اسماعیل بن علی سمّان رازی (ابوسعد، ابن سمّان)
ابوسعد اسماعیل بن علی بن حسین بن زنجویه سمان رازی،[۱] مشهور به ابن سمان و ابن زنجویه، از محدثان، فقیهان، متکلمان، مفسران و ادیبان برجسته شهر ری در سده چهارم و پنجم هجری قمری بود. وی در حدود سال ۳۷۰ هجری قمری متولد شد و در سال ۴۴۵ هجری قمری در همان شهر درگذشت. او شخصیتی جامع در علوم گوناگون همچون حدیث، فقه، کلام، تفسیر، ادب، وعظ، قرائات، علم انساب، رجال، حساب و فرائض (ارث) بود.[۲]
| اطلاعات فردی | |
|---|---|
| نام کامل | ابوسعد اسماعیل بن علی بن حسین بن زنجویه سمّان رازی |
| سرشناسی | محدث، فقیه، متکلم، مفسر، ادیب |
| تولد | حدود ۳۷۰ هجری قمری، شهر ری |
| وفات | ۴۴۵ هجری قمری، شهر ری |
| محل دفن | جبل طبرک، شهر ری، کنار محمد بن حسن شیبانی |
| خویشان سرشناس | طاهر بن حسین (برادرزاده و راوی برخی آثار) |
| اطلاعات علمی | |
| استادان | ابوالحسن احمد بن ابراهیم بن فراس عنقسی، ابوطاهر بن مخلص، ابومحمد بن نحاس مصری و… (تا حدود ۴۰۰۰ استاد) |
| شاگردان | ابوبکر خطیب بغدادی، عبدالله بن عزیز کتانی و… (تا حدود ۳۰۰۰ شاگرد) |
| مذهب | حنفی معتزلی |
| اطلاعات فرهنگی | |
| زمینه فعالیت | تدریس، تألیف، نقل روایت، وعظ، مناظره |
| علت شهرت | تألیفات علمی، تربیت شاگردان و سفرهای علمی |
زندگینامه
اسماعیل بن علی سمان در جستجوی دانش سفرهای علمی بسیاری به مناطق مختلفی چون ایران، عراق، حجاز، شام، مصر و مغرب انجام داد. او از محضر اساتید مختلفی بهره برد که از جمله آنان میتوان به ابوالحسن احمد بن ابراهیم بن فِراس عنقسی مکی، ابوطاهر بن مخلص، ابومحمد بن نحاس مصری، محمد بن علی بن سقطی، عبدالرحمان بن محمد بن احمد بن فضاله، و عبدالرحمان بن ابی نصر تمیمی اشاره کرد.[۳] همچنین از ابوزکریا احمد بن محمد بن احمد صوفی نیشابوری معروف به ابن صائغ، ابومحمد ابراهیم بن خضر بن زکریا و ابوعلی حسن بن علی یمانی روایت نقل کرده است.[۴] شمار مشایخ او را میان ۳۶۰۰ تا ۴۰۰۰ نفر گفتهاند، اگرچه ذهبی این رقم را مبالغهآمیز دانسته و غیرممکن میداند.[۵] با این حال مسلم است که وی در راه تحصیل حدیث و دیدار علمای هر سرزمین کوشش بسیار داشت. رافعی قزوینی نیز به کتابی از او با نام «معجم الشیوخ» اشاره کرده است که در آن، نام ۱۴۳۰ تن از مشایخ خود را گرد آورده است.[۶]
وی شاگردان زیادی تربیت کرده است. از میان شاگردان او میتوان به ابوبکر خطیب بغدادی، عبدالله بن عزیز کتانی، ابوالحسن مطهر بن علی علوی، ابوعبدالله طاحونی، ابومحمد عبدالله بن عزیز نخشبی و ابوسعد اسماعیل بن احمد رازی اشاره کرد.[۷] ابن سینا نیز در مباحث فقهی با او مناظره و گفتگو داشته است.[۸] همچنین فقیه امامی ابومحمد عبدالرحمان بن احمد خزاعی، مشهور به مفید نیشابوری، آثار او را روایت کرده است.[۹]
