعت خواندند.

بعد از آن مردم ناظر بودند كه پيامبر صلى الله عليه و آله بر فراز آن منبر ايستادند و اميرالمؤمنين‏ عليه السلام را فرا خواندند و به او دستور دادند بالاى منبر بيايد و در سمت راستش بايستد.

قبل از شروع خطبه، امیرالمؤمنین‏ علیه السلام يک پله پائين ‏تر بر فراز منبر در طرف راست حضرت ايستاده بودند و دست پيامبر صلى الله عليه و آله بر شانه آن حضرت بود. 

سپس حضرت نگاهى به راست و چپ جمعيت نموده و منتظر شد تا مردم كاملاً جمع شوند. زنان نيز در قسمتى از مجلس نشستند كه پيامبر صلى الله عليه و آله را به خوبى مى‏ ديدند. 

پس از آماده شدن مردم، پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه و آله سخنرانىِ تاريخى و آخرين خطابه رسمى خود را براى جهانيان آغاز كردند. با در نظر گرفتن اين شكل خاص از منبر و سخنرانى، كه دو نفر بر فراز منبر در حالت قيام ديده مى‏ شوند و بيش از صد و بيست هزار نفر اين منظره بديع را مى‏ نگرند، به استقبالِ سخنانِ حضرت خواهيم رفت.

يادآور مى‏ شود كه اجتماع ۱۲۰۰۰۰ نفر براى يک سخنرانى و در مقابل يک خطيب كه همه شخص او را ببينند در دنياى امروز هم مسئله غير عادى است، تا چه رسد به عصر بعثت كه در گذشته شش هزار ساله انبيا تا آن روز هرگز چنين مجلس عظيمى براى سخنرانى تشكيل نشده بود.

بيان و تفسير خطبه غدير[۲۳]

تمام همت يک پيامبر كشاندن مردم از بيراهه ‏هاى دور و نزديک به سوى صراط مستقيم است. معرفى اين راه و محدوده‏ هاى آن وظايفى است كه انبياء و اوصياء عليهم السلام به ثمر مى ‏رسانند.

يک گونه متفاوت از بلاغ و ابلاغ در خطبه غدير، چنان نهيبى بر مردم در شناخت صراط مستقيم زد كه تا ابد كسى قادر به آوردن نظير آن نخواهد بود.

پيامبر صلى الله عليه و آله با يک جمله كوتاه اذهان مردم را متوجه سوره ‏اى از قرآن نمود كه همه مردم روزانه حداقل ده بار آن را در نمازهاى خود مى‏ خوانند، و آن سوره حمد بود كه نماز بدون آن شكل نمى ‏گيرد. در اين سوره همه مردم از پروردگارشان درخواست هدايت به راه راست را مى‏ نمايند و مى ‏گويند: «اِهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيمَ».

اكنون سؤال اين است كه آيا درخواست كننده اين حاجت نبايد بداند كه اين صراط مستقيم كدام است؟ آيا «اَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ» كيانند، و منظور از «مَغْضُوب عَلَيْهِمْ» چه كسانى هستند و «ضالّين» كدامند؟

بنابر اين سخنى كه پيامبر صلى الله عليه و آله بايد با مقدمات بسيارى مردم را براى درک آن آماده مى‏ كرد، با يک اشاره به سوره حمد به هدف زد؛ و همه را متوجه كرد كه اگر روزانه ده بار از خداوند هدايت به راه راست را التماس مى‏ كنيد اين صراط مستقيم منم و پس از من امامان هستند.

حضرت پس از قرائت كامل سوره حمد فرمود: «فِىَّ نَزَلَتْ وَ فيهِمْ وَ اللَّهِ نَزَلَتْ، وَ لَهُمْ عَمَّتْ، وَ اِيّاهُمْ خَصَّتْ»: اين سوره درباره من نازل شده، و به خدا قسم درباره امامان نازل شده است.

به طور عموم شامل آنان است و به طور خاص درباره آنان است.اين سياق از كلام يكى از بليغ‏ ترين شكل‏ هاى ابلاغ در فصيح‏ ترين و بديع ‏ترين گونه آن بود، كه در خطابه غدير به نمايش گذاشته شد.

بيعت، طرحى نو در خطابه[۲۴]

در خطبه غدير، همه مردم هنوز از هضم يک مرحله از فرازهاى غير عادى خطبه غدير عبور نمى ‏كردند كه با مطلب تازه ‏ترى رو به رو مى‏ شدند.

گاهى به نظر مى‏ رسد كه شايد بسيارى از مخاطبين غدير فقط مى‏ شنيدند و به خاطر مى‏ سپردند، و تجزيه و تحليل مطالب را به فرصتى ديگر موكول مى ‏كردند!

در نظر بگيريد كه پيامبرى مى ‏خواست در آخرين ماه ‏هاى عمر خود همه قوانين باقى مانده اسلام را يک جا به مسلمين بياموزد، در حالى كه تا آن روز براى تعليم يک دهم آن هم فرصت نيافته بود.

چگونه چنين كارى ممكن بود؟ اوج بلاغت و سخنورى آنجا خود را نشان داد كه اين هدف مى‏ خواست در خطبه‏ اى يک ساعته انجام شود.

عجيب‏ تر آن بود كه كارى به اين عظمت فقط با يک جمله كوتاه در بليغ ‏ترين نوع خود فيصله يافت و همه حلال ها و حرام ‏ها تا روز قيامت تبيين گرديد.

اين يک اقدام بى ‏نظير در خطابه غدير بود كه تا امروز هر شنونده ‏اى را به حيرت واداشته است.

پيامبر صلى الله عليه و آله در اين باره با اشاره به كثرت حلال و حرام، و عدم امكان بيان همه آنها به صورت يكجا، اعلام كرد كه وقتى از شما براى دوازده امام بعد از خود -كه امامتشان تا روز قيامت است-  بيعت بگيرم، در واقع همه احكام الهى را براى شما گفته ‏ام، و شما را در هر عصر و زمانى به مبلّغينى سپرده‏ ام كه همانند من هستند و هر چه بگويند سخن من است. بنابراين در هيچ زمانى احدى نخواهد ماند كه از قوانين دينش بى‏خبر بماند.

پايه‏ هاى اعتقادى خطبه غدير درباره ولايت[۲۵]

در يک جمع ‏بندى، بنيان‏ هاى اساسى ولايت در خطبه غدير، به گونه‏ اى بنا نهاده شده كه درجات و جايگاه هر يک از آنها در اعتقاد معين باشد.

اين پايه‏ هاى عقيده كه از متن خطبه استخراج شده، به شرح زير است:

۱. مقام و منزلت پيامبر صلى الله عليه و آله.

۲. امامت و ولايت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام.

۳. فضائل اميرالمؤمنين ‏عليه السلام.

۴. ولايت و امامت ائمه اطهار عليهم السلام.

۵ . ولايت و امامت حضرت مهدى ‏عليه السلام.

۶ . ارتباط ولايت با حب و بغض.

۷. شيعيان و محبين اهل‏ بيت ‏عليهم السلام.

۸ . دشمنان و مبغضين اهل ‏بيت‏ عليهم السلام.

۹. معرفى امامان ضلالت و گمراهى.

پیش بینی‏ هاى بعد از خطبه غدير[۲۶]

پس از اتمام خطبه غدير، يک تدارک همه جانبه براى بعد از خطبه به صورت برنامه سه روزه، بى ‏نظيرترين طراحى براى پس برنامه‏ هاى يک سخنرانى را به نمايش گذاشت؛ به گونه‏ اى كه مخاطب خود را تا بيش از هفتاد ساعت از پايان آن با خود همراه كرد.

جالب‏ تر از آن گونه ‏هاى مختلف تبليغى اين برنامه ‏ها بود كه هر يک از مخاطبين را با زاويه جديدى از اهداف غدير آشنا مى‏ كرد؛ و در واقع هر يک از آنها مكمل خطابه غدير بود.

اين بدان معنا بود كه خطيب اعظم «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ ...» نه تنها راضى نمى ‏شود مخاطبين حاضر و غايبش با كوچک ترين ابهامى از برابر منبر او برخيزند، بلكه مى‏ خواهد درک كامل و تفاهم تمام عيارى از اهداف بلند مدت خود ارائه دهد؛ تا هم راه سوء استفاده را مسدود نمايد و هم راه تشكيک را ببندد.