شرححالنگاران اهل سنت، سمان را در فقه، پیرو مذهب حنفی و از نظر عقاید، معتزلی و حتی یکی از پیشوایان معتزله دانستهاند.[۱۰] او در فقه ابوحنیفه و اختلافات میان آن با فقه شافعی، فقه زیدیه، مکتب حسن بصری و دیدگاههای ابوهاشم معتزلی تسلط داشت.[۱۱] با این حال شماری از محققان و شرححالنگاران شیعه معاصر، با استناد به اثر او با عنوان «سفینة النجاة فی الائمة الهداة» که در باب امامت نگاشته، او را امامی مذهب دانستهاند.[۱۲] اسماعیل بن علی سمان، فردی ثقه، راستگو، پارسا، زاهد و پرهیزکار بود.[۱۳] او هرگز ازدواج نکرد و عمر خود را وقف تألیف، تدریس، روایت حدیث، ارشاد مردم، قرائت قرآن و عبادت نمود.[۱۴]
تألیفات
از آثار و تألیفات متعدد او، میتوان به این موارد اشاره کرد:
- «معجم الشیوخ»
- «سفینة النجاة»
- «البستان (در تفسیر قرآن در ده مجلد)»
- «الرشاد (در فقه)»
- «المدخل (در نحو)»
- «الریاض (در حدیث)»
- «کتاب الصلاة»
- «کتاب الحج»
- «المصباح (در عبادات)»
- «النور (در موعظه)»
- «المسلسلات»
- «الموافقة بین اهل البیت و الصحابة و ما رواه کل فریق فی حق الآخر»
- «معجم البلدان»
- «رسالهای در نفی قضا و قدر»
- «المجالس المائتین»
- «الداعی الی وداع الدنیا»
روایت حدیث غدیر[۱۵]
یکی از علما و بزرگان اهل سنت که حدیث غدیر را نقل کرده اسماعیل بن علی بن حسین سَمّان رازی، ابوسعد، ابن سمّان (م ۴۴۳ ق) است. محب الدین طبری در «الریاض النضرة» طی شش مورد حدیث غدیر را با اشاره به ماجرای غدیر و چهار مورد از عمر بن خطاب در زمان خلافتش نقل کرده است. یکی از این موارد در زمان عمر، قضاوت امیرالمؤمینن علیه السلام بین عمر و شخص دیگر است که در آخر حدیث غدیر را بیان کرده است و طبری آن را از ابن سمّان نقل کرده است.[۱۶]
رافعی و ذهبی و یافعی و سیوطی[۱۷]او را توثیق کرده و در علم حدیث متبحّر دانستهاند. کنانی او را توثیق کرده و متبحّر در علم حدیث و رجال و فقه و قرآن میداند و تألیفاتش را بسیار ستوده است. گفته میشود ابن سَمّان از سه هزار شیخ حدیث شنید.
منابع
پانویس
- ↑ طبقات المفسّرین، ج۱، ص۱۱۰
- ↑ سیر اعلام النبلاء، ج۱۸، ص۵۶.
- ↑ الانساب، ج۷، ص۲۱۰
- ↑ بغیه الطلب فی تاریخ حلب، ج۴، ص۱۷۰۷
- ↑ تذکرة الحفاظ، ج۳، ص۲۱۳.
- ↑ التدوین فی اخبار قزوین، ج۲، ص۲۹۹.
- ↑ الانساب، ج۷، ص۲۰۹
- ↑ وفیات الاعیان، ج۲، ص۱۵۸.
- ↑ موسوعة طبقات الفقهاء، ج۵، ص۷۲
- ↑ میزان الاعتدال، ص۲۳۹
- ↑ تاریخ مدینة دمشق، ج۹، ص۲۳.
- ↑ فهرست منتجبالدین، ص۳۳.
- ↑ لسان المیزان، ص۴۲۲.
- ↑ طبقات المفسّرین، ج۱، ص۱۱۱
- ↑ چکیده عبقات الانوار (حدیث غدیر): ص ۲۵۹.
- ↑ الریاض النضرة: ج ۲ ص۲۲۳–۲۲۵.
- ↑ التدوین فی اهل علم بقزوین: ج ۲ ص ۲۹۸. مرآة الجنان: حوادث سال ۴۴۵. العِبَر فی خبر من غَبَر: حوادث سال ۴۴۵. طبقات الحفّاظ: ص ۴۳۰.