از سوى ديگر ارائه كامل‏ ترين شكل ممكن از يک سخنرانى بود كه مخاطبين را اشباع تمام عيار مى‏ نمود، و آنان را با جزئيات و ظرائفِ اهدافى كه از اين خطابه در نظر بود آشنا مى ‏كرد.

در نگاهى ديگر، اگر همه آن مفاهيم در خطبه گنجانده مى ‏شد مخاطبين را خسته مى‏ كرد و شايد از حوصله آنان خارج بود. اما وقتى تعدادى از مفاهيم در قالب‏ هاى غير خطابه ارائه مى‏ گرديد، در كنار خطبه صورت كاملى به خود مى‏ گرفت.

از زاويه ‏اى ديگر اهداف و مفاهيمى وجود دارد كه تفهيم آن به صورت عملى زيباتر و دلنشين‏ تر است، تا آنكه به صورت گفتار مطرح شود. در غدير مفاهيمى براى بعد از خطابه در نظر گرفته شد كه مطرح كردن آنها به صورت غير گفتارى آسان‏ تر و روح نوازتر و در قلوب جايگزين‏ تر مى ‏شد و پذيرش و هضم آن نيز آسان‏تر بود.

برنامه ‏هاى بعد از خطابه در چهار صورت طراحى شد: جلوه دادن عملى مفاهيم خطبه، تكميل مفاهيم آن، نشان دادن امضاى الهى بر كل خطبه، و باقى گذاشتن اسنادى ماندگار از آن خطابه تاريخى.

اين ابعاد چهارگانه مجموعه ‏اى بود كه به صورت ضميمه خطابه غدير تأثير عجيبى در ماندگارى و حفظ آن در خاطره‏ ها داشت و باعث انتشار عجيب خبر غدير در كوتاه ‏ترين زمان ممكن شد، كه در پايان همين بخش به تفصيل آن خواهيم پرداخت.

 تبليغ غدير با استناد به خطبه غدير[۲۷]

يكى از موضوعاتى كه در تأليف يا ساير فعاليت‏ هاى فرهنگى غدير بسيار اهميت دارد خطبه غدير است.

تبليغ غدير با استناد به ركن اصلى آن كه خطابه يک ساعته پيامبر صلى الله عليه و آله است، از روش‏هايى است كه در تبليغ غدير توسط معصومين ‏عليهم السلام موارد متعددى دارد.

از متن خطبه هم اكثراً استناد به جمله «مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ» است كه قُلّه و اوج كلام و پيام اصلى غدير است. در واقع استدلال به لُبِّ غدير و هدف اصلى آن و تابلوى بلندش يكى از روش ‏هايى است كه در اتمام حجت‏ هاى مربوط به غدير جلب توجه مى‏ كند.

شايد بتوان گفت: چون اين جمله غدير بين همه مسلّم است و هر كس هر اندازه از غدير را انكار كرده حداقل اين جمله را پذيرفته، لذا استناد به جمله مزبور در احتجاج‏ ها بسيار به چشم مى ‏خورد.

در مورد خطبه پيامبر صلى الله عليه و آله در غدير تحقيقاتى از قبيل ترجمه خطبه، شرح و تفسير خطبه، شاهد آوردن براى فرازهاى خطبه از آيات و روايات، بررسى مدارک و مصادر و نسخه ‏هاى خطبه انجام شده است. ذيلاً سه مورد از موارد استناد به خطبه غدير را مى‏ آوريم:

۱. استناد به خطابه غدير هفت روز پس از پيامبر صلى الله عليه و آله تشريح كيفيت خطابه غدير در مقام تبليغ آن، حاكى از مراسم و برنامه مفصل و حساب شده‏اى است كه براى اين امر مهم تدارک ديده شده بود. اين برخورد در دفاع از غدير به مخاطب مى‏ فهماند كه هيچ كس با چنين امر عظيمى نمى ‏تواند به مبارزه برخيزد و در صدد محو آن از صفحات تاريخ اسلام باشد.

هفت روز پس از رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله، اميرالمؤمنين‏ عليه السلام رو در روى غاصبين خلافت در مسجد اولين اتمام حجت خود را با مطرح كردن خطابه غدير و بيان جزئيات آن آغاز كرد و فرمود:خداوند تعالى مرا به وصايت پيامبر صلى الله عليه و آله اختصاص داد و به خلافت او در امتش برگزيد ... .

پيامبر صلى الله عليه و آله به حجةالوداع رفت و سپس به غدير خم آمد. در آنجا شبيه منبرى براى او ساخته شد و بر فراز آن رفت و بازوى مرا گرفت و بلند كرد به حدى كه سفيدى زير بغلش ديده شد و در آن مجلس با صداى بلند فرمود: مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ، اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ وَ عادِ مَن عاداهُ.[۲۸]

۲. نشر متن كامل خطابه غدير صد سال پس از واقعه خفقان سقيفه و بنى ‏اميه اين آرزو را بر دل دوستان غدير گذاشت كه جزئيات مفصل ماجرا را از لبان مبارک امام معصوم بشنوند. با انقراض بنى‏ اميه و قبل از تسلط بنى‏ عباس، فرصت مناسبى بود تا امام پنجم غدير براى اولين بار جزئياتى از محل خطابه و كيفيت آماده ‏سازى آن را بازگو كند و متن كامل خطبه را در اختيار دوستداران غدير قرار دهد.

اين يعنى به ما بفهماند كه واقعه‏ اى در سه روز با خطابه ‏اى به طول بيش از يک ساعت، چه نعمت عظيمى در تاريخ اعتقادى ماست كه تا قيامت موظف به نشر و ابلاغ آن به نسل‏ هاى بعد هستيم.امام باقر عليه السلام در شرح مفصلى از ماجراى غدير، ساخت منبر غدير را اين گونه شرح داد:

پيامبر صلى الله عليه و آله از جاده اصلى به سمت مسجد غدير آمد كه در آنجا درختانى بود. حضرت دستور داد زير آن درختان پاكسازى شود و سنگ‏ هايى را شبيه منبر روى هم بچينند تا در حال خطابه مشرف بر مردم باشد.آنگاه مردم از هر سو در برابر منبر جمع شدند و پيامبر صلى الله عليه و آله بر فراز آن سنگ‏ ها ايستاد و خطابه را چنين آغاز كرد: «الحَمدُ للَّهِ الَّذى عَلا فى تَوَحُّدِهِ وَ دَنا فى تَفَرُّدِهِ وَ جَلَّ فى سُلطانِهِ...».[۲۹]

۳. شرح كيفيت خطابه غدير دويست سال پس از ماجرابا جنايات سقيفه، امامان غدير كِى مى‏ توانستند روز غدير را به زيارت صاحب غدير اختصاص دهند، تا چه رسد به اينكه زيارتنامه غديرى به مردم بياموزند؟ در جايى كه خفقان بنى ‏عباس به اوج خود رسيده و متوكل‏ ها دشمنى خود را با صاحب غدير علنى كرده ‏اند؛ و اينک دهمين امام غدير را از مدينه به سامرا تبعيد كرده ‏اند.

موقعيت بسيار حساسى بود كه امام على النقى‏ عليه السلام در سالى كه معتصم عباسى آن حضرت را از مدينه به سامرا تبعيد كرد، در روز عيد غدير بتواند به کوفه بيايد.

سپس در نجف اميرالمؤمنين ‏عليه السلام را زيارت كند و زيارتنامه مفصلى كه يک دور كامل اعتقادى درباره فرهنگ غدير است بخواند و ماجراى غدير را ضمن آن به ما بياموزد و خطاب به جدش اميرالمؤمنين‏ عليه السلام بفرمايد:

من شهادت مى ‏دهم كه پيامبر صلى الله عليه و آله آنچه درباره تو از سوى خدا نازل شده بود ابلاغ كرد و امر خدا را امتثال نمود و اطاعت و ولايت تو را بر امتش واجب كرد و براى تو از آنان بیعت گرفت و تو را صاحب اختيار مؤمنين قرار داد، همان گونه كه خداوند اين مقام را براى تو قرار داد. سپس خدا را بر اين مطلب شاهد گرفت و فرمود: آيا فرمان الهى را به شما رساندم؟ گفتند: آرى رساندى.

فرمود: خدايا شاهد باش و تو براى شاهد بودن و قضاوت بين بندگان كافى هستى. من شهادت مى‏ دهم كه خداوند به پيامبر صلى الله عليه و آله دستور داد تا صاحب اختيارىِ تو را بر امت علناً اعلام كند تا مقام شامخ تو را بلندتر نمايد و برهان و دليل تو را اعلان نمايد و سخنان باطل را خط بطلان كشد و عذرها را قطع نمايد.آنگاه كه پيامبر صلى الله عليه و آله از فتنه فاسقين نگران شد و تقيه از منافقين را مطرح نمود، پروردگار جهان بر او وحى فرستاد كه «يا اَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغ ما اُنزِلَ اِلَيكَ مِن رَبِّكَ وَ اِن لَم تَفعَل فَما بَلَّغتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعصِمُكَ مِنَ النّاسِ».

اين بود كه آن حضرت سنگينى سفر را بر خود هموار نمود و در شدت گرماى ظهر بپاخاست و خطبه ‏اى ايراد كرد و شنوانيد و ندا كرد و رسانيد.

سپس از همه آنان پرسيد: آيا رسانيدم؟ گفتند: آرى به خدا قسم. عرض كرد: خدايا شاهد باش. سپس پرسيد: آيا من نسبت به مؤمنين از خودشان صاحب اختيارتر نبوده ‏ام؟ گفتند: آرى. پس دست تو را گرفت و فرمود: مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ، اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ وَ عادِ مَن عاداهُ وَ انصُر مَن نَصَرَهُ وَ اخذُل مَن خَذَلَهُ.[۳۰]

ولى به آنچه خداوند درباره تو بر پيامبرش نازل كرد جز عده كمى ایمان نياوردند؛ و اكثرشان جز زيان كارى چيزى به دست نياوردند ... .[۳۱]

۴. استفاده از انواع ابزارهاى فرهنگ ‏سازى براى غدير يكى از پيش بينى‏ هاى عجيب براى آينده غدير، فرهنگ ‏سازى آن با انواع اتمام حجت است بر مخاطبين متفاوتى كه براى آن فرض مى‏ شود، كه در اين فراز خطابه غدير آمده است:

فَاعلَموا مَعاشِرَ النّاسِ ذلِكَ فيهِ وَ افهَموهُ، وَ اعلَموا اَنَّ اللَّهَ قَد نَصَبَهُ لَكُم وَلِيّاً وَ اِماماً فَرَضَ طاعَتَهُ عَلَى المُهاجِرينَ وَ الاَنصارِ وَ عَلَى التّابِعينَ لَهُم بِاِحسانٍ، وَ عَلَى البادى وَ الحاضِرِ، وَ عَلَى العَجَمِىِّ وَ العَرَبِىِّ، وَ الحُرِّ وَ المَملُوكِ وَ الصَّغيرِ وَ الكَبيرِ، وَ عَلَى الاَبيَضِ وَ الاَسوَدِ، وَ عَلى كُلِّ مُوَحِّدٍ ماضٍ حُكمُهُ، جازٍ قَولُهُ، نافِذٌ اَمرُهُ[۳۲]:

اى مردم، اين مطلب را درباره او بدانيد و بفهميد، و بدانيد كه خداوند او را براى شما صاحب اختيار و امامى قرار داده كه اطاعتش را واجب نموده بر مهاجرين و انصار و بر تابعين آنان به نيكى، و بر روستايى و شهرى، و بر عجمی و عربی، و بر آزاد و بنده، و بر بزرگ و كوچک، و بر سفيد و سياه.

بر هر يكتا پرستى حكم او اجرا شونده و كلام او مورد عمل و امر او نافذ است.در اين خطاب در درجه اول بين زن و مرد در پيام غدير فرقى گذاشته نشده لزوم ابلاغ آن براى همه يكسان است.در درجه دوم پيامبر صلى الله عليه و آله از اولين شنوندگان غدير كه صحابه و تابعين اطراف خودش بودند آغاز كرده و سپس آن را در وسيع‏ ترين دايره ممكن گسترش داده است. در درجه سوم ابعاد اين گستردگى درباره غدير چنين بيان شده است:

از يک سو بين روستائيان و شهرنشينان هيچ تفاوتى قائل نشده و همه در برابر غدير يكسانند. از سوى ديگر عرب و غير عرب -  اهل هر زبانى كه باشند -  براى غدير قابل تفاوت نيست.

در نگاه ديگر غلامان و كنيزان با صاحبان آنها هيچ فرقى در پذيرش و اداى وظيفه نسبت به غدير ندارند. از جهتى ديگر كودكان و نوجوانان و جوانان و ميانسالان و بزرگسالان و پيران در پيشگاه غدير به تناسب ظرفيت و قدرت و درک خود موظفند. از جنبه‏ اى ديگر سفیدپوست و سیاه‏پوست و سرخ‏پوست و زردپوست همه بايد غديرى باشند و از هيچ كدام آنان عذرى درباره غدير پذيرفته نيست.

با توجه به اين گستردگى مخاطبانِ غدير كه پيامبر صلى الله عليه و آله با تصريح خاص همه آنان را در خطابه خود نام برده، واضح است كه براى اهل هر زبانى با ادبيات آنان، و براى سطح فرهنگ‏ هاى متفاوت مردم با لسان خودشان، و براى سنين مختلف عمر انسان‏ ها مناسب با درک مقبول آنان، بايد براى غدير فرهنگ‏ سازى كرد و از ابزارهاى تبليغى مناسب هر يک از موقعيت ‏ها معقول ‏ترين استفاده را برد.

تحقيق در خطبه غدير[۳۳]

از جمله موضوعاتى كه درباره غدير بايد مورد تحقيق و تأليف قرارگيرد و هنوز جاى آنها خالى است تحقيق در مورد متن‏ شناسى و مقابله، ويرايش، ترجمه، شرح، تفسير خطبه پيامبر صلى الله عليه و آله در غدير و نيز كتب مربوط به غدير، شاهد آوردن براى فرازهاى خطبه از آيات و روايات، بررسى مدارک و منابع و نسخه‏ هاى خطبه، جمع آورى عبارات مختلف جمله «من كنت مولاه...» است.

تحليل مراحل خطبه غدير[۳۴]

يكى از مهم‏ترين ابعاد غدير تحليل و واكاوى بخش بخش ماجراى غدير است. اين روش به خصوص در مورد خطبه غدير بسيار مهم است و دريچه‏ هاى اعتقادى و تاريخى جديدى را براى هر كسى باز مى‏ كند و حقايق شگرفى را معلوم مى‏ سازد. تحليل مراسم و خطبه غدير را مى‏ توان اين گونه بيان نمود:

۱. ايستادن پيامبر صلى الله عليه و آله بر فراز منبر پس از نداى عمومى پيامبر صلى الله عليه و آله براى اجتماع صد و بيست هزار نفرى مسلمانان و اقامه نماز ظهر به جماعت، همه منتظر برنامه بعدى بودند.سومين مرحله قرار گرفتن بر فراز منبر بود كه به گونه ‏اى استثنائى انجام شد. پيامبر صلى الله عليه و آله برخاست و به سمت منبر رفت و قدم بر پله‏ هاى آن گذاشت و تا آخرين نقطه بالا رفت و بر فراز آن ايستاد. مردم كه منتظر نشستن آن حضرت بر فراز منبر بودند، با تعجب از ايستادن آن حضرت بر بلنداى منبر متوجه گونه ‏اى فوق العاده از سخنرانى شدند كه در شرف وقوع بود.

۲. على ‏عليه السلام بر فراز منبر مرحله چهارم آن بود كه در برابر چشمان متعجب مردم -  كه اكنون با دقت خاصى منبر را زير نظر داشتند -  پيامبر صلى الله عليه و آله اميرالمؤمنين‏ عليه السلام را فراخواند تا بالاى منبر بيايد. مردم شاهد بودند كه على ‏عليه السلام به دنبال پيامبر صلى الله عليه و آله از منبر بالا رفت و در سمت راست پيامبر صلى الله عليه و آله يک پله پايين‏ تر ايستاد، در حالى كه احتراماً كمى متمايل به سمت آن حضرت بود.در حالى كه ايستادن دو نفر بر فراز منبر براى مردم سؤال برانگيز شده بود، مرحله پنجم آن برنامه عملى شد و پيامبر صلى الله عليه و آله دست مبارک را بر شانه على‏ عليه السلام گذاشت، تا توجه مردم كاملاً به سوى منبر و منظره بديعى كه ايجاد شده بود جلب شود.[۳۵]

۳. آغاز سخنرانى تاريخى غدير اكنون غدير براى اولين بار شاهد اجتماع عظيم بشرى در برابر منبرى از سنگ بود، در حالى كه دو نفر بر فراز آن در مقابل جمعيت ايستاده بودند.

همه در سكوتى ابهت انگيز چشم به لبانى دوخته بودند كه بزرگ‏ترين پيام الهى را براى بشريت با فصيح ‏ترين لسان آماده بازگويى داشت.در انتظار آغاز سخن، نفس‏ها در سينه ‏ها حبس شده بود تا خاتم انبیاء صلى الله عليه و آله سخنرانى تاريخى و آخرين و بلندترين خطابه رسمى خود را براى جهانيان آغاز كند.

پیامبر صلی الله علیه و آله با نام مبارک خداوند تعالى سخنرانى تاريخى خود را آغاز كرد، كه بيش از يک ساعت به طول انجاميد. اين خطابه بلند كه آميخته با بيش از ۱۰۰ آيه قرآن بود طى يازده مرحله حساب شده، اهداف و پيام ‏هاى خود را مطرح كرد و به تبيين آنها پرداخت؛ و در همه مراحل انتقال از مطلبى به موضوع ديگر در فصيح ‏ترين و دقيق‏ ترين گونه خود انجام گرفت.

بر هر شيعه بلكه مسلمان واجب است كه از فراسوى چهارده قرن، به همان عظمت و ابهت خود را در برابر منبر غدير احساس كند كه حاضرين در برابر آن خطيب معظَّم چشم و گوش خود را به خطابه آسمانى او سپرده بودند. سخنرانى غدير را در گونه‏ اى استثنائى و فوق ‏العاده بنگرد، و عظمت جلوه‏گر شده در خطابه غدير را ارج نهد.

همچنين بر خود واجب بداند كه با تحليل مرحله به مرحله كلام ختم نبوت كه «اِنْ هُوَ اِلاّ وَحْىٌ يُوحى» است، قلب و فكر و روح خود را با انوار متشعشع از فراز منبر غدير منوَّر سازد.

تدابير امنيتى خطبه غدير[۳۶]

هر اندازه مراسمى گسترده‏ تر و داراى اهداف مهم‏ترى باشد نياز به تدابير امنيتى بيشترى دارد. اين نياز آنگاه بيشتر احساس مى‏ گردد كه شركت كنندگان در مراسم از قشرهاى مختلف مردم با درجاتى متفاوت از نظر ایمان و فرهنگ و مليت باشند.

اوج اين نياز زمانى است كه مجرى برنامه يقين داشته باشد عده ‏اى توطئه‏ گر در ميان شركت كنندگان حضور دارند؛ و اكثر آنان افرادى بى‏ پروا و بى‏ حيا با دل‏ هايى پر از كينه، هيچ فرصتى را براى بر هم زدن مراسم از دست نخواهند داد.

در مراسم غدير گروهى از سردمداران نفاق با اطمينان از نزديكى رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله در فكر نقشه‏ هايى براى روزهاى پس از وفات آن حضرت بودند. اين گروه با توطئه‏ ها و دسيسه‏ هاى گوناگون، عده ‏اى از مردم ضعيف الايمان را با خود همراه مى‏ كردند.

اينان از هيچ اقدامى بر ضد برنامه ‏هاى پيامبر صلى الله عليه و آله كوتاهى نمى‏ كردند، و از كارشكنى گرفته تا طرح نقشه‏ هاى پيچيده در مقابله با برنامه‏ هاى غدير همفكرى مى‏ كردند و بدون اتلاف وقت وارد عمل مى‏ شدند.

نمونه بارز آن نقشه قتل پيامبر صلى الله عليه و آله بود كه براى راه بازگشت از غدير تا مدينه در كوه «هَرشی» طراحى كردند، اما با اطلاع و اقدام به موقع پيامبر صلى الله عليه و آله خنثى شد.

پس از آن هم نقشه قتل على‏ عليه السلام را طراحى كردند كه با اقدام سريع پيامبر صلى الله عليه و آله در سايه خبر خداوند خنثى شد. از جهتى ديگر تمام نگرانى پيامبر صلى الله عليه و آله از همين گروه بود و در متن خطابه نيز به حضور آنان و توطئه ‏هايشان تصريح كرد، و به خاطر همانان بود كه از خداوند تقاضاى حفظ نمود.

پانویس

  1. سخنرانى استثنائى غدير: ص ۳۶-۴۲.
  2. بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۹۹ و ج ۳۷ ص ۲۰۴.
  3. بحار الانوار: ج ۲۱ ص ۳۸۷ و ج ۳۷ ص ۱۷۳ ،۲۰۳ ،۲۰۴ و ج ۹۸ ص ۲۹۸. عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۵۰ ،۶۰ ،۷۵ ۷۹ ،۸۰ ،۳۰۱.
  4. بحار الانوار: ج ۲۱ ص ۳۸۷ و ج ۳۷ ص۱۴۹ ،۱۶۸ ،۱۷۳ ،۲۰۳ ،۲۰۴ و ج ۹۸ ص ۲۹۸. عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۵۰ ،۶۰ ،۷۵ ۷۹ ،۸۰، ۱۰۶ ،۳۰۱.
  5. سخنرانى استثنائى غدير: ص ۵۲ .
  6. اسرار غدير: ص ۱۹۴. سخنرانى استثنائى غدير: ص ۶۶ .
  7. غدير در قرآن: ج ۲ ص۱۱ _۱۴ ،۱۷ ،۳۵. واقعه قرآنى غدير: ص ۷۹.
  8. بحار الانوار: ج ۸۹ ص ۲۷ ج ۲۹.
  9. بحار الانوار: ج ۸۹ ص ۸۵ ج ۱۸.
  10. بحار الانوار: ج ۸۹ ص ۸۷.
  11. سخنرانى استثنائى غدير: ص ۵۷ .
  12. وقايع هفته غدير(يونسيان) : ص۲۲- ۳۲.
  13. تبليغ غدير در سيره معصومين‏ عليهم السلام: ص ۱۷۸.
  14. بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۲۰۱  - ۲۰۷. اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۱۴ و ج ۳ ص ۵۵۸ .
  15. واقعه قرآنى غدير: ص ۸۴ .
  16. سخنرانى استثنائى غدير: ص ۵۱ .
  17. سخنرانى استثنائى غدير: ص ۸۵  -۸۸ .
  18. تفسير فرات: ص ۴۹۵.
  19. عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۱۳۷.
  20. غدير در آئينه كتاب: ص ۱۲.
  21. الذريعة: ج ۵ ص ۱۰۱ ش ۴۱۸.
  22. اسرار غدير: ص ۴۹.
  23. سخنرانى استثنائى غدير: ص ۵۹ .
  24. سخنرانى استثنائى غدير: ص ۶۱ .
  25. سخنرانى استثنائى غدير: ص ۶۷
  26. سخنرانى استثنائى غدير: ص ۷۳.
  27. غدير در آئينه كتاب: ص ۲۹. تبليغ غدير در سيره معصومين‏ عليهم السلام: ص ۸۰ - ۸۳، ۸۹، ۹۰، ۱۱۸، ۱۱۹، ۲۰۴، ۲۰۵.
  28. روضه كافى: ص ۲۷. اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۸ ح ۷۲.
  29. احتجاج: ج ۱ ص ۶۶ . بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۲۰۱ ح ۸۶ .
  30. مصباح المتهجد: ص ۶۹۱ . بحار الانوار: ج ۹۷ ص ۳۶۰.
  31. مصباح المتهجد: ص ۶۹۱ . بحار الانوار: ج ۹۷ ص ۳۶۰.
  32. خطبه غدير: بخش سوم.
  33. چهارده قرن با غدير: ص ۱۵۳ - ۱۵۷.
  34. سخنرانى استثنائى غدير: ص ۴۳،۴۲.
  35. بحار الانوار: ج ۲۱ ص ۳۸۷ و ج ۳۷ ص ۲۰۹. عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۳۰۲،۳۰۱،۹۷،۴۴.
  36. سخنرانى استثنائى غدير: ص ۲۹ - ۳۴.